علم و يقين

دعا هایم زود مستجاب شود

انجمن: 

[="arial"]بسم الله الرحمن الرحیم
انسان‌ فردی‌ را كه‌ می‌طلبد‌ و با ندا از او كاری‌ می‌خواهد، این‌ عمل‌ اگر همراه‌ با شرایط‌ صحیح‌ آن‌ انجام‌ شود، عكس‌ العمل‌ فرد مقابل‌ امری‌ طبیعی‌ خواهد بود.
خدا دیده‌ نمی‌شود، اما دعا را برای‌ انسان‌ وضع‌ كرد كه‌ با انجام‌ آن‌ ندای‌ بنده‌اش‌ را بشنود و به‌ یاریش‌ بشتابد. خداوند می‌فرماید: "مرا بخوانید تا (دعای‌) شما را بپذیرم‌"..
"و چون‌ بندگان‌ من‌ از دور و نزدیك‌ من‌ از تو پرسند، بدانند كه‌: من‌ به آن‌ها نزدیك‌ خواهم‌ بود و هر كه‌ مرا بخواند، دعای‌ او را اجابت‌ می‌كنم‌".[
حكمت‌ دعا آن‌ است‌ كه‌ فیض‌ و لطف‌ الهی‌ نسبت‌ به‌ بنده اش‌ قطع‌ نشود، گویا نوعی‌ بده‌ و بستان‌ عرفانی‌ و معنوی‌ وجود دارد كه‌ ریسمان‌ اتصال‌ آن‌، دعا است‌.
اگر خواهی‌ كه‌ دوست‌ نگسلد پیوند سـر رشتـه نگـه دار تا نگـه دارد
نمازهای پنج گانه‌ای‌ كه‌ انسان‌ در طول‌ شبانه‌ روز برپا می‌ دارد، یكی‌ از بهترین‌ دعا‌هایی‌ است‌ كه‌ از ادیان‌ گذشته‌ تا كنون‌ وجود داشته‌ و در دین‌ پیامبر گرامی‌ اسلام‌ با این‌ كیفیت‌ تشریع‌ شده‌ است‌. انسان‌ تا خدا را نخواند، پاسخی‌ نخواهد شنید، زیرا عملی‌ انجام‌ نداده‌ كه‌ منتظر عكس‌ العملش‌ باشد. خداوند شرط‌ كرده‌ است‌ كه‌: "مرا بخوانید تا شما را اجابت‌ كنم‌" . فلسفه‌ و حكمت‌ دعا، احساس‌ فقر و نیاز مندی‌ و اعتراف‌ به نداری‌ و نا چیزی‌ انسان‌ در مقابل‌ پروردگار است‌. جسم‌ انسان‌ برای‌ سلامتی‌ و زنده‌ ماندن‌ به‌ غذا و امكانات‌ مادی‌ وابسته‌ است‌، و روح‌ انسان‌ برای‌ گذشتن‌ از حجاب‌های‌ دنیوی‌ و نیالودگی‌ به‌ شهوات دنیوی‌، محتاج‌ دعا و ارتباط‌ معنوی‌ با خدا است‌.
اولیای خدا همواره‌ طلب‌ و دعا را بر مطلوب‌ و حاجت‌ مقدّم‌ می‌شمرند، زیرا در اصل‌ طلب‌ و دعا لذتی‌ می‌جویند كه‌ ایشان‌ را از مطلوب‌ و حاجت‌ غافل‌ می‌كند، البته‌ این‌ مقام‌ منحصر به‌ اولیای‌ خاص‌ خدا است‌ وگرنه‌ دعا برای‌ رسیدن‌ به‌ حاجت‌ می‌باشد و چون‌ نوع‌ حوائجی‌ كه‌ انسان‌ از خدا در خواست‌ می‌كند، حوائج‌ دنیوی‌ است‌ كه‌ اصل‌ آن‌ در آن‌ دنیا قرارداده‌ شده‌.
طلب‌ و دعا مقدمه ای‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ اصل‌ است‌، اما امیر مؤمنان‌ دعا و طلب‌ را برای‌ مطلوب‌ و رسیدن‌ به‌ حاجت‌ نمی‌خواست‌. شوق‌ لقای‌ صاحب‌ حاجت‌ او را از حال‌ عادی‌ خارج‌ می‌كرد و چون‌ عاشقی‌ بی‌ قرار حق‌ دعا و عبادت‌ را به‌ جا می‌آورد، چون‌ خداوند شرط‌ فرمود كه‌ اگر مرا بخوانند، استجابتشان‌ خواهم‌ كرد، بهانه‌ و جرأت‌ و امیدی‌ برای‌ خلق‌ نسبت‌ به‌ خالق‌ ایجاد شده‌ است‌ كه‌ دعا كنند و حاجات‌ خود را طلب‌ نمایند.
