جمع بندی نداشتن خواستگار
تبهای اولیه
سلام
دختری حدودا 20 ساله هستم ولی هیچ خواستگاری ندارم
حدود سه سال پیش پسر همسایه مان که خیلی هم با ایمان بود سه بار به خواستگاری من آمد ولی من چون از قیافه اش خوشم نیامد هربار به او جواب نه دادم با این که او الان ازدواج کرده ولی می ترسم آه او مرا گرفته باشد که اکنون هیچ خواستگاری ندارم
تاقبل از کنکور چند تایی بودند ولی من چون می خواستم درس بخوانم همه را رد کردم ولی اکنون هیچی ندارم باید چه کار کنم؟
من صورتم را اصلاح نکرده ام میشود دلیلش این باشد؟
وقتی دوستانم درباره خواستگار هایشان حرف میزنند من خیلی ناراحت می شوم واز خدا می خواهم که آنها در این مورد چیزی از من نپرسند
width: 700 | align: center |
---|---|
[TR] | |
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD] | |
کارشناس بحث: استاد همدل | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD][/TD] | |
[/TR] |
خوشبختانه در سن و سالی که شما قرار دارید در ابتدای فصل ازدواج قرار دارید و برای ازدواج شما اصلاً و ابداً دیر نیست و با موقعیتی که خواهید داشت، طبیعتاً خواستگاران بسیاری خواهید داشت؛ بنابراین هیچ جای نگرانی نیست و شما در آینده ای نزدیک ازدواج خواهید نمود.
نباید در این خصوص عجله نمایید، خودتان را با دیگران مقایسه کنید و یا از جور نشدن جریان ازدواجتان ترس و هراس و استرس داشته باشید.
باتوجه به افزایش سن ازدواج در جامعه دختری در سن شما اصلاً وقت ازدواجش دیر نشده است؛ چون بسیاری از دختران و پسران ترجیح میدهند در سنین بالاتر ازدواج کنند.
البته راهکارهایی وجود دارد که شما می توانید با استفاده از آنها زمینه ازدواج بهنگام تان را فراهم کنید و ازدواج موفق و پایداری را برای خویش در آینده رقم بزنید که در پُست های بعدی بدان اشاره خواهم کرد.
سلام موضوع پربازدیدی شده استاد بزرگوار
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (4 کاربران و 2 مهمان ها)
- فریال*,
- همدل,
- الرحیل+,
- او خـواهـد آمـد*
ادامه را بفرمایید که مشتاق شنیدن و خواندن هستیم:-h@};-
سلام و خسته نباشید
ببخشید ولی به نظر بنده خیلی زوده تو این سن منتظر ازدواج اصلا معنی نمیده اونم دورانی که بیست سال رو اصلا هیچ میدونن برای سن ازوداج....استرس این رو دارین به دوستاتون چه جوابی بدین و اینا اصلا نباید تو فکر شما باشه یعنی چی مگه این مسئله رقابت و جنگ و شوخی باید باشه که حتما باید جوابی بدین تا سرافراز بشین و یا...اصلا این فکرا زشته زندگی شما به خودتون ربط داره و خیلی قشنگ اگه گفتن دوستانتون باید خیلی راحت و با اعتماد به نفس بگین نه هنوز....اگه چیزی گفتند بدونین که اون ها زندگی رو به شوخی گرفتن و مثل شما معنی واقعی این سوالا و حرفارو نفهمیدن و اینکه نباید گفته بشه چون ممکنه یک نفر بین جمع سختش باشه....موفق باشین
می ترسم آه او مرا گرفته باشد که اکنون هیچ خواستگاری ندارم
سلام
پس با این حساب باید هر خواستگاری برای هر دختری رفت آن دختر بلافاصله و بدون فکر قبول کند چون اگر قبول نکند آه آن پسر او را میگیرد!
خواهر گرامی این تفکر مال مادربزرگ مرحوم من که نه، مال مادربزرگ ایشان بوده. از شما خانم امروزی و عاقل، این نوع نگاه واقعاً بعید است
من صورتم را اصلاح نکرده ام میشود دلیلش این باشد؟
خواستگاری که بخاطر اصلاح صورت شما به خواستگاریتان بیاید، باید هر روز منتظر باشید که او را با دختر دیگری ببینید!
البته زیبایی مهم است ولی ازدواج خیلی گستردهتر و پیچیدهتر از یک اصلاح صورت است
وقتی دوستانم درباره خواستگار هایشان حرف میزنند من خیلی ناراحت می شوم
خانمی را میشناسم که هر وقت صحبت خواستگار میشد میگفت:
"من خواستگار زیاد دارم اما جواب رد میدم چون شوهر من باید چهرش مثل لئوناردو دیکاپریو و اندامش مثل برد پیت باشه"
آخرش هم با کسی هم ازدواج کرد که انصافاً شبیه هنرپیشهها بود! چهرش شبیه حمید لولایی و اندامش شبیه مهران غفوریان بود :Khandidan!:
از خودتان بپرسید اگر آنطور که دوستانتان میگویند خواستگاران خوب و زیادی دارند، پس چرا تا حالا شوهر نکردهاند؟ happy
مطمئن باشید که یا اصلاً خواستگار چندانی ندارند و فقط دارند کلاس میگذارند، یا اینکه خواستگارهایشان به درد بخور نبودهاند
شما هم بجای اینکه خود را درگیر این حرفها کنید، سعی کنید به پیشرفت در زندگی دست پیدا کنید، خواستگار شما خودش در زمان مناسب پیدایش میشود :ok:
می ترسم آه او مرا گرفته باشد
این را بدانید که شما در انتخاب همسر از اراده و اختیار خدادادی برخوردارید، بنابراین می توانید به هر دلیلی از ازدواج با خواستگارتان به هر دلیلی صرف نظر کنید و با وی ازدواج نکنید و به جای او با دیگری ازدواج کنید؛ البته ممکن است خواستگارتان و خانواده اش از پاسخ منفی شما مقداری ناراحت شوند، اما ناراحتی آنها نباید باعث شود که شما از پاسخ دادن به آنها خودداری کنید و یا شما نیز متقابلاً ناراحت شوید. در فرایند خواستگاری این گونه چیزها تا حدود زیادی طبیعی است.
صرف اینکه شما خواستگار داشته اید و خواستگارتان به شما علاقه مند بوده و چندین بار به خواستگاری تان آمده تعهدی را در پی ندارد و حتماً الزامی وجود ندارد که شما با او ازدواج کنید؛ بنابراین ناراحتی او ربطی به شما ندارد و شما مقصر نیستید. همان طور که گفتیم این گونه مسائل در فرایند خواستگاری پذیرفته شده است.
وقتی دوستانم درباره خواستگار هایشان حرف میزنند من خیلی ناراحت می شوم واز خدا می خواهم که آنها در این مورد چیزی از من نپرسند
این نکته را هم در نظر بگیرید که زود ازدواج کردن و یا داشتن خواستگاران زیاد دلیل بر خوشبختی و شادکامی در زندگی نیست.
اگر در زندگی بسیاری از اطرافیان، همسایگان و یا دوستان تان و یا کسانی که خواستگاران بسیاری داشته اند و یا زود ازدواج کرده اند ـ به خصوص در مواردی که آشنایی ها از طریق دوستی و ارتباطات غیر مشروع انجام گرفته باشد ـ خوب دقت و تأمل کنید، در بسیاری از موارد متوجه می شوید که کثرت خواستگاران و یا زود ازدواج کردن به صلاح دختر و زندگی اش نبوده است و در واقع شرّی بوده که به دنبال عدم رعایت اصول اخلاقی، مبانی ارزشی و بی توجهی به عفت و عفاف گریبانگیر فرد گردیده و مدت ها ذائقه زندگی مشترک دختر و خانواده های دو طرف را تلخ ساخته و گرفتاری ها و اختلافات گسترده ای را به وجود آورده است.
به قول معروف:
«جوجه را باید آخر پاییز شمرد»
بنابراین، زود ازدواج کردن و داشتن خواستگاران متعدد به هیچ وجه دلیل بر موفقیت، پایداری و شادکامی ازدواج نیست و شما هرگز نباید خودتان را با موقعیت دیگران مقایسه کنید.
علل تأخیر ازدواج دختران و نداشتن خواستگار
معمولاً، علل تأخیر ازدواج دختران و نداشتن خواستگار یک از موارد زیر است:
- نازیبایی ظاهری
- فقر و نداری خانواده
- کم سوادی و طبقه پایین فرهنگی
- موقعیت و منزلت پایین خانواده در جامعه و احیاناً بی اعتباری و بد نامی پدر یا مادر یا برادر و خواهر و...
- از دست دادن فرصت های مناسب، به علل های مختلف همچون: ادامه تحصیل، ترس از شکست در ازدواج، دست و پا گیر بودن ازدواج و ترس از محدود شدن آزادی، سخت گیری والدین در امر موافقت با ازدواج، وجود دختران قبلی در خانواده، آماده نبودن خانواده، آداب و رسوم سنگین و دست و پا گیر ازدواج، داشتن معیارهای غیر واقعی و کمال گرایانه و...
- ناشناخته بودن دختران(1)
پی نوشت:
- ر.ک: دوسری، عبدالله، دختران را دریابید: بررسی عوامل تاخیر در ازدواج دختران جوان در جوامع نوین، ترجمۀ عبدالعزیز صفرزهی، زاهدان: ندوی، 1396؛ رهبر، زینب، همسان همسری و تأخیر در ازدواج دختران، تهران: شاپرک سرخ، 1395.
در بسیاری از موارد، توجه به عوامل احتمالی که باعث پیدایش مشکل می گردد و تلاش در رفع آنها کارگشا خواهد بود. طبیعتاً برخی از عوامل ممکن است در اختیار شما نباشد و شما در پیدایش آنها نقشی نداشته باشید و یا خیلی در تغییر آنها نتوانید کاری انجام دهید. عواملی مثل موقعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده تان و یا وضع ظاهری و جسمانی خودتان، اما برخی از عوامل تا حدود زیادی در اختیار خودتان است و شما میتوانید با اراده و اختیار خود آنها را تغییر دهید و یا به تقویت بُعد مثبت آنها بپردازید تا به تدریج زمینۀ ازدواج تان را فراهم گردانید.
