چرا نام امام علی (ع) در قرآن نيامده است؟
ارسال شده توسط طاها در یکشنبه, ۱۳۸۸/۰۸/۱۰ - ۱۷:۴۲علّت عدم ذكر نام علي(ع) در قرآن، ممكن است موارد زير باشد:
1 - بناي قرآن همواره بر اين است كه مسايل را به صورت اصول كلي بيان كند و حتيالامكان وارد جزييات نشود كه اين خود بنا به مصالح و حكمتهايي است
2- شايد خداوند تبارك و تعالي نميخواسته است در چنين مسألهاي كه بالاخره هوا و هوسها دخالت ميكند، مطلب به صورت صريح ذكر شود چرا كه ممكن بود با توجيه و با بهانههايي همچون اجتهاد و.... براي دستيابي به برخي مقاصد، حرمت كلام الهي شكسته گردد؛ همچنان كه اين امر در مورد سخنان پيامبر(ص) اتفاق افتاده است
مرحوم مطهري در كتاب امامت و رهبري ميفرمايند: «....اگر آيهاي هم به طور صريح در اين خصوص وجود داشت، باز آن را توجيه ميكردند. پيغمبر(ص) در گفتار خودش به طور صريح گفت: هذا علي مولاه. ديگر از اين صريحتر چه ميخواهيد؟!.....»
نقل شده است كه يك نفر يهودي، در زمان حضرت امير(ع) به قصد طعن و سركوفت مسلمانان به حوادث نامطلوب صدر اسلام اشاره كرده و ميگويد: «ما دُفِنْتُمْ نَبيَّكُمْ حَتّي اًّخْتَلَفْتُم فيهِ»؛ هنوز پيغمبرتان را دفن نكرده بوديد كه دربارهاش اختلاف كرديد.
اميرالمؤمنين(ع) به او جواب خيلي عجيبي ميدهد، ايشان ميفرمايد: «اًّنّما اًّخْتَلَفْنا عَنْهُ لا فيهِ وَلكِنَّكُمْ ما جَفَّتْ أَرْجُلَكُمْ مِنَ البَحْرِ حَتّي قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ: اًّجْعَلْ لَنا اًّلهاً كَما لَهُمْ الهََْ، فَقالَ: اًِّنَّكُمْ قومٌ تَجْهَلُونَ»;
ما درباره پيغمبر(ص) اختلاف نكرديم، اختلاف ما درباره دستوري بود كه از پيغمبر ما رسيده بود. ولي شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از پيغمبرتان خواستيد كه همان اصل اول توحيدتان را زير پابگذاريد، گفتيد براي ما بتي بساز مثل اينها سپس فرمود شما گروهي نادان هستيد
3-يكي از ويژگيهاي قرآن، بيان تمامي مسايل گوناگون فقهي، اعتقادي، تاريخي و اخلاقي است: «...لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ اًّلاّ في كِتابٍ مُبينِ» و اين ويژگي جامعيت، از مصاديق اعجاز قرآن است.
قرآن كريم در جاي ديگري ميفرمايد: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنّاسِ في هذَا القرآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ...»;
ما براي مردم در اين قرآن از هر نمونهاي - چيزي - بيان كرديم
از اين رو قرآن، اصول كلي را بيان فرموده است اما تبيين جزييات را به عهده پيامبر(ص) نهاده است
قرآن، در بسياري موارد از كنايه، مجاز و استعاره نيز استفاده كرده است. به گفته علماي علم معاني و بلاغت به كنايه سخن گفتن، از تصريح بهتر و رساتر است
بنابراين در قرآن به نام افراد و يا جزييات كمتر اشاره شده چنان كه نامهاي پيامبران بلكه اسامي صحابه و ياران پيامبر نيز نيامده است.
