جمع بندی تفاوت معیار های خانواده و فرد در ازدواج
تبهای اولیه
دوستم از من سوال پرسید ونتوانستم جوابش را بدهم
من که خانواده ام هم فکر و هم اندیشه من هستند در ازدواج و انتخاب همسر مناسب از طرف خانواده مشکل دارم چه برسد به دوستم!/:)/:):-/:-/:(
جوان 21 ساله مذهبیی و بچه هیئتی و پا منبری
حدود یکسالی میشه از خانواده درخواست کردم مورد مناسبی برای ازدواج به من معرفی کنن متاسفانه به دلیل اختلاف فاحش عقاید خانواده و کلا اقوام اطراف با خودم مواجه شدم با انبوه پیشنهاداتی که اصلی ترین اصل من برای ازدواج یعنی ایمان و تقوا رو نداشتند و اکثرا هم بد حجاب و بی حجاب! نمیدونم چکار کنم ! خانواده اصلا نظرات من براشون مهم نیست اخه چوری میتونم با کسی ازدواج کنم که عقایدم براش مزحک و خنده داره!!!؟ خاله عمه عمو دایی و.... همه و همه یه طرف من یه طرف به قولی تافته جدا بافته ام!
کم کم دارم فکر میکنم شاید باید خودم دست به کار بشم اما چجوری!
width: 700 | align: center |
---|---|
[TR] | |
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD] | |
کارشناس بحث: استاد همدل | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD][/TD] | |
[/TR] |
آزادی فرزندان در انتخاب همسر
اساساً دختران و پسران در انتخاب همسر بر اساس اختیار و اراده خدادادی که دارند کاملاً مستقل هستند. البته میتوانند در تمام مراحل همسرگزینی از اندیشه، نظرات و تجربیات ارزشمند پدر و مادر، اعضای دیگر خانواده و بستگانی که خیرخواه و دلسوزند بهره بجویند تا انتخاب مناسب و شایستهای را داشته باشند. اما این مسئله، هرگز به معنای تسلیم انتخاب دیگران شدن و تبعیت محض از آنان نیست. پدر و مادر و دیگران هر چه قدر هم عزیز و قابل احترام باشند باز مُجاز به تحمیل نظرات خود بر دختر و پسر نیستند. در متون دینی توصیه شده است که جوانان با کسی که او را میپسندند و نه اینکه والدین شان او را میپسندند ازدواج کنند. پسند فرزند بر پسند والدین مقدم است.(1)
مردی به حضرت صادق (علیهالسلام) عرض کرد: «إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَيَّ أَرَادَا أَنْ يُزَوِّجَانِي غَيْرَهَا فَقَالَ تَزَوَّجِ الَّتِي هَوِيتَ وَ دَعِ الَّتِي يَهْوَى أَبَوَاكَ» (2)؛ «من قصد دارم با زنى ازدواج كنم اما پدر و مادرم ميل دارند با زنى ديگر ازدواج نمايم. حضرت فرمود: با همان زنى كه دوست دارى ازدواج كن و زنى را كه پدر و مادرت به آن تمايل دارند رها ساز».
همچنین در روایات آمده است: «وَ إِذَا أَحْبَبْتَ تَزْوِيجَ امْرَأَةٍ وَ أَبَوَاكَ أَرَادَا غَيْرَهَا فَتَزَوَّجِ الَّتِي هَوَيْتَ وَ دَعِ الَّتِي هَوَاهَا أَبَوَاك» (3)؛ «زمانى كه تو ازدواج با زنى را دوست مى دارى و پدر و مادرت غير آن زن را دوست مى دارند تو با همان كه دوست دارى ازدواج كن و رها كن آن زنى را كه پدر و مادرت دوست مى دارند».
پینوشتها:
- ر.ک: نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1408ق، ج14، صص 315-322.
- حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1409ق، ج20، ص293.
- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص321.
عدم تحمیل نظر والدین در ازدواج فرزندان
همان طور که عرض شد دختران و پسرانی که به رشد و کمال رسیدهاند و نفع و ضرر خودشان را به خوبی تشخیص میدهند در انتخاب همسر بر اساس اختیار و اراده خدادادی که دارند کاملاً مستقل هستند. اگر معیارهای خانواده با معیارهای شما در ازدواج و انتخاب همسر متفاوت می باشد؛ آنگاه شما می توانید در انتخاب همسر به خواست و نظر خودتان عمل کنید؛ چون این شما هستید که قرار است یک عمر با همسر آینده تان زندگی کنید؛ بنابراین همان طور که در روایات آمده پسند خود شما بر پسند خانواده اولویت و برتری دارد.
به هر حال، میتوانید به افراد دیگری از بستگان، دوستان و آشنایان، همکاران و... بسپارید تا اگر دختر خوب و مناسبی در نظر دارند به شما معرفی کنند تا زمینه آشنایی و خواستگاری به وجود آید.
همچنین توصیه می شود برای انتخاب همسر از بین خانواده های متدین دنبال دختر بگردید تا زودتر به نتیجه برسید.
با انبوه پیشنهاداتی که اصلی ترین اصل من برای ازدواج یعنی ایمان و تقوا رو نداشتندمن اگر دختری داشتم جنازه اش را هم روی دوش شما نمی انداختم. شما چگونه فهمیدید که ایشان ایمان و تقوا ندارند. اصلا معنا و وزن این دو واژه را می دانید که همینطوری روی هوا می گویید ایمان و تقوا نداشتند. اصلا شما چگونه فهمیدید که اون دخترا تقوا نداشتند. اصلا دخترها رو دیدید یا باهاشون حرف زدید؟ به نظر من ازدواج برای شما بسیار زوده.
