من پست های سربازی شما را همان موقع خواندم، خیلی هم پررنگ و نیش دار مطرح کرده بودید، اما واقعا ورود به آن را حتی لازم ندیدم، چون ارتباطی با تاپیک نداشته و ندارد، اما در مورد این پست شما که نشان می دهد از طرح این موضوع چه نتیجه ای می خواهید بگیرید باید نکته ای عرض کنم:
در برابر انتقادات همیشه یکسری جواب های از پیش آماده شده وجود داره:
انتخاب اشتباه مردم.
سبک غلط زندگی مردم.
هیجانی عمل کردن مردم.
رسانه های خارجی.
....
حالا چرا میگم سربازی برای زیر سوال بردن نظام کافیه؟
چون...
مستقیما به شخص رهبر و فرماندهان منتخب ایشان مربوط میشه. سیاست گذاریش، شیوه ی اداره ش. فضای حاکمه ش و همه چیش به صورت مستقیم زیر نظر بخش امنیتی نظامه و عوامل خارجی کاملا درش بی اثره...
اولا اینکه فکر کنید چون فرماندهی کل قوا رهبر است فقط اوست که در این زمینه نظر می دهد روشن است که از بی اطلاعی شما نشأت می گیرد، این مسائل از جمله مسائلی است که حاصل تصمیم گیری جمعی است، به عنوان مثال طرح خرید سربازان غائب را بینید که با رضایت ستاد کل نیروهای مسلح، دولت لایحه داد و مجلس پذیرفت.
ثانیا: اصلا قضاوت به این سادگی نیست، بسیاری از کشورها متناسب با نیازی که به نیروی نظامی دارند، متناسب با بودجه ای که در اختیار دارند، و متناسب با تهدیداتی که آنها را تهدید می کند در این خصوص تصمیم گیری می کنند، ایران هم از این قاعده مستثنی نیست، این که گمان کنیم هیچ ضرورتی در این خصوص وجود ندارد و ما بیشتر می فهمیم که حکومت بدون هیچ ضورتی فقط خواهان این است که جوانان را بیخودی معطل کند خودش یک ادعاست!! با این مقدمات غیر یقینی که نمیشود چیزی را به صورت یقینی زیر سوال برد.
علاوه بر اینکه عرض کردم این که سربازی دختران نسبت به حکومت پهلوی حذف شده است، خودش یک پیشرفت است که متاسفانه در عین اینکه بسیار به این تاپیک مربوط است نادیده گرفته میشود.
میخواستم بگم حوزوی ها یا معافند، یا امریه میگیرند، یا در جاهای مثل تیپ مستقل 83 اما جعفر صادق (ع) خدمت میکنند که دیدن تصاویرش خالی از لطف نیست. (اردوی آموزشی با عمامه!!!!)
امریه که اختصاصی به روحانیون ندارد.
اما در مورد عمامه، خب در زمان جنگ و میدان کارزار واقعی هم روحانیون با عمامه بودند، در سیلاب هم برای کمک به مردم با عمامه رفتند، واقعا به لحاظ منطقی چه محدودیتی دارد؟
من نمی دانم چند متر پارجه روی سر روحانیون، چقدر برای برخی دیگر اینقدر سنگینی می کند!!
اگر از فردا اعلام شود که عمامه ها را موقع خدمت و تیراندازی بردارند واقعا مشکل شما حل میشود؟!
یک مقدار آدم باید به خودش بدبین باشد که موضع گیری هایش از روی منطق است، یا چون احساس خوبی نسبت به یک مسئله ندارد نمیتواند منطقی در خصوص آن بیندیشد.
قطعا این حکومت مشروعینت خود را از جانب خداوند دارد، چیزی که هیچ حکومتی در دنیا از آن بهره مند نیست، طبیعتا هر کسی که در حق آن ظلم کند مجازات سنگینی خواهد داشت چه دشمنان، چه مسئولین ناکارآمد، چه مسئولین خائن، و چه مردمی که تحت تأثیر جوّ رسانه ای گاهی بر علیه مصالح عمومی و امنیت روانی جامعه گام برمیدارند.
سلام چطوری این حکومت مشروعیتش رو از خدا گرفته ؟
حقانیت یه نظام چطور مشخص میشه ؟
این وسط مردم در اثبات مشروعیت و حقانیت نظام چه جایگاهی دارند؟
میشه لطفا توضیح بدید
سلام چطوری این حکومت مشروعیتش رو از خدا گرفته ؟
میشه لطفا توضیح بدید
سلام نمی خواهم این مسئله در این تاپیک پی گرفته شود، به همین خاطر توضیح مختصری می دهم اما اگر خواستار تفصیل بیشتری هستید یا سوال و ابهامی دارید به منابعی که در پایان معرفی می کنم مراجعه کنید یا اینکه در تاپیک مستقلی آن را پی بگیرید.
طبق تعالیم اسلام هیچ کسی حق حاکمیت بر دیگری را ندارد، چون انسان ها هرگز مالک یکدیگر نیستند و حاکمیت حقیقی در گرو مالکیت است، اما از آنجا که خداوند مستقیما حکومت نمی کند فقط کسی حق حکومت دارد که از جانب خداوند اذن داشته باشد، طبق تعالیم ابتدا انبیاء و ائمه معصوم حق حکومت دارند و تا زمانی که ایشان هستند هر حکومتی در عرض حکومت ایشان طاغوت بوده و ناحق است، و طبق ادله متعدد عقلی و نقلی پس از معصومین، فقیه جامع الشرائط اذن حاکمیت دارد.
میتوانید برای اطلاع بیشتر به این منابع مراجعه کنید:
امام خمینی، ولایت فقیه
آیت الله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت
آیت الله مصباح یزدی، حکیمانه ترین حکومت
بله من هم همون بیرونیش منظورم بود. اصلا با بخش شرعیش کاری نداشتم. تشخیص شرعی بودنش با خودمه.
اولا اینکه فکر کنید چون فرماندهی کل قوا رهبر است فقط اوست که در این زمینه نظر می دهد روشن است که از بی اطلاعی شما نشأت می گیرد
من گفتم رهبر و "فرماندهان منتخب ایشان".
همونطور که میبینید در کنار رهبر ذکر کردم "فرماندهان منتخب ایشان".
عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" کاملا واضحه و مشخصه که بعد از کلمه ی رهبر اومده.
خودتون هم در قسمتی که نقل قول گرفتید، میتونید "فرماندهان منتخب ایشان" رو ببینید.
من هم چند بار جمله ی خودم رو خوندم تا از بودن "فرماندهان منتخب ایشان" اطمینان حاصل کنم که دیدم واقعا عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" رو قید کردم.
همچنین عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" به صورت جمع استفاده شده که مشخص است منظور چندین نفر تصمیم گیرنده ست.
اتفاقا اگه بحث های قبلی رو به خاطر داشته باشید، باید بدونید روی صحبت من بیشتر با همین "فرماندهان منتخب ایشان" هستش تا خود رهبری. ولی خب بالاخره شما باید یه بهانه ای برای رد حرفم داشته باشید دیگه، نمیشه که همینجوری.
خب گمان کنم دیگه واضح توضیح داده باشم که فکر نمیکنم تصمیم گیری با یک نفر باشه. البته اگه نیاز بود بگید دوباره از اول بگم.
اصلا قضاوت به این سادگی نیست
بله قضیه به این سادگی ها هم نیست.
دقیقا به خاطر همین ساده نبودنشه که سالهاست در ایران مسئله ی سربازی داره بررسی میشه، کارشناسی میشه، آسیب شناسی میشه و البته راهکارهای جایگزینش ارائه میشه، همایش برگذار میشه، از نظامیان بازنشسته برای همکاری دعوت میشه (چون بازنشسته ها دیگه از توبیخ شدن ترس ندارن) و خیلی وقته در محافل نظامی غیر رسمی موضوع تا حد زیادی جمع بندی شده و سیستم خدمت وظیفه عمومی فعلی ناکارمد و هزینه زا اعلام شده.
البته اینا همه یه مشت گاوند، شما فکرتون رو مشغولشون نکنید.
اصل همون "فرماندهان منتخب ایشان" هستند ...
علاوه بر اینکه عرض کردم این که سربازی دختران نسبت به حکومت پهلوی حذف شده است، خودش یک پیشرفت است که متاسفانه در عین اینکه بسیار به این تاپیک مربوط است نادیده گرفته میشود.
بله. این موضوع قابل توجهه. ممنون از اینکه یاداوری کردید.
امریه که اختصاصی به روحانیون ندارد.
من گفتم اختصاص به روحانیون دارد؟
اما در مورد عمامه، خب در زمان جنگ و میدان کارزار واقعی هم روحانیون با عمامه بودند
مرحبا به این همه حس مسئولیت پذیری و رعایت نظم و انضباط و استاندارهای نظامی. واقعا من میخوام روحانیون رو الگوی خودم قرار بدم در این زمینه.
احتمالا مقاومت این چند متر پارچه در برابر تیر و ترکش و موج انفجار از کلاه بالستیک بیشتره.
شاید هم پارچه رو دور کلاه میپیچن، نمیدونم. تجربه ش رو ندارم.
اگر از فردا اعلام شود که عمامه ها را موقع خدمت و تیراندازی بردارند واقعا مشکل شما حل میشود؟!
بله. کلاه رو بردارن و مثل بقیه بشر قرن 21، از کلاه محافظ و مخصوص منطقه عملیاتی استفاده کنند.
شما فکر کردید مشکل من با خود عمامه ست؟ معلومه که فکر کردید! اشتباه هم فکر کردید.
مشکل من با به مسخره گرفتن مفهوم انضباطه.
سیک هندی ارتش آمریکا با عمامه در وضعیت غیر عملیاتی
همون سیک در وضعیت عملیاتی در حالی که مثل بقیه ی سربازا لباس پوشیده
حالا این ایدهها خام هستند ... ولی بر فرض که خوب بودند هم کی میخواست مسؤولین دانشگاهها را توجیه کند ...؟
الاًن وزارت علوم خیلی مشکلات بدیهی داره که راهکارهای ساده ای هم دارند. دلیل عمل نکردن بهشون هم ندانستن نیست.
یکیش افزایش ظرفیت بی رویه دانشگاههاست. الآن دانشگاههایی داریم که سطح علمی خیلی هاشون واقعا صفره. دانشجو میره اعتراض می کنه که چرا استاد سوال "کپی جزوه" نداده! یعنی توقعشون اینه که استاد همون مثال داخل جزوه رو با همون اعداد بنویسه و دانشجو هم جوابش رو از حفظ یا از روی برگه تقلب بنویسه. حالا اگر این دانشجو توی صنعت به مسئله ای برخورد که کپی جزوه نبود، دیگه قادر به حلش نمیشه. بعد از فارغ التحصیلی هم ممکنه به خاطر داشتن پارتی و ... بتونه جای یک فرد شایسته تر رو در صنعت بگیره. اگر جذب صنعت نشه هم از وارد شدن به شغلهای نامرتبط با رشته اش اکراه پیدا می کنه. اینجور سیستمی عملاً داره نیروی جوان کشور رو هدر میده. همین جوان می تونست به جای دانشگاه رفتن بره سراغ یه شغل آزاد، یه کار تولیدی و ... که خیلی بیشتر به خودش و کشورش کمک کنه.
حالا راه حلش چیه؟ دانشگاهها رو ارزیابی کنند و اجازه جذب دانشجو به دانشگاههای ضعیف ندن. خب بعیده که چنین کاری به ذهن مدیران کشور نرسیده باشه، اماش هزینه داره برای مسئولین. اولین مسئله اینه که دانشگاهها دارند نرخ بیکاری رو به تعویق می اندازند. دانشگاه باعث میشه کسی که قراره الآن بیکار بشه، چهار سال دیگه بیکار بشه و این می تونه آمار بیکاری رو موکول کنه به دولت بعد اما در عین حال مشکل رو تشدید کنه. حالا بعضی توجیه میارن که میگن این باعث کاهش اعتیاد هم میشه و باعث میشه که جوان در سنی که مستعد بزهکاریه بیکار نباشه، اما توی همین سن جوان انرژی داره و مستعد پیشرفت هم هست. یه سری ذینفع هم داریم که از شهریه دانشجویان منتفع میشن.
خیلی موارد داریم که افرادی از حل مشکلات کشور متضرر میشن. مثلاً اگر کیفیت خودروهای ساخت داخل بره بالا سود وارد کننده های خودرو کم میشه. یا مثلاً در مورد تخصیص دلار 4200 تومنی به وارد کننده ها، اقتصاددانها از ابتدا مخالف بودند و در عمل هم دیدیم که این سوبسید به جیب واسطه ها رفت نه مردم، اما افراد ذینفع در این مسئله وجود دارند. به قول دکتر اسلامی (اقتصاددان) وقتی کسی از یک سیاست اشتباه 500 میلیارد سود می بره، دو میلیاردش رو هم میده تا یه گزارش خوشگل برای توجیهش نوشته بشه.
خیلی جاها فساد به صورت سازمان یافته وجود داره. یعنی یک عده اجازه نمیدن کسی که مخالف کارشون باشه سمتی رو پیدا کنه. زیرآب زنی هم توی سازمانهای دولتی خیلی راحته. کسی می تونه جلوی این فساد رو بگیره که نه نیازمند رای مردم باشه، نه بتونند زیرابشو بزنن و نه در هیچکدوم از این مسائل ذینفع باشه. اینجاست که وجود نهاد رهبری برای حکومت لازمه.
قطعا این حکومت مشروعینت خود را از جانب خداوند دارد،
سلام جناب مسلم ...
من قبلا ها هم این صحبت رو شنیده بودم و چیز جدیدی برام نیست .
مطمینا منظوره شما از اینکه می گید حکومت مشروعیت خودش رو از جانب خداوند میگیره ...
منظورتون این هست که خدایی که شیعه 12 امامی داره معرفی میکنه ...مهر تاییدش رو زده زیر این نظام .
میخواستم بدونم که چجوری میتونم نظر ۳ نفر .... مثلا آیت الله جوادی آملی . آیت الله خامنه ای . آیت الله مکارم شیرازی رو در این باره بدونم .
من خودم بر این باور هستم که این حکومت دقیقا اسلامی هستش ... آنچنانچه با سبیده دم در موردش بحث کردم . ولی بعضی موقع ها شک میکنم . می گم نه این حکومت مشروعیتش رو از خدا نگرفته و خدا اون رو طاغوت میدونه .
یعنی اسلامی میدونمش ولی مشروع نمیدونمش .
آنچنانجه ما حدیثی داریم که میگه هر حکومتی قبل از حضرت مهدی طاغوت هست .
این بحثهایی هم که میگید عقلانی هستند راستش رو بخواهید برای من زیاد حجیت ندارند .
