امامت ، ولایت ، مولا ، کینه

غدیر چرا فراموش شد؟

انجمن: 

سلام در این مقاله در باره اینکه چرا غدیر فراموش شد مطالبی آماده کردم که با شما سهیم میشم.

بسم الله الرحمن الرحیم
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ‌
اى پيامبر ، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ كن ; و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى . و خدا تو را از [ گزندِ ] مردم نگاه مى‏دارد . آرى ، خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند .
﴿المائدة، 67﴾

سلام
وَ قَالَ علیه السلام : لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي ، الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ
و درود خدا بر او، فرمود: اسلام را چنان مى‏شناسانم که پيش از من کسى آنگونه معرّفى نکرده باشد. اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن، و يقين اعتقاد راستين، و باور راستين همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسئوليّت‏ها، و انجام مسئوليّت‏ها همان عمل کردن به احکام دين است.
حکمت 125

دوستان ، چرا غدیر فراموش شد؟
غدیر فراموش نشد بلکه غدیر را به فراموشی سپردند !
میپرسید چرا ؟

چون غدیر و عهد و پیمان برایشان معنا نداشت. برایشان کلام رسول ، تا زمانی که نفعی برایشان نداشته باشد هیچ ارزشی ندارد.
نمونه هایی از عدم پیروی از دستورات حضرت رسول ( صرفا برای نشان دادن اینکه این عمل نکردن به دستورات پیشینه ای تاریخی دارد.
آیا برای جنگ هایی که میکردند ، برای پیشرفت اسلام و اقتدار اسلام جنگ میکردند ؟ خیر ، مگر واقعه اُحد را فراموش کردید که برای بدست آوردن غنایم خلاف دستور رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عمل کردندتا جایی که جان مبارک حضرت رسول را به خطر انداختند. جنگ سال قبلشان ( جنگ بدر) را یاد بیاورید که بازهم سخن حضرت رسول را گوش نداده و فقط برای منافع بدست آوردن ثروت بیشتر حاظر نشدند که گفته حضرت رسول را عمل کنند.
در دیگر اعمال آیا همراه با پیامبر بودند؟ خیر
راستی در واقعه غدیر چه کسانی بودند ، ایا بزرگانی از انصار و مهاجر هم بود؟ آیا خلفای بعد از رسول اکرم هم در واقعه غدیر بودند ؟ آیا انها هم به ولایت و امامت اقرار کرده بودند؟
با این پیش زمینه ذهنی جلو میرویم که ، امام در حکمت 190 نهج البلاغه اینگونه میفرماید :
وَ قَالَ ع وَا عَجَبَاهْ أَ تَكُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ الْقَرَابَةِ . قال الرضي- و روي له شعر في هذا المعنى-
فإن كنت بالشورى ملكت أمورهم فكيف بهذا و المشيرون غيب‏
و إن كنت بالقربى حججت خصيمهم‏ فغيرك أولى بالنبي و أقرب‏
و درود خدا بر او، فرمود: شگفتا آيا معيار خلافت، صحابى پيامبر بودن است امّا صحابى بودن و خويشاوندى ملاک نيست.
(از امام شعرى در همين مسئله نقل شد که به ابابکر فرمود) اگر ادّعا مى‏کنى با شوراى مسلمين به خلافت رسيدى، چه شورايى بود که رأى دهندگان حضور نداشتند و اگر خويشاوندى را حجّت مى‏آورى، ديگران از تو به پيامبر نزديک‏تر و سزاوارترند«».
گروهی که در واقعه غدیر بودند ، ترکیبی از مسلمانان مخلصی همانند ابوذر ، سلمان ،مقداد و از طرفی تازه مسلمانان که تا قبل فتح مکه در جبهه مخالفین حضرت رسول شمشیر میزدند و در میان این جمع هم افراد دنیا طلب و شهوت پرست و مال اندوزی بودند که صرف اینکه حال چون جهت جریان آب با اسلام شده با جریان اسلام پیش میروند و منافقانی بیش نبودند.
حال تعصبات جاهلی را هم که حاکم بر افکار مشوش عده ای از مردمی که عقده بر دل داشته از خونهایی که در بدر و احد و حنین و خیبر و .... داشتند و گروهی که مطامع دنیوی ایمانشان را ربوده بود و حسادت هایی و کینه هایی که در دل داشتند و روز به روز آشکار تر می شد ، این گروها در واقعه غدیر بودند.
این چند دستگی در این افراد در آینده چه ها که نکرد.
از بزرگترین مشکلات جامعه اسلامی خط نفاقی بود که گروههایی که مخالف اسلام بودند در تشکیلات اصلی و بنیادین حکومت اسلامی ایجاد میکردند و تا حد زیادی موفق به آن شدند و خواسته ي خویش را بر عده زیادی تحمیل کردند.