من اگر دختری داشتم جنازه اش را هم روی دوش شما نمی انداختم. شما چگونه فهمیدید که ایشان ایمان و تقوا ندارند. اصلا معنا و وزن این دو واژه را می دانید که همینطوری روی هوا می گویید ایمان و تقوا نداشتند. اصلا شما چگونه فهمیدید که اون دخترا تقوا نداشتند. اصلا دخترها رو دیدید یا باهاشون حرف زدید؟ به نظر من ازدواج برای شما بسیار زوده.
دوست عزیز اولا سوال کننده بنده نیستم و همونطوری که گفتم دوست بنده هستن
مفهوم و اهمیت ایمان و تقوا
در ثانی درست است که ایمان و تقوا را فقط خدا میداند و هیچ بنده ای قادر نیست خود را در جایگاه خداوند قرار بده اما در مسئاله ازدواج اگر هدف رستگاری دنیوی و اخروی باشه باید و تکرار میکنم باید ایمان و تقوای طرف مقابل به معنای لغوی یقین طرف مقابل به خدای متعال و پرهیز از گناهان کبیره و صغیره رو محک زد و اظهار نظر کرد !و اگر علاغه مند به فلسفه هستید لازم به یاد آوری نیست که با وجود قابل درک نبودن ایمان و تقوای اکمل اما میشه با حمل به شایع مصداقش رو در نظر گرفت!
دوست بنده هم به دلیل پایین بودن دامنه لغات از این دو واژه استفاده کرده که خداوند متعال در قران به اونها اشاره کرده و ملاک برتری انسان قرار داده!تعجب بنده این هست که چطور یک نفرو از در نظر گرفتن دو معیاری که خداوند در قرآن صراحتا اونارو ملاک برتری زن و مرد میدونه منع میکنید/
ثالثا شاید بگویید ملاک افراد حال انها یا گذشته انها نیست و ممکن است در اینده این یقین و پرهیز ایجاد شود که میگویم! در مسئله ازدواج به دلیل بالا بودن ریسک خوش بینی و قول معصوم پیرامون در نظر گرفتن وضع جامعه در سوء ظن یا حسن ظن باید هشیار بود!
رابعا شما درک صحیحی از دوست بنده ندارید که در خانواده ای لاییک به معنای واقعی کلمه بزرگ شده خود را لحظه ای در جایگاه ایشون قرار بدید!بی صبرانه منتظر نظرتون هستم
دوست عزیز اولا سوال کننده بنده نیستم و همونطوری که گفتم دوست بنده هستنمنظور من هم همون دوستتون بود .
در ثانی درست است که ایمان و تقوا را فقط خدا میداند و هیچ بنده ای قادر نیست خود را در جایگاه خداوند قرار بده اما در مسئاله ازدواج اگر هدف رستگاری دنیوی و اخروی باشه باید و تکرار میکنم باید ایمان و تقوای طرف مقابل به معنای لغوی یقین طرف مقابل به خدای متعال و پرهیز از گناهان کبیره و صغیره رو محک زد و اظهار نظر کرداگر فقط خدا می داند چگونه می شود محک زد؟
ا وجود قابل درک نبودن ایمان و تقوای اکمل اما میشه با حمل به شایع مصداقش رو در نظر گرفت!اون هم به این راحتی نیست. همین طوری روی هوا حمل به شایع کنیم.
دوست بنده هم به دلیل پایین بودن دامنه لغات از این دو واژه استفاده کرده که خداوند متعال در قران به اونها اشاره کرده و ملاک برتری انسان قرار دادهخوب خدا اشاره کرده. این دوست شما از کجا فهمیده که خدا دقیقا به چی اشاره کرده؟
تعجب بنده این هست که چطور یک نفرو از در نظر گرفتن دو معیاری که خداوند در قرآن صراحتا اونارو ملاک برتری زن و مرد میدونه منع میکنید/من منع نمی کنم . اما حاضر نیستم با کسی که به راحتی می گه فلانی ایمان نداره یا تقوا نداره حتی صحبت کنم. کسی دنبال ایمان و تقوا هست با این که کسی توهم دارد که به راحتی می تواند ایمان و عدم ایمان را در شخص یا اشخاصی بسنجد با یکدیگر کاملا متفاوتند.
به معنای لغوی یقین طرف مقابل به خدای متعال و پرهیز از گناهان کبیره و صغیره رو محک زداین چیزی که می گید را که فقط معصومین دارند و بس. ]
ابعا شما درک صحیحی از دوست بنده ندارید که در خانواده ای لاییک به معنای واقعی کلمه بزرگ شده خود را لحظه ای در جایگاه ایشون قرار بدید!بی صبرانه منتظر نظرتون هستماصلا همین که می گی خانواده ی لائیک بار معنایی ناجوری داره. به راحتی نمی توان کسی یا خانواده ای را لائیک خطاب کرد . استغفرالله .حالا در خانواده ی لائیک بزرگ شده که شده. باید همین طوری به راحتی در مورد مردم نظر بده و اون ها رو بی تقوا و بی ایمان بدانه؟
«از کوزه همان برون تراود که در اوست»!