اما چگونه‌ است‌ كه‌ بسیاری‌ خدا را می‌خوانند و در طلب‌ و دعا هستند، ولی‌ اجابت‌ را نمی‌یابند و گاهی‌ دچار افسردگی‌ و نا امیدی‌ می‌شوند.
1 ـ بسیاری‌ از دعاها اصولاً دعا نیستند؛ یعنی‌ بنده‌ چیزی‌ از خدا می‌خواهد كه‌ به‌ ضررش‌ است‌ و خود نمی‌داند و خداوند در این‌ موقع‌ صلاح‌ بنده‌ را در نظر می‌گیرد. پس‌ نمی‌توان‌ منتظر پاسخ‌ و اجابت‌ بود.
2 ـ شرایط‌ اجابت‌ را ندارند.
3 ـ وقت‌ اجابت‌ آن‌ فرا نرسیده‌ و بندة‌ خدا به‌ گمان‌ آن‌ كه‌ زمان‌ از دست‌ می‌رود، به‌ اصرار روی‌ آورده‌، و یا اگر دعایی‌ به‌ اجابت‌ نمی‌رسد، به‌ خاطر مصلحتی‌ است‌ كه‌ خداوند عالَم‌ اگاه‌ است‌، اما دعای‌ بنده‌اش‌ را رها و بیهوده‌ نمی‌گذارد و آن‌ را به‌ نحو شایسته‌ ای‌ در دنیا و یا آخرت‌ جبران‌ می‌كند، به‌ شرط‌ آن‌ كه‌ بنده‌اش‌ در مقام‌ تسلیم‌ و رضا باشد و به‌ هرچه‌ او مصلحت‌ دید قانع‌ شود. گاهی‌ خداوند چیزی‌ بهتر از آن‌ كه‌ خود انسان‌ می‌خواهد، به‌ او می‌دهد گاهی‌ خداوند خواسته‌ بنده‌ را به‌ تأخیر می‌اندازد و تا بنده‌ با خداوند بیشتر ارتباط‌ داشته‌ باشد و این‌ از هر پاداشی بالاتر است‌ و لطف‌ خاص‌ خدا به‌ بنده‌ است‌، چون‌ انسان‌ پس‌ از بر آورده‌ شدن حاجت‌ دو باره‌ خدا را فراموش‌ می‌كند.
دعاهائی كه شرایط ذكر شده را دارند امّا به‌ استجابت‌ نمی‌رسند، علت‌ اصلی‌ عدم‌ استجابت‌ را باید در وجود گناهان‌ دانست‌.
گناهكار نمی‌تواند در انتظار استجابت‌ دعا به‌ سر برد. "در كتاب‌ كافی‌ آمده‌ است‌: از امام‌ صادق‌ (ع‌) سؤال‌ شد: خدای‌ تعالی‌ فرمود: "مرا بخوانید تا شما را استجابت‌ كنم‌" ما به‌ پیشگاه‌ خدا دعا می‌كنیم‌، ولی‌ آثار اجابت‌ را نمی‌ بنیم‌ "امام‌ (ع‌) فرمود: "آیا هیچ‌ دیده‌ شده‌ یا فكر آن‌ می‌كنی‌ كه‌ خدا خلاف‌ وعده‌ كند؟" گفت‌: نه‌، فرمود: "پس‌ مستجاب‌ نشدن‌ برای‌ چیست‌؟" عرض‌ شد: نمی‌دانم‌. امام‌ (ع‌) فرمود: "لیكن‌ من‌ به‌ تو خبر می‌دهم‌ و آگاهت‌ می‌سازم‌. هركس‌ كه‌ اطاعت‌ امر خدا كند و سپس‌ از جهت‌ و راه‌ دعا او را بخواند، اجابتش‌ فرماید" و عرض‌ شد: جهت‌ و راه‌ دعا چیست‌؟ فرمود: "پیش‌ از دعا حمد و ستایش‌ خدا كنی‌. نعمت‌ هایی‌ را كه‌ به‌ توبخشیده‌ است‌، به‌ یاد آوری‌، سپس‌ شكر و سپاس‌ گویی‌، آن‌ گاه‌ درود بر پیغمبر (ص‌) و آل‌ او بفرستی‌، پس‌ از آن‌ یاد گناهت‌ كرده‌، اقرار بدان‌ نمای‌ و از آسیب‌ آن‌ به‌ خدا پناه‌ بری‌. این‌ است‌ جهت‌ وراه‌ دعا".2[3]
