توصیف جهنم

توصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده و به دنیا برگشته و از جهنم سخن می گوید

:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:

توصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده و به دنیا برگشته و از جهنم سخن می گوید:

انس بن مالک روایت کرده که: روزی حضرت رسول الله(ص) فرمود: در این ساعت برادرم جبرئیل به من خبر داد که جریر بن عطای جریح از دنیا رفت و جان او را به آسمان بردند؛ بهشت و دوزخ را به او نشان دادند عجایب و غرایب بسیار دید باز او را به دنیا فرستادند او را بطلب و از او بپرس تا از احوال آخرت تو را خبر دهد و اصحاب بدانند که چه در پیش است.
حضرت او را طلب نمود و فرمود: شرح حال خود را بازگوی، جریر عرض کرد: یا رسول الله در دکان نشسته بودم که تنم ناخوش گردید، برخواستم و به خانه رفتم زبانم از کار افتاد و بر بستر بیماری خوابیدم و از خود خبر نداشتم در این حالت قومی را دیدم مثال گرگان در بالین من ایستاده اند، و زمان دیگر جمعی را دیدم که به صورت خوکان آمدند و بر جناب راست من ایستادند و زمانی دیگر گروهی را دیدم به صورت شیران آمده بر جانب چپ من ایستادند من به ایشان نگاه می کردم و زبانم بند شده بود و دیگر نمی توانستم سخن گویم پس سر تا پای مرا بو کردند و گفتند: «لا اله الا الله محمد رسول الله» آن گاه روی به آن قوم کردند که روی های ایشان چون روی خوک و سگ بود گفتند: شما بازگردید که اشتباهی امده اید و این مرد از جمله اهل توحید است پس به آنها که در پهلوی راست من بودند گفتند: بسم الله جانش را بستانید. پس جانم را به همواری برداشتند.

یا رسول الله اگر بخواهم از تلخی جان کندن و دیدار ملک الموت و سکرات مرگ بگویم یکی از هزار وصف نتوانم کرد. پس حریری آوردند و جان مرا در آن حریر پیچیدند و به آن جماعت دادند که به صورت سگان و خوکان بودند و به آسمان بردند و آنها که به صورت گرگان بودند از عقب من می آمدند و مرا از هفت آسمان گذرانیدند پس زبانیه های دوزخ را دیدم که هر یک مثل کوهی تازیانه های آتش در دست گرفته پیش من آمدند که بر من زنند آنهایی که مرا می بردند گفتند: باز گردید که این از جمله اهل توحید است. آنگاه مرا پیش مالک دوزخ بردند من او را به خلقتی دیدم که جز خدا بزرگی او را کسی نداند و کرسی ای دیدم از آتش که او در کرسی نشسته بود و روی او مانند روی اسب و پیری در پیش روی او بود که از آتش چهل پیراهن به او پوشانیده بودند من از بیم بر خود می لرزیدم آنگاه غلهای آتشین آوردند از من پرسید: چه نام داری؟ گفتم: جریر. گفت: پدرت؟ گفتم: عطای جریح. گفت: از کجایی؟ گفتم: از مدینه رسول خدا(ص)؛ پس دفتری آوردند در آن نگاه کرد سری حرکت داد و گفت: معبود تو کیست؟ گفتم: خدای عز و جلّ. گفت: رسول تو کیست؟ گفتم: محمد(ص).
گفت: در زندگی اسرار تو چه بود؟ گفتم: «کلمه طیبۀ لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله» پس به آنهایی که موکل بر من بودند گفت: به حکم الهی هنوز اجل این بنده نرسیده. پس مالک به من گفت: ای مرد باز می گردی یا می مانی تا قدرت الهی و عجایب و غرایب آن را مشاهده کنی و خبر از برای زندگان غافل ببری که خدای تعالی تو را از روی حکمت برای دیدن اهل عذاب به این جا فرستاده؟ چون این مژده را شنیدم، خاطر جمع گردیده گستاخ شدم و گفتم: می مانم. پس گفتم: آیا ملک الموت جان بندگان را اشتباهی هم می گیرد؟ گفت: استغفر الله چنین مگو که هرگز به روی اشتباه نرفته و هر چه جان می گیرد به فرمان خدا می گیرد و هیچ امت را کرامت نبود که یکی از ایشان بمیرد و باز او را زنده کنند تا احوال عقبی را به مردم دنیا باز گوید، این شرف برای امتی است که پیغمبر آنها محمد(ص) می باشد و بر کسی معلوم نشده و نخواهد شد.
آنگاه نامه ای به دست من داد چون نگاه کردم سیصد و شصت حسنه در آن بود و برابر آن بدی دیدم ترسیدم که مستوجب دوزخ شوم. نامه دیگر به دست من دادند چون در آن نگریستم نیکی های بسیار دیدم گفتم: اینها اعمال من نیست این همه نیکی از کجا است؟ گفتند: ای بنده خدا و امت محمد(ص) خدای تعالی اعمال نیک را ده برابر می گرداند همچنان که در کلام خود فرموده: « من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» پس یک نیکی تو با یک بدی برابر باشد و نه تای دیگر را از برای تو ذخیره کرده اند.
آن گاه مالک یکی از خازنان را طلبید و گفت: فرمان چنین است که این بنده را بدون آسیب همراه خود ببری تا اهل عذاب را ببیند و قدرت باری تعالی را مشاهده نماید تا چون بازگردد امتان محمد را خبر دهد که چه در پیش است، پس مرا به دوزخ بردند یا رسول الله چون داخل دوزخ شدم دیدم که گروهی از غیبت کنندگان سنگهای آتشین در دهان داشتند و فرو می بردند و از راه دیگر بیرون می آمد هر باری که آن سنگها را فرو می بردند چنان فریادی می کردند که اگر اهل دنیا می شنیدند هر آن هلاک می شدند.