رعایت حجاب و عدم رعایت رعایت حجاب نشانه پایبندی و عدم پایبندی طرف مقابل به مسائل دینی است، حال اگر دختری که برای ازدواج معرفی می شود پایبندی چندانی به مسائل شرعی و دینی خصوصاً حجاب نداشته باشد، همین مسئله می تواند مشکلات عدیده ای را برای فرد ایجاد کند؛ چون این مسئله به یکی از مهمترین معیارهای ازدواج بر می گردد که اگر تناسب در این زمینه رعایت نشود، موفقیت و پایداری ازدواج در هاله ای از ابهام قرار می گیرد.
به طور کلی، ایمان و اعتقادات مذهبی و پایبندی به مسائل دینی تأثیر بسزایی در شادکامی و موفقیت ازدواج دارد به طوری که خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» (1)؛ «و با زنان مشرك و بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، ازدواج نكنيد! (اگرچه جز به ازدواج با كنيزان، دسترسى نداشته باشيد زيرا) كنيز باايمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (زيبايى، يا ثروت، يا موقعيت او) شما را به شگفتى آورد و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، در نياوريد! (اگرچه ناچار شويد آنها را به همسرى غلامان باايمان درآوريد زيرا) يك غلام باايمان، از يك مرد آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (مال و موقعيت و زيبايى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مىكنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مىنمايد».
شکی در این نیست که همسر شريك عمر انسان و مربى فرزندان او است و نيمى از شخصيت او را تشكيل مىدهد، با اين حال چگونه مىتوان شرك، بیایمانی و عواقب شوم آن را در ازدواج نادیده گرفت؛ چون ازدواج با همسران غير مؤمن، مىتواند تأثير منفى بر خود اشخاص و تربيت فرزندان و نسل آينده بگذارد، ازدواج با آنان نهی شده است.
با ملاحظه این آیات و روایات مشخص میشود که هیچ چیز به اندازه دین و ایمان و پایبندی واقعی به آن نمیتواند در موفقیت، پایداری و استحکام زندگی همسران و نیز تربیت نسل شایسته و گاهی حتی سیر و سلوک الهی و رسیدن به درجات عالی معنوی مؤثر واقع شود؛ از این روی چون دین در تمام ابعاد و زوایای فردی و اجتماعی افراد رسوخ میکند و جریان دارد، همسران دیندار و باایمان در صورتی که عملاً به آموزههای دینی معتقد و پایبند باشند، زندگی شاد و آرامشبخشی خواهند داشت و هرگز در بروز مشکلات زندگی تعادل آنها به هم نمیخورد و زندگی آنها دستخوش تغییر و تحول بنیادین نمیگردد. ضمن اینکه همسران دیندار به معنای واقعی کلمه، هرگز نسبت به یکدیگر مرتکب ظلم و ستم، تعدی، خیانت و... نمیگردند؛ به همین خاطر زندگی آنها قرین شادی و خوشبختی خواهد شد در حالی که اگر دختران و پسران به این معیار اساسی اسلام گوش فرا ندهند و فرد بیایمانی را برای همسری برگزینید، هیچ بعید نیست که زندگی آنان بر اثر عوامل متعدد درونی و بیرونی مثل هوای نفس، وسوسههای شیطانی، عدم پایبندی به تعهدات ازدواج و... از هم متلاشی گردد و یا با مشکلات عدیدهای روبرو شود. ضمن این که اختلافاتی که آنها طبیعتاً در تربیت فرزند، معاشرتها و آداب و رسوم خواهند داشت عملاً مشکلات زندگی آنان را دو چندان خواهد کرد.
پینوشت:
- بقره(2)، آیه 221.
اگر فقط خدا می داند چگونه می شود محک زد؟
فقط خدا حقیقت همه چیز را میداند! پس بفرمایید با این استدلال تمام قضات را بیکار کنیم!
اون هم به این راحتی نیست. همین طوری روی هوا حمل به شایع کنیم.
من نگفتم روی هوا این در منطق یک اصله!
خوب خدا اشاره کرده. این دوست شما از کجا فهمیده که خدا دقیقا به چی اشاره کرده؟
الله اعلم اما اصلا چیز پیچیده ای نیست یک نگاهی به روایات کنید مثل روز روشنه که ایمان و تقوا درجاتی داره درجات پایین اون قابل درکه ! به عنوان مثال کسی که ربا میگیرد و ربا میدهد یا با محارم فحشا میکند آیا تقوا دارد !!!! یا کسی که خورشید پرست است ایمان دارد!!!!! یا مثلا کسی که به خدای احد و واحد اعتقاد ندارد نه در درون و نه در کلام ایا ایمان دارد!! دقت کنید اینجا گفته نمیشه این افراد استعداد ایمان و تقوا را ندارن.
به قول معصوم مراجعه کنید.
این چیزی که می گید را که فقط معصومین دارند و بس. ]
این حرف شما خلاف نص صریح قرآنه ! از طرفی خلاف قول معصوم که فرمودند ایمان 10 درجه دارد سلمان در درجه 10 و ابوذر در درجه 9 است
اصلا همین که می گی خانواده ی لائیک بار معنایی ناجوری داره. به راحتی نمی توان کسی یا خانواده ای را لائیک خطاب کرد . استغفرالله .حالا در خانواده ی لائیک بزرگ شده که شده. باید همین طوری به راحتی در مورد مردم نظر بده و اون ها رو بی تقوا و بی ایمان بدانه؟
نمیفهمم من میگم شیر نره شما میگی معاینش کنید شاید مشکل پزشکی داره شیر نمیده !!!!!
شما به بنده بگید به فردی که به وجود خدا و معاد اعتقادی نداره ! هیچ مذهب و ایینی نداره چی میگن! این رفیق بنده در یک همچین خانواده ای بزرگ شده حالا به مدد امام حسین راه راست رو پیدا کرده که صد البته خدارو شکر.
