**چرا خداوند بنده اش را دعوت به گریه می کند؟**
ارسال شده توسط استاد در جمعه, ۱۳۹۲/۰۶/۲۲ - ۲۲:۰۳بسمه تعالی
یکی از اشکالات عمده ای که به دین وارد می شود ، دین را باعث افسردگی بیان می کنند چون اصلی ترین مقوله آن یعنی دعا بر زاری و گریه استوار است . این اشکال چگونه قابل رفع است و در درجه اول قرآن و ائمه اطهار چه پاسخی داده اند . آیا فلسفه هم می تواند پاسخ گوی این اشکال باشد ؟
استاد دینانی چنین پاسخ می دهند:
چرا خداوند بنده اش را دعوت می کند به اینکه گریه کند ، زاری کند . خیلی هم توصیه می شود که با اشک بیایید، مثلا
دلابسوز که سوز توکارها بکند/نیاز نیم شبی دفع صدبلا بکند
خود قرآن هم می فرماید { فلیضحکوا قلیلا ولیبکوا کثیرا } (توبه آیه ۸۲ )و این مطلب را ارتباط می دهد به توسعه استعداد آدمی برای دریافت فیوضات الهی .
تانگرید ابر کی خندد چمن/تا نگرید طفل کی جوشد لبن
طفل یک روزه همی داند طریق/که بگریم تا رسد دایه شفیق
گفت فلیبکوا کثیرا گوش دار/تا بجوشد شیر فضل کردگار
بعضی ها پرسش می کنند که چرا ما نخندیم و از خدا بخواهیم ؟ آیا باخندیدن استعداد ایجاد نمی شود و حتما باید با گریه باشد و گریه هم یعنی قرات اشکی که از چشم جاری می شود ؟ های و هوی کردن است ؟ مفهوم واقعی گریه را بفرمایید .
بسیار سوال مهمی است دو خصلت گریه و خنده در انسان . اجازه بدهید یه قدری در مورد گریه و خنده عرض کنم و بعد برسیم به اینکه چرا خداوند توصیه کرده { فلیبکوا کثیرا }.
انسان موجودی است که هم می خندد و هم گریه می کند . نمی دانم که موجودات دیگر گریه و خنده دارند یا نه جمادات که حتما ندارند نباتات هم ندارند البته گاهی اوقات گل خندان می گوییم اما این یک حرف شاعرانه است . بعضی ها می گویند حیوانات خنده وگریه دارند ولی بنده چنین باوری ندارم . حالا شاید چیزی شبیه گریه و خنده فکر می کنند ، باشد . حیوانات بعید است که گریه واقعی وخنده واقعی داشته باشند گاه چیزی شبیه گریه و خنده در آنها دیده می شود ولی در واقع خنده و گریه نیست عجیب این است که خداوند در قرآن به این نکته اشاره کرده است . الان هم در ماهیت خنده و گریه خیلی کتابها نوشته اند شاید گریه را بهتر شود توضیح داد تا خنده .
یک کتابی را فیلسوف فرانسوی در مورد ماهیت خنده نوشته و خیلی تلاش کرده که ماهیت خنده را بیان کند اما فکر نمی کنم که موفق بوده . یا بعضی از علمای سابق می گویند که خنده وقتی بر انسان عارض می شود که انسان تعجب می کند یعنی وقتی انسان تعجب می کند ، خنده می کند یعنی عارضه تعجب را خنده می دانند ولی من این حرف را قبول ندارم . چه بسا وقتی که آدم تعجب می کند اما اصلا نمی خندد و چه بسا که تعجب ندارد اما خنده می کند . چه طور می شود که آدم می خندد ، خیلی جوابش مشکل است . حتی وقتی که احساس سرور هم می کنید مطلقا نمی شود گفت که می خندید چه بسا نخندید اما بسیار هم خوشحال باشید یا حتی در اثر خوشحالی گریه کنید !! خیلی ها هم اصلا مسرور نیستند اما می خندند. و من این آیه را می خوانم و تعجب می کنم از این بشارتی که کرده { وأنّه هو أضحک و أبکی } { و أنّه هو امات و احیی } ( سوره مبارکه نجم آیات ۴۳ و ۴۴ )
تعریف فیزیکی که از خنده و گریه شده همان حالت انقباض و انبساط است که اینها تعریف حقیقی نیست . به هر صورت خنده و گریه دو حالتند در انسان . امروزه روانشناسان سلامتی روح وجسم را در خنده می بینند .
اما برگردیم به سوال اصلی که توصیه خداوند به گریه و گریه در مقابل خداوند چه معنی دارد ؟ و چرا خنده موجب قرب نمی شود و گریه موجب قرب می شود .
وقتی که انسان می خندد که مسبوق به یک سرور و خوشحالی است ، تعلقش به جهان بیشتر می شود . غالبا مواردی که موجب خوشحالی می شود خبرهایی است که نفعی عاید شما ازین عالم می شود .هرچه نفع بیشتری به شما از این عالم برسد ، دلبستگی شما به این عالم بیشتر می شود و هر چه دلبستگی بیشتر شود ، شما از خداوند دورتر می شوید.انسان همان جایی است که دلش آنجاست .خنده مظهر شادی ها و تعلقات این جهانی است اینکه روان شناسان این را می گویند بیشتر ، این جهانی فکر می کنند.
ادامه دارد . . . .