همزمان با دهمین سالگرد سفر حضرت آیتالله خامنهای به استان کرمان از تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «آن بیست و سه نفر» رونمایی شد.
به گزارش حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاران به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای؛ همزمان با دهمین سالگرد سفر حضرت آیتالله خامنهای به استان کرمان از تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «آن بیست و سه نفر» رونمایی شد.
متن این تقریظ که عصر امروز (پنجشنبه) طی مراسمی با حضور جمعی از پیشکسوتان عرصهی ایثار و شهادت، نویسندگان و فعالان حوزهی ادبیات مقاومت و مسئولان و شخصیتهای استانی و کشوری و لشکری در حسینیهی ثارالله شهر کرمان از آن رونمایی شد، به شرح زیر است:
در روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشتهی شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرینکام شدم و لحظهها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسندهی خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همهی این زیبائیها، پرداختهی سرپنجهی معجزهگر اوست درود میفرستم و جبههی سپاس بر خاک میسایم.
یک بار دیگر کرمان را از دریچهی این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناختهام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.
۹۴/۱/۵
کتاب «آن بیست و سه نفر» خاطرات خودنوشت آقای احمد یوسفزاده از دوران اسارت ۱۹ نوجوان کرمانی و ۴ نوجوان دیگر است که در عملیات آزادسازی خرمشهر توسط ارتش بعث به اسارت درمیآیند. نویسنده در این کتاب شرح هشت ماه ابتدایی اسارت و اتفاقاتی که برای این گروه بیست و سه نفره افتاده از جمله ملاقات با صدام در کاخ ریاست جمهوری عراق را روایت کرده است
متن بالا بخشی از سخنان مقام معظم رهبری است كه در بیان اهمیت ماه رجب در دیدار با اقشار مردم 25/2/1392 ایراد فرموده اند. امید است خداوند همه ی ما را در این ماه خودش مشمول رحمت و درك این ماه قرار دهد.
اگر در آسانسور یا مکانی وارد شویم و ببینیم دوربین دارد سعی می کنیم مواظب رفتارمان باشیم و حرکت ناشایستی انجام ندهیم که مورد قضاوت دیگران قرار نگیریم. آخرین باری که حس کردیم خداوند دارد ما را می بیند و دست از گناه کشیدیم کی بوده است؟ چقدر دوربین های مخفی خداوند برای ما اهمیت دارد؟ چقدر نگران قضاوت خداوند در مورد خودمان هستیم؟ شما چقدر برایتان مهم است که خداوند شما را می بیند؟ آیا اصلا این را احساس می کنید که دارید دیده می شوید؟
[/HR] [/HR]
صاحبخانه این خانه حتی از خود آدرس هم عجیبتر بود. مادری ۸۰ ساله که چهار فرزندش بافاصله کمی از هم شهید شدهاند و یکی از دخترانش را هم در تصادف ازدستداده؛ اما تابهحال یکبار هم با صدای بلند گریه نکرده است. مادری که وقتی از فرزندان شهیدش میگفت، آرام و شمرده تعریف میکرد؛ حتی از نحوه شهادت عزیزانش؛ اما وقتی به یاد کودکان یمنی میافتاد، برافروخته میشد. مادری که فرزندانش را راهی جبهه کرد تا از آنها فقط نامی بر خیابان و کوچه یادگاری بماند. اولین ساکنان محله
«فاطمه عباسی» متولد ورده ساوه است؛ اما بعد از ازدواج به تهران آمده و از ۱۸ سالگی در این محله ساکن شده است. خودش میگوید که از اولین ساکنان این منطقه بوده و تمام فرزندانش بهجز فرزند ارشدش در این محله متولدشدهاند. از حاجآقا میگوید که اولین اذان سحرهای ماه رمضان در این محله را او میگفته است و از فرزندانی که اینقدر مراقب تربیتشان بوده است که اجازه نداده حتی لقمهای حرام به سفره آنها راه پیدا کند. آدرس خانه این مادر را بهراحتی میتوان پیدا کرد: خیابان شهید احمد جوادنیا، بنبست شهیدان جوادنیا، منزل خانواده جوادنیا. امالبنین ایران
احمد اولین فرزند این خانواده بوده که شهید شده است: «احمد از قبل از انقلاب فعالیت میکرد. یادم هست همان موقع شبی دیر به خانه آمد. ساعت دونیمه شب بود؛ اما من بیدار بودم. دنبالش تا اتاق رفتم و دیدم چیزی را لابهلای روزنامه پنهان کرده است. در صندوق را که باز کردم، فهمیدم قوطی رنگ است و ازآنجا بود که فهمیدم که او شبها «مرگ بر شاه» را دیوارنویسی میکند.» احمد آن زمان جواهرساز بوده و به قول مادر بیکار نبوده است تا اینکه او در سال ۵۹ به دست کوملهها شهید میشود. مادر تا خبر شهادت احمد را میشنود نه شکایت میکند نه حتی گریه: «من سریع سجده شکر بهجا آوردم؛ چون احمد بالاخره به آرزویش رسید.» چیزی از شهادت احمد نگذشته بود که علی و یونس ۱۸ و ۱۶ ساله هم بهانه جبهه گرفتند تا دو سال بعد این دو برادر هم به برادر بزرگترشان بپیوندند: «علی و یونس هر دو برای عملیات خرمشهر رفته بودند. علی شب شهید شده بود و یونس صبح؛ اما چون یونس جلوتر بود، جنازهاش چند روز دیرتر و موقع مراسم ترحیم علی رسید.» محمد پسر تهتغاری و شوخطبع خانواده هم پنج سال بعد به شهادت رسید تا بالاخره مادر خود را «امالبنین ایران» کند.