ولی شهادت ۳ نفر انسان عاقل و بالغ که نسبت به اسلام احاطه دارند از نظر خود اسلام حجیت داره .
سوال : آیا این نظام ار نظر خدا مشروعیت داره یا نه ؟
من گفتم رهبر و "فرماندهان منتخب ایشان".
همونطور که میبینید در کنار رهبر ذکر کردم "فرماندهان منتخب ایشان".
عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" کاملا واضحه و مشخصه که بعد از کلمه ی رهبر اومده.
خودتون هم در قسمتی که نقل قول گرفتید، میتونید "فرماندهان منتخب ایشان" رو ببینید.
من هم چند بار جمله ی خودم رو خوندم تا از بودن "فرماندهان منتخب ایشان" اطمینان حاصل کنم که دیدم واقعا عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" رو قید کردم.
همچنین عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" به صورت جمع استفاده شده که مشخص است منظور چندین نفر تصمیم گیرنده ست.
اتفاقا اگه بحث های قبلی رو به خاطر داشته باشید، باید بدونید روی صحبت من بیشتر با همین "فرماندهان منتخب ایشان" هستش تا خود رهبری. ولی خب بالاخره شما باید یه بهانه ای برای رد حرفم داشته باشید دیگه، نمیشه که همینجوری.
مرحبا به این همه حس مسئولیت پذیری و رعایت نظم و انضباط و استاندارهای نظامی. واقعا من میخوام روحانیون رو الگوی خودم قرار بدم در این زمینه.
احتمالا مقاومت این چند متر پارچه در برابر تیر و ترکش و موج انفجار از کلاه بالستیک بیشتره.
شاید هم پارچه رو دور کلاه میپیچن، نمیدونم. تجربه ش رو ندارم.
این ادبیات، یک ادبیات کاملا احساسی است، نه منطقی!!
این ادبیات نشان میدهد شخص پشت این الفاظ در مقامی یست که بتوان او را قانع کرد، وگرنه آنچه که نوشته ام قانع کننده است.
بگذارید مدتی بگذرد تا جوّ احساسی حاکم بر بحث فرونشیند دوباره بیایید آن را با نگرش منطقی بخوانید.
سلام خانم مهندس
از آنجا که نمیخواهم پست شما را بی پاسخ بگذارم به صورت کوتاه اشاره می کنم اما اگر باز ابهامی وجود داشت خواهش می کنم در تاپیک مستقل مطرح کنید تا تاپیک بدین سمت و سو نرود، ممنونم
هر سه شخصیتی که نام بردید حکومت فقیه جامع الشرائط را مشروع می دانند، منتهی این بدین معنا نیست که تمام رفتارهای حکومت اسلامی را اسلامی بدانند، چون در این صورت که انتقادهای ایشان معنا نداشت؛ مثل هر مسلمانی که ممکن است رفتار غیر اسلامی هم داشته باشد.
بنابراین این که ما میگوییم حکومت ما اسلامی اس بدین معنا نیست که 100 درصد اسلامی است، حکومت 100درصد اسلامی فقط حکومت معصومین است.
ما از آن باب می گوییم اسلامی است که: "آب دریا را گر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید"
آنچنانجه ما حدیثی داریم که میگه هر حکومتی قبل از حضرت مهدی طاغوت هست .
ما شما را مایه زحمت نمیدانیم و هرگز از رفتن شما خوشحال شویم که آن را راحت شدن معنا کنیم
اتفاقا اگر در سایت همه موافق و هم نظر بودیم که بحث ها رونقی نداشت!!
یادمه وقتی اولین بار خواستم برم برای تدریس خیلی می ترسیدم استرس و فشار روانی زیادی رو باید تحمل می کردم روز اول مدرسه هم اولین جلسه رفتم سرکلاس بعد دیدم ای دل غافل یه معلم دیگه درنظر گرفتند که دبیر رسمی هم هست من حق التدریس نوپا بودم!!
همون یه جلسه هم با کلاس درس خوگرفته بودم و اعتراف کنم عاشق درس و مدرسه بودم و بیشتر ازهمیشه دلم می خواست اون مدرسه بمونم رفتم اداره مون و خلاصه با کمی سخن گفتن قبول کردند برگردم همون مدرسه و اون همکار رسمی هم رفت منطقه داخل شهرhappy@};-
این مثال زدم که یادتون بیاد شما اول ایرانی هستید و این عشق و محبت شما به خونواده و شهر و روستا و زادگاهتون هست که شخصیت شما بااون سنجیده می شه اگه قرار باشه یکی که مثلا رسمی هست بخواد بیاد وجای شما باشه ببینید شما الگوی مناسبی هستید دارید یا نه؟!!8->
گربه محض رضای خدا موش نمی گیره اگر کمیود و نقصانی هست که بحمدالله کم فرار مغزها و پروفسورها نداریم اما کمی فکر کنیم زمان امیرکبیر مگه همینا نرفتن مدارس فرنگی که بعد برگردند و مدرسه و دارالفنون و... بسازند
خب وقتی افتتاح شد چی شد؟!امیرکبیر رو ازدست دادیم دلیلش چی بود؟!
چون جلوی فساد ومفسده درباری رو گرفتhappy@};-
ما به جاش چی کارکردیم؟!!
صفحه های مجازی واتساپ خیلی حساب شده داره رو مخ جوونهای ما رژه می ره یه خبری پخش می کنند که خیلی خوب و توپ و مطمئن هست که بعد معلوم می شه کپی پیست بوده و هزار ویک ناگفته و...
اگه قرار باشه یکی بیاد مشکل من ایرانی رو حل کنه اونی که اون ور مرز ها هست و سوار ماشین های شیک و غذاهای چینی و ژاپنی خور و... که خودتون بهتر می دونید این فرد نیست
ناگفته نمونه خیرین منطقه زیاد هستند و تمام سعی و تلاش خودشون برای رفع محرومیت ها به کار می گیرند همینا هستند که انگار به دست امیرکبیر فرستاده شده باشند اون ور مرزها
نابغه و سیستم و...کم نداریم ولی چیزی که هست باور ما همیشه گل آلود هست8-|
از گرانی می نالیم خوب زمان شاه ارزانی بود ولی این جاده ها و بیماری های لاعلاج هم بود که به سختی ریشه کن می شد
زمان ارزانی اگر بود علت و حکمت هم داشت کالاهای ما و نفت و خون سیاه ایران بود که به پاکستان قاچاق می شد و به جااش برنج آمریکایی و انواع هله هوله تا مدارس هم سرازیر می شد حتی لوبیا می فرستادند که مثلا کمک غرب هست مدارس زنگ تفریح بخورند دعا کنند و ...!!
خودمان باید بدانیم هدفمان چیست من به عنوان یک دبیر که یک مدرسه در دستم می چرخد وظیفه دارم هم حواسم به بیماری جسمی و ناتوانی او باشد هم به بیماری های بلوغ فکری او که بتوانم هدفم را برسانم
جامعه هم همین طور است;;)
خودمان رامحاکمه کنیم که از کدام سرچشمه به قضایا می نگریم
[FONT=arial]سلام
عنوان تاپیک مقایسه دو حکومت به ظاهر متضاد هست :
یکی ادعای پادشاهی و خدا دادی بودن اشرافیتش دارد البته ادعای مشروط به رای مجلس ملی و مشاوره سنا را هم دارد.
یکی ادعای الهی بودن و اتصال به منبع وحی دارد که البته ادعای پشتیبانی رای مردم هم دارد
[SPOILER]
هر چند بسیار سخت هست؛ بالشخصه دارم یاد میگیرم: افراد حقیقی یا حقوقی را نه بر مبنای شخصیت یا شأن و منزلتشان و سخنان و ادعاهاشان بلکه بر مبنای عملکرد و دست آوردهایشان بسنجم
به همین خاطر به جای اینکه جذب کیش شخصیت افراد بشوم سعی میکنم منش و سیره عملی ایشان را دریابم
چنین بازنگری بر اطرافم بود که نگاهم را تا آن ایتدای جهان بینی عقب برد و خدا را که مقدر بر همه شئون زندگی و گذشته و آینده ام بود به هاله ای احتمالی از یک آفریدگار که بود و نبودش برایم یکسان شده؛ تغییر داد. به تبع آن ،جایگاه رفیع همه بزرگان و همه آنان که به نام انبیاء و اولیاء میشناختم فروریخت.این بزرگان اگر در نگر فعلی من جایگاهی سزاوار یا قابل شماتت دارند به سبب دست آوردها و تلاشهای زندگی شان هست نه به سبب کیش شخصیت موروثی ،خدادادی ایشان ؛حتی اگر مردم تقدیسشان یا در نوشتن تاریخ به نامهای نیک از آنان یاد کنند.
پس در باره این تاپیک هم به همین روش عمل کردم[/SPOILER]
بواسطه پیشرفت علمی و فن آوری و تغییر شگرف و گاه بنیادین ساختارهای اجتماعی مقایسه این دو حکومت بسیار سخت و حتی در مواردی ناممکن هست
مقایسه کلی را باید کنار گذارد و شاخص های مختلف و البته زیر شاخه های مهمی را برای مقایسه تعریف کرد و هریک را جداگانه مورد قیاس قرار داد و در آخر بعید میدانم بتوانیم رای منصفانه ای صادر کنیم
روش دیگر قیاس کشور با دیگر کشورهای منطقه ، هم رده و توسعه یافته و جهان اول هست که آنها در صد سال اخیر چه فراز و نشیبهایی را گذرانده اند و قیاس نقطه به نقطه صورت بگیرد که ما در زمانها و مقولات یکسان چه جایگاه هایی داشتیم و فاصله ما با متوسط و رتبه جهانی چگونه بوده است
و بعد منابع قدرت این دو حکومت از منابع طبیعی و یا نیروی انسانی را با هم مقایسه کنیم
ببینیم حکومت پهلوی چه چیزی تحویل گرفت
(خرابی و تباهی هایی که منجر به مشروطه خواهی شده بود ناامنی راه ها و شرارت حکومت های محلی )
چه چیزی تحویل جمهوری اسلامی شد(وزارت خانه های مختلف ،دادگستری ، بانک ها موسسات مالی و کارخانه ها ، دانشگاه ها و سازمانهای رفاهی و تامین اجتماعی مدرن تازه بنیاد عمران و آبادانی راه های اصلی )
نام و عناوین را کنار بگذاریم اشتراکات این دو حکومت هم باید بررسی شود :
هر چند در ظاهر این دو حکومت بسیار متفاوت هستند
1-خدادادی بودن حق حکومت هر دو (پادشاه و ولی فقیه) .
یکی با عنوان پادشاهی (حقی است موروثی که خدا بر پادشاه ارزانی داشته) و یکی به عنوان ولایت مطلقه فقیه (حقی است خدایی و ولایی که بواسطه خبرگان کشف میشود( مجلس خبرگان هر چند منتخب مردم هستند و باید ناظر و مراقب بر عملکرد رهبری باشند . روند انتخاب شدن اعضای مجلس خبرگان و همینکه همه اعضای مجلس خبرگان از یک صنف(روحانی) هستند و شامل همه اقشار نمیشوند کاندیداها بواسطه شورای نگهبان گزینش و معرفی میشوند و اعضای شورای نگهبان هم مستقیم یا غیر مستقیم توسط رهبری تعیین میشوند ))و همانند همین انتقاد بر نظارت و استصواب در انتخابات مجلس شورای ملی حکومت پهلوی و گزینش منتخبین مجلس سنا وجود دارد
2- عدم محدودیت زمانی هر دو حکومت ! ولایت و پادشاهی هر دو ابدی هستند
3- بنیان هر دو حکومت مقدس و مصون از نقد هستند .
عملا خود را پاسخگوی مردم نمی دانند به همین خاطر حکومت ایشان استبدادی و دیکتاتوری است.
4- ایدئولوژیک بودن مقید بودن هر دو به دین رسمی تشیع اثنی عشری و موظف بودن به ترویج و پایداری آن
دموکراسی اگر دموکراسی باشد شاید، ولی یافتن دموکراسی که دموکراسی باشد مثل یافتن آب ۱۰۰٪ خالص نزدیک به ناممکن است ... گرچه حتی اگر دموکرسی واقعاً دموکراسی باشد هم باز همچنان نقدهای دموکراسی به آن وارد هست ...
ما هم نمیگوییم دموکراسی آسان هست و به سادگی با پول نفت بتوان آن را خرید
روح دموکراسی باید در فرهنگ نهادینه شود و آهسته آهسته با جدیت و مراقبه آن را گسترش داد.
هر چند سخت و شاید ناممکن به نظر میرسد ولی زنگار بدی با نیکی زدوده میشود برای مواجهه با دروغ از دروغ نمی توان کمک گرفت راه مقابله با تاریکی روشنایی است
با خدعه و نیرنگ و سیاست بازی تنها خدعه و نیرنگ گسترش می یابد هر چند شکل و رنگ آن عوض میشود
از دیکتاتوری تنها استبداد برمی آید استبداد خوب و بد ندارد کما اینکه دروغ خوب و بد ندارد باید ظرفیت وجودی و تحمل ما آنقدر گسترش یابد که بتوانیم تحمل سخت ترین حقایق و واقعیت ها را داشته باشیم و برای نرنجاندن خود و دیگری متوسل به دروغ نشویم.
من چرا باید پای انقلاب بایستم؟ اینو میخوام کامل شرح بدید.
اصلا چرا مردم ایران انقلاب کردند؟ اگر امکان داره مقایسه ای بین دوران پهلوی و حال رو بررسی کنید و بفرمایید دلایل انقلاب رو.
و اینکه بفرمایید دست اورد های دولت ها از زمان انقلاب تا به الان چی بوده چه کار کردن که دیگر کشور ها انجام ندادن؟
چه چیز ارزشمندی داره که میشه ازش دفاع کرد؟
سلام
در وضعیت نرمال مسیر موفقیت انسان ها جاده ای بین نقطه ی صفر و صد است
ولی مسئله اینه که همه ی انسان ها روی نقطه ی صفر به دنیا نمیان
بعضی ها روی نقطه ی منفی پنجاه یا منفی هفتاد به دنیا میان
و بعد با تلاش و پشتکاری کم نظیر خودشون رو به نقطه ی مثبت بیست میرسونند
چنین تلاش و پشتکار فوق العاده ای از نظر کسی که نمی دونه این شخص از کجا شروع کرده اصلا دیده نمیشه
چون اون شخص نقطه ی شروع شما رو نقطه ی صفر در نظر میگیره و اون چیزی که می بینه اینه که شما بیست درصد رشد کردی
از زاویه ای که دیگران این شخص موفق رو قضاوت میکنند بله اصلا موفقیتی کسب نکرده
ولی باید منصفانه عاقلانه و هوشمندانه و بدون حب و بغض قضاوت کرد تا به نتیجه ی مطلوب برسیم
شما برنامه ی عصر جدید رو که یک برنامه ی استعدایابی هست رو در نظر بگیرید
به نظر من این برنامه ی استعداد بینی هست نه استعدادیابی
یه عده زحمت میکشند خودشون رو رشد میدن میان توی برنامه تا خودشون رو نشون بدن
داورها هم بخاطر بعضی اشتباهات طرف رو حذف میکنند.
اشتباهاتی که هرگز نشون دهنده ی این نیست که این شخص نمی تونه به اوج برسه
یعنی در واقع این برنامه داره میگه نخبه ها بیان خودشون رو نشون بدند
بعد ما از بین نخبه های خودساخته یه نفرو انتخاب میکنیم.
استعداد یابی واقعی یعنی اینکه یه جوان هفده ساله سیگاری بیاد پیش من تست فوتبال بده
وقتی میزارمش فوتبال بازی کنه اشتباهات فاحشی داره. و نای راه رفتن هم نداره.
وقتی شوت میزنه توپش به خط دروازه هم نمیرسه
بعد من میام ازش می پرسم فلان توپ رو چرا پاس ندادی ؟
یه جواب منطقی بهم میده
میگم فلان توپ رو چرا شوت نکردی و پاس دادی ؟
یه جواب منطقی بهم میده که به ذهن خودم هم نمیرسید
میگم چرا فلان جا روی بازیکن حریف خطا نکردی که گل نخوریم؟
بهم میگه چون گل رو میشه جبران کرد ولی بازیکن اخراجی رو نمیشه جبران کرد
وقتی از زمین اومد بیرون و کفش هاشو درآورد می بینم دوتا انگشت پا هم نداره
حالا دو مدل استعداد یابی رو ببینید:
1- استعدادیابی احمقانه: پسر جان شما اعتیاد داری و نفس برای دویدن نداری.
تو ضربه به توپ میزنی اینقدر ضعیفی که پرت میشی توی دروازه ی خودمون انگار که توپ تورو شوت کرده.
از طرفی هم دوتا انگشت پات قطع شده و توی تست پزشکی رد میشی و هیچوقت نمی تونی فوتبالیست بشی.
برو درستو بخون یه کاره ای بشه برای خودت.
نتیجه ی استعداد یابی : تحویل یه دست فروش یا یه راننده یا نهایتا یه مهندس معمولی به جامعه
2- استعداد یابی عالمانه: پسر جان اول اینکه تو اعتیاد داری که باید ترکش کنی.
نه بخاطر فوتبال . بلکه بخاطر سلامتی جسم و عقلت.
دوم اینکه شما دوتا انگشت پا نداری و قطعا توی تست پزشکی رد میشی و هیچوقت نمی تونی فوتبالیست بشی .
سوم اینکه من از این بیست دقیقه ای که توی زمین بازی کردی متوجه شدم که
تو وقتی توپ رو در اختیار داشتی تصمیمات بسیار هوشمندانه ای گرفتی که
حتی منی که مربی هستم هم به ذهنم خطور نمی کنه.
و تنها مشکلت این بود که توانایی های جسمیت با توانایی های ذهنیت همخوانی نداشت
و قوای بدنیت بهت اجازه نمی داد اون چیزی که توی ذهنت هست رو با پاهات اجرا کنی.
درسته که تو هرگز نمی تونی فوتبالیست بشی.
ولی اگر بخوای می تونی بهترین مربی فوتبال دنیا بشی.
چون ذهن به شدت تاکتیکی داری.
و الان که هفده سالته اگر کلاس های مربی گری بری و شروع به کسب تجربه کنی می تونی قبل از سی سالگی بهترین مربی فوتبال دنیا بشی.!!!
نتیجه ی استعداد یابی: ساختن بهترین مربی فوتبال دنیا و سرافراز کردن ملت ایران
استعدادیابی نوع دوم تفکر عمیق اسلامی هست
اگر با استعدادیابی نوع دوم موافق هستید
عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران رو با همین طرز تفکر بسنجید و بعد نظرتون رو بیان کنید
عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران رو با همین طرز تفکر بسنجید و بعد نظرتون رو بیان کنید
ما بین صحبت های جدی تاپیک یک ذره ای طنز هم بنویسم:
تنها چیزی که من تونستم صحبت شما رو باهاش سازگاری بدم اینه:
[SPOILER]روحانیت باید سر جای خودشون می ماندن و به دین میپرداختند و در این جایگاه بهترین میشدند
و فردی دیگر مملکت داری میکرد. :دی
روحانیت تصمیمات هوشمندانه ای گرفتند که به ذهن شاه هم نرسید :دی
ولی تنها مشکل این بود که توانایی هوش روحانیت با توانایی مدیریت و مملکت داری همخوانی نداشت.
و دولت بهشون اجازه نمیده اون چیزی هم که مد نظرشون هست رو پیاده کنند.
(البته جز طنز نیست، جملاتی که نوشتم رو قبول ندارم)
ولی در کل این روش رو پسندیدم برای تشخیص افکار مخاطب روش خیلی بامزه و جالبی هست..[/SPOILER]
سلام ...
جناب باء من اگر اجازه بدین یک سوال دیگه بپرسم ....
فرض کنین که الان صدر اسلام هست ؛ و شما شنیدید که دینی به نام دین "اسلام" در عربستان ظهور کرده و طالب بررسی اون شدید .
چند کتاب در مورد دین اسلام میخونید و به حقانیت اون پی میبرید و اون رو دین خوبی شناختید .
در همین زمان ناگهان می بینید که سپاهیان اسلام می رسند پشت درب خونه شما و میخوان مردها رو بکشند و خانومها رو کنیز کنند .
شما هم یک دونه شمشیر در درون خونه خودتون نگه داری میکنید .
چه میکنید ....
1. شمشیر رو بر میدارید ... اولین سرباز اسلام رو می کشید ؛ دومین سرباز اسلام رو میکشید و همینجوری می کشید و می کشید تا همشون کشته بشن .
2. درب رو باز میکنید و ....
حکایت جمهوری اسلامی هم الان همین هست .
1. یا باید همه چیزمون رو بابتش بدیم ؛ آبرو ؛ عزت ؛ قدرت ؛ کشورمون .
2. یا اینکه اون رو باید کنار بزاریم . و مراقب منافعمون باشیم .
تشبیهات چهارگانه شما خیلی برایم عجیب بود که آخر تا این حد ظاهرگرایی؟
1-خدادادی بودن حق حکومت هر دو (پادشاه و ولی فقیه)
فرض کنید شما مدیر یک شرکت هستید، دو نفر نزد کسی بروند و هر دو بگویند ما از طرف آقای متحیر، مدیر فلان مجموعه آمده ایم، یک نفر را واقعا شما فرستادید، و دیگری را نه! آیا صرف ادعای این که هر دو از جانب شما آمده اند کافیست تا این یک اشتراک بین آنها تلقی شود؟
4- ایدئولوژیک بودن مقید بودن هر دو به دین رسمی تشیع اثنی عشری و موظف بودن به ترویج و پایداری آن
این هم همینطور! شاه شیعه اثنی عشری را تبلیغ و ترویج می کرد؟!! چرا اینقدر ظاهرگرایی و ساده اندیشی؟!!
تنها ربطی که میتوان میان شاهان پهلوی و اسلام پیدا کرد فقط اسمشان است که رضاست!! آخر برادر من نه تنها یک گام برای تبلیغ اسلام از سوی اینها برداشته نشد، بلکه به اجبار چادر از سر زنان کشیده شد، مجالس روضه ممنوع شد، تمام دربار پر شده بود از بهائیان اسلام ستیز، و بدترین رابطه را با روحانیت و مراجع داشتند!!
خواهش می کنم کمی منطق تر به مسئله نگاه کنید.
2- عدم محدودیت زمانی هر دو حکومت! ولایت و پادشاهی هر دو ابدی هستند
این اشتراک هم یک اشکال اساسی دارد اما به گونه ای زیرکانه به مخاطب القاء شده که متوجه اشکال نمیشود.
اولا براستی اگر همواره افضلِ یک قوم، امام و پیشوای آنان بماند این اتفاق بد است؟ این دائمی بودن چه اشالی دارد به لحاظ منطقی؟ همه این تاپیک قبول دارند که روزی امام زمان(عج) و موعود تمامی ادیان خواهد آمد و مدت ها حکومت خواهد کرد. این اشکالی نیست!! نبایداین را بگذارید کنار دیکتاتوری!!
ثانیا چه کسی گفته ولایت فقیه مثل دیکتاتوری ابدی است؟ ولایت فقیه بهشرط افضلیت است، ولی فقیه آن به آن رصد میشود و اگر لحظه ای صلاحیتش را فاقد شود کنار گذاشته میشود. تا زمانی ولی فقیه، ولی فقیه می ماند که افضلیتش پابرجا باشد.
3- بنیان هر دو حکومت مقدس و مصون از نقد هستند .
بطلان این سخن هم بی نیازتر از این است که بیان شود
همین نقد های ما و شما به این حکومت در این تاپیک اگر در زمان شاه و به حکومت شاه مطرح شده بود الان همه ناکجا آباد بودیم.
میدانم الان برخی دوستان می گویند الان هم اگر بگوییم اینچنین میشود و گونی و از این حرف ها! اما خودشان هم میدانند که چنین نیست! من از کره مریخ که اینجا تایپ نمی کنم، من در میان مردم هستم و نقد های حضوری مردم در اماکن عمومی را می بینم و میشنوم کسی هم با آنها کاری ندارد.
فرض کنین که الان صدر اسلام هست ؛ و شما شنیدید که دینی به نام دین "اسلام" در عربستان ظهور کرده و طالب بررسی اون شدید .
چند کتاب در مورد دین اسلام میخونید و به حقانیت اون پی میبرید و اون رو دین خوبی شناختید .
در همین زمان ناگهان می بینید که سپاهیان اسلام می رسند پشت درب خونه شما و میخوان مردها رو بکشند و خانومها رو کنیز کنند .
شما هم یک دونه شمشیر در درون خونه خودتون نگه داری میکنید .
چه میکنید ....
1. شمشیر رو بر میدارید ... اولین سرباز اسلام رو می کشید ؛ دومین سرباز اسلام رو میکشید و همینجوری می کشید و می کشید تا همشون کشته بشن .
2. درب رو باز میکنید و ....
حکایت جمهوری اسلامی هم الان همین هست .
1. یا باید همه چیزمون رو بابتش بدیم ؛ آبرو ؛ عزت ؛ قدرت ؛ کشورمون .
2. یا اینکه اون رو باید کنار بزاریم . و مراقب منافعمون باشیم .
[size=13]
[size=12]شما اگر صدر اسلام بودید چی کار می کردید ؟
[/size]چون سوالتون رو از جناب باء پرسیدید بنده جواب نمیدم، از آنچه که در خصوص صدر اسلام فرمودید که نشانه کم اطلاعی یا بی اطلاعی شماست هم عبور می کنم تا مسیر تاپیک تغییر نکند.
فقط در مورد قسمت دوم پرسشتون، قطعا رها کردن جمهوری اسلامی یعنی عزت و قدرت و آبرومون رو باید بدیم، همانطور که عربستان داده، علنا بهش میگن گاو شیرده!! خفت بالاتر از این؟ بی آبرویی بالاتر از این؟
علنا تامپ می گوید اگر ما نباشیم ایران میتواند ظرف مدت دو هفته تمام کشورهای عربی را تسخیر کند! قدرت ما و ذلت و ضعف اونها بالاتر از این؟
سرکار خانم شیشه عینکتون به شدت کثیف هست، تمیز کنید تا درست ببینید.[/size]
فقط در مورد قسمت دوم پرسشتون، قطعا رها کردن جمهوری اسلامی یعنی عزت و قدرت و آبرومون رو باید بدیم، همانطور که عربستان داده، علنا بهش میگن گاو شیرده!! خفت بالاتر از این؟ بی آبرویی بالاتر از این؟
علنا تامپ می گوید اگر ما نباشیم ایران میتواند ظرف مدت دو هفته تمام کشورهای عربی را تسخیر کند! قدرت ما و ذلت و ضعف اونها بالاتر از این؟
سرکار خانم شیشه عینکتون به شدت کثیف هست، تمیز کنید تا درست ببینید.
سلام ...
خسته نباشید .
۱. به هر حال مسلمین در زمان عمر و عثمان و ... قتل عام وحشیانه ای کردند . با اینکه حضرت علی اون زمان حضور داشتند ؛ امام حسن و امام حسین حضور داشتند ؛ شمشیرشون رو نکشیدند تا جلوی این قتل عام های وحشیانه رو بگیرند چون در اینصورت اسلام توو خطر میوفتاد ؛ اون چیزی که خیلی مهم هست همینه .... که اسلام توو خطر نیوفته .
2. جناب مسلم برای شما اصلا ملیت اصل نیست ؛ یعنی ایران براتون مهم نیست و تنها اسلام هستش که براتون مهم هست ؛ ایران رو هم اسلامی میخواید ؛ می دونید و می دونم که اگر یک زمانی مثلا اصفهانی ها آرام آرام بخوان قورباغه پرست بشن ؛ بر رهبر جامعه اسلامی لازم و مبرهن است که همشون رو باید بکشه تا دیگر استان ها غورباغه پرست نشن ؛ حتی اگر دست شما باشه دکمه بمب اتم رو فشار می دید و همشون رو جزقاله میکنید که نکنه اسلام توو خطر بیوفته . بنابراین زیاد خودتون رو درگیر ملیت نکنین ؛
3. لابد فکر می کنید حالا که ایران بمب ساخته و شاخ و شونه می کشه و ... خیلی اعتبارش در درون دنیا زیاد شده ... همه میگن باریکلا به ایران که بمب های بیشتری داره ؛ بدبخت کره ای ها و ژاپنی ها و آلمانی ها که اصلا اعتبار ندارند در درون دنیا ؛
ایران که بودم ؛ در آپارتمان ما ؛ یه مرده بود حدودا 40 سالش بود و کم عقل بود و شیرین می زد ؛ وقتی پاش رو میزاشت در درون ساختمون یهو میزد زیر آواز و بلند بلند ابی میخوند ؛ آپارتمان ما هم دختر مجرد زیاد داشت ؛ بنده خدا اینجوری برای خودش کسب آبرو می کرد ؛ فکر می کرد اگر این کار رو بکنه دیگران میگن چقدر صداش قشنگه .... بریم زنش بشیم . یه نگاهی به جایگاه پاسپورت ایرانی بکنین بعدش دم از اعتبار و عزت بزنین ؛
4. در مورد قدرت صحبت کردید ... شما میتونید برید در درون خیابون خونتون اربده زنی کنین ؛ میتونین چاقو کشی کنین و همه ازتون بترسن و برن توو خونه هاشون ؛ ولی تنها یک زنگ کافی هستش که 110 بریزه داخل کوچه و دستگیرتون کنه و ببره ؛ ایران هر چقدر میخواد میتونه رجز بخونه ؛ ولی خودتون میدونید قدرت در درون دستان چه کسانی هستش . ترامپ داره این همه ایران رو انگولک میکنه تا ایران یک سوتی بده ؛ تا مثل مور و ملخ بریزن توو کشور ؛ بعدش دارین از قدرت حرف میزنین .