صفات و خصوصیات اخلاقی، مهارت افزایی در زمینه های مختلف، تقویت روابط اجتماعی از جمله عواملی است که اگر در کنار دعا و توسل به آنها نیز توجه کنید، می توانید شرایط را طوری بچینید که زمینۀ جذب خواستگاران و ازدواج تان فراهم گردد.
طبیعتاً دختری که به ویژگی ها و خصوصیات خوب اخلاقی آراسته باشد و در زمینه های مختلف مهارت و دانش داشته باشد و به قول معروف: «از هر انگشتش هنری می بارد»، در ارتباط با همجنسان روابط عمومی بالایی دارد، از عبوسی و گرفتگی چهره پرهیز می کند، با رعایت عفاف و حجاب در اجتماع ظاهر می شود، خواستگاران زیادی دارد و افراد تمایل دارند که با این چنین دختری ازدواج کنند.
همچنین هیچ ایرادی ندارد که به افراد موثق و مورد اطمینان از دوستان و آشنایان در محل تحصیل، محل کار و محل زندگی تان بسپارید که اگر پسر خوب و مجردی را سراغ دارند که با شما همخوانی و تناسب دارد به صورت غیرمستقیم به خانواده شما معرفی کنند تا زمینه خواستگاری و ازدواج به وجود آید.
در محافل و مجالس زنان، هيئت هاي مذهبي زنان جلسات مذهبي و به طور كلي در جمع ها ظاهر گردید و حضور فعال داشته باشید و توان منديهاي خود را بروز دهيد؛ زيرا خيلي از زنان از همين مجالس مورد براي ازدواج برادر، فرزندان و سایر بستگانشان پيدا ميکنند. به هر حال، بايد با حفظ حريم عفاف و حيا و رعایت چارچوبهای شرعی، ضوابط عقلی و ملاحظات عرفی، خود را بيشتر به جامعه و مردم معرفي كنيد تا بيشتر شما را بشناسند و خواستگارتان شوند.
[B][COLOR=#0000ff]خانمی را میشناسم که هر وقت صحبت خواستگار میشد میگفت:
""
آخرش هم با کسی هم ازدواج کرد که انصافاً شبیه هنرپیشهها بود! چهرش شبیه حمید لولایی و اندامش شبیه مهران غفوریان بود :Khandidan!:
سلام. ببخشید که این حرف رو می زنم.
ولی فکر کنم آفرینش قیافه و تیپ و ژنتیک این دو نفر و خیلی افراد دیگه دست خداوند که عادل هم هست بوده نه خودشون.
سلام. ببخشید که این حرف رو می زنم.
ولی فکر کنم آفرینش قیافه و تیپ و ژنتیک این دو نفر و خیلی افراد دیگه دست خداوند که عادل هم هست بوده نه خودشون.
سلام، بزرگوارید

بله کاملاً حق با شماست و بنده هم هرگز کسی را بخاطر ظاهرش قضاوت نمیکنم
اما به نسبت آنچه که آن خانم ادعایش را میکرد عرض کردم
ضمن اینکه صحبت من طنز بود دوست عزیز
با احترام

همچنین هیچ ایرادی ندارد که به افراد موثق و مورد اطمینان از دوستان و آشنایان در محل تحصیل، محل کار و محل زندگی تان بسپارید که اگر پسر خوب و مجردی را سراغ دارند که با شما همخوانی و تناسب دارد به صورت غیرمستقیم به خانواده شما معرفی کنند تا زمینه خواستگاری و ازدواج به وجود آید
وای که اگر اینچنین کارهای زیبا رواج پیدا کند چقدر عالی میشود
والا استاد من با معرفی مستقیمش هم موافقم. منتهی باید فرهنگش بوجود بیاید الان برخی دخترها خودشان به پسرها پیشنهاد دوستی میدهند. یا با حرکاتی به او میفهمانند یا حتی مستقیم به او میگویند
اما اگر به همین دختر بگوئیم به یک پسر خوب پیشنهاد ازدواج بده میگوید من شأن خودم را پایین نمیآورم!
یا للعجب از این زمانه!
همچنین هیچ ایرادی ندارد که به افراد موثق و مورد اطمینان از دوستان و آشنایان در محل تحصیل، محل کار و محل زندگی تان بسپارید که اگر پسر خوب و مجردی را سراغ دارند که با شما همخوانی و تناسب دارد به صورت غیرمستقیم به خانواده شما معرفی کنند تا زمینه خواستگاری و ازدواج به وجود آید.
بعد همون افراد موثق و دوستان و اشنایان مورد اطمینان ذهنیت :Gig:شون تغییر نمیکنه و با خودشون نمیگن چقدر چش سفیده 8-|
وای که اگر اینچنین کارهای زیبا رواج پیدا کند چقدر عالی میشود
والا استاد من با معرفی مستقیمش هم موافقم. منتهی باید فرهنگش بوجود بیاید الان برخی دخترها خودشان به پسرها پیشنهاد دوستی میدهند. یا با حرکاتی به او میفهمانند یا حتی مستقیم به او میگویند
اما اگر به همین دختر بگوئیم به یک پسر خوب پیشنهاد ازدواج بده میگوید من شأن خودم را پایین نمیآورم!
یا للعجب از این زمانه!
بله زمانه عجیبه
بعد همون افراد موثق و دوستان و اشنایان مورد اطمینان ذهنیت شون تغییر نمیکنه و با خودشون نمیگن چقدر چش سفیده
اول از همه باید بدونید که به هرکسی نمی توان در این مورد صحبت کرد و مسئله را با آنها در میان گذاشت؛ چون همان طور که شما گفتید برخی از افراد ذهنیت خوبی نسبت به این قضیه ندارند و اقدام مستقیم دختر را حمل بر بی ادبی، گستاخی، پررویی، بی حیایی و... می کنند.
پس فقط افراد مورد اطمینان و مؤثق مدنظر می باشند.
از طرف دیگر، در بین اقوال و بستگان و آشنایان معمولاً کسانی هستند که دست خیر دارند و برای معرفی دختران و پسران آستین بالا زده اند، این گونه افراد گزینۀ خوبی هستند که شما نیز به آنها بسپارید.
البته لزومی ندارد حتماً خودتان مستقیماً با این گونه افراد روبرو شوید و حرف دل تان را با آنها بزنید و از آنها برای جذب خواستگار کمک بطلبید؛ بلکه یه واسطۀ امین دیگر می تواند این نقش را برای شما بازی کند؛ مثلاً بارها دیده و شنیده ایم که پدر و مادرها برای ازدواج دخترشان، خواهر و برادرها برای ازدواج خواهرشان و همچنین دیگر افراد مرتبط با چنین دخترانی این کار را کرده اند. حتی یه دست صمیمی می تواند این کار را برای شما بکند.
وای که اگر اینچنین کارهای زیبا رواج پیدا کند چقدر عالی میشود
والا استاد من با معرفی مستقیمش هم موافقم. منتهی باید فرهنگش بوجود بیاید
همان طور که گفته شد، اصل وساطت در ازدواج و سپردن به دیگران برای جذب خواستگار، مورد پذیرش می باشد، اما خواستگاری مستیم دختران از پسران زیبنده نیست. ضمن اینکه این مسئله با طبیعت و کرامت ذاتی دختر در تضاد است.
به فرمایش استاد شهيد مطهري:
«غريزه مرد طلب و نياز است و غريزه زن جلوه و ناز... طبيعت، مرد را مظهر عشق و تقاضا آفريده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبيعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. اين يكي از تدابير حكيمانه و شاهكارهاي خلقت است كه در غريزه مرد نياز و طلب و در غريزه زن ناز و جلوه قرار داده و خلقت جسماني زن را در مقابل نيرومندي جسماني مرد با اين وسيله جبران كرده است. خلاف حيثيت و احترام زن است كه به دنبال مرد بدود. براي مرد قابل تحمل است كه از زني خواستگاري كند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن ديگري... اما براي زن كه ميخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردي را به همسري خود دعوت كند و احيانا جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگري برود».
همان طور که گفته شد، اصل وساطت در ازدواج و سپردن به دیگران برای جذب خواستگار، مورد پذیرش می باشد، اما خواستگاری مستیم دختران از پسران زیبنده نیست. ضمن اینکه این مسئله با طبیعت و کرامت ذاتی دختر در تضاد است. به فرمایش استاد شهيد مطهري:
«غريزه مرد طلب و نياز است و غريزه زن جلوه و ناز... طبيعت، مرد را مظهر عشق و تقاضا آفريده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبيعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. اين يكي از تدابير حكيمانه و شاهكارهاي خلقت است كه در غريزه مرد نياز و طلب و در غريزه زن ناز و جلوه قرار داده و خلقت جسماني زن را در مقابل نيرومندي جسماني مرد با اين وسيله جبران كرده است. خلاف حيثيت و احترام زن است كه به دنبال مرد بدود. براي مرد قابل تحمل است كه از زني خواستگاري كند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن ديگري... اما براي زن كه ميخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردي را به همسري خود دعوت كند و احيانا جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگري برود».
بنابراین هیچ زنی نمیتواند شوهرش را دوست داشته باشد، بلکه فقط باید دوست داشته شود
و اگر هم زنی ادعا میکند که به مردی علاقمند شده است، یا زنی ادعا میکند که شوهرش را دوست دارد، همگی دروغ میگویند
چرا که زن فقط میتواند دوست داشته شود و توان دوست داشتن در او نیست
براي مرد قابل تحمل است كه از زني خواستگاري كند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن ديگري...با عذرخواهی

اولاً چه کسی گفته که برای مرد قابل تحمل است؟! برای مردان هم در موارد زیادی شنیدن پاسخ منفی بسیار سخت است
در زمان شنیدن پاسخ منفی این احساسات در مرد رخ میدهد: "زن مورد علاقهام از دستم رفته، حتماً لیاقتم کم بوده، حتماً مرد خوب و موفقی نیستم، نکند من زشت هستم و...."