نماز را اول وقت
ساعت خانهاش را پنج دقیقه جلو کشیده است. خودش با خنده میگوید: «به خاطر نماز این را جلو کشیدهام که مهمانان را پنج دقیقه زودتر بیرون کنم تا زودتر به نمازم برسم!» در مورد نماز اول وقت با هیچکس رودربایستی ندارد؛ حتی با مهمانانی که هر هفته در هیئت خانگی سادهاش شرکت میکنند. سالهاست که در خانهاش هیئت برگزار کرده و قرآن و انعام ختم میکند. تاسوعا و عاشورا قورمهسبزی نذری میدهد، آنهم با سبزیای که خودش پاککرده باشد. هرسال محرم خانه این مادرحسابی شلوغ میشود.
در انظار گریه نکنید
نکته جالب درباره این مادر روحیه قوی اوست و اینکه بههیچعنوان گریه نمیکند: «وصیت فرزندان من این بوده که در انظار گریه نکنید. کاری نکنید که دشمنشاد شویم. من هم هیچ موقع در انظار گریه نکردم و هر موقع هم گریه کردم برای مظلومیت حسین (ع) گریه کردم.» این روحیه تا جایی است که حتی وظیفه دلداری دادن به مادران شهدای دیگر را هم بر عهده میگیرد: «وقتی آدم باخدا معامله میکند دیگر ناآرامی نمیکند. همه به من آن زمان میگفتند تو گرمی نمیفهمی؛ اما الآن چند سال است که از این قضیه گذشته است؟ خدا هر مصیبتی که به انسان میدهد، صبرش را هم میدهد. اصلاً خود حضرت زینب بر قلب من دست کشیده است و به من یاد مصیبتهایی که بر ایشان گذشته است، مصیبت خود را فراموش میکنم.» آمریکا حق دخالت ندارد
بر دیوار خانهاش در کنار عکس پسرانش، عکس امام خمینی و رهبری به چشم میخورد. تمام اخبار و حرفهای رهبری را دنبال میکند. از کودکان یتیمشده یمنی خبر دارد و بااینکه هشتادساله شده، اندکی از انقلابی بودنش کم نشده است. «ذرهای از اینکه بچههایم شهید شدهاند، ناراحت نیستم. پشیمان شویم؟ مگر کسی که این راه را انتخاب کرد، پشیمان میشود؟ من هر بار که آقا را در تلویزیون میبینم، کلی قربانصدقهاش میروم و از اینکه اینقدر قاطع و محکم جواب آمریکا را میدهد، لذت میبرم. آمریکا دشمن است. در زمانهای قدیم، قبل از انقلاب یک سگ آمریکایی به این محله آمد و ۱۶ نفر را زخمی و یک دختر ۱۲ ساله را هم کشت؛ اما هیچکس حق اعتراض یا شکایت نداشت. الآن هم مخالف این هستم که اینها را داخل کشور بیاورند و این تجهیزات [نظامی و هستهای] را نشانشان بدهند.»
خانم عباسی از اینکه دوباره جنگ بشود، ترسی ندارد. از اینکه دو پسر دیگرش را به جبهه بفرستد، هم هراسی ندارد: «خودم هم همراهشان اسلحه برمیدارم و به جبهه میروم.» بهرسم تمام مادرها هم دعا میکند، هم توصیه: «خدا ان شاالله تمام دشمنان این مردم و اسلام را ریشهکن کند. جوانها هم باید پشتیبان آقا، دولت و شهدا باشند. ربطی به دیروز و امروز ندارد. در هرزمانی باید جوانها به این موارد عمل کنند تا عزت اسلام و ایران حفظ شود.»
شهید محمد جهان آراء هنگامی که بی سیم چی سقوط خرمشهر را به او خبر
داد، فرمانده سپاه خرمشهر گفت: [HL]مواظب باشید
که دل هایتان سقوط نکند چون اگر دل سقوط نکند روزی خرمشهر را آزاد خواهیم کرد.[/HL]
و اکنون پس از گذشت این همه سال از آزاد سازی خرمشهر پی به این سخن شهید جهان آراء باید برد
که آن هنگام دل ها سقوط نکرد که خرمشهر آزاد شد.
اکنون هم نگذاریم دل هایمان سقوط کند. نگهش داریم محکم و استوار برای اقدام بعدی این دل ها نیاز است.