آنچه از نگاه قرآن اهميت دارد، ضرورت نبوت و امامت است اما تعيين مصداق آن، به شيوههاي ديگر واگذار شده است
اگر در قرآن نامي از بيشتر پيامبران برده نشده است - تنها 26 تن نام برده شدهاند - دليل آن نيست كه آنان پيامبر يا رسول نبودهاند زيرا قرآن خود ميفرمايد: «وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ...»;
پيش از تو رسولاني فرستاديم كه سرگذشت گروهي را براي تو ذكر كرديم و سرگذشت گروهي را ناگفته گذاشتيم
البته نام برخي از پيامبران به صورت اشاره و كنايه آمده است، به طور مثال نام اشموئيل با عنوان «وقال لهم نبيّهم» آمده و نام حضرت خضر به عنوان «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا» ذكر شده است
4- قرآن كريم درباره هيچ كس پس از پيامبر اكرم(ص) به اندازه حضرت علي سخن نگفته است، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نيامده است، اما با عناوين و عبارات گوناگوني كه از تصريح كردن به نام آن حضرت تأثير بيشتري دارد، به آن حضرت اشاره نموده است مانند:
الف) «اًّنَّما وَلِيُّكُمْ الله وَ رَسُولُهُ والّذينَ آمَنُوا الّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاَْ وَ يُؤتُونَ الزَّكاَْ وَ هُمْ راكِعُونَ»;
ولي شما خدا و رسول خدا و كساني هستند كه ايمان آوردهاند و نماز را به پاداشته و زكات را در حال ركوع پرداخت مينمايند
ب) آيه مباهله: «قُلْ تَعالَوا نَدْعُ أَبْنأَنا وَ أبْنأَكُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَكُمْ»;
اي رسول بگو بياييد بخوانيم فرزندانمان را و فرزندانتان را و جانمان را و جانتان را... در اين آيه از علي به عنوان جان رسول خدا ياد شده است
ج) «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»;
اين آيه، علي(ع) را كسي معرفي مينمايد كه تمام علم كتاب نزد اوست
د) «أَطيعُوا الله وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنْكُمْ».
بنا به اين آيه شريفه هم، حضرت علي(ع) ولي امر بوده و اطاعت از او همتراز اطاعت از خدا و رسول دانسته شده است
و دهها آيه ديگر كه در جاي خود بحث شده و به اثبات رسيده است
آنچه يادآوري شد، گوياي اين واقعيت است كه در قرآن كريم، اگر چه نام حضرت علي برده نشده است اما تعبيراتي بهتر به جاي تصريح به نام آن حضرت آمده است و نبايد گمان كرد چون قرآن از آن حضرت نام نبرده پس ولايت ايشان اهميتي ندارد چرا كه اگر به قرآن و دستورهاي آن از اين منظر بنگريم، بايد بسياري از احكام و عقايد كه از اهميت خاصي نزد مسلمانان برخوردار است، از اهميّت چنداني برخوردار نباشد، در حالي كه چنين نيست
از ديدگاه مسلمانان پيروي از آنچه پيامبر فرموده است واجب است، چون دستورهاي آن حضرت مانند فرمانهاي خداوند است.
قرآن ميفرمايد: «...ما أتاكُمُ الرّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...»;
آنچه رسول حق دستور دهد، بگيريد و هر چه نهي كند، واگذاريد
يكي از دستورهاي بسيار مهم پيامبر(ص) كه در جهت تفسير و تبيين آيات ياد شده صادر شده است، اطاعت و پيروي از علي است كه او را مدار حق و ولي و سرپرست مسلمانان پس از خودش معرفي فرموده است
1. نهجالبلاغه، حكمت 317
2. سوره انعام، آيه 59
3. سوره اسرأ، آيه 89
4. سوره غافر، آيه 78
5. سوره بقره، آيه 248
6. سوره كهف، آيه 65
7. سوره مائده، آيه 55
8. سوره آل عمران، آيه 61
9. سوره رعد، آيه 43
10. سوره نسا، آيه 59
11. سوره حشر، آيه 7