در مورد گاو شیرده صحبت کردید ؛ فعلا که تا دلتون بخواد دخترهای ایرانی بابته فقر دارن زیر همین گاوهای شیرده میخوابن و عرب ها توو دهنشون پستونک میزارن ... لطفا شما دیگه از شیرده بودن حرف نزنین ...
البته زیاد ناراحت نباشید ... قبلش " قَبِلتُ " رو میگن ... و اسلامی هست ... گفتم بهتون بگم یهو جوش نیارین .
۱. به هر حال مسلمین در زمان عمر و عثمان و ... قتل عام وحشیانه ای کردند . با اینکه حضرت علی اون زمان حضور داشتند ؛ امام حسن و امام حسین حضور داشتند ؛ شمشیرشون رو نکشیدند تا جلوی این قتل عام های وحشیانه رو بگیرند چون در اینصورت اسلام توو خطر میوفتاد ؛ اون چیزی که خیلی مهم هست همینه .... که اسلام توو خطر نیوفته .
2. جناب مسلم برای شما اصلا ملیت اصل نیست ؛ یعنی ایران براتون مهم نیست و تنها اسلام هستش که براتون مهم هست ؛ ایران رو هم اسلامی میخواید ؛ می دونید و می دونم که اگر یک زمانی مثلا اصفهانی ها آرام آرام بخوان قورباغه پرست بشن ؛ بر رهبر جامعه اسلامی لازم و مبرهن است که همشون رو باید بکشه تا دیگر استان ها غورباغه پرست نشن ؛ حتی اگر دست شما باشه دکمه بمب اتم رو فشار می دید و همشون رو جزقاله میکنید که نکنه اسلام توو خطر بیوفته . بنابراین زیاد خودتون رو درگیر ملیت نکنین ؛
3. لابد فکر می کنید حالا که ایران بمب ساخته و شاخ و شونه می کشه و ... خیلی اعتبارش در درون دنیا زیاد شده ... همه میگن باریکلا به ایران که بمب های بیشتری داره ؛ بدبخت کره ای ها و ژاپنی ها و آلمانی ها که اصلا اعتبار ندارند در درون دنیا ؛
ایران که بودم ؛ در آپارتمان ما ؛ یه مرده بود حدودا 40 سالش بود و کم عقل بود و شیرین می زد ؛ وقتی پاش رو میزاشت در درون ساختمون یهو میزد زیر آواز و بلند بلند ابی میخوند ؛ آپارتمان ما هم دختر مجرد زیاد داشت ؛ بنده خدا اینجوری برای خودش کسب آبرو می کرد ؛ فکر می کرد اگر این کار رو بکنه دیگران میگن چقدر صداش قشنگه .... بریم زنش بشیم . یه نگاهی به جایگاه پاسپورت ایرانی بکنین بعدش دم از اعتبار و عزت بزنین ؛
4. در مورد قدرت صحبت کردید ... شما میتونید برید در درون خیابون خونتون اربده زنی کنین ؛ میتونین چاقو کشی کنین و همه ازتون بترسن و برن توو خونه هاشون ؛ ولی تنها یک زنگ کافی هستش که 110 بریزه داخل کوچه و دستگیرتون کنه و ببره ؛ ایران هر چقدر میخواد میتونه رجز بخونه ؛ ولی خودتون میدونید قدرت در درون دستان چه کسانی هستش . ترامپ داره این همه ایران رو انگولک میکنه تا ایران یک سوتی بده ؛ تا مثل مور و ملخ بریزن توو کشور ؛ بعدش دارین از قدرت حرف میزنین .
در مورد گاو شیرده صحبت کردید ؛ فعلا که تا دلتون بخواد دخترهای ایرانی بابته فقر دارن زیر همین گاوهای شیرده میخوابن و عرب ها توو دهنشون پستونک میزارن ... لطفا شما دیگه از شیرده بودن حرف نزنین
این کشور اگر میلیون ها مشکل داشته باشد باز هم می ارزد به 200 تا کشور دیگر.یک چیز که دل آدم را گرم می کند و باعث غرور ما است اینه که ما خدا پشتمونه امامان پشتمون هستن.امام زمان پشتمونه.امام زمان شیعه خانه خودشو ول نمی کنه.اولیای الهی مردان بزرگی در این کشور هستن که پشت ما هستند.و دشمنان ما آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند.به امید ظهور آقامون امام زمان عج اللهم عجل لولیک الفرج
این کشور اگر میلیون ها مشکل داشته باشد باز هم می ارزد به 200 تا کشور دیگر.یک چیز که دل آدم را گرم می کند و باعث غرور من است اینه که ما خدا پشتمونه امامان پشتمون هستن.امام زمان پشتمونه.امام زمان شیعه خانه خودشو ول نمی کنه.اولیای الهی مردان بزرگی در این کشور هستن که پشت ما هستند.و دشمنان ما آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند.به امید ظهور آقامون امام زمان عج اللهم عجل لولیک الفرج
سلام شما چطوری متوجه شدید خدا پشتتونه؟ امام زمان پشتتونه ؟ اماما پشتتونه ؟"
اصلا چطوری میشه فهمید خدا طرف کشورهای دیگه نیست ؟
۱. به هر حال مسلمین در زمان عمر و عثمان و ... قتل عام وحشیانه ای کردند . با اینکه حضرت علی اون زمان حضور داشتند ؛ امام حسن و امام حسین حضور داشتند ؛ شمشیرشون رو نکشیدند تا جلوی این قتل عام های وحشیانه رو بگیرند چون در اینصورت اسلام توو خطر میوفتاد ؛ اون چیزی که خیلی مهم هست همینه .... که اسلام توو خطر نیوفته .
2. جناب مسلم برای شما اصلا ملیت اصل نیست ؛ یعنی ایران براتون مهم نیست و تنها اسلام هستش که براتون مهم هست ؛ ایران رو هم اسلامی میخواید ؛ می دونید و می دونم که اگر یک زمانی مثلا اصفهانی ها آرام آرام بخوان قورباغه پرست بشن ؛ بر رهبر جامعه اسلامی لازم و مبرهن است که همشون رو باید بکشه تا دیگر استان ها غورباغه پرست نشن ؛ حتی اگر دست شما باشه دکمه بمب اتم رو فشار می دید و همشون رو جزقاله میکنید که نکنه اسلام توو خطر بیوفته . بنابراین زیاد خودتون رو درگیر ملیت نکنین ؛
3. لابد فکر می کنید حالا که ایران بمب ساخته و شاخ و شونه می کشه و ... خیلی اعتبارش در درون دنیا زیاد شده ... همه میگن باریکلا به ایران که بمب های بیشتری داره ؛ بدبخت کره ای ها و ژاپنی ها و آلمانی ها که اصلا اعتبار ندارند در درون دنیا ؛
ایران که بودم ؛ در آپارتمان ما ؛ یه مرده بود حدودا 40 سالش بود و کم عقل بود و شیرین می زد ؛ وقتی پاش رو میزاشت در درون ساختمون یهو میزد زیر آواز و بلند بلند ابی میخوند ؛ آپارتمان ما هم دختر مجرد زیاد داشت ؛ بنده خدا اینجوری برای خودش کسب آبرو می کرد ؛ فکر می کرد اگر این کار رو بکنه دیگران میگن چقدر صداش قشنگه .... بریم زنش بشیم . یه نگاهی به جایگاه پاسپورت ایرانی بکنین بعدش دم از اعتبار و عزت بزنین ؛
4. در مورد قدرت صحبت کردید ... شما میتونید برید در درون خیابون خونتون اربده زنی کنین ؛ میتونین چاقو کشی کنین و همه ازتون بترسن و برن توو خونه هاشون ؛ ولی تنها یک زنگ کافی هستش که 110 بریزه داخل کوچه و دستگیرتون کنه و ببره ؛ ایران هر چقدر میخواد میتونه رجز بخونه ؛ ولی خودتون میدونید قدرت در درون دستان چه کسانی هستش . ترامپ داره این همه ایران رو انگولک میکنه تا ایران یک سوتی بده ؛ تا مثل مور و ملخ بریزن توو کشور ؛ بعدش دارین از قدرت حرف میزنین .
در مورد گاو شیرده صحبت کردید ؛ فعلا که تا دلتون بخواد دخترهای ایرانی بابته فقر دارن زیر همین گاوهای شیرده میخوابن و عرب ها توو دهنشون پستونک میزارن ... لطفا شما دیگه از شیرده بودن حرف نزنین ...
البته زیاد ناراحت نباشید ... قبلش " قَبِلتُ " رو میگن ... و اسلامی هست ... گفتم بهتون بگم یهو جوش نیارین .
متاسفانه به جای اینکه علمی صحبت کنید بیشتر سعی می کنید از چاشنی تحریک احساسات و مانند آن استفاده کنید.
بحث علمی یعنی استناد به منابع تاریخی، استدلال برهانی، و تحلیل عقلانی، و... که قابل پاسخگویی باشد.
سلام ...
جناب باء من اگر اجازه بدین یک سوال دیگه بپرسم ....
فرض کنین که الان صدر اسلام هست ؛ و شما شنیدید که دینی به نام دین "اسلام" در عربستان ظهور کرده و طالب بررسی اون شدید .
چند کتاب در مورد دین اسلام میخونید و به حقانیت اون پی میبرید و اون رو دین خوبی شناختید .
در همین زمان ناگهان می بینید که سپاهیان اسلام می رسند پشت درب خونه شما و میخوان مردها رو بکشند و خانومها رو کنیز کنند .
شما هم یک دونه شمشیر در درون خونه خودتون نگه داری میکنید .
چه میکنید ....
1. شمشیر رو بر میدارید ... اولین سرباز اسلام رو می کشید ؛ دومین سرباز اسلام رو میکشید و همینجوری می کشید و می کشید تا همشون کشته بشن .
2. درب رو باز میکنید و ....
سلام،
فرض کنید یک سرباز سپاه اسلام آمد سمت خانهی ما و همینطوری بدون حساب میخواست خون بریزد و به حریم محترمی (چون طبق فرمایش شما اسلام را تا حدودی شناختهام و بعد با این افراد مواجه شدهام) تجاوز کند، من هم دیدم که هیچ تناسبی بین او و اسلام نیست، حالا اگر من او را کشتم آیا یک مسلمان را کشتم؟ نفر دوم را اگر کشتم چه؟ آیا مسلمان دوم را کشتم؟
مثل اینکه الآن عربستان بخواهد این کار را بکند ... من شک نمیکنم در کشتن این مسلمانان سپاه اسلام ... ما اصلاً ایشان را مسلمان نمیدانیم ...
اما اینکه گفتید صدر اسلام ... اینکه صدر اسلام و حملهی سپاه اسلام به ایران را اینطور توصیف کردید، ولو اینکه صراحتاً هم این را نگفته باشید، اما کمی مشکوک است که انگار میخواهید وسط دعوا نرخ تعیین کنید ... نگران اقامتتان در انگلیس هستید که اینطوری زدهاید تو خاکی؟
حکایت جمهوری اسلامی هم الان همین هست .
1. یا باید همه چیزمون رو بابتش بدیم ؛ آبرو ؛ عزت ؛ قدرت ؛ کشورمون .
2. یا اینکه اون رو باید کنار بزاریم . و مراقب منافعمون باشیم .
شما اگر صدر اسلام بودید چی کار می کردید ؟
همه چیز که نه، اصلاً هیچ چیزیمون رو بابت جمهوری اسلامی نمیدیم، حتیٰ یک پول سیاه، تا چه برسه به آبرو یا جان ... اگر قرار باشد چیزیمون را بدیم برای اسلام میدیم، برای مبارزه با طاغوت میدیم ... حالا جمهوری اسلامی الآن سمت اسلام ایستاده، مگرنه چک سفیدامضا نداریم که اگر جمهوری اسلامی رفت تو پیله و به جمهوری اسلامی آمریکایی دگردیس شد باز هم پای کار باشیم ...
اگر جمهوری اسلامی شد ظالمی که یا خودش طاغوت شد یا رفت زیر پرچم یک طاغوت دیگه، ما هم زیر پرچمش وای نمیایستیم ... ولی فعلاً که تقریباً تنها علمدار اسلام است که مقابل طاغوت زمانه ایستاده، هر کی آزاده است و دوست دارد آبرو و عزت داشته باشه و توکلش به خدا باشه و با خدا قدرتمند باشه، بسمالله، میاد زیر پرچم جمهوری اسلامی ...
اینکه برید زیر پرچم طاغوت زمان که خون همهی مردم دنیا رو داره کیسه میکنه، از طاغوت دفاع کنید و مدام خوبیهایشان را به رخ ما بکشید و به عیبهایشان اعتنا نکنید، بعد به ما بگید که ما که رفتهایم زیر پرچم جمهوری اسلامی با این کارمان آبرو و عزتمان را از دست دادهایم و دیگر قدرت نداریم و از این دست حرفها، اینها دیگه شنیدنشون یک کمی سخته ... شما که میگید سختتره ... لااقل اینقدر آزاده باشیم که اگر به بدی اعتراض داریم به همهی بدیها اعتراض کنیم، چه جمهوری اسلامی و چه جاهای دیگه، یا همهی خوبیها را منصفانه ببینیم، نه فقط خوبیهای ظاهری یا واقعی هر کسی که مقابل جمهوری اسلامی ایستاده باشد را ...
و البته حق با شماست ... ما ظاهراً پیش ترامپ و اوباما و امثال آنها آبرو نداریم ... مسخرهامان میکنند ... ما هم دوست نداریم مسخرهامان کنند ... ولی میدانیم که هر وقت با خودشان تنها شوند، ولو اینکه از شدت تنفر و دشمنی با ما نزدیک باشد که بترکند، ولی باز باطناً برای ما احترام قائلند که اینقدر استوار مقابل فتنههایشان صبوری میکنیم و کم نمیآوریم ... به قول به مضمون امام معصوم علیهالسلام، اینها اگر میتوانستند مثل ما آزاده و باایمان و استوار در دفاع از حق باشند در مثل ما بودن از هم سبقت میگرفتند، ولی چون نمیتوانند و نفسشان مانع میشود دیگر از هیچ دشمنی و مسخرهکردنی فروگذار نمیکنند ... اینها تظاهر به عزت و قدرت هم که بکنند پیش خودشان میدانند که هیچ چی نیستند ... تحسبهم جمیعاً و قلوبهم شتّا
ببینیم حکومت پهلوی چه چیزی تحویل گرفت
(خرابی و تباهی هایی که منجر به مشروطه خواهی شده بود ناامنی راه ها و شرارت حکومت های محلی )
چه چیزی تحویل جمهوری اسلامی شد(وزارت خانه های مختلف ،دادگستری ، بانک ها موسسات مالی و کارخانه ها ، دانشگاه ها و سازمانهای رفاهی و تامین اجتماعی مدرن تازه بنیاد عمران و آبادانی راه های اصلی )
سلام و عرض ادب
حکومت پهلوی وابستگی به غرب را به ارث برد و درش ماند، ما ولی درش نماندیم ... محمدشاه قاجار رسماً روس بود، پهلویها اول انگلیسی بودند، بعد به آلمانها گرایش پیدا کردند، بعد کمی هم به روسها وا دادند، بعد آمریکایی شدند ...
