به ارای عمومی و نظر سنجی رجوع نمی شود!!
در همین شرایط فعلی در مورد موضوع fatf که مورد اختلاف هست و البته به قول پرزیدنت روحانی در حالی که دولت و مجلس موافق هستند و رهبری مخالفتی نکرده جمعی ۱۰ الی ۲۰ نفره میخواهند سرنوشت یک ملت را تغییر دهند!!
در مورد شورای نگهبان هم که دوستان اشاره کردند بنده نیز موافقم. در اصل وجود شورا با شما موافق هستم ولی شورا نبایست سلیقه ای عمل کند و
نمی خواهم وارد این مقوله ها بشوم اما بنده هم موافق با رفراندوم در موضوع fatf نیستم، و نگرش سلیقه ای شورای نگهبان به کاندیداها را هم قبول ندارم
رفراندوم بار سنگینی برای یک جامعه دارد، اولا برای موضوعات حیاتیاست، اگر باب آن باز شود هر بار سر هر موضوعی که مجلس و شورای نگهبان اختلاف نظر دارند مردم را تحریک میکنند تا این مووع به رفراندوم گذاشته شود!! و متاسفانه مردم هم تخصص در مسائل دقیق را ندارند و از آنجا که جریان فضای مجازی ما تا حد زیادی در اختیار دشمن است ممکن است آسیب زا باشد!! در حالی که اعضای تشخیص مصلحت نخبگان سیاسی جامعه از سلایق و علایق مختلف هستند که توسط رهبری تأیید شده اند.
ثانیا رفراندوم در هر حوزه ای که باشد یک اطلاعات عمیق و دقیق در اختیار دشمن خواهد گذاشت که هرگز مشابه آن را به هیچ طریقی نمی توانند به دست بیاورند!! مثلا در همین موضوع fatf عموم موافقین برای کاهش تحریم ها به آن دل بسه اند به گمان اینکه بهانه را از دشمن می گیرد! خب کار ندارم که این ادعا درست هست یا نادرست، اما رأی مردم به راحتی به دشمن نشان میدهد که تحریم ها چه نقشی در تغییر رویکرد آحاد مردم گذاشته است، اطلاعاتی که هرگز نمیتوانستند با پیشرفته ترین شبکه های اطلاعاتی به دست بیاورند!! و به راحتی می توانند برای ادامه روند تحریم ها برنامه ریزی کنند!!
شما که با مراجع در ارتباط هستید بفرمائید خیلی از موضوعات در کشور ما در مرز بحرانی هستند و لااقل در مسائلی که به آنها مربوط هست مثل همین مسئله حجاب ، ورود زنان به استادیوم و ... با امعان نظر بیشتر بررسی کنند. پیشنهاد میشود در یک سری شهرها مانند مناطق آزاد حجاب اختیاری تا هر کسی دوست دارد برود انجا زندگی کند
نظر مراجع به خاطر بی اطلاعی آنها از این مسائل نیست که بنده بروم و آنها را آگاه کنم؛ اصرار مراجع بر عدم ورود زنان به ورزشگاه ها و همچنین آزادی حجاب نشأت گرفته از استنباط ایشان از احکام دین است، من بروم آنجا چه بگویم؟ بگویم شما متوجه شرایط نیستید، حکم خدا را که حقانیت آن را استنباط کرده اید زیر پا بگذارید که مردم نفس بکشند؟!!
نمی خواهم وارد این مقوله ها بشوم اما بنده هم موافق با رفراندوم در موضوع fatf نیستم، و نگرش سلیقه ای شورای نگهبان به کاندیداها را هم قبول ندارم
رفراندوم بار سنگینی برای یک جامعه دارد، اولا برای موضوعات حیاتیاست، اگر باب آن باز شود هر بار سر هر موضوعی که مجلس و شورای نگهبان اختلاف نظر دارند مردم را تحریک میکنند تا این موضوع به رفراندوم گذاشته شود!! و متاسفانه مردم هم تخصص در مسائل دقیق را ندارند و از آنجا که جریان فضای مجازی ما تا حد زیادی در اختیار دشمن است ممکن است آسیب زا باشد!! در حالی که اعضای تشخیص مصلحت نخبگان سیاسی جامعه از سلایق و علایق مختلف هستند که توسط رهبری تأیید شده اند.
ثانیا رفراندوم در هر حوزه ای که باشد یک اطلاعات عمیق و دقیق در اختیار دشمن خواهد گذاشت که هرگز مشابه آن را به هیچ طریقی نمی توانند به دست بیاورند!! مثلا در همین موضوع fatf عموم موافقین برای کاهش تحریم ها به آن دل بسه اند به گمان اینکه بهانه را از دشمن می گیرد! خب کار ندارم که این ادعا درست هست یا نادرست، اما رأی مردم به راحتی به دشمن نشان میدهد که تحریم ها چه نقشی در تغییر رویکرد آحاد مردم گذاشته است، اطلاعاتی که هرگز نمیتوانستند با پیشرفته ترین شبکه های اطلاعاتی به دست بیاورند!! و به راحتی می توانند برای ادامه روند تحریم ها برنامه ریزی کنند!!
[/SIZE]
با سلام
مگر تابحال رفراندم هم برگزار شده که می فرمائید بار سنگین دارد. بله یک حایی ممکن است مسئله لوث بشود ولی ما در چنین وضعیتی نیستیم و رفراندوم در دهه های اخیر نداشته ایم.
پس بفرمائید اقایان از آرای مردم میترسند..اتفاقا در این جا چون محل اختلاف است ترس و نگرانی ندارد. اگر رفراندوم در مورد حجاب بود شاید جای نگرانی بود. از شفافیت میترسند. مشکل کشور همین شفافیت است. تا کی بایست معضلات قایم کنند بالاخره یک جایی بیرون خواهد زد. و در ان موقع ممکن است با خشونت و ... همراه باشد. چون بحث تاپیک نیست من تمایل به بحث بیشتر ندارد.
نظر مراجع به خاطر بی اطلاعی آنها از این مسائل نیست که بنده بروم و آنها را آگاه کنم؛ اصرار مراجع بر عدم ورود زنان به ورزشگاه ها و همچنین آزادی حجاب نشأت گرفته از استنباط ایشان از احکام دین است، من بروم آنجا چه بگویم؟ بگویم شما متوجه شرایط نیستید، حکم خدا را که حقانیت آن را استنباط کرده اید زیر پا بگذارید که مردم نفس بکشند؟!!
شما که خود بحمدلله عالم دین هستید خوب میدانید در خود قرآن هم چندین بار به پیامبر خطاب شده ای پیامبر! تو تنها مسئول پند و انذار هستی!!
در جای دیگر می فرماید به زنان مومن بگو حجاب داشته باشند!!
پرزیدنت روحانی برهمین اساس خوب میگوید که ما مسئول بهشت رفتن مردم نیستیم!
خداوند انسان را آزاد افرید و راه خوبی و بدی را باز گذاشت و انسان را مخیر بین آن دو. راه توبه و استغفار را هم باز گذاشت
بنظر شما بستن راهها چه پیامدی دارد.. آن پیشنهادی که بنده دادم میشود بصورت پایلوت اجرا کرد و بعد بروند بعد از مدتی آمار و شاخص های آن منطقه را ارزیابی کنند
این طبیعت و این روزگار بر مبنای قانون می چرخد یا استنباط شما و ان جنابان محترم
به هر حال امیدوارم آینده روشن و پر بر کت باشد
باور کنیم مسئولان کشورهای دیگر از مسئولان ما مسلمان تر نیستند...
آنها قوانین و سیستم بهتر و عادلانه تری دارند....
برای کفار احساس تکلیف دینی و اعتقادات اسلامی بی معناست...
بپذیریم که آنها با مسئولین اسلامی کشور بهتری برای خود نساختند....
بلکه آنها با سیستم و قوانین درست، کشور بهتری ساختند...
با نظر شما موافقم و مثالی هم ميزنم
وقتي قرار باشه يه دوست خوب يا همسر اختيار کنيد دین ايمان اخلاق اعتقاد و حتي ظاهر طرف براتون اهميت داره
اما وقتي قصد معامله و تجارت با شخصي رو داريد در وهله اول تجربیات علم و سوادش در اولويت قرار ميگيره
این دو موضوع مدتهاست خلافش در مملکت عملی میشه (البته نه بوسیله همه کس و نه در همه جا اما فراگیر شده) در کنارش روابط هم جای ضوابط رو گرفتن که نتیجه اش میشه اوضاع کنونی کشور
(این پست موقتی است لطفا نقل قول نکنید)
مطلقا منظورم از دسته بندی، حزب و جناح نیست. این از بزرگترین اشتباهات شماست که فکر میکنید هر کی از دسته بندی صحبت میکنه، منظورش گرایش به حزب و جناح خاصیه.
اگه بخوام مثال بزنم، مثلا دسته بندی به صورت ظالم و مظلوم. عده ای که به هر شکلی ضربه میزنن و میشن ظالم. و عده ای که بنده خداها میخوان یه کاری کنن، اما دستشون بسته س و میشن مظلوم ...
هیچکی مظلوم مطلق نیست. هر کسی بالاخره یه سهمی داره. کم یا زیاد.
ببینید عملکرد ابراهیم(ع) صرف یک تاکتیک بود؛ وگرنه ابراهیم(ع) در دلش ذره ای نسبت به حقانیت اعتقاد توحیدی اش، و همچنین به بطلان اعتقاد بت پرستان تردید نداشت،
اینو که خودم گفتم. و البته شما در نقل قولتون نیاوردین. حرف خودم رو به خودم تحویل میدین؟
اگر منظورتان این است که بخشی از امور اشتباه را واقعا معتقد شده و بپذیریم
این دیگه از اون حرفا بودا ... کی همچین منظوری میتونه داشته باشه؟
آنچه که ایشان خود را مقصر می داند این است که چرا دولت را از یک اشتباه بزرگتر بازنداشت!
اینم که دوباره خودم گفتم. وقتی میگم شما صرفا بلند بلند فکر میکنید، میگید نه. واقعا با زاویه دید متفاوت مشکل دارید. فقط زاویه دید خودتون رو میتونید هضم کنید، والا منم داشتم همین رو میگفتم از زاویه ی دیگه ای.
اینکه صرفا بخواهد عقده گشایی کرده و گذشته را نبش قبر کند!
همچین منظوری از حرفام برداشت شد؟
چیزی برای گفتن ندارم!
به لحاظ منطقی هیچ تلازمی وجود ندارد که اگر یک شرکت دچار مشکلات شد همه کارمندان آن مقصر باشند! خب به چه دلیل؟ اگر 50 درصد افراد با جدیت کار کنند و 50 درصد درجا بزنند خب طبیعتا آن شرکت با مشکلات روبرو میشود اما نمیشود گفت همه مقصر هستند.
اینکه تلازمی دارد یا ندارد با اینکه الان شرایط چگونه است دو بحث جداست.
اون شرکتی که 100 درصد کارمنداش درست کار کنن رو تو حکومت معصوم شاید بشه پیداش کرد. همچین ایده آل گرایی منظورم نبود.
ما فقط دنبال این هستیم که تر و خشک با هم نسوزند!
اختلاف از همینجا شروع میشه دیگه برادر من. جای دیگه دنبالش نگرد.
منطقا تر و خشک نباید با هم بسوزه. این که بحثی نداره.
صحبت سر اینه که تر کدومه؟ خشک کدومه؟ شاخص تشخیص تر و خشک چیه؟ صلاحیت تعیین این شاخص رو کی داره؟
قوانین عجیب و غریب کرهی شمالی رو در نظر بگیرید.
چپ بری، اعدام! ..... راست بری، اعدام!
کلاً دست به اعدامشون بد نیست.
این شدت در مجازات چه دست آوردی برای کره شمالی داشته؟
از کره شمالی بگذریم کشور خودمان شدت مجازات برای مواد مخدر داشته ولی مصرف مواد مخدر وحشتناک شده بررسی در رده سنی و جنسیت جامعه معتاد هم بسیار نگران کننده شده
تجاوز به عنف و یا حکم قصاص قاتل چه تاثیری در کاهش جرم داشته؟
قوانین اسلامی و اجرای شریعت و بودجه های نیم میلیارد دلاری موسسات و مبلغین مذهبی چه شکوفایی اخلاقی به ارمغان آورده عده جمعیت کشور فقط کمی بیش از دوبرابر شده ولی زندانیان ما نسبت به چهل سال قبل 17 برابر شده
آخرین آمار از تعداد پرونده های قضایی رجوع 16 میلیون در یکسال هست
هر چند شدت مجازات ها بیشتر شده تبلیغات دینی و شعائر دینی بیشتر شده شدت افول اخلاق بیشتر شده
به نظر من خانه از پای بست ویران هست
[FONT=arial]
سلام و عرض ادب
این شدت در مجازات چه دست آوردی برای کره شمالی داشته؟
سلام
مهمترین دستآوردش رسیدن به خواستههایی هست که دارند.
مثلاً وقتی برای رهبر قبلیشون مراسمی برگزار میشه، مردم مجبور هستند که حضور داشته باشند و گریه کنند!
در غیر اینصورت با شدیدترین مجازاتها روبرو میشوند.
کاری به مضحکبودن قوانینشون نداریم اما شدت مجازات باعث میشه همه از روی تمایل یا اجبار، به این قانون تن بدهند چون میدونند شوخیای در کار نیست.
[FONT=arial]
از کره شمالی بگذریم کشور خودمان شدت مجازات برای مواد مخدر تشدید داشته ولی مصرف مواد مخدر وحشتناک شده بررسی در رده سنی و جنسیت جامعه معتاد هم بسیار نگران کننده شده
تجاوز به عنف و یا حکم قصاص قاتل چه تاثیری در کاهش جرم داشته؟
قوانین اسلامی و اجرای شریعت و بودجه های نیم میلیارد دلاری موسسات و مبلغین مذهبی چه شکوفایی اخلاقی به ارمغان آورده عده جمعیت کشور فقط کمی بیش از دوبرابر شده ولی زندانیان ما نسبت به چهل سال قبل 17 برابر شده
آخرین آمار از تعداد پرونده های قضایی رجوع 16 میلیون در یکسال هست
هر چند شدت مجازات ها بیشتر شده تبلیغات دینی و شعائر دینی بیشتر شده شدت افول اخلاق بیشتر شده
به نظر من خانه از پای بست ویران هست
خب با این نگرش شما که همه باید بریم بمیریم که!
به نظرم مشکلی که وجود داره این هست که الان انگار همه از هم آتو دارند.
این مسئول کاری به دزدیها نداره چون میدونه اگر گیر بدهد، پتهی خودش رو روی آب میریزند.
آن مسئول صدایش درنمیآید چون نفعش وابسته به محکوم نشدن فلان مسئول هست.
مجازات وقتی تأثیر میذاره که بدون تبعیض اجرا شود.
وقتی یک نفر خطای بزرگی کرد و اعدام شد، وقتی دو نفر خطا کردند و اعدام شدند، وقتی این تعداد به صدها نفر رسید، جدیت کار برای هزاران مدیر دیگر مشخص میشود.
منتهی گویا مجازات کردن مسئولین به صلاح مملکت نیست!
این صلاح چیست که هیچوقت سر جای خودش نیست، من هم نمیدونم!
بله
اجرای قانون بدون تبعیض و قضاوت مستقل مهم ترین راهکار هست
ولی چنین خواستی از یک حکومت و قوه قضایی مذهبی که عدم استقلال خود را با قید مذهبی مخدوش کرده و افراد در آن یا مذهبی هستند یا غیر مذهبی منجر به این شده که افراد یا خودی باشند یا غیر خودی
چنین ساختاری هست که من گفتم خانه از پای بست ویران هست
تنها یک حکومت پایبند به قانون، دموکراتیک و سکولار میتواند با مفاسد مبارزه کند و شدت جرائم را کاهش بدهد
یعنی همان که گفتید اجرای قانون بدون تبعیض نه شدت خشونت در مجازات
[FONT=arial]
بله
اجرای قانون بدون تبعیض و قضاوت مستقل مهم ترین راهکار هست
ولی چنین خواستی از یک حکومت مذهبی که عدم استقلال خود را با قید مذهبی مخدوش کرده و افراد در آن یا مذهبی هستند یا غیر مذهبی منجر به این شده که افراد یا خودی باشند یا غیر خودی
چنین ساختاری هست که من گفتم خانه از پای بست ویران هست
تنها یک حکومت پایبند به قانون، دموکراتیک و سکولار میتواند با مفاسد مبارزه کند و شدت جرائم را کاهش بدهد
یعنی همان که گفتید اجرای قانون بدون تبعیض نه شدت خشونت در مجازات
با احترام به نظر شما، من معتقدم با یک حکومت مذهبی هم میشود با مفاسد مبارزه کرد و شدت جرائم رو کاهش داد.
خیلی بهتر از سایر حکومتها.
مشکل از تعداد زیاد مذهبیون فاسدیست که در زمرهی مسئولین هستند.
مذهبینما اصطلاح بهتریست.
وقتی من هم ببینم مسئولشدن و رسیدن به دریایی از ثروت در گرو چهرهای مذهبی هست، روزی صد بار جانماز آب میکشم.
گناه من که به گردن مذهب نیست.
شما که خود بحمدلله عالم دین هستید خوب میدانید در خود قرآن هم چندین بار به پیامبر خطاب شده ای پیامبر! تو تنها مسئول پند و انذار هستی!!
در جای دیگر می فرماید به زنان مومن بگو حجاب داشته باشند!!
پرزیدنت روحانی برهمین اساس خوب میگوید که ما مسئول بهشت رفتن مردم نیستیم!
ببینید این بحث مجال خود را می طلبد ولی اجمالا بدانید اینکه کسی به ایمان و بهشت اجبار نمیشود به معنای آزادی در رفتارهای اجتماعی نیست، به عنوان مثال شما در خصوص مجازات روزه خواری در ملأ عام از نظر اسلام تحقیق بفرمایید.
ببینید این بحث مجال خود را می طلبد ولی اجمالا بدانید اینکه کسی به ایمان و بهشت اجبار نمیشود به معنای آزادی در رفتارهای اجتماعی نیست، به عنوان مثال شما در خصوص مجازات روزه خواری در ملأ عام از نظر اسلام تحقیق بفرمایید.
می دونی چیه استاد عزیز
بعضی ها یه دنیایی رو می خوان ترسیم کنند که هیچ راه حلی واسش ندارند و می دونن که قابل پیاده سازی نیست
ولی می خوان تورو مسئول ساختن اون دنیا کنن تا تورو زیر فشار بزارن و ناتوانی خودشون رو بپوشون
علت این رفتارشون هم این هست که اسلام یه سری دستوراتش آدم های فرومایه رو گستاخ میکنه
مثلا یه مسلمون همیشه توی دعوا سیلی اول رو می خوره...چون نمی تونه شروع کننده ی هیچ دعوایی باشه
یا اینکه حق بی ادبی و اهانت نداره
و این باعث میشه آدم های عقده ای بگن خوب جایی گیر آوردیم هرچی می خوایم بگیم و در مقابل ادب و احترام ببینیم
ولی همین آدم جرات عقده گشایی در کشورهای دیگه رو نداره
چون وسط خیابون ممکنه ببندنش به رگبار
بنابراین برای اینکه احساس حقارت رو از خودش دور کنه سعی میکنه اینجوری فکر کنه که من خودم به قوانین این کشورها احترام میزارم و مجبور نیستم رعایتشون کنم
همین چند روز پیش یکی از این عتیقه های منتقد نظام منزل ما بود
داشتیم اخبار نگاه میکردیم که اخبار گفت دانشمندان ایرانی تونستن به تکنولوژی یه عمل پیوند چشم دست پیدا کنند ( یه همچین چیزی )
بعد این عتیقه شروع به گوهر ریختن کرد و گفت: به نظر من این کارشون کفر به خداست
گفتم: چرا ؟
گفت: خوب خدا صلاح دیده طرف رو کور بیافرینه...ما نباید دست توی کار خدا ببریم
با احترام به نظر شما، من معتقدم با یک حکومت مذهبی هم میشود با مفاسد مبارزه کرد و شدت جرائم رو کاهش داد.
خیلی بهتر از سایر حکومتها.
مشکل از تعداد زیاد مذهبیون فاسدیست که در زمرهی مسئولین هستند.
مذهبینما اصطلاح بهتریست.
وقتی من هم ببینم مسئولشدن و رسیدن به دریایی از ثروت در گرو چهرهای مذهبی هست، روزی صد بار جانماز آب میکشم.
گناه من که به گردن مذهب نیست.
@};-
خوب این مشگلی که شما عنوان کردین مشگل کمی نیست . یکی از مهمترین سوال ها هم همین هست که آیا میشه در درون یک جامعه اسلامی جلوی بوجود آمدن چنین اثر جانبی هایی رو گرفت یا نمیشه گرفت
سخن اصلی این هست که وجود یک جامعه اسلامی باعث بوجود اومدن اثر کبری میشه و بالتیع اون چنین مفاسدی هم بوجود میان
یا باید پورت پول شویی رو بست یا نباید بست
اگر پورت پولشویی رو ببندیم ... دیگه با مرجان شیخ الاسلامی ها و بابک زنجانی ها طرف نیستیم و سیستم میتونه جلوشون رو بگیره ولی در اینصورت نمیتونیم پول بفرستیم به لبنان و سوریه و .... چون رد پولها و مقدارشون مشخص میشه
اگر پورت پولشویی رو باز بزاریم خوب میتونیم پول هر چقدر دوست داریم بفرستیم سوریه و لبنان و از لحاظ اقتصادی هر خلافی رو در کشور انجام بدیم و دست حاکمین باز هست ولی مفسدین اقتصادی همون پورت ها رو شناسایی میکنن و از همون پورت ها سو استفاده میکنند و ظاهرا از نظر آقایان بهتر هست که fatf ها تصویب نشه و رد پولها رو نشه گرفت و آقایان بتونن با دو میلیارد تومن کارخانه هفتصد میلیاردی دنا یزد رو بالا بکشن و هیچ جوری هم نشه بازخواستشون کرد
بنابرین
این چیزهایی که شما میگین جزو لاینفک یک حکومت اسلامی هست . نمیتونین جامعه اسلامی رو پیدا کنین که پادشاهی نباشه نمیتونین جامعه اسلامی رو پیدا کنین که فساد از سر تا پاش بالا نرفته باشه
چند وقت پیش یک سمیناری بود که یک عالمی به صرافت افتاده بود که با تیمشان کارهایی بکنند، ایشان در مقدمهی بحثشان میگفتند که حضرت آقا گفتهاند که ما میگوییم عدالت اجتماعی یا اقتصادی را رعایت کنید و همه هم استقبال میکنند و شور و حرارت هم دارند ولی باز چیزی درست نمیشود، نه اینکه نخواهند، میخواهند کاری بکنند ولی نمیشود، معلوم میشود که یک گره علمی این وسط هست، این گره را باید باز کرد ...
... این گره را باید پیدا کرد ... تا بعد بشود بازش کرد ...
فعلاً هر کسی دارد این طناب را به یک سمت میکشاند و میگوید به من اعتماد کنید که راه درست این راه است ... شاید بخاطر همین است که برایند نیروها صفر است و ما از جایمان تکان نمیخوریم ...
خدا چی کار کند کسانی را که مقابل کرسیهای آزاداندیشی مقاومت یا در راهاندازی آن کوتاهی کردند ...
اگر پورت پولشویی رو ببندیم ... دیگه با مرجان شیخ الاسلامی ها و بابک زنجانی ها طرف نیستیم و سیستم میتونه جلوشون رو بگیره ولی در اینصورت نمیتونیم پول بفرستیم به لبنان و سوریه و .... چون رد پولها و مقدارشون مشخص میشه
بنده نمی خواهم تاپیک به این مسائل کشیده شود، اما باز میترسم سکوت بنده به منزله صحیح بودن این سخنان تلقی شود!!
کمک های استشاری ما در سوریه و لبنان که به صورت واضح در امنیت ما نقش داشته و دارد میشود دستمایه حمله خود مردم ما، در حالی که آمریکا از آن طرف کره زمین بودجه ملتش را در خاورمیانه خرج می کند و در تمام کشورهای اطراف ما پایگاه نظامی دارد اما کسی چنین سخنانی نمیزند!
این سخنان را فقط در شبکه های ماهواره ای شان برای ما میزنند و در گوش مردم ما فرو میکنند!!
شما خودتون از بین این هر کسی ها، کدوم رو انتخاب میکنید؟ بر چه اساسی انتخاب میکنید؟
سلام
من هم نظر خودم را دارم، که تا حدودی در همین تاپیک نسبتاً مبسوط توضیح دادم ... اینکه مشکل از قانون هست ولی بیشتر از آن از مجریان قانون و ناظران انجام قانون است ... و این مسأله شرح و بسط زیادی دارد و شاخههای زیادی پیدا میکند اگر اول مورد توافق قرار بگیرد که مشکل از همینجاست ... اما آنچه که مسلّم است این است که مطالبهگری زمانی میتواند درست شکل بگیرد که مشکل به درستی تشخیص داده شده باشد ...
میشه دقیقا مشخص کنید منظورتون از "کسانی"، کیا هستند؟
مخصوصا اونایی که کوتاهی کردند، کیا کوتاهی کردند؟
عمدتاً دانشگاهها، و دولتها ... صداوسیما هم کم تقصیر ندارد، گرچه در سالهای اخیر (بخصوص از بعد از ۸۸) پیشرفت معناداری در این زمینه داشته است
منظورتون از تکان نخوردن از جایمان چیه؟ پس این پیشرفت دشمن شکن رو چطور تفسیر میکنید؟
پیشرفتمان در این زمینههایی که بحث میکنیم نبوده است، بحث ما روی مشکلات کشور است نه پیشرفتهای کشور ... اگر در رفع همین مشکلات خاص هم پیشرفتهایی داشتهایم که حتماً داشتهایم، اما این پیشرفتها در تراز انقلاب و آرمانهای انقلاب و ادعاهایمان نبوده و نیست ... داریم در مورد مشکلاتی صحبت میکنیم که نسبت به آنها فقط شعار و وعده داده شده است و خود مسؤولین هم ظاهراً نمیدانند که بجز حرف زدن دیگر چه کارهایی میشود انجام داد ... شاید بخاطر همین حداکثر فقط جلسه میگذارند و سمینار میگذارند و بیش از پیش منابع ملی را به هدر میدهند ...
مطالبهگری زمانی میتواند درست شکل بگیرد که مشکل به درستی تشخیص داده شده باشد ...
موافقم. من بین مجری قانون و قانون گذار تفاوت قائل میشم و اصلا از مجریان قانون انتظار عملکرد شرافتمندانه هم ندارم. اصلا اینکه مجری قانون چطور آدمیه برام موضوعیت نداره.
اما سوال من این بود که منی که از مریخ اومدم و اصلا با چند و چون شرایط کشوری که بهش میگن ایران آشنایی ندارم، از بین این کسانی که طناب را به سمت خودشان میکشند و ادعا میکنن نظر و ایده ی خودشون درسته، کدوم رو برای حمایت و همراهی انتخاب کنم؟
عمدتاً دانشگاهها، و دولتها ...
اینا که حزبی رفتار میکنن. دیگه امروز تهی بودن افکار حزبی در ایران آشکار شده. به شخصه از افکار تهی هیچ انتظاری ندارم و به نظرم اون کسانی که در برقراری کرسی های آزاد اندیشی کوتاهی کردند، دانشگاه ها و دولت ها نیستند، چون اینها از همون اول هم قرار نبود همچین کارهایی انجام بدن. به نظرم شما هم منتظر نباش یه روزی مثلا دولتی سر کار بیاد که کرسی آزاد اندیشی واقعی (نه نمایشی) را بندازه.
بحث ما روی مشکلات کشور است نه پیشرفتهای کشور
برای من سواله که شما چطور (رفع) مشکل و پیشرفت رو از هم جدا میکنید؟ پیشرفت یعنی همون رفع مشکلات دیگه. معنی دیگه ای داره؟
این پیشرفتها در تراز انقلاب و آرمانهای انقلاب و ادعاهایمان نبوده
شما میتونید این تراز رو بیان کنید؟ یعنی اون نقطه ایده آلی که اگه بهش دست پیدا میکردیم، اونوقت میگفتیم در تراز انقلاب پیشرفت داشتیم، کجاست؟
خود مسؤولین هم ظاهراً نمیدانند که بجز حرف زدن دیگر چه کارهایی میشود انجام داد
این هم برای من سواله که این مسئولین چرا اینقدر با ما فرق دارن؟ مگه این مسئولین هم از خود ما نیستند؟ پس چرا مایی که اینجا داریم گفتگو میکنیم میدانیم که بجز حرف زدن باید کارهای دیگه ای هم انجام بشه، اما مسئولین نمیدونن؟ یا مثلا اگه من و شما مسئول بودیم، آیا بجز حرف زدن اقدام دیگه ای هم میکردیم؟
(بر اساس تجربه ای که از تاپیک های گذشته داشتم، این سوالات من منجر به عصبی شدن کاربری که ازش سوال میکنم میشه و فکر میکنن برای مسخره بازی یا خودشیرینی سوال میکنم.
اگر تمایل ندارین پاسخ ندین، اما اگه پاسخ میدین، این سوالات ادامه داره.)
اول اینکه محال است قانونی را طرح ریزی کرد که نتوان آن را دور زد، محال است به گونه ای ساختار ریخته شود که نشود اختلاس کرد، حتی منذر بن جارود در حکومت علی(علیه السلام) هم اختلاس کرد!
سلام مجدد
بله هر قانونی را میتوان دور زد، اما بدون شک قوانین بهتر دور زدنشان سختتر است
و هر چه قوانین و ساختار با حساب و کتاب چیده شده باشد سوء استفاده از قوانین هم سختتر میشود
اخوی بنده 5 سال وین بود، میگفت ایرانی ها چطور قوانین آنجا را دور می زده اند، اما مردم خودشان اصلاً به این فکر نمیافتادند که میشود قوانین را دور زد!