پس از همینجا به همه آنهایی که دلاورانه خرمشهر را آزاد کردند و دل ملت را شاد بگوییم؛
سلام بر یاران آسمانی، سلام بر آنان که صادقانه ایستادند، مردانه جنگیدند، عاشقانه شهید شدند و مظلومانه از خاطره دنیا طلبان رفتند.
خرمشهر امروز سوم خرداد 1361 آزاد شد.
[/HR] [/HR] قرنی در نظام شاهنشاهی
قرنی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه سرلشکری ارتقاء یافت اما زمانی که متوجه اسلام زدایی و ستمکاری شاه و جنایات و خیانت آمریکا در ایران شد، به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشکری پشت پا زد.
سرلشکر محمدولی قرهنی، نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان عضو شورای انقلاب بود.
وی سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و پس از کودتای ۲۸ مرداد به ریاست رکن دوم ارتش رسید. در مهرماه سال ۱۳۳۶ موفق به اخذ درجه سرلشکری شد ولی کمتر از یک سال بعد در تیرماه ۱۳۳۷ در پی کشف طرح کودتا علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی دستگیر و پس از محاکمه و تحمل سه سال زندان از ارتش اخراج شد. سند خیلی محرمانه اسناد تاریخی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) در دوران رژیم پهلوی، شانزدهم مردادماه سال 1337 سندی را در رابطه با سپهبد شهید قرهنی با مهر «خیلی محرمانه» ثبت کرده است که در نوع خود از ارزش تاریخی و اقتصادی مهمی برخوردار است.
این سند مربوط به رئیس این سازمان و در مورد اعطای سه میلیون تومان با عنوان «عطیه همایونی» به سرلشکر سپهبد محمدولی قرهنی است که البته این شهید از پذیرفتن آن در عین تحمل بدترین وضعیت مالی صرفنظر میکند.
آنچه از این سند تاریخی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) نشان میدهد وقتی تیمسار ارتشبد «فردوست» هدیه سه میلیون تومانی محمدرضا پهلوی را برای ارتشبد شهید محمدولی قرنی میبرد شهید قرنی میگوید: مشغول نماز و عبادت است. این در حالی است که در آن زمان ارتشبد قرنی به دلیل قطع شدن حقوق و مزایا در سختترین شرایط مادی قرار داشته است.
قرنی پس از انقلاب چه کرد؟
اواخر سال 1356 و اوایل 1357 که آغاز جنبش انقلابی مردم بود. او هنوز رابطه خود را با آیتالله طالقانی و گروه نهضت آزادی و روحانیون مخالف حفظ کرده بود، روز 22 بهمن 1357 با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز رسمی دولت، سرلشکر قرهنی به ریاست ستاد ارتش منصوب شد. پس از انتصاب به ریاست ستاد ارتش روز 24 بهمن 57 به دفتر ستاد ارتش آمد و پس از پایین کشیدن، عکس شاه و بالا بردن عکس امام خمینی گفت: «ارتش شاهنشاهی که میگفتند، مجهزترین ارتش دنیاست و شاید هم ازلحاظ وسایل و تجهیزات وسایل، چنین بود، ظرف چند ساعت متلاشی شد؛ زیرا ایمان و آرمان نبود.»
قرنی کلیه امرای ارتش را بازنشسته کرد و غیر از چند تن گفت: «دیگر در ارتش از ارتشبد و سپهبد خبری نیست و در مقابل طبق دستور او تعدادی روحانی به سازمانهای ارتشی راه یافتند و گفت ارتشیان باید از روحانیون تبعیت کنند.» وقتی همه امرا را بازنشسته کرد، مخالفان او در مطبوعات او را مورد اتهاماتی قراردادند. ارتش فدای مردم سپهبد قرنی در اواخر سال 57 حمله عراق را پیشبینی میکرد و نگران شایعاتی بود که در آن روزها درباره تضعیف و حتی انحلال ارتش به گوش میرسید که ارتش ایران از هر سو هدف قرارگرفته بود، قرهنی یک برنامه همبستگی مردم با ارتش ترتیب داد، سربازان در خیابانهای پایتخت رژه میرفتند و شعار میدادند: «ارتش فدای مردم» و گروهی از مردم در پاسخ آنها میگفتند: «مردم فدای ارتش.» هدف سرلشکر قرهنی از این کار بردن ارتش به میان مردم و بالا بردن روحیه سربازان بود.
مانع پیشروی کومله
غائله کردستان در زمان او آغاز شد و او در این قضیه با تصمیمگیری قاطع و بهموقع توانست جلوی پیشروی ضدانقلاب را بگیرد. شهادت
سپهبد قرهنی سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ به دست گروه «فرقان» به شهادت رسید. از «حمید نیکنام» و همفکرانش بهعنوان ضارب و عامل ترور نامبرده میشود. این ارتشی نخستین شهید ترور پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی است.
