سلامتی

ذکرش «ياحسين» بود

انجمن: 

IMAGE(http://www.khorasannews.com/NewsImage.aspx?id=1526507&filename=Ofoghi_SS07de.jpg)


[TR]
[TD="class: link"][/TD]
[TD="class: link"][/TD]
[/TR]

- گوشه اي از اين شهر پرهياهو در يک کنج دنج، چند نفري هستند که آرام آرام شهيد مي شوند. به چهره شان که نگاه مي کني لبخندت مي زنند، آرام و متين نگاهت مي کنند و تو گويي زندگي برايت معناي جديدي مي يابد. گوشه اي از اين شهر پرهياهو در يک کنج دنج در باغ شهادت هنوز باز باز است و هر چندي يک شقايق به پرواز در مي آيد و عطر آسماني اش همه شهر را پر مي کند...

حالا چند روزي است شقايقي سرخ گون از تبار پاکان اين سرزمين رخت پرواز پوشيده و به آسمان پر کشيده است؛ جانباز 70 درصد قطع نخاعي حاج غلامرضا عليزاده که حالا بايد بنويسيم جانباز شهيد حاج غلامرضا عليزاده.
آن هايي که در اين سال ها حتي يک بار ميهمان آسايشگاه جانبازان امام خميني(ره) شده اند حتما او را ديده اند.
آسايشگاه امام خميني(ره) خانه او بود. بيش از 25سال روي ويلچر تخت و بدون حرکت، درد و عشق را زندگي کرد که البته عشق را عاشقانه نوشيد و «درد» را به جان خريد.
ديروز مراسم يادبود او در مسجد آسايشگاه امام خميني(ره) برگزار شد. دوستان و ياران و همرزمانش که حالا تخت او را خالي مي بينند گردهم آمده بودند تا يادش را بهانه آسماني شدن خود کنند. طي 14 ماه گذشته اين ششمين پرستوي به پرواز درآمده اين جمع است که آواي غريب و حال وهواي پرواز را به صدا در آورده و زنده کرده است
با دوستانش که همکلام مي شوم، احساس غريبي از حس غريبشان حال و هوايم را فرا مي گيرد. به سراغ حاج آقا سيديوسف علوي جانباز قطع نخاع مي روم که لباس مشکي به تن کرده است. او را هميشه شاد و با لبخند مي ديدم اين بار اما بي حس و حوصله است و مي گويد: حدود 25سال بود که شهيد عليزاده را مي شناختم از زماني که به اين آسايشگاه رفت و آمد مي کنم با او همدم شدم و همه ما مثل برادر هستيم. صبح ها که مي آمدم آسايشگاه اول به سراغ او مي رفتم و حالش را جويا مي شدم، انسان شريفي بود، آرام و صبور و نجيب و واقعا يک بسيجي حقيقي بود. اگر از تمام دوستانش بپرسيد همه به اين ويژگي اش اشاره خواهند کرد که او عاشق آقا امام حسين(ع) بود، اصلا ذکر دائمش «ياحسين» بود، به هر حال او به همرزمان شهيدش پيوست که البته آرزوي همه ما همين است و اميدواريم خداوند ان شاءا... همه ما را در شمار شهيدان قرار دهد.
اغلب اوقات هم در حال عبادت و سجده بود، بيشتر اوقات که او را مي ديديم يک مهر به پيشاني اش چسبانده بود و زير لب ذکر و دعا مي خواند. يک وقتي با هم صحبت مي کرديم، مي گفت از وقتي يادم مي آيد نام امام حسين(ع) هميشه همراهم بوده و الان هم که سال هاست افتاده ام و نمي توانم حرکت کنم احساس مي کنم آقا امام حسين(ع) کنارم هستند و اين گونه هميشه احساس آرامش دارم.
پس از هم صحبتي ام با آقاي علوي مرد هميشه خندان آسايشگاه، به سراغ حجت الاسلام کريم دوان مسئول فرهنگي اين مرکز توانبخشي مي روم. او بيش از 12سال است که در آسايشگاه امام خميني(ره) به امور فرهنگي مشغول و به نوعي با تمامي جانبازان اين مجموعه مأنوس و همدم است. عکس هاي زيادي هم از جانبازان دارد و وقتي عکس ها را در کامپيوترش با هم مرور مي کنيم درباره هر عکس خاطره اي دارد و توضيحي مي دهد. مي گويد: شهيدعليزاده هم مثل تمام جانبازان ديگرمان عزيز و دوست داشتني بود اما او يک ويژگي اش بيش از هر نکته ديگري به چشم مي آمد اين که خيلي آرام و متين بود، صبر و نجابت و متانتش را از پيامبراکرم(ص) الگو گرفته بود. به دليل اين که حنجره اش را عمل کرده بودند صدايش آرام و آهسته بود و نمي توانست بلند صحبت کند از اين رو يک زنگ تماس برايش گذاشته بوديم که هر وقت کاري داشت آن را بفشارد تا پرستار نزدش برود. برخي اوقات که زنگ به صدا در مي آمد، پرستارها به دليل مشغله ديرتر نزدش مي رفتند انتظار مي رفت که اعتراض کند و شاکي شود اما هيچ گاه به اعتراض لب نمي گشود و اين همان روش و منش حضرات ائمه ماست که اين شهيد عزيز نيز اين صبر و بردباري را از ايشان الگو گرفته بود. در روايات هم داريم که پيامبر وقتي يکي از خدمتکارانش را صدا زد، خدمتکار پس از چند بار صدا زدن به خدمت پيامبر رسيد، به ايشان گفت مي خواستم ببينم پس از تأخيرم، شما برخوردتان با من چگونه خواهد بود که ديدم شما همان گونه و مثل هميشه که فوري نزدتان مي آمدم با من رفتار کرديد که البته پس از آن ماجرا هم پيامبر خدمتکار را در راه خدا آزاد مي کنند.
جانباز عليزاده نيز چنين اخلاقياتي را فراوان داشت و خداوند به او عنايت کرده بود که بسيار صبور و باوقار بود. آقاي دوان به خاطراتي ديگر هم اشاره مي کند و مي گويد: چند وقت قبل شهيدعليزاده براي گذراندن مراحل درماني ويژه، حدود شش ماه در تهران بود که وقتي برگشته بود به من گفت آقاي دوان 6 ماه است که حرم امام رضا(ع) نرفتم دلتنگ حرمم اگر مي شود کاري بکن. زخم هاي زيادي هم در بدن داشت در عين حال به او غير از «چشم» چيز ديگري نتوانستم بگويم. از پرستاران خواهش کردم وضعيتش را به گونه اي آماده کنند تا بتوانيم ببريمش حرم مطهر. الحمدلله به حرم مشرف شديم و خدا مي داند چه حس و حالي داشت از اين که پس از 6 ماه توفيق يافته بود به زيارت حضرت رضا(ع) مشرف شود. آقاي دوان هم از ذکرهاي «ياحسين» جانباز عليزاده برايم مي گويد و اين که عليزاده اهل کربلا بود و عاشورا...
جانباز شهيدغلامرضا عليزاده اهل تربت حيدريه در عمليات بدر (64.8.11) به مقام رفيع جانبازي نائل آمد.

برچسب: 

4بازیگر زن غیرمسلمان با حجاب روسری/عکس

[h=1] [/h]

آنها به فراخور موقعیت حجاب به سر کردند و اتفاقا لبخند رضایت‌بخشی هم روی صورت‌شان به چشم می‌خورد. این گزارش نگاهی است به 4 زن بازیگر غیرمسلمان از زنانی که حجاب به سر کردند .