خب برادر عزیز بنده هم سوالی در همین مورد در پست 12 از شما پرسیدم، لطفاً پاسخش را بفرمائید:
چرا حکومتی که بر مبنای بهترین قانون الهی یعنی اسلام بنا شده است (جمهوری اسلامی ایران) پر است از باندبازی، تعصبات غلط، رانت، بیمسئولیتی و....
اما حکومتی که مبنایش شینتوئیسم و بودیسم است (ژاپن) ، یا کشورهای لائیک و یا مسیحی تحریف شده (اتریش و...) کمتر به این مسائل مبتلا هستند؟
آیا اگر کارخانه ایران خودرو و سایپا را به مسئولین تویوتا بسپاریم ساختارها را زیر و روز نخواهند کرد؟ و اگر کارخانه تویوتا را به مدیران ایران خودرو سایپا بسپاریم چه خواهد شد؟ آیا ساختارهای شرکت تویوتا موجب اصلاح این مسئولین خواهد شد یا بالعکس، ساختارهای آنها هم به هم می ریزد و هرچه فک و فامیل دارند مسئولیت های مهم تویوتا را بر عهده خواهند گرفت؟
شما باز هم رشد و شکلگیری مسئولان ایرانخودرو و سایپا را در محیط ایران و با ساختار و قوانین ایران نادیده گرفتید
و در مقابل رشد و شکلگیری مسئولان تویوتا و نیسان و.... را در محیط ژاپن و با ساختار و قوانین ژاپن نادیده گرفتید
برادر عزیز، مسئول ایرانی را خودمان بار آوردهایم و مسئول ژاپنی را هم آنها بار آوردهاند
در پست بعدی مثالی میزنم که صحبتم روشنتر شود
بنده جدّا معتقدم تا مسئولین درست نشوند آن ساختارهای مطلوب پدید نمی آید، چون قرار نیست من و شما مستقیما آنها را بسازیم؛ یعنی نهایتا می توان گفت بین خوب و بد بودن مسئولین و خوب و بد بودن ساختار رابطه متقابل و دیالکتیک وجود دارد، اما گام اولی که در این راستا باید برداشته شود اصلاح مسئولین است، چرا که تغییر ساختارها از سوی مسئولین اتفاق می افتد
قربان شکل ماهت خب من هم که در اولین پست همین را گفتم!
درخواست میکنم یک بار دیگر مطالعه بفرمائید: پست 11
کاملاً درست است
بانک اصلاً یعنی ربا! و بانکداری اسلامی معنایی جز ربای اسلامی ندارد!
اگر دوستان عزیزی مثل استاد "مسلم" بخواهند ایرادات ساختاری بانک را برایشان توضیح خواهم داد
7. صبح تا شب تلویزیون همه کانال هاش امتحان دینی میگیره مزخرف ترین سیستم دنیاست
باز هم درمورد روش اجرا کاملاً با شما موافقم
البته فقط در روش اجرا
6. سیستم شورای نگهبانی که نمیتونه بین این همه ایرانی مدیر و مدبر این کاندیده ها رو برای ریاست جمهوری در میاره مزخرف ترین سیستم دنیاست
بحث شواری نگهبان جدا، ولی خداوکیلی رای دادن ما هم جزء مرخرفترین رای دادنهای دنیاست!
وقتی مبنای رای دادن ما این باشد که کدام کاندیدا قرار است تلگرام را آزاد کند یا به زنها اجازه بدهد به ورزشگاه بروند، دیگر بهتر است زیاد بحث رای دادن را وسط نکشیم! چون گندکاری خودمان بیشتر از همه رو میشود!
4. سیستم امر به معروف اشتباه ترین دستور دنیاست
شما در تمام دنیا و بین تمام قوانین نمیتوانید قانونی زیباتر، قدرتمندتر و کاراتر از امر به معروف و نهی از منکر پیدا کنید
حتی خود غرب هم بخش مهمی از پیشرفتش را مدیون امر به معروف و نهی از منکر است
منتهی باید بدانید معنای امر به معروف و نهی از منکر بسیار گستردهتر از این است که به خانمی بگوئیم روسریت را بیار جلو!
فقط و فقط به حضور مسئولین بی غیرت و بی سروپا در مرکز قدرت هست
که با انتخاب مستقیم و غیر مستقیم خود مردم به قدرت رسیدند
مسئولینی که از آمریکا و اسرائیل می ترسند
... این گره را باید پیدا کرد ... تا بعد بشود بازش کرد ...
[FONT=arial]نمیتوان مردم را مقصر دانست در دنیای مدرن مجراهایی که مردم میتوانند تاثیرگذار باشند صحنه انتخابات هست و نظارت مردمی
[FONT=arial]حال شما و انصافتان
[FONT=arial]در این کشور به یمن نظارت شورای نگهبان و قوه قضاییه غیر مستقل چند فاجعه بزرگ بر مردم رفته که سه تای آن از همه مهمتر هست
[FONT=arial]مردم از روزنامه و رسانه های آزاد که از حقوق اصلی شان هست محروم شده اند با این کار چشم و گوش مردم تنها آنرا میبیند و میشنود که رسانه های مورد اعتماد دولت و حکومت میگویند و آنان که به رسانه های داخلی توجه نمیکنند اسیر رسانه های خارج از کشور میشوند که منشأ ناشناخته یا خصمانه دارند پس با بسته شدن رسانه های مردمی بیشتر اخبار در دسترس مردم یا زائد هستند یا کذب و شایعه
[FONT=arial]این تنها ظلم بر مردم نیست
[FONT=arial] بواسطه نظارت حکومتی آن عده که توان بدست گرفتن امور دارند یا اصلا شرایط انتخابات را ندارند یا از صحنه انتخابات حذف میشوند مردم هم مجبور میشوند از میان افرادی که به هیچ وجه شایسته نیستند یکی را انتخاب کنند که در این چند دهه مشخص شده از هر جناح که باشند خرابکاری میکنند
[FONT=arial]و ظلم مضاعف تر احزاب مستقل وجود ندارند که نماینده فکری نخبگان اجتماع باشند. همچنین اتحادیه های کارگری و صنفی مقتدر که بتوانند از حقوق خودشان به صورت قانونی دفاع کنند، وجود ندارند
[FONT=arial]مرجان شیخ الاسلامی با اصلاح طلبان معرفی میشود و در تیم اصول گرایان قدرت می گیرد و آخر هر چه را غارت کرده به خارج میبرد
[FONT=arial]با این اوضاع میخواهید چه کسی احساس تکلیف کند وقتی به مردم احترام نگذارید و مثل یک رمه به آنها نگاه کنید که محتاج چوپان هستند همین میشود مگر گوسفند احساس تکلیف میکند؟
و طنز و کمدی چوپان و رمه این هست که : چوپان هر چقدر به خود سختی دهد و از خود گذشتگی کند و گرگ ها را بتاراند یا از رمه دور کند و در نهایت صداقت رمه را تر و خشک کند و راهنمایی کند وظیفه ذاتیش فرستادن رمه به کشتارگاه هست!
صحنه انتخابات هست و نظارت مردمی
حال شما و انصافتان
اگر مشکل از شورای نگهبان بود ما باید در شورای شهر شاهد نتیجه ای بهتر می بودیم؛ اما نه تنها می بینیم که وضعیت به مراتب بدتر است و هر از چندگاهی شاهد اختلاس و بازداشت برخی اعضا شورای این شهر و آن شهر هستیم! بلکه می بینیم مردم باز هم به کاندیداهای مستقل تمایل چندانی نداشته و جناحی رأی می دهند! بنابراین آنچه انتخاب مردم را جهت دهی می کند نه فیلترینگ شورای نگهبان، بلکه نوع نگرش مردم و قدرت تبلیغات است که کاندیداهای مستقل را ناکام می سازد. بنابراین نبودِ شورای نگهبان قطعا وضعیت را بدتر می کرد!!
و باز علاوه بر اینکه تأیید صلاحیت کاندیداهای مختلف با سلایق مختلف، و روی کار آمدن دولت هایی که رویکردهای متفاوت و گاهی متضاد دارند، شائبه غیر مستقل بودن شورای نگهبان را بی اعتبار می سازد.
بنابراین در راستای اینکه «چرا احساس تکلیف نمی کنیم» و «باید چه کنیم» نباید توپ را در زمین شورای نگهبان انداخت.
در مورد آزادی بیان مطبوعات هم انتقاداتی دارم به کلام شما که با اجازه شما عبور می کنم
مردم انگلیس به شدت از اینکه ثروتشون رو به رخ بکشن بدشون میاد . امکان نداره شما یک متمول انگلیسی رو ببینی که در حال فکر فروشی باشه چه با زیبایی ظاهریش چه با پولش و چه با ارتباطاتش ; انگلیسی ها از نشون دادن ثروتشون بی زار هستند و یه جور بی کلاسی میدونن
یا در مورد اینکه شما مثلا بی خانمان هستید باز اونها بهتون احترام میزارن و این رونوعی کسر شان میدونند که به خاطر نداریتون بهتون احترام ندارن
یا در مورد رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ; بیشمار رفتارهایی دارند که در هیچ آیین راهنمایی و رانندگی نوشته نشده ولی اینها با خودشون میگن من با کلاس هستم و باید اینگونه رفتار کنم و اگر اینگونه رفتار نکنم خیلی خیلی بی کلاسی هست
بخوام براتون مثال بزنم اینقدر تعدادشون زیاد هست که قابل شمارش نیست .
دخترها و پسرها برای پول با هم ازدواج نمیکنند و به خاطر پول از هم جدا نمیشن چون بی کلاسی هست ؛ چون یک دختر یا پسر انگلیسی در شان خودش نمیبینه که برای پول از عشقش جدا بشه یا به خاطر پول با کسی ازدواج کنه
در متروها و قطارها وقتی یک دختر وپسر کنار هممیشینن به راحتی با هم سلام میکنند و تا آخر مسافرتشون با هم در مورد مدرسه و زندگی صحبت میکنند و بعدش هم به راحتی بدون اینکه اتفاقی بیوفته هر کدومشون میرن دنبال کارشون چون بی کلاسی میدونن که در مترو بنشینند و کیلومترها بقل کسی باشند و هیچ رفتار اجتماعی از خودشون نشون ندن
و ....
ببینید
ریشه تمام تمدن یک کشوری مانند انگلیس شخصیت ووجود خود اون شخص هست .
خودتون من رو میشناسید ; الان در حدود 15 سالی میشه که من در حدود 10 تا شرکت ایرانی کار کردم و بردها و سورس های اونها رو دارم ... و وضعیت اعتقادات من رو هم میدونین ... من در کمتر از یک ماه میتونم در همین کشور بیست تا دستگاه الکترونیکی به ثبت برسونم و برای خودم کسی بشم ولی این کار رو دزدی میدونم و در حد شخصیت من نیست که بخوام این کار رو بکنم
و ....
بزارین یک سری بزنیم به قوانین کشور انگلیس ... شما به راحتی میتونین به صورت الکترونیکی بلیط قطار تهیه کنین و به راحتی برین و ازش استفاده کنین ... کسی هم نمیاد چکتون کنه .... وای هر پنج بار یا هر ده بار یک بار میان و چک میکنن و اگر بلیط نداشته باشی یک راست میبرنت زندان
و همه انگلیسی ها براشون اعتبار و با کلاس بودن خیلی مهم هست و هیچ کسی بدون بلیط سوار نمیشه
هر انگلیسی یک میزانی اعتبار داره و شما میتونین به صورت آنلاین میزان اعتبار خودتون رو متوجه بشین .... هر چقدر کاره بهتری انجام بدین مالیات بیشتری پرداخت کنین اعتبارتون بالاتر میره و هر چقدر خلاف بزرگتری انجام بدین از اعتبارتون کم میشه حتی دیرکرد پرداخت آب بها میتونه اعتبار شما رو پایین بیاره
و اگر شما در انگلیس اعتبارتون خوب باشه میتونین با پرداخت نیم درصد بهای یک خونه اون رو صاحب بشین و به مرور بقیه اش رو در غالب وام پرداخت کنین
همه فهمیدن که وجودشون مقدس هست وجودشون اعتبار داره ونباید حاضر بشن که اعتبارشون رو از بین ببرند
خوب ببینید این کشورها چی کار کردن ...
اومدن سیستمهایی خلق کردن که آدمها در درون اون سیستمها رشد میکنند و بزرگ میشن ... یاد میگیرن که برای خودشون وهمنوعشون ارزش و احترام قایل بشن
من با سیستمهایی مثله مهریه و امر به معروف و ....اساسا مشگل دارم مثالهاش در اینترنت زیاد هست آخوندهایی که به دخترهای بد حجاب گیر میدن و اربده زنی میکنن تو خیابون و .... یا تظاهرات و شعارهای مرگ بر دنیا گفتن و مهریه و .... اینا همشون از نظره من بی کلاسی هست
اگر مرد بتواند سکس کند مهریه کامل است
اگر نکند مهریه نصف است
اگر تا فلان جا فرو رود حلال است اگر فرونرود بهمان است
اینها جواب نمیده ... ربطی به نوع اجراشون نداره .... بی کلاسی هست توهین به شعور ادمهاست و ....
منذر بن جارود در حکومت علی(علیه السلام) هم اختلاس کرد!
اولاً دوران حکومت امام علی(ع) 5 سال بود که آن هم پر بود از جنگهای داخلی
جنابشان زمان کافی برای تغییر ساختارها را نداشتند. با این وجود دست به تغییرات مناسبی هم در ساختار حکومتی زدند
ضمن اینکه نوع نظام مندی حکومت در آن دوران با زمان ما از نظر گستردگی و عوامل تاثیرگذار چندان قابل قیاس نیست
ثانیاً همین که میفرمائید در زمان امام علی(ع) هم مسئولین ناسالم وجود داشتند این معنا را میرساند که حتی امام علی(ع) هم نمیتوانستند تمام مسئولین را خالص کنند!
امام راهکار حضرت چه بود؟ اینکه از مهرههای نظام با اخلاقیات مختلف تا جای ممکن بهترین بهره را ببرند
کاری که در مقیاس کوچکتر رهبر عزیز هم انجام میدهند و بعضیها ناخواسته در زمین ایشان بازی میکنند :ok:
کاری که خیلی از مسئولین بالا رده یا دانشش را ندارند یا عرضهاش را
آیا ساختارهای شرکت تویوتا موجب اصلاح این مسئولین خواهد شد یا بالعکس، ساختارهای آنها هم به هم می ریزد و هرچه فک و فامیل دارند مسئولیت های مهم تویوتا را بر عهده خواهند گرفت؟
همانطور که قبلاً هم عرض کردم اگر قرار است مقایسه کنید باید مسئولین ایرانی را به دوران کودکی باز گردانید
سپس آنها را به ژاپن ببرید و با ساختار آنجا پرورش داده و بزرگشان کنید. و مسئولین ژاپنی را هم از کودکی در ایران پرورش دهید
آن وقت ببینید نتیجه چه میشود
خب با اجازه چند نمونه از تاثیر مستقیم تغییر قانون و ساختار در اصلاح امور را خدمت شما عرض میکنم:
1 -
تعرفه واردات خودرو در ایران بین 80 تا 120 درصد است در حالیکه درکشوری مثل ژاپن نهایتاً 10 درصد است در ایران مسئول خودروسازی نیازی نمیبیند که بر کیفیت محصولاتش اضافه کند چون مردم بجز خرید خودروی او انتخاب دیگری ندارند
اما همین مسئول بیتقوا، اگر فرضاً به ژاپن برود و بخواهد خودروی بیکیفیت تولید کند در کمترین زمان باید بازار را به سایر رقبا واگذار کند
نمونهء داخلی ایجاد بازار رقابتی در ایران، در بخش it اتفاق افتاد و آقای جهرمی با اجرای یک طرح ساده بازار اینترنت ایران را تغییر اساسی داد
قبلاً در ایران شما به زور میتوانستید اینترنت با حجم 20 گیگ خریداری کنید. اما آقای جهرمی قانونی قرار داد که به موجب آن
ارائه دهندگان اینترنت موظف شدند یک حداقل را رعایت کنند. کمتر از آن جرم حساب شد اما افزودن بر آن آزاد گذاشته شد. بدون هیچ اعمال زوری!
مثلاً برای اینترنت 8 مگابیت بر ثانیه حداقل ارائه ظرفیت 50 گیگ درنظر گرفته شد (مقدار دقیقش یادم نیست، فرض میکنیم) و همه موظف به اجرای این حداقل بودند
اما در همان ابتدا یکی از isp ها 60 گیگ ارئه کرد و مشتریان بخاطر همین 10 گیگ حجم بیشتر به سمت او رفتند
شرکتهای دیگر که دیدند دارند مشتریان خود را از دست میدهند یکییکی شروع به افزودن مزایای بیشتر برای مشتریان کردند
یکی 70 گیگ ارئه کرد، یکی 100 گیگ، دیگری 200 گیگ، یکی دانلود رایگان شبانه اضافه کرد و.....
بطوری که الان خود من اینترنت با حجم 640 گیگ در ماه (320 گیگ بینالملل) و دانلود رایگان شبانه با سرعت 8 مگ را فقط با قیمت 50 هزارتومان خریداری کردم!نکته مهم اینکه آقای جهرمی نه رؤسای isp ها را با رؤسای جدید عوض کرد و نه تقوای آنها را افزایش داد! بلکه فقط بازار رقابتی ایجاد کرد
و در نتیجه این خود فروشندگان بودند که بخاطر بقا در بازار مجبور شدند که خدمات بهتر ارائه کنند، ولو اگر بیتقوا باشند
2 - در کشورهای دیگر، حتی در عراق و افغانستان!! ساختار حکومی به گونهای است که مسئولین موظف هستند شرایط خود را شفاف کنند
از داراییها گرفته تا نوع آرای آنها در مجلس و دولت باید کاملاً شفاف بوده و در دسترس عموم قرار بگیرد
اما در ایران که مسئولینش داعیهء خدمت به مردم را دارند، میزان شفافیت تقریباً 0 است!!!
شما در ایران هرگز بطور رسمی نمیدانید داراییهای مسئولین اجرایی و یا نمایندگان مجلس چقدر است
و به تبع آن نمیدانید که پس از پایان دوره سیاسی آیا چیزی به دارایی آنها افزوده شده است؟ و اگر افزوده شده چه مقدار است؟
شما در ایران نمیتوانید متوجه بشوید که نماینده شما در مجلس به فلان طرح رای مثبت داده است یا رای منفی!
اما در کشورهای دیگر همین شفافیت داراییها و آراء و نظرهای سیاسی باعث میشود یک فرد مسئول نتواند به راحتی زیرآبی برود
بله من هم میدانم در آنجا هم اختلاس میشود، اما بحث این است که دست و بال مسئولین آنها خیلی بستهتر است
از طرفی مردم میدانند نمایندگان آنها چه آرائی صادر کردهاند و این را در انتخابات بعدی لحاظ میکنند
3 - صحبت از مسئولین ژاپنی کردید. خاطرتان هست چند سال پیش در بازی ایران و کرده جنوبی در استادیوم آزادی چه اتفاقی افتاد؟
در حالیکه بازی در ایران برگزار شد و ایران هم پیروز میدان بود، بعد از بازی ایرانیها استادیوم را پر از آشغال کردند و رفتند
اما کرهایها ماندند و استادیوم کشور دیگر که آنها را شکست داده بود را تمیز کردند، سپس به خانه رفتند!
خب راه ساده این است که بگوئیم کرهایها تقوا داشتند و ایرانیها نه!
اما موضوع برمیگردد به ساختار آموزش و پرورش این کشورها
مثلاً در ژاپن و کره سرایدار مدرسه تقریباً وجود ندارد و پس از اتمام کلاس این خود دانشآموزان هستند که باید کلاس را تمیز کنند
و این دانشآموزان با همین ساختار تربیتی رشد میکنند و انجام کارهای شخصی در ذهن آنها نهادینه میشود
که نتیجه این روش تربیتی را باید در استادیوم آزادی مشاهده کنیم
4 - در اینجا میخواهم یک عمل زیبا از پیامبر خودمان حضرت محمد(ص) بازگو کنم. هرچند همه از آن اطلاع داریم ولی شاید تا کنون از این زاویه به آن نگاه نکرده باشیم
در تمام دنیا رسم است که وقتی از دشمن اسیر میگیرند، آنها را زندانی میکنند که طبیعتاً هزینههای مادی، زمانی و انسانی در پی خواهد داشت
اما زمانی که سپاه اسلام از سپاه دشمن اسیر میگرفت پیامبر(ص) چه کار میکردند؟ میگفتند هر اسیری که به 10 مسلمان سواد بیاموزد آزاد خواهد شد
یعنی فقط با یک تغییر ساختار ساده چند نشان را با هم میزدند: الف) هزینه نگهداری از تعداد زیادی اسیر جنگی را کاهش میدادند ب) زمینهساز باسواد شدن تعداد زیادی از مسلمانان میشدند پ) به راحتی معلم رایگان برای مردمش فراهم میفرمود بدون آنکه بخواهد هزینهای جداگانه پرداخت کند ت) زمینه هم صحبتی کفار با مسلمانان را فراهم میکردند که چه بسا منجر به مسلمان شدن کفار میشد ث) رافت و نیت خیر خود را به دشمنان نشان داده و افکار عمومی را به نفع مسلمانان تغییر میدادند
به عبارتی پیامبر(ص) بجای آنکه مستقیماً بخواهند کفار را به اسلام دعوت کنند یا مسلمانان را به سوادآموزی ترغیب کنند
فقط با اجرای یک طرح و تغییر در ساختار معمول گرفتن اسیر، به تمام این اهداف رسیدند
سلام
اگر اجازه بدهید روز موضوع تاپیک متمرکز بشویم. البته مهریه هم میتواند به عنوان یک قانون داخل موضوع به حساب بیاید
اما به نظرم به کلیات و قوانین تاثیرگذار و اصلی بپردازیم بهتر است
سلام
اگر اجازه بدهید روز موضوع تاپیک متمرکز بشویم. البته مهریه هم میتواند به عنوان یک قانون داخل موضوع به حساب بیاید
اما به نظرم به کلیات و قوانین تاثیرگذار و اصلی بپردازیم بهتر است
آقا رضا بحثی سرش نیست ولی دوست دارم حداقل به این فکر کنیم که چی میشه که رییس جمهورهای ما در انتخابات اینجوری هم دیگه رو خراب میکنن ... هر کدومشون با بیست کیلو پرونده میان در درون تلویزیون و تلویحی میگن نگو تا نگم . و رهبر هم گوشزد میکنه که هم دیگه رو خراب نکنین
و از اونطرف وقتی انگلیس میخواد از اتحادیه اروپا خارج بشه چی میشه که دیوید مکرون خودش استعفا میده و علت رو این عنوان میکنه که استراکچرهای ذهنی اش به گونه ای بوده که انگلیس رو در درون اتحادیه اروپا به موفقیت برسونه چون هیچ ایده ای برای موفقیت انگلیس خارج از اتحادیه اروپا نداشت خودش استعفا میده
این ها باور کنین ساختار هست ... سیستم سازی هست
بیاین و مقایسه کنین با فلان مذهبیونی که بیست تا شغل رو چسبیدن و به همشون گند زدن
یه مثال راحت تر میزنم
سابقا خیلی ها بساز بفروش بودن و ساختمونها رو ارزون قیمت تموم میکردن تا سود بیشتری ببرن
آسانسورها کشته میداد
سقف ها میریخت
تا اینکه اومدن گفتن هر کی میخواد بساز بفروش بشه باید یک سری دوره ها رو بره
دیگه بساز بفروش ها میدونستن که فلان کار اشتباه هست تن و بدنشون میلرزید و میدونستن که فلان دیوار مشگل داره
بحث سره همین هست به نظره من ساختارها باید بهگونه باشه که یک دولتمرد حالش از خودش به هم بخوره وقتی که میخواد فکر اختلاص رو بکنه
کاربر "آرمان" خیلی خوب در پست 105 توضیح دادهاند
ببینید اشتباه ما این است که کارها را جابجا انجام میدهیم
اگر به زندگی معصومین(ع) هم مراجعه کنیم میبینیم که در موضوعات شخصی سعی میکردند با مدارا و دعوت به سوی تقوا مسائل را حل کنند
مثلاً اگر کسی شراب میخورد یا زنا میکرد با شیوههای مختلف سعی میکردند او را اصلاح کنند
اما در مسائل اجتماعی فقط و فقط قانون حکمفرما بود و با کسی شوخی نداشتند
اما در کشور ما دقیقاً برعکس است! خانمی را بخاطر رقصیدن میآورند در تلویزیون و از او اعتراف میگیرند
قطعاً از نظر من هم کار او گناه بود اما یک برخورد ساده کافی بود. نه اینکه آبرویش را ببرند!
بعد از آن طرف میبینیم با فراریان مالیاتی مدارا میشود و تازه شامل بخشودگیهای مالیاتی هم میشوند!
بنابراین با حرف شما کاملاً موافقم. فقط این میان یک نکته است و آن اینکه
همین ساختار را افراد عاقل، دانشمند و دلسوز باید اصلاح کنند. وگرنه خودبخود ساختار و قوانین اصلاح نمیشوند
موافقم. من بین مجری قانون و قانون گذار تفاوت قائل میشم و اصلا از مجریان قانون انتظار عملکرد شرافتمندانه هم ندارم. اصلا اینکه مجری قانون چطور آدمیه برام موضوعیت نداره.
سلام،
این وقتی میتواند درست باشد که مجری قانون تحت نظارت همان قانونگذار یا کس دیگری باشد، و آن قانونگذار آدم درستوحسابی باشد ... مگرنه مجری قانون هم باید خودمراقبتی داشته باشد ... با فقط اصلاح قانون چیزی درست نمیشود ... قوانین این مملک پر است از مواردی که اصلاً تا کنون اجرا نشدهاند، هیچ کسی هم انگار برایش مهم نیست، نه مجری قانون و نه خود قانونگذار ... قانونگذارها انگار حواسشان نیست که باید نظارت کنند، باید دولت را به سلابّه بکشند که چرا قوانین را اجرا نمیکند یا درست اجرا نمیکنند، آنها هم فقط مدام دارند دوباره قانون میگذارند ... بماند که همان قوانین را هم کردهاند لحاف ماماندوز که پر است از وصله و پینه و آنقدر نسخهها متفاوت شده است که گاهی مجری قانون نمیداند کدام تبصره را باید الآن اجرا کند ...
اما سوال من این بود که منی که از مریخ اومدم و اصلا با چند و چون شرایط کشوری که بهش میگن ایران آشنایی ندارم، از بین این کسانی که طناب را به سمت خودشان میکشند و ادعا میکنن نظر و ایده ی خودشون درسته، کدوم رو برای حمایت و همراهی انتخاب کنم؟
شما از مریخ آمدهاید؟ نمیدانم چرا این سؤال را میپرسید ... میخواهید یک بحث فلسفی کنید که از اولیالأولیات شروع میکنید؟
اول باید مشکل را شناخت، بعد دید چه کسی دارد برای آن مشکل راه حل نشان میدهد ...
کسانی که خودشان را تافتهی جدابافته تصور میکنند مردم باید به حضور ایشان در مناصبشان مفتخر باشند و خدا را روزی هزار مرتبه شکر کنند، این آدمها هم شاید بخواهند با صداقت تمام به مردم رسیدگی کنند، ولی برداشت ایشان از مشکلات چیست؟
این کسی که میگوید ایران باید fatf را امضا کند و بعد خودش میگوید که میدانم آمریکا و غرب کلاً قابل اعتماد نیستند ولی اینطوری حداقل یک بهانه کمتر به ایشان دادهایم، آیا حواسش هست که این fatf یک سری مفاد هم دارد یا فقط به چشم یک بهانه که باید به غرب نداد بهش توجه میکند؟
گاهی هم اختلاف نظرها به اختلاف جهانبینیها برمیگردد ... در این صورت باید دید کدام جهانبینی با جهانبینی اصل نظام سازگار است که بعد در آن جهانبینی مشکلات و علت مشکلات تشخیص داده شوند ... مثلاً این خانمی که اینجا به کمک کردن به سوریه معترض هستند حرفشان درست است، ولی در جهانبینی خودشان که شبیه است به جهانبینی مخالفان این نظام (یا بیخبران داخل نظام و البته شاید گاهی برخی از مسؤولان خیلی مطلع نظام!)، بخاطر همین ما اگر بخواهیم در این نظام و در چهارچوب همان مشکلات را حل کنیم منطقی نیست مشکلات را از زاویهی نگاه ایشان بررسی کنیم ...
اینا که حزبی رفتار میکنن. دیگه امروز تهی بودن افکار حزبی در ایران آشکار شده.
برای کی آشکار شده؟ برای من و شما شاید، ولی آنها که هنوز دنبال این حرفها هستند ظاهراً هنوز برایشان خیلی چیزها مشخص نشده است ... به قول یک بندهی خدایی در همین صدا و سیما میگفت که کار حزبی در ایران بیمعناست، چون مثلاً یک حزب میآید از یک کاندیدا حمایت میکند و بعد یکی از ارشدهای آن حزب میرود به کاندید رقیب رأی میدهد، از او میپرسند چرا؟ میگوید تکلیف شرعی خودم را حمایت از ایشان دیدم ... چون تکلیف شرعی اصولاً فردی است و اجتماعی نیست، معنا ندارد کسی خودش را در همهی تصمیمهای یک حزب محصور کند و بگوید چون در فلان موارد یا در خطوط کلی با شما موافق هستم پس دیگر کلاً وقف حزب هستم و بدون توجه به تکلیفم از رأی حزب دفاع میکنم، همانطور که مشرکین از فرهنگ اباء و اجدادیاشان حمایت میکردند حتیٰ اگر احمقانه بوده باشد ... خیلی لابیگری شرافت دارد و خوب است، بعضی از سیاستمداران ایرانی تازه دارند درش خبره میشوند ... رأی جمع کردنهای بیمعنا در داخل مجلس، شبیه شده است به رأی جمعکردنهای بیمعنا از مردم در انتخاباتهای مختلف، با تبلیغاتهای کور و بیمعنا و هزینههای آنچنانی و امثال آن ... گرچه این روزها حزببازی کمی دارد رنگ میبازد و مرز بین اصولگرا و اصلاحطلب شاید کمرنگ شده است، اما این لابیگریها به نظرم میرسد که شاید دارد اوج میگیرد ... این سیستم همان است که باعث میشود دموکراسی تبدیل شود به نوعی دیکتاتوری پنهان ... مثل نقشی که رسانه در مهندسی افکار مردم بازی میکند، چه در ایران و چه در ماهوارههای دشمن که ایرانیها گاهی آنها را دایهی مهربانتر از مادر تصور میکنند ... به مردم حق رأی میدهیم و آنها افکار عمومی را مهندسی میکنند که متمایل به رأی مورد نظر ایشان بشود و اسمش هم همچنان این است که رأی مردم است ...
