جمع بندی آیات 35 مائده و 10یونس باهم منافات دارند؟
تبهای اولیه
چراآیات 35مائده و10یونس باهم منافات دارند
ازیک طرف وسیله آمده ازیک طرف قضای الهی
width: 700 | align: center |
---|---|
[TR] | |
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD] | |
کارشناس بحث: استاد هدی | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD][/TD] | |
[/TR] |
با سلام
آیه کریمه 35 مائده:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.»
و آیه کریمه 10 یونس:
«دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا تو پاك و منزهى] و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان اين است كه الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است]»
من تناقضی نمیبینم.
وقتی که خداسودوضررمی رساند وکاری به وساطت ائمه نداردوبه درخواست بنده خودتوجه نداردچرااورابه توسل سفارش کرده است؟
چراآیات 35مائده و10یونس باهم منافات دارند
ازیک طرف وسیله آمده ازیک طرف قضای الهی
باسلام
ظاهراً ادرس ایه 10 یونس اشتباه است چون ایه 35 مائده مربوط به دنیاست و ایه اخیر مربوط به بهشت و اینها باهم نمیتواند تناقضی داشته باشد .
1.یونس/107
2. شوری/30
3. تفسیر استاد جوادی آملی، سایت اسراء، تفسیر سوره مبارکه یونس، جلسه 103
http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MzExMQ%3d%3d-WPYyDhafLu0%3d
معنی این فرمایشات استاد جوادی آملی این است که اصل این است که خداوند به بندگانش خیر برساند و در مورد آنان اراده بخیر دارد همانگونه که در آیه 107 سوره مبارکه یونس در مورد خیر بحث اراده الهی را مطرح کرده یعنی اصل ،اراده نمودن خداوند متعال به خیر رساندن به بندگانش است :«... وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ ...»اما در خصوص ضرر و شر، اراده الهی بر این ضرر رساندن به بندگان نیست و این بالعرض صورت میگیرد زیرا «و ما أصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم» لذا این ضرر از باب تنبیه و آزمون و ... است که موجب رسیدن ضرر به بنده ای می شود آنهم پس از گذشت و عفو از بسیاری از لغزشها: «و ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفوا عن كثير» .
حال با رسیدن ضرر و شر به بنده ای ، همانگونه که فضل الهی اقتضای عفو از بسیاری از لغزشها و تقلیل تنبیه را دارد همچنان اقتضای گرفتن وسیله و سببی برای دفع این ضرر یا شر و یا تخفیف آنرا می نماید لذا بحث توسل اینجا نمود پیدا میکند که عمل بنده بر اساس ضوابط جاری اعمال و رفتار و حساب و کتاب الهی، اقتضای رسیدن ضرر و شر دارد و این ضرر و شر را کسی جز خدا نمی تواند دفع نماید اما بر اساس قاعده لطف و فضل الهی، خداوند باب توسل و ... را بر روی بندگانش باز گذاشته تا از رهگذر آن به حذف یا تخفیف ضرر و شرور حاصل از عملکرد خود اقدام کنند.
ربطش رو در پست شماره 8 عرض کردم .
ببینید بنده خدای ناکرده مرتکب گناهی فی المثل می شوم این گناه وضعیت بنده را وارد جریان مکافات و عقاب میکند یعنی باعث می شود شر و ضرری از ناحیه این عمل من به من برسد اما خداوند از باب لطف و مرحمتی که دارد ابوابی برای دفع این شر و ضرر پیش روی بنده قرار داده است یکی از آنها توسل است من با توسل به آبرومندان در بارگاه الهی میتوانم از ضرر و شری که در آستانه وقوع است جلوگیری کنم - البته بستگی تام به گناه بنده هم دارد - اما در حالت کلی توسل یک وسیله است، استغفار یک وسیله است و....برای اینکه آن ضرر و شر به من نرسد ، ضرر و شری که اگر بدون توبه و استغفار و توسل و ...رها شود هیچ چیزی نمی تواند آنرا از من دور نماید چرا خداوند این ضرر را برای من قرار داده است به دلیل اینکه من مرتکب گناهی شدم که بر طبق قوانین الهی مستوجب مکافات است. چرا خداوند آنرا دفع نمیکند؟ زیرا این قانون و سنت الهی است که گناه مکافات دارد، عذاب دارد و کسی هم جز خداوند نمی تواند آنرا از من رد و دفع کند.
اما از باب لطف، خداوند ابزاری قرار داده است مثل توسل و ... تا بنده بتوانم این ضرری که خودم بوجودآورده ام را دفع کنم.
پرسش:
چراآیات 35مائده و107یونس باهم منافات دارند؟ ازیک طرف وسیله آمده ازیک طرف قضای الهی.
