پدر و پسر

هجرت و فرار از خانه در این شرایط

سلام من سنم خیلی داره میره بالا نزدیک هست سی هم بشه ولی از خانوادم خیلی خسته شدم

پدرم از بچگی الکلی بود من وقتی میرفتم مسجد کتکم میزد.حتی به

مسجد رفتن من نماز خوندن من همه چیزم گیر میداد یه باز که به جایی

به خاطر پخش موسیقی نرفته بودم تا دلش میخواست منو کتکم زد

ولی من ادم درسخونی بودم برادرم منو به راه فساد وگناه جنسی

رو برای من باز کرد و کاری کرد که من از درس عقب بیفتم و نتونم از دانشگاه

خوبی قبول بشم یعنی عمدا اینکارار رو میکرد سیدیهای مبتذل کیلویی میخرید

میذاشت توی اتاق من تا منو تحریک جنسی کنه تو خونه هم همه ازش حمایت میکردن

همش میرفت سراغ دعا نویس و رمال تا طلسم تنظیم کنه و میذاشت تو ااتاق من

تو بینیم یه ضایعه غیر عادی بود که میتونستن با صد هزار پول الان اونو برطرف کنن ولی

باعث شدن من حقارت بکشم خودمم به خاطر بیپولی نمیتونستم برم عمل ....

اون زمان استخاره گرفتم قران به من هجرت رو پیشنهاد داد ولی تو این شرایط

اقتصادی این راه خیلی راحت هم نیست. خودمم خسته شدم میشه راهنمایی کنید.@};-@};-@};-

الان دو سوال دارم یکی اینکه

هجرت تو این شرایط با این سن گذاف من معادل فرار از خونه هست .@};-

یکی هم اینکه با حس حسادت اطرافیانم چیکار کنم مثلا کافیه ببینن من

یه ماشین خریدم@};- یا یکم رشد کردم دمار از روزگار من میارن خودمم کلافه شدم @};-@};-@};-

ولی چه می گذرد در زمانه بر پدری که وقت مرگ پدر بر سرپسر آید+عکس

انجمن: 


[="Blue"]به روزگار چه عمر پدر به سرآید
خوش است در زمانه بر پدری
که وقت مرگ پسر بر سر پدر آید
ولی چه می گذرد در زمانه بر پدری
[="Red"]که وقت مرگ پدر برسر پسرآید[/]
لا یوم کیومک [="DarkGreen"]یا اباعبدالله[/][/]