اون کسانی که در برقراری کرسی های آزاد اندیشی کوتاهی کردند، دانشگاه ها و دولت ها نیستند، چون اینها از همون اول هم قرار نبود همچین کارهایی انجام بدن.
مطمئن نیستم متوجه منظورتان شده باشم ...
برای من سواله که شما چطور (رفع) مشکل و پیشرفت رو از هم جدا میکنید؟ پیشرفت یعنی همون رفع مشکلات دیگه. معنی دیگه ای داره؟
معنای خیلی متفاوتی ندارد، منظورم این بود که زمینههای متفاوتی را داریم بحث میکنیم، در زمینهی موشکی و هستهای و هوافضا و نانو و پزشکی و سلولهای بنیادین و امثال آن پیشرفتهای خوبی داشتهایم، اما در زمینهی عدالت اجتماعی و اقتصادی و امثال آن نه ... در زمینهی روابط بینالملل پیشرفتهای خوبی داشتهایم، اما در زمینهی امور داخلی مشکل خیلی زیاد داریم ...
شما میتونید این تراز رو بیان کنید؟ یعنی اون نقطه ایده آلی که اگه بهش دست پیدا میکردیم، اونوقت میگفتیم در تراز انقلاب پیشرفت داشتیم، کجاست؟
خدا برای کافر راهی بر مؤمن قرار نداده است آیهی قرآن است ... استقلال از کافران شاید مهمترین هدف انقلاب بوده است که تا حدود زیادی تحقق پیدا کرده است، اگر عدهای بگذارند ... اینکه مؤمنین بتوانند قدرت را در دست بگیرند تا آزادانه بتوانند خدا را عبادت کنند، و امر به معروف کنند و نهی از منکر کنند، اینکه حرف خدا بشود قانون و کالای مجاز، و حرف دشمن خدا بشود خلاف قانون و کالای قاچاق، اینها چیزهایی است که باید تأمین شود، تا حدودی شده ولی آنچه انتظار میرفت با آنچه تحصیل شده خیلی فاصله دارد ... گاهی مؤمنان آزاد شدهاند اما نه برای عبادت خدا بلکه از همه چیز از جمله از خدا و بندگی خدا ... این دیگر خودش دوباره زیر یوغ طاغوت رفتن است، از چاله درآمدن و در چاه افتادن است، از گیر کافران بیرون آمدن و در دام منافقان افتادن است، همانکه چند سال بعد از جنگ احد شخص ابوسفیان که الآن دیگر مسلمان است بر بالای قبر حمزهی سید الشهدا رفت و گفت که کجایی حمزه که ببینی که دینی که روزی برای آن با من میجنگیدی امروز در دستان من افتاده است ... دور از جان خیلی از مسؤولان امروز ما ...
این هم برای من سواله که این مسئولین چرا اینقدر با ما فرق دارن؟ مگه این مسئولین هم از خود ما نیستند؟
ما هم اگر مسؤول شویم معلوم نیست بهتر از ایشان شویم، که عدالت وسیعترین میدان است در مقام حرف زدن و تنگترین میدان است در مقام عمل کردن ... خیلی از مشکلاتی که مسؤولان ما دارند را اگر خوب نگاه کنیم مشکلات فرهنگی است که بیشتر ایرانیها گرفتارش هستند، به شخصه کم دیدهام کسانی را که بر اساس تقوا و خودسازی خیلی از این مشکلات را مهار کرده باشند یا توانسته باشند وظایفشان را بشناسند و چهارچوبش را رعایت کنند و حق آن را ادا کنند ... این خودش یک آسیبشناسی میخواهد و کار برای حل آن ... شدهایم عالم بیعمل ... شدهایم مصداق اینکه حضرت علی علیهالسلام فرمودهاند که علم را برای عمل کردن یاد بگیرید که ناقلان علم بسیارند و عملکنندگان به آن اندک ...
گاهی هم شاید اطلاعات زیادی کار دست مسؤولین داده است که دیگر واضحات را هم نتوانند تشخیص بدهند ... مثل آقای فلانی که تازه از بزرگان نظام هم بود ولی یک موقعی یک چیزهایی میگفت که هر انقلابی بیسوادی هم میدانست که کاملاً اشتباه است ... اگر بفرمایید که از کجا معلوم که اشتباه میگفت وقتی خودم اذعان دارم که اطلاعاتش بیشتر بود، جواب میدهم که بعد از آن افاضاتی که داشتند اتفاقات زیادی افتاد که خودشان هم فهمیدند که چه مسائل پیشپا افتادهای را اشتباه فهمیده بودند ... گاهی تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد، تا نقد نشده باشد نمیفهمد که چقدر در برخی مسائل ساده در اشتباه است، گاهی شاید یک بچه بتواند ایشان را از اشتباهی که ملتی را به فنا بدهد آگاه کند ... اطلاعات زیاد نیاز به مدیریت اطلاعات قویتری میخواهد و تحلیلش سختتر است، گاف هم در این تحلیلها گاهی پیش میآید، گاهی هم این گافها میتواند خیلی بزرگ باشد، در حدّی که شب را بگویند روز است یا برعکس ...
س چرا مایی که اینجا داریم گفتگو میکنیم میدانیم که بجز حرف زدن باید کارهای دیگه ای هم انجام بشه، اما مسئولین نمیدونن؟ یا مثلا اگه من و شما مسئول بودیم، آیا بجز حرف زدن اقدام دیگه ای هم میکردیم؟
آنها هم میدانند باید یک کاری بکنند ... چند سال پیش بود که رهبری یک چیزی فرمودند که پیگیری کنید و ایشان سریع یک سمینار گذاشتند، رهبری هم برای آن سیمنار پیام دادند که ان شاء الله به گذاشتن سمینار اکتفا نشود ... گویا یک عده فقط برای آنکه حرف رئیسشان زمین نماند و اگر رئيسشان پرسید که آن دستور من را چه کردید جوابی داشته باشند، یک کارهایی نمادین میکنند و بعد میگویند ببخشید ما سعیمان را کردیم ولی نشد، رهبری هم گفتند که واقعاً یک کاری بکنید نه اینکه فقط برای خودتان رزومه پر کنید که انگار کاری کردهاید ولی خروجی واقعی نداشته باشد ...
آنها هم میدانند که باید یک کاری بکنند ولی نمیدانند چه کار کنند ... عذرخواهی میکنم که این را میگویم، ولی ما بیشتر از روحیهی تفکر روحیهی کارگری داریم، یعنی اگر رهبری کامل همه چیز را برایشان ترسیم کنند ایشان استاد لابیگری و فشار آوردن به زیردستان برای راضی کردن رئيس و امثال آن هستند، ولی اگر مسیر برایشان با جزئيات تمام ترسیم نشود کس دیگری هم زیاد حال ندارد بنشیند فکر کند که چه کاری میتوان کرد و مشکلات احتمالیاش چیست و تبعاتش تا چند سال آینده چیست ، فکر میکنند ولی نه خیلی عمیق، آنها که عمیق فکر میکنند هم که نتیجهی فکرشان میشود یک سری اصول کلی که به کار هیچ کسی نمیآید و در کتابخانهها بایگانی میشود و البته یک خروجی مهمش هم میشود مقاله و کتاب و برای نویسندگان آن میشود آبرو و رزومه و پول و افزایش رتبه از استادیاری به دانشیاری و از دانشیاری به استادتمامی و ... چیزی که مهم نیست هم اصل مسأله است که هنوز حل نشده است ... مشکل خوب است چون از قبل وجود آن خیلیها از حتی متفکرین به نوایی میرسند، جلساتی گذاشته میشود و یک عده جمع میشوند حرف میزنند و خودشان هم امیدی ندارند که کمکی به حل مسأله کنند ... حالا هی رهبری از بالا توصیه کنند و مردم هم از پایین غر بزنند، آنها جایشان خوب است، زندگیاشان میگذرد، مشکلی هم ندارند، البته ناراحت هستند که چرا زندگی مردم پیشرفت نمیکند ولی خوب دیگر تلاششان را به اندازهی کافی کردهاند، مثل مجلس که بخاطر مشکلات پیش آمده برای مردم سر مردم منت گذاشتند و با افتخار تمام گفتند که ما بخاطر مشکلات شما به مرخصی تابستانی نمیرویم! خسته نباشند واقعاً ... اگر از من میپرسیدند که برویم تعطیلات یا به فکر شما باشیم به ایشان توصیهی مؤکد میکردم که بروند تعطیلات، هم منتشان بر سرم نبود و هم اصولاً بعضیها کار نکنند ضررش کمتر است ... حالا منظورم به مجلس نیست، ولی به قول خداوند در قرآن، بعضی چیزها سود دارند ولی ضررشان از سودشان بیشتر است و بخاطر همان ضرر هم حرام میشوند ...
با این اوضاع میخواهید چه کسی احساس تکلیف کند وقتی به مردم احترام نگذارید و مثل یک رمه به آنها نگاه کنید که محتاج چوپان هستند همین میشود مگر گوسفند احساس تکلیف میکند؟
و طنز و کمدی چوپان و رمه این هست که : چوپان هر چقدر به خود سختی دهد و از خود گذشتگی کند و گرگ ها را بتاراند یا از رمه دور کند و در نهایت صداقت رمه را تر و خشک کند و راهنمایی کند وظیفه ذاتیش فرستادن رمه به کشتارگاه هست!
جناب متحیر، شاید با برخی از فرمایشات شما موافق باشم، ولی در روایت حضرت امیر علیهالسلام آمده است که «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»، همه چوپان هستند و همه هم در مورد رعیت خودشان مسؤول هستند ... اینطور نیست که فقط حاکم چوپان باشد و مردم رمهی او باشند و بس ... به قول معروف هر مثالی از جهتی سبب قرب به مسأله میشود و از جهات دیگر میتواند معالفارق باشد و ذهن را از مسألهی اصلی دور کند ... شما ممکن است در جهانبینی خودتان روا بدانید که حکومت اسلامی کارش فرستادن رعیتش به کشتارگاه است، ولی ما این بخش فرمایش شما در معالفارق بودن آن مثال چوپان و رمه میدانید ... وجه درست مثال چوپان و رمه میتواند همان مسؤولیت چوپان نسبت به رمهاش باشد، اینکه تکتک آن گوسفندان باید حفظ شوند و بالاتر از آن تکتک آن گوسفندان باید رشد کنند، و اینکه چوپان باید در قبال تکتک آنها پاسخگو باشد ... این نگاه در مقابل نگاه جامعهشناسی در غرب قرار میگیرد که مثلاً میگویند حداکثر امکانات برای حداکثر مردم و یا نظریاتی از این قبیل ... در این نگاه کسی نباید قربانی کس دیگری شود ... بحث کشتارگاه دیگر اینجا مطرح نیست، علاوه بر اینکه چوپان گوسفندان لزوماً مالک آنها نیست که بتواند سر خود آنها را به کشتارگاه هم ببرد ... :ok:
قربان شکل ماهت خب من هم که در اولین پست همین را گفتم!
درخواست میکنم یک بار دیگر مطالعه بفرمائید: پست 11
بله اگر این باشد که ما اختلافی ندارم
اگر قرار است مقایسه کنید باید مسئولین ایرانی را به دوران کودکی باز گردانید
من اگر مسئول ایران خودرو را با تویوتا مقایسه می کنم منظورم استارت کار است، که الان باید چه کرد، ورگنه ساختار تربیتی را که قبول دارم، اما گام اول یعنی تغییر ساختار را بالاخره مسولینی که در این ساختار تربیت نشده اند باید بردارند که ظاهرا همانطور که اشاره کردم در این خصوص اختلافی نداریم
خب با اجازه چند نمونه از تاثیر مستقیم تغییر قانون و ساختار در اصلاح امور را خدمت شما عرض میکنم:
بله بنده هم قبلا در پست 16 بیان داشتم که وقتی می گویم مشکل از مسئولین است یعنی آنها از ظرفیت موجود برای ساختار سازی و اصلاح امور بهره گیری نمی کنند:
این مسئولین هستند که می توانند با ظرفیت موجود و ساختار نظام اسلامی چنین کنند و نمی کنند!!
بنابراین مجموعا با آنچه که شما می فرمایید مخالف نیستم
سلام.
پاسخ های شما منو مشتاق تر میکنه که بیشتر بپرسم.
این وقتی میتواند درست باشد که مجری قانون تحت نظارت همان قانونگذار یا کس دیگری باشد، و آن قانونگذار آدم درستوحسابی باشد
قانون که درست باشه، مجری قانون ناجور به قدرت نمیرسه. خود قانون جلوش رو میگیره. در یک ساختار قانونی ایده آل، دیگه مجبور نیستیم بین بد و بدتر انتخاب کنیم. چون بدها و بدترها اصلا وجود نخواهند داشت. از قبل از دور خارج شدن. اونجا فقط انتخاب بین خوب و خوب تر خواهد بود.
اما قبلش باید یه قانون گذار درست و حسابی اون قانون رو به وجود آورده باشه. اما سوال اینه که بالاخره تا کی باید منتظر این قانون گذار حسابی باشیم؟ اصلا از کجا بدونیم وظیفه مون انتظاره یا وظیفه ی دیگه ای داریم؟
قانونگذارها انگار حواسشان نیست
واسه شون مهم نیست ...
نمیدانم چرا این سؤال را میپرسید ... میخواهید یک بحث فلسفی کنید که از اولیالأولیات شروع میکنید؟
یه جورایی. میدونم دارم چه کار میکنم.
یکی از دلایلش اینه که وقتی یه سوالی رو از میانه استارت میزنم، بعضا پاسخی دریافت میکنم که ربطش به سوال من در حد ربط سمندر بی پای مکزیکی به واشر سرسیلندر پیکان جوانانه.
در هر صورت مدیریت پاسخ ها با خودتون.
اول باید مشکل را شناخت، بعد دید چه کسی دارد برای آن مشکل راه حل نشان میدهد ...
من فکر میکنم هنوز تعریف واحدی از مشکل وجود نداره. احتمالا شما هم با من همفکر باشید.
همچنین من فکر میکنم مقاومت شدیدی در برابر رسیدن به این تعریف واحد وجود داره، طبق گفته خودتون که هر کی ادعا داره دیدگاه خودش درسته. اولیش خود من.
کسانی که خودشان را تافتهی جدابافته تصور میکنند مردم باید به حضور ایشان در مناصبشان مفتخر باشند و خدا را روزی هزار مرتبه شکر کنند، این آدمها هم شاید بخواهند با صداقت تمام به مردم رسیدگی کنند، ولی برداشت ایشان از مشکلات چیست؟
به نکته خوبی اشاره کردید. ولی من هنوز نمیدونم منظورتون از کسانی، کیا هستند؟ حزب یا جریان خاصی مدنظرتونه؟ یا منظورتون فرا حزبی هاست؟
گاهی هم اختلاف نظرها به اختلاف جهانبینیها برمیگردد
چقدر این جمله برای من آشناست! فقط نمیدونم چرا به شما حمله نمیشه با گفتن این حرفا ...
حرفشان درست است، ولی در جهانبینی خودشان
خدا خیرتون بده.
واکنش ما نسبت به این تفاوت جهان بینی باید چگونه باشد؟ با توجه به اینکه میدونیم (البته اگه بدونیم) قصد و نیت سوئی در این تفاوت وجود نداره.
کار حزبی در ایران بیمعناست
برای همینه که من به حزب کلا آلرژی دارم. خیلی هم سعی میکنم تو صحبتام روی اینکه با احزاب کاری ندارم تاکید کنم. ولی ...
حزب در ایران، یعنی دور خودمون چرخیدن.
نقشی که رسانه در مهندسی افکار مردم بازی میکند، چه در ایران و چه در ماهوارههای دشمن که ایرانیها گاهی آنها را دایهی مهربانتر از مادر تصور میکنند ... به مردم حق رأی میدهیم و آنها افکار عمومی را مهندسی میکنند که متمایل به رأی مورد نظر ایشان بشود و اسمش هم همچنان این است که رأی مردم است ...
گفته تون کاملا صحیحه. به شرطی که حواسمون جمع باشه که هر دو طرف دارن این کارو میکنن. هر دو طرف. مثل رسانه هایی که قبل از انتخابات، مردم رو دعوت به رای دادن میکنن تا مشروعیت نظام در جهان حفظ بشه، اما بعد از انتخابات مشارکت مردم رو حمایت از نظام تفسیر میکنن.
بین حفظ و حمایت زمین تا آسمون تفاوت هست...
مطمئن نیستم متوجه منظورتان شده باشم ...
من یک دزد و یک انسان پاکدست رو جلوی شما قرار میدم. شما از کدوم انتظار داری دزدی نکنه؟
به شخصه از دزده همچین انتظاری ندارم.
ساختار علمی( مثلا دانشگاه) و سیاسی( مثلا دولت) در ایران به شکلی طراحی شده که اندیشه آزاد توش غیر قابل تعریفه. من مطلقا انتظار ندارم روزی دولتی سر کار بیاد که از آزاد اندیشی حمایت کنه. این اتفاق نمیفته مگه اینکه ساختارها اعم از علمی و سیاسی در ایران متحول شه که شما جرات داری برو تو مملکت پشت تریبون از همچین تحولی صحبت کن تا بلایی به سرت بیارن ...
در زمینهی موشکی و هستهای و هوافضا و نانو و پزشکی و سلولهای بنیادین و امثال آن پیشرفتهای خوبی داشتهایم
ببینید، پیشرفت زمانی معنا داره که اثر مستقیمش در زندگی مردم عادی جامعه مشخص باشه. از بین مثال هایی که شما زدید، فقط بخش پزشکیش در زندگی مردم عادی اثر مستقیم داشته. سایر بخش ها یا اثر نداشتن، یا اثر مستقیم نداشتن که این خودش یه مشکله.
بسیاری از تکنولوژی هایی که در صنعت فضایی در کشورهای پیشرو استفاده میشه، به فاصله کوتاهی وارد زندگی مردم میشه، مثلا ترمزهای سرامیکی خودروها و آسانسورهای آسمانخراش ها از صنعت فضایی اومدن.
همچنین تکنولوژی نظامی. دستگاهی که توسط نابغه ی همجنسگرا آلن تورینگ برای شکستن کدهای رمزی آلمان ها ساخته شد رو امروزه به زبان ساده، کامپیوتر مینامیم.
اما شما اثر مستقیم صنعت موشکی در ایران رو کجا میبینید؟ اثر غیر مستقیمش قدرت بازدارندگیه. اما اثر مستقیم چی؟
اینکه بقیه صنعت ها رو بدیم دست همین دانشمندا تا اونا رو هم متحول کنن رو هم بیش از یک پروپاگاندا در نظر نگیرید.
هر وقت تونستیم نانو رو به نان شب مربوط کنیم، میشه ازش به عنوان پیشرفت یاد کرد، در غیر این صورت 10 برابر اینی که الان مقاله منتشر میشه هم منتشر بشه، پیشرفتی اتقاق نمیفته.
یک کلام اون چیزی که امروزه به اسم پیشرفت علمی با استناد به آمار و ارقامی که واقعی هم هستند معرفی میشه، علمی که کاربردی باشه و در زندگی روزمره جامعه تاثیر مثبت مستقیم داشته باشه نیست. تعداد مقالات منتشر شده است. چیزی که خودتون هم در پاراگراف آخر اشاره ای بهش داشتین.
اما در زمینهی عدالت اجتماعی و اقتصادی و امثال آن نه
اگه مسئله ساده و خلاصه بشه راحت تر حل میشه.
کل اون چیزی که به اسم دین میشناسیم رو اگه بخوایم در یک کلمه خلاصه کنیم، میشه"قسط". یعنی همین بروز و ظهور عدالت در همه ی زمینه. یعنی همینی که الان وجود نداره. حالا اگه کسی دوست داره مسئله رو برای خودش پیچیده کنه، دیگه به خودش مربوطه.
خود ما وقتی میخوایم مثلا قدرت مند ترین کشور دنیا رو نقد کنیم، از کدوم جنبه انتقاد میکنیم؟ از همین جنبه نبود عدل دیگه. خب حالا مایی که اول تا آخر دینمون از عدل و قسط صحبت میکنه، وقتی اونجور که باید و شاید قسط برقرار نشده، چه میشه گفت؟
این دیگر خودش دوباره زیر یوغ طاغوت رفتن است، از چاله درآمدن و در چاه افتادن است، از گیر کافران بیرون آمدن و در دام منافقان افتادن است
این هم کاملا صحیحه. فقط کاش میشد همینجا نفاق این منافقان رو آشکار کرد و همچنان دوست بمونیم!!
به شخصه کم دیدهام کسانی را که بر اساس تقوا و خودسازی خیلی از این مشکلات را مهار کرده باشند یا توانسته باشند وظایفشان را بشناسند و چهارچوبش را رعایت کنند و حق آن را ادا کنند
من هم ندیدم. ولی نمیدونم چرا همیشه اصرار میشه وجود دارند! نمیبینموشون ها، ولی باید قبول کنیم هستند و الان هم با نیت خالص شب و روز در حال خدمتگذاری هستند. البته اثرات این تلاش های شبانه روزی رو هم نمیبینیم، ولی خب چه میشه کرد دیگه، باید قبول کنیم وجود دارند..
این خودش یک آسیبشناسی میخواهد
لب کلام همینه. اما آسیب شناسی زمانی شدنیه که اول بپذیریم آسیبی هست. از درون خودمون هم هست. به دیگران ربطی نداره. دیگران ممکنه روش اثر گذاشته باشن. اما وجودش علت درونی داره.
گافها میتواند خیلی بزرگ باشد
گاف هر چقدر هم که بزرگ باشه، بزرگی اسامی روش سایه میندازه و در نهایت فراموش میشه.
ما بیشتر از روحیهی تفکر روحیهی کارگری داریم
که به غلط روحیه ی انقلابی نامگذاری شده.
اگر رهبری کامل همه چیز را برایشان ترسیم کنند
اگه من بگم مشکل دقیقا همینجاست که رهبری باید همه چیز رو ترسیم کند، نظر شما چیه؟
بنده هم قبلا در پست 16 بیان داشتم که وقتی می گویم مشکل از مسئولین است یعنی آنها از ظرفیت موجود برای ساختار سازی و اصلاح امور بهره گیری نمی کنند
اما شما گفتید قوانین و ساختار ما بهترین در جهان است و میشود با همین قانون و ساختار بهترین کارها را انجام داد
مثالهای من نیز در نقد ظرفیتهای موجود بود!
در مثال 1 باید بازار رقابتی ایجاد شود تا خودروسازان مجبور به ارتقاء کیفی محصولات خود بشوند که با قوانین و ساختار فعلی امکان وقوع آن نیست
در مثال 2 باید قانونی برای شفافیت اموال و آراء در مجلس تصویب شود.
قانونی که در حال حاضر وجود ندارد
در مثال 3 نیز باید ساختار آموزش و پرورش در راستای تربیت صحیح دانشآموزان تغییر کند
اینجا بحث تغییر قانون نیست ولی بحث تغییر ساحتار است؛
به این معنا که ساختار فعلی آموزش و پرورش غلط است!
در مثال 4 هم گر چه تغییرات بنیادی به شکل سه مثال قبل لازم نبوده
اما کار پیامبر(ص) هم به نوعی برخلاف روشهای معمول دوران خودشان بود.
در واقع کار پیامبر(ص) ایجاد یک روش جدید بود
منظورم استارت کار است، که الان باید چه کرد
الان باید به حرف استارتر عمل کنیم
یعنی هر کسی که ذرهای مهارت دارد باید احساس تکلیف کند و وارد میدان بشود
منتهی فقط کارهای عملی کافی نیست بلکه این افراد باید وارد مباحث تصمیمسازی بشوند و بطور جدی برای تغییر ساختارها و قواعد اقدام کنند
یک نمونهاش کار "استاد رائفیپور" است که بحث شفافیت آراء مجلس را از مدتها پیش مطرح کردهاند و حمایت مردمی را هم جلب کردهاند
ولی چه فایده که تقریباً بجز ایشان هیچکس دیگری وارد میدان نشد! نه تنها کسی وارد میدان نشد بلکه سعی در تخریب ایشان هم دارند!
ای کاش... ای کاش... ای کاش حزبالهیهای حقیقی سر از سجاده بردارند!
الان باید به حرف استارتر عمل کنیم
یعنی هر کسی که ذرهای مهارت دارد باید احساس تکلیف کند و وارد میدان بشود
منتهی فقط کارهای عملی کافی نیست بلکه این افراد باید وارد مباحث تصمیمسازی بشوند و بطور جدی برای تغییر ساختارها و قواعد اقدام کنند
یک نمونهاش کار "استاد رائفیپور" است که بحث شفافیت آراء مجلس را از مدتها پیش مطرح کردهاند و حمایت مردمی را هم جلب کردهاند
ولی چه فایده که تقریباً بجز ایشان هیچکس دیگری وارد میدان نشد! نه تنها کسی وارد میدان نشد بلکه سعی در تخریب ایشان هم دارند!
ای کاش... ای کاش... ای کاش حزبالهیهای حقیقی سر از سجاده بردارند!
منظورش پروفسور مسعود فریمن هست ;;)
یک نمونهاش کار "استاد رائفیپور" است که بحث شفافیت آراء مجلس را از مدتها پیش مطرح کردهاند و حمایت مردمی را هم جلب کردهاند
ولی چه فایده که تقریباً بجز ایشان هیچکس دیگری وارد میدان نشد! نه تنها کسی وارد میدان نشد بلکه سعی در تخریب ایشان هم دارند!
ما قدرت رسانه ای مون خیلی ضعیفه
"شماره تماس: چهارصد و نود و شش - هشتاد و شش هشتاد و شش، کانون فرهنگی آموزش" ( قافیه )
"برنجی که خریدید چیه ؟ خانوم: حمییییییید؟ حمید: تبرکه"
"پاک یادت نره"
"کدوم آزمون شرکت کنم؟ مدرسان شریف. کی ؟ مدرسان شریف"
یک نمونهاش کار "استاد رائفیپور" است که بحث شفافیت آراء مجلس را از مدتها پیش مطرح کردهاند و حمایت مردمی را هم جلب کردهاند
ولی چه فایده که تقریباً بجز ایشان هیچکس دیگری وارد میدان نشد! نه تنها کسی وارد میدان نشد بلکه سعی در تخریب ایشان هم دارند!
مجامع علمی آقای رائفی پور و امثال ایشون (که البته امثال ندارند ایشون!) و مباحثی که مطرح میکنن و مدل فکریشون رو نمیپذیرن.
چون بین اون مسائلی که علم مطرح میکنه و سعی در پاسخ دادنش داره با مسائل واقعی زندگی که افراد عادی باهاش درگیر هستند، فاصله زیادی هست.
اما شما گفتید قوانین و ساختار ما بهترین در جهان است و میشود با همین قانون و ساختار بهترین کارها را انجام داد
کلام را باید با قید و بندش دید، وقتی بنده عرض می کنم قوانین و ساختار ما بهترین قوانین و ساختار است و باید مسئولین از این ظرفیت برای اصلاح و ایجاد ساختار استفاده کنند، معلوم میشود میشود اینکه میگویم بهترین قانون و ساختار را داریم، منظورم قوانین و ساختارهای کلان است، و اینکه باید ساختار سازی شود، ساختارهای اصلاحی و جزئی است، شما به این کلام های بنده دقت بفرمایید:
مشکل از مسئولین است یعنی آنها از ظرفیت موجود برای ساختار سازی و اصلاح امور بهره گیری نمی کنند
بنده اصلاح تمام اینها را در گرو اصلاح مسئولین میدانم، چون ساختار و قوانین خرد و کلان کشور ما هیچ تعارضی با این اصلاحات ندارند، این مسئولین هستند که می توانند با ظرفیت موجود و ساختار نظام اسلامی چنین کنند و نمی کنند!!
ما در هر عرصه ای مسئول دلسوز داشته ایم که مدیریتش مدیریت جهادی بوده است پیشرفت داشته ایم و به تعبیر شما ساختارهای لازم هم مهیا شده است، اما هر کجا مسئولین دلسوز و توانمند نداشته ایم ساختارها معطل مانده است
شما بدون مسئولینی که احساس وظیفه کنند بتوانید برترین قانون ها و برترین ساختارها را به منصه ظهور رسانده و اجرا کنید، اما با مسئولین توانمند و دلسوز تمامی زرساخت ها و ساختارهای لازم فراهم خواهند شد
بله حق با شماست پس اختلاف نظری در این موضوع نداریم
خب حالا اگر لطف کنید به سوال من که دوبار پرسیدم و پاسخ ندادید پاسخ بدهید ممنون میشوم
البته خدا شاهد است که هدفم فقط رسیدن به نتیجه است:
چرا حکومتی که بر مبنای بهترین قانون الهی یعنی اسلام بنا شده است (جمهوری اسلامی ایران) پر است از باندبازی، تعصبات غلط، رانت، بیمسئولیتی و....
اما حکومتی که مبنایش شینتوئیسم و بودیسم است (ژاپن) ، یا کشورهای لائیک و یا مسیحی تحریف شده (اتریش و...) کمتر به این مسائل مبتلا هستند؟
البته خدا شاهد است که هدفم فقط رسیدن به نتیجه است:
شکی در این مطلب نیست آقا رضای عزیز@};-
چرا حکومتی که بر مبنای بهترین قانون الهی یعنی اسلام بنا شده است (جمهوری اسلامی ایران) پر است از باندبازی، تعصبات غلط، رانت، بیمسئولیتی و....