یا رسول الله چون از آنجا گذشتیم جمعی را دیدم که زبانهای ایشان از کام گسسته می شد و هر ساعت یکبار ملائکه های عذاب، عمودهای آتشین بر سر ایشان می زدند، پرسیدم که این قوم چه کرده اند؟
گفتند: اینها در دنیا به مساجد از روی ریا می رفتند و در آنجا غیبت می کردند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتیم گروهی را دیدم که چرک و خون گندیده از فرج ایشان مانند جوی روان بود و همه مردم دوزخ از بوی گند ایشان فریاد می کردند، پرسیدم: این جماعت چه کرده اند؟ گفتند: اینها زناکارانند که بدون توبه از دنیا رفته اند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتم گروهی را دیدم که بر دارهای آتشین سرنگون آویخته بودند و هر یک را به زنجیر آتشین بسته بعضی را قدح و برخی را سبو و گروهی را خیک ها بر گردن بسته و جمعی را طنبور و دسته ای را بربط و نای آتشین بر بسته هر یکی را دو فرشته عذاب دوزخ موکل بودند و به دست هر یک قدح و پیاله ای از چرک و خون بود که به ایشان می خورانیدند که همه گوشت و پوست روی ایشان در پیاله می ریخت و فریاد و ناله و زاری می کردند. من گفتم: اینها چه کرده اند؟ گفتند: اینها شراب خواران و مطربانند که بدون توبه مرده اند.

