مشکلات نوجوانان

مشکلات دوستی

سلام خسته نباشید.
سعید هستم 14 سالمه به تازگی دوستی برای خود پیدا کردم که برخلاف خودم اصلا به نماز و احکام دین پایبند نبود ولی الان با تلاش هایی که کردم خیلی تاثیر گذار بودم و تغییراتی زیادی کرده.
من با هدف اینکه یک دوستی بسیار صمیمی و خوب با او داشته باشم شروع دوستی با او کردم تا حدودی هم موفق بودیم بسیار دوستی متفاوتی داریم یا همدیگه به مسجد رفته ایم من اورا نماز خوان کرده ام و دارم تلاش میکنم که به پایگاه بسیج بیاورمش بسیار مراقب هم هستیم اگر دعوایی بشود همدیگر را کمک میکنیم و ...
ولی مشکل من این است که من میخواهم دوستی مان را بیشتر متفاوت کنم و بهتر شود چون نمیخواهم این دوستی هم مانند دوستی های قبلیم به هم بریزه و مشکلم در حال حاضر:
شوخی ها و مسقره بازی های نابه جا او است بعضی وقت ها شوخی هایی نابه جایی میکند که واقعا ازش سرد میشوم میخواستم بدونم در دوستی شوخی جایی دارد؟ و تا چه حد؟ یک راه حل بهم بدهید اگر مسقره بازی های او همینطور پیش برود این دوستی که منجر به نماز خواندن او شده است بهم میریزد بهم بگویید چه رفتاری باهاش داشته باشم یا چی بهش بگویم.
در راه نماز خوان کردن او هم بهم کمک کنید چه کار هایی باید انجام بدهم. خیلی کار های مفیدی انجام دادم تاثیر هم داشتند الان هم فک کنم داره میخونه نمازشو چیکار کنم که ادامه پیدا کنه نماز خوندنش و قطع نشه (یکی از مشکلات او این هست که خانواده اش ماهواره دارند)
بگویید چه کار هایی بکنیم که دوستیمان بسیار قوی و صمیمی شود.
ممنون

راهکار برای برطرف نمودن بی انگیزگی یک نوجوان

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام استاد بزرگوار

از زحماتی که برای گذاشتن مطالب زیبا و آموزنده در سایت میکشید بسیار سپاسگزارم.
مسئله ای پیش آمده که میخواستم با شما مشورت کنم
خواهرزاده ام پسری 18 ساله است که امسال پیش دانشگاهی می باشد ولی متاسفانه هیچ انگیزه ای برای درس خواندن ندارد و خیلی افسرده شده و حتی گاهی میگه انگیزه ای برای زندگی ندارم و از ترس اینکه آخرتم خراب نشه خودکشی نمیکنم و خلاصه اینجور حرفهایش خیلی ما رو نگران کرده.
همش میگه تو ایران امیدی به آینده نیست. برا چی درس بخونم وقتی نتیجه نداره، اصلا چرا انقلاب کردیم زمان شاه که بهتر بود و از این جور حرف ها.
خیلی براش ناراحتم ولی واقعا نمیدونم چکار میتونم براش بکنم. اهل مشاوره رفتن هم نیست میگه حرفام منطقیه اگه جوابی دارید براش بگید. از طرفی هم به خاطر یه سری مشکلات مالی که برای پدرش پیش اومده خیلی ناراحته و غصه میخوره و کلا دیدش نسبت به همه چیز بد شده و همیشه ناراحت و افسردست میگه انگیزمو از دست دادم چطوری برا خودم هدف تعیین کنم وقتی با این وضع نمیتونم بهش برسم. و یه چیز دیگه هم که میگه اینه که این مشکل همه دهه هفتادیهاست که امیدی به آیندشون ندارن ولی شما درکمون نمیکنید.
خواهش میکنم راهنماییم کنید که چطور باهاش برخورد کنم که یکم انگیزه بگیره خیلی نگرانشیم

با تشکر


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: