مقتل خوانی

●●••▪▪·مقتل خوانی مقام معظم رهبری●●••▪▪·

انجمن: 


آب آوردن
مقتل خوانی رهبر انقلاب در مصائب شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) در تاسوعای 1379 (7:56)



[b]content[/b]

مقتل و روضه های حضرت علی اکبر سلام الله علیه

مرحوم سید بن طاووس در کتاب لهوف در قصه ی شهادت آن حضرت آورده است :
آن شبيه رسول ، قدم شجاعت در ميدان سعادت نهاد و با آن گروه بى باك به جنگ پرداخت و خاطره ها را اندوهناك گردانيد و نونهال بوستان امامت جنگى كرد به غايت سخت و جمعى كثير از آن اَشْقياء

متن عربى :
ثُمَّ رَجَعَ إِلى اءَبيهِ وَقالَ: يا اءَبَتِ، اءَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنى ، وَثِقْلُ الْحَديدِ قَدْ اءَجْهَدَنى ، فَهَلْ إِلى شَرْبَةٍ مِنْ الْماءِ سَبيلٌ؟
فَبَكَى الْحُسَيْنُ عليه السّلام وَقالَ:
((واغَوْثاهُ، يا بُنَيَّ قاتِلْ قَليلاً، فَما اءَسْرَعَ ما تَلْقى جَدَّكَ مُحَمَّدا عليه السّلام ، فَيَسْقيكَ بِكَاءْسِهِ الاَْوْفى شَرْبَةً لا تَظْمَاءُ بَعْدَها اءَبَدا)).
فَرَجَعَ عليه السّلام إِلى مَوْقِفِ النِّزالِ، وَقاتَلَ اءَعْظَمَ الْقِتالِ، فَرَماهُ مُنْقِذُ بْنُ مُرَّةِ الْعَبْدى بِسَهْمٍ فَصَرَعَهُ، فَنادى : يا اءَبَتاهُ عَلَيْكَ مِنِّى السَّلامُ، هذا جَدّى يَقْرَؤُكَ السَّلامُ وَيَقُولُ لَكَ: عَجِّلِ الْقُدُومَ عَلَيْنا، ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَةً فَماتَ.
فَجاءَ الْحُسَيْنُ عليه السّلام حَتّى وَقَفَ عَلَيْهِ، وَوَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّهِ وَقالَ:
((قَتَلَ اللّهُ قَوْما قَتَلُوكَ، ما اءَجْراءَهُمْ عَلَى اللّهِ وَعَلَى انْتِهاكِ حُرْمَةِ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله ، عَلَى الدُّنْيا بَعْدَكَ الْعَفاءُ)).
ترجمه :
نگونبخت را به خاك هلاك انداخت . سپس به خدمت پدربزرگوار آمد و گفت : اى پدر! تشنگى مرا كشت و سنگينى اسلحه آهنين مرا به تَعَب افكند، آيا راهى به سوى حصول شربتى از آب هست ؟ حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام هم به گريه افتاد و فرياد وا غَوْثاهُ برآورد و فرمود: اى فرزند عزيزم ! اندكى ديگر به كار جنگ باش كه به زودى جدّت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله را ملاقات خواهى نمود و ايشان از جام سرشار كوثر شربتى به تو خواهد داد كه پس از آن هرگز روى تشنگى نبينى و احساس ‍ عطش ننمايى .
حضرت على اكبر به سوى ميدان برگشت و جنگى عظيم نمود كه بالاتر از آن تصوّر نتوان كرد و داد شجاعت بداد در آن حال
((مُنْقذ بن مُرّه عبدى )) تيرى به جانب آن فرزند رشيد سيّدالشهداء، افكند كه از صدمه آن تير بر روى زمين افتاد و فرياد برآورد:
((يا اَبَتاهُ! عَلَيْكَ...))؛ يعنى پدر جان ، سلام من بر تو باد! اينك جدّم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است كه به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:
زود به نزد ما بيا. على اكبر اين بگفت و فرياد زد و جان برجان آفرين تسليم نمود. چون آن جوان اين دنياى فانى را مشتاقانه وداع نمود، حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام بر بالين ايشان آمد وگونه صورت خود را برگونه صورت او گذارد و فرمود:
خدا بكُشد آن كسانى را كه تو را كشتند، چه بسيار جراءت و گستاخى نمودند برخداى متعال و بر شكستن حرمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ،
((عَلَى الدُّنيا بَعْدَكَ الْعَفا))؛ پس از تو، خاك بر سر اين دنيا!

التماس دعا
ادامه دارد ..