یا رسول الله چیزهایی دیدم که ذکر آنها را نتوانم کرد و دیگر طاقت دیدن آنها را نیاوردم. گفتم: مرا بازگردانید. پس مرا پیش مالک دوزخ بردند، دیدم شخصی که مرا به عوض او آورده بودند پیراهنی از آتش بر او پوشانیده و در دوزخ انداختند؛ مالک به من گفت: اگر نه آن بود که رحمت خدا شامل حال تو بود این پیراهن آتش را بر تو می پوشاندند.
آن گاه گفت: ای بنده خدا می خواهی که بهشت و اهل آن را هم مشاهده نمایی؟ گفتم: آری، پس به یکی از فرشتگان دستور داد این شخص را پیش رضوان برید و بگویید که این مرد یکی از امتان محمد(ص) است که شربت مرگ چشیده و اهل دوزخ را دیده و نیکی او زیاده از بدی آمده است او را به بهشت بر تا بهشت را ببیند و خبر از برای اهل دینا ببرد که چه در پیش است. چون مرا پیش رضوان بردند، جوان خوشروی، خوش خوی و خوش لقایی را دیدم که مثل او هرگز کسی را ندیده بودم در روی من چون گل بشکفت و بخندید. پس به فرشتگان نیکو صورت دستور داد تا در بهشت را بگشودند و مرا به بهشت بردند. قصری دیدم به غایت رفیع و عالی که شرح آن به گفتن در نیاید، پرسیدم: این قصر از آن کیست؟ گفتند: از آن خیر البشر است. باز پرسیدم: آیا برای من هم جایی هست؟ گفتند: آری هر که از اهل توحید است برای او در بهشت جا و مقام خواهد بود.
یا رسول الله چندان عجایب و نعمتها دیدم که وصف آنها به زبان در نیاید. باز ما را پیش مالک دوزخ بردند دیدم همه اهل عذاب در دوزخ افتاده اند چنان که گویی مرده اند و هیچکس را عذاب نمی کردند پرسیدم که: ای مالک قضیه چیست که از این دوزخیان آوازی بر نمی آید مگر مرده اند؟ گفت: ای جریر اینجا جای مرگ نیست اما چون روز پنج شنبه و جمعه می شود خدای تعالی عذاب را از دوزخیان بر میدارد پس به من گفت: برو و باقی عمر خود را به عبادت و بندگی خدای تعالی صرف کن. آن گاه مالک به آن جمعی که به صورت گرگ بودند، گفت: این مرد را ببرید و جان او را در کالبدش رسانید. پس موکلان مرا باز آوردند در آن وقت اقوام مرا غسل داده کفن کرده و بر من نماز گزارده بودند که به فرمان خدای تعالی جان مرا باز آوردند بر خواستم و نشستم.
یا رسول الله این همه در یک لحظه بر من گذشت.
پس حضرت فرمود: جبرئیل به فرمان ملک جلیل به من خبر داده آنچه تو بیان کردی، بیان تو واقع است و خلافی ندارد. آن گاه روی مبارک را به اصحاب کرده و فرمود: هرگز این چنین قضیه ای برای کسی روی نداده و برای کسی هم به غیر از جریر تا قیامت روی نخواهد داد.
و سبب این قضیه آن بود که چون حضرت رسول(ص) را به معراج بردند منافقان با هم می گفتند که: این قصه اگر راست می بود پس چرا او را از مکه معظمه به مدینه نبردند که خود می رفت پس این واقعه برای جریر بن عطای جریح واقع شد که از او راستگوتر و فاضلتر و صالحتر در میان قوم نبود، حق تعالی از روی حکمت این واقعه را بر جریر نمودار کرد که بالعیان ببیند و در میان آن قوم خبر دهد. پس هر گاه آن حضرت از معراج و بهشت و دوزخ و ملک رضوان و حور قصور بیان می فرمود و منافقان شک می کردند جریر آن حضرت را تصدیق می نمود و آن طایفه قبول می کردند و به سخن آن حضرت شک و شبهه نمی کردند.
پس ای عزیز این دلیل را برای آن آوردم تا مومنان و موالیان از کارهای ناشایسته باز ایستند و توبه کنند چنانکه حق تعالی در کلام خود خبر داده که از عصیان دور باشید و متابعت شیطان مکنید و دل به دنیای غدار مبندید آنجا که فرمود: « یا ایها الذین امنو لا تتبعوا خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشا و المنکر» که تابع و متبوع هر دو در دوزخ خواهند بود پس علاج این، ترک مجالست اهل دنیا است هرگاه چنین کردی به تحقیق که دری از درهای رحمت به روی تو گشاده خواهد شد.

