خلوت اسلامی با خلوت دوران مدرنیته فرق دارد!
ارسال شده توسط عبد آبق در یکشنبه, ۱۳۹۵/۰۹/۰۷ - ۱۲:۵۶[h=1]چگونه از انبوه پیام های رسانه ای فرار کنیم؟[/h]
تابهحال از خود پرسیده اید چرا تهرانی ها با تحمل مشقت و گرانیهاو تمام مشکلات، حاضر نیستند به شهرستان یا روستا مهاجرت کنند و در آنجا با آرامش وراحتی زندگی کنند؟ آیا تابهحال دقت کرده اید زمانی که برای تعطیلات به شهری کوچک سفرمی کنید، پس از چند روز گشتوگذار، دلتان برای شهر خود تنگشده و علیرغم اینکه تائیدمی کنید ساکنان شهرهای کوچک و روستاها زندگی سالم و بانشاطی دارند، اما در هر حالتشهر بزرگ و پر مشکل خود را بر روستای سالم و با نشاط ترجیح می دهید؟
این یکی از ویژگی های جالب و پارادوکسیکال دنیای مدرن است، اگراز انسان های ساکن متروپل ها و شهرهای بزرگ بپرسید که چگونه حاضرند شلوغی، ناامنیو زندگی در کوچهپسکوچههای تنگ و مخوف را با همه مشکلات آن تحمل کنند ولی بهقدرچند روز از آن فاصله نگیرند، در جوابِ شما احتمالاً پاسخ قانعکنندهای نخواهد داشتو سعی می کنند با عبارات احساسی و گزاره هایی غیرشفاف عقیده خود را توجیه کنند.این توجیهات به این دلیل است که احتمالا با مفهوم «فردگرایی» آشنایی چندانی ندارند.
فردگرایی؛ اقتضاء جامعه مدرن است
اقتضاء جامعه مدرن برای پیشرفت اقتصادی «فردگرایی» است وجمع یک جامعه را افراد جدا از هم میسازد، افرادی که بهمثابه چرخدندههای یککارخانه هرکدام نقشی را برای حفظ و انسجام آن جامعه انجام میدهند، چرخدندههایی کهدر عصر جدیدِ چاپلین در کنار هم بودند، اما هیچ رابطهای جز کار با یکدیگر نداشتد.
شاید افتخار ساکنانِ شهرهای پرجمعیت این باشد که شهروندان درامور دیگری دخالت نمی کنند و همسایه به همسایه اش کار ندارد، یا بهتر است بگوییم، کسیبه دیگری توجهی ندارد و همه سعی در بیرون کشیدن گلیم خود از آب را دارند. هرچه کشوریمدرنتر و پیشرفتهتر باشد، احتمال اینکه در میان یکی از خیابان های آن از گرسنگی بمیریدو کسی در وضعیت شما «دخالت» نکند، بیشتر است.
وسائل ارتباطات جمعی جایگزین ارتباطات فردی شده اند
فطرت و اقتضاء انسان «مدنی بالطبع» بودن اوست. او نمیتواندجدای از دیگران زندگی کند و در عصر جدید بابت همین تناقض همواره از «تنهایی» میگریزد.سینما، پارک، شهربازی، کافه و... همه برای فرار از تنهایی اوست؛ زمانی که از جمع دورمیشود و به منزل میرسد، با انواع رسانهها، تنهایی خود را پر میکند و تا هر زمانکه احتیاج است، در اجتماع مجازی زندگی میکند. انسان عصر جدید حتی قبرستان را خارجاز شهر بنا می کند و دورش را دیوار میکشد تا مرگ را فراموش کند و آن را دور از دسترسبداند؛ بنابراین انسان مدرن همیشه خود را درجمع میبیند و تمام تلاشش را برای فرار از تنهایی انجام میدهد. ارتباطات او به ارتباطات جمعی محدود می شود؛ به طوری که روز خود را با بیدار باشِ صبح رادیو آغاز و در نهایت به آن با برنامه های شبانگاهی تلویزیون پایان می دهد.
حرف اسلام چیز دیگری است!
