علائم حتمی ظهور

علائم حتمی ظهور

علائم حتمی، علائمی هستند كه پیش از ظهور حتما اتفاق خواهند افتاد. با ظهور این علائم، مردم متوجه نزدیك شدن، و به پایان رسیدن شب سیه و ظلمانی می شوند و پس از آن حضرت ظهور می فرمایند و جهان را با عدالت و حكومت خود، از ظلمها و بدیها می رهانند.
در اینجا به تبیین برخی از علائم حتمی ظهور می پردازیم :

تعریف دجال: دجال در لغت دَجَل به معنای روكش نمودن یك شئ است كه باطن آن كم‌ارزش باشد ولی روی‌ آن زرق و برق داده یا طلاكاری كنند بنابراین وقتی دجال را برای كسی بكار می‌برند یعنی‌ آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است[1] البته معانی متعددی كه گاه به ده معنا می‌رسد برای این واژه ذكر شده است، كه به عنوان نمونه به یكی از آنها اشاره شد.
پیشینه دجال:
تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمی‌گردد در كتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده می‌شود كه دجال به معنای دروغگو و گمراه كننده است و چنین استفاده می‌شود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند[2] در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین وارد شده است، كه روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است كه در منابع شیعه موجود می‌باشد و اكثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت می‌باشد.
مرحوم علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعه ارزشمند الامام المهدی با عنوان «تاریخ الغیبه الكبری» بحث مفصلی را به بررسی دجال اختصاص داده است ایشان معتقدند كه اخبار دجال مبتلا به دو اشكال جدی هستند. اول ضعف سندی دوم دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه كه به لحاظ قوانین كلامی محال است. كه خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراه‌كننده واگذار نماید.
و بعضی از محققین دیگر ریشه تعریفات و توصیفاتی كه در رابطه با دجال به ما رسیده است را به دو روایت برمی‌گردانند كه در كتاب بحارالانوار و كتب دیگر نقل شده است كه از دیدگاه علم رجال سند این دو روایت ضعیف می‌باشد و نمی‌شود به این توصیفات اعتماد نمود.[3] 1.دجّال:
به قول بعضی از محققین بزگوار[4] روایات را اگر حمل بر معنای رمزی كنیم از كنار گذاشتن آن روایت بهتر است مخصوصاً روایات دجال كه بعضی از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ می‌رسد و متعین است كه بگوییم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به یك سلسه معانی حقیقی گسترده اجتماعی با این عبارت اشاره نموده‌اند.
اما دیدگاه ما: از منظر ما اصل قضیه دجال به طور اجمال صحت دارد ولی تعریفات و توصیفاتی كه درباره‌اش شده است مدرك قابل اعتمادی ندارد. و این قضیه بدون تردید با افسانه‌هایی آمیخته شده است كه صورت حقیقی خود را از دست داده است.
در مجموع می‌توان بیان نمود كه دو دیدگاه راجع به دجال وجود دارد.
[5] 1 . دجال شخصی: كه در برخی روایات توصیفاتی برای او ذكر شده است مانند دجال مردی چاق،‌سرخ ‌رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوری است كه بر روی آب قرار دارد.

و در روایت دیگر آمده است در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دجال موجود بوده است و نامش عبدالله یا صائد بن صیه است. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اصحابش به قصد دیدار او به خآنهاش رفتند او مدعی خدائی بود عمر خواست او را به قتل برساند ولی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مانع شدند.[6]