مزار وی در قم و حرم حضرت معصومه (س) قرار دارد. سی و ششمین سالگرد مراسم سی و ششمین سالگرد شهادت شهید سپهبد محمدولی قرنی و 700 شهید ارتش استان قم به میزبانی عقیدتی سیاسی دژبان کل ارتش جمهوری اسلامی ایران و با همکاری آستان مقدس حضرت معصومه (س)، استانداری، اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان، صداوسیما، شهرداری و بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم برگزار شد.
در ابتدای این مراسم حجتالاسلاموالمسلمین ناصر رفیعی استاد حوزه علمیه قم با اشاره به ویژگیهای ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بخش زیادی از ارتش به رژیم پهلوی وابسته بود بااینحال و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، امام راحل بر عدم انحلال ارتش تأکید و اعلام کردند که ارتش باید بازسازی شود و این مسئولیت خطیر به عهده شهید سپهبد قرنی گذاشته شد.
وی در ادامه با اشاره به اقدامات این شهید بزرگوار در جلوگیری از انحلال ارتش گفت: امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری همواره از ارتش حمایت کرده و هیچگاه اجازه ندادهاند تضعیف شود و در همین راستا نیز ارتش در همه صحنههای انقلاب حضوری موثر داشته است.
رفیعی با اشاره به اینکه شهید قرنی علاقه بسیار ویژهای به امام خمینی (ره) داشت و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نیز تلاشها و زحمات بسیاری را متحمل شد، بیان کرد: با پیروزی انقلاب اسلامی، امام (ره) شهید قرنی را به سِمت ریاست ستاد کل ارتش معرفی کردند و بهحق، این شهید والامقام تا آخرین لحظه عمرش در عمل به وظیفه از هیچ تلاشی کوتاهی نکرد.
در انتها عطرافشانی و تقدیم گل به مزار شهید قرنی در صحن امام رضا (ع) حرم مطهر حضرت معصومه (س)، باشکوه فراوان و همراه با تشریفات نظامی گروه موزیک دژبان کل ارتش انجام شد.
[h=1][/h]
تاکنون این جمله را شنیده اید که همه چیز را با پول نمی توان خرید اما این جمله برای برخی فقط در حد حرف است و شعار! این روزها در بین برخی افراد پول به اندازه ای مهم است که پولدار بودن افراد را نشانه ی شخصیت می دانند. برخی افراد برای به دست آوردن پول کارهای ناشایست و خلاف زیادی انجام میدهند٬اما همه آنها این را فراموش کرده اند که با پول نمی توان همه چیز را خرید. گاهی لازم است برای رسیدن به اوج انسانیت و به آنچیزی که می خواهیم از پول بگذریم تا هم دنیای خود را آباد کنیم و هم آخرتمان را.
وینستون چرچیل جمله ی زیبایی دارد که ما بر حسب آنچه بدست می آوریم زندگی میکنیم و بر حسب آنچه که میبخشیم زندگی بدست می آوریم.
گاهی لازم است برای کمک کردن به دیگران و دست به خیر داشتن از خیر پول گذشت. برخی از ما به راحتی میتوانیم در طول زندگی و شرایط مختلف به دیگران کمک کرده و تواناییها و ظرفیت مان را افزایش دهیم.این روزها برخی افراد در ازای هرکاری که می خواهند انجام دهند اول به دستمزد خود فکر می کنند. انگشت شمار پیدا می شوند افرادی که حاضرند در صورت تنگ دستی کسی، از او پولی نگیرند . از معلمان جامعه گرفته تا پزشکانی که با جراحی های میلیونی ،اول پولشان را میگیرند و بعد کارشان را شروع می کنند اما در بین این افراد هم هستند کسانی که در بالاترین درجه ی علمی قرار دارند و با گرفتن دست دیگران خود را در جایگاهی بالاتر از سطح علمی شان قرار می دهند نظیر این افراد هستند کسانی مانند پرفسور سمیعی که در ذهن افراد اهل دانش ایران یادآور انسانی وارسته و مردی پرتلاش در عرصه تخصصی جراحی مغز و اعصاب است . وی با اقدام عجیب خود در مقابل جانباز نابینا نشان داد که می توان در بالا ترین سطح علمی بود و از علم خود برای کمک به دیگران استفاده کرد بدون اینکه به منافع خود فکر کرد.
این روزها برخی افراد در ازای هرکاری که می خواهند انجام دهند اول به دستمزد خود فکر می کنند. انگشت شمار پیدا می شوند افرادی که حاضرند در صورت تنگ دستی کسی، از او پولی نگیرند
پروفسور مجید سمیعی در ساختمانی بسیار زیبا كه به افتخار حضور علمی و درمانیاش در آلمان و تلاش برای نجات جان بیماران ساخته شده فعالیت میكند که اخیرا برای عمل یکی از بیمارانش به ایران آمد اما جریان به ایران آمدن پرفسور سمیعی از این قرار است...
پنج شیش سال پیش، خانم رضا دچار درد و مشکل عجیبی شد. وقتی به بیمارستان مراجعه کرد، جواب معاینات و آزمایش پزشکان خیلی بد بود..
رضا سال 67 در جبهه چشمانش مورد اصابت ترکش قرار گرفتند و نابینا شد.ده بیست سالیه که ازدواج کرده است .
پنج - شش سال پیش، خانمش دچار درد و مشکل عجیبی شد. وقتی به بیمارستان مراجعه کرد، جواب معاینات و آزمایش پزشکان خیلی بد بود.
یک تومور بدخیم در سر همسر رضا جا خوش کرده بود.اون قدر وخیم بود که ظاهرا از دکترهای ایرانی کاری برنمی اومد.
به پیشنهاد یکی از دکترها، مدارک رو برای پروفسور سمیعی که خارج از ایران بود، ایمیل کردند. در کنار مدارک پزشکی، آقای دکتر توضیحی هم از وضعیت خانوادگی بیمار و این که شوهر وی جانباز نابیناست، نوشت.
پروفسور سمیعی که ظاهرا در طول سال فقط چند روزی به ایران می آید و به لطف خدا و همت والایش، کولاک می کند و بیماران بسیاری را درمان می کند، پذیرفت که همسر رضا را عمل کند.
مدتی بعد، پروفسور سمیعی به تهران آمد و همسر رضا را خدمت ایشان بردند. پس از معاینات اولیه، برای عمل و برداشتن تومور وقت تعیین کرد.آن طور که می گفتند، احتمال داشت عمل موفق نباشد و همسر آقا رضا ...
روز عمل، رضا که تحمل چنین مسئله ای نداشت، همراه خانمش به بیمارستان نرفت.کادر پزشکی و اتاق عمل آماده شدند.بیمار را که به اتاق عمل آوردند، پروفسور سمیعی مکثی کرد. از کادر پزشکی سراغ همسر بیمار یعنی آقا رضا را گرفت که به ایشان توضیح دادند به دلیل اینکه احتمال خطر برای همسرش هست، تحمل نداشته و نیامده است.
پروفسور سمیعی، در اقدامی عجیب گفت:
"تا همسر ایشان نیاید، من عمل را شروع نمی کنم."
بالاجبار با رضا تماس گرفتند که با آژانس خودش را به بیمارستان رساند.
وقتی رضا وارد بیمارستان شد، پروفسور سمیعی جلو رفت و پس از روبوسی با او گفت:
"من فقط خواستم تو را ببینم تا بهت بگم "کاری که تو و امثال تو برای کشور انجام دادید، از کارهای من خیلی باارزش تر و بزرگتره."
و همسر رضا را بدون اخذ ریالی، عمل کرد که به لطف خدا و معجزه علم و عمل پروفسور سمیعی، خوب شد و همچنان در کنار خانواده خوش می گذراند.
ای کاش روز به روز شاهد اقدامات عجیب و خیر خواهانه ی افرادی همچون پرفسور سمیعی ها باشیم و این را بدانیم که درخواستهای مردم از شما، از نعمتهای الهی است و نباید از این نعمتها ملول و خسته شویم.
[/HR][/h] [/HR]
جانباز شهید داود اصغری از پزشکان حاذق اردبیل که بعد از تحمل سالها درد و رنج ناشی از جراحتهای دوران هشت سال دفاع مقدس در نخستین روزهای سال جاری به یاران شهیدش پیوست با اهدای اموال خود به بیماران سرطانی ایثارگری خود را به اوج رساند.
حجتالاسلام سید حسن عاملی نماینده ولیفقیه در استان اردبیل نیز در دیدار با خانواده شهید داود اصغری گفت: این شهید در کنار اوج ایثارگری، جانبازی و رسیدن به مقام شهادت یادگاری ارزشمند از خود به یادگار گذاشته که همیشه در کمک به محرومان مفید و موثر است. این شهید در همه حوزهها بهویژه فعالیتهای علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی همانند دوران دفاع مقدس پیشقدم بوده و برجستگی او را میتوان نیکوکاری او و نیت خیرخواهانه اعلام کرد.
عاملی افزود: شهید داود اصغری در مناسبتهای مختلف بهویژه در ایام شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام با حضور در مناطق سنی نشین همچون «عنبران و هشتجین» با ویزیت رایگان بیماران و توزیع هدایا بین کودکان سعی میکرد آنها را در اوج شادی و سرور مشاهده کند. این شهید ثروت خود را با وقف کردن جاودانه کرد تا باکیاست تمام مال و ثروت خود را بعد از پایان حیاتش ثمربخش و نتیجهبخش کند.
عاملی از رسانهها بهویژه صداوسیما خواست تا با معرفی ابعاد شخصیتی دکتر اصغری به نسل آینده با تولید فیلم و مستند بکوشند تا نسل آینده بهجای الگو قرار دادن افراد و شخصیتهای غربی از پزشکان خیرخواه و خیراندیش همچون شهید اصغری الگو گرفته و ذائقه مردم در تربیت فرزندانی همچون دکتر اصغری تغییر پیدا کند.
داود اصغری به سال 1347 در تهران به دنیا آمد. در سال 1362 که دوره دوم دبیرستان بود و هنوز 15 بهار از عمرش میگذشت بهفرمان حضرت امام راحل لبیک گفته و پس از گذراندن آموزشهای نظامی به مناطق عملیاتی کردستان اعزام و در عملیات چریکی بهخصوص در منطقه اشنویه شرکت کرد.
