براى حسين (عليه السلام)

عزادارى براى حسين (عليه السلام)در تاريخ پيش از اسلام

با سلام

عاشورا و كربلا در طول تاريخ، ميان انسان هاى برتر مطرح بوده است; از جمله در ضمن حديثى آمده است:(1)«ما مِنْ نَبِيّ إلاّ وَ قَدْ زار كربلاء» ;«هيچ پيامبرى سراغ نداريم، جز آن كه به زيارت كربلا شتافته است.»
علامه سيد نعمت الله جزايرى در انوارالنعمانيه(2)حديث طويلى را نقل مى كند كه در آن آمده است: بسيارى از انبياى عظام در دوران زندگى خود در كربلا حضور يافتند و براى حسين (عليه السلام) گريستند و بر قاتل او لعن و نفرين نثار كردند.


حضرت آدم (عليه السلام) در كربلا


پس از آن كه آدم به زمين گام نهاد، حوا را نيافت و به سراغ او به اين سوى و آن سوى رفت تا به زمين كربلا رسيد، پايش مجروح شد، احساس غربت وجود وى را فرا گرفت و خون از پاى او جارى شد، سر به آسمان برداشت و به درگاه الهى عرضه داشت: «إلهي هَل حدث منّي ذنب آخر فعاقبتني به ؟» ;«خدايا، از من گناهى سر زد كه مورد عقوبت قرار گرفتم؟»

، ندا رسيد: «لكن يقتل في هذه الأرض ولدك الحسين ظلماً» ; «در اينجا فرزندت حسين كشته مى شود و خونش در اين سرزمين جارى مى گردد» .
آدم پرسيد: «يا رَبّ أَ يَكُونُ الحُسَين نَبيّاً» ;(3)«حسين يكى از انبيا است؟»

ندا رسيد: «خير، او فرزند زاده پيامبرخاتم (صلى الله عليه وآله) است».
آدم پرسيد قاتل او كيست؟

ندا رسيد: قاتل او مردى است به نام يزيد، كه او مطعون و مطرود اهل آسمانها و زمين است.

آدم به جبرئيل گفت:

اكنون وظيفه من چيست؟

جبرئيل گفت: يزيد را نفرين كن. آدم چهار مرتبه بر يزيد لعن فرستاد و چهار قدم از آن مكان دور شد كه به قدرت الهى به عرفات رسيد و همسر خود را يافت.