پاسخ:
استاد جوادی آملی در توضیح این آیه شریفه(107 یونس) توضیحاتی دارند که مناسب این بحث است:
«فرمود خداي سبحان خير دارد، لكن خير به اراده اوست و در جريان ضرر، اراده را مطرح نكرده است براي اينكه ضرر و مانند آن اينها مراد بالعرضاند. مراد بالذات نيستند؛ يعني نقشه اولي بر اين است كه خداي سبحان به مردم خير برساند. بنا بر اين نيست كه به كسي ضرر برساند، به كسي شر برساند و مانند و آن... آنجايي كه جاي تبيين اصل است اراده را به خير نسبت ميدهد. مثل همين آيه محل بحث كه فرمود « وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ » در همين آيه 107 سوره مباركه يونس كه فرمود « وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ» ضرر و شر و امثال ذلك در حد آزمون است، مراد بالذات نيست. مراد بالاصل و مراد بالذات همان خير است وگرنه نقصي اگر دامنگير كسي بشود « وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ »(2) است تازه بعد از گذشت بسياري از لغزشها و اشتباهات اين « بِضُرٍّ» تنوينش تنوين تحقير و تقليل و امثال ذلك است. خداي سبحان هرگز ضررِ زياد به كسي نميرساند. چون بخش زياد را عفو ميكند در سوره مباركه شوري آيه سي به اين صورت آمده است فرمود « وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ » اين «يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير» از همين كريمه گرفته شده است پس ذات اقدس اله بسياري از لغزشها را عفو ميكند و گاهي كه ضرورت اقتضا بكند كسي را تنبيه ميكند. بنابراين از بسياري از لغزشها صرفنظر ميكند ﴿ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ ﴾ و نسبت به آن قليل كه مؤاخذه ميكند تنبيه ميكند آن مراد بالعرض است نه مرادِ بالذات به دليل اينكه نفرمود «و ان يردك بضر» او نميخواهد شما ضرر ببينيد اگر يك وقتي ضرري از طرف خدا ميرسد يا آزمون است يا تنبيه مختصري است كه بعد از گذشت بسياري از لغزشهاست و خداي سبحان كه از بسياري از لغزشها عفو كرده است « وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ » به استناد آيه 30 سوره شوري اگر انسان جري شد و از عفو، سوء استفاده كرد گاهي او را تنيبه ميكند « وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً » آن هم در حد آزمون و آزمايش است بنابراين هرگونه نقصي در عالَم پديد بيايد مراد بالعرض است نه مراد بالذات هم در صدر آيه فرق گذاشت بين خير و ضرر و هم در ذيل آيه نفرمود او منتقم است او قهّار است فرمود « وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » او غفورانه رفتار ميكند رحيمانه رفتار ميكند بنابراين از بسياري از لغزشها ميگذرد و اصل هم بر خير است و شر هم و ضرر هم مراد بالعرض است آن هم اندك است آن هم براي آزمون تا از غفلت بيايند بيرون»(3)
معنی این فرمایشات استاد جوادی آملی این است که اصل این است که خداوند به بندگانش خیر برساند و در مورد آنان اراده بخیر دارد همانگونه که در آیه 107 سوره مبارکه یونس در مورد خیر بحث اراده الهی را مطرح کرده یعنی اصل ،اراده نمودن خداوند متعال به خیر رساندن به بندگانش است :«... وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ ...»اما در خصوص ضرر و شر، اراده الهی بر این ضرر رساندن به بندگان نیست و این بالعرض صورت میگیرد زیرا « وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ » لذا این ضرر از باب تنبیه و آزمون و ... است که موجب رسیدن ضرر به بنده ای می شود آنهم پس از گذشت و عفو از بسیاری از لغزشها: « وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ » .
حال با رسیدن ضرر و شر به بنده ای ، همانگونه که فضل الهی اقتضای عفو از بسیاری از لغزشها و تقلیل تنبیه را دارد همچنان اقتضای گرفتن وسیله و سببی برای دفع این ضرر یا شر و یا تخفیف آنرا می نماید لذا بحث توسل اینجا نمود پیدا میکند که عمل بنده بر اساس ضوابط جاری اعمال و رفتار و حساب و کتاب الهی، اقتضای رسیدن ضرر و شر دارد و این ضرر و شر را کسی جز خدا نمی تواند دفع نماید اما بر اساس قاعده لطف و فضل الهی، خداوند باب توسل و ... را بر روی بندگانش باز گذاشته تا از رهگذر آن به حذف یا تخفیف ضرر و شرور حاصل از عملکرد خود اقدام کنند.
1.یونس/107
2. شوری/30
3. تفسیر استاد جوادی آملی، سایت اسراء، تفسیر سوره مبارکه یونس، جلسه 103
http://www.portal.esra.ir/Pages/Inde...WPYyDhafLu0%3d