آیا میدانید جهنم چگونه جایی است؟ آیا تابحال هیچ تصور ذهنی ازآنجا داشته اید؟

[="Red"]آیاتی که تقدیم می شود تقریبا شامل تمامی آیاتی است که در قرآن به جهنم اشاره شده و بصورت خاصی مرتب گردیده است.
توصیه میشود فقط ترجمه های فارسی را پشت سر هم و تا به آخر بخوانید.[/]
---------------------------------------------------------------------

[="seagreen"]إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَاراً کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیرَهَا لِیذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَزِیزاً حَکِیما (56)
[/]
کسانی که به آیات ما کافر شدند، بزودی آنها را در آتشی وارد می کنیم که هرگاه پوست های تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوست های دیگری به جای آن قرار می دهیم، تا کیفر (الهی) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است

[="Red"]نسا / 56
[/]-------------
[="seagreen"]یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلاَئِکَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ (6)
[/]
ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست نگاه دارید، آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی کنند و آنچه را فرمان داده شده اند (بطور کامل) اجرا می نمایند.

[="Red"]تحریم / 6
[/]-------------
[="seagreen"]وَسِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّی إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَآب ها وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنکُمْ یَتْلُونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِ رَبِّکُمْ وَیُنذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هذَا قَالُوا بَلَی وَلکِنْ حَقَّتْ کَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَی الْکَافِرِینَ (71)
[/]
و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند، وقتی به دوزخ می رسند، درهای آن گشوده می شود و نگهبانان دوزخ به آنها می گویند: « آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟: آری، (پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم.) ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلم شده است. »

[="seagreen"]قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ (72)
[/]
به آنان گفته می شود: « از درهای جهنم وارد شوید، جاودانه درآن بمانید، چه بد جایگاهی است جایگاه متکبران!»

[="Red"]زمر / 71 - 72
[/]--------------
[="SeaGreen"]وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ (43)
[/]
و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست.

[="SeaGreen"]لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ (44)
[/]
هفت در دارد، و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شده اند.

[="Red"]حجر / 43 – 44
[/]----------------
[="SeaGreen"]فَوَرَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّیَاطینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیّا (68)
[/]
سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شیاطین در قیامت جمع می کنیم، سپس همه را در حالی که به زانو درآمده اند گرداگرد جهنم حاضر می سازیم.

[="SeaGreen"]ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن کُلِّ شِیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیّا (69)
[/]
سپس از هر گروه و جمعیتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بوده اند، جدا می کنیم.

[="SeaGreen"]ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلَی بِهَا صِلِیّا (70)
[/]
بعد از آن، ما بخوبی از کسانی که برای سوختن در آتش سزاوارترند، آگاه تریم.

[="SeaGreen"]وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّا (71)
[/]
و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می شوید، این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت.

[="SeaGreen"]ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیّا (72)
[/]
سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم، و ظالمان را در حالی که (از ضعف و ذلت) به زانو درآمده اند در آن رها می سازیم.

[="Red"]مریم / 68 – 72
[/]----------------
[="SeaGreen"]یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلَی نَارِ جَهَنَّمَ دَعّا (13)
[/]
در آن روز که آنها را به زور به سوی آتش دوزخ می رانند.

[="SeaGreen"]هذِهِ النَّارُ الَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ (14)
[/]
(به آنها می گویند): این همان آتشی است که آن را انکار می کردید!

[="SeaGreen"]أَفَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ (15)
[/]
آیا این سحر است یا شما نمی بینید؟!

[="SeaGreen"]اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لاَ تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَیْکُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (16)
[/]
در آن وارد شوید و بسوزید، می خواهید صبر کنید یا نکنید، برای شما یکسان است، چرا که تنها به اعمالتان جزا داده می شوید!

[="Red"]طور / 13 – 16
[/]---------------
[="SeaGreen"]بَلْ کَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن کَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِیرا (11)
[/]
بلکه آنان قیامت را تکذیب کرده اند، و ما برای کسی که قیامت را تکذیب کند، آتشی شعله ور و سوزان فراهم کرده ایم!

[="SeaGreen"]إِذَا رَأَتْهُم مِن مَکَانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَیُّظاً وَزَفِیرا (12)
[/]
هنگامی که این آتش، آنان را از مکانی دور ببیند، صدای وحشتناک و خشم آلودش را که با نفس زدن شدید همراه است می شنوند.