بخصوص اگر دفعات نه شنیدن زیاد شود یا اینکه مرد به زن علاقه پیدا کرده باشد این احساسات تشدید هم خواهند شد
ثانیاً خود استاد میفرمایند مرد مظهر عشق، نیاز و تقاضا است. آیا برای کسی که سر تا پا عشق و طلب و نیاز است، شنیدن پاسخ منفی راحت و قابل تحمل است؟!
ثالثاً باز هم با عذرخواهی جسارتاً معنای عاشق و معشوقی اینی که استاد فرمودهاند نیست و ایشان معنای این دو نقش را اشتباه متوجه شدهاند
حتماً عنایت دارید که نقد عقیده یک فرد، تضادی با قابل احترام بودن او ندارد
بنابراین هیچ زنی نمیتواند شوهرش را دوست داشته باشد، بلکه فقط باید دوست داشته شود
و اگر هم زنی ادعا میکند که به مردی علاقمند شده است، یا زنی ادعا میکند که شوهرش را دوست دارد، همگی دروغ میگویند
چرا که زن فقط میتواند دوست داشته شود و توان دوست داشتن در او نیست
نمی دانم شما این ملازمه را از کجای سخن شهید مطهری برداشت کردید؟!
اینکه جنس زن مظهر جلوه و ناز است و مرد را به طرف خود می کشاند، ربطی به عدم عشق و علاقه در زن نمی شود.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی *** کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
سخن در چگونگی ابراز عشق و علاقه است؛ یعنی اگر مردی به زنی علاقه مند باشد و در پی وصال او باشد، اول او می بایست پیشقدم شود و زن را به ازدواج با خود فرا بخواند.
این مسئله نه تنها اختصاص به انسان ها ندارد؛ بلکه در بسیاری از حیوانات نیز این گونه می باشد و طبیعت به گونه ای طراحی شده که جنس نر به دنبال جنس ماده بیفتد.
اولاً چه کسی گفته که برای مرد قابل تحمل است؟! برای مردان هم در موارد زیادی شنیدن پاسخ منفی بسیار سخت است
در زمان شنیدن پاسخ منفی این احساسات در مرد رخ میدهد: "زن مورد علاقهام از دستم رفته، حتماً لیاقتم کم بوده، حتماً مرد خوب و موفقی نیستم، نکند من زشت هستم و...."
بخصوص اگر دفعات نه شنیدن زیاد شود یا اینکه مرد به زن علاقه پیدا کرده باشد این احساسات تشدید هم خواهند شدثانیاً خود استاد میفرمایند مرد مظهر عشق، نیاز و تقاضا است. آیا برای کسی که سر تا پا عشق و طلب و نیاز است، شنیدن پاسخ منفی راحت و قابل تحمل است؟!
بله، این را هم ما قبول داریم که شنیدن پاسخ منفی در هر صورت ناراحت کننده می باشد و در این قسمت فرقی بین زن و مرد نیست.
البته برای برخی مردان عاشق پیشه که دچار نوعی وابستگی روانی و عشق زیاد هستند در مواقعی شنیدن پاسخ منفی بسیار سخت، دردناک و رنج آور است، حتی ممکن است برخی مردان از این منظر به خودشان یا طرف مقابلشان آسیب بزنند.
اما در هر صورت در مقایسۀ با زن برای مرد قابل تحمل تر است و مردان غالباً به راحتی با این موضوع کنار می آیند و فراموش می کنند.
ما هرگز نمی توانیم رفتار برخی مردان عاشق پیشه را به همۀ مردان تعمیم دهیم و نتیجه کلی بگیریم که مردان با شنیدن پاسخ منفی کلاً به هم می ریزند و آشفته می شوند. نه این مسئله در همۀ مردان صد نمی کند و غالباً مردان با این موضوع کنار می آیند.
ثالثاً باز هم با عذرخواهی جسارتاً معنای عاشق و معشوقی اینی که استاد فرمودهاند نیست و ایشان معنای این دو نقش را اشتباه متوجه شدهاند
حتماً عنایت دارید که نقد عقیده یک فرد، تضادی با قابل احترام بودن او ندارد
نقد نظر دیگران هیچ ایرادی ندارد؛ منتها بهتر بود دلیل خودتان را نیز ذکر می کردید و دقیقاً اشاره می کردید که دلیل تان بر اینکه استاد اشتباه برداشت کرده اند، چیست؛ چون رد و انکار بدون دلیل و ارائۀ سند و مدرک منطقی نیست.
نمی دانم شما این ملازمه را از کجای سخن شهید مطهری برداشت کردید؟!
اینکه جنس زن مظهر جلوه و ناز است و مرد را به طرف خود می کشاند، ربطی به عدم عشق و علاقه در زن نمی شود
از آنجا که معشوق یعنی کسی که به او عشق ورزیده میشود و عاشق یعنی کسی که بع دیگری عشق میورزد
اگر میفرمائید زن هم به مرد عشق دارد پس باید عاشق هم باشد نه فقط معشوق
و "عاشق" بر وزن "فاعل" است، یعنی باید کاری انجام دهد، نه آنکه فقط منتظر بماند تا به سمت او عملی انجام شود
بلکه در بسیاری از حیوانات نیز این گونه می باشد و طبیعت به گونه ای طراحی شده که جنس نر به دنبال جنس ماده بیفتد
متوجه وجه تشابه مثال شما هستم
اما لطفاً دقت بفرمائید ما درمورد فلسفهی ازدواج بحث میکنیم درحالیکه به دنیای حیوانات صرفاً قوانین طبیعی و غریزه حاکم است
ما هرگز نمی توانیم رفتار برخی مردان عاشق پیشه را به همۀ مردان تعمیم دهیم و نتیجه کلی بگیریم
به تاپیکهایی که شروع کنندهاش خانم است و موضوعش هم ازدواج است بروید و گلایههای آنها را در جایی بنویسید و از خوانندگان بخواهید سن استارتر را حدس بزند
اگر به سنی بالاتر از 12 سال رسیدید جایزه دارید! دخترها نیز به همان دلیلی از شنیدن پاسخ منفی ناراحت میشوند که آن مردان عاشق پیشهی کله داغ که مثالشان زدید ناراحت میشوند
چون هم آن پسرها و هم این دخترها از کودکی با فرهنگ اشتباه و بدون گذراندن تعالیم لازم در بحث ایجاد و ابراز علاقه رشد کردهاند دخترها ناراحت میشوند چون یاد گرفتهاند که حتماً باید انتخاب بشوند و از این انتخاب شدن خوششان آمده
اگر انتخاب کردن را آموزش میدیدند این را هم یاد میگرفتد که قدرت انتخاب همانقدر که ارزشمند است، دشوار هم هست و احتمال شکست هم دارد پسرها هم از اینکه دختری به آنها ابراز علاقه کند دید منفی پیدا میکنند چون آنها هم یاد نگرفتهاند
یاد نگرفتهاند که ابراز علاقهی حلال نه تنها عیب نیست بلکه حُسن و ارزش است
نقد نظر دیگران هیچ ایرادی ندارد؛ منتها بهتر بود دلیل خودتان را نیز ذکر می کردید و دقیقاً اشاره می کردید که دلیل تان بر اینکه استاد اشتباه برداشت کرده اند، چیست؛ چون رد و انکار بدون دلیل و ارائۀ سند و مدرک منطقی نیست
بله به روی چشم
کلیت دلیلش در بخشی از کلام شما بیان شد. صحبت شما را نقل میکنم سپس آن را شرح میدهم:
سخن در چگونگی ابراز عشق و علاقه است
تا که از جانب معشوق نباشد کششی *** کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
دقیقاً تفاوت زن و مرد در چگونگی ابراز علاقه است، نه اینکه یکی عاشق باشد و دیگری نباشد!
یک پسر غیرمذهبی زمانی به دنبال یک دختر میرود (به قصد ازدواج یا دوستی برای آشنایی سالم) که در ابتدا به اصطلاح دختر به او چراغ سبز نشان داده باشد
این چراغ سبز هم شکلهای مختلفی دارد. گاهی یک لبخند است، گاهی فقط یک نگاه، و گاهی هم بصورت بیان مستقیم
البته در بین مذهبیها هم کم و بیش چنین حالاتی رخ میدهد، اما با دوز کمتر happy اگر دقت بفرمائید در این حالت اتفاقاً آغار کننده اصلی رابطه زن است و مرد به چراغ سبز زن پاسخ مثبت میدهد
جالب اینکه خطبهء عقد هم دقیقاً به همین صورت است یعنی ایجاب از طرف زن است و پذیرش از طرف مرد
به عبارتی هم زن نقش عاشق را بازی میکند و هم مرد. هم زن نقش معشوق را بازی میکند و هم مرد
منتهی ابراز عشق این دو با یکدیگر تفاوت دارد. زن "زنانه" عاشقی میکند و مرد "مردانه"
اما نوع عاشقی زن جوری است که برخی را به اشتباه میاندازد که زن فقط دارد نقش معشوق را ایفا میکند که کاملاً اشتباه است خب حالا ممکن است دختری به پسری علاقمند بشود اما پسر اطلاعی نداشته باشد
در این صورت دختر ابتدا با همین شیوهها ابراز عشق میکند چون دوست دارد دل پسر مورد علاقهاش را ببرد
اما خب گاهی باز هم پسر متوجه نمیشود. در اینجا من عقیده دارم دختر باید خودش مستقیماً به پسر بگوید و فرستادن واسطه کار جالبی نیست
اگر خواستید در این مورد هم توضیح میدهم
راي زن كه ميخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردي را به همسري خود دعوت كند و احيانا جواب رد بشنودسوال من از شما این است که اگر برای دختر شنیدن پاسخ منفی از سوی مرد سخت است دیگر چه فرقی میکند با واسطه باشد یا بیواسطه؟!
دختری به پسری علاقمند شده است. سپس کسی را واسطه میکند که آن پسر را به خواستگاری از خودش دعوت کند
واسط هم این کار را انجام میدهد و این دختر را به آن پسر پیشنهاد میدهد؛ اما پسر به واسطه پاسخ میدهد من علاقهای به ازدواج با این دختر ندارم
آیا در این لحظه ناگهان شنیدن پاسخ منفی و بیعلاقگی از سوی آن مرد برای دختر قابل تحمل و موافق غریزه میشود؟!
قطعاً همچنان شنیدن پاسخ منفی سخت است، ولو با واسطه. پس اگر موضوع بر سر عدم تحمل پاسخ منفی بود، باید بحث واسطه را هم منتفی میدانستیم
پس دلیل عدم توصیه به خانمها برای خواستگاری نگرانی از عدم تحمل آنها نیست بلکه موضوع دیگری است و آن چیزی نیست جز ترس از حرف مردم!
آنچه باعث پرهیز از خواستگاری از سوی دخترها شده است، نگرانی از حرفهای مردم و یا سرکوفتهای احتمالی پسر است، نه سخت بودنِ شنیدن پاسخ منفی
اگر مردی به زنی علاقهمند باشد و در پی وصال او باشد، اول او میبایست پیشقدم شود و زن را به ازدواج با خود فرا بخواند.
خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر (ص) آمد و گفت:
«ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان قوم خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل مکه است، مایلم که با تو ازدواج کنم.»
سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد ۲)، ص. ۱۹-۲۴
حضرت خدیجه وقتی که پیامبر را مایل به ازدواج دید؛ فرستادهای رسمی را با این پیام نزد حضرتشان فرستاد:
«من به سبب خویشاوندى، شرف، امانت، نیکخویى و راستگویىات به تو راغبم»
طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 281، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق
امیران ایمان یا زندگی نامه خدیجه کبری و فاطمه زهرا علیهما السلام، ص 72 و 73
بنابر نقل ديگر رسول اللّه(ص) به همراه عمار ياسر از صفا و مروه عبور میکردند که به خديجه(س) و خواهرش هاله برخورد میکنند. هاله نزديک عمار آمده از او میپرسد: آيا محمد قصد خواستگاری خديجه را ندارد؟ عمار به رسول اللّه(ص) خبر میدهد، حضرت به او میگويد: پاسخ اين سؤال را به روز ديگری واگذار.
سیره ابن هشام، ج 2، ص 7 و ج 6، ص 57؛ طبقات الکبری، ج 1، ص 62؛ رسول الله الگوی زندگی، حبیب الله احمدی
چهار نقل مختلف این ماجرا را بیان کردم. اولاً احتمال اینکه خود حضرت خدیجه(س) به پیامبر پیشنهاد داده باشند کاملاً محتمل است. ثانیاً حتی در صورت عدم اطمینان از بیان مستقیم خواستگاری از زبان ایشان، باز هم به چند نکتهء مهم در این ماجرا خواهیم رسید:
یکی اینکه حضرت خدیجه به پیامبر علاقمند شدند و کسی هم به ایشان ایراد نگرفت که علاقمندی قبل از ازدواج اشتباه است! آن هم برای یک زن!
دوم اینکه چه با واسطه و چه بدون واسطه کاملاً واضح است که پیشنهاد ابتدا از سوی حضرت خدیجه صورت گرفته است و این را هم همه میدانیم و همه هم از این حرکت حضرت خدیجه کاملاً خرسند هستند.
سوم اینکه در نقل طبری و همینطور نقل دیگری که خواستگاری را به نفیسه نسبت میدهد باز هم ماجرا تقریباً خواستگاری حضرت خدیجه از پیامبر است. در نقل طبری که نیاز به توضیح ندارد و در نقل بعدی هم نفیسه نرفته است که مزهء دهان پیامبر را بفهمد، بلکه رفته تا پیامبر را برای خدیجه خواستگاری کند.
چهارم اینکه اگر نقل ماجرای نفیسه را بپذیریم که میگوید پیشنهاد با واسطه بوده، آن وقت باید ادامه آن را هم بپذیریم که پیامبر مهلت خواست تا فکر کند!! من واقعاً نمیدانم چگونه این ماجرا نه برای حضرت خدیجه غیرقابل تحمل بود، نه با غریزه او ناسازگار بود، نه از بیانش ابائی داشت، نه از اینکه عاشق مردی بشود خجالت کشید، نه از مهلت خواستن پیامبر برای فکر کردن به پاسخ رنجیده شد
(در صورت صحت این بخش)، و نه شخصیتش زیر سوال رفت. اما تمام این اتفاقات برای دخترهای ما اگر به پسری ابراز علاقه کنند پیش خواهد آمد!
دوم اینکه چه با واسطه و چه بدون واسطه کاملاً واضح است که پیشنهاد ابتدا از سوی حضرت خدیجه صورت گرفته است و این را هم همه میدانیم و همه هم از این حرکت حضرت خدیجه کاملاً خرسند هستند.
همه خرسند هستند چون همه چیز به خوبی پیش رفته
و این وسط نه دل کسی شکسته و نه کسی بخاطر معشوق بودنش از عاشق سو استفاده کرده
در مورد پیشنهادی شما خطرات بسیار زیادی دختر را تهدید میکند که اصلا عقلانی نیست
من با چراغ سبز نشان دادن دختر به صورت غیر مستقیم و جوری که پسر متوجه بشود کاملا موافق هستم
ولی با ابراز علاقه به هیچ وجه...اینکه پسرها هم دلشان میشکند کاملا درست است
ولی حقیقتا دخترها بسیار آسیب پذیرتر هستند و بعضا از این ابراز علاقه آسیب های جبران ناپذیری می بینند
دکتر انوشه یک بار داستان این چنینی نقل کردند و گفتند که سالهاست حزن این داستان در قلب من هست
اینکه یک دختر دانشجوی پاک و گل و نجیب شماره یکی از همکلاسی ها را پیدا میکند و به اون تماس می گیرد
و می گوید حقیقتا من از شما خوشم آمده و می خواستم پیشنهاد ازدواج به شما بدهم
و این پسر احمق هم جوگیر می شود همه ی خوابگاه را خبر میکند که فلانی به من ابراز علاقه کرده
و پس از چند هفته در کل دانشگاه این خبر پخش می شود و هرکس هم نظری می دهد
و در نهایت منجر به خودکشی دختر می شود
حقیقتا دخترها بسیار آسیب پذیرتر هستند و بعضا از این ابراز علاقه آسیب های جبران ناپذیری می بیننددکتر انوشه یک بار داستان این چنینی نقل کردند و گفتند که سالهاست حزن این داستان در قلب من هست
مشکل دقیقاً همین جاست که دختران واقعاً آسیب پذیری بیشتری دارند و ابراز علاقه و خواستگاری مستقیم ممکن است آسیب ها و تبعات جبران ناپذیری برای آنها در پی داشته باشد.
ضمن اینکه زمینه سوءاستفاده از دختران در چنین مواقعی وجود دارد؛ چون انگیزه ها متفاوت می باشد.
بر اساس تحقیقات انجام گرفته، انگیزه و هدف بيشتر دختران از ارتباط با پسران، ازدواج بوده است و معمولاً دختران صادق تر هستند، اما بر عکس انگيزه اين ارتباطگيري در اکثريت قريب به اتفاق پسران کامجويي و سوءاستفاده جنسی است؛ حال اگر دختری به پسری ابراز علاقه نماید و پیشنهاد ازدواج بدهد؛ چه بسا ممکن است پسر به این بهانه احساسات و عواطف دختر را به بازی بگیرد و حوادث دهشتناکی به وقوع بپیوند.
صفحات حوادث روزنامه ها، مجلات، سایت ها و کانال های خبری پُر است از این گونه حادثه ها و مشکلات عدیده ای که برای دختران ساده دل ایجاد شده است.
به خاطر پیشگیری از همین آسیب هاست که به دختران جوان اکیداً توصیه می شود که خودشان مستقیماً ابراز علاقه نکنند و از مرد مورد علاقه خود خواستگاری نکنند.
به قول سعدی شیرازی:
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد *** دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز *** وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست
خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر (ص) آمد و گفت:
باید توجه داشت که در اسلام خواستگاري زن از مرد مذموم نیست؛ یعنی منعی برای این کار وجود ندارد و ما نیز منکر آن نیستیم، اما با توجه به طبیعت زن و پیشگیری از آسیب های احتمالی بهتر است و گفته شد که زن مستقیماً از مرد خواستگاری به عمل نیاورد.
در تاریخ موارد متعددی گزارش شده است که زن از مرد خواستگاري کرده است؛ بر فرض اینکه بپذیریم که حضرت خدیجه(سلام الله علیها) مستقیماً از حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) خواستگاری کرده است، باید بگوییم که این نوع ازدواج ها نوعی استثناست و ما نمی توانیم مسیر زندگی خود را بر استثنائات بنا کنیم و به عنوان یک قانون کلی به همگان بگوییم که این گونه رفتار کنند.
سوال من از شما این است که اگر برای دختر شنیدن پاسخ منفی از سوی مرد سخت است دیگر چه فرقی میکند با واسطه باشد یا بیواسطه؟!
در پُست های گذشته ما هم پذیرفیتم که فرقی بین ناراحت شدن دختر و پسر از شنیدن پاسخ منفی در فرایند خواستگاری نیست؛ مگر مردان عاطفه ندارند؟!
صد البته مردان هم عاطفه دارند، احساسات دارند، ناراحت می شوند، گاهی حسابی به هم می ریزند و...
سخن اینجاست که تبعات شنیدن پاسخ منفی در فرض اینکه دختر از پسر خواستگاری کند بیشتر است.
بین خواستگاری باواسطه و بی واسطه فرق بسیار است؛
وقتی خواستگاری باواسطه باشد، طبیعتاً زمینۀ ارتباط بین دختر و پسر وجود ندارد و مهمتر از همه پسر جوگیر نمی شود، احتمال سوءاستفاده وجود ندارد، احساسات و عواطف صادقانه دختر به بازی گرفته نمی شود.
پس دلیل عدم توصیه به خانمها برای خواستگاری نگرانی از عدم تحمل آنها نیست بلکه موضوع دیگری است و آن چیزی نیست جز ترس از حرف مردم!
آنچه باعث پرهیز از خواستگاری از سوی دخترها شده است، نگرانی از حرفهای مردم و یا سرکوفتهای احتمالی پسر است، نه سخت بودنِ شنیدن پاسخ منفی
بله شما درست می فرمایید؛ دلیل عدم توصیه به دختران برای خواستگاری مستقیم از پسران، تنها عدم تحمل شنیدن پاسخ منفی نیست؛ بلکه دلایل دیگری هم دارند که برآید مجموع آن دلایل باعث شده که چنین توصیه ای به دختران بشود که خودشان مستقیماً از پسران خواستگاری نکنند.