یک نکته در باره منافقان این می باشد که با پیشرفت اسلام ، تشکیلات مخفی منافقان هم مستحکم تر و نفوذ بیشتری پیدا می کرد.
مخالفین اسلام باتوجه به اینکه حضرت رسول از مدتها پیش اقداماتی را برای معرفی جانشین خویش انجام می دادند و شناسایی جانشین حضرت ، انها هم ساکت نبودند بلکه با برنامه ریزی دقیق در تلاش بودند تا اقدامات حضرت را خنثی کنند. در اینجا لازم به یاد آوری است که در ما در این مجال فقط میخواهیم بگوییم که درست است غدیر واقع شد و پیمانی بین ان جمعیت با حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام واقع شد و بعد از شهادت حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در ماجرای سقیفه بنی ساعده خلاف عهد و پیمان عمل کردند اما این هیچگاه به این معنا نبوده و نخواهد بود که امامت و رهبری از ید مبارک حضرت امیر خارج شده باشد، بلکه بدین معنا خواهد بود که مردم خود امیر را کنار گذاشته و بدنبال نا حق و امام کنار رفته اند و این خود نشان از حسادت ، بخل و کینه هایی بود که با اهل بیت داشتند.
در واقعه غدیر ترس از حضرت رسول و خبر غیب موجب آن شد که با حضرت بیعت کنند وگرنه هیچگاه نه اسلام آورده بودند و نه ایمان به رسول داشتند.
ما در سیر تاریخ با خالصان در دین و مردمی که با هر تصمیم به سویی میروند فعلا کاری نداشته بلکه در این مجال روی صحبت با کینه توزان و منافقان و فتنه گران است.
در این بین شیطان هم همراه با مخالفان بود و موجبات ارتداد مسلمین بود.
حضرت باقر علیه السلام فرمودند: در واقعه غدیر هنگامی که پیامبر اکرم دستان حضرت امیر را بالا بردند و حجت را بر مردم تمام کردند «من کنت مولاه فعلی مولاه» ابلیس و همراهانش در جمع بودند و شیطان گفت که به ما گفته بودی که بعد از پیامبر آخر زمان دیگر جانشینی وجود ندارد و اصحابش متفرق میشوندحال آنکه بطوری صحبت کردند که برنامه مستحکمی را پیش بینی کرد که هرکدام از جانشینش هم از دنیا برود و دیگری به جای او مینشیند ابلیس پاسخ گفت : بروید که اصحاب او به من وعده داده اند که هیچیک از گفته های او اقرار نکنند و آنان هرگز این وعده خود را نمیشکنند!
(بحار الانوار ج 37 ص120-168 و عوالم ج 15/3 ص 125-135).
بگرید که خود شیطان هم اقرار میکند به اینکه امامان مشخص شده اند. و هم اینکه نشان میدهد که اصحاب پیش از بیعت با رسول گرامی با شیطان بیعت میکنند و بر عهد خود هم باقی می مانند.
در جایی دیگر امام باقر میفرماید : رسول اکرم در روز غدیر دست امیرالمومنین را گرفت ، ابلیس در بین گروهش فریادی کشید و همه شیطانهایی که بودند در آنجا جمع شدند و گفتند که :آقای ما چه نگرانی برایت پیش آمده است؟ ما فریادی وحشتناکتر از این تا بحال نشنیده بودیم.
گفت : این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت.
شیاطین گفتند ای اقای ما وای مولای ما تو تویی گمراه کننده آدم.
هنگامی که منافقین در بین خود گفتند « پیامبر از روی هوای نفس سخن میگوید» و یکی از آن دو نفر (ابوبکر-عمر) به دیگری گفت :« نمی بینی چگونه چشمانش در سرش مانند مجانین می گردد» هنگامی که این سخن را گفتند ابلیس از خوشحالی فریاد کشید و دوستانش را جمع کرد و گفت «شما میدانید که من قبلا گمراه کننده آدم بوده ام ؟گفتند اری ابلیس . گفت آدم عهد و پیمان را شکست ولی به خداوند کافر نشد، اینان عهد پیمان را شکستند و به پیامبر کافر شدند.»
هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از دنیا رفت و مردم غیر علی علیه السلام را برای خلافت بپا داشتند ،ابلیس تاج پادشاهی را بر سر گذاشت و منبری نصب کرد و بر روی آن نشست و شیاطینش را جمع کرد و به آنان گفت :
شادی کنید ، چرا که تا امام قیام نکند خداوند اطاعت نمیشود ( روضه کافی ص 344 ح 542)
موارد بسیار زیاد است که تنها برای توضیح مختصر دکر شده است.
=========================
دوستان این مقاله ادامه دارد...