مشکلات زندگی و تنهایی

تا حالا یه روز خوش نداشتم!

سلام
من ۵۰ساله هستم
درطول زندگیم بسیار گرفتاری داشتم.
داغ مادر، برادر و همسرم را دیده ام. اطرافیانم راکه نگو، داغ دو عمه جوان ،دو مادربزرگم که خیلی سنشون بالا نبود ازدنیارفتن، پسرعموی جوانم و ....
اینقدر گرفتارم که یه وقتایی پیش خودم میگم نکنه خدا منو فراموش کرده!
واقعا چرا اینقدر بین بنده هاش فرق گذاشته؟
در زندگی شخصی ام از روز اول وارد دنیای مشکلات شدم که بماند
اصلا روم نمیشه و نمیشد مشکلاتم را با کسی در میان بگذارم
اهل ناله و گریه مقابل کسی نیستم و اینکارها را اصلا دوست ندارم
به هیچ وجه یه خواب راحت نداشتم، یا تو خواب، خواب های آشفته میبینم و از سر درد شدید بیدار میشم یا از فشار زندگی اصلا خوابم نمیبره
تا حالا یه روز خوش ندیده و نداشتم!
بعضی ها خودشون سختی میکشن دیگه بچه هاشون خوشبخت هستند اما من بچه هام هم گرفتارند!
سه پسر دارم اونام گرفتارن اولی بدهکاری و... دومی تو دام اعتیاد گرفتاره، نصف عمرش تو کمپای ترک اعتیاد تلف شد
نمیخوام زیاد وارد جزئیات بشم و وقت جنابعالی را بگیرم سومی هم که فعلا محصله.

یه دوستی دارم بسیار خوشبخت، شوهر خوب ، فرزندان خوب، عروس و دامادهای خوب
اینقدر تو خونه و زندگیش آرامش داره که گاهی دلم میخواد بدون اینکه به کسی بگم چند روز تو خونه ی دوستم بخوابم یه خواب سیر.
دلم می خواد پیش خدا جیغ بزنم و گریه کنم و بگم:
خدایا یکی را اینقدر شانس میدی، اینقدر راحتی میدی که توی فکر میره از خوش شانسی چیکار کنه
اونوقت یکی را مثل من میدی که میخوام به کوه و بیابون پناه ببرم !!؟؟
البته اینها که گفتم یه وقت فکر نکنید از حسودی گفتم، واقعا چرا خدا اینقدر بین بنده هاش تفاوت میذاره؟

به نظر شما چه دعا و چه نمازی بخونم تا نجات پیدا کنم؟
هرچند در حال نماز هم فکرم درگیره ، واقعا بریدم راه به جایی ندارم
لطفامنو راهنمایی کنید.