- احتمال سوءاستفاده جنسی و غیرجنسی؛
- احتمال به حاشیه رفتن اصل ازدواج و شکل گیری روابط دوستانه؛
- احتمال آبروریزی؛
- احتمال زیر سؤال رفتن دختر و له شدن او ریز فشار اطرافیان و حرف مردم
- و...
خب حالا ممکن است دختری به پسری علاقمند بشود اما پسر اطلاعی نداشته باشد
در این صورت دختر ابتدا با همین شیوهها ابراز عشق میکند چون دوست دارد دل پسر مورد علاقهاش را ببرد
اما خب گاهی باز هم پسر متوجه نمیشود. در اینجا من عقیده دارم دختر باید خودش مستقیماً به پسر بگوید و فرستادن واسطه کار جالبی نیست
اگر خواستید در این مورد هم توضیح میدهم
اگر دختری به پسری علاقه مند شود و وی را برای ازدواج بپسندد؛ ابتدا با رعایت حیا و عفاف سینگال ها و پالس هایی می فرستد تا اگر پسر متوجه شد، زمینه خواستگاری و ازدواج فراهم شود.
بعد از این مرحله اگر پسر متوجه نشد، آنگاه بهتر است از واسطه و معرِّف امین و مورد اطمینان استفاده شود تا وی غیرمستقیم دختر را به پسر معرفی نماید.
اگر موقعیت به گونه ای بود که واسطه و معرِّف قابل اطمینانی وجود نداشت؛ در این فرض با رعایت تمام جوانب قضیه و هوشمندی، دختر می تواند مستقیماً از پسر خواستگاری کند.
تا این مراحل به درستی طی نشود، خواستگاری مستقیم پسر از دختر به خاطر پیشگیری از آسیب های احتمالی و تبعات منفی توصیه نمی شود.
در اینجا من عقیده دارم دختر باید خودش مستقیماً به پسر بگوید و فرستادن واسطه کار جالبی نیست
اگر خواستید در این مورد هم توضیح میدهم
عقیدۀ شما محترم و متین، اما خوشحال میشویم دلایل تان را هم بشنویم.
قطعاً باید فکری هم برای آسیب ها و تبعات منفی خواستگاری مستقیم دختر از پسر نمایید.
.....
سلام مسعود جان
سوالی از شما دارم ممنون میشوم پاسخ بفرمائید:
همه خرسند هستند چون همه چیز به خوبی پیش رفتهپس شما عقیده دارید یکی از 4 زن برتر عالم هستی کاری غیرعقلانی انجام داده است
و این وسط نه دل کسی شکسته و نه کسی بخاطر معشوق بودنش از عاشق سو استفاده کرده
در مورد پیشنهادی شما خطرات بسیار زیادی دختر را تهدید میکند که اصلا عقلانی نیست.
و پیامبر(ص) نیز به عنوان برترین مرد عالم هستی هیچ ایرادی به این عمل غیرعقلانی او نگرفته است؟
دکتر انوشه یک بار داستان این چنینی نقل کردند و گفتند که سالهاست حزن این داستان در قلب من هستدر ماجرایی که نقل کردید چند بخش کلیدی وجود دارد که آنها را بولد کردهام
اینکه یک دختر دانشجوی پاک و گل و نجیب شماره یکی از همکلاسی ها را پیدا میکند و به اون تماس می گیرد
و می گوید حقیقتا من از شما خوشم آمده و می خواستم پیشنهاد ازدواج به شما بدهم
و این پسر احمق هم جوگیر می شود همه ی خوابگاه را خبر میکند که فلانی به من ابراز علاقه کرده
و پس از چند هفته در کل دانشگاه این خبر پخش می شود و هرکس هم نظری می دهد
و در نهایت منجر به خودکشی دختر می شود
تمام این بخشها را قبلاً در صحبتهایم توضیح دادم:
1 - این پسر آنقدر کودک و کودن بوده که رفتاری بسیار احمقانه و بچگانه نشان داده است
حتی مردهای سوء استفادهگر هم خیلی پختهتر از این آقا، دست به سوء استفاده میزنند!
این نشان میدهد که این دختر بدون حتی ذرهای تحقیق و تفکر و شناخت از طرف مقابل و صرفاً از روی احساسات به آن پسر ابراز علاقه کرده
چرا که این حد از احمقی و بیظرفیتی را میتوان با یکی دو برخورد ساده هم درک کرد
ضمن اینکه اگر جای دختر و پسر را عوض کنیم و بگوئیم پسری از دختری محترمانه خواستگاری کرد اما دختر تمام خوابگاه را پر کرد که من به فلانی پاسخ منفی دادم
آیا شما این دختر را عاقل در نظر خواهید گرفت یا او را هم احمق خطاب میکنید؟ پس مسئله به عدم تربیت افراد برمیگردد
و من دقیقاً همین مطلب را در پست 26 گفته بودم:
هم آن پسرها و هم این دخترها از کودکی با فرهنگ اشتباه و بدون گذراندن تعالیم لازم در بحث ایجاد و ابراز علاقه رشد کردهاند
2 - چه نکتهای در این خواستگاری وجود دارد که باخبر شدن تمام خوابگاه اثر منفی روی آن میگذارد؟
چه عاملی باعث میشود که هر کسی در این باره نظری بدهد که مطمئناً بیشتر نظرات هم منفی بودهاند؟
دلیلش این است که جامعه دچار تربیت غلط است که این را هم در همان پست 26 توضیح دادم:
پسرها هم از اینکه دختری به آنها ابراز علاقه کند دید منفی پیدا میکنند چون آنها هم یاد نگرفتهاند
یاد نگرفتهاند که ابراز علاقهی حلال نه تنها عیب نیست بلکه حُسن و ارزش است.
3 - اما چرا دختر دست به خودکشی زد؟
بخشی از آن را که در شماره 2 عرض کردم؛ چون جامعه او را به بخاطر انجام یک عمل حلال و زیبا سرزنش میکند
اما در کنار آن دلیل دیگری هم دارد که آن را هم در پست 26 اشاره کردم:
دخترها ناراحت میشوند چون یاد گرفتهاند که حتماً باید انتخاب بشوند و از این انتخاب شدن خوششان آمده
اگر انتخاب کردن را آموزش میدیدند این را هم یاد میگرفتد که قدرت انتخاب همانقدر که ارزشمند است، دشوار هم هست و احتمال شکست هم دارد.
مسعود عزیز، این داستان را شنیدهاید برادر؟
"ملاصالح مازندرانی جوانی جویای علم بود اما فقر مانع از ازدواجش شده بود. روزی علامه مجلسی به او گفت: اجازه میدهی دخترى را براى شما عقد کنم که با ازدواج با وى بتوانى تشکیل خانه و خانواده بدهى و از رنج تنها زیستن آسوده شوى؟ ملاصالح سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگى خود را اعلام داشت.
علامه مجلسى رفت به اندرون خانه خود و دختر دانشمند خود را که در علوم دینى و ادبى به سر حد کمال رسیده بود، طلبید و به وى گفت: دخترم! شوهرى برایت پیدا کردهام که در نهایت فقر و تنگدستى، اما در منتهاى فضل و کمال است؛ ولى ازدواجتان منوط به اجازه توست، منتظرم نظر خود را اعلام کنى.
دختر ایشان در پاسخ به پدرش گفت: پدر؛ فقر و تنگدستى عیب مردان نیست
و بدین گونه قبولى خود را براى ازدواج با داماد مستمند ولى دانشمند اعلام داشت و عقد آن دو در ساعتى بعد بسته شد."
حالا به این پاسخ دقت بفرمائید:
این ماجرا زیباست چون همه چیز به خوبی پیش رفته
و این وسط نه دل کسی شکسته و نه کسی از حرکت این پدر سوء استفاده کرده
در مورد پیشنهاد ازدواج از سوی پدر دختر به یک پسر خطرات بسیار زیادی دختر را تهدید میکند که اصلا عقلانی نیستدکتر انوشه داستانی را نقل میکند که یک پدر دلپاک، پسر فقیری را میبیند و به قصد خیر به او میگوید دختری را برایت در نظر گرفتهام، نظرت چیست؟
پسر هم قبول میکند و مرد به خانه خود میرود و ماجرا را با دخترش درمیان میگذارد و آن دختر دلپاک هم پسر را با وجود فقر قبول میکند
اما پسر احمق وقتی که با خبر میشود آن مرد دختر خود را پیشنهاد داده بود، تمام محل را خبر میکند که فلانی دخترش را به من پیشنهاد داده!مردم هم هر کدام نظری میدهند
یکی میگوید حتماً دخترش ترشیده بوده، دیگری میگوید حتماً دخترش عیبی داشته
حتی برخی میگویند حتماً چیزی بین این دو تا بوده و پدر خواسته تا صدایش درنیامده روی ماجرا سرپوش بگذارد!