[="SeaGreen"]وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَکَاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنَالِکَ ثُبُورا (13)
[/]
و هنگامی که در جای تنگ و محدودی از آن افکنده شوند درحالی که در غل و زنجیرند، فریاد واویلای آنان بلند می شود!

[="SeaGreen"]لاَ تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً وَاحِداً وَادْعُوا ثُبُوراً کَثِیرا (14)
[/]
(به آنان گفته می شود): امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید!

[="Red"]فرقان / 11 – 14
[/]-----------------
[="SeaGreen"]خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30)
[/]
او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید!

[="SeaGreen"]ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ (31)
[/]
سپس او را در دوزخ بیفکنید!

[="SeaGreen"]ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فَاسْلُکُوهُ (32)
[/]
بعد او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ببندید،

[="SeaGreen"]إِنَّهُ کَانَ لاَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ (33)
[/]
چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمی آورد،

[="SeaGreen"]وَلاَ یَحُضُّ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکِینِ (34)
[/]
و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمی نمود،

[="SeaGreen"]فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هَاهُنَا حَمِیمٌ (35)
[/]
و از این رو امروز هم در اینجا یار مهربانی ندارد،

[="SeaGreen"]وَلاَ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ (36)
[/]
و نه طعامی، جز از چرک و خون.

[="Red"]حاقه / 30 – 36
[/]----------------
[="SeaGreen"]أَذلِکَ خَیْرٌ نُّزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ (62)
[/]
آیا این (نعمت های جاویدان بهشتی) بهتر است یا درخت (نفرت انگیز) زقوم؟!

[="SeaGreen"]إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ (63)
[/]
ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم.

[="SeaGreen"]إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ (64)
[/]
آن درختی است که از قعر جهنم می روید.

[="SeaGreen"]طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّیَاطِینِ (65)
[/]
شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است.

[="SeaGreen"][="SeaGreen"]فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (66)
[/][/]
آنها (مجرمان) از آن می خورند و شکم ها را از آن پر می کنند.

[="SeaGreen"]ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ (67)
[/]
سپس روی آن آب داغ متعفنی می نوشند.

[="red"]صافات / 62 – 67
[/]------------------
[="SeaGreen"]إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (43)
[/]
مسلما درخت زقوم،

[="SeaGreen"]طَعَامُ الْأَثِیمِ (44)
[/]
غذای گنهکاران است،

[="SeaGreen"]کَالْمُهْلِ یَغْلِی فِی الْبُطُونِ (45)
[/]
همانند فلز گداخته در شکم ها می جوشد،

[="SeaGreen"]کَغَلْیِ الْحَمِیمِ (46)
[/]
جوششی همچون آب سوزان!

[="SeaGreen"]خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَی سَوَاءِ الْجَحِیمِ (47)
[/]
این کافر مجرم را بگیرید و به میان دوزخ پرتابش کنید.

[="SeaGreen"]ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِیمِ (48)
[/]
سپس بر سر او عذاب جوشان بریزید.

[="SeaGreen"]ذُقْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ (49)
[/]
بچش که (به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودی!

[="SeaGreen"]إِنَّ هذَا مَا کُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ (50)
[/]
این همان چیزی است که پیوسته در آن تردید می کردید.

[="Red"]دخان / 43 – 50
[/]-----------------
[="SeaGreen"]تَصْلَی نَاراً حَامِیَةً (4)
[/]
و در آتش سوزان وارد می گردند،

[="SeaGreen"]تُسْقَی مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ (5)
[/]
از چشمه ای بسیار داغ به آنان می نوشانند،

[="SeaGreen"]لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٍ (6)
[/]
غذایی جز از ضریع (خار خشک تلخ و بدبو) ندارند،

[="SeaGreen"]لاَ یُسْمِنُ وَلاَ یُغْنِی مِن جُوعٍ (7)
[/]
غذایی که نه آنها را فربه می کند و نه از گرسنگی می رهاند.