IMAGE(http://www.jamejamonline.ir/Media/Image/1393/12/02/635601437388612563.jpg)



ونسا هوگن، بازیگر آمریکایی است که در عکس‌های زمستان امسالش با روسری دیده شد. روسری بزرگ چهارگوش لویی ویتون که از محصولات این برند فرانسوی در زمستان امسال بود. به‌نظر می‌رسد این بازیگر آمریکایی بیشتر به‌عنوان تن‌پوشی زمستانی از روسری استفاده کرده نه پوشش و در واقع بخشی از استایل او محسوب می‌شود.


[/HR]بانی صلح

IMAGE(http://www.jamejamonline.ir/Media/Image/1393/12/02/635601439117356420.jpg)



سال گذشته میلادی، فیلمی عرضه شد که در صحنه‌هایی از آن می‌توان نیکول کیدمن (بازیگر) را با روسری‌های چارگوش نه چندان بزرگ دید. او در این فیلم نقش پرنسس موناکو را بازی می‌کند که بحران این کشور را با میانجیگری خودش حل می‌کند.

[/HR] از میان نقش‌ها

IMAGE(http://www.jamejamonline.ir/Media/Image/1393/12/02/635601437402183693.jpg)



ادری هیپبورن، بازیگر هالیوود در دهه 70 است که یاد او برای دوستداران سینما هیچ‌وقت رنگ فراموشی نخواهد گرفت. در چندین عکس باقی مانده از این بازیگر او با روسری و شال دیده می‌شود. بعضی از این عکس‌ها متعلق به فیلم‌هایی هستند که ادری هیپبورن در آنها نقش بازی کرده و حجاب بخشی از لباس صحنه او بوده است؛ اما این سوی دوربین هم، او بارها شال یا روسری سر کرده است. انگار خودش هم خوب می‌دانست که حجاب زیبایی چهره کلاسیکش را برجسته‌تر می‌کند.

[/HR] طرحی برای فقر

IMAGE(http://www.jamejamonline.ir/Media/Image/1393/12/02/635601437447576783.jpg)



آنجلینا جولی، همان‌قدر که به‌واسطه حضورش در هالیوود و نقش آفرینی‌اش در فیلم‌های سینمایی مشهور است، به‌دلیل کارهای خیرانه‌اش چهره شناخته شده‌ای محسوب می‌شود. او یکی از فعال‌ترین سفیران صلح یونیسف است که سفر به مناطق محروم سراسر دنیا به‌ویژه آفریقا را در برنامه همیشگی‌اش دارد. همسر براد پیت، در اغلب سفرهای خیرانه و بازدید از مناطق محروم از حجاب استفاده می‌کند. او اغلب شال بزرگی به همراه دارد که روی سرش می‌اندازد. به‌نظر می‌رسد این فعال اجتماعی سعی می‌کند با انتخاب پوششی شبیه آدم‌هایی که به دیدار او می‌روند همدلی و همراهی بیشتری با آنها داشته‌ باشد.
برچسب: 

تذکرات رهبر انقلاب درباره نمایشگاه کتاب

[h=1][/h]

[h=2]رهبر معظم انقلاب در حاشیه بازدید از نمایشگاه کتاب در دوره‌‌های مختلف مسائل مهم و متنوعی را مطرح کرده‌اند .[/h]

IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/20612215216961741612714415724511421315213949.jpg)