خوشحال میشویم دلایل تان را هم بشنویم1 - وقتی خود دختر پیشنهاد را مطرح کند میتواند بر چگونگی بیان آن مدیریت کند
میتواند صحبت را به گونهای پیش ببرد که اگر ابتدایش نامناسب است، از شکلگیری خواستگاری جلوگیری کند
واسطه نمیتواند احساسات و نوع نگاه را دقیقاً منتقل کند و یا اگر این بین سوء تفاهمی وجود دارد آن را کشف و رفع کند
2 - همانقدر که ممکن است پسری نادان پیدا شود که موضوع را همه جا پخش کند، همانقدر هم امکان دارد واسطه دست به این کار بزند
ضمن اینکه طرح موضوع ازدواج بین دختر و پسر ممکن است نیاز به رد و بدل شدن مطالبی داشته باشد که صلاح نباشد واسطه از آنها باخبر بشود
3 - خیلی اوقات پسرها از ترس یک سری مسائل پاپیش نمیگذارند
مثلاً پسر خیال میکند چنین دختر زیبایی محال است به من پاسخ مثبت بدهد
یا پسری که پول مناسبی ندارد اصلاً خجالت میکشد به خواستگاری دختری برود
یا بحثهای تفاوت خانوادگی، مدرک تحصیلی یا شغل که همگی از جمله عواملی هستند که پسر را از پا پیش گذاشتن منصرف میکند
در این شرایط واسطه هم که بیاید و دختر را پیشنهاد بدهد، شرایط که تغییر نمیکند! شرایط همان است که پسر فکر میکند
اما اگر خود دختر پیشنهاد بدهد آن وقت تفکر پسر تغییر خواهد کرد
قطعاً باید فکری هم برای آسیب ها و تبعات منفی خواستگاری مستقیم دختر از پسر نماییدآسیبهای حقیقی یا آسیبهای خودساخته؟
بنده از ابتدای صحبتم با شما نظرم این بوده و هست که بخش زیادی از این آسیبها ساختهء خود ما هستند
اینکه پسرها و دخترها روش شناخت پیدا کردن و ابراز علاقه را بلد نیستند از آسیبهای خوستگاری مستقیم دختر نیست
اینکه جامعه ظرفیت پذیرش خیلی از حلالها را ندارد، از آسیبهای خوستگاری مستقیم دختر نیست این را هم عرض کنم که من هیچ جای صحبتم نگفتم که از فردا دیگر دخترها بجای پسرها به خواستگاری بروند!
صحبت ما برای زمانی است که دختری به پسری علاقه دارد اما پسر خنگ است! happy
ابتدا هم میتواند با چراغ سبز نشان دادن پسر را مطلع کند. الزاماً هم قرار نیست ناز و عشوه کند! کمی بلدی میخواهد
میتواند با سخن گفتن پسر را مطلع کند که البته باید مهارت آن هم به پسر و هم به دختر آموزش داده شود
اما اگر راهی نبود، دختر مستقیم بگوید حسرت از دست دادن مردی که دوستش داری، خیلی سختتر از شنیدن پاسخ منفی است
این را میتوانید از دخترانی که شرایطش را داشتهاند اما موقعیت را از دست دادهاند بپرسید
علل تأخیر ازدواج دختران و نداشتن خواستگارمعمولاً، علل تأخیر ازدواج دختران و نداشتن خواستگار یک از موارد زیر است:
- نازیبایی ظاهری
- فقر و نداری خانواده
- کم سوادی و طبقه پایین فرهنگی
- موقعیت و منزلت پایین خانواده در جامعه و احیاناً بی اعتباری و بد نامی پدر یا مادر یا برادر و خواهر و...
[LIST=1]
[*][COLOR=#0000ff][SIZE=113]از دست دادن فرصت های مناسب، به علل های مختلف همچون: ادامه تحصیل، ترس از شکست در ازدواج، دست و پا گیر بودن ازدواج و ترس از محدود شدن آزادی، سخت گیری والدین در امر موافقت با ازدواج، وجود دختران قبلی در خانواده، آماده نبودن خانواده، آداب و رسوم سنگین و دست و پا گیر ازدواج، داشتن معیارهای غیر واقعی و کمال گرایانه و...
...
با سلام
عواملی که شما استاد محترم برای نداشتن خواستگار بیان کردید همگی عواملی هستند که ایراد و مشکل از جانب دختر یا خانواده اوست. البته درست هم همین است چون اگر هم مشکلی وجود داشته باشد دختر فقط می تواند مسائلی که به خودش و خانواده اش مربوط می شود را حل و فصل کند.
راه حل های شما کاملا به جا و درست بود اما مساله اینجاست که در بسیاری از موارد این راه حل ها برای دختران جواب نمی دهد. آیا تمام دخترانی که مجرد مانده اند:
ظاهر نازیبایی دارند؟
خانواده سطح پایین و فقیری دارند؟
تحصیلات ندارند؟
بد اخلاق و غیر اجتماعی اند؟
پرتوقع و کمال گرا بوده اند؟
واقعیت این است که همیشه مشکلات این ها نیستند که با برطرف کردنشان مشکل ازدواج و نداشتن خواستگار حل بشود.
راه حل جناب reza_D هم قابل تامل هست. اینکه میگویم قابل تامل چون برای خودم هم هنوز قابل هضم نیست. شاید مثلا ۲۰ یا ۳۰ سال دیگر حرف ایشان راحت قابل پذیرش باشد اما الان ...
مساله ازدواج مساله یک یا دو مشکل نیست که سریع راه کار بدهیم و سریع هم جواب بگیریم.
مساله مساله یک نسل و یک تربیت و یک فرهنگ است
شما نسل پدران ما را ببینید که وظیفه خودشان می دانستند که مسولیت مخارج زن و فرزند را به عهده بگیرند. یا نسل مادران ما که کارکردن در منزل و فرزند داری و .. را وظیفه خود می دانستند. اما آیا الان پسران و مردان این نسل مثل پدران ما فکر می کنند؟ این چنین که من در جامعه می بینم بسیاری از مردان دیگر وظیفه خود نمی بینند که بخواهند مخارج یک زن را تامین کنند.
مسولیت پذیری به شدت کمرنگ شده. دختران هم کار منزل و بشور و بپز را وظیفه خود نمی دانند و ژست های روشنفکرانه می گیرند.
حتی بسیاری از خانواده ها هم به این شرایط دامن می زنند و وضعیت را بدتر می کنند . حتما دیده اید مادرانی را که با افتخار و تکبر میگویند ما که پسرمان را زن نمی دهیم! و واقعا هم دلشان نمی آید پسرشان ازدواج کند چون حس می کنند پسرشان از دستشان می رود.
من وقتی در این سایت می بینم که حتی پسرهای مذهبی نفقه زن را زیر سوال می برند بیش از پیش به این نتیجه می رسم که باید هر کس خودش بار زندگی خودش را به دوش بکشد و منتظر ننشیند که یک نفر از راه برسد تا خوشبختش کند یا مثلا خرج زندگی اش را بدهد.
مساله حادی که الان جامعه ما با آن درگیر است وجود آزادی ها و روابط بی قید و بند هست که جوانان را نسبت به ازدواج بی رغبت کرده. مسولیت پذیری را از آنها دور کرده. وقتی یک جوان می بیند که بدون ازدواج به خواسته اش می رسد دیگر چه دلیلی برای ازدواج می بیند؟
این آزادی ها و روابط، باعث عدم اعتماد پسران و دختران به یکدیگر شده و در کنار این وضعیت فاجعه بار اقتصادی در کل انگیزه برای ازدواج و تشکیل خانواده بسیار کم رنگ شده.
پس راه حل ها هر چقدر هم درست باشند در جایی جواب می دهند که بقیه شرایط هم فراهم باشد اگر نه در چنین جامعه ای برای بسیاری از دختران جوابگو نیست.
همانقدر که ممکن است پسری نادان پیدا شود که موضوع را همه جا پخش کند، همانقدر هم امکان دارد واسطه دست به این کار بزند
ضمن اینکه طرح موضوع ازدواج بین دختر و پسر ممکن است نیاز به رد و بدل شدن مطالبی داشته باشد که صلاح نباشد واسطه از آنها باخبر بشود
واسطۀ هر فردی نیست، بلکه منظور کسی است که مورد اطمینان بوده و امین هست؛ طبیعتاً چنین شخصی یک مسئله شخصی را نباید در بوق و کرنا کند!؟
واسطۀ فقط معرفی می کند؛ بقیۀ مراحل خواستگاری باید طبق روال عرفی و شرعی در جلسات خواستگاری طی شود تا دختر و پسر بتوانند با یکدیگر تحت نظارت و اشراف خانواده ها به گفتگو بنشینند و سخن خود را بگویند و ابهامات شان را برطرف کنند.
آسیبهای حقیقی یا آسیبهای خودساخته؟
بنده از ابتدای صحبتم با شما نظرم این بوده و هست که بخش زیادی از این آسیبها ساختهء خود ما هستند
اینکه پسرها و دخترها روش شناخت پیدا کردن و ابراز علاقه را بلد نیستند از آسیبهای خوستگاری مستقیم دختر نیست
اینکه جامعه ظرفیت پذیرش خیلی از حلالها را ندارد، از آسیبهای خوستگاری مستقیم دختر نیست
با اینکه اصل نظر شما مبنی بر خواستگاری مستقیم دختر از پسر را در برخی مواقع می پذیریم، اما بسیاری از مطالب شما به «اما و اگر» بستگی دارد.
اگر جامعه اصلاح شود!
اگر فرهنگ درست شود!
اگر دختران و پسران آموزش ببینند!
اگر جامعه و مردم به این بلوغ فکری برسند!
اگر و...
به عبارت دیگر پیشنهاد جنابعالی در شرایط فعلی تا زمانی که این پیش نیازها فراهم نشود، عملی نیست؛ پس دردی را دوا نمی کند. گره ای را باز نمی کند.
فرض سخن ما در همین شرایط فعلی با همین آسیب های خودساخته یا دیگرساخته می باشد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟
پس شما عقیده دارید یکی از 4 زن برتر عالم هستی کاری غیرعقلانی انجام داده است
و پیامبر(ص) نیز به عنوان برترین مرد عالم هستی هیچ ایرادی به این عمل غیرعقلانی او نگرفته است؟
در پُست های گذشته گفته شد که
بر فرض اینکه بپذیریم که حضرت خدیجه(سلام الله علیها) مستقیماً از حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) خواستگاری کرده است.
این نوع ازدواج ها نوعی استثناست و ما نمی توانیم مسیر زندگی خود را بر استثنائات بنا کنیم و به عنوان یک قانون کلی به همگان بگوییم که این گونه رفتار کنند.
نه دختران ما حضرت خدیجه(سلام الله علیها) و نه پسران ما حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) هستند؛ بنابراین در شرایط فعلی باتوجه به آسیب هایی که در این زمانه وجود دارد، خواستگاری مستقیم دختر از پسر عقلایی و منطقی نیست؛ مگر اینکه تمهیداتی اتخاذ شود که این آسیب ها به حداقل برسد.
بنابراین در شرایط فعلی باتوجه به آسیب هایی که در این زمانه وجود دارد، خواستگاری مستقیم دختر از پسر عقلایی و منطقی نیست؛ مگر اینکه تمهیداتی اتخاذ شود که این آسیب ها به حداقل برسد.
