گفت: می‌ترسم...!

استانداری که با گرفتن حکمش گریه کرد و گفت: می‌ترسم...!

مهندس شهید علی اخوین انصاری، استاندار گیلان در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی از شهدایی است که به رغم عظمت روح و خدمات کم‌نظیر و نقش فراوانش در تثبیت جمهوری اسلامی، هنوز گمنام ‌است.

به گزارش ‌«تابناک»، شهید انصاری از سویی دانشجویی تلاشگر ‌در عرصه‌های علمی و از سوی دیگر مبارزی خستگی ناپذیر در راه نهضت ایران اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در درون و بیرون از کشور بود که پس از فجر انقلاب، لحظه‌ای دست از کار و تلاش و پاسداری از آرمان‌های انقلاب اسلامی برنداشت تا لحظه شهادت.



او در ‌مدت کوتاهی که استانداری گیلان بود، همه ‌تلاش خود را برای ایجاد امنیت و نیز بسط عدالت اجتماعی به کار برد. او همچون مالک اشتر در عین شجاعت و دلاوری در مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، نگران مسئولیتی بود که بر عهده‌اش گذارده شده بود.

بی‌‌گمان یادآوری گوشه‌هایی از زندگی او به ویژه در دوران استانداری‌اش در گیلان می‌تواند سرمشقی باشد برای آنان که قصد پوشیدن لباس صدارت را دارند.

دانشجویی که به حسینیه ارشاد می‌رفت

‌روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، علی در حالی که در خدمت سربازی بود، به دستور مقامات مافوق برای مقابله با انقلابیون به خیابان‌ها رفت، ولی از آنجا که همگی آن گروهی که با او بودند، انقلابی بودند به هیچ وجه به مردم حمله نکردند، بلکه تنها با ضربه قنداق به کرکره‌های فلزی مغازه‌ها، صداهای وحشتناکی ایجاد‌ و مردم را از آنجا دور کردند تا مبادا با نیروهای گارد شاهنشاهی درگیر شوند و در این میان مردم آسیب ببینند.

در دوران سربازی‌اش چندین بار گزارش تبلیغ اسلام در بین سربازان از جمله تشویق به نماز خواندن توسط علی، تهیه و به مقامات امنیتی ارتش داده شد تا آن که چند روز پس از حادثه ۱۵ خرداد، علی که به همراه گروهی از سربازان و یکی از فرماندهان از خیابان رد می‌شد، در برابر توهین فرمانده به فردی سیگار فروش و شلیک به او و به قتل رسیدنش تاب نیاورد و به فرمانده پرخاش کرد؛ با هم درگیر شدند و به این دلیل او را از ارتش بیرون کردند. او پس از اخراج و گذراندن دوره تربیت معلم به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در این دوره با اینکه دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه تهران بود، با حسینیه ارشاد و برنامه‌های آن، از جمله سخنرانی‌های دکتر علی شریعتی و شهید مرتضی مطهری و آیت‌الله طالقانی آشنا شد و بر اثر همین حضور فعال در این مجالس، چندین بار از سوی ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و منزلش تفتیش شد.