رهبر معظم انقلاب اسلامی از نخستین سال برپایی نمایشگاه بین‌المللی کتاب یکی از جدی ترین بازدیدکنندگان از این نمایشگاه بوده‌اند و به جز اندک سالهایی که ایشان به صلاحدید و یا سفرهای استانی در این نمایشگاه حاضر نشدند، بیانات معظم له در حین و پس از بازدید از نمایشگاه به عنوان چراغ راه مدیران فرهنگی و مسئولان نمایشگاه در طول یک سال مورد استفاده و توجه قرار می‌گرفته است.رهبر انقلاب در بیانات خود در دوره‌های مختلف نمایشگاه کتاب جنبه‌های مختلفی از لزوم توجه به مساله کتاب را مورد تأکید قرار داده‌اند که شامل توجه به اهمیت مطالعه و نیز توجه دادن به مدیران برای انتشار آثار صحیح و نیز راه های گسترش مطالعه و حتی راهکارهایی اقتصادی برای خروج صنعت نشر از رکود می‌شده است.
در گزارشی برخی از مهمترین بیانات و تذکرات ایشان در حاشیه بازدید از نمایشگاه کتاب تهران در دوره‌های قبل مرور شده است:
مصاحبه پس از بازدید از نمایشگاه کتاب/ اردیبهشت ۷۲​؛ لزوم برپایی نمایشگاه‌های استانی
«چه خوب است نمایشگاههایی در مراکز استانها تشکیل گردد، یا انگیزه‌هایی برای مطرح شدن موضوع کتاب ایجاد شود و همچنان که اکنون به بهترین مولّفان، نویسندگان و مترجمان جایزه می‌دهند، مثلاً بهترین کتابداران و بهترین کتابخانه‌داران را نیز تشویق کنند.
مثلاً ببینند بیشترین کتابخانه‌ها در کدام شهر است؛ در کدام محلّه است؛ مربوط به کدام قشر از قشرهای مردم است و آنها مورد تشویق قرار گیرند. یعنی هر آنچه که مربوط به کتاب و کتابخانه و کتابخوانی و تولید کتاب است، مورد توجّه و تشویق و تقدیر قرار گیرد. من فکر می‌کنم اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمده‌ای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت.»
مصاحبه پس از بازدید از نمایشگاه کتاب/ اردیبهشت ۷۴​؛ آداب کتابخوانی در منزل
«در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان می‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم می‌آید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همه افراد خانه ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است.
من فکر می‌کنم که همه خانواده‌های ایرانی باید این‌گونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچه‌های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجمّلاتی - مثل این لوسترها، میزهای گوناگون، مبلهای مختلف و پرده و... -، به کتاب اهمیّت بدهند. اوّل کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب اُنس پیدا کنند.»
مصاحبه پس از بازدید از نمایشگاه کتاب/ اردیبهشت ۷۶؛ ساعت کتابخوانی در مدارس
«در مدارس، ساعتی برای کتابخوانی گذاشته شود... این را باید حتماً وزارت آموزش و پرورش بررسی کند و ببیند که چه کار میتواند بکند که مثلاً فرض کنید مثل ساعت انشا که ما داریم، به جای ساعت انشا، یا به جای ساعت فارسی، ساعت کتابخوانی بگذارند تا دانش آموزان با فرهنگ کتابخوانی آشنا شوند. چه به این شکل که خودشان بخوانند یا معلم برای آنها بخواند؛ چه به این شکل که یکی از دانش آموزان بخواند و دیگران گوش کنند.»
مصاحبه پس از بازدید از نمایشگاه کتاب/ خرداد ۷۷​؛ دولت مسئول وضع ذهن مردم است
«من به آقایان مسئوولان مسائل فرهنگی هم دائماً این نکته را گفته‌ام و باز هم میگویم که ما بایستی بدانیم یک دولت، همچنان که نسبت به بسیاری از امور مردم مسوول است - کلکم مسوول عن رعیته - مسوول وضع معیشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سیاستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصیلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسوول وضع ذهنشان هم هست.
یعنی اگر دیدیم که فرضاً در جامعه‌ی ما کتابی هست که هنرش فقط این است که احساسات جنسی را در جوانان تحریک کند، این مضرّ است. این را نمیشود به عنوان این‌که یک فرآورده‌ی فرهنگی است، آزاد بگذاریم که هر که خواست، تولید و عرضه کند؛ نه، این بحثِ خواست نیست؛ مثل مواد مخدّر است.
مواد مخدّر هم خیلی طالب دارد. خیلی‌ها هستند که اگر شما مواد مخدّر را به آنها دادید، استقبال می‌کنند و مصرف می‌کنند؛ اما بعد که معتاد شدند، شما را لعنت می‌کنند. خیلی‌ها هستند که اگر مواد مخدّر را از آنها بگیرید، ممکن است با شما دست به یقه هم بشوند؛ ولی بعد که با این کار توانستند از آن بیماری نجات پیدا کنند، شما را دعا خواهند کرد. بنابراین، خواست، یک امر مطلق نیست؛ آن خواستی که بر طبق مصلحت است، مطلوب است. تشخیص مصلحت هم به عهده‌ی آن کسی است که مسوول است.»
بیانات در جمع ناشران/ اردیبهشت ۷۸؛ انواع کار فرهنگی منفی
«من در ذهن خودم، کار فرهنگی منفی را - یعنی آن چیزی که از نظر ما و با معیار ما بد است - به سه نوع تقسیم می‌کنم: یک نوع، آن نوشته یا کتابی است که یک منطق یا سخنی را ارائه می‌دهد که از نظر ما آن سخن غلط است. یک فکر است، یک پیشنهاد است، یک نظر است، در هر زمینه‌ای ممکن است؛ لیکن فقط آن صاحبِ نظر مخالف، در فکر این است که نظر مخالف خودش را مطرح کند و هیچ انگیزه‌ای دنبال آن نیست. طرح چنین فکر مخالف و غلطی - از نظر ما - در جامعه، مفید است؛ بودنش از نبودنش بهتر است؛ زیرا اگر اندیشه غلط طرح نشود، اندیشه درست نمی‌جوشد. این منطقی است و ما مایلیم آن چیزی که از نظر صاحبش البته درست است، اما از نظر ما غلط است، منتشر شود؛ در حوزه‌های مختلف هم منتشر شود؛ کمااین‌که مثلاً در عالم فقاهت، یا در عالم فلسفه - حالا آن بخش کار ما؛ یعنی فلسفه اسلامی - و بقیه مباحث علمی، کسانی چیزهایی را مینویسند که از نظر یک جمع دیگر غلط است. آنها هم جوابش را می‌نویسند؛ نتیجه این میشود که مطلب رشد پیدا می‌کند، پرورش پیدا می‌کند، ذهن‌ها قوی می‌شود و سخن و علم پیش می‌رود ...
نوع دوم کار که غلط است، این است که انگیزه آن صرفاً ارائه یک سخن علمی یا یک نظر فلسفی یا اجتماعی یا سیاسی نیست؛ بلکه جزئی از چارچوب یک طرح براندازی است. نشر این هم مضرّ است ...
نوع سوم، آن کار فرهنگی‌ای است که اثرش آنی است و قابل پاسخگویی نیست. مثل این‌که در جامعه‌ای بیایند عکسهای مستهجن جنسی را به شکل وسیعی در میان جوانان پخش کنند! شما چطور میخواهید این را جواب دهید!؟ اصلاً قابل جواب دادن است!؟ این اصلاً قابل جواب دادن نیست.
وقتی که یک اثر هنری و یک نوشته و یک عکس، یک تأثیر ویرانگر اخلاقی دارد، این قابل پاسخگویی نیست. جلوِ این کار فرهنگی را باید گرفت؛ این آن ممیّزی واجب است که در جنجال علیه ممیّزی و سانسور نباید هدف را گم کرد. من وظیفه نظام میدانم، وظیفه وزارت ارشاد میدانم، وظیفه شما که ناشرید میدانم، که وقتی چنین چیزی مطرح میشود، شما اجازه ندهید و کمک نکنید. این هیچ ربطی ندارد به این‌که ما با فکر آزاد موافقیم یا مخالفیم. طبیعی است که ما با آزادیهایی مخالفیم؛ مگر کسی شک دارد؟ ما با بعضی از آزادیها مخالفیم. ما با آزادیهای جنسی مخالفیم؛ ما با آزادی گناه مخالفیم و این کاری است که مردم را به این طرف سوق میدهد. همین الان در کتابهای ما هست؛ کتابهای منتشر شده الان وجود دارد. اگر خوف این نبود که با گفتن من، نام یک اثر غلطی تکرار شود، اسمش را میگفتم. کتابی که جوانان را به طور واضحی، با شیوه‌های هنری، به سمت گناه سوق میدهد! این یک مسأله فکری نیست که ما بگوییم حالا این کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر کنیم؛ این جواب ندارد!
خطاست اگر کسی گمان کند، ما که نسبت به مسأله مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حسّاسیت به‌خرج می‌دهیم، با تفکّر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثه آزاد مخالفیم؛ نه. ما کسانی هستیم که اوّلین شعارهای این مسائل را داده‌ایم و الحمدللَّه تا الان هم دنبالش بوده‌ایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویرانگر مخالفیم. نمی‌شود اجازه داد که نسل جوان یک کشور که به اعتماد ما می‌آید کتاب را از شما میخرد و می‌گوید اینها متدیّنین و در رأس کار هستند، از این طریق گمراه یا فاسد شود؛ یا از این طریق دشمن بخواهد کاری انجام دهد.»
بیانات پس از بازدید از نمایشگاه کتاب/ اردیبهشت ۹۱؛ فاصله تا مطلوب در صنعت نشر
«باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که فضای کتابخوانی در کشور توسعه و تعمیق پیدا کند. باید با یک برنامه‌ریزی دقیق و تعیین اهداف مرحله‌ای در هر سال، همگام با برگزاری نمایشگاه کتاب و افزایش جمعیت بازدیدکننده، در فضای کتابخوانی کشور نیز پیشرفت چشمگیری به وجود آید.
ارزیابی هرساله از نمایشگاه کتاب نشان خواهد داد که آیا هر دوره نمایشگاه کتاب از نظر محتوا، نسبت به دوره‌ی قبل، تغییر و رشد داشته است یا خیر.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید با کمک دولت، این موانع، به‌ویژه موضوع گرانی کاغذ را برطرف کند.
تولید کاغذ در کشور از جمله تولیدات امتداددار است و مهم‌ترین تولید ملی، تولید امتداددار است و با برطرف شدن مشکلات کارخانه‌های کاغذ، قطعاً راه برای کتابخوانیِ بیشتر و ارزان شدن قیمت کتاب باز می‌شود.»


[/HR] منبع: مهر
برچسب: 

استاد عبدالستار که بود؟

انجمن: 


[/HR]

استاد شهید مولانا فیض محمد حسین‌بر فرزند گل محمد در سال 1325 شمسی در شهر گشت، از توابع شهرستان سراوان در خانواده‌ای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش به کار کشاورزی مشغول بود.



