رفتار اخلاقي پيامبر خدا (ص) با غير مسلمانان
ارسال شده توسط مدیر اجرایی_فرهنگی در یکشنبه, ۱۳۹۳/۱۰/۲۸ - ۰۶:۱۹تحقيقا مي توان چنين گفت كه براي همه زمانها در هر امري ، بهترين نمونه والگو، شخصيت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله است ، يكي از آن امور ، رفتار آن گرامي با مردم وخصوصا با غيرمسلمانان است . دراين نوشته ابتدا به گوشه اي از رفتار ومعاشرت رسول خدا با مردم غير مسلمان وسپس به بعضي از رفتار ومعاشرت با اقليت مسلمان از منظر حضرت علي عليه السلام مي پردازيم :
پيامبر(ص) پيام آور رحمت و محبت
خداي تعالي، رسول گرامي اسلام را رحمتي فراگير و عام معرفي كرد، كه رحمت او شامل همه انسان ها؛ اعم از مسلمان و غير مسلمان مي شود: وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ.(5) «ما تو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستاديم.» آري، پيامبر رحمتي است براي همه و آن حضرت در حفظ منافع و تأمين سعادت اين جهاني و آن جهاني همگان حريص است. خداوند رحمان، در بيان شدت شفقت و مهرباني آن بزرگوار خطاب به تمام بشر فرموده است: لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ.(6) «گويي مي خواهي جان خود را از شدت اندوه از دست بدهي، به خاطر اين كه آن ها ايمان نمي آورند.» در اين جا مي بينيم كه تأسف، دلسوزي و غمخواري پيامبر خدا(ص) نسبت به كفار و منكران حق و علاقه مندي آن حضرت به سعادت و نجات بندگان، تا چه حد كار را بر وي تنگ كرده است كه خداي تعالي او را تسليت داده و از وي دلجويي كرده است تا مبادا از شدّت اندوه و اهتمام به حال آن ها، قالب تهي كند؛ زيرا آن حضرت همه آدميان را، بدون استثنا، هم چون فرزندان دلبند و پاره تن خود مي دانست و خير و هدايت همه شان را مي خواست و چون مي ديد كه به راه گمراهي و هلاكت مي روند، سخت اندوهگين مي شد، همان گونه كه پدري مهربان از هلاكت وتباهي فرزندانش دچار اندوه مي شود. و پيامبر(ص)، خود را مظهر تام رحمت و محبت الهي شناسانده، مي فرمايد: «إِنَّما بُعِثْتُ رَحمة»؛(7) «همانا من، رحمتي(فراگير) برانگيخته شده ام.» سيره پيامبر(ص)، سيره تربيت عملي انسان است و اين تربيت در برترين و كامل ترين جلوه اش، در رفتار ائمه هدي(ع) كه غير قابل تفكيك از سيره پيامبر(ص) مي باشد، تجلّي پيدا كرده است.
سيره عملي پيامبر(ص) در نگاهي كلي
هنوز چند سالي از آغاز رسالت نگذشته بود كه آوازه پيامبر خدا(ص) در سراسر گيتي طنين انداز شد. دعوت اسلامي، همه سرزمين عرب را فراگرفت و از آن جا به نقاط ديگر سرايت كرد. هيأت هاي مذهبي و قومي از نقاط مختلف به مدينه، پايگاه پيامبر(ص) و مسلمانان مي آمدند و آزادانه به تفحّص و گفتگو مي پرداختند و گروهي نيز آزادانه به دين اسلام مشرّف مي شدند. پيامبر(ص) در عين بيان دستورات الهي و دعوت همگان به حق، نهايت تواضع و فروتني را نسبت به آنان اعمال مي كرد. خانه اي در مدينه جهت پذيرايي از ميهمانان اختصاص داد و برخي از ميهمان ها با سفارش پيامبر(ص) در منزل بعضي از اصحاب پذيرايي مي شدند. وقتي مسيحيان به ديدنش مي آمدند، حضرت ردايش را مي گسترد و ايشان را بر آن مي نشاند. به امپراتور رم و ايران نامه مي نويسد و نام خود را بر نام آنان مقدم مي دارد و از آنان مي خواهد كه يا مسلمان شوند و يا لااقل از جلو او كنار روند تا بتواند مذهبش را ميان ملت ها تبليغ نمايد. پيامبر(ص) خواستار تحقّق شرايطي است كه ملت ها بتوانند در انتخاب مكتب و جهان بيني خاص خويش، تصميم بگيرند و در صورت روشن شدن حق، آزادانه عقيده توحيدي را بپذيرند و جز خداي يگانه را نپرستند و تسليم خواست و اراده او نشوند. لازمه اين رسالت آن است كه با قدرت هاي سلب كننده آزادي ملت ها كه مانع تحقيق و پژوهش و گرايش به آيين الهي مي شوند، مبارزه شود. پيامبر همه آدميان را، بدون استثنا، هم چون فرزندان دلبند و پاره تن خود مي دانست و خير و هدايت همه شان را مي خواست و چون مي ديد كه به راه گمراهي و هلاكت مي روند، سخت اندوهگين مي شد، همان گونه كه پدري مهربان از هلاكت و تباهي فرزندانش دچار اندوه مي شود. پيامبر(ص) در نامه هايش به رؤساي دولت هاي معاصر خويش، به قبول رسالت آن حضرت و گرويدن به آيين اسلام را خواستار مي شد و در مواردي به بقاي مُلك و سلطنت آنان تصريح و تداوم حاكميت آنان بر قلمرو سرزمين خويش را تضمين مي كرد. آن حضرت، نتيجه سرپيچي آنان از اين دعوت الهي را مجازات اخروي مي دانست؛ مثلا در نامه اش به پادشاه ايران و يا قيصر روم، مي فرمايد: اگر اين دعوت را نپذيري، گناه ملّت مجوس و يا مردم مصر و... به گردن تو خواهد بود؛ چه اين كه با نپذيرفتن اسلام از سوي سلاطين، مردم اين سرزمين ها نيز از آزادي عقيدتي و گرويدن به اسلام محروم مي ماندند. سيره پيامبر(ص) گرفته شده از قرآن كريم است، كه حقّ حيات و رسميت جوامع مختلف را به صراحت تضمين مي كند. او در روابط بين الملل با ملل غير مسلمان بسيار آزاد منشانه برخورد مي كرد؛ مثلا وقتي پيامبر(ص) نمايندگان جامعه نصاراي نجران را به حضور پذيرفت، اعتقاد ايشان به الوهيت مسيح را سرزنش كرد و آنان را به قبول دين اسلام فراخواند. با اين وجود، آن ها را به قبول اسلام مجبور نكرد، بلكه به عكس، به آنان اجازه داد براي عبادت به آيين خويش، از مسجد مدينه استفاده كنند.(8) رويه مسالمت آميز پيامبر(ص) با مخالفان سبب شد كه افراد، گروه ها و هيأت هاي مذهبي فراواني، آزادانه به مدينه مهاجرت نمايند. برخي از اين هيأت ها، به نمايندگي از پادشاهان؛ مانند پادشاه حبشه و شاهان حِميَر، به مدينه اعزام شده بودند. در تاريخ حدود چهل هيأت مذهبي يا سياسي آمده است كه مدينه، شهر پيامبر(ص) پذيراي آنان بوده است.(9)