اما حکومتی که مبنایش شینتوئیسم و بودیسم است (ژاپن) ، یا کشورهای لائیک و یا مسیحی تحریف شده (اتریش و...) کمتر به این مسائل مبتلا هستند؟
ببینید خدا که با کسی رابطه قرابت و خویشاوندی ندارد، اسلام هم یک سری برنامه است، با اسم و رسم که کسی مسلمان نشده و از تاثیرات آن بهره مند نمی گردد، بلکه به عمل است! مسائلی مثل وجدان کاری، جدیت در کار، پرهیز از رانت و اختلاس و رشوه و پارتی بازی علی رغم تأکید اسلام بر آن، مورد تأیید و تأکید عقل نیز هست که آن هم موهبت و حجتی از جانب خداوند است.
بنابراین کشوهای شرقی و غربی هر کجا رشد داشته اند به حجت های الهی(عقل) تمسک ورزیده اند، و ما هر کجا توقف یا پس رفت داشته ایم به حجت های الهی (چه دین و چه عقل) عمل نکرده ایم. با نام مسلمانی که کسی واقعا مسلمان نمیشود! تمام کسانی که در این حکومتی که بر خون شهدا بنا شده، اهل پارتی بازی و رشوه و اختلاس و خیانت هستند در عمل مسلمان نیستند، ولو آنکه پیشانی هایشان مانند خوارج بسان زانوی شتر پینه بسته باشد.
انصافا گاهی سیره شهدا را که می خوانیم مات و مبهوت می مانیم، همین چند روز پیش می خواندم که همسر شهید برونسی تعریف می کرد که بچه شان از بلندی افتاد، همسر ایشان میگوید تا چادربه سرم کردم و وارد کوچه شدم دیدم شهید برونسی بچه را بلند کرد و تا سر کوچه دوید و تاکسی گرفت...؛ در حالی که ماشین سپاه جلوی درب خانه پارک بود!
انصافا گاهی سیره شهدا را که می خوانیم مات و مبهوت می مانیم، همین چند روز پیش می خواندم که همسر شهید برونسی تعریف می کرد که بچه شان از بلندی افتاد، همسر ایشان میگوید تا چادربه سرم کردم و وارد کوچه شدم دیدم شهید برونسی بچه را بلند کرد و تا سر کوچه دوید و تاکسی گرفت...؛ در حالی که ماشین سپاه جلوی درب خانه پارک بود!
برعکس شما من فکر میکنم که استاندارد گذرای بر اساس دین موجب خرابکاری های زیادی میشه . اینی که شهید برونسی فلان کار رو کرده یا نکرده چیز زیاد مهمی نیست .
کاشکی امثال شهید برونسی سوار ماشین میشدن و میرفتن و خودشون رو به بیمارستان میرسوندن و به جاش با دو تا استدلال مزخرف باتوم برقی رو توو سر این و اون فرود نمیاوردن . همین ها هستند که میشینند و با خودشون فکر میکنند حالا که میخوایم خصوصی سازی کنیم چه بهتر بدیمش به فلان آیت الله عظمی تا ستون های جامعه اسلامی هم حفظ بشه و گند میزنن به هر چی سیستم هست .
این رفتار ایشون از نظر من مطلقا چیز با ارزشی نبوده و نیست .
عوضش تا دلتون بخواد حضرات آیات عظمی داریم که میشینند و گناهکار بودن تمام کاندیدهای ریاست جمهوری رو میبینید و در خواب اسلامی تشریف دارند
من اگر جای یکی از اون حضرات عظمای اسلامی بودم و میدم فلان کاندید ریاست جمهوری داره به راحتی به مردم دروغ میگه با صدها پرونده فساد اومده در تلویزیون ولی هیچ چی نمیگه تا حریفش هم چیزی در موردش نگه ؛ تندی تمام کاندیدها رو ملغی اعلام میکردم از مردم عذر خواهی میکردم
ولی خوب دیگه اسلام و استانداردهای اسلامی فقط به درد این میخورن که دو تا خودکار بزاری تو جیبیت یکی برای استفاده شخصی و یکی هم برای استفاده بیت آلمال ی
فایده دیگری ندارن
بقیه هم بشینن و کف و سون بزنن باریکلا که دو تا خودکار داره
برعکس شما من فکر میکنم که استاندارد گذرای بر اساس دین موجب خرابکاری های زیادی میشه . اینی که شهید برونسی فلان کار رو کرده یا نکرده چیز زیاد مهمی نیست .
کاشکی امثال شهید برونسی سوار ماشین میشدن و میرفتن و خودشون رو به بیمارستان میرسوندن و به جاش با دو تا استدلال مزخرف باتوم برقی رو توو سر این و اون فرود نمیاوردن . همین ها هستند که میشینند و با خودشون فکر میکنند حالا که میخوایم خصوصی سازی کنیم چه بهتر بدیمش به فلان آیت الله عظمی تا ستون های جامعه اسلامی هم حفظ بشه و گند میزنن به هر چی سیستم هست .
این رفتار ایشون از نظر من مطلقا چیز با ارزشی نبوده و نیست .
عوضش تا دلتون بخواد حضرات آیات عظمی داریم که میشینند و گناهکار بودن تمام کاندیدهای ریاست جمهوری رو میبینید و در خواب اسلامی تشریف دارند
من اگر جای یکی از اون حضرات عظمای اسلامی بودم و میدم فلان کاندید ریاست جمهوری داره به راحتی به مردم دروغ میگه با صدها پرونده فساد اومده در تلویزیون ولی هیچ چی نمیگه تا حریفش هم چیزی در موردش نگه ؛ تندی تمام کاندیدها رو ملغی اعلام میکردم از مردم عذر خواهی میکردم
ولی خوب دیگه اسلام و استانداردهای اسلامی فقط به درد این میخورن که دو تا خودکار بزاری تو جیبیت یکی برای استفاده شخصی و یکی هم برای استفاده بیت آلمال ی
فایده دیگری ندارن
بقیه هم بشینن و کف و سون بزنن باریکلا که دو تا خودکار داره
عذرخواهی می کنم اما چارچوب های فکری شما سرکار خانم از اساس مشکل دارد، تا زمانی که تحت تأثیر احساسات منفی و القائات منفی نسبت به اسلام و قشر مذهبی هستید آنها را قضاوت نکنید که قطعا قضاوتتان یک طرفه خواهد بود...
اینکه اگر خواستیم خصوصی سازی کنیم به اسم آیت الله العظمی یا کسی که دو خودکار در جیبش دارد واگذار کنیم قطعا نگرش های القاء شده ای است که اعتباری ندارد!! بنای اسلام بر شایسته سالاری و تخصص در کنار تعهد است، بقیه رفتارها را باید با این سنجید، نه بالعکس؛ شهدا هم اینگونه رفتار می کرده اند...
البته لحن شما داد می زند که با چه پیش فرض هایی دارید تایپ می کنید!! اما بدانید سیره مسلمانان و مومنین واقعی از جمله شهدا اطاعت محض از اسلامی است که در آن شایسته سالاری حرف اول را می زند، نه عناوین و القاب!! ما هرچقدر در این مملکت پیشرفت هم داشته ایم از جانب همین ها بوده است، و هر کجا پس رفت داشته ایم و درجا زده ایم به خاطر این بوده که مسئولین آن حوزه چشمشان به غرب بوده و نگرش های لیبرالیستی داشته اند...!
در هر صورت ما عادت کرده ایم، یا عادتمان داده اند که خودمان را تحقیر کرده و مرغ همسایه را غاز ببینیم...
مثلا همین حادثه نیوزلند اگر در ایران اتفاق افتاده بود چه جواب هایی که ما نباید می دادیم...، اما الان اصلا اتفاقی نیفتاده است...!!
ببینید خدا که با کسی رابطه قرابت و خویشاوندی ندارد، اسلام هم یک سری برنامه است، با اسم و رسم که کسی مسلمان نشده و از تاثیرات آن بهره مند نمی گردد، بلکه به عمل است! مسائلی مثل وجدان کاری، جدیت در کار، پرهیز از رانت و اختلاس و رشوه و پارتی بازی علی رغم تأکید اسلام بر آن، مورد تأیید و تأکید عقل نیز هست که آن هم موهبت و حجتی از جانب خداوند است.
بنابراین کشوهای شرقی و غربی هر کجا رشد داشته اند به حجت های الهی(عقل) تمسک ورزیده اند، و ما هر کجا توقف یا پس رفت داشته ایم به حجت های الهی (چه دین و چه عقل) عمل نکرده ایم. با نام مسلمانی که کسی واقعا مسلمان نمیشود! تمام کسانی که در این حکومتی که بر خون شهدا بنا شده، اهل پارتی بازی و رشوه و اختلاس و خیانت هستند در عمل مسلمان نیستند، ولو آنکه پیشانی هایشان مانند خوارج بسان زانوی شتر پینه بسته باشد.
سلام . پس لطفا بطور صریح بفرمایید که چه کسی در این مملکت از عقل استفاده نمیکند؟ و اسمش فقط مسلمان است و واقعا مسلمان نیست؟؟ رهبر؟ رئیس جمهور؟ رئیس مجلس؟ نمایندگان مجلس؟ وزرا؟ مراجع؟؟ لطفا بطور مشخص نام ببرید. شمایی که می توانید اینقدر خوب علت پیشرفت کشورهای عاقل را بما بگویید، لطفا بطور واضح احمقان داخل مملکت رو هم معرفی کنید.
سوال دوم: چطور میشه که حجتهای الهی برای کشورهای شرقی و غربی پیشرفته = عقل و حجتهای الهی برای کشور ما =دین و عقل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید اینو میگم اما چطوره که کشورهای دیگه با عقلشون پیشرفت میکنن اما شما اصرااار دارین که ما با تمسک به سیره شهدا پیشرفت کنیم؟؟؟
انصافا گاهی سیره شهدا را که می خوانیم مات و مبهوت می مانیم، همین چند روز پیش می خواندم که همسر شهید برونسی تعریف می کرد که بچه شان از بلندی افتاد، همسر ایشان میگوید تا چادربه سرم کردم و وارد کوچه شدم دیدم شهید برونسی بچه را بلند کرد و تا سر کوچه دوید و تاکسی گرفت...؛ در حالی که ماشین سپاه جلوی درب خانه پارک بود!
[FONT=arial][SPOILER] نکات آموزشی و اجتماعی[/SPOILER][SPOILER]
[FONT=arial]وظیفه انتقال مجروحین به عهده اورژانس هست
[FONT=arial]چنانچه از مهارت و امکانات پزشکی مناسب لازم برخوردار نیستید از جابجایی خودسرانه مصدومین غیر هوشیار و آسیب دیده از ناحیه سرو گردن و کمر جدا خودداری کنید
[FONT=arial]اورژانس و تیم امداد باید به طور گسترده و عملیاتی در دسترس مردم باشند و این تیمها باید بتوانند با جاده های ایمن و مناسب در اسرع وقت خود را به محل حادثه برسانند و مراجعان خود را به سرعت و امنیت به مراکز درمانی برسانند متاسفانه به جای سرمایه گذاری در این امر بودجه های کم رمق وزارت بهداشت صرف احداث بیمارستانهای بدون متخصص و بدون توجیه اقتصادی شده که این هم مثل سایر مصائب ناشی از سیاست زدگی امور کشور است
[/SPOILER]
[FONT=arial]اینها رفتارهای فردی و بر اساس شخصیت هست وجود چنین اشخاصی در جوامع مختلف با باورهای مختلف کم نیستند
[FONT=arial]اگر چنین رفتاری فقط در جوامع اسلامی دیده شود و آنگاه باید اسلام را الگو قرار داد
[FONT=arial] و گرنه باید چنین اشخاص در هر جای جهان و با هر عقیده و مرام را معرفی کرد و به عنوان انسانیت از آنها تقدیر کرد و رفتار آنها را الگو قرار داد
[FONT=arial]عنوان تاپیک این هست که در مقابل بیراهه رفتن چرا ما به عنوان ملت احساس مسئولیت نمی کنیم
[FONT=arial]من عنوان کردم چون مجراهایی که به عنوان ملت متمدن بتوانیم جلو فساد را بگیریم از ما دریغ شده
[FONT=arial]بسته بودن مجراهای انتخابات آزاد ؛ نبود نظارت و اخبار توسط آزادی رسانه های مستقل ؛ تبعیض در اجرای قانون و عدالت و نبود احزاب و اتحادیه های کارگری و صنفی در دفاع قانونی از حقوق وابستگان خود ؛موجب دلسردی و بی تفاوتی مردم میشود که فاسدان را در چپاول شان بی حیا تر میکند و آنچه برای جامعه به بار می آورد بی اخلاقی است که اگر کنترل و مهار نشود منجر به تنش، بی نظمی و آشوب میشود. سرنوشت نامعلومی برای کشور رقم میخورد.
[FONT=arial]تشدید کننده این اوضاع نابسامان ورود نظامیان در عرصه هایی غیر امنیتی و غیر نظامی است که آنقدر این آش شور شده که حتی رییس جمهور سابق عنوان کردند: برادران قاچاقچی
[FONT=arial]بگذریم اگر بنابر هر علتی نمیتوانند مفاسد بالا را جلوگیری کنند
[FONT=arial]یک راه عملی پیشنهاد میکنم که ریشه بیشتر شرها گرفته میشود و آن اینکه فارغ از تخصص و جایگاه افراد حداقل حقوق دریافتی افراد در ازای 30 تا 36 ساعت کار شرافتمندانه در هفته بتواند جوابگوی حداقل مخارج یک خانواده چهار نفری باشد.این حداقل باید شامل قسط مسکن،غذا، بیمه عمر و تامین اجتماعی پوشاک و حداقل تفریحات سالم باشد. و اشخاص ممتازتر حداکثر تا 5 برابر آن دریافت کنند مابقی آن توسط مالیات مستقیم مالیات بر مصرف و عوارض متناسب مدیریت و اخذ شود.
[FONT=arial]اگر این شرط فراهم شود این حکومت مبارک و برای شما باشد با هر اسم و هر مسلکی که بخواهید اداره اش کنید و مسلمان دوآتشه باشید یا بی دین و خدا نشناس
قانون که درست باشه، مجری قانون ناجور به قدرت نمیرسه. خود قانون جلوش رو میگیره.
سلام برادر،
این فرمایشی که شما میکنید، یک سری پیشفرض دارد که ظاهراً در ذهن دارید ولی به آن توجه نمیکنید، شبیه این بحث را با جناب بیتالمعمور هم داشتم ... قانون مگر یک چیزی روی کاغذ نیست؟ قانون چطوری میتواند اجرا شود اگر متولی درست و حسابی نداشته باشد ... یا شما منظورتان این نیست، یا اگر اینطور هست و بتوانید به من بفهمانید که چطور چنین چیزی ممکن است، من قبول میکنم که اصلاً ولایت فقیه هم بیمعناست، چون یک برهان اساسی برای اثبات ولایت فقیه همین است، اینکه قانون باید متولی داشته باشد و خودبخودی نه اجرا میشود و نه مراقبت میشود ...
به نظر من اجرای قانون یا نیاز به نظارتی دارد که نهایتاً باید بر اساس تقوای خدا باشد (تا به تسلسل منجر نشود: مسألهی بستار)، و یا باید منبعث از قانونمداری خشک افراطی برای دیگران و ترس از رقبا و مردم و امثال آن باشد (تقوای از غیرخدا) ... اگر شما هم مثل جناب بیتالمعور مدعی حالت سومی هستید که با همین مسؤولین قوانین بتوانند قابلیت اجرایی شدن داشته باشد بفرمایید ... شاید دعوای من و ایشان هم حل بشود ...
واسه شون مهم نیست ...
شاید هم هست ولی نیست ... مثلاً در مقام حرف زدن و فکر کردن هست، ولی در عمل نیست ... انسان موجود پیچیدهایه ... نفس انسان هم خیلی پیچیده است ... خیلیها خودشان فکر میکنند که خیلی مؤمن و مسلمان هستند، بعد خدا به ایشان میگوید که هوا ورتان داشته است، بعد سر راهشان آزمایشهایی قرار میدهد که حداقل نزد خودشان رسوا میشوند ... خدا نکند کسی فکر کند که ذخیرهی انقلاب و نهایت ایمان است، یا بخواهد سر اسلام منت بگذارد که من هم مسلمانم، آن وقت خدا همچین به خودش وا بگذارتش که آن سرش ناپیدا ... وقتی چشمش را باز میکند که در مسیر کفر از دشمان پیشی گرفته است ...
من فکر میکنم هنوز تعریف واحدی از مشکل وجود نداره. احتمالا شما هم با من همفکر باشید.
همچنین من فکر میکنم مقاومت شدیدی در برابر رسیدن به این تعریف واحد وجود داره، طبق گفته خودتون که هر کی ادعا داره دیدگاه خودش درسته. اولیش خود من.
من هم نظرم همین است، مثلاً در همین تاپیک هم نظرات خیلی متفاوت است ...
اما راستش یک مطلب دیگر هم هست ... هر کدام از ما که داریم اینجا بحث میکنیم در حین بحث کردن یک سری مثال در ذهن داریم که همانها را مبنای بحثمان قرار میدهیم و جلو میرویم ... در حالی که در یک آسیبشناسی علمی باید اول تلاش کرد مثالهای مختلف از حوزههای مخلف جمعآوری شده و دستهبندی شوند ... این دیگر در حوصلهی بیشتر مایی که اینجا داریم بحث میکنیم نمیگنجد ... شاید یک عده برای برخی منافع خودشان مقاومت کنند که حوزهی سودآور خودشان درست پایش شود، اما شخصاً فکر میکنم خیلی حوصلهی کار علمی روی این قضیه هم وجود ندارد ... شاید هم دارد و من اطلاع ندارم، ولی چیزی که دیدهام شبیه به این است که مثلاً وزیری به یک زیردستش میگوید آماری از تمام مشکلاتی که داریم ارائه بدهید، بعد آن رئيس هم به سه رئیس زیر دست خودش عین همین دستور را منتقل میکند، و آنها هم به زیردستان خودشان، و دست آخر در هر اداره یا ارگانی یک نفر میشود مسؤول جمع کردن آمار، ولی تا دیدهام آن کسی که باید این کار را بکند حوصله ندارد تمام موارد را سر فرصت بررسی کند و جمعبندی کند و روی این کار وقت بگذارد، هر چه به ذهنش برسد را مینویسد، هر چه اخیراً پیش آمده و در ذهنش مانده است را مینویسد، بخصوص که رئیسش مثلاً به او گفته است که امروز چهارشنبه ظهر است و تا شنبه صبح باید این آمار روی میزم آماده باشد که از بالا گفتهاند قضیه باید فوری جمع شود! ... واقعاً هم فکر کردن سختترین کار است ... حوصله میخواهد، انگیزه میخواهد ... مدیران ما عموماً دنبال نتیجههای دهنپرکن هستند ... دنبال کارهای زودبازده هستند ... کیفیت کار نسبت به سریع جمع شدن کار برایشان ارزش کمتری دارد ... کار سیستماتیک انجام نمیدهند ... این را حضرت آقا هم چند سال پیش ایراد گرفتند که باید کارها سیستمی شود ... باید برنامهریزیهای بلندمدت داشت ... ولی نمیدانم چقدر به حرف ایشان گوش میدهند ...
به نکته خوبی اشاره کردید. ولی من هنوز نمیدونم منظورتون از کسانی، کیا هستند؟ حزب یا جریان خاصی مدنظرتونه؟ یا منظورتون فرا حزبی هاست؟
مهران مدیری یک بار به وزیر ارتباطات گفت که شما اولین مسؤول ما هستید که بعد از انقلاب به دنیا آمدهاید! یعنی بقیه کسانی هستند که انقلاب کردهاند ... یک عده که انقلاب کردند که خدا خیرشان بدهد، بعدش هم در دفاع از آن جانشان را دادند و شهید شدند، یک عدهی دیگر هم هنوز جانانه دارند از انقلاب دفاع میکنند و از جان و آبرویشان برای ایمانشان و مسؤولیتشان میگذرند، اما یک عده هم هستند که انقلاب را ارث پدرشان میدانند ... جوانگرایی فرصتی است برای اینکه این ذخایر خودخواندهی انقلاب دست از راه نفس انقلاب بردارند ...
چقدر این جمله برای من آشناست! فقط نمیدونم چرا به شما حمله نمیشه با گفتن این حرفا ...
منظورتان را نفهمیدم، کی قبلاً این را گفته و کی به او حمله کرده است؟ انتقادشان چه بوده؟
واکنش ما نسبت به این تفاوت جهان بینی باید چگونه باشد؟ با توجه به اینکه میدونیم (البته اگه بدونیم) قصد و نیت سوئی در این تفاوت وجود نداره.
منظورم اینکه همه حق دارند نیست برادر، ولی واکنش نسبت به این جهانبینیها هم دشمنی کردن نیست ... کرسیهای آزاداندیشی میتواند یک راه برای این برخوردها باشد ... کاری که شهید مطهری به آن معتقد بودند (لینک: خبرگزاری دانشجو) ...
گفته تون کاملا صحیحه. به شرطی که حواسمون جمع باشه که هر دو طرف دارن این کارو میکنن. هر دو طرف.
بله هر دو طرف این کار را میکنند ... وقتی آن طرف این کار را میکند احمقانه است که به این طرف بگوییم شما نکنید، مثل این است که آن طرف روی ما شمشیر بکشد و ما بگوییم که این کار را نمیکنیم ... خوب جنگ است دیگر ... آنها میخواهند ضربه بزنند و اینها هم میخواهند دفاع کنند ... در واقع مشکل از دموکراسی است، گرچه اگر دموکراسی نبود هم همچنان این کار انجام میشد و اثرات خودش را هم میگذاشت، ولو اینکه کمی کمتر اثرگذار میبود ...
ساختار علمی( مثلا دانشگاه) و سیاسی( مثلا دولت) در ایران به شکلی طراحی شده که اندیشه آزاد توش غیر قابل تعریفه.
این بخث فرمایشتان را هنوز متوجه نمیشوم ... تا میبینم مشکل از اشخاص است و نه از ساختار، مشکل ساختاری را در کجای آن میبینید؟ میشود مثال بزنید؟ مثلاً در قوانین چیزی هست که مانع آن میشود؟
ببینید، پیشرفت زمانی معنا داره که اثر مستقیمش در زندگی مردم عادی جامعه مشخص باشه. از بین مثال هایی که شما زدید، فقط بخش پزشکیش در زندگی مردم عادی اثر مستقیم داشته. سایر بخش ها یا اثر نداشتن، یا اثر مستقیم نداشتن که این خودش یه مشکله.
اثر مستقیم که دارد برادر، ولی اثرش مثل اثر پزشکی آنقدر مستقیم نیست ... مثلاً شما فرض کنید به شما بگویند که ما حتی آفتابه را هم باید وارد کنیم و خودمان نمیتوانیم تولید کنیم، یا بگویند موشک درست میکنیم و آمریکا از اینکه چه کاری بتوانیم بکنیم ترسی دارد که باعث میشود نسبت به ما احتیاط کند و امثال آن، حتیٰ در آن حالتی که آفتابه را هم وارد میکردیم هم باز همه چیز داشتیم،مثل عربستان که همه چیز دارد، در شکل زندگی مردم تفاوتی ایجاد نمیشود ولی در روحیهی ایشان تفاوت میگذارد ...
بسیاری از تکنولوژی هایی که در صنعت فضایی در کشورهای پیشرو استفاده میشه، به فاصله کوتاهی وارد زندگی مردم میشه، مثلا ترمزهای سرامیکی خودروها و آسانسورهای آسمانخراش ها از صنعت فضایی اومدن.
این مسائل برای وقتی است که فنآوری دارد برای اولین بار توسعه داده میشود، مگرنه وقتی توسعه داده شد که دیگر لازم نیست ما اول برای صنایع موشکی چیزی را توسعه بدهیم و بعد آن را وارد صنعت خودروسازیامان بکنیم ... حتیٰ میتوانیم از ابتدا آن فنآوری که در جهان متداول شده است را برای همان صنعت خودرو توسعه دهیم ...
اما فکر «ما میتوانیم» است که باید با این ساز و کار شما به صنایع دیگر ما هم منتقل شود که خیلی وقتها نمیشود یا لااقل زیاد نشده است ... شرکتهای دانشبنیان تا حدودی قرار است همین کار را بکنند، خیلی از آنها قرار است کارهایی بکنند که مستقیماً در زندگی روزمرهی مردم هم وارد شود ... کارهای خوبی هم کردهاند، در نمایشگاهها حتماً دیدهاید ... شاید دورنمای خوبی هم داشته باشد، بسته به اینکه مردم هم به ایشان استقبال بکنند و از ایشان حمایت مردمی و دولتی بشود یا نشود ...
هر وقت تونستیم نانو رو به نان شب مربوط کنیم، میشه ازش به عنوان پیشرفت یاد کرد، در غیر این صورت 10 برابر اینی که الان مقاله منتشر میشه هم منتشر بشه، پیشرفتی اتقاق نمیفته.
یک کلام اون چیزی که امروزه به اسم پیشرفت علمی با استناد به آمار و ارقامی که واقعی هم هستند معرفی میشه، علمی که کاربردی باشه و در زندگی روزمره جامعه تاثیر مثبت مستقیم داشته باشه نیست. تعداد مقالات منتشر شده است. چیزی که خودتون هم در پاراگراف آخر اشاره ای بهش داشتین.
این انتقاد را خیلیها به دانشگاههای ما دارند ... اینکه مشکلات تخیلی خودشان یا مشکلات روز دنیا را میخواهند حل کنند و نه مشکلات کشور را ... مثلاً در انگیس اصلاً چنین چیزی نیست، در آمریکا هست، خود انگلیسیها گاهی مجبورند از آمریکا بودجه بگیرند که برای دکترایشان روی مسائل تخیلی که در ایران کار میشود کار کنند ... ولی در ایران باید این کار را بکنند چون مبنای دکترا گرفتن شده است چاپ مقاله در مجلههای ISI که آنها هم فقط کار جدید در سطح بینالمللی را چاپ میکنند و نه کاری که به درد مردم کشور برسد ...
کل اون چیزی که به اسم دین میشناسیم رو اگه بخوایم در یک کلمه خلاصه کنیم، میشه"قسط". یعنی همین بروز و ظهور عدالت در همه ی زمینه. یعنی همینی که الان وجود نداره. حالا اگه کسی دوست داره مسئله رو برای خودش پیچیده کنه، دیگه به خودش مربوطه.
خود ما وقتی میخوایم مثلا قدرت مند ترین کشور دنیا رو نقد کنیم، از کدوم جنبه انتقاد میکنیم؟ از همین جنبه نبود عدل دیگه. خب حالا مایی که اول تا آخر دینمون از عدل و قسط صحبت میکنه، وقتی اونجور که باید و شاید قسط برقرار نشده، چه میشه گفت؟
بله عدل خیلی مهمه، اما مهمتر از عدل هم داریم ... سکوت ۲۵ سالهی حضرت علی علیهالسلام در نقطهی مقابل عدل بود، سکوت در مقابل ظالم عین ظلم است اگر وجه شرعی نداشته باشد ... جمهوری اسلامی با وجودی که به عدل نرسیده است ولی تنها علمدار اسلام در منطقه است که جلوی طاغوت زمان ایستاده و از مظلومین و مسلمینی که ضعیف نگاه داشته میشوند دفاع میکند همچنان وجه شرعی دارد که سر جایش باقی بماند ... ولی این بیعدالتیها هم زیبندهی آن نیست و باید برطرف شوند ... فکر کنم منظور آغازگر تاپیک هم این باشد که با همین مشکلات سر و کله بزنیم، ولی مثلاً یک نفر میآید و میگوید مشکل ما از قوانین اسلام است، ایشان دیگر معلوم است که میخواستهاند در یک سایت دیگر نظر بگذارند اشتباهی آمدهاند اینجا نظر گذاشتهاند ...
این هم کاملا صحیحه. فقط کاش میشد همینجا نفاق این منافقان رو آشکار کرد و همچنان دوست بمونیم!!
شفافیت و مبارزه با شایعات شاید راهکار درست این مسأله باشد ... خیلی از منافقها بخاطر مقبولیتی که دارند محکم سر جایشان میمانند و مؤمنان را از میدان به در میکنند، هر کدام را با تهمت و پاپوشی متفاوت ... در زمان حضرت علی علیهالسلام هم بود که حضرت با کسی مخالف باشند ولی بخاطر مقبولیت او و خواست مردم ناچار او را در مسؤولیتی قرار بدهند، به اصرار نزدیکان و صحابه و مردم ...
مگر همین مردم به دولتها رأی ندادهاند؟ این رأی دادنها بر چه اساسی بوده؟ بر اساس شعارها ... بر اساس ترسها و وعدهها و وعیدها ... بر اساس عدم صداقتها، عدم خودشناسیها، عدم دشمنشناسیها، بر اساس موج به راه افتادن بر له یک نفر و بر علیه دیگری، بر اساس جو گیر شدن و ...
مقبولیتهای کاذب سر راه کنار گذاردن منافقان مشکل درست میکند ... یک منافق تا آخر عمرش هم چه بسا در پستهای کلیدی بماند و رسوا نشود، چه بسا دیگران را به دروغ رسوا کند و خودش تا آخر مقبولیت داشته باشد ... شهید بهشتی را مگر از چشم مردم نیانداختند؟ مردم بعد از شهادت ایشان تازه فهمیدند که در مورد ایشان دروغ گفته میشد ...
باید قدرت تحلیل مردم را بالا برد ... باید روراست و رک بود ... باید از خدا بترسیم و نه اینکه برای خودمان بترسیم ... هنوز یک عده میترسند که اگر با مردم شفاف باشند لابد مردم قید انقلاب را میزنند و به انقلاب پشت میکنند، آنها شاید به خودشان شک دارند که اینطور میترسند ...