[/HR] IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/166523516112221460183203112238250216203243101.jpg)
در سن شش‌سالگی پدرش را از دست داد و در آغوش پرمهر مادر پرورش یافت، تحصیلات ابتدایی خود را تا سال ششم ابتدایی در دبستان خیام گشت به پایان رساند، بنا به شوق فراوانی که به آموختن علوم اسلامی داشت، وارد مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت شد و از محضر اساتیدی همچون: جناب شیخ الحدیث استاد علامه سید محمد یوسف حسین‌بر، حضرت مولانا ابوالحسن حسین‌بر و مولانا محمد عثمان باران‌زهی بهره برد و سپس به حوزه علمیه دارالعلوم زنگیان سراوان رفت و در محضر عالم و عارف نامی، جناب مولانا سید عبدالعزیز ساداتی و اساتید آن مدرسه به فراگیری علم پرداخت و برای گذراندن تحصیلات پایانی به پاکستان رفت و در جامعه دارالعلوم کراچی ثبت‌نام کرد و از محضر اساتید مانند مفتی اعظم پاکستان مفتی محمد شفیع عثمانی، مولانا اکبرعلی سهارنپوری، مولانا شمس الحق، مولانا سبحان محمود، مولانا محمد رفیع عثمانی و شیخ‌الاسلام مفتی محمدتقی عثمانی دانش آموخت و فارغ‌التحصیل شد و پس از سه سال دوری به زادگاهش بازگشت. موسس دارالعلوم
مولانا فیض محمد پس از بازگشت به ایران، تصمیم گرفت که مدرسه‌ای به نام دارالعلوم راه‌اندازی کند و به نشر معارف اسلامی بپردازد، ولی سرانجام از تصمیم خود بازآمد و پس از سه سال به مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت پیوست و کار تدریس را آغاز کرد، ایشان شوق فراوانی به آموزش دانش به طلاب داشت و همیشه مجالس سخن‌رانی، بحث و مناظره دایر می‌کرد و طلاب را به‌سوی معنویات دعوت می‌داد، ایشان تا موقع شهادت مسئولیت خطیر تدریس علوم دینی را به عهده داشت و به مسائل فرهنگی نیز علاقه زائدالوصفی داشت و جزو شورای نویسندگان نشریه عین العلوم گشت بود.
مولانا حسین‌بر با تلاش و تحقیق فراوان توانست در اکثر رشته‌های علوم اسلامی تسلط یابد، به‌گونه‌ای که آگاهی‌های ژرف وی هر بیننده و شنونده‌ای را به شگفتی وا‌می‌داشت، در علوم فقه، اصول فقه، تاریخ، تفسیر، فلسفه، منطق، کلام و ادبیات عرب صاحب‌نظر بود و به ادبیات فارسی و اردو نیز کاملاً تسلط داشت.
خصوصیات مولانا
مولانا فیض محمد دارای اخلاقی نیکو بود، برای دوستان مشاوری امین و دلسوز بود، به مادرش بی‌اندازه احترام می‌گذاشت، فردی متواضع، فروتن و مهربان بود و با همه اقشار با چهره‌ای خندان برخورد می‌کرد و برای حل مشکلات مردم از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید، به درماندگان و افراد محروم کمک می‌کرد، فردی بسیار پرهیزکار بود و از هوش و ذکاوتی سرشار و ذهنی وقار بهره‌مند بود و در رفتارش همواره جانب ادب و احترام را رعایت می‌کرد.
با کودکان رفتاری مناسب داشت و به آن‌ها محبت می‌ورزید و آنان را به رفتن به مسجد و ادای فرایض دینی تشویق می‌کرد و مسائل مذهبی را به آنان آموزش می‌داد.

ایشان در سال با دخترعمویش که فردی باتقوا و متدین بود، ازدواج کرد که ثمرهٔ این پیوند مبارک 5 فرزند صالح و نیک است که پسرانش جناب محمد رفیع حسین‌بر و دکتر محمود حسین‌بر هستند.

مولانا حسین بر در نیمهشب 22 اردیبهشت ماه سال 1360 شمسی در منزلش
فرا روی دیدگان همسر و فرزندانش با شلیک چندین گلوله توسط برخی مخالفان، مظلومانه به شهادت رسید

تألیفات شهید
زندگی مولانا حسین‌بر با تدریس، تحقیق و مطالعهٔ کتاب‌ها عجین شده بود و به نوشتن علاقه زائدالوصفی داشت و چندین مقاله در رابطهٔ تفسیر قرآن نگاشته است که برخی در نشریه مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت به چاپ رسیده است، ایشان تصمیم داشتند که تفسیر معارف القرآن که استادش نگاشته بود را به فارسی ترجمه کند که متأسفانه با شهادت وی این مهم تحقق نیافت، البته این تفسیر بعدها توسط استاد علامه سیدمحمدیوسف حسین‌بر به فارسی ترجمه شد و چاپ شد.
مولانا حسین‌بر به نوشتن تاریخ اسلام نیز اشتغال داشت که متأسفانه نوشته‌های وی پس از شهادت وی مفقود شده است، علاوه کار ترجمه کتاب ینابیع الموده را نیز در دست داشتند که با شهادت ایشان، این آرزویش محقق نشد.
تنها اثری که از وی برجای‌مانده است، حاشیه‌ای است که به زبان اردو بر کتاب اصلاح انقلاب امت از آثار حکیم الامة اشرف‌علی تهانوی نوشته است و در پاکستان چاپ‌شده است.
شهادت در نیمه‌شب
مولانا حسین‌بر در نیمه‌شب 22 اردیبهشت‌ماه سال 1360 شمسی در منزلش فرا روی دیدگان همسر و فرزندانش با شلیک چندین گلوله توسط برخی مخالفان، مظلومانه به شهادت رسید، قاتلان بی‌رحم علاوه بر به شهادت رساند وی، کتاب‌هایش و حتی قرآن را پاره کردند و بر جرم خویش افزودند. شهادت، برگ زرینی بود که به کارنامهٔ سراسر درخشان مولانا افزوده شد.

در رثای استاد شهید
سوزی بدل خزید که آرام جان برفت
آن عالم شهید دریغ از جهان برفت
چشمم بسی گریست که سرو و چمن برفت
قلبم بسی حزین که روح روان برفت
آن عالم جوان که از انفاس قدس او
روشن شدست عالم و او از میان برفت
جان را نثار کرد به اسلام شیر حق
زان نام قهرمان زکران تا کران برفت
چون تیرهای جور بفرتش فرود شد
روحش به‌سوی باغ برین جنان برفت
آن مدرسه گریست به خون سیاه‌دل
استاد کامل و محبوب مهربان برفت
هرگز نکرد خم سر تسلیم پیش جور
حق گفت و حق نوشت کزین آشیان برفت
استاد بود کامل و دانای دین حق
فیض محمد است که او ز این جهان برفت

روز سه‌شنبه هفت ماه رجب برفت
سال هزار و چهارصد و یک بود کان برفت

برچسب: 

●تصاویرو طرح های گرافیکی مقام معظم رهبری دامت برکاته ●

همت مضاعف ، کارمضاعف

پیش‌بینی سقوط خطوط دفاعی

[h=1][/h]


[/HR]

روزنامه اطلاعات در روز بیستم اردیبهشت ۶۱ در گزارشی با اعلام خبر آزادی شلمچه نوشت: «پیش از ظهر امروز در تماس با قرارگاه کربلا کسب اطلاع کرد که شهر مرزی شلمچه توسط نیروهای اسلام آزاد شد. طبق این گزارش نیروهای اسلام ساعت ۲۲ و ۴۵ دقیقه دیشب مرحله سوم عملیات بیت‌المقدس با رمز «یا علی بن ابیطالب» را در جبهه جنوب آغاز کردند.



