منوداغون کرد!لطفابخونید هم جواب منو بدین هم درس بگیرین؟؟ایا این عشق بوده؟ م
ارسال شده توسط bia2hanjare در شنبه, ۱۳۹۱/۰۴/۰۳ - ۲۱:۴۵سلام
من امیدم17 سالمه واهل یکی ازشهرهای جنوبی هستم==الان پیش دانشگاهی هستم
اما یک سال پیش فروردینش1390 فامیلامون اومدن خونمون وحدودا12روزی موندن..فامیلا مون شهرستانهای غرب کشور هستند دختراین فامیلمون 20روز از من کوچیکترومن متولد اول خردادم
یه دخترنسبتامعمولی که نسبتا تیپ میزنن وارایشو.. میکنن بود
البته ایشون باراولی که اومدن خونمون 5ساله بودیم.بعد از گذشت سه روز که رومون نمیشد باهم حتی حرف بزنیم کم کم حرف میزدیم ورابطه شروع شد..این دختر معمولا باهمه رابطه برقرا میکرد ومن خوشم نمیومد
خب تااینکه رفتن وماشماره همو داشتیم وبه هم مسج وزنگ میزدیم
تایه هفته بعدش که من بهش گفتم که یه خورده حجابشو رعایت کنه واینا
ایشون هم ازنوع پوشش دفاع کردورابطه بهم خورد
این خانوم باخواهرم که 3سال ازمون بزرگتربود رابطه زیادی داشتن وهمه مسایل بین خانوادها از این نوع بینشون جابه جامیشد
تا اینکه این خانوم شماره داداشموازخاهرم میگیره وبا مسج رابطش رو باداداشم شروع میکنه..شش ماه بعد دوباره میان خونمون ورفتارش با من چندان خوب نبود منم میدونستم باداداشم رابطه داره
تو این شش ماه همه ی زندگیمو بامسج بهش گفتم واونم معمولا وقتی باخواهرم کار داشت وخواهرم گوشی نداشت ازسوال میکردکه خواهرم کجاست.خب تواین شش ماه بارها گفتم که بیا رابطه خوبی برقرارکنیم و...ولی ن چون باداداشم بود وخیالش راحت بود..منم بهش گفته بودم که اگه روزی خواست باهم باشیم خبرم کنه.. من واقعا دوستش داشتم..گذشت ماه دی که شد بهم مسج بودار داد داد و مسج داد وبازهم رابطه شروع کرد بامن.داداشم گویا دیگه رابطش رو باهاش بهم زده بود..بعد رابطه داشتیم واونم گفت که منو میخواد ولی زیاد قبول نکردم حرفشو..3روزگذشت وکاملا بی دلیل رابطش رو بهم زد وگفت که مابدر هم نمیخوریم وبهم نمیرسیم و...منم هرچی پرسیدم دلیلشو نگفت..بازم بهش مسجایی دادم که برگرد ولی بینتیجه بود..بازم مثل قبل کاری باخواهرم داشت بهم مسج میداد..بازمن گفتم خواستی برگردی بیا باهم باشیم..گذشت تا همین چند روز پیش که باز مسج دادفکر کردم باز مثل قبل مسج میده ونمیخواد رابطه ایجاد کنه ولی چرا دنبال ایجاد رابطه بود.خلاصه مسج دادیم وتا اینکه گفتم منو میخوای اونم طفره رفت ورفت اخرش گفت اره.بار دومی که باهم بودیم من گفتم به خواهرت بگو ما باهم رابطه داریم اونم گفته بود..دشب قبل بعداز دوروز مسج دادن بهش زنگ زدم..من میگفتم تا نگی منو میخوای زنگ نمیزنم اونم گفت میخوامت ..بهش زنگ زدم ومقداری حرف زدیم..اما درست نیم ساعت بعداز تماس بهش گفتم حالا که منو میخوای زنگ بزن به خواهرت بگو که منو میخوای..مقاومت کرد وگفت فقط میگم باهم رابطه داریم ولی گفتم بهش بگو ماهمو میخوایم..اونم گفت مثل اینکه بهتر ما ازهم جدا باشیم هیچ رابطه ای نداشته باشیم..بازم رابطه رو بهم زد خیلی زود!!
بهم ریختم واون شب یعنی سه شب پیش این لحضه ای که مینویسم بذورخوابم برد.
امااااااااا...اون که سه بار باهام رابطه ایجاد کرد من هیچ وقت درباره فاصله ای که باهم رابطه نداشتیم چیزی ازش نپرسیدم چون نمیخواستم ناراحت بشه..مثل اینکه چرا رابطه ات رو باداداشم شروع کردی و این چند مدت چکارایی کردی وغیره
من دستش داشتم...بااین که اون باداداشم رابطه داشت بازم دوس داشتم مال من شه ..الان هم میخوا مال من شه..دستش دارم..من فقط یه بار با یه دختر یه رابطه معمولی وساده داشتم اونم وقتی اول دبیرستان بودم دیگه هیچ...دیگه باهیچ کس رابطه ای نداشتم جز با این دختر که فامیلمونه و دوستش درام..من الان عاشقم؟؟؟
من عاشق این دختر شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخوام بدونم اون چرا اینکارارو با من میکنه>؟؟
اگه بازم باهام خواست رابطه داشته باشه چه کنم؟؟؟؟؟
مهم نیست شمایی که الان اینو میخونید کسی قبل شما جواب داده یا ن ولی شما هم لطفا جواب نظر خودتونو بذاری..من محتاج نظر همه شمام