فقط خدا حقیقت همه چیز را میداند! پس بفرمایید با این استدلال تمام قضات را بیکار کنیم!قاضی ها تقوا و ایمان کسی را قضاوت نمی کنند. اون ها یک سری دستورالعمل ها دارند که بر اساس آن وقوع جرم را می فهمند و بر اساس قانون میزان مجازات را تعیین می کنند .
لله اعلم اما اصلا چیز پیچیده ای نیست یک نگاهی به روایات کنید مثل روز روشنه که ایمان و تقوا درجاتی داره درجات پایین اون قابل درکه ! به عنوان مثال کسی که ربا میگیرد و ربا میدهد یا با محارم فحشا میکند آیا تقوا دارد !!!! یا کسی که خورشید پرست است ایمان دارد!!!!! یا مثلا کسی که به خدای احد و واحد اعتقاد ندارد نه در درون و نه در کلام ایا ایمان دارد!!یعنی الان این دوست شما متوجه شده که اون هایی که میگه ایمان و تقوا ندارند مثلا رباخوارند یا خورشیدپرست اند یا زنای با محارم دارند؟!
این حرف شما خلاف نص صریح قرآنه !آیه اش را بفرمایید؟
از طرفی خلاف قول معصوم که فرمودند ایمان 10 درجه دارد سلمان در درجه 10 و ابوذر در درجه 9 است
چه ربطی داشت؟ شما ایمان و تقوا را یقین به وجود خدا و پرهیز از گناهان کبیره و صغیره معنا کردید. آیا غیر از معصوم کسی این ها رو داره. اصلا همون ابوذر هم نداره . زیرا یک درجه کم داره. اگر این ایمان و تقوا به این معنا شرط ازدواج باشه که بایستی گفت با غیر معصوم نبایستی ازدواج کرد.
شما به بنده بگید به فردی که به وجود خدا و معاد اعتقادی نداره ! هیچ مذهب و ایینی نداره چی میگن! این رفیق بنده در یک همچین خانواده ای بزرگ شده حالا به مدد امام حسین راه راست رو پیدا کرده که صد البته خدارو شکر.سوال اینه که اون پسره آیا باباش اومده به شما یا به خودش گفته که من اعتقاد به خدا ندارم؟ اعتقاد به هیچ مذهب و آیینی هم ندارم؟ شما از کجا فهمیدید که اون ها به خدا و معاد اعتقاد ندارند؟ حتما رفتید اون جا دیدید نماز نمی خوانند. خوب شاید اون روزی که شما رفتید یادشان رفته نماز بخوانند. این نشانه ی لائیک بودنه؟ به فردی که به خدا و معاد اعتقادی نداره می گن لائیک اما به فردی که همین طوری روی هوا مردم را لائیک خطاب می کنه چی می گن؟ شما که خوب بلدید برچسب بزنید بگید چی می گن؟
اگر فقط خدا می داند چگونه می شود محک زد؟
خدا اصل و نهایت همه چچیز را میداند اما به این معنا نیست انسان سعی در دانستن نکند همانطور که فقط خدا میتواند بین دو نفر به عدالت کامل قضوت کند و معصوم که در این زمانه قضات زیادی هستند که گاهی اشتباه هم قضاوت میکنند!اما بالاخاره باید قضاوت شود. دقت کنید گاهی بعضی مسائل لزوم دارند مثل قضاوت در دادگاه یا شناختن طرف مقابل برای ازدواج
یعنی الان این دوست شما متوجه شده که اون هایی که میگه ایمان و تقوا ندارند مثلا رباخوارند یا خورشیدپرست اند یا زنای با محارم دارند؟!
این ها صرفا مصداق هایی بود برای توجه شما دوست بنده شاید بسیار بیشتر از این هارو هم فهمیده باشه !
آیه اش را بفرمایید؟به علت مفصل بودن در یک پست جداگانه میگم!
چه ربطی داشت؟ شما ایمان و تقوا را یقین به وجود خدا و پرهیز از گناهان کبیره و صغیره معنا کردید. آیا غیر از معصوم کسی این ها رو داره. اصلا همون ابوذر هم نداره . زیرا یک درجه کم داره. اگر این ایمان و تقوا به این معنا شرط ازدواج باشه که بایستی گفت با غیر معصوم نبایستی ازدواج کرد.
دقت کنید حدیث رو برای این آوردم که بگم ایمان و تقوا درجاتی دارند!عالی ترین این درجات نه قابل حس هستند نه قابل درک و با توجه به قول و سنت قابل نقل هستند! اما در درجه پایینتر قابل درک و قابل حس هم هستند! توجهتون به یک حدیث دیگه جلب میکنم برای تاکید بیشتر
در حدیثی از امام صادق(ع) مراتب سهگانه تقوا اینگونه بیان شده است:
- تقوای عام یعنی ترک محرمات که ناشی از خوف عذاب جهنم است؛
- تقوای خاص یا «تَقْوی مِنَ اللّه» که عبارت است از اینکه شخص نه تنها محرّمات بلکه شُبَهات(کاری که احتمال حرام بودن دارد) را نیز ترک کند؛
- تقوای خاص الخاص یا «تَقْوی بِاللّهِ فی اللّه»، مرتبهای است که شخص نه تنها شبهات بلکه (بعضی از) امور حلال را نیز ترک میکند.