باسلام خداقوت
باتوجه به اینکه همیشه آقایان رفتن خواستگاری پا پیش گذاشتن دختر خانم در اکثر مواقع به سوء استفاده از طرف آقایان ختم میشه مگر موارد نادر به نظر بنده بودن واسطه کار عاقلانه باشه
موارد که دیدم مثلا پدر دختر یا مادر دختر پیشنهاد دادن به پسر یا پدر مادرش که مثلا از پسر شما خوشمون اومده دختر خودشون رو معرفی کردن
که با این حال باز وقتی اختلاف و مشکلی بر خوردن پسر همین پیش قدم شدن خانواده دختر رو زده تو سر دختر، مونده بودی دست پدر مادرت ...
در هر صورت باید هر دو طرف درک و شعور ... بالایی داشته باشند که به مشکل بر نخورند
سلام
دختری حدودا 20 ساله هستم ولی هیچ خواستگاری ندارم
حدود سه سال پیش پسر همسایه مان که خیلی هم با ایمان بود سه بار به خواستگاری من آمد ولی من چون از قیافه اش خوشم نیامد هربار به او جواب نه دادم با این که او الان ازدواج کرده ولی می ترسم آه او مرا گرفته باشد که اکنون هیچ خواستگاری ندارم
تاقبل از کنکور چند تایی بودند ولی من چون می خواستم درس بخوانم همه را رد کردم ولی اکنون هیچی ندارم باید چه کار کنم؟
من صورتم را اصلاح نکرده ام میشود دلیلش این باشد؟
وقتی دوستانم درباره خواستگار هایشان حرف میزنند من خیلی ناراحت می شوم واز خدا می خواهم که آنها در این مورد چیزی از من نپرسند
باسلام
همه پستها رو نخوندم
خب چه تفاوتی بین شما و دوستانتون هست؟
اونا اصلاح کردند؟
نبودن خواستگار تو این دوره زمونه می تونم بگم 20 ، 30 درصد به خود فرد بستگی داره ما بقی اکثرا به شرایط دیگه بستگی داره متاسفانه مسائلی برای افراد مهم شده که یه موقعی اصلا ارزشی نداشت
مثلا این که پدر دختر کچل یا نه شاید باورتون نشه خودم دیدم پسر وقتی فهمید پدر دختر کچل گفت نه من این دختر رو نمی خوام یه دختر برام پیدا کنید که پدرش کچل نباشه
یا شرایط مالی ، شغل پدر و...
به خاطر ادامه تحصیل اینا هم خواستگاراتون رو رد نکنید
سلام ...
به نظرم شما باید مراقب دو تا چیز باشین
1. اینکه برای خودتون زندگی کنین نه برای دیگران . مثلا اگر دو ستانتون نامزد دارن یا دارن ازدواج میکنن زیاد ناراحت نباشین مثلا بهشون بگین همه عاشقه دوران شیک مجردی هستن چیه میخواین تندی ظرف شور بشین
2. خیلی عجله میکنین تا پنج ساله دیگه نصف دوستاتون طلاق میگیرن و بر میگردن خونه باباشون
برات کیفیت زندگی مهم باشه نه حرف این و اون
به نظرم شما باید مراقب دو تا چیز باشین1. اینکه برای خودتون زندگی کنین نه برای دیگران . مثلا اگر دو ستانتون نامزد دارن یا دارن ازدواج میکنن زیاد ناراحت نباشین مثلا بهشون بگین همه عاشقه دوران شیک مجردی هستن چیه میخواین تندی ظرف شور بشین
2. خیلی عجله میکنین تا پنج ساله دیگه نصف دوستاتون طلاق میگیرن و بر میگردن خونه باباشون
برات کیفیت زندگی مهم باشه نه حرف این و اون
اصل راهکارتون مبنی بر عدم مقایسۀ خود با دیگران و کسانی که خواستگار داشتن و زود ازدواج کردند،
درسته، اما اینک نگاه بدبینانه به ازدواج داشته اید، درست نیست.قرار نیست با بیان برخی نقاط منفی ازدواج، طرف رو از اصل ازدواج بترسانید!
در ثانی:
ـ مگه خونه پدر بشور و بساب نیست؟! آیا همه دختران خونه باباشون عین شاهزاده ها زندگی می کنند؟ دست به سیاه و سفید نمی زنند و خدمتکارها کارهاشون رو انجام می دهند؟
شاید هم راست می گین، بیچاره مادرها که مجبورند تا سی چهل سالگی بچه هاشون عین خدمتکارها اون ها رو تر و خشکشون کنند؟!
ـ مگه بشور و بساب کار بد و پیش پا افتاده ای است؟
ـ مگه خیلی از ازدواج ها به طلاق منجر میشه؟
پرسش:
دختری 20 ساله هستم، هیچ خواستگاری ندارم. حدود سه سال پیش پسر همسایه که خیلی هم با ایمان بود سه بار به خواستگاری من آمد، ولی من چون از قیافه اش خوشم نیامد هر بار به او جواب منفی دادم با اینکه او الان ازدواج کرده است؛ می ترسم آه او مرا گرفته باشد که اکنون هیچ خواستگاری ندارم.
تا قبل از کنکور چندتا خواستگار داشتم، ولی چون می خواستم درس بخوانم همه را رد کردم ولی اکنون هیچ خواستگاری ندارم باید چه کار کنم؟
من صورتم را اصلاح نکرده ام آیا در نداشتن خواستگار تأثیری دارد؟
وقتی دوستانم دربارۀ خواستگارهایشان حرف می زنند من خیلی ناراحت می شوم و از خدا می خواهم که آنها در این مورد چیزی از من نپرسند.
پاسخ:
دهۀ سوم زندگی: فصل ازدواج جوانان
خوشبختانه در سن و سالی که شما قرار دارید در ابتدای فصل ازدواج قرار دارید و برای ازدواج شما اصلاً و ابداً دیر نیست و با موقعیتی که خواهید داشت، طبیعتاً خواستگاران بسیاری خواهید داشت؛ بنابراین هیچ جای نگرانی نیست و شما در آینده ای نزدیک ازدواج خواهید نمود.
نباید در این خصوص عجله نمایید، خودتان را با دیگران و هم سن و سالان تان مقایسه کنید و یا از جور نشدن جریان ازدواج تان ترس و هراس و استرس داشته باشید.
باتوجه به افزایش سن ازدواج در جامعه دختری در سن شما اصلاً وقت ازدواجش دیر نشده است؛ چون بسیاری از دختران و پسران ترجیح می دهند در سنین بالاتر ازدواج کنند.
آزادی دختران در انتخاب همسر
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «تُسْتَأْمَرُ الْبِكْرُ وَ غَيْرُهَا وَ لَا تُنْكَحُ إِلَّا بِإِذْنِهَا» (1)؛ «در ازدواج از دوشیزه و غیردوشیزه نظرخواهى مىشود و جز با اذن و نظر او ازدواج صورت نمىگیرد».
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) نیز از اینکه زن به ازدواج کسى درآورده شود نهى کردند، مگر اینکه از او نظرخواهى شود.(2)
با این اوصاف، شما در انتخاب همسر از اراده و اختیار خدادادی برخوردارید، بنابراین می توانید از ازدواج با خواستگارتان به هر دلیلی صرف نظر کنید و با وی ازدواج نکنید و به جای او با دیگری ازدواج کنید؛ البته ممکن است خواستگارتان و خانواده اش از پاسخ منفی شما مقداری ناراحت و دلشکسته شوند، اما ناراحتی آنها نباید باعث شود که شما از پاسخ منفی دادن به آنها خودداری کنید و یا شما نیز متقابلاً ناراحت شوید. در فرایند خواستگاری این گونه چیزها تا حدود زیادی طبیعی است.
صرف اینکه شما خواستگار داشته اید و خواستگارتان به شما علاقه مند بوده و چندین بار به خواستگاری تان آمده تعهدی را در پی ندارد و حتماً الزامی وجود ندارد که شما با او ازدواج کنید؛ بنابراین ناراحتی او ربطی به شما ندارد، آه و نفرین او تأثیری نخواهد داشت و شما در هر صورت تقصری ندارید. همان طور که گفتیم این گونه مسائل در فرایند خواستگاری پذیرفته شده است.
«جوجه را باید آخر پاییز شمرد»
این نکته را هم در نظر بگیرید که زود ازدواج کردن و یا داشتن خواستگاران زیاد و متعدد دلیل بر خوشبختی و شادکامی در زندگی نیست.
اگر در زندگی بسیاری از اطرافیان، همسایگان و یا دوستان تان و یا کسانی که خواستگاران بسیاری داشته اند و یا زود ازدواج کرده اند ـ به خصوص در مواردی که آشنایی ها از طریق دوستی و ارتباطات غیرمشروع انجام گرفته باشد ـ خوب دقت و تأمل کنید، در بسیاری از موارد متوجه می شوید که کثرت خواستگاران و یا زود ازدواج کردن به صلاح دختر و زندگی اش نبوده است و در واقع شرّی بوده که به دنبال عدم رعایت اصول اخلاقی، مبانی ارزشی و بی توجهی به عفت و عفاف گریبانگیر فرد گردیده و مدت ها ذائقه زندگی مشترک دختر و خانواده های دو طرف را تلخ ساخته و گرفتاری ها و اختلافات گسترده ای را به وجود آورده است.
به قول معروف:
«جوجه را باید آخر پاییز شمرد»
بنابراین، زود ازدواج کردن و داشتن خواستگاران متعدد به هیچ وجه دلیل بر موفقیت، پایداری و شادکامی ازدواج نیست و شما هرگز نباید خودتان را با موقعیت دیگران مقایسه کنید.
علل تأخیر ازدواج دختران و نداشتن خواستگار
معمولاً، علل تأخیر ازدواج دختران و نداشتن خواستگار یک از موارد زیر است:
- نازیبایی ظاهری
- فقر و نداری خانواده
- کم سوادی و طبقه پایین فرهنگی
- موقعیت و منزلت پایین خانواده در جامعه و احیاناً بی اعتباری و بد نامی پدر یا مادر یا برادر و خواهر و...