اگر همین بحث را شما در زمان پهلوی به عنوان طرفداران قاجار و مخالف پهلوی میکردید میتوانستید بگویید که قاجار تلفن را به ایران آورد، قاجار لوکوموتیو را به ایران آورد، اما الآن کسی حتی فکرش را هم نمیکند که یک نفر بخواهد از قاجار خوب بگوید، قاجاری که با آقامحمدخان خونخوار شروع شد، با ناصرالدینشاه با آن سیرهی آنچنانی به اوج خود رسید، و محمدشاه سرسپرده و دست آخر هم یک نوجوان بیدستوپا ختم شد ... به هر حال افراد عموماً سیاه مطلق نیستند ... عثمان که عثمان بود یک روز حضرت علی علیهالسلام فرمودند که فقط یک بار دلم نسبت به او نرم شد، آن هم زمانی که پیش او بودم، عایشه آمد و صدایش به شکوه و شکایت و آه و نفرین بلند بود که چرا عثمان مقرریهای او و اهلش را مثل سایر مردم قرار داده است، عثمان هم حالش را گرفت و یادآور همان چیزهایی شد که عایشه و اولی و دومی به اهل بیت علیهمالسلام میگفتند که کسی از پیامبر ارث نمیبرد و امثال آن، عایشه هم داغ کرد و نفرین کرد و رفت، بعد عثمان رو کرد به حضرت علی علیهالسلام و پرسید که دلتان خنک شد؟ ... پهلویها هم کارهایی کردند ... ولی همه کارشان هم برای خدمت به کشور نبود ... راهآهن کشیدند ولی برای رفاه مردم یا برای سرویس دادن به انگلیس و روسیه برای حمل وسایل نظامی آنها؟ ... حالا سر ساختن پل ورسک هم رضاخان یک کاری کرد و مهندس آلمانی و خانوادهاش را برد زیر پل نگه داشت که اگر خراب شد آن مهندس آلمانی و خانوادهاش کشته شوند، یا یک نانوا که نون را گران فروخت را انداخت تو تنور، حالا یکی بر همین اساس بیاید و بگوید که ای وای بر غم از دست دادن رضا خان که چقدر دیر شناختیم که او چقدر بزرگ و قهرمان بود و پدران و مادران ما و پدربزرگها و مادربزرگهای ما چقدر جاهل و جوگیر بودند که نگذاشتند او ایران را بسازد و کذا و کذا ... اینها غفلتهای تاریخی است ... همین رضا خان کم آدم نکشت، کم باج به غربیها نداد، کم خون مردم را تو شیشه نکرد ...
ما مثل پهلویها وابسته و عبد و عبید غرب نماندیم، ولی وارث فسادهای دولتی آنها شدیم ... و هنوز هم درش گیر کردهایم ... همان موقع هم فسادهای اداری بود ... همان موقع هم بخور بخور بود ... تازه اعتراضی هم در کار نبود، الآن میشود اعتراض کرد که چرا رئيس جمهور در زعغرانیه آنطور زندگی میکند و برویم ببینیم از کجا آورده، اما آن موقع پادشاه و وابستگان به او حقّشان بود که داشته باشند ... مثل الآن که شاه انگلیس و خانوادهاش بودجههای سرسامآور دارند ولی امثال سر کار فرشته برمیگردد هم لابد فکر میکنند که خوب حقّشان است، شاه یک کشور ابرقدرت باید پولدار باشد که هر کاری که خواست بکند ... در سرود ملیاشان هم که رسماً دعا به جان ملکه میکنند که ملکه نعمت خدا به ماست ... یاد فیلم مردی برای همهی فصول میافتم که چقدر خوب نشان میدهد که سیستم پادشاهی انگلیس چطور بود و وضع پهلویها چطور بود ...
ما اگر بعد از نماز دعا میکنیم که خدا از نهضت امام خمینی و از امام خامنهای محافظت بفرماید، این دعاست، مثل ادامهی آن دعا که برای رزمندگان اسلام دعا میکند و ...
خدادادی بودن حق حکومت هر دو (پادشاه و ولی فقیه) .
یکی با عنوان پادشاهی (حقی است موروثی که خدا بر پادشاه ارزانی داشته) و یکی به عنوان ولایت مطلقه فقیه (حقی است خدایی و ولایی که بواسطه خبرگان کشف میشود
از این نظر با پیامبران که از طرف خدا هستند هم شبیه هستند و جایی که پیامبری محکوم بشود که چرا ادعا میکند از طرف خداست، جمهوری اسلامی هم خجالت نمیکشد که محکوم بشود ...
اما در مقابل این ادعا پادشاهان که خودشان را از طرف خدا بدانند فقط میگوییم که دلیلشان چیست که از طرف خدا هستند؟
بگذارید خودم از طرف طاغوت پهلوی و طاغوت انگلستان آیه بیاورم که این پادشاهان از طرف خدا هستند که شما زیاد دنبالش نگردید: «اللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ» ... این سؤال را یک نفر از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام پرسید که چرا شما مدام از حق خودتان برای حکومت میگویید وقتی خداوند گفته است که ملکش را به هر کسی که بخواهد میدهد و الآن هم به بنیامیه یا بنیالعباس داده است؟ امام علیهالسلام در جواب فرمودند که اگر کسی به تو لباسی بدهد و کس دیگری آن را از تو بدزدد آیا آن لباس از آن دزد است؟ این لباس به کسی داده شده است و کس دیگری غصبش کرده است ... پس به چیزی بیشتر از این آیه برای از طرف خدا بودن پادشاهان لازم است ...
جایگاه ولی فقیه اما با همان آیات و روایات به دست میآید ...
پس دو نفر یک ادعا کردهاند، ولی این درست نیست که بگوییم اگر یک نفر ادعای بیدلیل کرد دیگر هر کس دیگری که ادعای مشابه بکند هم حتماً باطل است ... و به طرز مشابه اگر کسی ادعای درستی کرد دلیل نمیشود بعد از آن هم اگر کس دیگری همان ادعا را کرد پس ادعای او هم درست باشد ...
عدم محدودیت زمانی هر دو حکومت ! ولایت و پادشاهی هر دو ابدی هستند
مگر یک جمهوری اگر تأسیس شود همان اول برایش تاریخ انقضاء هم تعیین میشود؟
تاریخ انقضای حکومتهای کشورهای دیگر روی چه زمانی تعیین شده است؟
طرفداران حق اگر به قدرت برسند با چه منطقی بگویند که ما مثلاً ۱۲۴ سال حکومت میکنیم و بعد دوباره آن را به طاغوت تحویل میدهیم؟ یا رهایش میکنیم تا هر کی خواست برایش بجنگد و به دستش بیاورد؟
بنیان هر دو حکومت مقدس و مصون از نقد هستند .
پادشاهی بله ولی جمهوری اسلامی حتیٰ پایههای حکومتیاش هم قابل نقد است ... مگر اینکه منظورتان از نقد چیزی باشد که گاهی به آن میگویند نقد نیست و مثلاً زدن تهمت یا ترویج شایعه است و تلاش برای جهت دادن به احساسات و منحرف کردن ایشان از واقعیتهای تاریحی و اجتماعی و ...
اگر هم منظور از نقد حکومت اسلامی در اصل نقد اسلام باشد، در این صورت خارج از فضای سیاست میتوان بحثهای دینی کرد ...
همانطور که در همین سایت همه جور سؤالی پرسیده شده و موافق و مخالف هم نظراتشان را میگذارند ...
ایدئولوژیک بودن مقید بودن هر دو به دین رسمی تشیع اثنی عشری و موظف بودن به ترویج و پایداری آن
وصلهی ترویج دین تشیع و پایداری بر اعتقاد و عمل به آن خیلی به پهلویها نمیچسبد، واقعاً فکر میکنید بچسبد؟
مگراینکه مثل کارتر که به مرحوم امام نامه نوشت و ایشان را به اسلام توصیه کرد منظورتان باشد که امام فرمودند خوب است آقای کارتر یک حاشیه هم بر عروةالوثقیٰ بزنند ...
یا مثل آن سربازی که امام توصیه کردند شما پای خودتان را از سیاست کنار بکشید که این حوزه کثیف است و مناسب شأن شما نیست، این هم توصیه به اسلام و امر به معروف و نهی از منکر در رژیم گذشته ...
مگرنه جشنهای ۲۵۰۰ سالگی را ترویج اسلام میدانید، یا کشف حجاب را؟ یا ممنوعیت عزاداری و امثال آن را؟
البته رضاخان اول که آمد همانطور که شما فرمودید خودش را اهل اسلام و سرباز امام زمان علیهالسلام معرفی کرد ... تاریخچهی جالبی از استقبال رضاخان در سال اول بعد از کودتایش از مجالس عزای امام حسین علیهالسلام، تا سختگیری کردنش نسبت به این مراسم در سالهای بعدی که جای پایش محکم شده بود را میتوانید در این صفحهی از روزنامه بخوانید ...
روح دموکراسی
روح دموکراسی این است که در هر زمینهای اگر ۵۰ نفر کاربلد باشند و یک میلیون نفر کاربلد نباشند، آن وقت آن ۵۰ نفر ۵۰ رأی داشته باشند و آن یک میلیون نفر یک میلیون رأی ...
روح دموکراسی این است که در هر زمینهای اگر ۱۰۰ نفر خیرخواه مردم و با تقوا باشند و ۱۰۰ نفر فقط به دنبال منافع شخصی خودشان باشند باز هر کسی فقط یک رأی داشته باشد ...
بله در تئوری میتوان گفت که آن ۵۰ نفر کاربلد باید آموزگار آن یک میلیون نفر کارنابلد بشوند و ایشان را هدایت کنند تا همهی یک میلیون و پنجاه نفر رأی درست را بدهند، ولی بعد میبینیم که در زندگی اجتماعی همیشه هستند کسانی که میگویند ما هم کاربلد هستیم در حالی که نیستند و مردم را با انواع شبهات فریب میدهند و کارنابلدها هم همیشه قدرت تشخیص اشتباه را ندارند ... یا عدهای هستند که واقعاً هم کاربلد هستند ولی خیرخواه مردم و با تقوا نیستند و به فکر منافع مادی و غیرمادی خودشان و وابستگان به خودشان هستند و مردم را با همان کاربلدی خودشان فریب میدهند ...
رأی گیری برای ادارهی کشور مثل این است که رأیگیری بشود در جراحی یک شخص ... حالا سه نفر دکتر متخصص باشند، سه نفر دکتر عمومی، و دو نفر بقال و سه نفر مکانیک و چهارنفر نانوا و پنج نفر مهندس نفت و شش نفر مهندس کشاورزی و ... رأیگیری بشود که چه؟ ... اگر بگوییم وظیفهی متخصصهاست که به مردم آموزش بدهند که مردم تصمیم درست را بگیرند و رأی درست را بدهند، اصلاً برای چه متخصص باید چاقوی جراحی را بدهد به یک نانوا که بعد بخواهد به او آموزش بدهد؟ مردم مریضشان را دست رزیدنتها نمیدهند که برای یادگیری روی مریض ایشان تمرین کند، حالا مریضشان را بسپرند دست یک نانوا که چاقوی جراحی بزند به جوان مریضشان؟ ... بر اساس کدام منطق؟
متخصص باید جراحی کند، کارش را هم درست انجام بدهد، بعد هم مراحل انجام کار را برای مردم توضیح بدهد تا مردم هم بفهمند که چه شده است ... حالا خواستند بفهمند و نخواستند نفهمند ... مریض را جراح دارد جراجی میکند ...
اگر در اسلام و در قرآن امر به مشورت شده استِ، اینکه «وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ»، این هم ارتباطی به دموکراسی ندارد ... مسؤول کشور میتواند در باب یک موضوع با مردمش مشورت کند، ولی مشورت کردن وقتی دست آخر خودشان باید تصمیمگیرنده باشند فرق دارد با اینکه مشورت کنند و نتیجهی مشورت هر چه که بود به صورت کور لازمالإجراء و اجرایی شود ... در ضمن اینکه وقتی بحث مشورت پیش بیاید لازم نیست در باب هر موضوعی با تمام مردم به صورت یکسان مشورت شود، میتواند با دانشگاهیان مرتبط با آن موضوع جداگانه مشورت کرد، با کسانی که به موضوع از جهات مختلف نگاه میکنند جداگانه مشورت کرد و به نتیجهی هر مشورت وابسته به میزان ارتباط موضوع با تخصص ایشان وزنهای متفاوتی داد ... و اینکه گاهی هم ممکن است بشود با همهی مردم مشورت کرد ... گاهی هم اصلاً نیازی به مشورت نیست ...
مشکلات دموکراسی دقیقاً در روح دموکراسی هست ... و اگرچه بشود آرمانشهری را تصور کرد که مثلاً همه در همهی زمینهها متخصص و یکسان باشند، یا همیشه متخصصها به دیگران انتخاب درست را معرفی کنند و مردم را قانع کنند که خودشان انتخاب درست را انتخاب کنند، و همهی متخصصان و بلکه همهی مردم هم خیرخواه باشند ... ولی همچنان معتقد هستم که چنین آرمانشهری را مثل آب ۱۰۰٪ خالص نهایتاً بتوان در ابعاد کوچک در آزمایشگاه درست کرد و در طبیعت به طور طبیعی یافت نمیشود مگر در شرایطی مثل شرایط بعد از ظهور ...
آیا درست است با امید اینکه چنان جامعهی آرمانی شکل بگیرد دموکراسی را انتخاب کنیم و بعد بنشینیم به قول شما با سعهی صدر و آهستهآهسته با مراقبه منتظر شکلگیری چنان آرمانشهری باشیم؟
ایا مردم با داشتن تاریخ حتماً حرکتی رو به جلو خواهند داشت؟ نه ... یک نگاهی به تاریخ بیاندازید مردم از ۲۰ سال پیش خودشان هم عبرت نمیگیرند ... در همین تاپیک مشهود است که چطور واقعیتهای تاریخی کاملاً دگرگونشده و وارونه جا زده میشود، کلاغ را طوطی معرفی میکنند و به دیگران انگ میزنند که شما خونریز و عدالتستیز و ظالم و امثال آن هستید ... که اگر میگفتند اشکالی نداشت اگر بعد از آن ناگهان از بیآبروهای معاصر و تاریخ به عنوان الگوهای خوب یاد نمیشد ...