من هم ندیدم. ولی نمیدونم چرا همیشه اصرار میشه وجود دارند! نمیبینموشون ها، ولی باید قبول کنیم هستند و الان هم با نیت خالص شب و روز در حال خدمتگذاری هستند. البته اثرات این تلاش های شبانه روزی رو هم نمیبینیم، ولی خب چه میشه کرد دیگه، باید قبول کنیم وجود دارند..
من نگفتم که ندیدهام برادر، دیدهام و هر بار هم که دیدهام حیرت کردهام چون انتظار نداشتم که ببینم ... ولی هستند ...
یک جوک هست که یک خارجی آمد ایران و یک خورده وضع ادارهها و امثال آن را دید و شهادتین گفت، گفتند چطور شد که اسلام آوردی؟ گفت که این کشور جز با عنایت مستقیم خدا و امام زمان علیهالسلام نمیتواند سر پا مانده باشد ...
الآن تلویحاً بهتان گفتم که شما دارید اثرات آن افراد کمیاب را میبینید ... اگر ایشان نبودند که این کشور با این همه سوء مدیریت و کمکاری و خیانت نمیتوانست بقاء داشته باشد ...
این ماجرای همان است که اگر حجت خدا در زمین نباشد زمین و آسمان دگرگون میشوند، حالا اگر کسی بیاید بگوید که من فقط ظلم میبینم و اثری از حجت خدا در زمین نمیبینم به او میگوییم که همینکه زمین و زمان به هم نریخته است از نظر ما بخاطر ایشان است ...
لب کلام همینه. اما آسیب شناسی زمانی شدنیه که اول بپذیریم آسیبی هست. از درون خودمون هم هست. به دیگران ربطی نداره. دیگران ممکنه روش اثر گذاشته باشن. اما وجودش علت درونی داره.
با شما موافق هستم ...
حاجآقا پناهیان در جلسات تاریخ تحلیلی اسلام مطلب جالبی میگفتند ... ایشان معتقدند که اینکه کافران میگفتند که چطور دست از آیین پدرانمان برداریم و امثال آن اصلاً بهانه است، مگرنه در دلشان چیز دیگری بود که باعث میشد ایمان نیاورند، ولی آدمها اصولاً یک چیزی ته دلشان هست و بعد یک چیز دیگر را به عنوان بهانه مطرح میکنند ... در اینجا هم شاید چنان مسألهای باشد، کسی که در چنین شرایطی مشکل را به گردن فقط دیگران بیاندازد شاید در دل خودش میداند که دقیقاً اینطور نیست و خودش هم کم مشکل ندارد ...
گاف هر چقدر هم که بزرگ باشه، بزرگی اسامی روش سایه میندازه و در نهایت فراموش میشه.
بله و به همین راحتی که میفرمایید فراموش شد ... برای من عجیب است که هنوز به چنین کسی اعتماد میشود ... شاید همان یک گاف را داده و دیگر مشکلی ندارد!؟
که به غلط روحیه ی انقلابی نامگذاری شده.
مگرآنکه خودشان بگویند انقلابی است، مگرنه فکر نکنم کس دیگری این رویکردهای ایشان را انقلابی بداند ... اتفاقا منتقدان میگویند شما چرا روحیهی انقلابی ندارید؟ ... در زمان انقلاب و جنگ برایشان مهم بود که به نتیجهی درست برسند، ولو با طرحهای ابتکاری و خیلی ساده، اما الآن ارادهی حل مشکلات را ندارند ... بخاطر همین است که میگوییم انقلاب مستضعفان را به خود مستضعفان (تازگی رنج کشیده باشند نه اینکه از آخرین رنجی که کشیدهاند مثلاً ۴۰ سال پیش بوده باشد و تا کنون ۵۰ بار هم کتاب رنجهایشان تجدید چاپ شده باشد که همه بدانند ایشان چه کشیدهاند و چه حقی به گردن همهی ما دارند) پس بدهند ایشان برای حل مشکلاتشان بالأخره یک کاری میکنند و اینطوری دور خودشان نمیچرخندد ...
سیر از حال گرسنه خبر ندارد ... از سر شکمسیری به دنبال حل مشکلات گرسنگان بودن بهتر از این نمیشود ...
اگه من بگم مشکل دقیقا همینجاست که رهبری باید همه چیز رو ترسیم کند، نظر شما چیه؟
جملتون برایم شفاف نبود، شاید چون با فضای ذهنی شما زیاد آشنا نیستم ... ولی حتماً میدانید که این وظیفهی رهبری نیست که وارد جزئيات شوند ... به قول یک نفر که از یک مجلس خصوصی رهبری نقل میکردند، زمان امام خمینی چندین نفر بودند از جمله خود رهبری که سپر امام میشدند و آماده به خدمت ایشان بودند و پیگیر مطالبتان ایشان، ولی الآن این رهبری هستند که سپر دولتها هستند و کسی هم پیگیر مطالبات ایشان نیست و خودشان فقط مدام میگویند و بقیه هم یک بله چشم میگویند تا جلسهی بعد که باز همین آش و همین کاسه ...
ارادهی کافی برای حل مشکلات از طرف مسؤولین وجود ندارد ... بخاطر همین هم به نظر من اساس مشکلات از مسؤولین است ... قوانین کشورهای دیگر را صرفنظر از مغایرتشان با اسلام اگر عیناً در ایران کپی کنید هم به همین خاطر به نظر من مسائل حل نمیشود، چون قوانین آنجا در بستر «تقوای از غیرخدا» عملیاتی میشود که در ایران این بستر فراهم نیست، بستر تقوای از خدا که فراهم هست هم خیلی جدّی گرفته نمیشود، بخاطر همین هم مسؤولین اگر تقوا دارند در مسائل شخصی و عبادی و اجتماعی خودشان به عنوان شخصیت حقیقیاشان است، اما نه آنچنان زیاد در مورد شخصیت حقوقیاشان و حول مسؤولیتهایشان ... شاید ذهنهایشان شرطی شده است و فکر میکنند همینکه نماز بخوانند یعنی باتقوا هستند ...
نظرتون در مورد تعبیر سید جمالدین اسدآبادی در مورد حضور اسلام در غرب چیه؟
تا حدی قبول دارم، اما امروز کمتر صدق میکند
چرا در ذکر حجت های الهی، برای غرب فقط به "عقل" بسنده کردید؟
منظورتون رو متوجه نمیشوم؛ خب خدا دو حجت بر بندگان دارد: یکی عقل، و دیگری نقل؛ حکومت های غربی که همه سکولار هستند، پس می ماند عقل!! البته عقلانیتی خودبنیاد و در مقابل نقل که در عین کارآمدی دنیوی، نقدهای خودش را هم دارد.
شاید هم هست ولی نیست ... مثلاً در مقام حرف زدن و فکر کردن هست، ولی در عمل نیست ... انسان موجود پیچیدهایه ... نفس انسان هم خیلی پیچیده است ... خیلیها خودشان فکر میکنند که خیلی مؤمن و مسلمان هستند، بعد خدا به ایشان میگوید که هوا ورتان داشته است، بعد سر راهشان آزمایشهایی قرار میدهد که حداقل نزد خودشان رسوا میشوند ... خدا نکند کسی فکر کند که ذخیرهی انقلاب و نهایت ایمان است، یا بخواهد سر اسلام منت بگذارد که من هم مسلمانم، آن وقت خدا همچین به خودش وا بگذارتش که آن سرش ناپیدا ... وقتی چشمش را باز میکند که در مسیر کفر از دشمان پیشی گرفته است ...
[FONT=arial]تا وقتی این اندیشه و باور «اجرت با خدا» یا «زجرت با خدا!!» در ذهن مردم باشد آنهم در زمانه ای که حداقل سه چهار هزار سال از اختراع پول گذشته احساس تکلیف افراد یا حتی عمل به تکلیف ایشان راه به جایی نمیبرد
[FONT=arial]اگر واقعا برای دو طرف ماجرا پول بی ارزش و ناشناخته باشد آنگاه میتوان از «اجرت با خدا» یا «زجرت با خدا!!» استفاده عملی و سودمند داشت
[FONT=arial]و الا مثل الآن ما برای عده ای شارلاتان و فاسد سراسر سود و برای ملت بهت و حیرت بی فایده به بار می آورد
[FONT=arial]
حاجآقا پناهیان در جلسات تاریخ تحلیلی اسلام مطلب جالبی میگفتند ... ایشان معتقدند که اینکه کافران میگفتند که چطور دست از آیین پدرانمان برداریم و امثال آن اصلاً بهانه است، مگرنه در دلشان چیز دیگری بود که باعث میشد ایمان نیاورند، ولی آدمها اصولاً یک چیزی ته دلشان هست و بعد یک چیز دیگر را به عنوان بهانه مطرح میکنند ... در اینجا هم شاید چنان مسألهای باشد، کسی که در چنین شرایطی مشکل را به گردن فقط دیگران بیاندازد شاید در دل خودش میداند که دقیقاً اینطور نیست و خودش هم کم مشکل ندارد ...
[FONT=arial]دوست عزیز حتی برایتان درس گذاشته اند باز با این هوش سرشارتان نمیفه..... و میگویید:
[FONT=arial]
.. این گره را باید پیدا کرد ... تا بعد بشود بازش کرد ...
[FONT=arial]دوست عزیز خودتان که میگویید
[FONT=arial]
فعلاً هر کسی دارد این طناب را به یک سمت میکشاند و میگوید به من اعتماد کنید که راه درست این راه است ... شاید بخاطر همین است که برایند نیروها صفر است و ما از جایمان تکان نمیخوریم ...
[FONT=arial]این یعنی: معرکه
[FONT=arial]
خدا چی کار کند کسانی را که مقابل کرسیهای آزاداندیشی مقاومت یا در راهاندازی آن کوتاهی کردند .
[FONT=arial]به این هم میگویند: حواس پرتی
[FONT=arial]واضح تر میگویم شاید که بفه....
[FONT=arial]در تردستی و شعبده بازی با معرکه راه انداختن و ایجاد حواسپرتی کاری میکنند تا حاضرین تردستی و شعبده را باور کنند.
[FONT=arial]کمی@-)@-)@-)[FONT=arial] مســــــــحور@-)@-)@-)[FONT=arial] نَـــــــــــباشــــــیم
سلام . پس لطفا بطور صریح بفرمایید که چه کسی در این مملکت از عقل استفاده نمیکند؟ و اسمش فقط مسلمان است و واقعا مسلمان نیست؟؟ رهبر؟ رئیس جمهور؟ رئیس مجلس؟ نمایندگان مجلس؟ وزرا؟ مراجع؟؟ لطفا بطور مشخص نام ببرید. شمایی که می توانید اینقدر خوب علت پیشرفت کشورهای عاقل را بما بگویید، لطفا بطور واضح احمقان داخل مملکت رو هم معرفی کنید.
ببینید این که بنده دارم از نقاط ضعف بحث می کنم چون سخن از نقاط ضعف است، وگرنه در مقام قضاوت کلی بین ایران و سایر کشورها نیستم و البته معتقدم در برخی امور حتی بالاتر هستیم؛ و همچنین هرگز نمیخواهم بگویم بیشتر مسئولین ما انسانی های بی دین یا بی عقل هستند!
اما در مقام قضاوت مسئولین ما در اینجا به بیان ملاکهای کلی می پردازیم، نام بردن از اشخاص خلاف قوانین سایت و مرکز ملی پاسخگویی است
سوال دوم: چطور میشه که حجتهای الهی برای کشورهای شرقی و غربی پیشرفته = عقل و حجتهای الهی برای کشور ما =دین و عقل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید اینو میگم اما چطوره که کشورهای دیگه با عقلشون پیشرفت میکنن اما شما اصرااار دارین که ما با تمسک به سیره شهدا پیشرفت کنیم؟؟؟
منظورم این نیست که دین مایه پیشرفت نمیشود یا حجت الهی نیست، اما از آنجا که غرب آن را قبول ندارد و حکومت های غربی سکولار هستند نامی از آن برای غربی ها نبردم، ولی آنها از حجت دیگر یعنی عقل خیلی خوب استفاده می کنند؛ اما ما هر دو حجت را قبول داریم اما گاهی از هیچکدام استفاده نمی کنیم.
البته غربیها چوب این بی دینی هایشان را هم دارند می خورند، اینطور نیست که این خلأ در غرب وجود نداشته باشد
چنانچه از مهارت و امکانات پزشکی مناسب لازم برخوردار نیستید از جابجایی خودسرانه مصدومین غیر هوشیار و آسیب دیده از ناحیه سرو گردن و کمر جدا خودداری کنید
ظاهرا مشکل شکستگی دست و پا بوده است
اینها رفتارهای فردی و بر اساس شخصیت هست وجود چنین اشخاصی در جوامع مختلف با باورهای مختلف کم نیستند
اگر چنین رفتاری فقط در جوامع اسلامی دیده شود و آنگاه باید اسلام را الگو قرار داد
و گرنه باید چنین اشخاص در هر جای جهان و با هر عقیده و مرام را معرفی کرد و به عنوان انسانیت از آنها تقدیر کرد و رفتار آنها را الگو قرار داد
بله بنده هم اتفاقا اینها را قبول دارم، چرا که عقل نیز حجت الهی و معصوم است، کسی که در رفتارش پیرو عقل هم هست چه خدا راقبول داشته باشد و چه نداشته باشد دارد از حجت الهی پیروی می کند
اما این را بنده در پاسخ به خانم "فرشته بازمی گردد" عرض کردم که به گونه ای میخواستند مشکلات را به گردن دین بیندازند، بنده نمونه ای بیان کردم تا عرض کنم اتفاقا دیندار واقعی تابع عقل است و چنین احساس مسئولیت دارد، منتهی نه تنها خود را در برابر مردم، بلکه خود را در برابر خالق هستی مسئول میداند.
عنوان تاپیک این هست که در مقابل بیراهه رفتن چرا ما به عنوان ملت احساس مسئولیت نمی کنیم
من عنوان کردم چون مجراهایی که به عنوان ملت متمدن بتوانیم جلو فساد را بگیریم از ما دریغ شده
بسته بودن مجراهای انتخابات آزاد
بنده هم ناظر به همین کلام شما شوراهای شهر را مثال زدم که مجرای انتخاب تقریبا باز است(نظارت شورای نگهبانی در کار نیست) اما فساد از سایر مراکز در آن بیشتر است!!! علاوه بر اینکه باز هم انتخاب مردم معمولا جناحی است، و کمتر کاندیدای مستقل توان رقابت با کاندیداهایی را دارد که از سوی احزاب و جناح ها حمایت میشوند.
نبود نظارت و اخبار توسط آزادی رسانه های مستقل ؛ تبعیض در اجرای قانون و عدالت و نبود احزاب و اتحادیه های کارگری و صنفی در دفاع قانونی از حقوق وابستگان خود ؛موجب دلسردی و بی تفاوتی مردم میشود که فاسدان را در چپاول شان بی حیا تر میکند و آنچه برای جامعه به بار می آورد بی اخلاقی است که اگر کنترل و مهار نشود منجر به تنش، بی نظمی و آشوب میشود. سرنوشت نامعلومی برای کشور رقم میخورد.
تشدید کننده این اوضاع نابسامان ورود نظامیان در عرصه هایی غیر امنیتی و غیر نظامی است که آنقدر این آش شور شده که حتی رییس جمهور سابق عنوان کردند: برادران قاچاقچی
بگذریم اگر بنابر هر علتی نمیتوانند مفاسد بالا را جلوگیری کنند
نمیخواهم بحث به این سمت و سو کشیده شود اما من این نبود رسانه های مستقل و آزاد و مانند آن را با این شدت و حدت قبول ندارم؛ همچنین نبود احزاب و اتحادیه های کارگری هم چیزی نیست که منع قانونی داشته باشد
در هر صورت ما عادت کرده ایم، یا عادتمان داده اند که خودمان را تحقیر کرده و مرغ همسایه را غاز ببینیم...
مثلا همین حادثه نیوزلند اگر در ایران اتفاق افتاده بود چه جواب هایی که ما نباید می دادیم...، اما الان اصلا اتفاقی نیفتاده است...!!
در تایید فرمایش شما ، چند ساعت پیش توی اینستاگرام یه پیجی یه کلیپ
از رفتارهای سخیف و پرخاشگرانه ی الیور کان ( دروازه بان سابق بایرن مونیخ و تیم ملی آلمان )
گذاشته بود که به عنوان حرکات جالب و بامزه ازش یاد میشد و همه هم کامنت به به و چه چه میزاشتن
که چه جالب، چه جذبه ای و ....
منم گفتم اگر یک دروازه بان ایرانی اینکارو انجام داده بود رسانه ها لهش میکردن
[SPOILER]
[/SPOILER]
الیور کان واقعا یکی از بهترین دروازه بان های دوران خودش بود ولی به شدت پرخاشگر و سیگاری بود
از نظر فنی الگوی بسیار عالی و از نظر اخلاقی آیینه ی عبرت بود که متاسفانه بخاطر مهارت های فنی ضعف های اخلاقیش دیده نمیشه
و آسیب های بدی به کسانی که ازش الگو می گیرند وارد میکنه
نمی خواهم وارد این مقوله ها بشوم اما بنده هم موافق با رفراندوم در موضوع fatf نیستم، و نگرش سلیقه ای شورای نگهبان به کاندیداها را هم قبول ندارم
رفراندوم بار سنگینی برای یک جامعه دارد، اولا برای موضوعات حیاتیاست، اگر باب آن باز شود هر بار سر هر موضوعی که مجلس و شورای نگهبان اختلاف نظر دارند مردم را تحریک میکنند تا این مووع به رفراندوم گذاشته شود!! و متاسفانه مردم هم تخصص در مسائل دقیق را ندارند و از آنجا که جریان فضای مجازی ما تا حد زیادی در اختیار دشمن است ممکن است آسیب زا باشد!! در حالی که اعضای تشخیص مصلحت نخبگان سیاسی جامعه از سلایق و علایق مختلف هستند که توسط رهبری تأیید شده اند.
ثانیا رفراندوم در هر حوزه ای که باشد یک اطلاعات عمیق و دقیق در اختیار دشمن خواهد گذاشت که هرگز مشابه آن را به هیچ طریقی نمی توانند به دست بیاورند!! مثلا در همین موضوع fatf عموم موافقین برای کاهش تحریم ها به آن دل بسه اند به گمان اینکه بهانه را از دشمن می گیرد! خب کار ندارم که این ادعا درست هست یا نادرست، اما رأی مردم به راحتی به دشمن نشان میدهد که تحریم ها چه نقشی در تغییر رویکرد آحاد مردم گذاشته است، اطلاعاتی که هرگز نمیتوانستند با پیشرفته ترین شبکه های اطلاعاتی به دست بیاورند!! و به راحتی می توانند برای ادامه روند تحریم ها برنامه ریزی کنند!!
نظر مراجع به خاطر بی اطلاعی آنها از این مسائل نیست که بنده بروم و آنها را آگاه کنم؛ اصرار مراجع بر عدم ورود زنان به ورزشگاه ها و همچنین آزادی حجاب نشأت گرفته از استنباط ایشان از احکام دین است، من بروم آنجا چه بگویم؟ بگویم شما متوجه شرایط نیستید، حکم خدا را که حقانیت آن را استنباط کرده اید زیر پا بگذارید که مردم نفس بکشند؟!!
با سلام
مگر تابحال رفراندم هم برگزار شده که می فرمائید بار سنگین دارد. بله یک حایی ممکن است مسئله لوث بشود ولی ما در چنین وضعیتی نیستیم و رفراندوم در دهه های اخیر نداشته ایم.
پس بفرمائید اقایان از آرای مردم میترسند..اتفاقا در این جا چون محل اختلاف است ترس و نگرانی ندارد. اگر رفراندوم در مورد حجاب بود شاید جای نگرانی بود. از شفافیت میترسند. مشکل کشور همین شفافیت است. تا کی بایست معضلات قایم کنند بالاخره یک جایی بیرون خواهد زد. و در ان موقع ممکن است با خشونت و ... همراه باشد. چون بحث تاپیک نیست من تمایل به بحث بیشتر ندارد.
شما که خود بحمدلله عالم دین هستید خوب میدانید در خود قرآن هم چندین بار به پیامبر خطاب شده ای پیامبر! تو تنها مسئول پند و انذار هستی!!
در جای دیگر می فرماید به زنان مومن بگو حجاب داشته باشند!!
پرزیدنت روحانی برهمین اساس خوب میگوید که ما مسئول بهشت رفتن مردم نیستیم!
خداوند انسان را آزاد افرید و راه خوبی و بدی را باز گذاشت و انسان را مخیر بین آن دو. راه توبه و استغفار را هم باز گذاشت
بنظر شما بستن راهها چه پیامدی دارد.. آن پیشنهادی که بنده دادم میشود بصورت پایلوت اجرا کرد و بعد بروند بعد از مدتی آمار و شاخص های آن منطقه را ارزیابی کنند
این طبیعت و این روزگار بر مبنای قانون می چرخد یا استنباط شما و ان جنابان محترم
به هر حال امیدوارم آینده روشن و پر بر کت باشد
با نظر شما موافقم و مثالی هم ميزنم
وقتي قرار باشه يه دوست خوب يا همسر اختيار کنيد دین ايمان اخلاق اعتقاد و حتي ظاهر طرف براتون اهميت داره
اما وقتي قصد معامله و تجارت با شخصي رو داريد در وهله اول تجربیات علم و سوادش در اولويت قرار ميگيره
این دو موضوع مدتهاست خلافش در مملکت عملی میشه (البته نه بوسیله همه کس و نه در همه جا اما فراگیر شده) در کنارش روابط هم جای ضوابط رو گرفتن که نتیجه اش میشه اوضاع کنونی کشور
(این پست موقتی است لطفا نقل قول نکنید)
سلام
مطلقا منظورم از دسته بندی، حزب و جناح نیست. این از بزرگترین اشتباهات شماست که فکر میکنید هر کی از دسته بندی صحبت میکنه، منظورش گرایش به حزب و جناح خاصیه.
اگه بخوام مثال بزنم، مثلا دسته بندی به صورت ظالم و مظلوم. عده ای که به هر شکلی ضربه میزنن و میشن ظالم. و عده ای که بنده خداها میخوان یه کاری کنن، اما دستشون بسته س و میشن مظلوم ...
هیچکی مظلوم مطلق نیست. هر کسی بالاخره یه سهمی داره. کم یا زیاد.
اینو که خودم گفتم. و البته شما در نقل قولتون نیاوردین. حرف خودم رو به خودم تحویل میدین؟
این دیگه از اون حرفا بودا ... کی همچین منظوری میتونه داشته باشه؟
اینم که دوباره خودم گفتم. وقتی میگم شما صرفا بلند بلند فکر میکنید، میگید نه. واقعا با زاویه دید متفاوت مشکل دارید. فقط زاویه دید خودتون رو میتونید هضم کنید، والا منم داشتم همین رو میگفتم از زاویه ی دیگه ای.
همچین منظوری از حرفام برداشت شد؟
چیزی برای گفتن ندارم!
اینکه تلازمی دارد یا ندارد با اینکه الان شرایط چگونه است دو بحث جداست.
اون شرکتی که 100 درصد کارمنداش درست کار کنن رو تو حکومت معصوم شاید بشه پیداش کرد. همچین ایده آل گرایی منظورم نبود.
اختلاف از همینجا شروع میشه دیگه برادر من. جای دیگه دنبالش نگرد.
منطقا تر و خشک نباید با هم بسوزه. این که بحثی نداره.
صحبت سر اینه که تر کدومه؟ خشک کدومه؟ شاخص تشخیص تر و خشک چیه؟ صلاحیت تعیین این شاخص رو کی داره؟
[FONT=arial]
سلام و عرض ادب
این شدت در مجازات چه دست آوردی برای کره شمالی داشته؟
از کره شمالی بگذریم کشور خودمان شدت مجازات برای مواد مخدر داشته ولی مصرف مواد مخدر وحشتناک شده بررسی در رده سنی و جنسیت جامعه معتاد هم بسیار نگران کننده شده
تجاوز به عنف و یا حکم قصاص قاتل چه تاثیری در کاهش جرم داشته؟
قوانین اسلامی و اجرای شریعت و بودجه های نیم میلیارد دلاری موسسات و مبلغین مذهبی چه شکوفایی اخلاقی به ارمغان آورده عده جمعیت کشور فقط کمی بیش از دوبرابر شده ولی زندانیان ما نسبت به چهل سال قبل 17 برابر شده
آخرین آمار از تعداد پرونده های قضایی رجوع 16 میلیون در یکسال هست
هر چند شدت مجازات ها بیشتر شده تبلیغات دینی و شعائر دینی بیشتر شده شدت افول اخلاق بیشتر شده
به نظر من خانه از پای بست ویران هست
سلام
مهمترین دستآوردش رسیدن به خواستههایی هست که دارند.
مثلاً وقتی برای رهبر قبلیشون مراسمی برگزار میشه، مردم مجبور هستند که حضور داشته باشند و گریه کنند!
در غیر اینصورت با شدیدترین مجازاتها روبرو میشوند.
کاری به مضحکبودن قوانینشون نداریم اما شدت مجازات باعث میشه همه از روی تمایل یا اجبار، به این قانون تن بدهند چون میدونند شوخیای در کار نیست.
خب با این نگرش شما که همه باید بریم بمیریم که!
به نظرم مشکلی که وجود داره این هست که الان انگار همه از هم آتو دارند.
این مسئول کاری به دزدیها نداره چون میدونه اگر گیر بدهد، پتهی خودش رو روی آب میریزند.
آن مسئول صدایش درنمیآید چون نفعش وابسته به محکوم نشدن فلان مسئول هست.
مجازات وقتی تأثیر میذاره که بدون تبعیض اجرا شود.
وقتی یک نفر خطای بزرگی کرد و اعدام شد، وقتی دو نفر خطا کردند و اعدام شدند، وقتی این تعداد به صدها نفر رسید، جدیت کار برای هزاران مدیر دیگر مشخص میشود.
منتهی گویا مجازات کردن مسئولین به صلاح مملکت نیست!
این صلاح چیست که هیچوقت سر جای خودش نیست، من هم نمیدونم!
[FONT=arial]
بله
اجرای قانون بدون تبعیض و قضاوت مستقل مهم ترین راهکار هست
ولی چنین خواستی از یک حکومت و قوه قضایی مذهبی که عدم استقلال خود را با قید مذهبی مخدوش کرده و افراد در آن یا مذهبی هستند یا غیر مذهبی منجر به این شده که افراد یا خودی باشند یا غیر خودی
چنین ساختاری هست که من گفتم خانه از پای بست ویران هست
تنها یک حکومت پایبند به قانون، دموکراتیک و سکولار میتواند با مفاسد مبارزه کند و شدت جرائم را کاهش بدهد
یعنی همان که گفتید اجرای قانون بدون تبعیض نه شدت خشونت در مجازات
با احترام به نظر شما، من معتقدم با یک حکومت مذهبی هم میشود با مفاسد مبارزه کرد و شدت جرائم رو کاهش داد.
خیلی بهتر از سایر حکومتها.
مشکل از تعداد زیاد مذهبیون فاسدیست که در زمرهی مسئولین هستند.
مذهبینما اصطلاح بهتریست.
وقتی من هم ببینم مسئولشدن و رسیدن به دریایی از ثروت در گرو چهرهای مذهبی هست، روزی صد بار جانماز آب میکشم.
گناه من که به گردن مذهب نیست.
ببینید این بحث مجال خود را می طلبد ولی اجمالا بدانید اینکه کسی به ایمان و بهشت اجبار نمیشود به معنای آزادی در رفتارهای اجتماعی نیست، به عنوان مثال شما در خصوص مجازات روزه خواری در ملأ عام از نظر اسلام تحقیق بفرمایید.
می دونی چیه استاد عزیز
بعضی ها یه دنیایی رو می خوان ترسیم کنند که هیچ راه حلی واسش ندارند و می دونن که قابل پیاده سازی نیست
ولی می خوان تورو مسئول ساختن اون دنیا کنن تا تورو زیر فشار بزارن و ناتوانی خودشون رو بپوشون
علت این رفتارشون هم این هست که اسلام یه سری دستوراتش آدم های فرومایه رو گستاخ میکنه
مثلا یه مسلمون همیشه توی دعوا سیلی اول رو می خوره...چون نمی تونه شروع کننده ی هیچ دعوایی باشه
یا اینکه حق بی ادبی و اهانت نداره
و این باعث میشه آدم های عقده ای بگن خوب جایی گیر آوردیم هرچی می خوایم بگیم و در مقابل ادب و احترام ببینیم
ولی همین آدم جرات عقده گشایی در کشورهای دیگه رو نداره
چون وسط خیابون ممکنه ببندنش به رگبار
بنابراین برای اینکه احساس حقارت رو از خودش دور کنه سعی میکنه اینجوری فکر کنه که من خودم به قوانین این کشورها احترام میزارم و مجبور نیستم رعایتشون کنم
همین چند روز پیش یکی از این عتیقه های منتقد نظام منزل ما بود
داشتیم اخبار نگاه میکردیم که اخبار گفت دانشمندان ایرانی تونستن به تکنولوژی یه عمل پیوند چشم دست پیدا کنند ( یه همچین چیزی )
بعد این عتیقه شروع به گوهر ریختن کرد و گفت: به نظر من این کارشون کفر به خداست
گفتم: چرا ؟
گفت: خوب خدا صلاح دیده طرف رو کور بیافرینه...ما نباید دست توی کار خدا ببریم
خدایا منو تبخیر کن :mariz:
خوب این مشگلی که شما عنوان کردین مشگل کمی نیست . یکی از مهمترین سوال ها هم همین هست که آیا میشه در درون یک جامعه اسلامی جلوی بوجود آمدن چنین اثر جانبی هایی رو گرفت یا نمیشه گرفت
سخن اصلی این هست که وجود یک جامعه اسلامی باعث بوجود اومدن اثر کبری میشه و بالتیع اون چنین مفاسدی هم بوجود میان
یا باید پورت پول شویی رو بست یا نباید بست
اگر پورت پولشویی رو ببندیم ... دیگه با مرجان شیخ الاسلامی ها و بابک زنجانی ها طرف نیستیم و سیستم میتونه جلوشون رو بگیره ولی در اینصورت نمیتونیم پول بفرستیم به لبنان و سوریه و .... چون رد پولها و مقدارشون مشخص میشه
اگر پورت پولشویی رو باز بزاریم خوب میتونیم پول هر چقدر دوست داریم بفرستیم سوریه و لبنان و از لحاظ اقتصادی هر خلافی رو در کشور انجام بدیم و دست حاکمین باز هست ولی مفسدین اقتصادی همون پورت ها رو شناسایی میکنن و از همون پورت ها سو استفاده میکنند و ظاهرا از نظر آقایان بهتر هست که fatf ها تصویب نشه و رد پولها رو نشه گرفت و آقایان بتونن با دو میلیارد تومن کارخانه هفتصد میلیاردی دنا یزد رو بالا بکشن و هیچ جوری هم نشه بازخواستشون کرد
بنابرین
این چیزهایی که شما میگین جزو لاینفک یک حکومت اسلامی هست . نمیتونین جامعه اسلامی رو پیدا کنین که پادشاهی نباشه نمیتونین جامعه اسلامی رو پیدا کنین که فساد از سر تا پاش بالا نرفته باشه
... این گره را باید پیدا کرد ... تا بعد بشود بازش کرد ...
