بحثی در رابطه با اصالت ادراکات بشری...
ارسال شده توسط بینام در شنبه, ۱۳۸۹/۱۲/۱۴ - ۲۱:۴۸با سلام و عرض ادب :Gol:
همانطور که احتمالاً واقف هستید، در تاپیک چرا خدا دیگر هیچ واکنشی نشان نمی دهد:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9277
بحثی در رابطه با اصالت ادراکات مغزی بشر شکل گرفت، که با موضوع اصلی تاپیک سازگاری ندارد. به همین دلیل بنا به درخواست مسئولین محترم سایت، تاپیکی جدید ایجاد می کنم تا ادامه بحث در اینجا صورت پذیرد. قابل توجه دوستانی که در جریان بحث قرار ندارند، از پست 76 به بعد بحث مربوطه کم کم شکل می گیرد:
http://www.askdin.com/showpost.php?p=68216&postcount=76
در صورتی که مایل به شرکت در بحث هستید، مطالعه دقیق مطالب ارائه شده در آن تاپیک ضروری خواهد بود. البته در ادامه سعی می کنم توضیحاتی ارائه کنم که درک مطلب آسانتر شود.
در خلال این بحث، ما به یک قضیه رسیدیم که نام آن را (به ابتکار دوست عزیزم جناب متحیر) قضیه X گذاشتیم. آنچه این قضیه می گوید به صورت خلاصه از این قرار است:
1 - خروجی مغز وابسته به واقعیت است.
2 - خروجی مغز وابسته به ساختار خودش هم هست.
3 - بنا به بند 2، خروجی مغز عین واقعیت نیست و هیچگاه نمی تواند عین واقعیت شود (چرا که همواره ساختار خواهد داشت و این ساختار شکل خروجی آن را تنظیم می کند).
4 - با توجه به بند 3، ما هیچگاه نمی توانیم رویدادهای پیش رو را با دقت 100% پیش بینی کنیم، چرا که از عین واقعیت بی خبریم. در نتیجه در هر لحظه ای این احتمال وجود دارد عاملی که تا به حال پنهان بوده تحولی خاص و پیش بینی نشده در عالم ایجاد کند. مثلاً هر لحظه ممکن است یک اژدهای هفت سر در حیاط خانه ظاهر شود!!! (این فقط یک احتمال است. این احتمال به قدری کم اهمیت می باشد که هیچ انسان عاقلی زندگی و سعادت خودش را در گرو وقوع آن نمی داند، و برای سعادت خودش با استفاده از این احتمالات نادر برنامه ریزی نمی کند. همانگونه که ما بر اساس احتمال وجود اژدها در حیاط منزل برنامه ریزی نمی کنیم، و کسی نیست که از ترس این اژدهای احتمالی پنهان شود).
5 - ما هیچگاه نمی توانیم (با استفاده از مغز) به ماهیت حقیقی رویدادها پی ببریم. ممکن است فرمولهایی طراحی کنیم که ظاهراً مسئله را توضیح دهند، ولی آنچه این فرمولها و مدلها ارائه می کنند به هیچ عنوان عین واقعیت نیست. چرا که بنیانشان روی خروجی مغز قرار دارد. خروجی مغز هم که عین واقعیت نیست. توضیح اینکه تئوری هایی که بشر برای توضیح عالم اختراع می کند، بر اساس خروجی مغز، یعنی همان عالمی که مغز به ما نمایش می دهد استوار است. پس توضیحات علمی ما به عین واقعیت نمی پردازند.
6 - بنا به بندهای فوق، خروجی مغز اصولاً فاقد اصالت است. فاقد اصالت یعنی: ما را به عین واقعیت نمی رساند.
با توجه به استدلالات فوق، بین واقعیت، مشاهدات مغزی بشر و تئوری های بشر درباره مشاهداتش مرزبندی مشخصی حاصل می شود:
1- عین واقعیت. آنچه ورای مغز است. ماهیت حقیقی عالم. خود A.
2- بازتاب عین واقعیت در مغز. ساختار مغز در چگونگی شکل گیری این بازتاب تأثیر دارد، ولی از آنجا که این بازتاب کاملاً وابسته به خود واقعیت است، کسی نمی تواند آن را وهم و پوچ بنامد. هرچند که عین واقعیت نیست. (a)
3- قوانین اختراع شده توسط بشر... این قوانین بر اساس خروجی مغز، یعنی گزینه 2 استوار هستند، به این ترتیب به خود عین واقعیت نمی پردازند، بلکه توضیح بازتاب واقعیت در مغز ما هستند.
به این ترتیب معلوم می شود که بشر هرگز با استفاده از مغزش به عین واقعیت دست نخواهد یافت. از طرفی معلوم می شود علومی که بشر بر اساس خروجی مغزش پایه گذاری می کند هم کاری به عین واقعیت ندارند، بلکه توضیح عالم ذهنی ما هستند. (عالم ذهنی ما همان بازتاب عالم حقیقی در مغز است که ساختار مغز در نحوه شکل گیری آن نقش بسزایی دارد).
سؤالی که پیش می آید این است که آیا برای بشر راهی وجود دارد که به عین واقعیت دست یابد؟
این سؤالی است که هنوز به آن پرداخته نشده است و انشاءالله در ادامه بحث به پاسخ آن خواهیم رسید.
باز هم تأکید می کنم، این فقط خلاصه ای است از آنچه در تاپیک مربوطه بیان شده است. دوستانی که قصد مشارکت دارند، لطفاً ابتدا مطالب آن تاپیک را (از پست 76 به بعد) با دقت و کامل مطالعه بفرمایید تا از تکرار مباحث مطرح شده جلوگیری شود.
این تاپیک را به این علت در بخش عقل و دین قرار دادم، چرا که در ادامه بحث، اگر عمری باشد، درباره خود عقل هم مسائلی اساسی مطرح خواهند شد. انشاءالله
با تشکر فراوان :hamdel:
یا حق