این رزمنده بسیجی سپس به گردان حضرت قاسم لشکر 31 عاشورا پیوست و در عملیات مختلف ازجمله بدر، والفجر 8، کربلای 5 و مرصاد حضور یافت.
داود اصغری ششم فروردین سال 1394 به شهادت رسید.
[/HR]جمعی از جوانان مشهدی تصویری از تذکر رهبر معظم انقلاب به دولت سعودی را جلوی کنسولگری عربستان در مشهد نصب کردند.[/HR] کنسولگری عربستان در بلوار امام سجاد شهر مشهد این روزها شاهد تغییرات زیادی است. در روزهای گذشته دیپلمات های سعودی برای مقابله با خشم معترضین مشهدی، فنس های فلزی مقابل ساختمان کنسولگری عربستان در مشهد نصب کردند.
جوانان مشهدی نیز در روزهای اخیر سخنان رهبری خطاب به حکام سعودی را جلوی این ساختمان نصب کردند.
گفتنی است رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود در جمع مداحان اهل بیت(ع) به شدت سیاستهای آل سعود در منطقه را زیر سوال بردند و در بخشی از بیانات خود فرمودند: «کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیستها در غزّه انجام دادند. دو جنبه دارد: یکی اینکه جنایت است، نسلکشی است، قابل تعقیبِ بینالمللی است، بچّهها را میکشند، خانهها را خراب میکنند، زیربناها را نابود میکنند، ثروتهای ملّی را در یک کشور از بین میبرند؛ خب، این یک جنایت بزرگ است؛ این یک طرف قضیّه است؛ طرف دیگر قضیّه این است که سعودیها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و بههیچوجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که تواناییهای نظامی صهیونیستها چندین برابر توانایی نظامی این سعودیهای کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّهی یک وجبی بود.»
[/HR] [/HR]
وی که از افسران اطلاعات رزمی ارتش بوده است با ارائه توضیحاتی درباره مسئولیتهایی که تاکنون بر عهده داشته است، میگوید: سال 1339 در تهران متولد شدم و سال 1359 به دانشگاه افسری «امام علی (ع)» رفتم تا اینکه سه سال بعدازاین دانشگاه فارغالتحصیل شدم و به دنبال آن در سال 1363 به جبهه قدم گذاشتم و تا پایان جنگ در جبهه ماندم. در جنگ در عملیات آفندی و متعدد دیگر همچون «بدر»، «والفجر 8»، «قادر» حضور داشتم و دو بار هم براثر درگیری و پیکار با دشمن مجروح شدم. در این دوران فرماندهی گروهان، افسر اطلاعات رزمی، افسر عملیات گردان و معاون و سرپرست گردان را هم در کارنامهام دارم. بعد از جنگ نیز مسئولیتهایی همچون فرمانده تیپ تکاوران، فرمانده مرکز آموزشی بهداری نیروی زمینی ارتش، جانشین دانشگاه امام علی (ع) و فرمانده مرکز آموزشی پشتیبانی نیروی زمینی ارتش را هم بر عهده داشتم تا اینکه سال 87 بازنشست شدم و اکنون نیز علاوه بر اینکه عضو هیئتعلمی دانشگاه افسری امام علی (ع) هستم در رابطه باکارهای پژوهشی مرتبط با دفاع مقدس نیز با سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش همکاری دارم. ارتش و قرار هفتروزه صدام
صدام با یک محاسبه تحلیلی که میتواند سهروزه خوزستان را از ایران جدا کند و هفتروزه در میدان آزادی تهران مصاحبه انجام بدهد ماشه جنگ را کشید و ماشین جنگیاش را به سمت ایران به حرکت درآورد؛ اما با توجه به طرحهای عملیاتیای که یگانهای ارتش داشتند، این راهبرد محقق نشد و 34 روز در پشت دروازههای خرمشهر ماند. نیروهایی که در این شهر حضور داشتند عبارت بودند از یک گروهان از تیپ 92 زرهای اهواز، تکاوران نیروهای دریایی، گروهانی از ژاندارمری، سپاه استان خوزستان، تعدادی از دانشجویان دانشگاه افسری امام علی که آن زمان شهید نامجو در روز سوم به استان خوزستان آورده بود و تعدادی از مردم بومی اشاره کرد. حضور نیروهای مردمی و ارتشی در کنار یکدیگر برای هم قوت قلبی بود تا مقاومت کنند. در حقیقت این مقاومت با توجه به توان و استعداد نظامی ارتش عراق جلوهای از پایمردی عمومی نیروها بود همچنین باعث شد که صدام باوجوداینکه گفته بود هفتروزه در تهران است جنگ هشت سال طول بکشد و این تلاش نیروهای مسلح یعنی ارتش، سپاه، بسیج، نیروهای مردمی و جهاد سازندگی بود.