یكی‌ از مشكلات‌ اساسی‌ در اجابت‌ نشدن‌ دعا، حبس‌ دعا است‌، به‌ این‌ معنا كه‌ اصلاً دعا از خود انسان‌ تجاوز نمی‌كند به‌ سوی‌ خدا بالا نمی‌رود و یكی‌ از علت‌های‌ اساسی‌ آن‌، گناهان‌ است‌. گناهان‌ موجب‌ حبس‌ دعا می شود و باعث‌ می‌گردد كه‌ دعای‌ انسان‌ اجابت‌ نشود.
در دعای‌ كمیل‌ حضرت‌ علی‌ از خداوند استغفار از گناهانی‌ را طلب‌ می‌كند كه‌ موجب‌ حبس‌ و در بند شدن‌ دعا‌ می‌شوند.
بنده ای كه در طریق هدایت باشد و سعی كند در مسیر حق‌ گام‌ بردارد، احتیاج‌ واقعی‌ خود را می‌شناسد، آن‌ گاه‌ مطلوب‌ را درخواست می‌كند. گام‌ برداشتن‌ در چنین‌ راهی‌، مستلزم‌ داشتن‌ تقوا و پرهیز از شهوات‌ است‌. پیامبر گرامی‌ اسلام‌ (ص‌) دعا كرد خدایا! به‌ اندازة‌ یك‌ چشم‌ بر هم‌ زدن‌ مرا به‌ خودم‌ و امگذار و آن‌ بخشش‌های‌ شایسته‌ای‌ را كه‌ به‌ من‌ بخشیده‌ای‌، از من‌ مگیر".[4]
شرایط اجابت دعا:
1 ـ شتاب‌ نكردن‌ اگر بنده‌ای‌ در رسیدن‌ به‌ حاجت‌ شتاب‌ كند، ممكن‌ است‌ نتیجه‌ای‌ نگیرد. امام‌ صادق‌(ع) فرمود: "بنده‌ چون‌ دعا كند، خدا در رسیدن‌ به‌ حاجتش‌ توجه‌ خواهد كرد. به‌ شرطی‌ كه‌ بنده‌ شتاب‌ نكند".3[5]
اسحاق‌ بن‌ عمار می‌گوید: به‌ حضرت‌ صادق‌ سلام‌ اللّه‌ علیه‌ عرض‌ كردم‌: (ممكن‌ است‌) دعای‌ مردی‌ مستجاب‌ شده‌ (باشد) و لی‌ به‌ تأخیر افتد (و اثر استجابت‌ آن‌، همان‌ زمان‌ ظاهر نشود)؟ فرمود: "آری‌ تابیست‌ سال‌ (ممكن‌ است‌ به‌ تأخیر افتد).4[6] نیز حضرت‌ فرمود: "میان‌ گفتة‌ خدا وند‌ متعال‌ (كه‌ به‌ موسی‌ و هارون‌، در مقابل‌ تقاضای‌ نابودی‌ فرعون‌ و پیروانش‌ فرمود) هر آینه‌ دعای شما به‌ اجابت‌ رسید"[7] و نابودی‌ فرعون‌ چهل‌ سال‌ طول‌ كشید‌".[8]
2 ـ دعا به‌ شكل‌ دیگری‌ اجابت‌ می‌شود. پیامبر گرامی‌ (ص‌) فرمود: "هیچ‌ مسلمانی‌ نیست‌ كه‌ خدا را بخواند و دعایی‌ كند كه‌ در آن‌ قطع‌ رحم‌ (قطع‌ ارتباط‌ با فامیل‌) و یا جلب‌ گناهی‌ نباشد مگر آن‌ كه‌ خدا به‌ عوض‌ آن‌ دعا سه‌ خصلت‌ به‌ او عطا كند: یا دعایش‌ را فوراً مستجاب‌ كند، یا پاداشش‌ را در آخرت‌ (برای‌ او) پس‌ انداز فرماید، یا همانند آن‌، بدی‌ را از او بر طرف‌ كند" .[9]
امام‌ زین‌ العابدین‌(ع) فرمود: "دعای‌ مؤمن‌ یكی‌ از سه‌ فایده‌ را دارد: یا برای‌ او ذخیره‌ و پس‌ انداز می‌شود، یا در دنیا بر آورده‌ می‌شود، یا بلایی‌ را كه‌ می‌خواست‌ به‌ او برسد، از او برمی‌ گرداند".[10]