- بحارالانوار، ج ۶۷، ص۲۹۵
حالا شما بگویید تقوای عام قابل حس نیست؟
{نکته مهم : مفهوم عصمت(مطلق) در برابر ایمان(مطلق) و یا تقوا(مطلق) عام و خاص مطلق هستند ! پس یعنی کسی که عصمت(مطلق) دارد لزوما باید ایمان یا تقوایش مطلق باشد اما ممکن است کسی ایمان یا تقوای 100 درصدی و مطلق داشته باشد اما معصوم نباشد! که این یعنی استعداد برتری در تمام انسانها نحفته است و نه صرفا معصومین که خداوند عصمت را به آنها هدیه داده }صرفا جهت تذکر
با علم به این که ایمان و تقوا درجاتی دارد و درجات پایین آن قابل حس و تجربه است و اهمیت مسئله ازدواج و تاکید خداوند بر برتری مردم برهم بر اساس ایمان و تقوا اگر شما میخواهید همسرتان برترین باشد کمتر اشتباه و معصیت انجام دهد از طرفی مایه رستگاری باید طبق کلام خداوند ان را از بین افراد متدین با ایمان و با تقوا انتخاب کنید ! نه اینکه بگویید چون کمال ایمان قابل حس نیست ملاک ایمان رو بیخیال شیم!!!!!!!
سوال اینه که اون پسره آیا باباش اومده به شما یا به خودش گفته که من اعتقاد به خدا ندارم؟ اعتقاد به هیچ مذهب و آیینی هم ندارم؟ شما از کجا فهمیدید که اون ها به خدا و معاد اعتقاد ندارند؟ حتما رفتید اون جا دیدید نماز نمی خوانند. خوب شاید اون روزی که شما رفتید یادشان رفته نماز بخوانند. این نشانه ی لائیک بودنه؟ به فردی که به خدا و معاد اعتقادی نداره می گن لائیک اما به فردی که همین طوری روی هوا مردم را لائیک خطاب می کنه چی می گن؟ شما که خوب بلدید برچسب بزنید بگید چی می گن
وقتی شما 20 سال در یک خانه زندگی میکنید صبح را شب و شب را صبح میکنید بهتر از من که 2000 کیلومتر آن طرف تر هستم خانواده خود را میشناسید.
***نکته مهم : این بحث صرفا جهت پرداختن به مسئله ای است که بلای جان جامعه اسلامی شده همه میگویند نباید دیگران را قضاوت کرد.. بله درست است اما نبایدچشم را هم روی واقعیات بست خدا به انسان قوه عاقله داده حواس پنجگانه داده و هیچ چیز در دنیا جز ذات خداوند نیست که قابل نقل حس و درک نباشد مگر به سبب جهل خود ما به پیشنهاد شما رفیق بنده باید برود با یک دختر لاییک لا مذهب لا... ازدواج کند بعد زندگی کند بعد بمیرد و در قیامت بفهمد همسرش با ایمان بوده یا خیر!!!!!!!اگرچه که منظور دوست بنده از نداشتن ایمان تقوا ایمان و تقوای ظاهری بوده که اظهر المن الشمس است و میتوانستم از اول بگویم
تهمت غیبت تمسخر و یا به قول شما برچسب زدن زمانی معصیت است که به یک شخص حقیقی اشاره شود نه صرفا طرح یک سوال در سایت مشخصا بنده برچسب نزدم شمارو نمیدونم
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است.سوره الحجرات13
اگر تقوا برای انسان قابل اندازه گیری نبود پس خدا و پیغمبرش بیهوده سفارش به پیدا کردن افراد با تقوا کردند دیگر!!!!
در شان نزول آیه سه مورد در تاریخ ذکر شده که یکیش
ابن بشکوال به خط خود این حدیث را که در تفسیر ابوبکر ابن ابى داود ذکر شده نوشته است که این آیه درباره ابوهند نازل گردیده. بدین شرح که پیامبر به طائفه بنو بیاضة دستور فرمود که زنى از طائفه خویش را به حباله نکاح وى درآوردند ولى آنها گفته بودند یا رسول الله دختران ما با پسرعموهاى خود ازدواج مینمایند سپس این آیه نازل شد.
از مهمترین آثار دنیوی تقوا، هدایت یابی (اهتداء) است درباره نسبت هدایت و تقوا مینویسد که متقین مشمول دو گونه هدایتاند: هدایت قبل از تقوا که محصول فطرت سلیم است و بر اثر آن انسان به تقوا روی میآورد و هدایت بعد از تقوا که هدایتی است به واسطه تبعیت از قرآن و وعده خداوند و پاداشی از جانب او. علامه طباطبایی جلد1 ص 44
[FONT=me_quran]يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، آنچنان كه شايسته ترس از خداست از او بترسيد و جز در مسلمانى نميريد.ال عمران 102
حالا اگر شما بخواهید ازدواج کنید با کسی که قرار است با شما در راه رستگاری همگام است مگر نه اینکه لازمه همراهی خوب خداترس بودن شخصه؟
[FONT=me_quran]فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ ۗ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
[FONT=me_quran]پس تا بتوانید خدا ترس و پرهیزکار باشید و (سخن حق) بشنوید و اطاعت کنید و از مال خود برای (ذخیره آخرت) خویش (به فقیران) انفاق کنید. و کسانی که از خوی لئامت و بخل نفس خود محفوظ مانند آنها به حقیقت رستگاران عالمند.16تغابن
در کتاب شرح التعرف اهل عرفان مذکر شده اند : غزالی معنایی را که علما برای تقوا گفتهاند، با معنایی که در احادیث نبوی آمده است، جمع کرده میگوید: تقوا دوری کردن از هر آن چیزی است که برای دین انسان مضر باشد، مثل بیماری که باید از هرگونه خوردنی یا نوشیدنی مضر اجتناب کند. این تمثیل را خواجه نصیرالدین طوسی نیز آورده است. این تمثیل از ارتباط حقیقی، و نه اعتباری، میان اوامر و نواهی خداوند و قرب و بعد (یا پاداش و عقاب) حکایت میکند.