[/HR] IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/188686549402161151942235993110301204922.jpg)
نیروهای اسلام در این عملیات موفق شدند شهرک مرزی شلمچه را از لوث وجود صدامیان پاک‌سازی کنند و وارد این شهر شوند. در این پیروزی غرورآفرین هزار تن از مزدوران بعثی کشته و مجروح یا اسیر شدند و ده‌ها تانک و خودرو دشمن منهدم شد. هم‌اکنون نیروهای اسلام در تعقیب باقی‌مانده نیروهای مزدور و شکست‌خورده بعثی هستند و با عزمی استوار آماده آزادسازی خرمشهر می‌شوند.
روز ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ نیروهای ایرانی در ادامه عملیات بیت‌المقدس، منطقه شلمچه را از تصرف قوای بعثی عراق آزاد و خرمشهر را محاصره کردند. در این روز با آزادی شلمچه، اراضی آزادشده توسط ایران حدود ۳۰۶۰ کیلومترمربع محاسبه شد و تعداد هواپیماهای سرنگون‌شده دشمن به بیش از ۲۶ فروند رسید.
در سومین مرحله از عملیات موفقیت‌آمیز بیت‌المقدس که ساعت ۱۰: ۴۵ دقیقه شب گذشته با یورش قهرمانانه سپاهیان سلحشور توحید آغاز شد، شلمچه آزاد شد و خرمشهر به محاصره کامل رزمندگان اسلام درآمد. به گزارش خبرنگاران خبرگزاری جمهوری اسلامی از خطوط مقدم جبهه در پی محاصره کامل خرمشهر دو تیپ ارتش مزدور عراق در محاصره و تیررس قوای اسلام قرارگرفته، شلمچه نیز آزاد گردید؛ بنابراین گزارش محاصره‌شدگان بعثی راهی جز هلاکت و تسلیم در برابر نیروهای اسلام ندارند زیرابه دلیل محاصره کامل بندر خرمشهر هرگونه راه فرار و تدارکات بر روی آنان بسته‌شده است.
مدافعان اسلام با وارد آمدن ضربات و تلفات سنگینی به دشمن متجاوز و شکست‌خورده موفق شدند این نقطه مرزی را آزاد و حلقه محاصره را تنگ‌تر نمایند و همچنان به پیشروی خود به‌سوی خونین‌شهر ادامه دهند. در این عملیات تعداد زیادی از قوای کفر به هلاکت رسیده و یا زخمی شده‌اند وعده‌ای نیز به اسارت سپاه اسلام درآمده‌اند.»
در این مرحله از عملیات بیت‌المقدس، قرارگاه نصر مأموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل‌کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی‌اش، نیروهای خودی در انجام مأموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان‌ها داده شود و بدین ترتیب عملیات آزادسازی خرمشهر دو هفته به تعویق افتاد. همچنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد (ع) از قرارگاه فجر نیز درحرکت بعدی استفاده شود.
یک‌بار دیگر براثر تحولات صحنه نبرد، سیاست کشورهای غرب و شرق در مورد جنگ ایران و عراق تغییر کرد. برخی از آن‌ها حتی تلویحاً از لزوم پایان جنگ سخن گفتند. سقوط شلمچه در منطقه‌ای که نقطه قوت ارتش عراق محسوب می‌شد، آنان را به این نتیجه رسانده بود که احتمال سقوط خط‌های دیگر دفاعی، چندان دور از ذهن نیست. این پیش‌بینی خیلی زود و در پی فتح خرمشهر به حقیقت پیوست.


[/HR] منابع: روزنامه اطلاعات، سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی
برچسب: 

راهی برای نزدیک شدن به بزرگترین آرزوی شیعه

IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/153231372483324623737239189222229251129177112.jpg)
بزرگترین دغدغه و آرزوی شیعیان، در کنار امام زمان خود بودن و ارتباط داشتن با حجّت الهی است اما هم اکنون که به امر الهی امام غایب هستند و ارتباط ظاهری و ملاقات با ایشان مقدور همگان نیست، باید به توصیه ائمه معصومین علیهم السلام - که ارتباط معنوی و دیدن ایشان از راه چشم دل است - عمل نمود که تنها به وسیله دعا در حق امام این ارتباط برقرار خواهد شد. حضرت ولیّ عصر(عج) فرمودند: «برای تعجیل ظهور زیاد دعا کنید كه آن فرج و رهایی شما است».(1) پس ابتدا باید با آداب و نحوه دعا کردن آشنا شویم، و با کمک دعاهایی که خودشان سفارش نمودند سعی در برقراری این ارتباط معنوی داشته باشیم. در این نوشتار به نکاتی در مورد آداب دعا و چگونه دعا کردن، جهت ارتباط قلبی با امام زمان(عج) اشاره می شود.(٢)
[h=2]استغفار قبل از دعا[/h] شایسته و موکَّد است که دعاکننده خودش را از آنچه مانع از قبولی عبادت است پاک نماید، و نَفْس خویش را از خوی ناپسند و رفتار زشت و کارهای ناروا تهذیب کند، زیرا که دعا از بهترین عبادت های شرعی است، به ویژه دعا برای تعجیل فَرَج مولایمان حضرت حجّت(عج) و خواستن ظهور و عافیت برای آن جناب. در نتیجه، استغفار و توبه قبل از دعا سفارش شده است.

[h=2]خلوص نیت[/h] می‎بایست نیّت شخص در دعا از تمام آلایش های نفسانی و هواهای شیطانی خالص باشد، زیرا که خلوص نیّت از مهمترین اموری است که رعایتش بر انسان واجب است، چنانکه آیاتی از قرآن و روایات متواتری بر آن دلالت دارد.(٣)
[h=2]دعا با همه زبان ها[/h] از آنجایی كه به همه مسلمان ها سفارش شده دعا كنند و علاوه بر دعاهایی كه از قول ائمه علیهم السلام نقل شده، انسان می تواند با زبان و كلام خودش برای حضرت دعا كند، چه با زبان فارسی و چه با زبان عربی و یا زبان های دیگر، در این صورت ثواب ها و آثار و نتایج دعا برای تعجیل ظهور و فَرَج آن حضرت نیز محقق می‎شود. (٤)

[h=2]به زبان آوردن دعا[/h] آیا گذراندن دعا از دل بدون اینکه بر زبان آید کفایت می کند یا نه؟ ظاهراً کافی نیست، چون عنوان دعا بر آن صدق نمی کند. ذكر می‌تواند قلبی باشد، اما دعا أخصّ از ذکر است، و چون ذِکر متضاد غفلت و بی خبری است، بر "یاد کننده در دل" صدق می‎کند که خدای تعالی را یاد نموده. ولی دعا متضاد سکوت و خاموشی است، بنابراین جز با راندن بر زبان مصداق نمی‌یابد.
[h=2]ایستاده دعا كردن[/h] شیخ جعفر کبیر در کتاب "کشف الغطاء" گوید: دعا در حال ایستادن بهتر از نشستن است، و در حال نشستن بهتر از دراز کشیدن می باشد.

