قسمت اوّل، قسمت دوم

امامت اساس دین اسلام

امامت جزء دین است :
از احادیثی متعددی بر می آید که شناخت امام به خودی خود اهمیت دارد نه اینکه امام صرفاً وسیله ای باشد برای رسیدن به حقائق ، مانند این آیات و روایات : الیوم أکملت لکم دینکم (مائده 3)، یوم ندعوا کلّ أناس بإمامهم (اسراء71) ، من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیّة[1] ، بنی الإسلام علی خمس علی الصلاة و الزکاة و الصوم و الحجّ و الولایة و ما نودی بشیء ما نودی بالولایة[2] . اگر کسی روزگار را روزه باشد و شبها را به قیام بگذراند و دارایی خود را صدقه دهد و بین رکن و مقام شهید شود ولی ولایت امام عدل الهی بر سر او نباشد خداوند او را به رو در آتش خواهد افکند[3]. خداوند تعالی از زمانی که آدم را خلق کرده زمین را از حجّتی برای خودش خالی نگذاشته و تا قیام قیامت هم خالی نخواهد گذاشت، حجّتی که خداوند بخاطر او بلاء را از اهل زمین دفع می کند و به برکت او باران نازل می کند و ببرکت او زمین برکاتش را بر ما ارزانی می دارد[4]. این احادیث بر خلاف سخن کسانی هستند که ادعا می کنند به حقیقت أمور رسیده اند و از شریعت بی نیاز شده اند، یا کسانی که اسرار دارند همه را بهشتی کنند و می گویند: راه رسیدن به خدا متعدّد و مختلف است!
اما در توجیه این اهمیّت می توان این وجوه و تقریب ها را ذکر کرد :
1. اطاعت از ولایت متن یکی از واجبات دین اسلام است، اگر کسی تمام واجبات این دین را انجام دهد اما ولایت پذیری نداشته باشد، با شیطان فرقی ندارد، خدا در زمین حجّتی قرار داد(إنّی جاعل فی الأرض خلیفة) و از فرشتگان خواست بر او سجده کنند، شیطان با اینکه از فرشتگان نبود اما در جمع فرشتگان بود و تکالیف آنها را داشت، خداوند به جرم سجده نکردن به آدم او را از درگاه خود راند و شد شیطان رجیم. خداوند از ما نخواسته بر امامانمان سجده کنیم بلکه فقط خواسته سخن خدا را از آنان بشنویم، و همانطور که شیطان از آن دستور الهی مستثنی نبود هیچ یک از ما انسانها هم تافته ای جدا بافته نیستیم، بلکه مشمول آیه: أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم[5]، هستیم. و صد البته خداوند در هیچکدام از کارهای خود مسؤول نیست بلکه ما هستیم که اگر اهل تسلیم باشیم می توانیم خود را مومن حقیقی و عبد خدا بنامیم و اگر از راهی بجز راه قراردادی خداوند وارد دین شویم و خدا را پرستش کنیم این کار عین تکبّر است (عبادتی من حیث أرید لا من حیث ترید[6]) .
2. خداوند به اراده خود راه راست را منحصر در حجتّی که خود منصوب داشته، نموده و با خود عهد کرده هر کس از راه دیگری وارد شود او را به دست قدرت خود به گمراهی بکشاند، و خلاصه ادعای ما اینست که اگر کسی جز از راه اهل بیت بدنبال حق بگردد، آن را نخواهد یافت، پیامبر خدا فرمودند: علی مع الحق و الحق مع علی یدور معه حیثما دار، آری حق به گرد علی می چرخد نه علی بدور حق، امام صادق علیه السلام فرمودند: من دان الله من غیر سماع عن صادق الزمه الله التیه إلی الفناء(خداوند او را به حیرت و سرگردانی می کشاند) و من ادعی سماعاً من غیر الباب الذی فتح الله فهو مشرک و ذلک الباب هو الأمین المأمون علی سرّ الله[7]، صادق در این روایت کسی است که سخن او با سخن دیگران فرق داشته باشد و به یک معنی در حرفهای خود معصوم باشد و خود حضرت این صادق را معرفی می کنند که او أمینی است که خداوند او را امین سرّ خویش قرار داده و این یعنی حجّت معصوم خدا. در ادعیه و احادیث دیگر می خوانیم: أین باب الله الذی منه یؤتی(دعای ندبه)، أنا مدینة العلم و علیّ بابها فمن أراد المدینة و الحکمة فلیأتها من بابها[8]، من أتاکم نجی و من لم یأتکم هلک(زیارت جامعه)، المتقدّم لهم مارق و المتأخّر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق(صلوات شعبانیه)، مثل أهل بیتی کسفینة نوح من رکبها نجا و من تخلّف عنها هلک[9] .
3. حقّ اهل بیت بر گردن ما فقط در باب اطاعت نیست بلکه محبّت و مودّت آنها هم جزء تکالیف و بلکه از مهمترین واجبات است ، قل لا أسئلکم علیه أجراً إلا المودّة فی القربی[10] ، أما إنّک إن صمت الدهر کلّه و قمت اللیل کلّه ثمّ قتلت بین الصفا و المروة لما بعثک الله إلا مع هواک بالغاً ما بلغ إن فی النار ففی النار و إن فی الجنّة ففی الجنّة[11] (امیر مومنین) .
4. استقلال از اهل بیت برای کسی است که در فضیلت از آنها بالاتر باشد و حالی که حتّی درک مقام آنها غیر ممکن است. حتی می توان گفت : لزوم پیروی از امامان یکی از فضائل آنان شمرده می شود و اگر ولایت آنها واجب نشود تنزّل مقام آنهاست در حالی که در روایات داریم : ما را از خدا بودن پایین بیاورید و سپس هر چه خواستید در مورد ما بگویید[12].
5. از احادیث طینت بر می آید کسی در پیشگاه الهی مقرّب تر است که عصاره وجودی او بر گرفته از اهل بیت باشد و حتی عمل هنگامی ارزش دارد که در راستای محبّت باشد . نه تنها بهشتی بودن در إطاعت اهل بیت است بلکه به اهل بیتی بودن است . اهل بیت پیامبر مظهر خوبی ها اند(همانظور که دشمنانشان مظهر بدی هایند) و اگر کسی ظاهر خوبی داشته باشد اما اهل بیتی نباشد عمل خوبان را دزدیده نه اینکه خوب باشد[13].
6. با توجّه به اینکه خلقت کون و مکان و خلقت ما بخاطر اهل بیت و به برکت آنها بوده[14] روشن است نعمت دادن و بهشت دادن خدا هم به یمن آنها خواهد بود و به شرط اتصال به آنها خواهد بود . روشن است منظور از عبادتی که هدف خلقت است[15] عبادت بی سر و پاهایی مثل ما نیست بلکه عبادت خالصان الهی مانند اهل بیت است که شایسته است هدف برای چنین خلقت عظیمی باشد .
از وبلاگ: AINE-MAN.BLOGFA.COM