فعلاً هر کسی دارد این طناب را به یک سمت میکشاند و میگوید به من اعتماد کنید که راه درست این راه است ... شاید بخاطر همین است که برایند نیروها صفر است و ما از جایمان تکان نمیخوریم ...
خدا چی کار کند کسانی را که مقابل کرسیهای آزاداندیشی مقاومت یا در راهاندازی آن کوتاهی کردند ...
سلام.
شما خودتون از بین این هر کسی ها، کدوم رو انتخاب میکنید؟ بر چه اساسی انتخاب میکنید؟
میشه دقیقا مشخص کنید منظورتون از "کسانی"، کیا هستند؟
مخصوصا اونایی که کوتاهی کردند، کیا کوتاهی کردند؟
منظورتون از تکان نخوردن از جایمان چیه؟ پس این پیشرفت دشمن شکن رو چطور تفسیر میکنید؟
بنده نمی خواهم تاپیک به این مسائل کشیده شود، اما باز میترسم سکوت بنده به منزله صحیح بودن این سخنان تلقی شود!!
کمک های استشاری ما در سوریه و لبنان که به صورت واضح در امنیت ما نقش داشته و دارد میشود دستمایه حمله خود مردم ما، در حالی که آمریکا از آن طرف کره زمین بودجه ملتش را در خاورمیانه خرج می کند و در تمام کشورهای اطراف ما پایگاه نظامی دارد اما کسی چنین سخنانی نمیزند!
این سخنان را فقط در شبکه های ماهواره ای شان برای ما میزنند و در گوش مردم ما فرو میکنند!!
دوستان عزیز خواهش می کنم فقط در خصوص موضوع تاپیک ابراز نظر کنند
تاپیک در موضوع نقد کشور و حکومت نیست، وگرنه بنده خودم هم منتقدم
سلام
من هم نظر خودم را دارم، که تا حدودی در همین تاپیک نسبتاً مبسوط توضیح دادم ... اینکه مشکل از قانون هست ولی بیشتر از آن از مجریان قانون و ناظران انجام قانون است ... و این مسأله شرح و بسط زیادی دارد و شاخههای زیادی پیدا میکند اگر اول مورد توافق قرار بگیرد که مشکل از همینجاست ... اما آنچه که مسلّم است این است که مطالبهگری زمانی میتواند درست شکل بگیرد که مشکل به درستی تشخیص داده شده باشد ...
عمدتاً دانشگاهها، و دولتها ... صداوسیما هم کم تقصیر ندارد، گرچه در سالهای اخیر (بخصوص از بعد از ۸۸) پیشرفت معناداری در این زمینه داشته است
پیشرفتمان در این زمینههایی که بحث میکنیم نبوده است، بحث ما روی مشکلات کشور است نه پیشرفتهای کشور ... اگر در رفع همین مشکلات خاص هم پیشرفتهایی داشتهایم که حتماً داشتهایم، اما این پیشرفتها در تراز انقلاب و آرمانهای انقلاب و ادعاهایمان نبوده و نیست ... داریم در مورد مشکلاتی صحبت میکنیم که نسبت به آنها فقط شعار و وعده داده شده است و خود مسؤولین هم ظاهراً نمیدانند که بجز حرف زدن دیگر چه کارهایی میشود انجام داد ... شاید بخاطر همین حداکثر فقط جلسه میگذارند و سمینار میگذارند و بیش از پیش منابع ملی را به هدر میدهند ...
سلام
موافقم. من بین مجری قانون و قانون گذار تفاوت قائل میشم و اصلا از مجریان قانون انتظار عملکرد شرافتمندانه هم ندارم. اصلا اینکه مجری قانون چطور آدمیه برام موضوعیت نداره.
اما سوال من این بود که منی که از مریخ اومدم و اصلا با چند و چون شرایط کشوری که بهش میگن ایران آشنایی ندارم، از بین این کسانی که طناب را به سمت خودشان میکشند و ادعا میکنن نظر و ایده ی خودشون درسته، کدوم رو برای حمایت و همراهی انتخاب کنم؟
اینا که حزبی رفتار میکنن. دیگه امروز تهی بودن افکار حزبی در ایران آشکار شده. به شخصه از افکار تهی هیچ انتظاری ندارم و به نظرم اون کسانی که در برقراری کرسی های آزاد اندیشی کوتاهی کردند، دانشگاه ها و دولت ها نیستند، چون اینها از همون اول هم قرار نبود همچین کارهایی انجام بدن. به نظرم شما هم منتظر نباش یه روزی مثلا دولتی سر کار بیاد که کرسی آزاد اندیشی واقعی (نه نمایشی) را بندازه.
برای من سواله که شما چطور (رفع) مشکل و پیشرفت رو از هم جدا میکنید؟ پیشرفت یعنی همون رفع مشکلات دیگه. معنی دیگه ای داره؟
شما میتونید این تراز رو بیان کنید؟ یعنی اون نقطه ایده آلی که اگه بهش دست پیدا میکردیم، اونوقت میگفتیم در تراز انقلاب پیشرفت داشتیم، کجاست؟
این هم برای من سواله که این مسئولین چرا اینقدر با ما فرق دارن؟ مگه این مسئولین هم از خود ما نیستند؟ پس چرا مایی که اینجا داریم گفتگو میکنیم میدانیم که بجز حرف زدن باید کارهای دیگه ای هم انجام بشه، اما مسئولین نمیدونن؟ یا مثلا اگه من و شما مسئول بودیم، آیا بجز حرف زدن اقدام دیگه ای هم میکردیم؟
(بر اساس تجربه ای که از تاپیک های گذشته داشتم، این سوالات من منجر به عصبی شدن کاربری که ازش سوال میکنم میشه و فکر میکنن برای مسخره بازی یا خودشیرینی سوال میکنم.
اگر تمایل ندارین پاسخ ندین، اما اگه پاسخ میدین، این سوالات ادامه داره.)
بله هر قانونی را میتوان دور زد، اما بدون شک قوانین بهتر دور زدنشان سختتر است
و هر چه قوانین و ساختار با حساب و کتاب چیده شده باشد سوء استفاده از قوانین هم سختتر میشود
خب برادر عزیز بنده هم سوالی در همین مورد در پست 12 از شما پرسیدم، لطفاً پاسخش را بفرمائید:
چرا حکومتی که بر مبنای بهترین قانون الهی یعنی اسلام بنا شده است (جمهوری اسلامی ایران) پر است از باندبازی، تعصبات غلط، رانت، بیمسئولیتی و....
اما حکومتی که مبنایش شینتوئیسم و بودیسم است (ژاپن) ، یا کشورهای لائیک و یا مسیحی تحریف شده (اتریش و...) کمتر به این مسائل مبتلا هستند؟ شما باز هم رشد و شکلگیری مسئولان ایرانخودرو و سایپا را در محیط ایران و با ساختار و قوانین ایران نادیده گرفتید
و در مقابل رشد و شکلگیری مسئولان تویوتا و نیسان و.... را در محیط ژاپن و با ساختار و قوانین ژاپن نادیده گرفتید
برادر عزیز، مسئول ایرانی را خودمان بار آوردهایم و مسئول ژاپنی را هم آنها بار آوردهاند
در پست بعدی مثالی میزنم که صحبتم روشنتر شود
قربان شکل ماهت خب من هم که در اولین پست همین را گفتم!
درخواست میکنم یک بار دیگر مطالعه بفرمائید: پست 11
سلام
نوع اجرای آن بله، بسیار مزخرف است
کاملاً درست است
بانک اصلاً یعنی ربا! و بانکداری اسلامی معنایی جز ربای اسلامی ندارد!
اگر دوستان عزیزی مثل استاد "مسلم" بخواهند ایرادات ساختاری بانک را برایشان توضیح خواهم داد
باز هم درمورد روش اجرا کاملاً با شما موافقم
البته فقط در روش اجرا بحث شواری نگهبان جدا، ولی خداوکیلی رای دادن ما هم جزء مرخرفترین رای دادنهای دنیاست!
وقتی مبنای رای دادن ما این باشد که کدام کاندیدا قرار است تلگرام را آزاد کند یا به زنها اجازه بدهد به ورزشگاه بروند، دیگر بهتر است زیاد بحث رای دادن را وسط نکشیم! چون گندکاری خودمان بیشتر از همه رو میشود!
شما در تمام دنیا و بین تمام قوانین نمیتوانید قانونی زیباتر، قدرتمندتر و کاراتر از امر به معروف و نهی از منکر پیدا کنید
حتی خود غرب هم بخش مهمی از پیشرفتش را مدیون امر به معروف و نهی از منکر است
منتهی باید بدانید معنای امر به معروف و نهی از منکر بسیار گستردهتر از این است که به خانمی بگوئیم روسریت را بیار جلو!
[FONT=arial]نمیتوان مردم را مقصر دانست در دنیای مدرن مجراهایی که مردم میتوانند تاثیرگذار باشند صحنه انتخابات هست و نظارت مردمی
[FONT=arial]حال شما و انصافتان
[FONT=arial]در این کشور به یمن نظارت شورای نگهبان و قوه قضاییه غیر مستقل چند فاجعه بزرگ بر مردم رفته که سه تای آن از همه مهمتر هست
[FONT=arial]مردم از روزنامه و رسانه های آزاد که از حقوق اصلی شان هست محروم شده اند با این کار چشم و گوش مردم تنها آنرا میبیند و میشنود که رسانه های مورد اعتماد دولت و حکومت میگویند و آنان که به رسانه های داخلی توجه نمیکنند اسیر رسانه های خارج از کشور میشوند که منشأ ناشناخته یا خصمانه دارند پس با بسته شدن رسانه های مردمی بیشتر اخبار در دسترس مردم یا زائد هستند یا کذب و شایعه
[FONT=arial]این تنها ظلم بر مردم نیست
[FONT=arial] بواسطه نظارت حکومتی آن عده که توان بدست گرفتن امور دارند یا اصلا شرایط انتخابات را ندارند یا از صحنه انتخابات حذف میشوند مردم هم مجبور میشوند از میان افرادی که به هیچ وجه شایسته نیستند یکی را انتخاب کنند که در این چند دهه مشخص شده از هر جناح که باشند خرابکاری میکنند
[FONT=arial]و ظلم مضاعف تر احزاب مستقل وجود ندارند که نماینده فکری نخبگان اجتماع باشند. همچنین اتحادیه های کارگری و صنفی مقتدر که بتوانند از حقوق خودشان به صورت قانونی دفاع کنند، وجود ندارند
[FONT=arial]مرجان شیخ الاسلامی با اصلاح طلبان معرفی میشود و در تیم اصول گرایان قدرت می گیرد و آخر هر چه را غارت کرده به خارج میبرد
[FONT=arial]با این اوضاع میخواهید چه کسی احساس تکلیف کند وقتی به مردم احترام نگذارید و مثل یک رمه به آنها نگاه کنید که محتاج چوپان هستند همین میشود مگر گوسفند احساس تکلیف میکند؟
و طنز و کمدی چوپان و رمه این هست که : چوپان هر چقدر به خود سختی دهد و از خود گذشتگی کند و گرگ ها را بتاراند یا از رمه دور کند و در نهایت صداقت رمه را تر و خشک کند و راهنمایی کند وظیفه ذاتیش فرستادن رمه به کشتارگاه هست!
با سلام و احترام
اگر مشکل از شورای نگهبان بود ما باید در شورای شهر شاهد نتیجه ای بهتر می بودیم؛ اما نه تنها می بینیم که وضعیت به مراتب بدتر است و هر از چندگاهی شاهد اختلاس و بازداشت برخی اعضا شورای این شهر و آن شهر هستیم! بلکه می بینیم مردم باز هم به کاندیداهای مستقل تمایل چندانی نداشته و جناحی رأی می دهند! بنابراین آنچه انتخاب مردم را جهت دهی می کند نه فیلترینگ شورای نگهبان، بلکه نوع نگرش مردم و قدرت تبلیغات است که کاندیداهای مستقل را ناکام می سازد. بنابراین نبودِ شورای نگهبان قطعا وضعیت را بدتر می کرد!!
و باز علاوه بر اینکه تأیید صلاحیت کاندیداهای مختلف با سلایق مختلف، و روی کار آمدن دولت هایی که رویکردهای متفاوت و گاهی متضاد دارند، شائبه غیر مستقل بودن شورای نگهبان را بی اعتبار می سازد.
بنابراین در راستای اینکه «چرا احساس تکلیف نمی کنیم» و «باید چه کنیم» نباید توپ را در زمین شورای نگهبان انداخت.
در مورد آزادی بیان مطبوعات هم انتقاداتی دارم به کلام شما که با اجازه شما عبور می کنم
سلام اقا رضا ...
آقا رضا من با حرفتون مخالف هستم و به نظرم شما اساس صحبت من رو متوجه نشدین ...
به نظر من مهریه اساسا دستور غلط و اشتباهی هست چون دستور به مهربه دادن و گرفتن کلا جامعه رو به بیراهه میبره همچنین امر به معروف و ...
شما خودتون مدتی انگلیس زندگی کردین مطمینا منظورم رومتوجه میشین ...
مردم انگلیس به شدت از اینکه ثروتشون رو به رخ بکشن بدشون میاد . امکان نداره شما یک متمول انگلیسی رو ببینی که در حال فکر فروشی باشه چه با زیبایی ظاهریش چه با پولش و چه با ارتباطاتش ; انگلیسی ها از نشون دادن ثروتشون بی زار هستند و یه جور بی کلاسی میدونن
یا در مورد اینکه شما مثلا بی خانمان هستید باز اونها بهتون احترام میزارن و این رونوعی کسر شان میدونند که به خاطر نداریتون بهتون احترام ندارن
یا در مورد رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ; بیشمار رفتارهایی دارند که در هیچ آیین راهنمایی و رانندگی نوشته نشده ولی اینها با خودشون میگن من با کلاس هستم و باید اینگونه رفتار کنم و اگر اینگونه رفتار نکنم خیلی خیلی بی کلاسی هست
بخوام براتون مثال بزنم اینقدر تعدادشون زیاد هست که قابل شمارش نیست .
دخترها و پسرها برای پول با هم ازدواج نمیکنند و به خاطر پول از هم جدا نمیشن چون بی کلاسی هست ؛ چون یک دختر یا پسر انگلیسی در شان خودش نمیبینه که برای پول از عشقش جدا بشه یا به خاطر پول با کسی ازدواج کنه
در متروها و قطارها وقتی یک دختر وپسر کنار هممیشینن به راحتی با هم سلام میکنند و تا آخر مسافرتشون با هم در مورد مدرسه و زندگی صحبت میکنند و بعدش هم به راحتی بدون اینکه اتفاقی بیوفته هر کدومشون میرن دنبال کارشون چون بی کلاسی میدونن که در مترو بنشینند و کیلومترها بقل کسی باشند و هیچ رفتار اجتماعی از خودشون نشون ندن
و ....
ببینید
ریشه تمام تمدن یک کشوری مانند انگلیس شخصیت ووجود خود اون شخص هست .
خودتون من رو میشناسید ; الان در حدود 15 سالی میشه که من در حدود 10 تا شرکت ایرانی کار کردم و بردها و سورس های اونها رو دارم ... و وضعیت اعتقادات من رو هم میدونین ... من در کمتر از یک ماه میتونم در همین کشور بیست تا دستگاه الکترونیکی به ثبت برسونم و برای خودم کسی بشم ولی این کار رو دزدی میدونم و در حد شخصیت من نیست که بخوام این کار رو بکنم
و ....
بزارین یک سری بزنیم به قوانین کشور انگلیس ... شما به راحتی میتونین به صورت الکترونیکی بلیط قطار تهیه کنین و به راحتی برین و ازش استفاده کنین ... کسی هم نمیاد چکتون کنه .... وای هر پنج بار یا هر ده بار یک بار میان و چک میکنن و اگر بلیط نداشته باشی یک راست میبرنت زندان
و همه انگلیسی ها براشون اعتبار و با کلاس بودن خیلی مهم هست و هیچ کسی بدون بلیط سوار نمیشه
هر انگلیسی یک میزانی اعتبار داره و شما میتونین به صورت آنلاین میزان اعتبار خودتون رو متوجه بشین .... هر چقدر کاره بهتری انجام بدین مالیات بیشتری پرداخت کنین اعتبارتون بالاتر میره و هر چقدر خلاف بزرگتری انجام بدین از اعتبارتون کم میشه حتی دیرکرد پرداخت آب بها میتونه اعتبار شما رو پایین بیاره
و اگر شما در انگلیس اعتبارتون خوب باشه میتونین با پرداخت نیم درصد بهای یک خونه اون رو صاحب بشین و به مرور بقیه اش رو در غالب وام پرداخت کنین
همه فهمیدن که وجودشون مقدس هست وجودشون اعتبار داره ونباید حاضر بشن که اعتبارشون رو از بین ببرند
خوب ببینید این کشورها چی کار کردن ...
اومدن سیستمهایی خلق کردن که آدمها در درون اون سیستمها رشد میکنند و بزرگ میشن ... یاد میگیرن که برای خودشون وهمنوعشون ارزش و احترام قایل بشن
من با سیستمهایی مثله مهریه و امر به معروف و ....اساسا مشگل دارم مثالهاش در اینترنت زیاد هست آخوندهایی که به دخترهای بد حجاب گیر میدن و اربده زنی میکنن تو خیابون و .... یا تظاهرات و شعارهای مرگ بر دنیا گفتن و مهریه و .... اینا همشون از نظره من بی کلاسی هست
اگر مرد بتواند سکس کند مهریه کامل است
اگر نکند مهریه نصف است
اگر تا فلان جا فرو رود حلال است اگر فرونرود بهمان است
اینها جواب نمیده ... ربطی به نوع اجراشون نداره .... بی کلاسی هست توهین به شعور ادمهاست و ....
اگر کسی فکر میکنه حضورش در تاپیک من، کلاس من رو پایین میاره
خودش بره سراغ تاپیک های دیگه و مثل آدم های بی کلاس خودش رو به تاپیک تحمیل نکنه
جنابشان زمان کافی برای تغییر ساختارها را نداشتند. با این وجود دست به تغییرات مناسبی هم در ساختار حکومتی زدند
ضمن اینکه نوع نظام مندی حکومت در آن دوران با زمان ما از نظر گستردگی و عوامل تاثیرگذار چندان قابل قیاس نیست ثانیاً همین که میفرمائید در زمان امام علی(ع) هم مسئولین ناسالم وجود داشتند این معنا را میرساند که حتی امام علی(ع) هم نمیتوانستند تمام مسئولین را خالص کنند!
امام راهکار حضرت چه بود؟ اینکه از مهرههای نظام با اخلاقیات مختلف تا جای ممکن بهترین بهره را ببرند
کاری که در مقیاس کوچکتر رهبر عزیز هم انجام میدهند و بعضیها ناخواسته در زمین ایشان بازی میکنند :ok:
کاری که خیلی از مسئولین بالا رده یا دانشش را ندارند یا عرضهاش را
همانطور که قبلاً هم عرض کردم اگر قرار است مقایسه کنید باید مسئولین ایرانی را به دوران کودکی باز گردانید
سپس آنها را به ژاپن ببرید و با ساختار آنجا پرورش داده و بزرگشان کنید. و مسئولین ژاپنی را هم از کودکی در ایران پرورش دهید
آن وقت ببینید نتیجه چه میشود
خب با اجازه چند نمونه از تاثیر مستقیم تغییر قانون و ساختار در اصلاح امور را خدمت شما عرض میکنم:
1 -
تعرفه واردات خودرو در ایران بین 80 تا 120 درصد است در حالیکه درکشوری مثل ژاپن نهایتاً 10 درصد استدر ایران مسئول خودروسازی نیازی نمیبیند که بر کیفیت محصولاتش اضافه کند چون مردم بجز خرید خودروی او انتخاب دیگری ندارند
اما همین مسئول بیتقوا، اگر فرضاً به ژاپن برود و بخواهد خودروی بیکیفیت تولید کند در کمترین زمان باید بازار را به سایر رقبا واگذار کند نمونهء داخلی ایجاد بازار رقابتی در ایران، در بخش it اتفاق افتاد و آقای جهرمی با اجرای یک طرح ساده بازار اینترنت ایران را تغییر اساسی داد
قبلاً در ایران شما به زور میتوانستید اینترنت با حجم 20 گیگ خریداری کنید. اما آقای جهرمی قانونی قرار داد که به موجب آن
ارائه دهندگان اینترنت موظف شدند یک حداقل را رعایت کنند. کمتر از آن جرم حساب شد اما افزودن بر آن آزاد گذاشته شد. بدون هیچ اعمال زوری!
مثلاً برای اینترنت 8 مگابیت بر ثانیه حداقل ارائه ظرفیت 50 گیگ درنظر گرفته شد (مقدار دقیقش یادم نیست، فرض میکنیم) و همه موظف به اجرای این حداقل بودند
اما در همان ابتدا یکی از isp ها 60 گیگ ارئه کرد و مشتریان بخاطر همین 10 گیگ حجم بیشتر به سمت او رفتند
شرکتهای دیگر که دیدند دارند مشتریان خود را از دست میدهند یکییکی شروع به افزودن مزایای بیشتر برای مشتریان کردند
یکی 70 گیگ ارئه کرد، یکی 100 گیگ، دیگری 200 گیگ، یکی دانلود رایگان شبانه اضافه کرد و.....
بطوری که الان خود من اینترنت با حجم 640 گیگ در ماه (320 گیگ بینالملل) و دانلود رایگان شبانه با سرعت 8 مگ را فقط با قیمت 50 هزارتومان خریداری کردم! نکته مهم اینکه آقای جهرمی نه رؤسای isp ها را با رؤسای جدید عوض کرد و نه تقوای آنها را افزایش داد! بلکه فقط بازار رقابتی ایجاد کرد
و در نتیجه این خود فروشندگان بودند که بخاطر بقا در بازار مجبور شدند که خدمات بهتر ارائه کنند، ولو اگر بیتقوا باشند 2 - در کشورهای دیگر، حتی در عراق و افغانستان!! ساختار حکومی به گونهای است که مسئولین موظف هستند شرایط خود را شفاف کنند
از داراییها گرفته تا نوع آرای آنها در مجلس و دولت باید کاملاً شفاف بوده و در دسترس عموم قرار بگیرد
اما در ایران که مسئولینش داعیهء خدمت به مردم را دارند، میزان شفافیت تقریباً 0 است!!! شما در ایران هرگز بطور رسمی نمیدانید داراییهای مسئولین اجرایی و یا نمایندگان مجلس چقدر است
و به تبع آن نمیدانید که پس از پایان دوره سیاسی آیا چیزی به دارایی آنها افزوده شده است؟ و اگر افزوده شده چه مقدار است؟
شما در ایران نمیتوانید متوجه بشوید که نماینده شما در مجلس به فلان طرح رای مثبت داده است یا رای منفی! اما در کشورهای دیگر همین شفافیت داراییها و آراء و نظرهای سیاسی باعث میشود یک فرد مسئول نتواند به راحتی زیرآبی برود
بله من هم میدانم در آنجا هم اختلاس میشود، اما بحث این است که دست و بال مسئولین آنها خیلی بستهتر است
از طرفی مردم میدانند نمایندگان آنها چه آرائی صادر کردهاند و این را در انتخابات بعدی لحاظ میکنند
3 - صحبت از مسئولین ژاپنی کردید. خاطرتان هست چند سال پیش در بازی ایران و کرده جنوبی در استادیوم آزادی چه اتفاقی افتاد؟
خب راه ساده این است که بگوئیم کرهایها تقوا داشتند و ایرانیها نه!در حالیکه بازی در ایران برگزار شد و ایران هم پیروز میدان بود، بعد از بازی ایرانیها استادیوم را پر از آشغال کردند و رفتند
اما کرهایها ماندند و استادیوم کشور دیگر که آنها را شکست داده بود را تمیز کردند، سپس به خانه رفتند!
اما موضوع برمیگردد به ساختار آموزش و پرورش این کشورها
مثلاً در ژاپن و کره سرایدار مدرسه تقریباً وجود ندارد و پس از اتمام کلاس این خود دانشآموزان هستند که باید کلاس را تمیز کنند
و این دانشآموزان با همین ساختار تربیتی رشد میکنند و انجام کارهای شخصی در ذهن آنها نهادینه میشود
که نتیجه این روش تربیتی را باید در استادیوم آزادی مشاهده کنیم
4 - در اینجا میخواهم یک عمل زیبا از پیامبر خودمان حضرت محمد(ص) بازگو کنم. هرچند همه از آن اطلاع داریم ولی شاید تا کنون از این زاویه به آن نگاه نکرده باشیم
یعنی فقط با یک تغییر ساختار ساده چند نشان را با هم میزدند:در تمام دنیا رسم است که وقتی از دشمن اسیر میگیرند، آنها را زندانی میکنند که طبیعتاً هزینههای مادی، زمانی و انسانی در پی خواهد داشت
اما زمانی که سپاه اسلام از سپاه دشمن اسیر میگرفت پیامبر(ص) چه کار میکردند؟ میگفتند هر اسیری که به 10 مسلمان سواد بیاموزد آزاد خواهد شد
الف) هزینه نگهداری از تعداد زیادی اسیر جنگی را کاهش میدادند
ب) زمینهساز باسواد شدن تعداد زیادی از مسلمانان میشدند
پ) به راحتی معلم رایگان برای مردمش فراهم میفرمود بدون آنکه بخواهد هزینهای جداگانه پرداخت کند
ت) زمینه هم صحبتی کفار با مسلمانان را فراهم میکردند که چه بسا منجر به مسلمان شدن کفار میشد
ث) رافت و نیت خیر خود را به دشمنان نشان داده و افکار عمومی را به نفع مسلمانان تغییر میدادند به عبارتی پیامبر(ص) بجای آنکه مستقیماً بخواهند کفار را به اسلام دعوت کنند یا مسلمانان را به سوادآموزی ترغیب کنند
فقط با اجرای یک طرح و تغییر در ساختار معمول گرفتن اسیر، به تمام این اهداف رسیدند
اگر اجازه بدهید روز موضوع تاپیک متمرکز بشویم. البته مهریه هم میتواند به عنوان یک قانون داخل موضوع به حساب بیاید
اما به نظرم به کلیات و قوانین تاثیرگذار و اصلی بپردازیم بهتر است
آقا رضا بحثی سرش نیست ولی دوست دارم حداقل به این فکر کنیم که چی میشه که رییس جمهورهای ما در انتخابات اینجوری هم دیگه رو خراب میکنن ... هر کدومشون با بیست کیلو پرونده میان در درون تلویزیون و تلویحی میگن نگو تا نگم . و رهبر هم گوشزد میکنه که هم دیگه رو خراب نکنین
و از اونطرف وقتی انگلیس میخواد از اتحادیه اروپا خارج بشه چی میشه که دیوید مکرون خودش استعفا میده و علت رو این عنوان میکنه که استراکچرهای ذهنی اش به گونه ای بوده که انگلیس رو در درون اتحادیه اروپا به موفقیت برسونه چون هیچ ایده ای برای موفقیت انگلیس خارج از اتحادیه اروپا نداشت خودش استعفا میده
این ها باور کنین ساختار هست ... سیستم سازی هست
بیاین و مقایسه کنین با فلان مذهبیونی که بیست تا شغل رو چسبیدن و به همشون گند زدن
یه مثال راحت تر میزنم
سابقا خیلی ها بساز بفروش بودن و ساختمونها رو ارزون قیمت تموم میکردن تا سود بیشتری ببرن
آسانسورها کشته میداد
سقف ها میریخت
تا اینکه اومدن گفتن هر کی میخواد بساز بفروش بشه باید یک سری دوره ها رو بره
دیگه بساز بفروش ها میدونستن که فلان کار اشتباه هست تن و بدنشون میلرزید و میدونستن که فلان دیوار مشگل داره
بحث سره همین هست به نظره من ساختارها باید بهگونه باشه که یک دولتمرد حالش از خودش به هم بخوره وقتی که میخواد فکر اختلاص رو بکنه
نه اینکه اون رو بخوایم با خدا و پیغمبر مهارش کنیم
کاربر "آرمان" خیلی خوب در پست 105 توضیح دادهاند
ببینید اشتباه ما این است که کارها را جابجا انجام میدهیم
اگر به زندگی معصومین(ع) هم مراجعه کنیم میبینیم که در موضوعات شخصی سعی میکردند با مدارا و دعوت به سوی تقوا مسائل را حل کنند
مثلاً اگر کسی شراب میخورد یا زنا میکرد با شیوههای مختلف سعی میکردند او را اصلاح کنند
اما در مسائل اجتماعی فقط و فقط قانون حکمفرما بود و با کسی شوخی نداشتند اما در کشور ما دقیقاً برعکس است! خانمی را بخاطر رقصیدن میآورند در تلویزیون و از او اعتراف میگیرند
قطعاً از نظر من هم کار او گناه بود اما یک برخورد ساده کافی بود. نه اینکه آبرویش را ببرند!