هر چه شناخت انسان از یک حقیقت، گسترده ‎تر و عمیق‎ تر باشد، امکان ارتباط باطنی او با آن حقیقت بیشتر خواهد شد؛ آدمی، با معرفت به حضرت مهدی علیه ‌السلام همه جا و همه وقت، حضور او را لمس می‌‎کند و خود را کنار او و در محضر او می ‌‎بیند. برای رسیدن به چنین ‌شناختی باید از خدا یاری خواست

[h=2]دعای بلند یا آهسته[/h] مستحب است در دعا برای تعجیل فَرَجِ حضرت خاتم الأوصیا إمام زمان (عج) صدا بلند گردد، به ویژه در مجالسی که برای دعا فراهم شده باشد، زیرا که نوعی از تعظیم شعائر خداوند است، و شعائر خداوند همان نشانه ها و مظاهر دین او است که:
«وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإنَّهَا مِنْ تَقْوَی القُلوبِ» (5)
[h=2]دعای دسته جمعی[/h] مستحب است که دعا کردن در حال اجتماع باشد، به جهت روایتی که در اصول کافی به سند خود از ابی عبداللَّه امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: هیچ گروه چهل نفری نیستند که با هم جمع شوند پس به درگاه خدای عز و جل درباره أمری دعا کنند، مگر اینکه دعایشان مستجاب می گردد، و اگر چهل تن نباشند پس چهار نفر خداوند عزوجل را ده بار بخوانند دعایشان مستجاب می شود، و اگر چهار نفر هم نباشند پس هرگاه یک شخص چهل بار خداوند را بخواند خدای عزیز جبّار دعایش را به إجابت می رساند و در همان کتاب از حضرت امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: «پدرم چنین بود که هرگاه واقعه ای او را اندوهگین می ساخت زنان و کودکان را جمع می کرد سپس دعا می نمود و آنها آمین می گفتند». (6)
[h=2]IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1393/03/25423725711031864924010931071941741435581.jpg)
هدیه به اموات[/h] جایز (بلکه مستحب) است که ثواب دعا برای آن حضرت را به مردگان هدیه کند، به دلیل عموم روایاتی که در مورد هدیه فرستادن برای أموات رسیده، همچنان که جایز بلکه مستحب است که در این دعا از آنان نیابت نماید، مانند سایر کارهای مستحب، به این صورت که مومن در حقِّ مولایش صاحب الزمان(عج) دعا کند، و از خداوند زودتر رسیدن فَرَج و ظهور آن حضرت را بخواهد، به قصد نیابت از پدر و مادرش یا سایر أمواتش بلکه أموات مومنین و مومنات.(٧)
نیابت از زندگان و مردگان مومنین در دعا کردن برای مولایمان صاحب الزمان(عج) و تعجیل فَرَج و ظهور آن جناب بسیار پسندیده است، زیرا از برترین اقسام نیكی و صله می باشد.
[h=2]بهترین دعا[/h] دعاهایی كه از امامان معصوم علیهم السلام روایت گردیده بهتر و سزاوارتر است، زیرا علاوه بر آنچه در آیات و روایات پیروی از ایشان أمر شده، و گرفتن عِلم و چگونگی طاعت و عبادت از آن بزرگواران توصیه گردیده است، مانند فرموده خدای تعالی:
« قُلْ اِنْ کُنْتُم تَحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی...»(٨) شرافت سخن به شرافت گوینده آن بستگی دارد، و از همین روی گفته اند: «سخن بزرگان؛ بزرگِ سخنان است». در نتیجه دعاهای وارده از امامان علیهم السلام بر دعائی که شخص با سلیقه و زبان خودش درست کند، مقدم است.

[h=2]دعای معرفت[/h] هر شخصی می تواند به صراحت از خدای تعالی ظهور حضرت را درخواست نماید و به زبان فارسی یا عربی یا هر زبان دیگری تقاضایش را باز گوید، مثل این که چنین دعا کند: «اَللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ مَوْلانا صاحِبَ الزَّمانِ»؛ بار خدایا! فرجِ مولای ما صاحب الزمان (عج) را زودتر برسان. یا بگوید: «عَجَّلَ اللَّهُ تَعالی فَرَجَهُ وَ ظُهُورَهُ»؛ خدای تعالی فرج و ظهور آن حضرت را تعجیل فرماید.

دعاهایی كه از امامان معصوم علیهم السلام روایت گردیده بهتر و سزاوارتر است، زیرا علاوه بر آنچه در آیات و روایات پیروی از ایشان أمر شده، و گرفتن عِلم و چگونگی طاعت و عبادت از آن بزرگواران توصیه گردیده است، شرافت سخن به شرافت گوینده آن بستگی دارد، و از همین روی گفته اند: «سخن بزرگان؛ بزرگِ سخنان است»

اما خواندن برخی از دعاها بیشتر سفارش شده، یکی از آنها "دعای معرفت" است زیرا طبیعی است هر چه شناخت انسان از یک حقیقت، گسترده ‎تر و عمیق‎ تر باشد، امکان ارتباط باطنی او با آن حقیقت بیشتر خواهد شد؛ آدمی، با معرفت به حضرت مهدی علیه ‌السلام همه جا و همه وقت، حضور او را لمس می‌‎کند و خود را کنار او و در محضر او می ‌‎بیند. برای رسیدن به چنین ‌شناختی باید از خدا یاری خواست؛ از این ‌‌رو در دوران غیبت خواندن این دعا توصیه شده است:
«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏».(9)
از دیگر دعاهای سفارش شده می توان به دعای «عهد» (اللهم رب النور العظیم...)، دعای «فرج» (الهی عظم البلاء..)، دعای سلامتی حضرت (اللهم کن لولیک...) و زیارت «ال یس» اشاره نمود.

[h=4]دعایی برای نجات[/h] در نتیجه الان که ما در عصر غیبت به سر می بریم، نباید دچار غفلت و سرگردانی شویم بلکه لازم است تا با دعا و تضرع در پیشگاه الهی، ارتباط قلبی خود را با امام زمانمان که امام حیّ و حاضر هستند، حفظ نموده و با معرفت حضرت و شناخت نحوه دعا کردن در حق ایشان، ایمان خود را تقویت کرده و از فتنه دشمنان در امان باشیم، زیرا راه نجات از مهالک در زمان غیبت دعا کردن برای تعجیل فرج می باشد.

پی نوشت:
1) کمال‌الدین، شیخ صدوق، 2/۴۸۵: و اكثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلك فرجكم.
2) مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی؛ ج2.
3) امام علی علیه السلام فرمودند: «اُخلص فی مسألة لربك» آنچه خواهی، خالصانه از پروردگارت بخواه؛ نامه 31 نهج البلاغه.
4) همچنین فرقی ندارد که دعا به نظم باشد یا نثر، چنانکه تفاوت نمی‏کند که عبارت دعا را خود دعاکننده إنشا کرده باشد یا غیر او.
5) حج/32: هر آن کس که شعائر خداوند را تعظیم کند همانا که آن از تقوای دلها است.
6) اصول کافی 2/487.
7) امام صادق علیه السلام فرمود : «هر کس از مومنین عملی را از (طرف) مرده ای انجام دهد خداوند دو برابر أجر آن را به او میدهد و مرده هم به آن عمل متنعِّم میگردد». حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعة، موسسه آل البیت، 5/365.
Dirol آل عمران/31: بگو (ای پیغمبر) اگر خداوند را دوست می ‎دارید، پس از من پیروی کنید.
9) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰۲، ص۱۶۵: بار خدایا! تو مرا به خود بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی پیغمبرت را نخواهم شناخت، بار خدایا! رسولت را به من بشناسان، که اگر رسول خود را به من نشناسانی حجتت را نخواهم شناخت، پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دین خود گمراه خواهم شد.