با این اوصاف، دموکراسی مدّ نظر شما جایی در بینهایت قرار دارد که با روال عادی نمیتوان حتیٰ به ان نزدیک هم شد ... و اگر قدرت دست شما بیفتد و بخواهید با خیرخواهی تمام اقدام به پیادهسازی این هدف خیر خودتان بزنید بعد از یک مدت یاد این فرمایش خودتان میافتید که معیارتان برای ارزشگذاری یک مکتب کارایی آن است و آن وقت دیگر به خودتان هم نمرهی قبولی نخواهید داد:[INDENT=2]
بالشخصه دارم یاد میگیرم افراد حقیقی یا حقوقی را نه بر مبنای شخصیت یا شأن و منزلتشان و سخنان و ادعاهاشان بلکه بر مبنای عملکرد و دست آوردهایشانبسنجم ...
[/INDENT]
هر چند سخت و شاید ناممکن به نظر میرسد ولی زنگار بدی با نیکی زدوده میشود برای مواجهه با دروغ از دروغ نمی توان کمک گرفت
راه مقابله با تاریکی روشنایی است
با خدعه و نیرنگ و سیاست بازی تنها خدعه و نیرنگ گسترش می یابد هر چند شکل و رنگ آن عوض میشود
کاملاً موافق هستم ... و فکر کنم لااقل مسلمین کاملاً با این فرمایشات شما موافق باشند ... ما هم قبول داریم که هدف وسیله را توجیه نمیکند و راه و وسیله هر دو باید کاملاً درست باشند، اگرچه نشود یا نگذارند که به نتیجهی درست برسیم ... و این به نتیجه نرسیدن برای شما ظاهراً یعنی شکست و ملاک برای اشتباه بودن اینکه هدف وسیله را توجیه نمیکند ... پس اگر بخواهید نتیجهگرا باشید گاهی لازم میشود که برای رسیدن به نور از ظلمت استفاده بکنید، و ما هم معتقد هستیم که خیلی از کشورهای دیگر که به نتایج خوبی رسیدهاند از این راه جلو رفتهاند ... مثل چین که برای مبارزه با اعتیاد جوانان ناگهان ۴۰۰۰ نفر معتاد را سوار کشتی کرد و برد وسط دریا غرق کرد، در حالی که اسلام اجازهی این کار را به ما نمیدهد و به قول رضامارمولک اسلام دست ما را برای خیلی از اصلاحات ضربتی جامعه بسته است ... این است که گاهی شبهه درست میشود که اصلاً این حکومت قصد دارد کاری برای مبارزه با فساد بکند یا نه ... (این حرفم را دفاع از کمکاری در مقابله با فساد محسوب نکنید، کمکاری و سستی و مافیابازی و امثال آن بحثشان جداست)
از دیکتاتوری تنها استبداد برمی آید استبداد خوب و بد ندارد
ملاک برای خوب بودن چیست؟ اصالت با کدام یک است؟ گرفتن تصمیمهای درست؟ یا اینکه مردم خودشان تصمیم بگیرند؟
مثلاً کودکی که صلاحیت علمی و تجربی تصمیم درست گرفتن برای خودش را ندارد، و اگر یک بار تصمیم درستی گرفت هم استثناء و شانسی بوده باشد، چنین کودکی هم البته میخواهد که خودش تصمیمگیر خودش باشد ولی آیا عقل هم به همین موضع او رأی میدهد؟ ... مثل کودکی که اعتراض میکند که عجب من چرا اختیار خودم را هم ندارم وقتی میخواهم شبانهروز بازی کنم و بخورم و بخوابم، شما به او حق میدهید که خودش برای خودش تصمیم بگیرد و پدرش را از تصمیمگیری برای او منع میکنید؟ ... اینکه بگویید پدرش به او توضیح بدهد که چرا این تصمیمهای اشتباه به صلاح او نیستند یک چیز است، اینکه تصمیم را به همان کودک بسپارید و بگویید که ان شاء الله به مرور بهش آموزش میدهم و اگر گوش نکرد هم آنقدر سرش به سنگ میخورد که بالأخره درست شود، در این صورت شاید هم دست آخر درست نشود و معتاد و فراری از خانه شود و کارش به ناکجاآباد برسد ... گرچه این بحثها مفصلتر است ولی فقط میبینم که شما روی این موضع خودتان اصرار دارید و نهایتاً مثال میآورید که دیکتاتوری هم مثل دروغ است که همیشه بد است، حالا چرا بد است را دیگر توضیح نمیدهید ... جزء بدیهیات اولیه است؟ اولیالأولیات؟ به اجتماع نقیضین منجر میشود؟
جناب مسلم برای شما اصلا ملیت اصل نیست ؛ یعنی ایران براتون مهم نیست و تنها اسلام هستش که براتون مهم هست ؛ ایران رو هم اسلامی میخواید ؛ می دونید و می دونم که اگر یک زمانی مثلا اصفهانی ها آرام آرام بخوان قورباغه پرست بشن ؛ بر رهبر جامعه اسلامی لازم و مبرهن است که همشون رو باید بکشه تا دیگر استان ها غورباغه پرست نشن ؛ حتی اگر دست شما باشه دکمه بمب اتم رو فشار می دید و همشون رو جزقاله میکنید که نکنه اسلام توو خطر بیوفته . بنابراین زیاد خودتون رو درگیر ملیت نکنین ؛
سلام،
برای شما ایران مهمه؟ مثلاً یک روستای مرزی که ۵ کیلومتر با مرز فاصله دارد ناگهان برای شما خیلی فرق دارد با روستای مرزی دیگری در کشور همسایه که ۵ کیلومتر آن طرف مرز است؟ یا مثلاً آستارایی که در ایران است ناگهان خیلی متفاوت است از آستارای در کشور آذربایجان؟ ... اگر هست، برای چی هست؟ مگر این مرزهای سیاسی چه اصالتی دارند که مردم اینطرف ناگهان با مردم آن طرف اینقدر برایتان فرق میکنند؟ در طول تاریخ یک سری پادشاه که معمولاً هم از اراذل بودند با هم جنگ داشتند و این به کشور دیگری تجاوز میکرد و این هم چند سال بعد انتقام میگرفت، تا دست آخر رسیدند به این مرزها ... حالا اینکه آخرش این مرزها روی کجا ایستاد چه اهمیتی دارد؟ مردم اینطرف انسانتر شدند و مردم آنطرف کمتر انسان هستند؟
اسلام ارث را به رسمیت میشناسد ... یعنی مثلاً خانهای که به شما میرسد، ماشینی که به شما میرسد، اینها مال شما هستند، اگر کسی از شما بگیرد او غاصب است و وظیفهی شما دفاع از خودتان و داراییاتان ... مردم یک سرزمین هم وارثان آن سرزمین هستند، وارثان منابع و معادن آن ... و به طور معمول مالکان آنها ... حالا خوزستان نفت دارد، کویر لوت ندارد، نفت خوزستان اول برای مردم خودش هست بعد برای سایر جاها، اگر به مردم خوزستان داده نشود و کلاً با لوله ببرند برای جای دیگر و پولش را هم ندهند اشکال دارد، یا منابع طبیعی شهرها و استانهای دیگر هم همینطور اول برای مردم همان منطقه است و بعد برای سایر جاها ... اصلاً جداییطلبها خیلی وقتها بر همین اساس میخواهند از حکومتهای مرکزی جدا شوند که منابعشان صرف خودشان بشود ... حالا وقتی یک حکومت مرکزی روی مجموعهای از شهرها و استانها حاکم میشود، سعی میکند منابع را طوری مدیریت کند که کل آن کشور بهرهمند بشوند، البته که هنوز باید خوزستان از منابع خودشان سهم داشته باشند، ولی در پرتوی حکومت مرکزی و اشتراکات فرهنگی و زبانی و امثال آن، دیگر یک خوزستانی نمیگوید که چرا من نباید در رفاه کامل باشم وقتی میبیند که برخی جاهای کشور از نظر منابع طبیعی محروم هستند ... این خیلی انسانی است که مردم حاضر شوند تحت لوای یک حکومت مرکزی منابع خودشان را بهم سهیم شوند، در خوشیها و ناخوشیهای یکدیگر سهیم شوند، فقط به فکر رفاه خودشان نباشند ... حالا هر چه وجوه اشتراک بین مردم مناطق مختلف بیشتر باشد این احساسات هم بیشتر میشود، مثلاً مردم کرد چند شهر و استان قاعدتاً راحتتر هستند که بیشتر با خوشیها و ناخوشیهای خودشان شریک شوند، ولی بخاطر اشتراکاتی که با بقیهی کشور هم دارند با آنها هم منابع طبیعیاشان را سهیم میشوند، هم میدهند و هم میگیرند ... حالا ما برای چه باید تمام این مناسبات را محدود به مرزهای سیاسی کنیم؟ اگر بد است همه جا بد است، شما باید فقط به مردم شهر خودتان اهمیت بدهید، بلکه به محلهی خودتان، بلکه به خانوادهی خودتان و خانهی خودتان و همسایهی خودتان ... یعنی محلهاتان عوض شد یک نفر لات باید سر راهتان را بگیرد و بپرسد «بچهی این محلّی؟ ... نیستی؟ ... اگر نیستی راهت رو بکش و برو بیرون» ... و اگر بد نیست و خوب است دیگر چرا اینقدر مدام مرزهای سیاسی را به رخ میکشید؟
شما اگر وطنپرست هستید و جانتان را میدهید برای مشت خاک جانتان را میدهید؟ مشت خاک وقتی شرافت یافت که در قالب انسانی خلق شد، لازم نیست بخاطر یک مشت خاک جانتان را بدهید، برای خاک که هیچ، برای طلا هم جانتان را ندهید ... ما گاهی شعارزده میشویم ... وطنپرستی اگر درست فهمیده نشود و فقط بگوییم باکلاس است و روشنفکری است و امثال آن، بیارزشترین شعارهاست ... اما دفاع از کشور مقابل غارتگران و متجاوزان به حقوق هموطنان، گرفتن داراییهای ایشان به ناحق، این کار خوبیه ... و به همان دلیل که کار خوبیه دفاع از مردم مظلوم کشورهای دیگر هم کار خوبیه ...
اگر دفاع از مردم غزه و لبنان و یمن و نعراق و سوریه و امثال آن که به حقوقشان تجاوز شده است کار بدی است، دیگر دم از وطنپرستی زدن و عشق به هموطن و امثال آن هم کار خوبی نیست ... یکجور استاندارد دوگانه است ... مثل اینکه بگویید من به همسایهی دست راستیام باید احترام بگذارم و جانم را هم برایش بدهم، ولی نسبت به همسایهی دستچپیام هیچ مسؤولیتی ندارم و اگر برای افطار بهش آب و خرما بدهم هم پولم را ریختهام دور ...
لابد فکر می کنید حالا که ایران بمب ساخته و شاخ و شونه می کشه و ... خیلی اعتبارش در درون دنیا زیاد شده ... همه میگن باریکلا به ایران که بمب های بیشتری داره ؛ بدبخت کره ای ها و ژاپنی ها و آلمانی ها که اصلا اعتبار ندارند در درون دنیا ؛
ایران که بودم ؛ در آپارتمان ما ؛ یه مرده بود حدودا 40 سالش بود و کم عقل بود و شیرین می زد ؛ وقتی پاش رو میزاشت در درون ساختمون یهو میزد زیر آواز و بلند بلند ابی میخوند ؛ آپارتمان ما هم دختر مجرد زیاد داشت ؛ بنده خدا اینجوری برای خودش کسب آبرو می کرد ؛ فکر می کرد اگر این کار رو بکنه دیگران میگن چقدر صداش قشنگه .... بریم زنش بشیم . یه نگاهی به جایگاه پاسپورت ایرانی بکنین بعدش دم از اعتبار و عزت بزنین ؛
اعتبار ما به پاسپورت ما هست؟
آنها که به ما میگویند باید بروید برای همه جا ویزا بگیرید، آنها که به ما میگویند تروریست، آنها خودشان اعتبارشان را از کجا کسب کردهاند که حالا صلاحیت بررسی اعتبار ما را داشته باشند؟
۲۰ سال پیش که اروپا بودم میدیدم که مثلا برای همهی مردم که وارد کشورشان میشوند یک صف چک کردن پاسپورت میگذاشتند و برای آمریکاییها یک صف جداگانه که زودتر بتوانند رد بشوند و کمتر در صف بایستند ... این اعتیار را آمریکاییها چطور توانستند با حمایت از اسرائيل و دامنزدن به هر فتنهای در سرتاسر جهان کسب کند؟
ظاهراً برای شما خیلی مهم است که رؤسای مافیا و خونآشامها شما را تحسین کنند ... اگر بخواهید کشته یا خورده نشوید باید هم برایتان مهم باشد ... اما فهم من از آزاده بودن چیز دیگری است ...
در مورد قدرت صحبت کردید ... شما میتونید برید در درون خیابون خونتون اربده زنی کنین ؛ میتونین چاقو کشی کنین و همه ازتون بترسن و برن توو خونه هاشون ؛ ولی تنها یک زنگ کافی هستش که 110 بریزه داخل کوچه و دستگیرتون کنه و ببره ؛ ایران هر چقدر میخواد میتونه رجز بخونه ؛ ولی خودتون میدونید قدرت در درون دستان چه کسانی هستش . ترامپ داره این همه ایران رو انگولک میکنه تا ایران یک سوتی بده ؛ تا مثل مور و ملخ بریزن توو کشور ؛ بعدش دارین از قدرت حرف میزنین .
تا قدرت را چه بدانید ...
یزید در مجلسی که اسرای کربلا را پیش او آوردند قدرت داشت که آن خانم را برای بردگی تسلیم آن مرد بیشرم کند، ولی حضرت زینب سلاماللهعلیها فرمودند که تو نمیتوانی به ما دست یابی، و آخر هم دست نیافتند، قدرتش را نداشتند؟ چرا داشتند! پس چرا نتوانستند؟ کار از دست ایشان خارج بود ...
در همان مجلس که یزید خواست امام سجاد علیهالسلام یا امام باقر علیهالسلام را بکشد امام باقر علیهالسلام به او گفت که تو میتوانی ما را بکشی ولی فرعون نمیتوانست موسیٰ علیهالسلام را بکشد، چون فرعون زنازاده نبود ولی تو هستی ... حالا فرعون که زنازاده نبود با آن همه سرباز و خدمه نمیتوانست حضرت موسی علیهالسلام را بکشد؟ میتوانست، ولی نکشت، چون کار از دست او خارج بود ...