[="Red"]غاشیه / 4 – 7
[/]----------------
[="SeaGreen"]إِذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقاً وَهِیَ تَفُورُ (7)
[/]
هنگامی که در آن افکنده شوند صدای وحشتناکی از آن می شنوند، و این در حالی است که پیوسته می جوشد!

[="SeaGreen"]تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ (8)
[/]
نزدیک است (دوزخ) از شدت غضب پاره پاره شود، هر زمان که گروهی درآن افکنده می شوند، نگهبانان دوزخ از آنها می پرسند: « مگر بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد؟! »

[="Red"]ملک / 7 – 8
[/]--------------
[="SeaGreen"]... نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَزِیدٍ (30)
[/]
... به جهنم می گوییم: « آیا پر شده ای؟! » و او می گوید: « آیا افزون بر این هم هست؟! »

[="Red"]ق / 30
[/]--------
[="SeaGreen"]... وَیُسْقَی مِن مَّاءٍ صَدِیدٍ (16)
[/]
... و از آب بدبوی متعفنی نوشانده می شود.

[="SeaGreen"]یَتَجَرَّعُهُ وَلاَ یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ وَمِن وَرآئِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ (17)
[/]
بزحمت جرعه جرعه آن را سر می کشد، و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد، و مرگ از هر جا به سراغ او می آید، ولی با این همه نمی میرد، و به دنبال آن، عذاب شدیدی است!

[="Red"]ابراهیم / 16 – 17
[/]-------------------
[="SeaGreen"]یَوْمَ یُحْمَی عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هذَا مَا کَنَزْتُمْ لأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مَاکُنْتُمْ تَکْنِزُونَ (35)
[/]
در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورت ها و پهلوها و پشت هایشان را داغ می کنند، (و به آنها می گویند): این همان چیزی است که برای خود اندوختید (و گنجینه ساختید!) پس بچشید چیزی را که برای خود می اندوختید!

[="Red"]توبه / 35
[/]----------
[="SeaGreen"]إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادا (21)
[/]
مسلما جهنم کمینگاهی است بزرگ،

[="SeaGreen"]لِلطَّاغِینَ مَآبَا (22)
[/]
و محل بازگشتی برای طغیانگران.

[="SeaGreen"]لاَبِثِینَ فِیهَا أَحْقَابا (23)
[/]
مدت های طولانی درآن می مانند.

[="SeaGreen"]لَا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْداً وَلاَ شَرَابا (24)
[/]
در آنجا نه چیز خنکی می چشند و نه نوشیدنی گوارایی،

[="SeaGreen"]إِلَّا حَمِیماً وَغَسَّاقا (25)
[/]
جز آبی سوزان و مایعی از چرک و خون.

[="Red"]نباء / 21 – 25
[/]---------------
[="SeaGreen"]هذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ (57)
[/]
این نوشابه« حمیم » و « غساق » است (دو مایع سوزان و تیره رنگ) که باید از آنها بچشند!

[="Red"]ص / 57
[/]---------
[="SeaGreen"]لَهُم مِن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَکَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ (41)
[/]
برای آنها بستری از (آتش) دوزخ، و روی آنها پوشش هایی (از آن) است، و اینچنین ظالمان را جزا می دهیم.

[="Red"]اعراف / 41
[/]------------
[="SeaGreen"]تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کَالِحُونَ (104)
[/]
شعله های سوزان آتش به صورت هایشان نواخته می شود، و در دوزخ چهره ای عبوس دارند.

[="Red"]مومن / 104
[/]-------------
[="SeaGreen"]وَنَادَی أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قَالُوا إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَی الْکَافِرِینَ (50)
[/]
و دوزخیان، بهشتیان را صدا می زنند که: « (محبت کنید و) مقداری آب، یا از آنچه خدا به شما روزی داده، به ما ببخشید.» آنها (در پاسخ) می گویند: « خداوند اینها را بر کافران حرام کرده است. »

[="Red"]اعراف / 50
[/]------------
[="SeaGreen"]إِذِ الْأَغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلاَسِلُ یُسْحَبُونَ (71)
[/]
در آن هنگام غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را می کشند،

[="SeaGreen"]فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ (72)
[/]
و در آب جوشان وارد می کنند، سپس در آتش دوزخ افروخته می شوند!