علاوه بر این در همان هفتههای اول جنگ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران توانست دوسوم نیروی دریایی عراق را زمینگیر کند و آنها را به داخل «خورعبدالله» به عقب براند بهگونهای که تا آخر جنگ همانجا ماند. همچنین فردا آغاز جنگ تحمیلی 140 فروند از جنگندههای ارتش جمهوری توانستند در قالب عملیات «کمان 99» عملیات بسیار گستردهای را با جسارت و تیزپردازی خود انجام دهند که در تاریخ نبردهای هوایی دنیا ثبت شود. یادمان نرود که در سال اول جنگ مأموریت اصلی نیروهای مسلح ما و طرحهای عملیاتی آنها ازجمله ارتش توقف تهاجم دشمن با انجام عملیات آفندی محدود و تثبیت و توقف روند حرکت رژیم بعث عراق بود. روایان نادرست دشمن هستند!
اینک با توجه به توضیحات مختصری که درباره شرایط حاکم آن زمان بیان شد باید گفت: آنهایی که روایت نادرست از جنگ میدهند دشمن هستند و اهداف شومی را دنبال میکنند. نگرانی ما این است که دوستانمان بر اساس ناآگاهی و یا بر اساس آنچه خودشان شناخت دارند حرفهایی را بیان میکنند؛ بنابراین باید مراقب روایتگری باشیم آیندگان ما با این روایتها است که تاریخ را میفهمند و بر اساس آن رفتار میکنند.
فکر میکنم زمان آن رسیده است که برای ثبت وقایع تاریخی دفاع مقدس بهصورت آکادمیک و دانشگاهی عمل و آن را با نگاهی علمی ثبت کنیم تا جای انکار و یا تحریفی نماند چون تبعات بیان تاریخ اشتباه به نسل آینده موجب میشود که آنها مسیر نادرستی را بروند و هرگز به هدفشان نرسند و از طرف دیگر نادیده گرفته شدن تلاش فردی یا سازمانی موجب میشود که حقی بر گردن راوی در پیشگاه خداوند گذاشته شود.
آنچه در تاریخ جنگ و دفاع مقدس باید به آن توجه کنیم استفاده از تجربیات جنگ برای ایجاد بازدارندگی است؛ بنابراین اگر آن را اشتباه بیان کنیم مسیر ایجاد بازدارندگی هم اشتباه خواهد بود و اتفاقهای بدی رخ خواهد داد. ما میتوانیم با روایت درست هشت سال جنگ هشتاد سال بازدارندگی دفاعی داشته باشیم ولی باید این مطالب دور از سلایق شخصی و نگاههای جناحی و علایق باشد. بخشی ازآنچه موجب آزردگی میشود همین بیان گزینشی نقشها است. ولی بیان یا چگونگی انتقال مباحث مرتبط با جنگ تحمیلی بسیار مهم است چراکه میتواند انگیزه ایجاد کند یا باعث دلسردی بشود.
اکنون اتفاق خوبی که در حوزه تاریخ دفاع مقدس در حال شکلگیری است بحث باغموزههای جنگ است. همچنین موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز که در نزدیکی حرم امام قرار است تأسیس شود دارای بخشهای اسنادی است و تلاش شده همه سازمانها که نقشی در دفاع مقدس داشتهاند اسناد خود را در آنجا قرار دهند تا پس از تأیید موارد ارائهشده توسط متخصصان و کارشناسان حاضر در دوران دفاع مقدس بهعنوان یک سند معتبر و قابل استناد در اختیار پژوهشگران و محققان قرار بگیرد.
بار دیگر بر این مسئله تأکید میکنم که عراق ارتش قویای در اختیار داشت و از طرفی هم فرانسویها هواپیما و حتی خلبان به عراق اجاره میدادند تا نفتکشهای ما را هدف قرار دهند. عراق از حمایت مالی و تسلیحاتی بیشتر کشورها برخوردار بود. اگر آنها را ضعیف بپنداریم در حقیقت ارزش کار شهدا، رزمندگان و نیروهای مسلح ایران را نادیده گرفتهایم. در کارهای هنری نیز باید یادمان باشد که جنبه هنری نباید موجب شود که حقایق جنگ تحت تأثیر آن قرار بگیرد.
آنچه موجب شد همواره ایران قوی باشد انسجام و وحدت ملی ما بود که امام (ره) همواره تلاش میکردند که بین همه کشور وحدت کلمه ایجاد کنند. ما نیز برسر انقلاب هیچ حرفی نداشتیم و نداریم اما عدهای میخواستند که انقلاب را به جمهوری دموکراتیک تغییر دهند اما امام گفت استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و همین وسعت دید امام باعث شد برای همیشه سیستم اداره کشور ما به همین صورت باشد. آنچه اکنون مهم است در دانشگاه بگوییم این است که مردم در جنگها چه نقشی میتوانند داشته باشند بهعنوانمثال جنگ ویتنام و آمریکا. اگرچه مردم ویتنام با آمریکاییها میجنگیدند اما همینکه مردم آمریکا از نیروهای مسلح خود حمایت نکردند جنگ پایان یافت؛ بنابراین مقاومت مردم در هر جنگی موثرترین عامل برای پیروزی است.