آمریکا میتواند غلط بکند ولی نمیکند، چون کار از دستش خارج است ... این است که فقط تهدید میکند ... پس کسی که باورش به وعدههای خدا باشد میداند که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ... تا زمانی که مردم پشت ولایت فقیه باشند آسیبی به ایشان نمیرسد، اگر از ولایت حق به ولایت طاغوت خارج شوند آمریکا که هیچ، ترکیه و عربستان هم ممکن است به ما حمله کنند و ایران را ظرف ۱۰ روز فتح کنند ...
شما فقط «گمان میکنید» که میخواهید مانع جنگ شوید، مگرنه با توصیه کردنتان به اینکه جمهوری اسلامی ذلیل غرب شود که غرب هم از تحریمهایش دست بردارد و جمهوری اسلامی هم مثل بردگان دیگر طاغوت به نوایی برسد و ایرانخودرو مثل هیوندایی را بسازد و امثال آن، عملاً دارید ایران را خلعسلاح میکنید ... همان چیزی که ظریف گفت، اینکه معلوم نیست اگر کوتاه بیاییم ولمان کنند، ولی اگر کوتاه نیاییم ولمان نمیکنند ... و تجربه میگوید که اگر کوتاه بیاییم هم ولمان نمیکنند تا اینکه آخرین شخص آزاده در ایران هم تن به ذلت بدهد یا کشته شود ... تازه آن موقع است که ایران میشود مستعمرهی ایشان ... همان مستعمرهای که شما برداشت وارونهای از آن را ارائه کردید ... و تازه میبینید که مستقل از اینکه مسلمان باشید یا نباشید، که ایرانی موافق نظام باشید یا ایرانی مخالف نظام، از نظر آنها شما به هر حال مثل خودشان نیستید و شما را هرگز یکی از خودشان نمیشمرند ... و این ننگ بخاطر به دنیا آمدن شما در ایران است نه بخاطر اینکه حکومت ایران چه باشد، حتی دیدهام که اروپاییها از رفتار مستکبرانهی برخی آمریکاییها چقدر عصبانی بودند که یعنی آنها خودشان را بهتر از ما میدانند و ما را تحقیر میکنند و مثلاً میگویند شما نمیتوانید با درست کردن اتحادیهی اروپا مثل ما ایالات متحده بشوید وقتی زبانتان متفاوت است و چه و چه ... خوی استکباری در نگاه جمعیتی آنها نهادینه شده است، مثل خوی استکباری برخی ایرانیها نسبت به افغانها ... و ایرانیها هم کم باورهای آریایی و استکباری و نژادپرستی و امثال آن ندارند ...
در مورد گاو شیرده صحبت کردید ؛ فعلا که تا دلتون بخواد دخترهای ایرانی بابته فقر دارن زیر همین گاوهای شیرده میخوابن و عرب ها توو دهنشون پستونک میزارن ... لطفا شما دیگه از شیرده بودن حرف نزنین ...
البته زیاد ناراحت نباشید ... قبلش " قَبِلتُ " رو میگن ... و اسلامی هست ... گفتم بهتون بگم یهو جوش نیارین .
صرفنظر از ادبیات مستهجنی که به کار میبرید، من هم موافقم که گاو شیرده خواندن عربستان بر خلاف آنچه گاهی تصور میشود توهین نبوده است، چون هر عبارتی را باید در فرهنگ همان جامعهای که این مثل درشان رواج دارد فهمید که چه باری دارد ... و ظاهراً این که عربستان گاو شیرده باشد از نظر آمریکاییها توهین نیست ... گرچه آمریکا برای عربستان مثل آدمکشی است که اجیر شده است تا عربستان بتواند دشمنیهای خودش را با شیعه و اسلام حقیقی عملیاتی کند و نفرت خودش را پیادهسازی کند، کما اینکه همان اول که به قدرت رسیدند هم چه از شیعه و چه از اهل جماعت کلی آدم کشتند ... انگلیس هم به ایشان میدان داده باشد و آمریکا هم که به نوعی ایشان را علم کرده باشد، ایشان خودشان مشتاق دست یابی به فرصتی بودند تا بتوانند فجایعشان را به بار بیاورند ... حالا برای این کار به آمریکا و کشورهای دیگری مثل آن باج هم میدهد، و گاهی مطابق میل آنها هم عملهایی را انجام میدهد، ولی اگر خوب نگاه کنیم در بیشتر کارهایی که میکنند اهداف خودشان را دنبال میکنند و آمریکا مثل کارچاقکن آنهاست، مثل کاری که برای اسرائيل هم انجام میدهد که مثلاً در شورای امنیت هر چیزی مخالف اسرائيل را وتو میکنند ... گرچه عمدهی حمایتهای آمریکا از اسرائیل مبنای ایدئولوژیک دارد، مبنایی که در حمایت آمریکا از عربستان اهمیت ثانویه دارد و بیشتر برای مقابله با ایدئولوژی ایران است و نه حمایت از خود عربستان، به همین خاطر هم حمایت از عربستان تا وقتی است که عربستان خواستار این حمایت باشد و گاو شیرده هم در این وضعیت مطرح میشود ... تازه به همین خاطر هم هست که مدام عربستان را تهدید میکنند که اگر سر کیسه را شل نکنید ما هم دست از حمایت شما برمیداریم و مقابله با تهدید ایران برای اسرائیل و اهداف خودمان را به طریق دیگری دنبال میکنیم ...
بقیهی فرمایش شما هم جسارتاً با فرهنگ کشوری که ازش رفتهاید همخوانی ندارد، اگر با فرهنگ کشوری که بهش رفتهاید همخوانی دارد ... اگر در جامعهی ما ازدواج اینقدر به تأخیر نمیافتاد شاید این حرفها هم اینقدر بین جوانان رواج پیدا نمیکرد ... این هم از ارثهای منحوس پهلوی برای کشور ماست که سن ازدواج را اینقدر بردند بالا و متعه را اینقدر در نظرها زشت جلوه دادند ... تا جایی که اگر از این حرفها زده شود زشت نیست ولی اگر برای نیاز جنسی خود متعه کنند لابد خیلی شهوتپرست هستند ... این نقص اولاً به تجددگرایی پهلویها و غربزدگی روشنفکران آنها برمیگردد، ولی در مرتبهی بعدی به جمهوری اسلامی برمیگردد که با این همه وسایل تبلیغاتی قدم از قدم برای اصلاح این رویهی اشتباه برنداشت، تازه به آن دامن هم میزنند با این فیلمها و سریالهای خیلی وقتها به درد نخورشان ...
تشبیهات چهارگانه شما خیلی برایم عجیب بود که آخر تا این حد ظاهرگرایی؟
[FONT=arial]ما زبـان را ننگـریم و قال را
[FONT=arial]ما روان را بنگریم و حال را
[FONT=arial]به قیل و قال ها توجه نکنید موجب حواس پرتی است
[FONT=arial]روان و روح حاکم بر دو حکومت استبداد و دیکتاتوری است.
[FONT=arial]
فرض کنید شما مدیر یک شرکت هستید، دو نفر نزد کسی بروند و هر دو بگویند ما از طرف آقای متحیر، مدیر فلان مجموعه آمده ایم، یک نفر را واقعا شما فرستادید، و دیگری را نه! آیا صرف ادعای این که هر دو از جانب شما آمده اند کافیست تا این یک اشتراک بین آنها تلقی شود؟
[FONT=arial][SPOILER]در نگر من همان حرف یزید صحت دارد نه خبری هست و نه خبری آمده[/SPOILER]
[FONT=arial]همانطور که خود شما بیشتر مستحضر هستید بسته به اینکه این افراد تنها مراجعه کننده ساده باشند که تفاوتی نمیکند یا اینکه برای مسئولیتی خاص مامور به مراجعه شده اند بسته به اهمیت موضوع ارجاع ایشان معارفه و استوارنامه و مراقبه از ایشان در حسن اجرای وظیفه شان روشهای مختلف وجود دارد و یا اینکه اداره مزبور به کل فاقد حراست و بی درو پیکر باشد که عموم مراجعه کنندگان با هر نیت یا سمتی برایش علی السویه هست و به همه با هر ادعایی اعتماد پیدا میکند
[FONT=arial]
این هم همینطور! شاه شیعه اثنی عشری را تبلیغ و ترویج می کرد؟!! چرا اینقدر ظاهرگرایی و ساده اندیشی؟!!
[FONT=arial]تنها ربطی که میتوان میان شاهان پهلوی و اسلام پیدا کرد فقط اسمشان است که رضاست!! آخر برادر من نه تنها یک گام برای تبلیغ اسلام از سوی اینها برداشته نشد، بلکه به اجبار چادر از سر زنان کشیده شد، مجالس روضه ممنوع شد، تمام دربار پر شده بود از بهائیان اسلام ستیز، و بدترین رابطه را با روحانیت و مراجع داشتند!!
[FONT=arial]خواهش می کنم کمی منطق تر به مسئله نگاه کنید.
[FONT=arial]هر قدر که حکومت پهلوی و سایر حکومتهای سایق بر ایران تابع دین بودند حکومت جمهوری اسلامی هم به همان اندازه تابع دین هست و ما در این مقال به اظهار نظر های ایشان و نظر به قانون اساسی اکتفا میکنیم
[FONT=arial]شابد متضاد به نظر برسد ولی بعد از اشاعه اسلام در ایران هیچ حکومت غیر اسلامی در ایران پانگرفته و از همان ایتدای حکومت هخامنشی هم هیچ حکومت غیر مذهبی و بدون حضور روحانیت در ایران مستقر نبوده به استثنای اشغال ایران توسط یونانیان و یا حمله مغول که البته آنها هم مذهبی بوده اند ولی به مذهبی غیر از عامه مردم
[FONT=arial]متمم قانون اساسی مشروطه [FONT=arial]مورخ ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ ه.ق:
[FONT=arial]اصل اول: مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشریهاست باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد.
[SPOILER][FONT=arial]اصل دوم: مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شدهاست باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و سَلم نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجود هم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسامی بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلس عنوان میشود به دقت مذاکره و غور رسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشنه باشد طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علماء در این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجة عصر عجل الله فرجه تغییرپذیر نخواهد بود.[/SPOILER]
[FONT=arial]رضاشاه بنابر مخالفت روحانیت از داعیه جمهوری دست برداشت این غیر از تبعیت از اسلام هست؟
[FONT=arial]محمدرضا شاه به تبعیت از روحانیت راضی به تبعید امام خمینی شد این به غیر از تبعیت از اسلام هست؟
[FONT=arial]گرچه سخنان بسیاری از محمد رضا شاه در افتخار به دین اسلام و تبعیت از ان موجود هست:[SPOILER]
[FONT=arial]«من شخصاً یقین دارم که اگر هر فردی به تکالیف اسلامی عمل نماید و احکام آن را محترم شمارد، هم خود از فواید آن بهرهمند میگردد و هم دیگران را منتفع میسازد؛ حقِّ کسی را پایمال نمیکند و دستگیری از ضعیف را شعار خود میداند.»
[FONT=arial]پیام به جشن مشروطیت، ۱۶ مرداد ۱۳۳۱
[FONT=arial]«در آنچه مربوط به خودِ من است، هیچ گونه نظرِ کینهتوزی ندارم و قلبِ صافِ من کانونِ بغض نبوده و نخواهد بود. امّا در موردِ تجاوز به مقدّساتِ ملّی و قانون اساسی، نمیتوانم هرگز گذشت داشته باشم.»
[FONT=arial]پیامِ او به ملّتِ ایران هنگامِ بازگشت به کشور، پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به تاریخ ۱/۶/۱۳۳۲
[FONT=arial]«باید روح ایمان و فداکاری را که اولین درس مکتب اسلام است به فرد فرد مردم این مملکت که تشنة اصلاحات هستند به نحو احسن آموخت، زیرا تنها راهِ ترقی و عظمت هر ملتی مجاهدت و از خودگذشتگی افراد آن ملت است، و دین مبین اسلام در تمام شئون زندگی این درس بزرگ را به ما دادهاست.»
[FONT=arial]در حضور هیئت رئیسه مجلسین در سلام خاص عید فطر، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۵
[FONT=arial]«باید علاوه بر تعلیمات دینی، روحیة مذهبی و نیروی اخلاقی و معنوی شاگردان هم تقویت شود، زیرا وجود ایمان در جوانان و اطلاع آنها بر حقایق تعالیم اسلامی که مترقیترین ادیان جهان است، آنها را مسلماً وطنپرست، امین، صادق و پرهیزکار بار میآورد.»
[FONT=arial]در جلسه هیئت دولت، ۷ آذر ۱۳۳۹
[FONT=arial]«من معتقدم که از اول خلقت بشر تا کنون هیچ دینی مثل دین مبین اسلام این همه اصول اخلاقی را که توأم با فعالیت دنیوی بوده و با ترقیات زمان هم موافق باشد در نظر نگرفتهاست.»
[FONT=arial]در جلسه هیئت دولت، ۷ آذر ۱۳۳۹
[FONT=arial]«ایمان و اعتقاد راسخ من به اصول حقّة اسلامی همواره بزرگترین راهنمای من در خدمت به ملت و مملکت بودهاست.»
[FONT=arial]در سلام عید غدیر، ۲ خرداد ۱۳۴۱
[FONT=arial]«ما احکام اسلام را راهنمای عقیده و فکر وعمل خود قرار دادهایم و خوشبختانه نتیجه و ثمره این رویه را به خوبی مشاهده میکنیم. شک نیست که در آینده نیز همواره راهنمای ما همین تعالیم خواهد بود، زیرا تردید نداریم که بهترین جوابگوی روحی و حتی مادی دنیای امروزه همانا تعالیم عالیه اسلامی است.»
[FONT=arial]در سلام عید مبعث، ۲۰ آبان ۱۳۴۵[/SPOILER]
[FONT=arial]شاه و اجانب جز با همراهی روحانیت و جدایی ایشان از مصدق نمیتوانست موفق به کودتای 28 مرداد بشود.(کما اینکه برای انجام کودتا به همه بودجه ای که برای کودتا پیش بینی شده بود نیاز نشد و هنوز با وجود گذشت 60 سال همه مدارک کودتا ازحالت طبقه بندی خارج نشده)
[FONT=arial]و رضا شاه قبل از مأیوس شدن از روحانیون در همراهی ایشان در مدرنیته کردن ایران در مراسم عزاداری شرکت میکرد
[FONT=arial]و اگر اعتقادات شخصی و عدم مخالفتش با روح اسلام و روحانیت نبود. مثل معاصر خود کمال آتاتورک دارای سواد و بینش و جسارت کافی نبود. باید بر جمهوری اصرار میورزید تغییر خط را اجرا میکرد و دروس دینی را حذف میکرد و مدارس مختلط اجباری دایر میکرد. که نکرد!