بعد از آن طرف میبینیم با فراریان مالیاتی مدارا میشود و تازه شامل بخشودگیهای مالیاتی هم میشوند!
بنابراین با حرف شما کاملاً موافقم. فقط این میان یک نکته است و آن اینکه
همین ساختار را افراد عاقل، دانشمند و دلسوز باید اصلاح کنند. وگرنه خودبخود ساختار و قوانین اصلاح نمیشوند
سلام،
این وقتی میتواند درست باشد که مجری قانون تحت نظارت همان قانونگذار یا کس دیگری باشد، و آن قانونگذار آدم درستوحسابی باشد ... مگرنه مجری قانون هم باید خودمراقبتی داشته باشد ... با فقط اصلاح قانون چیزی درست نمیشود ... قوانین این مملک پر است از مواردی که اصلاً تا کنون اجرا نشدهاند، هیچ کسی هم انگار برایش مهم نیست، نه مجری قانون و نه خود قانونگذار ... قانونگذارها انگار حواسشان نیست که باید نظارت کنند، باید دولت را به سلابّه بکشند که چرا قوانین را اجرا نمیکند یا درست اجرا نمیکنند، آنها هم فقط مدام دارند دوباره قانون میگذارند ... بماند که همان قوانین را هم کردهاند لحاف ماماندوز که پر است از وصله و پینه و آنقدر نسخهها متفاوت شده است که گاهی مجری قانون نمیداند کدام تبصره را باید الآن اجرا کند ...
شما از مریخ آمدهاید؟ نمیدانم چرا این سؤال را میپرسید ... میخواهید یک بحث فلسفی کنید که از اولیالأولیات شروع میکنید؟
اول باید مشکل را شناخت، بعد دید چه کسی دارد برای آن مشکل راه حل نشان میدهد ...
کسانی که خودشان را تافتهی جدابافته تصور میکنند مردم باید به حضور ایشان در مناصبشان مفتخر باشند و خدا را روزی هزار مرتبه شکر کنند، این آدمها هم شاید بخواهند با صداقت تمام به مردم رسیدگی کنند، ولی برداشت ایشان از مشکلات چیست؟
این کسی که میگوید ایران باید fatf را امضا کند و بعد خودش میگوید که میدانم آمریکا و غرب کلاً قابل اعتماد نیستند ولی اینطوری حداقل یک بهانه کمتر به ایشان دادهایم، آیا حواسش هست که این fatf یک سری مفاد هم دارد یا فقط به چشم یک بهانه که باید به غرب نداد بهش توجه میکند؟
گاهی هم اختلاف نظرها به اختلاف جهانبینیها برمیگردد ... در این صورت باید دید کدام جهانبینی با جهانبینی اصل نظام سازگار است که بعد در آن جهانبینی مشکلات و علت مشکلات تشخیص داده شوند ... مثلاً این خانمی که اینجا به کمک کردن به سوریه معترض هستند حرفشان درست است، ولی در جهانبینی خودشان که شبیه است به جهانبینی مخالفان این نظام (یا بیخبران داخل نظام و البته شاید گاهی برخی از مسؤولان خیلی مطلع نظام!)، بخاطر همین ما اگر بخواهیم در این نظام و در چهارچوب همان مشکلات را حل کنیم منطقی نیست مشکلات را از زاویهی نگاه ایشان بررسی کنیم ...
برای کی آشکار شده؟ برای من و شما شاید، ولی آنها که هنوز دنبال این حرفها هستند ظاهراً هنوز برایشان خیلی چیزها مشخص نشده است ... به قول یک بندهی خدایی در همین صدا و سیما میگفت که کار حزبی در ایران بیمعناست، چون مثلاً یک حزب میآید از یک کاندیدا حمایت میکند و بعد یکی از ارشدهای آن حزب میرود به کاندید رقیب رأی میدهد، از او میپرسند چرا؟ میگوید تکلیف شرعی خودم را حمایت از ایشان دیدم ... چون تکلیف شرعی اصولاً فردی است و اجتماعی نیست، معنا ندارد کسی خودش را در همهی تصمیمهای یک حزب محصور کند و بگوید چون در فلان موارد یا در خطوط کلی با شما موافق هستم پس دیگر کلاً وقف حزب هستم و بدون توجه به تکلیفم از رأی حزب دفاع میکنم، همانطور که مشرکین از فرهنگ اباء و اجدادیاشان حمایت میکردند حتیٰ اگر احمقانه بوده باشد ... خیلی لابیگری شرافت دارد و خوب است، بعضی از سیاستمداران ایرانی تازه دارند درش خبره میشوند ... رأی جمع کردنهای بیمعنا در داخل مجلس، شبیه شده است به رأی جمعکردنهای بیمعنا از مردم در انتخاباتهای مختلف، با تبلیغاتهای کور و بیمعنا و هزینههای آنچنانی و امثال آن ... گرچه این روزها حزببازی کمی دارد رنگ میبازد و مرز بین اصولگرا و اصلاحطلب شاید کمرنگ شده است، اما این لابیگریها به نظرم میرسد که شاید دارد اوج میگیرد ... این سیستم همان است که باعث میشود دموکراسی تبدیل شود به نوعی دیکتاتوری پنهان ... مثل نقشی که رسانه در مهندسی افکار مردم بازی میکند، چه در ایران و چه در ماهوارههای دشمن که ایرانیها گاهی آنها را دایهی مهربانتر از مادر تصور میکنند ... به مردم حق رأی میدهیم و آنها افکار عمومی را مهندسی میکنند که متمایل به رأی مورد نظر ایشان بشود و اسمش هم همچنان این است که رأی مردم است ...
مطمئن نیستم متوجه منظورتان شده باشم ...
معنای خیلی متفاوتی ندارد، منظورم این بود که زمینههای متفاوتی را داریم بحث میکنیم، در زمینهی موشکی و هستهای و هوافضا و نانو و پزشکی و سلولهای بنیادین و امثال آن پیشرفتهای خوبی داشتهایم، اما در زمینهی عدالت اجتماعی و اقتصادی و امثال آن نه ... در زمینهی روابط بینالملل پیشرفتهای خوبی داشتهایم، اما در زمینهی امور داخلی مشکل خیلی زیاد داریم ...
خدا برای کافر راهی بر مؤمن قرار نداده است آیهی قرآن است ... استقلال از کافران شاید مهمترین هدف انقلاب بوده است که تا حدود زیادی تحقق پیدا کرده است، اگر عدهای بگذارند ... اینکه مؤمنین بتوانند قدرت را در دست بگیرند تا آزادانه بتوانند خدا را عبادت کنند، و امر به معروف کنند و نهی از منکر کنند، اینکه حرف خدا بشود قانون و کالای مجاز، و حرف دشمن خدا بشود خلاف قانون و کالای قاچاق، اینها چیزهایی است که باید تأمین شود، تا حدودی شده ولی آنچه انتظار میرفت با آنچه تحصیل شده خیلی فاصله دارد ... گاهی مؤمنان آزاد شدهاند اما نه برای عبادت خدا بلکه از همه چیز از جمله از خدا و بندگی خدا ... این دیگر خودش دوباره زیر یوغ طاغوت رفتن است، از چاله درآمدن و در چاه افتادن است، از گیر کافران بیرون آمدن و در دام منافقان افتادن است، همانکه چند سال بعد از جنگ احد شخص ابوسفیان که الآن دیگر مسلمان است بر بالای قبر حمزهی سید الشهدا رفت و گفت که کجایی حمزه که ببینی که دینی که روزی برای آن با من میجنگیدی امروز در دستان من افتاده است ... دور از جان خیلی از مسؤولان امروز ما ...
ما هم اگر مسؤول شویم معلوم نیست بهتر از ایشان شویم، که عدالت وسیعترین میدان است در مقام حرف زدن و تنگترین میدان است در مقام عمل کردن ... خیلی از مشکلاتی که مسؤولان ما دارند را اگر خوب نگاه کنیم مشکلات فرهنگی است که بیشتر ایرانیها گرفتارش هستند، به شخصه کم دیدهام کسانی را که بر اساس تقوا و خودسازی خیلی از این مشکلات را مهار کرده باشند یا توانسته باشند وظایفشان را بشناسند و چهارچوبش را رعایت کنند و حق آن را ادا کنند ... این خودش یک آسیبشناسی میخواهد و کار برای حل آن ... شدهایم عالم بیعمل ... شدهایم مصداق اینکه حضرت علی علیهالسلام فرمودهاند که علم را برای عمل کردن یاد بگیرید که ناقلان علم بسیارند و عملکنندگان به آن اندک ...
گاهی هم شاید اطلاعات زیادی کار دست مسؤولین داده است که دیگر واضحات را هم نتوانند تشخیص بدهند ... مثل آقای فلانی که تازه از بزرگان نظام هم بود ولی یک موقعی یک چیزهایی میگفت که هر انقلابی بیسوادی هم میدانست که کاملاً اشتباه است ... اگر بفرمایید که از کجا معلوم که اشتباه میگفت وقتی خودم اذعان دارم که اطلاعاتش بیشتر بود، جواب میدهم که بعد از آن افاضاتی که داشتند اتفاقات زیادی افتاد که خودشان هم فهمیدند که چه مسائل پیشپا افتادهای را اشتباه فهمیده بودند ... گاهی تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد، تا نقد نشده باشد نمیفهمد که چقدر در برخی مسائل ساده در اشتباه است، گاهی شاید یک بچه بتواند ایشان را از اشتباهی که ملتی را به فنا بدهد آگاه کند ... اطلاعات زیاد نیاز به مدیریت اطلاعات قویتری میخواهد و تحلیلش سختتر است، گاف هم در این تحلیلها گاهی پیش میآید، گاهی هم این گافها میتواند خیلی بزرگ باشد، در حدّی که شب را بگویند روز است یا برعکس ...
آنها هم میدانند باید یک کاری بکنند ... چند سال پیش بود که رهبری یک چیزی فرمودند که پیگیری کنید و ایشان سریع یک سمینار گذاشتند، رهبری هم برای آن سیمنار پیام دادند که ان شاء الله به گذاشتن سمینار اکتفا نشود ... گویا یک عده فقط برای آنکه حرف رئیسشان زمین نماند و اگر رئيسشان پرسید که آن دستور من را چه کردید جوابی داشته باشند، یک کارهایی نمادین میکنند و بعد میگویند ببخشید ما سعیمان را کردیم ولی نشد، رهبری هم گفتند که واقعاً یک کاری بکنید نه اینکه فقط برای خودتان رزومه پر کنید که انگار کاری کردهاید ولی خروجی واقعی نداشته باشد ...
آنها هم میدانند که باید یک کاری بکنند ولی نمیدانند چه کار کنند ... عذرخواهی میکنم که این را میگویم، ولی ما بیشتر از روحیهی تفکر روحیهی کارگری داریم، یعنی اگر رهبری کامل همه چیز را برایشان ترسیم کنند ایشان استاد لابیگری و فشار آوردن به زیردستان برای راضی کردن رئيس و امثال آن هستند، ولی اگر مسیر برایشان با جزئيات تمام ترسیم نشود کس دیگری هم زیاد حال ندارد بنشیند فکر کند که چه کاری میتوان کرد و مشکلات احتمالیاش چیست و تبعاتش تا چند سال آینده چیست ، فکر میکنند ولی نه خیلی عمیق، آنها که عمیق فکر میکنند هم که نتیجهی فکرشان میشود یک سری اصول کلی که به کار هیچ کسی نمیآید و در کتابخانهها بایگانی میشود و البته یک خروجی مهمش هم میشود مقاله و کتاب و برای نویسندگان آن میشود آبرو و رزومه و پول و افزایش رتبه از استادیاری به دانشیاری و از دانشیاری به استادتمامی و ... چیزی که مهم نیست هم اصل مسأله است که هنوز حل نشده است ... مشکل خوب است چون از قبل وجود آن خیلیها از حتی متفکرین به نوایی میرسند، جلساتی گذاشته میشود و یک عده جمع میشوند حرف میزنند و خودشان هم امیدی ندارند که کمکی به حل مسأله کنند ... حالا هی رهبری از بالا توصیه کنند و مردم هم از پایین غر بزنند، آنها جایشان خوب است، زندگیاشان میگذرد، مشکلی هم ندارند، البته ناراحت هستند که چرا زندگی مردم پیشرفت نمیکند ولی خوب دیگر تلاششان را به اندازهی کافی کردهاند، مثل مجلس که بخاطر مشکلات پیش آمده برای مردم سر مردم منت گذاشتند و با افتخار تمام گفتند که ما بخاطر مشکلات شما به مرخصی تابستانی نمیرویم! خسته نباشند واقعاً ... اگر از من میپرسیدند که برویم تعطیلات یا به فکر شما باشیم به ایشان توصیهی مؤکد میکردم که بروند تعطیلات، هم منتشان بر سرم نبود و هم اصولاً بعضیها کار نکنند ضررش کمتر است ... حالا منظورم به مجلس نیست، ولی به قول خداوند در قرآن، بعضی چیزها سود دارند ولی ضررشان از سودشان بیشتر است و بخاطر همان ضرر هم حرام میشوند ...
جناب متحیر، شاید با برخی از فرمایشات شما موافق باشم، ولی در روایت حضرت امیر علیهالسلام آمده است که «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»، همه چوپان هستند و همه هم در مورد رعیت خودشان مسؤول هستند ... اینطور نیست که فقط حاکم چوپان باشد و مردم رمهی او باشند و بس ... به قول معروف هر مثالی از جهتی سبب قرب به مسأله میشود و از جهات دیگر میتواند معالفارق باشد و ذهن را از مسألهی اصلی دور کند ... شما ممکن است در جهانبینی خودتان روا بدانید که حکومت اسلامی کارش فرستادن رعیتش به کشتارگاه است، ولی ما این بخش فرمایش شما در معالفارق بودن آن مثال چوپان و رمه میدانید ... وجه درست مثال چوپان و رمه میتواند همان مسؤولیت چوپان نسبت به رمهاش باشد، اینکه تکتک آن گوسفندان باید حفظ شوند و بالاتر از آن تکتک آن گوسفندان باید رشد کنند، و اینکه چوپان باید در قبال تکتک آنها پاسخگو باشد ... این نگاه در مقابل نگاه جامعهشناسی در غرب قرار میگیرد که مثلاً میگویند حداکثر امکانات برای حداکثر مردم و یا نظریاتی از این قبیل ... در این نگاه کسی نباید قربانی کس دیگری شود ... بحث کشتارگاه دیگر اینجا مطرح نیست، علاوه بر اینکه چوپان گوسفندان لزوماً مالک آنها نیست که بتواند سر خود آنها را به کشتارگاه هم ببرد ... :ok:
با سلام و احترام
بله اگر این باشد که ما اختلافی ندارم
من اگر مسئول ایران خودرو را با تویوتا مقایسه می کنم منظورم استارت کار است، که الان باید چه کرد، ورگنه ساختار تربیتی را که قبول دارم، اما گام اول یعنی تغییر ساختار را بالاخره مسولینی که در این ساختار تربیت نشده اند باید بردارند که ظاهرا همانطور که اشاره کردم در این خصوص اختلافی نداریم
بله بنده هم قبلا در پست 16 بیان داشتم که وقتی می گویم مشکل از مسئولین است یعنی آنها از ظرفیت موجود برای ساختار سازی و اصلاح امور بهره گیری نمی کنند:
بنابراین مجموعا با آنچه که شما می فرمایید مخالف نیستم
سلام.
پاسخ های شما منو مشتاق تر میکنه که بیشتر بپرسم.
قانون که درست باشه، مجری قانون ناجور به قدرت نمیرسه. خود قانون جلوش رو میگیره. در یک ساختار قانونی ایده آل، دیگه مجبور نیستیم بین بد و بدتر انتخاب کنیم. چون بدها و بدترها اصلا وجود نخواهند داشت. از قبل از دور خارج شدن. اونجا فقط انتخاب بین خوب و خوب تر خواهد بود.
اما قبلش باید یه قانون گذار درست و حسابی اون قانون رو به وجود آورده باشه. اما سوال اینه که بالاخره تا کی باید منتظر این قانون گذار حسابی باشیم؟ اصلا از کجا بدونیم وظیفه مون انتظاره یا وظیفه ی دیگه ای داریم؟
واسه شون مهم نیست ...
یه جورایی. میدونم دارم چه کار میکنم.
یکی از دلایلش اینه که وقتی یه سوالی رو از میانه استارت میزنم، بعضا پاسخی دریافت میکنم که ربطش به سوال من در حد ربط سمندر بی پای مکزیکی به واشر سرسیلندر پیکان جوانانه.
در هر صورت مدیریت پاسخ ها با خودتون.
من فکر میکنم هنوز تعریف واحدی از مشکل وجود نداره. احتمالا شما هم با من همفکر باشید.
همچنین من فکر میکنم مقاومت شدیدی در برابر رسیدن به این تعریف واحد وجود داره، طبق گفته خودتون که هر کی ادعا داره دیدگاه خودش درسته. اولیش خود من.
به نکته خوبی اشاره کردید. ولی من هنوز نمیدونم منظورتون از کسانی، کیا هستند؟ حزب یا جریان خاصی مدنظرتونه؟ یا منظورتون فرا حزبی هاست؟
چقدر این جمله برای من آشناست! فقط نمیدونم چرا به شما حمله نمیشه با گفتن این حرفا ...
خدا خیرتون بده.
واکنش ما نسبت به این تفاوت جهان بینی باید چگونه باشد؟ با توجه به اینکه میدونیم (البته اگه بدونیم) قصد و نیت سوئی در این تفاوت وجود نداره.
برای همینه که من به حزب کلا آلرژی دارم. خیلی هم سعی میکنم تو صحبتام روی اینکه با احزاب کاری ندارم تاکید کنم. ولی ...
حزب در ایران، یعنی دور خودمون چرخیدن.
گفته تون کاملا صحیحه. به شرطی که حواسمون جمع باشه که هر دو طرف دارن این کارو میکنن. هر دو طرف. مثل رسانه هایی که قبل از انتخابات، مردم رو دعوت به رای دادن میکنن تا مشروعیت نظام در جهان حفظ بشه، اما بعد از انتخابات مشارکت مردم رو حمایت از نظام تفسیر میکنن.
بین حفظ و حمایت زمین تا آسمون تفاوت هست...
من یک دزد و یک انسان پاکدست رو جلوی شما قرار میدم. شما از کدوم انتظار داری دزدی نکنه؟
به شخصه از دزده همچین انتظاری ندارم.
ساختار علمی( مثلا دانشگاه) و سیاسی( مثلا دولت) در ایران به شکلی طراحی شده که اندیشه آزاد توش غیر قابل تعریفه. من مطلقا انتظار ندارم روزی دولتی سر کار بیاد که از آزاد اندیشی حمایت کنه. این اتفاق نمیفته مگه اینکه ساختارها اعم از علمی و سیاسی در ایران متحول شه که شما جرات داری برو تو مملکت پشت تریبون از همچین تحولی صحبت کن تا بلایی به سرت بیارن ...
ببینید، پیشرفت زمانی معنا داره که اثر مستقیمش در زندگی مردم عادی جامعه مشخص باشه. از بین مثال هایی که شما زدید، فقط بخش پزشکیش در زندگی مردم عادی اثر مستقیم داشته. سایر بخش ها یا اثر نداشتن، یا اثر مستقیم نداشتن که این خودش یه مشکله.
بسیاری از تکنولوژی هایی که در صنعت فضایی در کشورهای پیشرو استفاده میشه، به فاصله کوتاهی وارد زندگی مردم میشه، مثلا ترمزهای سرامیکی خودروها و آسانسورهای آسمانخراش ها از صنعت فضایی اومدن.
همچنین تکنولوژی نظامی. دستگاهی که توسط نابغه ی همجنسگرا آلن تورینگ برای شکستن کدهای رمزی آلمان ها ساخته شد رو امروزه به زبان ساده، کامپیوتر مینامیم.
اما شما اثر مستقیم صنعت موشکی در ایران رو کجا میبینید؟ اثر غیر مستقیمش قدرت بازدارندگیه. اما اثر مستقیم چی؟
اینکه بقیه صنعت ها رو بدیم دست همین دانشمندا تا اونا رو هم متحول کنن رو هم بیش از یک پروپاگاندا در نظر نگیرید.
هر وقت تونستیم نانو رو به نان شب مربوط کنیم، میشه ازش به عنوان پیشرفت یاد کرد، در غیر این صورت 10 برابر اینی که الان مقاله منتشر میشه هم منتشر بشه، پیشرفتی اتقاق نمیفته.
یک کلام اون چیزی که امروزه به اسم پیشرفت علمی با استناد به آمار و ارقامی که واقعی هم هستند معرفی میشه، علمی که کاربردی باشه و در زندگی روزمره جامعه تاثیر مثبت مستقیم داشته باشه نیست. تعداد مقالات منتشر شده است. چیزی که خودتون هم در پاراگراف آخر اشاره ای بهش داشتین.
اگه مسئله ساده و خلاصه بشه راحت تر حل میشه.
کل اون چیزی که به اسم دین میشناسیم رو اگه بخوایم در یک کلمه خلاصه کنیم، میشه"قسط". یعنی همین بروز و ظهور عدالت در همه ی زمینه. یعنی همینی که الان وجود نداره. حالا اگه کسی دوست داره مسئله رو برای خودش پیچیده کنه، دیگه به خودش مربوطه.
خود ما وقتی میخوایم مثلا قدرت مند ترین کشور دنیا رو نقد کنیم، از کدوم جنبه انتقاد میکنیم؟ از همین جنبه نبود عدل دیگه. خب حالا مایی که اول تا آخر دینمون از عدل و قسط صحبت میکنه، وقتی اونجور که باید و شاید قسط برقرار نشده، چه میشه گفت؟
این هم کاملا صحیحه. فقط کاش میشد همینجا نفاق این منافقان رو آشکار کرد و همچنان دوست بمونیم!!
من هم ندیدم. ولی نمیدونم چرا همیشه اصرار میشه وجود دارند! نمیبینموشون ها، ولی باید قبول کنیم هستند و الان هم با نیت خالص شب و روز در حال خدمتگذاری هستند. البته اثرات این تلاش های شبانه روزی رو هم نمیبینیم، ولی خب چه میشه کرد دیگه، باید قبول کنیم وجود دارند..
لب کلام همینه. اما آسیب شناسی زمانی شدنیه که اول بپذیریم آسیبی هست. از درون خودمون هم هست. به دیگران ربطی نداره. دیگران ممکنه روش اثر گذاشته باشن. اما وجودش علت درونی داره.
گاف هر چقدر هم که بزرگ باشه، بزرگی اسامی روش سایه میندازه و در نهایت فراموش میشه.
که به غلط روحیه ی انقلابی نامگذاری شده.
اگه من بگم مشکل دقیقا همینجاست که رهبری باید همه چیز رو ترسیم کند، نظر شما چیه؟
مثالهای من نیز در نقد ظرفیتهای موجود بود!
در مثال 1 باید بازار رقابتی ایجاد شود تا خودروسازان مجبور به ارتقاء کیفی محصولات خود بشوند که با قوانین و ساختار فعلی امکان وقوع آن نیست
در مثال 2 باید قانونی برای شفافیت اموال و آراء در مجلس تصویب شود.
قانونی که در حال حاضر وجود ندارددر مثال 3 نیز باید ساختار آموزش و پرورش در راستای تربیت صحیح دانشآموزان تغییر کند
به این معنا که ساختار فعلی آموزش و پرورش غلط است!اینجا بحث تغییر قانون نیست ولی بحث تغییر ساحتار است؛
در مثال 4 هم گر چه تغییرات بنیادی به شکل سه مثال قبل لازم نبوده
در واقع کار پیامبر(ص) ایجاد یک روش جدید بوداما کار پیامبر(ص) هم به نوعی برخلاف روشهای معمول دوران خودشان بود.
الان باید به حرف استارتر عمل کنیم
یعنی هر کسی که ذرهای مهارت دارد باید احساس تکلیف کند و وارد میدان بشود
منتهی فقط کارهای عملی کافی نیست بلکه این افراد باید وارد مباحث تصمیمسازی بشوند و بطور جدی برای تغییر ساختارها و قواعد اقدام کنند
یک نمونهاش کار "استاد رائفیپور" است که بحث شفافیت آراء مجلس را از مدتها پیش مطرح کردهاند و حمایت مردمی را هم جلب کردهاند
ولی چه فایده که تقریباً بجز ایشان هیچکس دیگری وارد میدان نشد! نه تنها کسی وارد میدان نشد بلکه سعی در تخریب ایشان هم دارند! ای کاش... ای کاش... ای کاش حزبالهیهای حقیقی سر از سجاده بردارند!
ای کاش... ای کاش... ای کاش حزبالهیهای حقیقی سر از سجاده بردارند!
منظورش پروفسور مسعود فریمن هست ;;)
ما قدرت رسانه ای مون خیلی ضعیفه
"شماره تماس: چهارصد و نود و شش - هشتاد و شش هشتاد و شش، کانون فرهنگی آموزش" ( قافیه )
"برنجی که خریدید چیه ؟ خانوم: حمییییییید؟ حمید: تبرکه"
"پاک یادت نره"
"کدوم آزمون شرکت کنم؟ مدرسان شریف. کی ؟ مدرسان شریف"
اینقدر اینارو شنیدم حفظشون شدم
کاش اسلام رو هم می تونستیم اینجوری تبلیغ کنیم
سلام
مجامع علمی آقای رائفی پور و امثال ایشون (که البته امثال ندارند ایشون!) و مباحثی که مطرح میکنن و مدل فکریشون رو نمیپذیرن.
چون بین اون مسائلی که علم مطرح میکنه و سعی در پاسخ دادنش داره با مسائل واقعی زندگی که افراد عادی باهاش درگیر هستند، فاصله زیادی هست.
کلام را باید با قید و بندش دید، وقتی بنده عرض می کنم قوانین و ساختار ما بهترین قوانین و ساختار است و باید مسئولین از این ظرفیت برای اصلاح و ایجاد ساختار استفاده کنند، معلوم میشود میشود اینکه میگویم بهترین قانون و ساختار را داریم، منظورم قوانین و ساختارهای کلان است، و اینکه باید ساختار سازی شود، ساختارهای اصلاحی و جزئی است، شما به این کلام های بنده دقت بفرمایید:
بله حق با شماست
خب حالا اگر لطف کنید به سوال من که دوبار پرسیدم و پاسخ ندادید پاسخ بدهید ممنون میشوم
البته خدا شاهد است که هدفم فقط رسیدن به نتیجه است: چرا حکومتی که بر مبنای بهترین قانون الهی یعنی اسلام بنا شده است (جمهوری اسلامی ایران) پر است از باندبازی، تعصبات غلط، رانت، بیمسئولیتی و....
اما حکومتی که مبنایش شینتوئیسم و بودیسم است (ژاپن) ، یا کشورهای لائیک و یا مسیحی تحریف شده (اتریش و...) کمتر به این مسائل مبتلا هستند؟
شکی در این مطلب نیست آقا رضای عزیز@};-
ببینید خدا که با کسی رابطه قرابت و خویشاوندی ندارد، اسلام هم یک سری برنامه است، با اسم و رسم که کسی مسلمان نشده و از تاثیرات آن بهره مند نمی گردد، بلکه به عمل است! مسائلی مثل وجدان کاری، جدیت در کار، پرهیز از رانت و اختلاس و رشوه و پارتی بازی علی رغم تأکید اسلام بر آن، مورد تأیید و تأکید عقل نیز هست که آن هم موهبت و حجتی از جانب خداوند است.
بنابراین کشوهای شرقی و غربی هر کجا رشد داشته اند به حجت های الهی(عقل) تمسک ورزیده اند، و ما هر کجا توقف یا پس رفت داشته ایم به حجت های الهی (چه دین و چه عقل) عمل نکرده ایم. با نام مسلمانی که کسی واقعا مسلمان نمیشود! تمام کسانی که در این حکومتی که بر خون شهدا بنا شده، اهل پارتی بازی و رشوه و اختلاس و خیانت هستند در عمل مسلمان نیستند، ولو آنکه پیشانی هایشان مانند خوارج بسان زانوی شتر پینه بسته باشد.
انصافا گاهی سیره شهدا را که می خوانیم مات و مبهوت می مانیم، همین چند روز پیش می خواندم که همسر شهید برونسی تعریف می کرد که بچه شان از بلندی افتاد، همسر ایشان میگوید تا چادربه سرم کردم و وارد کوچه شدم دیدم شهید برونسی بچه را بلند کرد و تا سر کوچه دوید و تاکسی گرفت...؛ در حالی که ماشین سپاه جلوی درب خانه پارک بود!
برعکس شما من فکر میکنم که استاندارد گذرای بر اساس دین موجب خرابکاری های زیادی میشه . اینی که شهید برونسی فلان کار رو کرده یا نکرده چیز زیاد مهمی نیست .
کاشکی امثال شهید برونسی سوار ماشین میشدن و میرفتن و خودشون رو به بیمارستان میرسوندن و به جاش با دو تا استدلال مزخرف باتوم برقی رو توو سر این و اون فرود نمیاوردن . همین ها هستند که میشینند و با خودشون فکر میکنند حالا که میخوایم خصوصی سازی کنیم چه بهتر بدیمش به فلان آیت الله عظمی تا ستون های جامعه اسلامی هم حفظ بشه و گند میزنن به هر چی سیستم هست .
این رفتار ایشون از نظر من مطلقا چیز با ارزشی نبوده و نیست .