در دین اسلام الگوی روابط اجتماعی بهگونهای دیگر ترسیمشدهاست تا آنجا که ارتباطات بین فردی و صله رحم جزء برترین اعمال دینی محسوب میشوند.در اهمیت ارتباطات بین فردی فرمودهاند: «صلهرحم اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار،بلا را دفع، حساب (قيامت) را آسان میکند و مرگ را به تأخير میاندازد»[1]. همچنین مفهوم همسایه بیشتر ازمجاورت فیزیکی ارزش داشته، تشکیل محلهها و ایجاد اجتماعاتی که بر محوریت محبت و همدلیو همکاری شکلگرفته باعث تقویت امید به زندگی و نشاط اجتماعی میشود؛ مسئولیتپذیریرا افزایش داده و تعهدهای اخلاقی جامعه را بالا می برد تا جایی که یک شهروند در مقابلهمسایه خود وظایف فراوانی را بر عهده دارد:«اگر از تو كمك خواست كمكش كنى، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهى، اگر نيازمند شدنيازش را برطرف سازى، اگر مصيبتى ديد او را دلدارى دهى، اگر خيرى به او رسيد به وىتبريك گويى، اگر بيمار شد به عيادتش روى، وقتى مرد در تشییعجنازهاش شركت كنى، خانهاترا بلندتر از خانه او نسازى تا جلوى جريان هوا را بر او بگيرى مگر آنکه خودش اجازهدهد.»[2]
خلوت اسلامی با خلوت دوران مدرنیته فرق دارد!
زمانی که اصالت بر ارتباطات بین فردی باشد، انسان دیگر از تنهاییهراس ندارد و نیازی نمیبیند که خود را مدام در معرض ارتباطات جمعی قرار دهد تا ازتنهایی بگریزد. اما در ساختار ارتباطات، ضلع سومی نیز وجود دارد و آن ارتباطات با خودیا مفهوم اسلامی آن یعنی «خلوت» است. انسانِ مدرن، به جهت اینکه از تنهایی هراس داردو ارتباطات بین فردی و درون فردی او به حداقل رسیده، مدام خود را در معرض ارتباطاتجمعی قرار میدهد؛ ارتباطاتی که عمدتاً نمادین بوده و در رسانههای مجازی یافت میشود.انسان مدرن از خلوت با خود و تفکر درباره خود، جهان، حقیقت و سایر مسائل میهراسدو سعی میکند از انبوه پیامهایی که در رسانههای جمعی تولید میشوند، جا نماند. از آنجاییکه مدرنیته برای سؤالات اساسی پیرامون مبدأ و معاد و پرسش های اساسی حقیقت جویان، پاسخیندارد، به همین جهت انسان را دعوت به فراموشی و فرار از تنهایی می کند و برای این کارراه حلی بهتر از حجم انبوه پیام های سرگرم کننده ارائه نمی کند.
اما مفهوم «خلوت» در اسلام، مفهومی بسیار کلیدی و ارزشمند استکه از بزرگان دین بهصورت مکرر توصیه و سفارش شده است. بسیاری از بزرگان دینی،زندگی خود را مرهون خلوت با خدای خود می دانند. انسان با خلوت می تواند به تفکر پیرامون اصلی ترینپرسش های هستی بپردازد.
لازم به ذکر است جهان معنایی اسلام، با مدرنیته تفاوت دارد وزمانی که از خلوت در اسلام نام می بریم باید توجه داشته باشیم که این مفهوم با تنهاییمتفاوت است؛ زیرا انسان مومن از انبوه پیام ها به خلوت خود پناه می برد و انسان مدرناز تنهایی خود به انبوه پیام پناه برده تا به خودفراموشی برسد.
در سبک زندگی اسلامی، انسان زمان خود را به چند دسته تقسیم کرده و در این تقسیم بندی، افراط و تفریط نمی کند. همان طوری که خلوت اهمیت دارد، تاکیدبر ارتباطات بین فردی نموده و در عین حال دستور به حضور مسلمانان در اجتماع داده وعزلت نشینی را شدیدا نکوهش می کند.