برچسب: 

اعترافات عراق

انجمن: 

[h=1][/h]


[/HR]

16اردیبهشت‌ماه سال 1367 عراق به استفاده از سلاح شیمیایی اعتراف کرد. طارق عزیز اعلام کرد: عراق وظیفه خود می‌داند با به‌کارگیری همه امکانات موجود و ازجمله سلاح‌های شیمیایی هرگونه تعرضی را دفع کند.



[/HR] IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/122420925296524111266244170239171205.jpg)
پیروزی‌های متوالی نیروهای اسلام در جبهه‌های جنگ در طی عملیات والفجر 5 و 6 و عملیات خیبر، باعث شد تا به دستور شیطان بزرگ، آمریکا و همکاری دولت‌های اروپایی همچون انگلستان و آلمان، نظامیانِ شکست‌خورده رژیم بعث عراق، آخرین امید خود را که سلاح شیمیایی بود به‌کارگیرند و با فروریختن بمب‌های شیمیایی و سمی در میدان‌های نبرد حق علیه باطل، بخت خود را بیازمایند.
رژیم بعث عراق و هم‌پیمانان خارجی آنان، همیشه استفاده از سلاح‌های شیمیایی را انکار می‌کردند اما به دنبال اعزام مجروحان بمباران‌های اخیر شیمیایی به کشورهای اتریش و سوئد برای معالجه و تائید پزشکانِ این کشورها مبنی بر استفاده عراق از این سلاح‌ها و نیز دیدار سفرا و کارداران کشورهای جهان در ایران با مجروحین این بمباران‌ها، مقامات سیاسی و رسانه‌های گروهی جهان، علی‌رغم سانسور زیاد، مجبور به اعتراف به استفاده رژیم عراق از سلاح‌های شیمیایی در جنگ با ایران اسلامی شدند.
همچنین آنان تأکید کردند که هیچ‌گونه توجیهی برای استفاده از این سلاح‌ها در طول جنگ تحمیلی پذیرفتنی نیست. درحالی‌که این سلاح‌ها، فوق‌العاده خطرناک و در سطح بین‌المللی ممنوع می‌باشند، بااین‌حال، رژیم بعث عراق، بارها آن را در طول جنگ علیه رزمندگان اسلام به‌کاربرده است، اما هرگز نتوانستند اراده ملت مسلمان ایران را درراه جهاد علیه کفر و ظلم، تضعیف کنند.
IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/91911536511513110314645203142061786200253.jpg)
نقض ادعای نزار
«نزار حمدون» معاون موقت وزیر امور خارجه عراق، در یک مصاحبه مطبوعاتی در بغداد گفت: نیروهای عراق در طول جنگ علیه نیروهای ایرانی که مانند امواج خروشان عراق را موردحمله قرار داده بودند، علاوه بر سلاح‌های کلاسیک، از سلاح‌های شیمیایی نیز استفاده کرده‌اند. وی مدعی شد که عراق از سلاح‌های شیمیایی در داخل خاک ایران استفاده نکرده است.
اظهارات سرلشکر ستاد «وفیق السامرایی» مدیر بخش اطلاعات نظامی ایران در استخبارات مرکزی ارتش عراق سخنان «نزار حمدون» را نقص می‌کند. السامرایی به‌صراحت اظهار کرد، بر اساس اعلام آمار سری چهل‌وپنج هزار نفر از نیروهای ایرانی به‌وسیله سلاح‌های شیمیایی عراق مصدوم شده بودند، این مسـئله روند پیشروی ایرانی‌ها در محور غربی و شمالی، به‌ویژه به‌طرف «ام القصر» به‌منظور قطع جاده ارتباطی با کویت و اشغال پایگاه دریایی «ام القصر» را تحت تـأثیر خود قرار داده بود.

بر اساس اطلاعات موجود تعداد بسیار زیادی از مصدومان در داخل خاک ایران (خرمشهر، جفیر، طلائیه، شلمچه...) توسط بمباران‌های هوایی و شلیک گلوله‌های شیمیایی مجروح شده بودند

بر اساس اطلاعات موجود تعداد بسیار زیادی از مصدومان در داخل خاک ایران (خرمشهر، جفیر، طلائیه، شلمچه...) توسط بمباران‌های هوایی و شلیک گلوله‌های شیمیایی مجروح شده بودند.
IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/1642185117738130224223319415612812092117.jpg)
اعتراف اسرا
اسرای عراقی در ایران ازجمله در مصاحبه با هیئت اعزامی سازمان ملل به تهران اعتراف کردند که عراق از سلاح شیمیایی برعلیه نیروهای ایرانی استفاده کرده است. یکی از این اسرا می‌گوید از حمله نیروهای شما به جزیره مجنون کلافه شده بودیم، نیروهای سپاه ما را دیوانه کرده بودند، این مسئله را فرماندهان عالی‌رتبه می‌دانستند، بالاخره با استفاده از بمب‌های شیمیایی توانستیم نیروهای شما را به عقب‌نشینی وادار کنیم.
سرهنگ دوم «ولید الوان حمادی» رئیس ستاد تیپ 59 عراق که در منطقه عملیاتی «کربلای -5» به اسارت درآمد، اعتراف کرد که رژیم عراق به‌کرات از بمب‌ها و گلوله‌های شیمیایی علیه نیروهای ایران بهره برده است.
همچنین یک رادیو مخالف رژیم عراق اعلام کرد سازمان بهداشت جهانی در گزارشی که به‌تازگی ارائه کرده به استفاده عراق از سلاح شیمیایی در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران بر ضد نیروهای ایرانی اعتراف کرد.

IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/9661094914515119021315614796105101169205136.jpg)


IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/52139212109236131901952779244178241134199249.jpg)


[/HR] منابع: سایت شهید آوینی/ پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس/پرتابل انهار
برچسب: 

روزهای جانبازی

انجمن: 


[/HR]

وبلاگ «روزهای جانبازی» فضایی برای ثبت دست نگاره‌های جانباز ضایعه نخاعی رمضانعلی کاوسی است.



[/HR] IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/12811725020413312421852240861361602395118.jpg)
وی خود را در وبگاهش این‌گونه معرفی می‌کند:

«ساکن شهرضا هستم. سال 1361 در عملیات محرم، براثر اصابت ترکش خمپاره به گردنم، جانباز ضایعهٔ نخاعی و ویلچر نشین شدم. راضی هستم به رضای حضرت دوست؛ که هر چه بر سر ما می‌رود، ارادت اوست. در کنار همسری فداکار و فرزندی صالح زندگی می‌کنم و تا آخر عمر مدیون زحمات ایشان هستم. دست‌هایم اندکی حس و حرکت دارد، نوشته‌هایم را تنها با یک انگشت تایپ می‌کنم. پایبند به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ارزش‌های آن هستم، چون با شناخت کامل برای ماندگاری‌اش سلامتی‌ام را تقدیم کرده‌ام. وجود سلایق مختلف سیاسی را به خاطر پویایی نظام و حفظ منافع ملی کشورم، لازم می‌دانم و البته حاضر نیستم به خاطر دنیای دیگران به دینم چوب حراج بزنم.»
کاوسی چگونگی مجروح شدنش و اتفاقات بعدازآن را، با عنوان «خاطرات جانبازی» در پیوندهای روزانه قرارداده است. وی اولین دست نگاره خود را در جمعه یازدهم اردیبهشت ۱۳۸۸ ثبت کرده است و این‌گونه نوشته:
«با استعانت از خداوند منان اولین دست‌نوشته‌ام را بر روی این اوراق الکترونیکی ثبت می‌کنم هدف من از ایجاد وبلاگ تقریر و تدوین تفکراتم و پر کردن اوقات فراغتم و ایجاد ارتباط مجازی با دوستان قدیمی‌ام و پیدا کردن دوستان جدیداست. هدف دیگرم آشنا کردن مردم با یک جانباز قطع نخاع و مصائب و مشکلاتی که یک جانباز با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند. مردم عادی وقتی فردی را می‌بینند که روی ویلچر نشسته عدم توانایی او درراه رفتن در ذهنشان تداعی می‌شود. درصورتی‌که یک انسان قطع نخاع کلکسیونی است از دردها و آلام روحی و روانی مختلف است که راه نرفتن از کوچک‌ترین این آلام است.
هدف بعدی‌ام پرداختن به اوضاع اجتماعی و فرهنگی در شهر خودم و در کشور عزیزم ایران اسلامی است. معضلاتی که به‌صورت فرهنگ‌های غلط در جامعه ما ریشه دوانیده و باعث کم‌رنگ شدن ارزش‌ها و فرهنگ‌های زیبای ایرانی اسلامی ما شده است. پیشاپیش از همه‌کسانی که حوصله می‌کنند و نوشته‌هایم را می‌خوانند و نظراتشان را چه موافق و چه مخالف از طریق ایمیل یا کامنت برایم ارسال می‌کنند تشکر می‌کنم. انتهای اولین دست‌نوشته‌ام را با حدیث زیبایی از حضرت علی (ع) تزئین می‌کنم.
التماس به خدا لذت است. اگر برآورده گردد رحمت است. اگر برآورده نگردد حکمت است0 التماس به خلق ذلت است. اگر برآورده گردد منت است. اگر برآورده نگردد خفت است.»

در طی این شش سال فعال دست از کوشش برنداشته و از انتقاد گرفته تا پیشنهاد و تشکر و دل نگاره‌ها و گفتگو باخدا توانسته وبلاگ خود را فعال نکاه دارد.

با استعانت از خداوند منان اولین دست‌نوشته‌ام را بر روی این اوراق الکترونیکی ثبت می‌کنم هدف من از ایجاد وبلاگ تقریر و تدوین تفکراتم و پر کردن اوقات فراغتم و ایجاد ارتباط مجازی با دوستان قدیمی‌ام و پیدا کردن دوستان جدیداست

این جانباز دفاع مقدس در روز میلاد مولا الموحدین امیرالمونین (علیه‌السلام) مصادف با 13 اردیبهشت سال جاری یادی از لبخند بسیجیان کرده و با عنوان «چرا لبخند نمی‌زنیم؟» می‌نویسد:
«بسیجی لبخند بزن» این جمله سه‌کلمه‌ای را در دهه 60 روی تابلوهای ساده یا مقواهای رنگی می‌نوشتند و در جای‌جای میدان نبرد با دشمن متجاوز نصب می‌کردند. جایی که تنها گلولهٔ خمپاره بود و آتش و خون؛ اما بسیجی‌های دست از جان شسته واقعاً لبخند می‌زدند.
...
وی در پی‌نوشت همین مطلب میلاد باسعادت امام اول شیعیان جهان، روز مرد و همچنین روز معلم تبریک و تهنیت باد می‌گوید.
می‌توانید دست‌نوشته‌های جانباز «رمضانعلی کاوسی» را به آدرس http://mighat61.blogfa.com/ پیگیری کنید و با ارائه نظرات خود وی را به ادامه کار دل گرم کنید

برچسب: 

شهید شاخص کارگری در یک نگاه

انجمن: 

[h=1][/h]


[/HR]

حسینعلی ترکی هشتم بهمن‌ماه سال 1327 در روستای هرچگان چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. در سال 1334 به دبستان سرداریه در روستای زادگاهش رفت و تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل‌کرده و برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی، به روستای نافچ رفت. پس از دو سال تحصیل در دوره راهنمایی، به دلیل تنگدستی خانواده، از ادامه تحصیل صرف‌نظر کرد و در کار کشاورزی به یاری پدرش رفت و باهدف کمک به اقتصاد خانواده و پیشرفت علمی، روزها را به کار مشغول شد.



[/HR] IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/02/161235139227618011658177166101231211933123.jpg)
سال 1347 به خدمت سربازی رفت و پس از گذراندن دوره آموزشی به گارد جاویدان اعزام‌شده و در آنجا مسئولیت حفاظت از کاخ‌های طاغوت را بر عهده داشت.
تجربه ترکی از آن دوران به‌گونه‌ای بود که در یادداشت‌هایش چنین نوشت: «زندگی من از دوران سربازی‌ام اوج گرفت من در آنجا، حس کردم و دیدم که چه خیانت‌هایی در کشور صورت می‌گیرد، آن زاغه‌نشینان و آن کاخ‌نشینان و آن مردم محروم روستا و مستشاران آمریکایی که دسته‌دسته برای مکیدن خون ملت مظلوم ایران وارد کاخ‌ها می‌شوند. من دراین‌باره، درس بزرگی آموختم و این دوران سربازی، برای من همچون دانشگاهی بود که درد مردم محروم و مستضعفی که خود را نیز از آن‌ها جدا نمی‌دانم، احساس کردم».
با شروع سال 1357 و جنبش همگانی مردم علیه حکومت شاه، ترکی به همراه شهید شکرالله کیانی، اقدام به تشکیل گروهی به نام محافظین انقلاب کرده و فعالیت‌های سیاسی و انقلابی خود را در سطح روستا آغاز کردند.
آن‌ها با برگزاری کلاس‌های عقیدتی و سیاسی، حمایت از کاندیداهای حزب‌الله ازجمله شهید رحمان استکی، ایجاد مراسم‌های راهپیمایی علیه نظام شاهنشاهی و پخش اعلامیه‌های حضرت امام، به نقاط مختلف استان سفر کردند تا به تحقق اهداف و آرمان‌های نظام نوپای جمهوری اسلامی کمک کنند.
ترکی با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به‌صورت داوطلبانه در این نهاد انقلابی مشغول فعالیت شد.

سردار حسینعلی ترکی سرانجام در ظهر روز چهارشنبه، ششم بهمن‌ماه سال 61 هنگامی‌که به همراه دوست و هم‌رزمش، ارسلان حبیبی سوار بر موتورسیکلت بودند تا «کالک» عملیات فتح المبین را به قرارگاه برسانند

با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359 به‌عنوان اولین گروه اعزامی از استان چهارمحال و بختیاری، مسئولیت یک گروه 13 نفره را بر عهده گرفت و در هفته آغاز جنگ، عازم مناطق جنگی شدند.
پس از چند ماه به‌عنوان فرمانده محور شوش از سوی فرماندهان ارشد، منصوب شد و دلاورمردی و شجاعت‌های بی‌نظیری از خود به‌جای گذاشت.
سردار حسینعلی ترکی سرانجام در ظهر روز چهارشنبه، ششم بهمن‌ماه سال 61 هنگامی‌که به همراه دوست و هم‌رزمش، ارسلان حبیبی سوار بر موتورسیکلت بودند تا «کالک» عملیات فتح المبین را به قرارگاه برسانند، هدف ترکش خمپاره دشمن قرار گرفتند. ارسلان حبیبی بلافاصله به شهادت رسید اما ترکی از ناحیه فرق سر به‌شدت آسیب دید و پس‌ازاین که وی را به بیمارستان شوش انتقال دادند به شهادت رسید.
سردار شهید ترکی شهید شاخص امسال معرفی‌شده است.

برچسب: