تولی

تولی مهم تر است یا تبری ؟

انجمن: 

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما دوستان عزیز ...

در اهمیت تولی و تبری هیچ شکی نیست و اینکه اصلا تولی و تبری اصل دین هستند ( با توجه به حدیث هل الدین الا الحب و البغض ) که هر دو مکمل یکدیگرند و یکی بدون دیگری هیچ فایده ای ندارد ...

ولی سوال بنده این است که در منظر آیات و روایات شریفه از قرآن کریم و معصومین گرامی علیهم السلام ، کدام یک از این دو ( تولی و تبری ) با اهمیت تر از دیگری است ؟

با تشکر از شما ...:Rose:

بسیار مهم و کلیدی : تولی و تبری

بسمه تعالی

«تولی و تبری» دو اصطلاح قرآنی است که از دیدگاه شیعه از جمله فروع دین و از واجبات اسلام شمرده می شود. این دو واژه، به ترتیب، به معنای دوستی با دوستان خدا و نزدیکی به اهل حق و دشمنی با دشمنان خدا و دوری از اهل باطل است. در اصطلاح «تولی» به معنی اعتقاد به امامت و خلافت أئمه أطهار علیهم السلام و اظهار دوستی و علاقه نسبت به ایشان و تبری به معنی دشمنی و بیزاری از دشمنان آنان و لعن و نفرین بر آن هاست. تولی و تبری دو امر ضروری دین اسلام و از جمله واجبات الهی است و هر مسلمان وظیفه دارد تا با استفاده از دلایل عقلی و نقلی به این دو موضوع همانند سایر واجبات الهی اعتقاد پیدا کند. تولی در 57 سوره از قرآن و 233 بار، و تبری در 20 سوره و 30 بار به کار رفته است. آنچه که در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام و سیره عملی آنان در روایات وارد شده و عبارات فراوانی که در کتب ادعیه و زیارات از ایشان نقل شده است خود گواه دیگری بر اهمیت و جایگاه والای تبری و تولی در مکتب تشیع و اسلام راستین است. در روایات اهل بیت علیهم السلام بر این دو اصل تاکید بسیاری شده است، از جمله:

1- رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «استوارترین دستگیره ایمان، دوستی و دشمنی برای خدا، ارتباط با دوستان خدا و گسستن از دشمنان اوست».
2-امام صادق علیه السلام فرمود: «دوستی با دوستان خدا و اطاعت از آنها و نیز بیزاری از کسانی که به آل محمد ظلم و هتک حرمت کرده اند واجب است؛ کسانی که میراث فاطمه و حق علی علیه السلام را غصب کرده اند، سنت پیامبر را تغییر داده اند و نیز ناکثین، قاسطین و مارقین» و در روایتی فرمود: «تبری از انصاب و ازلام و بت ها، پیشوایان گمراه، رهبران ستمگر و نیز دشمنی با قاتلان ائمه علیه السلام واجب شرعی است. از سوی دیگر، دوستی با مؤمنانی مانند سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و ... نیز واجب است».

3- «قال الرضا علیه السلام: کمال الدین و لا یتنا و البرائة من عدونا؛ علی ابن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: «کمال دین ولایت ماست و برائت از دشمنان ما».

4- به امام صادق علیه السلام عرض شد که شخصی شما را دوست دارد اما در برائت از دشمن شما ضعیف است. در ادامه حضرت فرمودند: «هیهات کذب من ادعی محبتنا و لم یتبرء من عدونا؛ هرگز چنین نیست؛ دروغ می گوید هر کس که ادعا می کند دوست ماست ولی از دشمن ما بیزاری نجوید.( بحارالانوار: ج 27، ص 58، ح 19).
5- نبی اکرم صلی الله علیه و آله به اصحابش فرمودند: ای بنده خدا دوست بدار به خاطر خدا و دشمن بدار به خاطر خدا و دوست بگیر به خاطر خدا و دشمن بگیر به خاطر خدا؛ پس به درستی که به ولایت خدا به کسی نمی رسد مگر از این راه و کسی طعم ایمان را نمی چشد اگر چه نماز و روزه زیاد به جا آورد مگر از راه تولی و تبری و امروز بیشترین دوستی ها و دشمنی های مردم به خاطر دنیاست و این دوستی و دشمنی دنیایی ذره ای پیش خداوند تعالی ارزش ندارد. راوی عرض کرد: چگونه بدانم دوستی و دشمنی من به خاطر خداست؛ دوست خدا کیست تا او را دوست بدارم و دشمن خدا کیست تا او را دشمن بدارم؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سوی مولای ما امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام اشاره فرمودند و فرمودند آیا علی را می بینی؟ راوی گفت: بله. پس فرمودند: دوست بدار دوست علی علیه السلام را چون دوست علی علیه السلام ولی الله است و دشمن بدار دشمن علی علیه السلام را چرا که دشمن علی علیه السلام عدوالله است. سپس در ادامه فرمودند: «وال ولی هذا و لو انه قاتل ابیک و ولدک و عاد عدو هذا و لو انه ابوک او ولدک؛ دوست بدار دوست مولا علی را هر چند آنکه قاتل پدر و فرزندان تو باشد و دشمن بدار دشمن مولا علی را هر چند او پدر و فرزندانت باشند (علل الشرایع: ج 1، باب 119).
6- روزی کمیت خدمت امام صادق علیه السلام رسید و شعری خواند. سپس عرض کرد ای آقای! من سوالی دارم، حضرت فرمودند: بگو. عرض کرد سؤالم درباره آن دو خبیث اولی و دومی لعنت الله علیهما است. حضرت فرمودند: ای کمیت تا روز قیامت به اندازه خون حجامت خونی در اسلام ریخته نشود و مالی حرام کسب نشود و عمل شنیع زنا انجام نگیرد مگر این که همه به گردن این دو باشد و.... (رجال کشی: ص 135 ـ بحارالانوار: ج 47، ص 323، حدیث 17).
7- قال الصادق علیه السلام: «من شک فی کفر اعدائنا و الظالمین لنا فهو کافر؛ هر کس در کفر دشمنان ما و کسانی که به ما ظلم کردند شک داشته باشد، خودش کافر است (بحارالانوار: ج 8، ص 336 و ج 27، ص 62).
8- قال الصادق علیه السلام: «من لم یعرف سوء ما اتی علینا من ظلمنا و ذهاب حقنا و ما رکبنا به فهو شریک من اتی الینا فیما ولینا به؛ کسی که نفهمد و نشناسد آن چه را که بر ما وارد شد و از ظلمی که بر ما روا شد و حقی که از دست ما رفت و... پس او شریک با ظالمین است (بحارالانوار: ج 8، ص 336 و ج 27، ص 55، حدیث 11).
9- ابن ادریس از امام صادق علیه السلام نقل می کند که: فردای قیامت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از لب پرتگاه جهنم همراه با امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهماالسلام عبور می نمایند شخصی از داخل جهنم فریاد می زند و سه مرتبه برای نجات خود به نبی اکرم صلی الله علیه و آله استغاثه می کند ولی جواب نمی شوند بار دیگر سه مرتبه به امیرالمؤمنین علیه السلام استغاثه می کند، پس جواب نمی شنود. پس ندا می دهد « یا حسین یا حسین یا حسین اغثنی انا قاتل اعدائک؛ یا حسین!» من را نجات بده، من دشمنان تو را کشتم. در آن هنگام رسول اکرم صلی الله علیه و آله به امام حسین علیه السلام می فرمایند: برای تو دلیل آورد؛ پس امام حسین علیه السلام چون عقاب تیز پرواز او را نجات می دهد. راوی می پرسد: آن شخص کیست؟ حضرت فرمودند: مختار است. سپس راوی با تعجب سؤال می کند: چرا با آتش عذاب می سوزد با این که از قاتلین ابا عبدالله الحسین علیه السلام انتقام گرفت؟ حضرت فرمودند: به دلیل این که در قلب مختار ذره ای از محبت آن دو نفر وجود داشت. به خدا قسم اگر جبرائیل، میکائیل و اسرافیل در قلبشان چیزی از حب این دو باشد با صورت داخل آتش افکنده می شوند. (بحارالانوار: ج 45، ص 339، حدیث 5).