عوضش تا دلتون بخواد حضرات آیات عظمی داریم که میشینند و گناهکار بودن تمام کاندیدهای ریاست جمهوری رو میبینید و در خواب اسلامی تشریف دارند
من اگر جای یکی از اون حضرات عظمای اسلامی بودم و میدم فلان کاندید ریاست جمهوری داره به راحتی به مردم دروغ میگه با صدها پرونده فساد اومده در تلویزیون ولی هیچ چی نمیگه تا حریفش هم چیزی در موردش نگه ؛ تندی تمام کاندیدها رو ملغی اعلام میکردم از مردم عذر خواهی میکردم
ولی خوب دیگه اسلام و استانداردهای اسلامی فقط به درد این میخورن که دو تا خودکار بزاری تو جیبیت یکی برای استفاده شخصی و یکی هم برای استفاده بیت آلمال ی
فایده دیگری ندارن
بقیه هم بشینن و کف و سون بزنن باریکلا که دو تا خودکار داره
عذرخواهی می کنم اما چارچوب های فکری شما سرکار خانم از اساس مشکل دارد، تا زمانی که تحت تأثیر احساسات منفی و القائات منفی نسبت به اسلام و قشر مذهبی هستید آنها را قضاوت نکنید که قطعا قضاوتتان یک طرفه خواهد بود...
اینکه اگر خواستیم خصوصی سازی کنیم به اسم آیت الله العظمی یا کسی که دو خودکار در جیبش دارد واگذار کنیم قطعا نگرش های القاء شده ای است که اعتباری ندارد!! بنای اسلام بر شایسته سالاری و تخصص در کنار تعهد است، بقیه رفتارها را باید با این سنجید، نه بالعکس؛ شهدا هم اینگونه رفتار می کرده اند...
البته لحن شما داد می زند که با چه پیش فرض هایی دارید تایپ می کنید!! اما بدانید سیره مسلمانان و مومنین واقعی از جمله شهدا اطاعت محض از اسلامی است که در آن شایسته سالاری حرف اول را می زند، نه عناوین و القاب!! ما هرچقدر در این مملکت پیشرفت هم داشته ایم از جانب همین ها بوده است، و هر کجا پس رفت داشته ایم و درجا زده ایم به خاطر این بوده که مسئولین آن حوزه چشمشان به غرب بوده و نگرش های لیبرالیستی داشته اند...!
در هر صورت ما عادت کرده ایم، یا عادتمان داده اند که خودمان را تحقیر کرده و مرغ همسایه را غاز ببینیم...
مثلا همین حادثه نیوزلند اگر در ایران اتفاق افتاده بود چه جواب هایی که ما نباید می دادیم...، اما الان اصلا اتفاقی نیفتاده است...!!
سلام
با توجه به جملاتی که نقل قول گرفتم، نظرتون در مورد تعبیر سید جمالدین اسدآبادی در مورد حضور اسلام در غرب چیه؟
چرا در ذکر حجت های الهی، برای غرب فقط به "عقل" بسنده کردید؟
سلام . پس لطفا بطور صریح بفرمایید که چه کسی در این مملکت از عقل استفاده نمیکند؟ و اسمش فقط مسلمان است و واقعا مسلمان نیست؟؟ رهبر؟ رئیس جمهور؟ رئیس مجلس؟ نمایندگان مجلس؟ وزرا؟ مراجع؟؟ لطفا بطور مشخص نام ببرید. شمایی که می توانید اینقدر خوب علت پیشرفت کشورهای عاقل را بما بگویید، لطفا بطور واضح احمقان داخل مملکت رو هم معرفی کنید.
سوال دوم: چطور میشه که حجتهای الهی برای کشورهای شرقی و غربی پیشرفته = عقل و حجتهای الهی برای کشور ما =دین و عقل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید اینو میگم اما چطوره که کشورهای دیگه با عقلشون پیشرفت میکنن اما شما اصرااار دارین که ما با تمسک به سیره شهدا پیشرفت کنیم؟؟؟
[FONT=arial]سلام و عرض ادب
[FONT=arial]
[FONT=arial][SPOILER] نکات آموزشی و اجتماعی[/SPOILER][SPOILER]
[FONT=arial]وظیفه انتقال مجروحین به عهده اورژانس هست
[FONT=arial]چنانچه از مهارت و امکانات پزشکی مناسب لازم برخوردار نیستید از جابجایی خودسرانه مصدومین غیر هوشیار و آسیب دیده از ناحیه سرو گردن و کمر جدا خودداری کنید
[FONT=arial]اورژانس و تیم امداد باید به طور گسترده و عملیاتی در دسترس مردم باشند و این تیمها باید بتوانند با جاده های ایمن و مناسب در اسرع وقت خود را به محل حادثه برسانند و مراجعان خود را به سرعت و امنیت به مراکز درمانی برسانند متاسفانه به جای سرمایه گذاری در این امر بودجه های کم رمق وزارت بهداشت صرف احداث بیمارستانهای بدون متخصص و بدون توجیه اقتصادی شده که این هم مثل سایر مصائب ناشی از سیاست زدگی امور کشور است
[/SPOILER]
[FONT=arial]اینها رفتارهای فردی و بر اساس شخصیت هست وجود چنین اشخاصی در جوامع مختلف با باورهای مختلف کم نیستند
[FONT=arial]اگر چنین رفتاری فقط در جوامع اسلامی دیده شود و آنگاه باید اسلام را الگو قرار داد
[FONT=arial] و گرنه باید چنین اشخاص در هر جای جهان و با هر عقیده و مرام را معرفی کرد و به عنوان انسانیت از آنها تقدیر کرد و رفتار آنها را الگو قرار داد
[FONT=arial]عنوان تاپیک این هست که در مقابل بیراهه رفتن چرا ما به عنوان ملت احساس مسئولیت نمی کنیم
[FONT=arial]من عنوان کردم چون مجراهایی که به عنوان ملت متمدن بتوانیم جلو فساد را بگیریم از ما دریغ شده
[FONT=arial]بسته بودن مجراهای انتخابات آزاد ؛ نبود نظارت و اخبار توسط آزادی رسانه های مستقل ؛ تبعیض در اجرای قانون و عدالت و نبود احزاب و اتحادیه های کارگری و صنفی در دفاع قانونی از حقوق وابستگان خود ؛موجب دلسردی و بی تفاوتی مردم میشود که فاسدان را در چپاول شان بی حیا تر میکند و آنچه برای جامعه به بار می آورد بی اخلاقی است که اگر کنترل و مهار نشود منجر به تنش، بی نظمی و آشوب میشود. سرنوشت نامعلومی برای کشور رقم میخورد.
[FONT=arial]تشدید کننده این اوضاع نابسامان ورود نظامیان در عرصه هایی غیر امنیتی و غیر نظامی است که آنقدر این آش شور شده که حتی رییس جمهور سابق عنوان کردند: برادران قاچاقچی
[FONT=arial]بگذریم اگر بنابر هر علتی نمیتوانند مفاسد بالا را جلوگیری کنند
[FONT=arial]یک راه عملی پیشنهاد میکنم که ریشه بیشتر شرها گرفته میشود و آن اینکه فارغ از تخصص و جایگاه افراد حداقل حقوق دریافتی افراد در ازای 30 تا 36 ساعت کار شرافتمندانه در هفته بتواند جوابگوی حداقل مخارج یک خانواده چهار نفری باشد.این حداقل باید شامل قسط مسکن،غذا، بیمه عمر و تامین اجتماعی پوشاک و حداقل تفریحات سالم باشد. و اشخاص ممتازتر حداکثر تا 5 برابر آن دریافت کنند مابقی آن توسط مالیات مستقیم مالیات بر مصرف و عوارض متناسب مدیریت و اخذ شود.
[FONT=arial]اگر این شرط فراهم شود این حکومت مبارک و برای شما باشد با هر اسم و هر مسلکی که بخواهید اداره اش کنید و مسلمان دوآتشه باشید یا بی دین و خدا نشناس
سلام برادر،
این فرمایشی که شما میکنید، یک سری پیشفرض دارد که ظاهراً در ذهن دارید ولی به آن توجه نمیکنید، شبیه این بحث را با جناب بیتالمعمور هم داشتم ... قانون مگر یک چیزی روی کاغذ نیست؟ قانون چطوری میتواند اجرا شود اگر متولی درست و حسابی نداشته باشد ... یا شما منظورتان این نیست، یا اگر اینطور هست و بتوانید به من بفهمانید که چطور چنین چیزی ممکن است، من قبول میکنم که اصلاً ولایت فقیه هم بیمعناست، چون یک برهان اساسی برای اثبات ولایت فقیه همین است، اینکه قانون باید متولی داشته باشد و خودبخودی نه اجرا میشود و نه مراقبت میشود ...
به نظر من اجرای قانون یا نیاز به نظارتی دارد که نهایتاً باید بر اساس تقوای خدا باشد (تا به تسلسل منجر نشود: مسألهی بستار)، و یا باید منبعث از قانونمداری خشک افراطی برای دیگران و ترس از رقبا و مردم و امثال آن باشد (تقوای از غیرخدا) ... اگر شما هم مثل جناب بیتالمعور مدعی حالت سومی هستید که با همین مسؤولین قوانین بتوانند قابلیت اجرایی شدن داشته باشد بفرمایید ... شاید دعوای من و ایشان هم حل بشود ...
شاید هم هست ولی نیست ... مثلاً در مقام حرف زدن و فکر کردن هست، ولی در عمل نیست ... انسان موجود پیچیدهایه ... نفس انسان هم خیلی پیچیده است ... خیلیها خودشان فکر میکنند که خیلی مؤمن و مسلمان هستند، بعد خدا به ایشان میگوید که هوا ورتان داشته است، بعد سر راهشان آزمایشهایی قرار میدهد که حداقل نزد خودشان رسوا میشوند ... خدا نکند کسی فکر کند که ذخیرهی انقلاب و نهایت ایمان است، یا بخواهد سر اسلام منت بگذارد که من هم مسلمانم، آن وقت خدا همچین به خودش وا بگذارتش که آن سرش ناپیدا ... وقتی چشمش را باز میکند که در مسیر کفر از دشمان پیشی گرفته است ...
من هم نظرم همین است، مثلاً در همین تاپیک هم نظرات خیلی متفاوت است ...
اما راستش یک مطلب دیگر هم هست ... هر کدام از ما که داریم اینجا بحث میکنیم در حین بحث کردن یک سری مثال در ذهن داریم که همانها را مبنای بحثمان قرار میدهیم و جلو میرویم ... در حالی که در یک آسیبشناسی علمی باید اول تلاش کرد مثالهای مختلف از حوزههای مخلف جمعآوری شده و دستهبندی شوند ... این دیگر در حوصلهی بیشتر مایی که اینجا داریم بحث میکنیم نمیگنجد ... شاید یک عده برای برخی منافع خودشان مقاومت کنند که حوزهی سودآور خودشان درست پایش شود، اما شخصاً فکر میکنم خیلی حوصلهی کار علمی روی این قضیه هم وجود ندارد ... شاید هم دارد و من اطلاع ندارم، ولی چیزی که دیدهام شبیه به این است که مثلاً وزیری به یک زیردستش میگوید آماری از تمام مشکلاتی که داریم ارائه بدهید، بعد آن رئيس هم به سه رئیس زیر دست خودش عین همین دستور را منتقل میکند، و آنها هم به زیردستان خودشان، و دست آخر در هر اداره یا ارگانی یک نفر میشود مسؤول جمع کردن آمار، ولی تا دیدهام آن کسی که باید این کار را بکند حوصله ندارد تمام موارد را سر فرصت بررسی کند و جمعبندی کند و روی این کار وقت بگذارد، هر چه به ذهنش برسد را مینویسد، هر چه اخیراً پیش آمده و در ذهنش مانده است را مینویسد، بخصوص که رئیسش مثلاً به او گفته است که امروز چهارشنبه ظهر است و تا شنبه صبح باید این آمار روی میزم آماده باشد که از بالا گفتهاند قضیه باید فوری جمع شود! ... واقعاً هم فکر کردن سختترین کار است ... حوصله میخواهد، انگیزه میخواهد ... مدیران ما عموماً دنبال نتیجههای دهنپرکن هستند ... دنبال کارهای زودبازده هستند ... کیفیت کار نسبت به سریع جمع شدن کار برایشان ارزش کمتری دارد ... کار سیستماتیک انجام نمیدهند ... این را حضرت آقا هم چند سال پیش ایراد گرفتند که باید کارها سیستمی شود ... باید برنامهریزیهای بلندمدت داشت ... ولی نمیدانم چقدر به حرف ایشان گوش میدهند ...
مهران مدیری یک بار به وزیر ارتباطات گفت که شما اولین مسؤول ما هستید که بعد از انقلاب به دنیا آمدهاید! یعنی بقیه کسانی هستند که انقلاب کردهاند ... یک عده که انقلاب کردند که خدا خیرشان بدهد، بعدش هم در دفاع از آن جانشان را دادند و شهید شدند، یک عدهی دیگر هم هنوز جانانه دارند از انقلاب دفاع میکنند و از جان و آبرویشان برای ایمانشان و مسؤولیتشان میگذرند، اما یک عده هم هستند که انقلاب را ارث پدرشان میدانند ... جوانگرایی فرصتی است برای اینکه این ذخایر خودخواندهی انقلاب دست از راه نفس انقلاب بردارند ...
منظورتان را نفهمیدم، کی قبلاً این را گفته و کی به او حمله کرده است؟ انتقادشان چه بوده؟
منظورم اینکه همه حق دارند نیست برادر، ولی واکنش نسبت به این جهانبینیها هم دشمنی کردن نیست ... کرسیهای آزاداندیشی میتواند یک راه برای این برخوردها باشد ... کاری که شهید مطهری به آن معتقد بودند (لینک: خبرگزاری دانشجو) ...
بله هر دو طرف این کار را میکنند ... وقتی آن طرف این کار را میکند احمقانه است که به این طرف بگوییم شما نکنید، مثل این است که آن طرف روی ما شمشیر بکشد و ما بگوییم که این کار را نمیکنیم ... خوب جنگ است دیگر ... آنها میخواهند ضربه بزنند و اینها هم میخواهند دفاع کنند ... در واقع مشکل از دموکراسی است، گرچه اگر دموکراسی نبود هم همچنان این کار انجام میشد و اثرات خودش را هم میگذاشت، ولو اینکه کمی کمتر اثرگذار میبود ...
این بخث فرمایشتان را هنوز متوجه نمیشوم ... تا میبینم مشکل از اشخاص است و نه از ساختار، مشکل ساختاری را در کجای آن میبینید؟ میشود مثال بزنید؟ مثلاً در قوانین چیزی هست که مانع آن میشود؟
اثر مستقیم که دارد برادر، ولی اثرش مثل اثر پزشکی آنقدر مستقیم نیست ... مثلاً شما فرض کنید به شما بگویند که ما حتی آفتابه را هم باید وارد کنیم و خودمان نمیتوانیم تولید کنیم، یا بگویند موشک درست میکنیم و آمریکا از اینکه چه کاری بتوانیم بکنیم ترسی دارد که باعث میشود نسبت به ما احتیاط کند و امثال آن، حتیٰ در آن حالتی که آفتابه را هم وارد میکردیم هم باز همه چیز داشتیم،مثل عربستان که همه چیز دارد، در شکل زندگی مردم تفاوتی ایجاد نمیشود ولی در روحیهی ایشان تفاوت میگذارد ...
این مسائل برای وقتی است که فنآوری دارد برای اولین بار توسعه داده میشود، مگرنه وقتی توسعه داده شد که دیگر لازم نیست ما اول برای صنایع موشکی چیزی را توسعه بدهیم و بعد آن را وارد صنعت خودروسازیامان بکنیم ... حتیٰ میتوانیم از ابتدا آن فنآوری که در جهان متداول شده است را برای همان صنعت خودرو توسعه دهیم ...
اما فکر «ما میتوانیم» است که باید با این ساز و کار شما به صنایع دیگر ما هم منتقل شود که خیلی وقتها نمیشود یا لااقل زیاد نشده است ... شرکتهای دانشبنیان تا حدودی قرار است همین کار را بکنند، خیلی از آنها قرار است کارهایی بکنند که مستقیماً در زندگی روزمرهی مردم هم وارد شود ... کارهای خوبی هم کردهاند، در نمایشگاهها حتماً دیدهاید ... شاید دورنمای خوبی هم داشته باشد، بسته به اینکه مردم هم به ایشان استقبال بکنند و از ایشان حمایت مردمی و دولتی بشود یا نشود ...
این انتقاد را خیلیها به دانشگاههای ما دارند ... اینکه مشکلات تخیلی خودشان یا مشکلات روز دنیا را میخواهند حل کنند و نه مشکلات کشور را ... مثلاً در انگیس اصلاً چنین چیزی نیست، در آمریکا هست، خود انگلیسیها گاهی مجبورند از آمریکا بودجه بگیرند که برای دکترایشان روی مسائل تخیلی که در ایران کار میشود کار کنند ... ولی در ایران باید این کار را بکنند چون مبنای دکترا گرفتن شده است چاپ مقاله در مجلههای ISI که آنها هم فقط کار جدید در سطح بینالمللی را چاپ میکنند و نه کاری که به درد مردم کشور برسد ...
بله عدل خیلی مهمه، اما مهمتر از عدل هم داریم ... سکوت ۲۵ سالهی حضرت علی علیهالسلام در نقطهی مقابل عدل بود، سکوت در مقابل ظالم عین ظلم است اگر وجه شرعی نداشته باشد ... جمهوری اسلامی با وجودی که به عدل نرسیده است ولی تنها علمدار اسلام در منطقه است که جلوی طاغوت زمان ایستاده و از مظلومین و مسلمینی که ضعیف نگاه داشته میشوند دفاع میکند همچنان وجه شرعی دارد که سر جایش باقی بماند ... ولی این بیعدالتیها هم زیبندهی آن نیست و باید برطرف شوند ... فکر کنم منظور آغازگر تاپیک هم این باشد که با همین مشکلات سر و کله بزنیم، ولی مثلاً یک نفر میآید و میگوید مشکل ما از قوانین اسلام است، ایشان دیگر معلوم است که میخواستهاند در یک سایت دیگر نظر بگذارند اشتباهی آمدهاند اینجا نظر گذاشتهاند ...
شفافیت و مبارزه با شایعات شاید راهکار درست این مسأله باشد ... خیلی از منافقها بخاطر مقبولیتی که دارند محکم سر جایشان میمانند و مؤمنان را از میدان به در میکنند، هر کدام را با تهمت و پاپوشی متفاوت ... در زمان حضرت علی علیهالسلام هم بود که حضرت با کسی مخالف باشند ولی بخاطر مقبولیت او و خواست مردم ناچار او را در مسؤولیتی قرار بدهند، به اصرار نزدیکان و صحابه و مردم ...
مگر همین مردم به دولتها رأی ندادهاند؟ این رأی دادنها بر چه اساسی بوده؟ بر اساس شعارها ... بر اساس ترسها و وعدهها و وعیدها ... بر اساس عدم صداقتها، عدم خودشناسیها، عدم دشمنشناسیها، بر اساس موج به راه افتادن بر له یک نفر و بر علیه دیگری، بر اساس جو گیر شدن و ...
مقبولیتهای کاذب سر راه کنار گذاردن منافقان مشکل درست میکند ... یک منافق تا آخر عمرش هم چه بسا در پستهای کلیدی بماند و رسوا نشود، چه بسا دیگران را به دروغ رسوا کند و خودش تا آخر مقبولیت داشته باشد ... شهید بهشتی را مگر از چشم مردم نیانداختند؟ مردم بعد از شهادت ایشان تازه فهمیدند که در مورد ایشان دروغ گفته میشد ...
باید قدرت تحلیل مردم را بالا برد ... باید روراست و رک بود ... باید از خدا بترسیم و نه اینکه برای خودمان بترسیم ... هنوز یک عده میترسند که اگر با مردم شفاف باشند لابد مردم قید انقلاب را میزنند و به انقلاب پشت میکنند، آنها شاید به خودشان شک دارند که اینطور میترسند ...
من نگفتم که ندیدهام برادر، دیدهام و هر بار هم که دیدهام حیرت کردهام چون انتظار نداشتم که ببینم ... ولی هستند ...
یک جوک هست که یک خارجی آمد ایران و یک خورده وضع ادارهها و امثال آن را دید و شهادتین گفت، گفتند چطور شد که اسلام آوردی؟ گفت که این کشور جز با عنایت مستقیم خدا و امام زمان علیهالسلام نمیتواند سر پا مانده باشد ...
الآن تلویحاً بهتان گفتم که شما دارید اثرات آن افراد کمیاب را میبینید ... اگر ایشان نبودند که این کشور با این همه سوء مدیریت و کمکاری و خیانت نمیتوانست بقاء داشته باشد ...
این ماجرای همان است که اگر حجت خدا در زمین نباشد زمین و آسمان دگرگون میشوند، حالا اگر کسی بیاید بگوید که من فقط ظلم میبینم و اثری از حجت خدا در زمین نمیبینم به او میگوییم که همینکه زمین و زمان به هم نریخته است از نظر ما بخاطر ایشان است ...
با شما موافق هستم ...
حاجآقا پناهیان در جلسات تاریخ تحلیلی اسلام مطلب جالبی میگفتند ... ایشان معتقدند که اینکه کافران میگفتند که چطور دست از آیین پدرانمان برداریم و امثال آن اصلاً بهانه است، مگرنه در دلشان چیز دیگری بود که باعث میشد ایمان نیاورند، ولی آدمها اصولاً یک چیزی ته دلشان هست و بعد یک چیز دیگر را به عنوان بهانه مطرح میکنند ... در اینجا هم شاید چنان مسألهای باشد، کسی که در چنین شرایطی مشکل را به گردن فقط دیگران بیاندازد شاید در دل خودش میداند که دقیقاً اینطور نیست و خودش هم کم مشکل ندارد ...
بله و به همین راحتی که میفرمایید فراموش شد ... برای من عجیب است که هنوز به چنین کسی اعتماد میشود ... شاید همان یک گاف را داده و دیگر مشکلی ندارد!؟
مگرآنکه خودشان بگویند انقلابی است، مگرنه فکر نکنم کس دیگری این رویکردهای ایشان را انقلابی بداند ... اتفاقا منتقدان میگویند شما چرا روحیهی انقلابی ندارید؟ ... در زمان انقلاب و جنگ برایشان مهم بود که به نتیجهی درست برسند، ولو با طرحهای ابتکاری و خیلی ساده، اما الآن ارادهی حل مشکلات را ندارند ... بخاطر همین است که میگوییم انقلاب مستضعفان را به خود مستضعفان (تازگی رنج کشیده باشند نه اینکه از آخرین رنجی که کشیدهاند مثلاً ۴۰ سال پیش بوده باشد و تا کنون ۵۰ بار هم کتاب رنجهایشان تجدید چاپ شده باشد که همه بدانند ایشان چه کشیدهاند و چه حقی به گردن همهی ما دارند) پس بدهند ایشان برای حل مشکلاتشان بالأخره یک کاری میکنند و اینطوری دور خودشان نمیچرخندد ...
سیر از حال گرسنه خبر ندارد ... از سر شکمسیری به دنبال حل مشکلات گرسنگان بودن بهتر از این نمیشود ...
جملتون برایم شفاف نبود، شاید چون با فضای ذهنی شما زیاد آشنا نیستم ... ولی حتماً میدانید که این وظیفهی رهبری نیست که وارد جزئيات شوند ... به قول یک نفر که از یک مجلس خصوصی رهبری نقل میکردند، زمان امام خمینی چندین نفر بودند از جمله خود رهبری که سپر امام میشدند و آماده به خدمت ایشان بودند و پیگیر مطالبتان ایشان، ولی الآن این رهبری هستند که سپر دولتها هستند و کسی هم پیگیر مطالبات ایشان نیست و خودشان فقط مدام میگویند و بقیه هم یک بله چشم میگویند تا جلسهی بعد که باز همین آش و همین کاسه ...
ارادهی کافی برای حل مشکلات از طرف مسؤولین وجود ندارد ... بخاطر همین هم به نظر من اساس مشکلات از مسؤولین است ... قوانین کشورهای دیگر را صرفنظر از مغایرتشان با اسلام اگر عیناً در ایران کپی کنید هم به همین خاطر به نظر من مسائل حل نمیشود، چون قوانین آنجا در بستر «تقوای از غیرخدا» عملیاتی میشود که در ایران این بستر فراهم نیست، بستر تقوای از خدا که فراهم هست هم خیلی جدّی گرفته نمیشود، بخاطر همین هم مسؤولین اگر تقوا دارند در مسائل شخصی و عبادی و اجتماعی خودشان به عنوان شخصیت حقیقیاشان است، اما نه آنچنان زیاد در مورد شخصیت حقوقیاشان و حول مسؤولیتهایشان ... شاید ذهنهایشان شرطی شده است و فکر میکنند همینکه نماز بخوانند یعنی باتقوا هستند ...
با سلام و عرض ادب
تا حدی قبول دارم، اما امروز کمتر صدق میکند
منظورتون رو متوجه نمیشوم؛ خب خدا دو حجت بر بندگان دارد: یکی عقل، و دیگری نقل؛ حکومت های غربی که همه سکولار هستند، پس می ماند عقل!! البته عقلانیتی خودبنیاد و در مقابل نقل که در عین کارآمدی دنیوی، نقدهای خودش را هم دارد.
[FONT=arial]
[FONT=arial]تا وقتی این اندیشه و باور «اجرت با خدا» یا «زجرت با خدا!!» در ذهن مردم باشد آنهم در زمانه ای که حداقل سه چهار هزار سال از اختراع پول گذشته احساس تکلیف افراد یا حتی عمل به تکلیف ایشان راه به جایی نمیبرد
[FONT=arial]اگر واقعا برای دو طرف ماجرا پول بی ارزش و ناشناخته باشد آنگاه میتوان از «اجرت با خدا» یا «زجرت با خدا!!» استفاده عملی و سودمند داشت
[FONT=arial]و الا مثل الآن ما برای عده ای شارلاتان و فاسد سراسر سود و برای ملت بهت و حیرت بی فایده به بار می آورد
[FONT=arial]
[FONT=arial]دوست عزیز حتی برایتان درس گذاشته اند باز با این هوش سرشارتان نمیفه..... و میگویید:
[FONT=arial]
[FONT=arial]دوست عزیز خودتان که میگویید
[FONT=arial]
[FONT=arial]این یعنی: معرکه
[FONT=arial]
[FONT=arial]به این هم میگویند: حواس پرتی
[FONT=arial]واضح تر میگویم شاید که بفه....
[FONT=arial]در تردستی و شعبده بازی با معرکه راه انداختن و ایجاد حواسپرتی کاری میکنند تا حاضرین تردستی و شعبده را باور کنند.
[FONT=arial]کمی@-)@-)@-)[FONT=arial] مســــــــحور@-)@-)@-)[FONT=arial] نَـــــــــــباشــــــیم
با سلام و احترام
ببینید این که بنده دارم از نقاط ضعف بحث می کنم چون سخن از نقاط ضعف است، وگرنه در مقام قضاوت کلی بین ایران و سایر کشورها نیستم و البته معتقدم در برخی امور حتی بالاتر هستیم؛ و همچنین هرگز نمیخواهم بگویم بیشتر مسئولین ما انسانی های بی دین یا بی عقل هستند!
اما در مقام قضاوت مسئولین ما در اینجا به بیان ملاکهای کلی می پردازیم، نام بردن از اشخاص خلاف قوانین سایت و مرکز ملی پاسخگویی است
منظورم این نیست که دین مایه پیشرفت نمیشود یا حجت الهی نیست، اما از آنجا که غرب آن را قبول ندارد و حکومت های غربی سکولار هستند نامی از آن برای غربی ها نبردم، ولی آنها از حجت دیگر یعنی عقل خیلی خوب استفاده می کنند؛ اما ما هر دو حجت را قبول داریم اما گاهی از هیچکدام استفاده نمی کنیم.
البته غربیها چوب این بی دینی هایشان را هم دارند می خورند، اینطور نیست که این خلأ در غرب وجود نداشته باشد
با سلام و احترام
ظاهرا مشکل شکستگی دست و پا بوده است
بله بنده هم اتفاقا اینها را قبول دارم، چرا که عقل نیز حجت الهی و معصوم است، کسی که در رفتارش پیرو عقل هم هست چه خدا راقبول داشته باشد و چه نداشته باشد دارد از حجت الهی پیروی می کند
اما این را بنده در پاسخ به خانم "فرشته بازمی گردد" عرض کردم که به گونه ای میخواستند مشکلات را به گردن دین بیندازند، بنده نمونه ای بیان کردم تا عرض کنم اتفاقا دیندار واقعی تابع عقل است و چنین احساس مسئولیت دارد، منتهی نه تنها خود را در برابر مردم، بلکه خود را در برابر خالق هستی مسئول میداند.
بنده هم ناظر به همین کلام شما شوراهای شهر را مثال زدم که مجرای انتخاب تقریبا باز است(نظارت شورای نگهبانی در کار نیست) اما فساد از سایر مراکز در آن بیشتر است!!! علاوه بر اینکه باز هم انتخاب مردم معمولا جناحی است، و کمتر کاندیدای مستقل توان رقابت با کاندیداهایی را دارد که از سوی احزاب و جناح ها حمایت میشوند.
نمیخواهم بحث به این سمت و سو کشیده شود اما من این نبود رسانه های مستقل و آزاد و مانند آن را با این شدت و حدت قبول ندارم؛ همچنین نبود احزاب و اتحادیه های کارگری هم چیزی نیست که منع قانونی داشته باشد
در تایید فرمایش شما ، چند ساعت پیش توی اینستاگرام یه پیجی یه کلیپ
از رفتارهای سخیف و پرخاشگرانه ی الیور کان ( دروازه بان سابق بایرن مونیخ و تیم ملی آلمان )
گذاشته بود که به عنوان حرکات جالب و بامزه ازش یاد میشد و همه هم کامنت به به و چه چه میزاشتن
که چه جالب، چه جذبه ای و ....
منم گفتم اگر یک دروازه بان ایرانی اینکارو انجام داده بود رسانه ها لهش میکردن

[SPOILER]
[/SPOILER]
الیور کان واقعا یکی از بهترین دروازه بان های دوران خودش بود ولی به شدت پرخاشگر و سیگاری بود
از نظر فنی الگوی بسیار عالی و از نظر اخلاقی آیینه ی عبرت بود که متاسفانه بخاطر مهارت های فنی ضعف های اخلاقیش دیده نمیشه
و آسیب های بدی به کسانی که ازش الگو می گیرند وارد میکنه