[="Red"]مومن / 71 – 72
[/]------------------
[="SeaGreen"]وَقَالَ الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذَابِ (49)
[/]
و آنها که در آتشند به ماموران دوزخ می گویند: « از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد. »

[="SeaGreen"]قَالُوا أَوَلَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَی قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ (50)
[/]
آنها می گویند: « آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟ » می گویند: « آری » آنها می گویند: « پس هر چه می خواهید (خدا را) بخوانید، ولی دعای کافران (به جایی نمی رسد و) جز در ضلالت نیست. »

[="Red"]مومن / 40
[/]------------
[="SeaGreen"]وَنَادَوْا یَامَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ (77)
[/]
آنها فریاد می کشند: « ای مالک دوزخ! (ای کاش) پروردگارت ما را بمیراند (تا آسوده شویم) » می گوید: « شما در این جا ماندنی هستید. »

[="Red"]زخرف / 77
[/]--------------
[="SeaGreen"]وَالَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لاَ یُقْضَی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُم مِنْ عَذَآب ها کَذلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُورٍ (36)
[/]
و کسانی که کافر شدند، آتش دوزخ برای آنهاست، هرگز فرمان مرگشان صادر نمی شود تا بمیرند، و نه چیزی از عذابش از آنان تخفیف داده می شود، اینگونه هر کفران کننده ای را کیفر می دهیم.

[="SeaGreen"]وَهُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْکُم مّا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَن تَذَکَّرَ وَجَاءَکُمُ النَّذِیرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِینَ مِن نَصِیرٍ (37)
[/]
آنها در دوزخ فریاد می زنند: « پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم غیر از آنچه انجام می دادیم. » (در پاسخ به آنان گفته می شود): آیا شما را به اندازه ای که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر می شود عمر ندادیم، و انذار کننده (الهی) به سراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست!

[="Red"]فاطر / 36 – 37
[/]----------------
[="SeaGreen"]رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ (107)
[/]
پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعا ستمگریم (و مستحق عذاب.) »

[="SeaGreen"]قَالَ اخْسَئُوا فِیهَا وَلاَ تُکَلِّمُونِ (108)
[/]
(خداوند) می گوید: « دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید!

[="SeaGreen"]إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ (109)
[/]
(فراموش کرده اید) گروهی از بندگانم می گفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را ببخش و بر ما رحم کن، و تو بهترین رحم کنندگانی،

[="SeaGreen"]اتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّاً حَتَّی أَنسَوْکُمْ ذِکْرِی وَکُنتُم مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ (110)
[/]
اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند، و شما به آنان می خندیدید! »
[="Red"]مومنون / 107 – 110
[/]----------------------
[="SeaGreen"]کَلَّا إِنَّهَا لَظَی (15)
[/]
اما هرگز چنین نیست (که با اینها بتوان نجات یافت، آری) شعله های سوزان آتش است،

[="SeaGreen"]نَزَّاعَةً لِلشَّوَی (16)
[/]
دست و پا و پوست سر را می کند و می برد.

[="Red"]معارج / 15 – 16
[/]-----------------
[="SeaGreen"]... فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِن نَّارٍ یُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِیمُ (19)
[/]
... کسانی که کافر شدند، لباس هایی از آتش برای آنها بریده شده، و مایع سوزان و جوشان بر سرشان ریخته می شود،

[="SeaGreen"]یُصْهَرُ بِهِ مَا فِی بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ (20)
[/]
آنچنان که هم درونشان با آن آب می شود، و هم پوست هایشان.

[="SeaGreen"]وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ (21)
[/]
و برای آنان گرزهایی از آهن (سوزان) است.

[="SeaGreen"]کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ (22)
[/]
هرگاه بخواهند از غم و اندوه های دوزخ خارج شوند، آنها را به آن باز می گردانند، و (به آنان گفته می شود): بچشید عذاب سوزان را!