قابل توجه است كه محمد ابن یوسف گنجی در كتاب البیان صفحه صد و هشت در این مطلب تردید كرده روایتی را نقل می‌كند كه خود فرزند صائد دجال بودن خود را انكار می‌كند اشاره می‌نماید به روایتی كه مسلم از قول او نقل كرده است كه می‌گوید: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم پیامبر فرمود دجال وارد بر مكه و مدینه نمی‌شود ولی من در مدینه به دنیا آمدم و اكنون می‌خواهم به مكه بروم.
[7] و عده‌ای دیگر از بزرگان نیز دجال را نماد و سمبل می‌دانند و این نكته را نیز باید توجه داشت جدا از اینكه روایات دجال قابل اعتماد هستند یا خیر و اینكه شیعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند یا نه و با چشم‌پوشی از اینكه دجال شخصی است یا نوعی یك نظریه دیگری نیز درباره دجال وجود دارد و آن اینكه دجال را بعضی جزء اشراط الساعه و علائم قیامت شمرده‌اند اگر این احتمال پذیرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شد خصوصاً كه بعضی روایات این برداشت را تأیید می‌نمایند از جمله روایتی از پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ كه ده نشانه قبل از وقوع قیامت را شمارش می‌فرمایند از جمله خروج دجال كه در منابع مختلف و معتبر این رایت نقل شده است.[8] 2 . دجال نوعی و سمبلیك: علامه سیدمحمد صدر در این باره می‌فرماید: مفهوم دجال سمبل پیچیده‌ترین و خطرناك‌ترین دشمن اسلام و خداست و این در واقع توصیف نمودن و جهان‌بینی ماتریالیستی غرب است

نكته بعدی: محل خروج دجال است كه در روایات مكآنهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان و همچنین سرنوشت دجال كه عاقبت به دست چه كسی به هلاكت می‌رسد كه در این باره روایات دو دیدگاه را مطرح می‌كنند بعضی قائلند كه به دست حضرت عیسی و بعضی به دست حضرت مهدی (عج) جهت اختصار ما در پی ذكر روایات نیستیم.

در خصوص سفیانی دو دسته روایت داریم:
دسته اول اینكه: پیش از ظهور حضرت حجت (عج) مردی از نسل ابوسفیان خروج می كند كه مردی است ظاهرالصلاح و به ذكر خدا مشغول ولی پلید و فریبكار است و دولت عباسی را برای همیشه منقرض می كند و شیعیان زیادی را به قتل می رساند و از ظهور آن حضرت اطلاع می یابد لشگری برای كشتن آن حضرت می فرستد كه در بیابان بین مكه و مدینه در زمین فرو می روند.
دسته دوم: اینكه سفیانی جنبه توصیفی داشته باشد نه شخصی یعنی در مقابل هر مرد انقلابی و مصلح راستین یك (یا چند) سفیانی قد علم خواهند كرد.
اولا اگر دجال و سفیانی مصادیقی باشند از عناوین كلی دیگر بحث تقدم و تأخیر این دو را نمی توان مطرح نمود زیرا در این صورت این عناوین در فرد خاص و زمان جداگانه ای ظهور پیدا نمی كنند تا در مقام مقایسه زمانی براییم.
دوم: اگر پذیرفتیم كه دجال فرد خاصی همچون سفیانی است در روایات نقل شده اشاره ای به تقدم و تأخر این دو نسبت به یكدیگر نشده است بلكه اشاره ای به زمان ظهور و آشكار شدن آنها نیز نشده است به جز یك سری علائم و نشانه كه خصوصیات هر كدام از این دو را مشخص می سازد تا این موضوعات از یكدیگر تفكیك شده و خود به تنهایی علامتی باشند برای ظهور صاحب الزمان (عج).
نكته: در مثل این روایت كه از حضرت امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ نقل می شود، كه می فرمایند: "خروج سفیانی و یمانی و خراسانی (هاشمی) از نظر زمان در یك سال و در یك ماه و در یك روز خواهد بود و...[9]" اشاره به مقارنه بعضی از علائم می شود لكن از مقارنه دجال و سفیانی یا تقدم و تأخیر یكی از دیگری صحبتی به میان نیامده است.
سوم: این روایات راجع به دجال و سفیانی و بیشتر در مورد دجال، از یك پراكندگی و آشفتگی برخوردار است كه انسان را به این آشكار شدن و ظهور زمانی و نیز به كیفیت و نحوه مواجه با این علائم به درستی، رهنمون نمی سازد بلكه فقط علامتهائی از ظهور را مشخص می كنند تا به شیعیان پیرو مكتب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ راه درست و نادرست را بنمایانند، تا در هنگام ظهور آن حضرت دچار سردرگمی و ابهام در یافتن مسیر صواب از ناصواب نگردند.

.بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، ‌از نشانه‌های ظهور حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ است.
.. 2. سفیانی: 3. سید حسنی