- از دست دادن فرصت های مناسب، به علل های مختلف همچون: ادامه تحصیل، ترس از شکست در ازدواج، دست و پا گیر بودن ازدواج و ترس از محدود شدن آزادی، سخت گیری والدین در امر موافقت با ازدواج، وجود دختران قبلی در خانواده، آماده نبودن خانواده، آداب و رسوم سنگین و دست و پا گیر ازدواج، داشتن معیارهای غیر واقعی و کمال گرایانه و...
- ناشناخته بودن دختران(1).
در بسیاری از موارد، توجه به عوامل احتمالی که باعث پیدایش مشکل می گردد و تلاش در رفع آنها کارگشا خواهد بود. طبیعتاً برخی از عوامل ممکن است در اختیار شما نباشد و شما در پیدایش آنها نقشی نداشته باشید و یا خیلی در تغییر آنها نتوانید کاری انجام دهید. عواملی مثل موقعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده تان و یا وضع ظاهری و جسمانی خودتان، اما برخی از عوامل تا حدود زیادی در اختیار خودتان است و شما میتوانید با اراده و اختیار خود آنها را تغییر دهید و یا به تقویت بُعد مثبت آنها بپردازید تا به تدریج زمینۀ ازدواج تان را فراهم گردانید.
مهارت افزایی و توانمند سازی
صفات و خصوصیات اخلاقی، مهارت افزایی در زمینه های مختلف، رعایت هنجارهای دینی و اجتماعی، تقویت روابط اجتماعی از جمله عواملی است که اگر در کنار دعا و توسل به آنها نیز توجه کنید، می توانید شرایط را طوری بچینید که زمینۀ جذب خواستگاران و ازدواج تان فراهم گردد.
البته لزومی ندارد چهره تان را دستکاری کنید و یا آرایش نمایید؛ اما رعایت بهداشت و نظافت فردی، آراستگی ظاهری در کنار عفاف و حجاب و رعایت احکام شرعی لازم و ضروری است.
طبیعتاً دختری که به ویژگی ها و خصوصیات خوب اخلاقی آراسته باشد و در زمینه های مختلف مهارت و دانش داشته باشد و به قول معروف: «از هر انگشتش هنری می بارد»، در ارتباط با همجنسان روابط عمومی بالایی دارد، از عبوسی و گرفتگی چهره پرهیز می کند، با رعایت عفاف و حجاب در اجتماع ظاهر می شود، خواستگاران زیادی دارد و افراد تمایل دارند که با این چنین دختری ازدواج کنند.
وساطت در ازدواج، سپردن به دیگران
در کنار همۀ تلاش هایی که برای ازدواج بهنگام انجام می دهید، هیچ ایرادی ندارد که به افراد موثق و مورد اطمینان از دوستان و آشنایان در محل تحصیل، محل کار و محل زندگی تان بسپارید که اگر پسر خوب و مجردی را سراغ دارند که با شما همخوانی و تناسب دارد به صورت غیرمستقیم به خانواده شما معرفی کنند تا زمینه خواستگاری و ازدواج به وجود آید.
در بین اقوال و بستگان، آشنایان و اهل محل معمولاً کسانی هستند که دست خیر دارند و برای معرفی دختران و پسران آستین بالا زده اند، این گونه افراد گزینۀ خوبی هستند که شما نیز به آنها بسپارید.
البته لزومی ندارد حتماً خودتان مستقیماً با این گونه افراد روبرو شوید، خواسته و حرف دل تان را با آنها بزنید و از آنها برای جذب خواستگار کمک بطلبید؛ بلکه واسطۀ امین دیگری می تواند این نقش را برای شما بازی کند؛ مثلاً بارها دیده و شنیده ایم که والدین برای ازدواج دخترشان، خواهران و برادران برای ازدواج خواهرشان و همچنین دیگر افراد مرتبط با چنین دخترانی این کار را کرده اند. حتی یک دوست صمیمی می تواند این کار را برای شما انجام دهد.
حضور فعال و پُر رنگ در مناسبات اجتماعی
در محافل و مجالس زنان، هیئت های مذهبی زنان جلسات مذهبی و به طور کلی در جمع ها ظاهر گردید و حضور فعال داشته باشید و توانمندی های خود را بروز دهید؛ زیرا خیلی از زنان از همین مجالس مورد برای ازدواج برادر، فرزندان و سایر بستگان شان پیدا می کنند.
به هر حال، باید با حفظ حریم عفاف و حیا و رعایت چارچوب های شرعی، ضوابط عقلی و ملاحظات عرفی، خود را بیشتر به جامعه و مردم معرفی کنید تا بیشتر شما را بشناسند و خواستگارتان شوند.
آسیب شناسی خواستگاری مستقیم دختر از پسر!
همان طور که گفته شد، اصل وساطت در ازدواج و سپردن به دیگران برای جذب خواستگار، مورد پذیرش می باشد، اما خواستگاری مستقیم دختران از پسران زیبنده نیست. ضمن اینکه این مسئله با طبیعت و کرامت ذاتی دختر در تضاد است و آسیب های متعددی را به همراه دارد.
به فرمایش استاد شهید مطهری:
«غریزه مرد طلب و نیاز است و غریزه زن جلوه و ناز... طبیعت، مرد را مظهر عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده و خلقت جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد با این وسیله جبران کرده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود. برای مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگری... اما برای زن که می خواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیانا جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود».(4)
این مسئله نه تنها اختصاص به انسان ها ندارد؛ بلکه در بسیاری از حیوانات نیز این گونه می باشد و طبیعت به گونه ای طراحی شده که جنس نر به دنبال جنس ماده بیفتد.
برخی از آسیب ها و تبعات منفی خواستگاری مستقیم دختر از پسر عبارتندار:
- احتمال سوءاستفاده جنسی و غیرجنسی؛
- احتمال به حاشیه رفتن اصل ازدواج و شکل گیری روابط دوستانۀ پنهانی؛
- احتمال آبروریزی و شهرۀ خاص و عام شدن؛
- احتمال زیر سؤال رفتن دختر و له شدن او ریز فشار اطرافیان و حرف مردم
- و...
دختران واقعاً آسیب پذیری بیشتری دارند و ابراز علاقه و خواستگاری مستقیم آنان ممکن است آسیب ها و تبعات جبران ناپذیری برای آنها در پی داشته باشد. ضمن اینکه زمینه سوءاستفاده از دختران در چنین مواقعی وجود دارد؛ چون انگیزه ها متفاوت می باشد.
بر اساس تحقیقات انجام گرفته، انگیزه و هدف بیشتر دختران از ارتباط با پسران، ازدواج بوده است و معمولاً دختران صادق تر هستند، اما بر عکس انگیزه این ارتباط گیری در اکثریت قریب به اتفاق پسران کامجویی و سوءاستفاده جنسی است؛ حال اگر دختری به پسری ابراز علاقه نماید و پیشنهاد ازدواج بدهد؛ چه بسا ممکن است پسر به این بهانه احساسات و عواطف دختر را به بازی بگیرد و حوادث دهشتناکی به وقوع بپیوند.
صفحات حوادث روزنامه ها، مجلات، سایت ها و کانال های خبری پُر است از این گونه حادثه ها و مشکلات عدیده ای که برای دختران ساده دل ایجاد شده است.
به خاطر پیشگیری از همین آسیب هاست که به دختران جوان اکیداً توصیه می شود که خودشان مستقیماً ابراز علاقه نکنند و از مرد مورد علاقه خود خواستگاری نکنند.
به قول سعدی شیرازی:
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد *** دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز *** وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست
باید توجه داشت که در اسلام خواستگاری زن از مرد مذموم نیست؛ یعنی منعی برای این کار وجود ندارد و ما نیز منکر آن نیستیم، اما با توجه به طبیعت زن و پیشگیری از آسیب های احتمالی بهتر است زن جز در موارد نادر و ضروری مستقیماً از مرد خواستگاری به عمل نیاورد.
ممکن است کسی بگوید که در تاریخ موارد متعددی گزارش شده که زن از مرد خواستگاری کرده که ازدواج حضرت خدیجه(سلام الله علیها) و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) یک از آنهاست؛ بر فرض اینکه بپذیریم که چنین مواردی در تاریخ وجود داشته و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) مستقیماً از حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) خواستگاری کرده است، باید بگوییم که این نوع ازدواج ها نوعی استثناست و ما نمی توانیم مسیر زندگی خود را بر استثنائات بنا کنیم و به عنوان یک قانون کلی به همگان بگوییم که این گونه رفتار کنند. ضمن اینکه روایات دیگری حاکی از این است که جریان خواستگاری حضرت خدیجه(سلام الله علیها) ابتدا با واسطه بوده و پس از جلب رضایت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خود او مستقیماً پیشنهاد ازدواج داده است.
معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:
- حسینی(بیرجندی)، سیدمهدی، اصول و فنون همسریابی دختران، تهران: آوای نور، 1397.
- خوشابی، شهریار، مقدمه ای بر جذب بهترین خواستگاران، مشهد: بدخشان، 1390.
- اکبری، محمود، بخت گشایی دختران، قم: فتیان، 1396.
- پناهی، علی احمد، همسرگزینی چرا و چگونه، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1391.
- حاجی شمسایی، نادر، جذب خواستگار برای دختران ایرانی، مشهد: نی نگار، 1396.
- سهرابی، حسن، اگر خواستگار نیاید...، اصفهان: حدیث راه عشق، 1393.
- گرینوالد، ریچل، شوهریابی پس از 30 سالگی، ترجمۀ مهراوه فیروز، تهران: البرز، 1396.
پی نوشت ها:
- حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1409ق، ج20، ص271.
- «أَنَّهُ نَهَى أَنْ تُنْكَحَ الْمَرْأَةُ حَتَّى تُسْتَأْمَر»؛ نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1408ق،ج14، ص319.
- ر.ک: دوسری، عبدالله، دختران را دریابید: بررسی عوامل تأخیر در ازدواج دختران جوان در جوامع نوین، ترجمۀ عبدالعزیز صفرزهی، زاهدان: ندوی، 1396؛ رهبر، زینب، همسان همسری و تأخیر در ازدواج دختران، تهران: شاپرک سرخ، 1395.
- مطهری، مرتضی ، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران: صدرا، 1373، ج19، ص52 و 53.