پدر ، نفرین

پدرم را عاق می کنم

سلام.

میخوام بدونم اگه کسی یه همچین پدری داشت که:

  • معتاد بود و به خاطر اینکه کشی به اعتیادش گیر نده بقیه خانواده رو هم گرفتار می کرد،
  • بد اخلاق و بد دهن بود
  • خسیس بود
  • هر جمله ایی که می گفت به قلب زن و بچه اش نیش می زد
  • مانع بسیاری از پیشرفتهای فرزندانش می شد
  • عاملا و عامدا فرزندانش رو پیش دیگران سرشکسته می کرد
  • اسرار خانواده اش را نزد هر بی سر و پایی فاش می کرد
  • بی نماز و روزه بود
  • چشم ناپاک بود
  • به زنان مردم تهمت می زد

و شما اگر فرزندان این خانواده بودید که به خاطر داشتن همچین پدری و پیامدهای حضورش تا سی و چند سالگی مجرد موندید و نه روی اینو داشتید که به خواستگاری یه دختر خوب و درست و حسابی برید و نه اینکه براتون یه خواستگار درست می آمد و به این دلایل به انواع و اقسام گناهان آلوده می شدید، کسی با شما رفت و آمد نمی کرد، به دلیل خست پدر از بسیاری از پیشرفتها با وجود داشتن استعداد فراوان باز می موندید:

چه می کردید؟؟ چه طوری مابقی عمر رو تحمل می کردید؟؟ همش خدا رو شکر میکردید که حالا خوبه من سالمم و معلول نیستم حالا یه خانواده عوضی دارم که دارم خودم عوضی شدم که شدم؟؟؟ آیا پدرتون رو نفرین نمی کردید؟؟ آیا از خدا شکایت نمی کردید؟؟؟ مگه آدم به این دنیا نیامده که به کمال برسه؟ حالا اگر بواسطه همچین خانواده و تربیتی به سقوط کشیده بشه آیا تقصیر خود خدا نیست؟؟؟