مقام معظم رهبری: ایران، امنیت و پیشرفت افغانستان را امنیت و پیشرفت خود میداند
مقام معظم رهبری فرمودند ایران امنیت و پیشرفت همسایه خود افغانستان را، امنیت و پیشرفت خود میداند.
به گزارش ایسنا، حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یکشنبه) در دیدار محمد اشرف غنی رئیسجمهوری افغانستان با اشاره به ارتباطات و اشتراکات فرهنگی و تاریخی فراوان میان دو کشور، نقش عالمان و ادیبان افغانستان در رشد و ترویج معارف اسلامی و زبان فارسی را بسیار برجسته خواندند و افزودند: افغانستان، علاوه بر منابع انسانی و فرهنگی غنی، منابع طبیعی سرشاری نیز دارد، که مجموعه این ظرفیتها و اشتراکات باید در خدمت ارتقای سطح همکاریهای دو کشور قرار گیرد.
حضرت آیت الله خامنهای با تأکید بر ضرورت اراده و تصمیم به تقویت همکاری و همدلی میان ایران و افغانستان خاطرنشان کردند: البته امریکاییها و برخی کشورهای منطقه، ظرفیتهای افغانستان را نمیشناسند و موافق همدلی و همکاریهای دو کشور نیز نیستند، اما ایران، امنیت و پیشرفت همسایهی خود افغانستان را، امنیت و پیشرفت خود میداند.
ایشان همچنین با یادآوری پیشرفتهای فراوان ایران در بخشهای مختلف علمی، فناوری، فرهنگی و دیپلماسی به عنوان زمینههای همکاری دو کشور، گفتند: مسائل میان دو کشور از قبیل «مهاجرین، آب، حملونقل و امنیت» نیز همگی قابل حل هستند و باید همه این مسائل را با جدیت و در قالب یک جدول زمانبندی شده، بررسی و حل کرد.
حضرت آیت الله خامنهای در خصوص لزوم حل مسئله مهم مهاجرین، با اشاره به تحصیل صدها هزار نفر از مهاجرین افغانستانی در مقاطع مختلف تحصیلی ایران، گفتند: مردم افغانستان بسیار با استعداد و هوشمند هستند و این استعداد در کسب دانش، باید بهدرستی به کار گرفته شود، زیرا تحصیلکردگان افغانستانی برای بازسازی کشور شما مورد نیاز هستند.
رهبر انقلاب، همچنین تهران را خانه برادران افغانستانی خواندند و با اشاره به ارتباطات و دوستیهای پایدار و قدیمی با دولت همسایه، اظهار امیدواری کردند روز به روز موفقیتها و تواناییهای داخلی دولت و ملت افغانستان افزایش یابد.
در این دیدار که دکتر حسن روحانی رئیسجمهور نیز حضور داشت، محمد اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان با ابراز خرسندی از سفر خود به تهران، به پیوند تاریخی و فرهنگی عمیق و کهن میان ایران و افغانستان اشاره و خاطرنشان کرد: هدف ما این است که افغانستان به مرکز مواصلاتی در منطقه تبدیل شده و هویت سابق خود را به عنوان چهارراه ارتباطی در منطقه بازیابی کند.
رئیس جمهور افغانستان با بیان اینکه اکنون با خطرات مشابه و فرصتهای مشترکی میان ایران و افغانستان روبرو هستیم، گفت: اراده سیاسی ما بر پایه گسترش مناسبات دوجانبه است و باید برای تقویت مشترکات و نقاط مثبت بین دو کشور تلاش کنیم.
وی هدف سیاستهای دولت افغانستان را تبدیل تضادها و درگیریهای داخلی به نقاط همکاری بیان کرد و در خصوص روابط دو جانبه با اشاره به وجود برخی مشکلات از قبیل «مسئله تروریسم، مواد مخدر، مهاجرین و آبهای مشترک مرزی»، تأکید کرد: مسائل میان دو کشور بر مبنای اراده سیاسی هر دو دولت و طبق جدول زمانی که در جریان این سفر تنظیم شده، حل و فصل شود.
اشرف غنی با بیان اینکه در مسئله قاچاق مواد مخدر، ایران بیشترین زیان را میبیند، افزود: هیچیک از همسایگان به اندازه ایران خطر مواد مخدر را جدی نگرفته و هیچ کشوری نیز مانند ایران با آن مبارزه نکرده است و ما آماده ایم در این زمینه با کمک ایران به مبارزه مشترک با این بلای خانمانسوز بپردازیم.
رئیس جمهور افغانستان به توسعه روابط دو کشور در زمینههای حمل و نقل، سرمایه گذاری و همکاریهای فرهنگی و اقتصادی اشاره کرد و خطاب به رهبر انقلاب اسلامی، گفت: ایران تحت زعامت خردمندانه شما هویت تاریخی خود را تثبیت کرده و امیدواریم بر اساس این رهبری خردمندانه، شاهد پیشرفت همکاریهای دو کشور باشیم.
انتهای پیام