3 ـ اصرار بر حاجت‌ و نیاز: پیامبر گرامی‌ اسلام‌ (ص‌) فرمود: "دعا سپر مؤمن‌ است‌. و هنگامی‌ كه‌ در را بسیار كو بیدی‌، به‌ روی‌ تو باز می‌شود".[11]
البته‌ موانع‌ دیگری‌ برای‌ تأخیر و یا عدم‌ اسجابت‌ دعا وجود دارد، اصل‌ دعا و راز و نیاز با معبود است‌. عابد وقتی‌ با‌ معبود راز و نیاز می‌كند، یعنی‌ به‌ او متصل‌ شده‌، پس‌ برایش‌ فرقی‌ نمی‌كند كه‌ نتیجه‌ حاصل‌ شود یا نشود.
حافظ‌ وظیفه‌ تو دعا گفتن‌ است‌ و بس‌ در فكر آن‌ مباش‌ كه‌ نشنید یا شنید
احمد بن‌ محمد بن‌ ابی‌ نصر می‌گوید به‌ حضرت‌ رضا(ع) عرض‌ كردم‌: قربانت‌ شوم‌! من‌ چند سال‌ است‌ كه‌ از خدا حاجتی‌ در خواست‌ كرده‌ام‌ و از تأخیر اجابتش‌ در دلم‌، شبهه‌ و نگرانی‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. حضرت‌ فرمود: "ای‌ احمد! مبادا شیطان‌ بر (دل‌) تو راهی‌ بازكند تا تورانا امید كند. امام‌ باقر (ع‌) فرمود: "مؤمن‌ حاجتی‌ از خدا بخواهد و اجابت‌ آن‌ به‌ تأخیر افتد، كه‌ به‌ خاطر محبوبیتش‌ و شنیدن‌ صدای‌ گریه و نالة‌ او نزد خداوند است‌" ، سپس‌ فرمود: "به‌ خدا سوگند! آن‌ چه‌ خداوند عزوجل‌ برای‌ مؤمنین‌ از آن‌ چه‌ می‌خواهند (و می‌ طلبند)، پس‌ انداز كند، بهتر است‌ برای‌ ایشان‌ از آن‌ چه‌ كه‌ زود به‌ آن‌ها عطا كند. دنیا چیست‌!" . مقصود امام‌ باقر از این‌ كه‌ "دنیا چیست‌" یعنی‌ دنیا چیزی‌ نیست‌ كه‌ بتوان‌ در آن‌ ارزش‌ ماند گاری‌ یافت‌.../!
ولی‌ می‌توان‌ چیزی‌ در آن‌ به‌ دست‌ آورد كه‌ باقی‌ و جاودانی‌ باشد: "آن‌ چه‌ به‌ شما داده‌ شده‌، متاع‌ زندگی‌ دنیا و زینت‌ آن‌ است‌ و آن‌ چه‌ نزد خدا است‌، بهتر و پایدارتر است‌، آیا اندیشه‌ نمی‌كنید؟"
________________________________
[1]سورة‌ مؤمن‌ (40) آیة‌ 60.
[2]سوره‌ بقره‌ (2) آیة‌ 186.
[3]صادق‌ احسان‌ بخش‌،آثار الصادقین‌ ج‌6 ص‌54 و57، حدیث‌ دوم‌ به‌ نقل‌ از تفسیر صافی‌.
[4]كنز العمّال‌، ج‌2، ص‌186.
[5]محجه‌ البیضاء، ج‌2، ص‌295.
[6]اصول كافی، ج 4‌، ص‌245.
[7]یونس()آیه‌ 89.
[8]اصول كافی، ج 4، ص 245.
[9]سفینه‌ البحار، ج‌1، ص‌446.
[10]تحف‌ العقول‌، ص‌202.
[11]اصول‌ كافی‌، ج‌4، ص‌214.
[12]سورة‌ قصص‌ (28)، آیة‌ 60.
[/]

برچسب: 

بالاخره فرعون و قومش ايمان داشتند يا نه ؟

انجمن: 

در آياتي از قرآن اشاره شده كه فرعون و قومش ايمان نياوردند تا اينكه غرق شدند. يا اينكه فرعون در لحظات پاياني عمرش گفت الان آمنت. اما در آيه 14 نمل آمده است كه فرعونيان ايمان قلبي داشتند اما انكار مي كردند. اين دو را چگونه توجيه مي كنيد‌؟