دین گریزی ، فطرت دینی

دین گریزی

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش دین گریزی از اموری است که مربوط به نسل امروز نمی باشد بلکه در طول تاریخ این واژه باعث دغدغه ی بسیاری از دینداران بوده که گروهی از پیروان ادیان از دین واعتقادات خود بنا به جهاتی ودلایلی دور می شدند دین گریز یعنی کسی که دین را قبول داردو لی بنا به دلایلی از آن گریزان و فراری باشد، که در این مورد انسان و به خصوص جوانان به مسایل معنوی بی رغبت شده و به امور دینی و احکام اسلامی پایبند نمی باشند، که البته چنین کاری باعث بی هویتی و بی فرهنگی در جامعه اسلامی یک کشور مذهبی و دارای فرهنگ اسلامی می شود که بسیاری از بیماریهای اجتماعی ـ فرهنگی را به دنبال خواهد داشت،عوامل دين گريزي نسل جوان
الف. غفلت، جهل و عدم تفكر جوانان درباره دين
جوان از نظر شناختي، داراي تفكر انتزاعي است و از نظر ذهنی به حداكثر كارآيی هوش مي رسد. در اين دوره، گرايش جوانان به «فلسفه زندگی»، آنان را به سوي مسائل اخلاقی، سياسی و مذهبی سوق مي دهد. جوانان تلاش مي كنند هويت مذهبی خود را شكل دهند، اما به دلايل گوناگون ممكن است در فرايند هويت يابی مذهبي با بحران مذهبي مواجه شوند و نتوانند اين هويت را خوب تشخيص دهند; در نتيجه، دچار سردرگمی و در نهايت، حالت بي رغبتی و گريز از دين شوند. يكی از علل اين بحران، ناهمخوانی سطح شناختي جوان با سطح معارف دينی است كه به او ارائه مي شود.
جوان به دليل توانمندی های ذهنی خود، دين صرفاً تقليدی را نمی پذیرداو باورهای دينی را كه از دوران كودكی به صورت تقليدی به او یاد داده شده كنار می زند و می خواهد دينی را بپذيرد كه با سطح تفكر او متناسب باشد. اما بسياری از اوقات آنچه به عنوان دين به او عرضه می شود برايش قانع كننده نيست.
از سوی ديگر، جوان می خواهد همه آموزه های دينی را با عقل خود بسنجد. او فكر می كند اگر آموزه های دينی در قالب های فكری او بگنجد صحيح است، وگرنه درست نيست و بايد كنار گذاشته شود. اين عوامل موجب می شود هويت دينی جوان به خوبی شكل نگيرد و دچار بحران شناختی نسبت به اين آموزه ها شود و راه نجات از اين بحران را گريز از دين بداند!
قرآن نيز يكي از علل عمده گرايش به كفر و بی ايمانی را جهل و ضعف معرفتي انسان ها می داند. حضرت نوح(عليه السلام)به قوم خود می فرمايد:(وَلَـكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ)(هود: 29); شما را مردمانی ناآگاه می بينم.
امير مؤمنان(عليه السلام) نيز درباره علت كفر می فرمايد:
«لو ان العباد حين جهلوا وقفوا، لم يكفروا و لم يضلوا»اگر مردم در موارد ناآگاهي درنگ و تأمّل مي كردند، هرگز به كفر و گم راهي نمي گراييدند.
بنابراين، يكی از علل روان شناختی دين گريزی در همه انسان ها، به ويژه جوانان، ضعف معرفتي و عدم تفكر درباره دين است.
علت ديگر اين بي رغبتی و گريز از دين برداشت های غلط و نادرست از معارف دينی می باشد. بسياری از اوقات، دين مساوی با معنويتْ لحاظ شده و در حد يك نياز معنوی صرف بدان نگريسته می شود. سپس چنين نتيجه گيری می گردد كه نياز به معنويت، فقط ويژه مواقع سختي و بحران های شديد است و دين نقش اساسی در زندگی روزمرّه انسان ندارد. اين ديدگاه ساده انگارانه و كاهش گرايانه نسبت به معارف دينی، به تدريج باعث حذف دين از زندگي انسان می شود. جوانی كه در جستجوی فلسفه زندگی است، اگر احساس كند دين در معنادهی و جهت بخشی به زندگی او تأثير مثبتی ندارد به تدريج آن را كنار می گذارد و چه بسا آن را امری زايد و دست و پاگير انگاشته، از آن گريزان می شود