مادر شوهر، مشکل

مشکل همسر با مادر شوهر

بسمه تعالی
سلام خدمت همه کاربران و کارشناسان محترم،
بنده یک مرد 30 ساله هستم و که یک سال و نیم پیش ازدواج کرده و یک سال است عروسی کرده ام و هنوز فرزندی ندارم، همسر بنده یک شخص بسیار مذهبی و بسیار عاطفی و احساساتی است و به هم علاقه مند می باشیم و
مادرم هم زن مومنه ای است ولی خصوصیت اخلاقی دارد: که هر چیز را که بخواهد بیان کند، چه به فرزندان خود و چه همسرانشان، حرف خود را با نیش و کنایه تند بیان می کند و بعضی مواقع به آدم برمیخورد.
حال مشکل پنهانی که خانمم داشت این بوده که از اول ازدواج تا به حال حرفها و انتقادها و نیش و کنایه های زیادی از مادرم شنیده بود ولی اصلا به روی خود نمی آورده و نشنیده می گرفت و حتی خیلی از آنها را به من هم نمی گفت، یکی دوباری به من گفت که از فلان حرف مادرت ناراحت شدم و از من می خواست تا مودبانه پاسخ مادرم را بدهم و از ایشان دفاع کنم ولی من با چون نمی خواستم خدای ناکرده مادرم را ناراحت کنم و یا به ایشان بی احترامی بکنم و یا شاید به خاطر اینکه می دانم هر تذکر به مادرم با جواب شدید بعدی او مواجه می شود و به خاطر اینکه می دانم مادرم هر مسئله ای را سریع به پدر، خواهر و شاید برادرم هم منتقل می کند و همه سریع از اختلاف مطلع می شوند، هیچگاه چیزی نگفتم.
ولی مشکلی که جدیداً پیش آمده کاهش شدید صبر و تحمل خانمم است که باعث شده هر موقع که بخواهیم به منزل مادرم برویم، خلقش به هم میریزد و بهانه گیری می کند و ناراحتی پیش می آید و در خود احساس ترس می کند که الان دوباره از فلان مسئله و فلان اتفاق سرکوفت می خورد و حرف میشنود و ....
حتی چند روز پیش نزدیک بود سر این کج خلقی هایش برای اولین بار دعوایمان شود و بسیار عصبانی بود و به زحمت توانستم او را آرام کنم، پیش تر گفتم همسرم روحیه بسیار لطیف و بسیار حساسی دارند و بعضا با کوچکترین حرف و کنایه ای هم که حواسم نباشد و بزنم ناراحت می شود.
الان چند روز است دیگر جرات نکرده ام به دیدن مادرم بروم چرا که می ترسم مشکل جدیدی پیش بیاید و دل تنگ مادرم شدم!
مسئله آرام آرام دارد جدی می شود و زندگی ام تحدید می شود چه کار کنم؟! کمک ....