از سوی دیگر عمده ارتباطات در جهان مدرن، به ارتباطات جمعیمحدود میشود و انسان مدرن از ارتباطات درون فردی میگریزد. به همین جهت سازوکار فنّاوریهایمدرن که برخاسته از همین ایدئولوژی ست، همواره بر «همیشه دردسترس بودن» استوار است.انسان در همه حال -حتی در میانه خواب- در دسترس است و این یعنی هیچ زمانی برای خلوتبا خود در برنامه اش قرار ندارد. این نکته زمانی اهمیت می یابد که ما هنگام استفادهاز وسایل ارتباط جمعی توجه داشته باشیم که ذات رسانه های جدید برپایه ایدئولوژی مدرنیته شکل گرفته و اگر انسان خود رابه دست رسانه ها بسپارد، به تدریج تبدیل به انسان مدرن شده و زندگی روزمره خود را بااسلام در تناقض می بیند.
این روزها، پیام ها به ما هجوم می آورند!
اگر درگذشته حجم پیام محدود بود و انسان برای خواندن یک کتابمیتوانست برنامهریزی کند و پارچ کتاب را جرعهجرعه بنوشد، اما انسان مدرن با شیرهایهمیشه باز پیامهای جذاب و سرگرمکننده مواجه است که مدام در تکاپوست تا مشتی از هرکدامبنوشد و این نوشیدن پیام های رسانه ای تا زمانی ادامه پیدا می کند که نیمههای شب ازنفس بیفتد و به خواب برود. به بیان محققان حجم پیامی که یک انسان قرن بیست و یکمی دربیستوچهار ساعت شبانهروز دریافت میکند، بهاندازه حجم تمام اطلاعاتی است که یک انسانقرن هجدهمی در کل عمر خود دریافت کرده است.
بنابراین انسان(بالأخص انسان مسلمان)، لازم است زمانی را برای خلوت خود اختصاص دهد. اما در این میان تکلیفما با رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران و سایر رسانههای مجازی چیست؟ آیا صداوسیما میتواندبرنامههای خود را در ساعت 10 شب قطع نماید و پس از نماز صبح، بار دیگر توزیع پیامهایرسانهای خود را آغاز کند؟ در جواب باید گفت خیر؛ مخاطبان رسانه در عصر جدید، دچارپراکندگی شدیدی هستند؛ هرکدام از مشاغل در جامعه مدرن در ساعتهای خاصی مشغول به انجاموظیفههستند؛ سبک زندگی مردم تغییر کرده و برای بسیاری از آنها استفاده از رسانهبه امری لازم تبدیلشده است. از سویی دیگر این اقتضاء در کنار تعدد رسانهها موجب میشودتا اگر رسانه ملی و رسانههای مرتبط، در این کارزارِ انبوه تولید پیام، عقب بمانند،مخاطب به سوی رسانههایی تمایل پیدا کند که محتوای پیامِ آن ازنظر صداقت و اخلاق،دارای کاستی های فراوانی است.
پس تکلیف ما در این شرایط چیست؟
باید گفت که انبوه پیامهای رسانهای و تأثیرات آن، نگرانیهایفراوانی را در پی دارد؛ اما ازسویی دیگر به نظر نمیرسد از حجم پیام رسانهها در طولشبانهروز کاسته شود؛ بلکه تنها راه چاره، اراده و انتخاب مخاطب در رژیم مصرف رسانهای-اولین گام سواد رسانهای- است که مدام خود را در معرض پیامهای رسانهای قرار ندادهو تنها به هنگام رفع نیازی مشخص، از رسانه استفاده نماید. او می بایست ارتباطات بینفردی خود را افزایش داده و همچنین مدتی را بهدور از هرگونه گیرنده رسانهای اعم ازتلویزیون و موبایل و کامپیوتر و... به خلوت با خود و مسائل اساسی حیات بپردازد. اگرچهکه در ابتدای کار همواره هراسِ از دست دادنِ اطلاعات در همان مدت محدود نیز وجود دارد،اما با تمرین انسان میتواند خلوتهای پرثمری را برای خود رقم بزند.
[/HR][1] کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص150 - تحف العقول، ص 299
[2] مسكّن الفؤاد ص 114