[="Red"]حج / 19 – 22
[/]---------------
[="SeaGreen"]إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرا (145)
[/]
منافقان در پایین ترین درکات دوزخ قرار دارند، و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت

[="Red"]نسا / 145
[/]-----------
[="SeaGreen"]یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ یَقُولُونَ یَالَیْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولا (66)
[/]
در آن روز که صورت های آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان می شوند و) می گویند: « ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم! »

[="Red"]احزاب / 66
[/]------------
[="SeaGreen"]... الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ (106)
[/]
... آنها که بدبخت شدند، در آتشند، و برای آنان در آنجا، » زفیر » و « شهیق » (ناله های طولانی دم و بازدم) است،

[="Red"]هود / 106
[/]-----------
[="SeaGreen"]فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ (42)
[/]
آنها در میان بادهای کشنده و آب سوزان قرار دارند،

[="SeaGreen"]وَظِلٍّ مِن یَحْمُومٍ (43)
[/]
و در سایه دودهای متراکم و آتش زا!

[="Red"]واقعه / 42 – 43
[/]----------------
[="SeaGreen"]کَلَّا لَیُنبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ (4)
[/]
چنین نیست (که می پندارد)، بزودی در « حطمه » پرتاب می شود.

[="SeaGreen"]وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحُطَمَةُ (5)
[/]
و تو چه می دانی « حطمه » چیست؟!

[="SeaGreen"]نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6)
[/]
آتش برافروخته الهی است،

[="SeaGreen"]الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ (7)
[/]
آتشی است که از دل ها سر می زند.

[="SeaGreen"]إِنَّهَا عَلَیْهِم مُؤْصَدَةَ (8)
[/]
این آتش بر آنها فرو بسته شده،

[="SeaGreen"]فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ (9)
[/]
در ستون های کشیده و طولانی.

[="Red"]همزه / 3 – 9
[/]--------------
[="SeaGreen"]وَتَرَی الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ (49)
[/]
در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر می بینی،

[="SeaGreen"]سَرَابِیلُهُم مِن قَطِرَانٍ وَتَغْشَی وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50)
[/]
لباس هایشان از قطران (ماده چسبنده بدبوی قابل اشتعال) است، و صورت هایشان را آتش می پوشاند،

[="Red"]ابراهیم / 49 – 50
[/]-------------------
[="SeaGreen"]وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَبِّکُمْ فَمَن شَاءَ فَلْیُوْمِن وَمَن شَاءَ فَلْیَکُفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَاراً أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَاءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقا (29)
[/]
بگو: « این حق است از سوی پروردگارتان! هر کس می خواهد ایمان بیاورد، و هر کس می خواهد کافر گردد. » ما برای ستمگران آتشی آماده کرده ایم که سرا پرده اش آنان را از هر سو احاطه کرده است. و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان می آورند که همچون فلز گداخته صورت ها را بریان می کند. چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است! »
[="Red"]کهف / 29
[/]-----------
[="SeaGreen"]وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ (8)
[/]
و اما کسی که ترازوهایش سبک است،

[="SeaGreen"]فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ (9)
[/]
پناهگاهش « هاویه » است.

[="SeaGreen"]وَمَا أَدْرَاکَ مَاهِیَهْ (10)
[/]
و تو چه می دانی « هاویه » چیست؟!

[="SeaGreen"]نَارٌ حَامِیَةٌ (11)
[/]
آتشی است سوزان!

[="Red"]قارعه / 8 – 11
[/]----------------
[="SeaGreen"]سَأُصْلِیهِ سَقَرَ (26)
[/]
بزودی او را وارد سقر می کنم!

[="SeaGreen"]وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ (27)
[/]
و تو چه می دانی « سقر » چیست؟!

[="SeaGreen"]لاَ تُبْقِی وَلاَ تَذَرُ (28)
[/]
(آتشی است که) نه چیزی را باقی می گذارد و نه چیزی را رها می سازد.

[="SeaGreen"]لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ (29)
[/]
پوست تن را بکلی دگرگون می کند.

[="Red"]مدثر / 26 – 29[/]