[FONT=me_quran]
قاضی ها تقوا و ایمان کسی را قضاوت نمی کنند
خب من بروم در جلد قاضی بین شما دو نفر happy
برادر چه گیری دادید به دو کلمه که آن آقا گفتهاند :-w
ولی به نظرم منظور دوستِ استارتر بیشتر طرح اختلاف عقیده بوده، فقط از کلمات نامناسبی استفاده کرده
البته امیدوارم اشتباه ایشان در استفاده نامناسب از کلمات خلاصه شده و اعتقاد قلبی ایشان نباشد
ایمان و تقوا درجاتی داره درجات پایین اون قابل درکهشما هم برادر عزیزم به این دقت کنید که ایمان یا تقوا نداشتن لزوماً بیحجابی یا ربا دادن نیست
به این روایت از امام علی(ع) توجه بفرمائید:
"گناهی که تو را پشیمان کند بهتر است از عبادتی که تو را مغرور سازد" شما گفتید که ایمان درجات مختلفی دارد، خب آن دخترخانمهایی که کاندید ازدواج با دوست شما هستند مطمئناً درجه 10 نیستند، اما از کجا معلوم که درجهء آنها از دوست شما بالاتر نباشد؟ شاید آنها بخاطر بیحجابی و یک سری رفتارهای اینگونه امتیاز منفی داشته باشند، اما مثلاً محبتی در دلشان باشد یا به فقرا کمک کنند یا رفتارهایی که محبوب خداست و در نزد خدا درجهء آنها 5 باشند اما یکی مثل من که ظاهر مذهبی هم دارم، نماز میخوانم، روزه میگیرم و.... خسیس باشم، بخیل باشم و به همین دلیل درجهء تقوایم به زور 3 باشد! منظور جناب ابوالبرکات هم این است که بهتر است مذهبیها برای نشان دادن اختلاف خود با دیگران، همان عمل مورد نظر را مطرح کنند، مثلاً بگویند من به حجاب اعتقاد دارم در حالیکه آن دخترها ندارند، یا مثلاً من به نماز اعتقاد دارم در حالیکه آن دخترها نماز نمیخوانند. نه اینکه کلیت ایمان و تقوای کسی را زیر سوال ببریم و ناخواسته گرفتار غرور مخفی بشویم. اگر هم دوست محترم شما صرفاً کلمات اشتباهی به کار بردهاند، ایشان را آگاه بفرمائید
همسران دیندار به معنای واقعی کلمه، هرگز نسبت به یکدیگر مرتکب ظلم و ستم، تعدی، خیانت و... نمیگردند؛ به همین خاطر زندگی آنها قرین شادی و خوشبختی خواهد شد در حالی که اگر دختران و پسران به این معیار اساسی اسلام گوش فرا ندهند و فرد بیایمانی را برای همسری برگزینید، هیچ بعید نیست که زندگی آنان بر اثر عوامل متعدد درونی و بیرونی مثل هوای نفس، وسوسههای شیطانی، عدم پایبندی به تعهدات ازدواج و... از هم متلاشی گردد و یا با مشکلات عدیدهای روبرو شود. ضمن این که اختلافاتی که آنها طبیعتاً در تربیت فرزند، معاشرتها و آداب و رسوم خواهند داشت عملاً مشکلات زندگی آنان را دو چندان خواهد کردسلام و عرض ادب
هرچند برایم سوال است که زنان مسلمان وظیفه ندارند لیوانی آب دست شوهر بدهند. اصلاً وظیفهای در یاری شوهر ندارند بجز رفع نیاز جنسی؛ پس چگونه بهترند؟!!!
ولی صرف نظر از این نوع پرسشها که در ذهنم هست و جوابی هم برایش نیافتهام، فرض را بر این میگیریم که زن با ایمان بهتر است از زن بیایمان اما موضوع این است که ما ایمان را چطور تعریف کنیم. حرف جناب ابوالبرکات این است که آیا صرف اینکه کسی حجاب ندارد میتوان گفت ایمانش از یک زن محجبه کمتر است؟ به نظر من خیر! بلکه فقط میتوانیم بگوئیم در بُعد حجاب ضعیفتر است بنده چندین خانم را میشناسم که نماز میخوانند، روزه میگیریند، حجاب دارند، و در مراسمهای مذهبی نذری میدهند و....... اما با وجود شوهر با مرد دیگری هم رابطهء نامشروع دارند! منظورم کم اهمیتی نماز و روزه و.... نیست، اتفاقاً عامل نبودن به اینها نیز گناه بزرگی است. منتهی حرفم این است که ما ایمان را بیشتر طبق یک سری رفتارهای گلچین شده میسنجیم که سنجش نادرستی است
جوان 21 ساله مذهبیی و بچه هیئتی و پا منبری
حدود یکسالی میشه از خانواده درخواست کردم مورد مناسبی برای ازدواج به من معرفی کنن متاسفانه به دلیل اختلاف فاحش عقاید خانواده و کلا اقوام اطراف با خودم مواجه شدم با انبوه پیشنهاداتی که اصلی ترین اصل من برای ازدواج یعنی ایمان و تقوا رو نداشتند و اکثرا هم بد حجاب و بی حجاب! نمیدونم چکار کنم ! خانواده اصلا نظرات من براشون مهم نیست اخه چوری میتونم با کسی ازدواج کنم که عقایدم براش مزحک و خنده داره!!!؟ خاله عمه عمو دایی و.... همه و همه یه طرف من یه طرف به قولی تافته جدا بافته ام!
کم کم دارم فکر میکنم شاید باید خودم دست به کار بشم اما چجوری!
اگر میخواهید میزان ایمان این خانمها به اسلام را بسنجید به آنها بگوئید خب حالا که به اسلام اعتقادی ندارید، پس خبری هم از مهریه نیست!
خواهید دید که نام چهارده معصوم(ع) را یکی یکی برایتان سوگند خواهند خورد که در این یک مورد شدیداً به اسلام معتقد هستند :ghash: اما جدای از شوخی، بله باید خودتان دست به کار بشوید! هرگز در زندگی منتظر کسی نباشید، حتی والدینتان. بنده شدیداً به شما پیشنهاد میکنم که دنبال همسر نیکو باشید، اما همسر نیکو از نظر من زنی است که رفتار نیک داشته باشد، نه زنی که مذهبی باشد! البته زن مذهبی هم میتواند در گروه زنان نیک قرار بگیرد ولی این دو گروه لزوماً با هم مترادف نیستند. ضمن اینکه قبل از ازدواج، خواشهاً درمورد حقوق خود و طرف مقابل تحقیق کنید و ببینید وظایف یک زن مسلمان چیست و آیا این وظایف باب طبع شما هست یا نه. عقاید دخترهای مختلف را بررسی کنید و کسی را انتخاب کنید که با شما سازگار است. دقت بفرمائید با شما سازگار باشد، نه اینکه با یک سری معیار که دیگران به شما گفتهاند! همانطور که نمیپذیرید والدین شما بجای شما تصمیم بگیرند، نگذارید عقاید مذهبی بجای شما تصمیم بگیرد!! دنبال دختری باشید که درک و شعور بالایی داشته باشد، ضعیف النفس نباشد، به ازدواج به عنوان زندگی مشترک نگاه کند نه داد و ستد، نجیب و پاکدامن باشد و ظاهر آراسته نیز داشته باشد. البته معمولاً اینگونه دخترها در بین مذهبیها بیشتر پیدا میشوند، ولی حواستان باشد که هر گردی گردو نیست
پرسش:
جوانی 21 ساله مذهبی و بچه هیئتی هستم. از خانواده درخواست کردم مورد مناسبی برای ازدواج به من معرفی کنند، به دلیل اختلاف فاحش عقاید خانواده با من متأسفانه موردهایی که به من معرفی می شود اصلی ترین معیار من برای ازدواج یعنی ایمان و تقوا رو نداشتند و اکثراً هم بد حجاب و بی حجاب! نمی دانم چکار کنم! و چگونه همسر دلخواه خویش را پیدا کنم؟
پاسخ:
آزادی فرزندان در انتخاب همسر
اساساً دختران و پسران در انتخاب همسر بر اساس اختیار و اراده خدادادی که دارند کاملاً مستقل هستند. البته می توانند در تمام مراحل همسرگزینی از اندیشه، نظرات و تجربیات ارزشمند پدر و مادر، اعضای دیگر خانواده و بستگانی که خیرخواه و دلسوزند بهره بجویند تا انتخاب مناسب و شایسته ای را داشته باشند. اما این مسئله، هرگز به معنای تسلیم انتخاب دیگران شدن و تبعیت محض از آنان نیست. پدر و مادر و دیگران هر چه قدر هم عزیز و قابل احترام باشند باز مُجاز به تحمیل نظرات خود بر دختر و پسر نیستند. در متون دینی توصیه شده است که جوانان با کسی که او را می پسندند و نه اینکه والدین شان او را می پسندند ازدواج کنند. پسند فرزند بر پسند والدین مقدم است.(1)
مردی به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کرد: «إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَيَّ أَرَادَا أَنْ يُزَوِّجَانِي غَيْرَهَا فَقَالَ تَزَوَّجِ الَّتِي هَوِيتَ وَ دَعِ الَّتِي يَهْوَى أَبَوَاكَ» (2)؛ «من قصد دارم با زنى ازدواج كنم اما پدر و مادرم ميل دارند با زنى ديگر ازدواج نمايم. حضرت فرمود: با همان زنى كه دوست دارى ازدواج كن و زنى را كه پدر و مادرت به آن تمايل دارند رها ساز».
همچنین در روایات آمده است: «وَ إِذَا أَحْبَبْتَ تَزْوِيجَ امْرَأَةٍ وَ أَبَوَاكَ أَرَادَا غَيْرَهَا فَتَزَوَّجِ الَّتِي هَوَيْتَ وَ دَعِ الَّتِي هَوَاهَا أَبَوَاك» (3)؛ «زمانى كه تو ازدواج با زنى را دوست مى دارى و پدر و مادرت غير آن زن را دوست مى دارند تو با همان كه دوست دارى ازدواج كن و رها كن آن زنى را كه پدر و مادرت دوست مى دارند».
عدم تحمیل نظر والدین در ازدواج فرزندان
همان طور که عرض شد دختران و پسرانی که به رشد و کمال رسیده اند و نفع و ضرر خودشان را به خوبی تشخیص می دهند در انتخاب همسر بر اساس اختیار و اراده خدادادی که دارند کاملاً مستقل هستند. اگر معیارهای خانواده با معیارهای شما در ازدواج و انتخاب همسر متفاوت می باشد؛ آنگاه شما می توانید در انتخاب همسر به خواست و نظر خودتان عمل کنید؛ چون این شما هستید که قرار است یک عمر با همسر آینده تان زندگی کنید؛ بنابراین همان طور که در روایات آمده پسند خود شما بر پسند خانواده اولویت و برتری دارد.
به هر حال، می توانید به افراد دیگری از بستگان، دوستان و آشنایان، همکاران و... بسپارید تا اگر دختر خوب و مناسبی در نظر دارند به شما معرفی کنند تا زمینه آشنایی و خواستگاری به وجود آید.
همچنین توصیه می شود برای انتخاب همسر از بین خانواده های متدین دنبال دختر بگردید تا زودتر به نتیجه برسید.
«از کوزه همان برون تراود که در اوست»!
رعایت حجاب و عدم رعایت رعایت حجاب نشانه پایبندی و عدم پایبندی طرف مقابل به مسائل دینی است، حال اگر دختری که برای ازدواج معرفی می شود پایبندی چندانی به مسائل شرعی و دینی خصوصاً حجاب نداشته باشد، همین مسئله نشانۀ بی تقوا بودن وی بوده و می تواند مشکلات عدیده ای را برای فرد ایجاد کند؛ چون این مسئله به یکی از مهمترین معیارهای ازدواج بر می گردد که اگر تناسب در این زمینه رعایت نشود، موفقیت و پایداری ازدواج در هاله ای از ابهام قرار می گیرد.
به طور کلی، ایمان و اعتقادات مذهبی و پایبندی به مسائل دینی تأثیر بسزایی در شادکامی و موفقیت ازدواج دارد به طوری که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» (4)؛ «و با زنان مشرك و بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، ازدواج نكنيد! (اگرچه جز به ازدواج با كنيزان، دسترسى نداشته باشيد زيرا) كنيز باايمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (زيبايى، يا ثروت، يا موقعيت او) شما را به شگفتى آورد و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، در نياوريد! (اگرچه ناچار شويد آنها را به همسرى غلامان باايمان درآوريد زيرا) يك غلام باايمان، از يك مرد آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (مال و موقعيت و زيبايى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مىكنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مىنمايد».
شکی در این نیست که همسر شريك عمر انسان و مربى فرزندان او است و نيمى از شخصيت او را تشكيل مىدهد، با اين حال چگونه مىتوان شرك، بی ایمانی و عواقب شوم آن را در ازدواج نادیده گرفت؛ چون ازدواج با همسران غير مؤمن، مىتواند تأثير منفى بر خود اشخاص و تربيت فرزندان و نسل آينده بگذارد، ازدواج با آنان نهی شده است.
با ملاحظه این آیات و روایات مشخص می شود که هیچ چیز به اندازه دین و ایمان و پایبندی واقعی به آن نمی تواند در موفقیت، پایداری و استحکام زندگی همسران و نیز تربیت نسل شایسته و گاهی حتی سیر و سلوک الهی و رسیدن به درجات عالی معنوی مؤثر واقع شود؛ از این روی چون دین در تمام ابعاد و زوایای فردی و اجتماعی افراد رسوخ می کند و جریان دارد، همسران دین دار و باایمان در صورتی که عملاً به آموزه های دینی معتقد و پایبند باشند، زندگی شاد و آرامش بخشی خواهند داشت و هرگز در بروز مشکلات زندگی تعادل آنها به هم نمی خورد و زندگی آنها دستخوش تغییر و تحول بنیادین نمی گردد. ضمن اینکه همسران دین دار به معنای واقعی کلمه، هرگز نسبت به یکدیگر مرتکب ظلم و ستم، تعدی، خیانت و... نمی گردند؛ به همین خاطر زندگی آنها قرین شادی و خوشبختی خواهد شد در حالی که اگر دختران و پسران به این معیار اساسی اسلام گوش فرا ندهند و فرد بی ایمانی را برای همسری برگزینید، هیچ بعید نیست که زندگی آنان بر اثر عوامل متعدد درونی و بیرونی مثل هوای نفس، وسوسه های شیطانی، عدم پایبندی به تعهدات ازدواج و... از هم متلاشی گردد و یا با مشکلات عدیده ای روبرو شود. ضمن این که اختلافاتی که آنها طبیعتاً در تربیت فرزند، معاشرت ها و آداب و رسوم خواهند داشت عملاً مشکلات زندگی آنان را دو چندان خواهد کرد.
معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:
- امینی، ابراهیم، انتخاب همسر، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1387.
- مظاهري، علي اكبر، جوانان و انتخاب همسر، قم: پارسيان، 1378.
- ایمانی، محسن، شیوه های شناخت و گزینش همسر، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1393.
- حسینخانی نائینی، هادی، فرآیند همسرگزینی، قم: بنشاسته، 1393.
- ملکمحمودی الیگودرزی، امیر، راهنمای ازدواج: آنچه یک پسر و دختر دربارۀ انتخاب همسر باید بدانند، میراث ماندگار، 1386.
پی نوشت ها:
- ر.ک: نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسۀ آل البیت علیهم السلام، 1408ق، ج14، صص 315-322.
- حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعۀ، قم: مؤسسۀ آل البيت عليهم السلام، 1409ق، ج20، ص293.
- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص321.
- بقره(2)، آیه 221.