[FONT=arial]
این اشتراک هم یک اشکال اساسی دارد اما به گونه ای زیرکانه به مخاطب القاء شده که متوجه اشکال نمیشود.
[FONT=arial]اولا براستی اگر همواره افضلِ یک قوم، امام و پیشوای آنان بماند این اتفاق بد است؟ این دائمی بودن چه اشالی دارد به لحاظ منطقی؟ همه این تاپیک قبول دارند که روزی امام زمان(عج) و موعود تمامی ادیان خواهد آمد و مدت ها حکومت خواهد کرد. این اشکالی نیست!! نبایداین را بگذارید کنار دیکتاتوری!!
[FONT=arial]ای کاش واقعا انسان کامل و معصوم وجود داشت یا میتوانست وجود داشته باشددر تمنای همین خیالات این چنین ابتر مانده ایم
[FONT=arial]دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
[FONT=arial]کز دیو و دد ملولـم و انسانم آرزوست
[FONT=arial]گفتند یافت مینشــــــــــود جستهایم ما
[FONT=arial]گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
[FONT=arial]به لحاظ تاریخی انسان کامل یا معصوم وجود نداشته و ندارد
[FONT=arial]و به لحاظ منطقی انسان بافته شده از ژنتیک و فرهنگ و محیط خویش هست از آنجا که چینش ژن متعالی و بی نقص و عاری از کاستی وجود ندارد و فرهنگ ها هم هیچگاه غنی و متعالی نیستند تا با آموزش خود موفق به تربیت افراد یا نسل سرشار از علم و دانش و مترقی و خیرخواهِ انسان و طبیعت بشوند؛ محیط هم همواره غنی از منابع طبیعی بی حد و حصر نبوده و نیست. بنابر این هر انسانی هر چند بزرگوار و شایسته، باز در زندگی خود دچار کاستی و خطاهایی میشود که ما را از داشتن انسان کامل و معصوم محروم میکند
[FONT=arial]
ثانیا چه کسی گفته ولایت فقیه مثل دیکتاتوری ابدی است؟ ولایت فقیه بهشرط افضلیت است، ولی فقیه آن به آن رصد میشود و اگر لحظه ای صلاحیتش را فاقد شود کنار گذاشته میشود. تا زمانی ولی فقیه، ولی فقیه می ماند که افضلیتش پابرجا باشد.
[FONT=arial]دوست من در برقراری افضلیت ولی فقیه محتاج تاسیس مجلس خبرگان و تایید شورای نگهبان گلچین شده از طرف ولی فقیه هستیم این یعنی دور چگونه میتوانید ولی فقیه را عملا برکنار کنید یا اصلاح کنید یا بر آن نظارت داشته باشید
[FONT=arial]
بطلان این سخن هم بی نیازتر از این است که بیان شود
[FONT=arial]همین نقد های ما و شما به این حکومت در این تاپیک اگر در زمان شاه و به حکومت شاه مطرح شده بود الان همه ناکجا آباد بودیم.
[FONT=arial]میدانم الان برخی دوستان می گویند الان هم اگر بگوییم اینچنین میشود و گونی و از این حرف ها! اما خودشان هم میدانند که چنین نیست! من از کره مریخ که اینجا تایپ نمی کنم، من در میان مردم هستم و نقد های حضوری مردم در اماکن عمومی را می بینم و میشنوم کسی هم با آنها کاری ندارد.
[FONT=arial]به عمل کار برآید به سخندانی (سخنرانی) نیست
[FONT=arial]آن یکی پرسید اشتر را که هی
[FONT=arial] از کجا میآیی ای اقبـــــال پی
[FONT=arial] گفت از حمـــــــام گرم کوی تو
[FONT=arial] گفت خود پیداست در زانوی تو
[FONT=arial]حجم فساد و ناکارآمدی خود شاهد مؤثر بودن نظارت بر رهبری هست
همه این تاپیک قبول دارند که روزی امام زمان(عج) و موعود تمامی ادیان خواهد آمد
شماهمیشه آمارهای تان را به همین دقت ارائه میفرمایید؟
البته من فرمایش شما را که منظور نظرتان را نشان میدهد عرض کنم:
همه باید قبول دارند که روزی امام زمان(عج) و موعود تمامی ادیان خواهد آمد و همه باید...
احتمالا شما ازاین باید که دلخواه شماست نتیجه گرفته اید که هست!
راجع به تاپیک هم هرچند بحث مفیدی است ولی حقیقتا چه جای بحث و گفتگو میماند وقتی یار از در و دیوار در تجلی است! اکثریت مردم خود شاهدند...
لکن به اجمال میتوان گفت مع الاسف هر دو نظام در زمره نظامهای استبدادی طبقه بندی میشوند...
نظام استبدادی (یا دیکتاتوری یا حکومت فردی یا گروهی خاص بر مردم) یک نظام ایستا و عموما واپس گرا است که مبتنی بر محدود کردن آزادیهای مشروع مردم است.
بلحاظ سیاسی تقریبا تفاوتی بین هر دو نظام نیست. هیچ یک مردم را در گستره سیاست و حکومتداری چندان محرم نمیداند . عموما مردم در این زمینه به شدت محدود هستند.
البته نظام فعلی را نمیتوان یک حکومت کاملا توتالیتر و تمامیت خواه دانست. قطعا مصادیقی از مشارکت مردم در بخشهایی از حکومت میتوان مثال زد. لکن هرچند وصله هایی (عموما ناجور و به سختی البته!) در دوره های مختلف با اندک شدت ضعف از مصادیق دموکراسی هم میتوان در آن یافت لکن از یک نظام مبتنی بر دموکراسی حداقلی هم فاصله بسیار دارد.
در مقام مقایسه ، و در زمینه اعمال محدودیتها، نظام سابق بخشی از آزادیهای فردی و اجتماعی را محترم میداشت(به استثنای آزادی سیاسی) که البته در نظام فعلی این شقه از آزادی هم به محاق رفته ...
هر قدر که حکومت پهلوی و سایر حکومتهای سایق بر ایران تابع دین بودند حکومت جمهوری اسلامی هم به همان اندازه تابع دین هست و ما در این مقال به اظهار نظر های ایشان و نظر به قانون اساسی اکتفا میکنیم
شابد متضاد به نظر برسد ولی بعد از اشاعه اسلام در ایران هیچ حکومت غیر اسلامی در ایران پانگرفته و از همان ایتدای حکومت هخامنشی هم هیچ حکومت غیر مذهبی و بدون حضور روحانیت در ایران مستقر نبوده به استثنای اشغال ایران توسط یونانیان و یا حمله مغول که البته آنها هم مذهبی بوده اند ولی به مذهبی غیر از عامه مردم
متمم قانون اساسی مشروطه مورخ ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ ه.ق:
اصل اول: مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشریهاست باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد.
اصل دوم: مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شدهاست باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و سَلم نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجود هم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسامی بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلس عنوان میشود به دقت مذاکره و غور رسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشنه باشد طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علماء در این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجة عصر عجل الله فرجه تغییرپذیر نخواهد بود.
رضاشاه بنابر مخالفت روحانیت از داعیه جمهوری دست برداشت این غیر از تبعیت از اسلام هست؟
محمدرضا شاه به تبعیت از روحانیت راضی به تبعید امام خمینی شد این به غیر از تبعیت از اسلام هست؟
گرچه سخنان بسیاری از محمد رضا شاه در افتخار به دین اسلام و تبعیت از ان موجود هست:
شاه و اجانب جز با همراهی روحانیت و جدایی ایشان از مصدق نمیتوانست موفق به کودتای 28 مرداد بشود.(کما اینکه برای انجام کودتا به همه بودجه ای که برای کودتا پیش بینی شده بود نیاز نشد و هنوز با وجود گذشت 60 سال همه مدارک کودتا ازحالت طبقه بندی خارج نشده)
و رضا شاه قبل از مأیوس شدن از روحانیون در همراهی ایشان در مدرنیته کردن ایران در مراسم عزاداری شرکت میکرد
و اگر اعتقادات شخصی و عدم مخالفتش با روح اسلام و روحانیت نبود. مثل معاصر خود کمال آتاتورک دارای سواد و بینش و جسارت کافی نبود. باید بر جمهوری اصرار میورزید تغییر خط را اجرا میکرد و دروس دینی را حذف میکرد و مدارس مختلط اجباری دایر میکرد. که نکرد!
سلام جناب متحیر
پس حکومت معاویه و یزید هم اسلامی بوده از نظر شما ... آنها هم حرفهای با رنگ و بوی اسلامی زیاد میزدند
... اگرچه یزید همانطور که شما هم در نقل قولی از او موافقت خودتان را با او ابراز کردید، حتی دیگر گاهی حرف هم نمیزد و فسق علنی داشت ... محمدرضا شاه از این نظر بیشتر شبیه یزید بود تا معاویه ...
حالا سؤال این خواهد بود که آیا جمهوری اسلامی هم فقط حرف میزند همانطور که معاویه فقط حرف میزد؟ و فقط ظواهر را رعایت میکند همانطور که معاویه هم فقط ظواهر را رعایت میکرد (پهلویها اگرچه ظواهر را رعایت میکردند ولی ایشان هم خیلی زود فسقشان علنی شد، نه اینکه ردههای چندم نظام شاهنشاهی فقط فسق کند، خودشان فسق میکردند)؟
...جواب این است که نه ... جمهوری اسلامی علیرغم کلی نقص که دارد ولی در حدّ آن حکومتهای قبلیاش متوقف نشده، و آنچنان پسرفت نکرده است ... خودش مانع گسترش دین نشده و به گسترش آن کمک کرده است ... حالا در خود جمهوری اسلامی و دشمنان جمهوری اسلامی در خارج یک عده دارند ساز مخالف میزنند و عدهای را هم همراه کردهاند، اینها موانع کارکرد حکومت هستند و نه جزء اصلی حکومت ... وجود یک تعداد خالهخرسه فرق دارد با جهتگیریهای اساسی نظام که چطور باشد ... در زمان معاویه دستور داده شد که احادیث نبوی پخش نشود، روی منابر به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بد و بیراه بگویند، در زمان رضا شاه هم حجاب از سر خانمها کشیدند ... [FONT=arial]راستی یزید هم برای جنگ با امام حسین علیهالسلام از شریح قاضی فتوای شرعی گرفت که این کار درست است ... اگر نقل قول شما از او درست باشد عجیب است که او به هیچ چیزی اعتقاد نداشته ولی برای هر کاری که داشت برایش مهم بود که شرعاً کارش درست باشد؟
حالا شاه یک چیزی بگوید شما نقلش میکنید و میفرمایید[FONT=arial]ما زبـان را ننگـریم و قال را ... ما روان را بنگریم و حال را؟
به لحاظ تاریخی انسان کامل یا معصوم وجود نداشته و ندارد
بستگی دارد کتاب تاریخ از نظر شما چه کتابی باشد ... ما کتاب تاریخ که به وجود معصوم و انسان کامل صحه بگذارد کم نداریم
و به لحاظ منطقی انسان بافته شده از ژنتیک و فرهنگ و محیط خویش هست از آنجا که چینش ژن متعالی و بی نقص و عاری از کاستی وجود ندارد و فرهنگ ها هم هیچگاه غنی و متعالی نیستند تا با آموزش خود موفق به تربیت افراد یا نسل سرشار از علم و دانش و مترقی و خیرخواهِ انسان و طبیعت بشوند؛ محیط هم همواره غنی از منابع طبیعی بی حد و حصر نبوده و نیست. بنابر این هر انسانی هر چند بزرگوار و شایسته، باز در زندگی خود دچار کاستی و خطاهایی میشود که ما را از داشتن انسان کامل و معصوم محروم میکند
انسان اراده و اختیار دارد، و در سر هر دو راهی انسان مختار است که کار درست را انجام بدهد یا ندهد ... «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا *قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا» ... حالا چطور به لحاظ منطقی احتمال اینکه کسی همیشه انتخاب درست را بکند منتفی کردید؟ ... اثبات شما اثبات منطقی بود؟ ... شما با این استدلال حداکثر میتوانید نتیجه بگیرید که عموم مردم به صورت متوسط معصوم نیستند، ما هم مشکلی با این نتیجهگیری شما نداریم، گرچه پیشفرضهایتان در این استدلال را هم خالی از اشکال نمیدانیم
دوست من در برقراری افضلیت ولی فقیه محتاج تاسیس مجلس خبرگان و تایید شورای نگهبان گلچین شده از طرف ولی فقیه هستیم این یعنی دور چگونه میتوانید ولی فقیه را عملا برکنار کنید یا اصلاح کنید یا بر آن نظارت داشته باشید
آنها فقیه بودن طرف را چک میکنند و نه موافق رهبری بودن ایشان را ... هیچ وقت فکر نمیکردم شکر خدا کنم که شخصی مثل علیمحمد دستغیب چند دوره در خبرگان رهبری حضور داشت، کسی که شدیداً مخالف رهبری بود، تا جایی که در اقلیتی که قرار داشت سایر اعضاء میخواستند عذر او را بخواهند ولی خود حضرت آقا در جایگاه رهبری این اجازه را ندادند ...
به عمل کار برآید به سخندانی (سخنرانی) نیست
آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا میآیی ای اقبـــــال پی
گفت از حمـــــــام گرم کوی تو
گفت خود پیداست در زانوی تو
حجم فساد و ناکارآمدی خود شاهد مؤثر بودن نظارت بر رهبری هست
ناظران بر عملکرد رهبری میگویند ایشان همچنان بهترین گزینه برای این جایگاه هستند، پس ایراد اگر هست که هست در جای دیگر است، موضع ما هم همین است ...
ما هم حجم زیاد فساد و ناکارآمدی را شاهدیم، ولی مقدمات بحثی که در ذهن شماست به طور منطقی و الا و لابد به نتیجهای که بیان فرمودید ختم نمیشود ...
ماهوارهها مردم را بازی میدهند، دشمنان داخلیهای بیکفایت را هم بازی میدهند، و مردم جو زده هم تا یک موج به نقل کسی یا بر علیه کسی ایجاد شود میروند و به همان بیکفایتها رأی میدهند ... بعضیها هم اولش با کفایت ظاهر میشوند و بعد کمکم بیکفایت میشوند که همین هم خودش جای بررسی دارد، و معمولاً کسی هست که در زندگی ایشان موش میدواند و خود اینها هم باطناً آنقدر قوی نیستند که از هر فتنهای سر بیرون بیاورند ...
لکن به اجمال میتوان گفت مع الاسف هر دو نظام در زمره نظامهای استبدادی طبقه بندی میشوند...
نظام استبدادی (یا دیکتاتوری یا حکومت فردی یا گروهی خاص بر مردم) یک نظام ایستا و عموما واپس گرا است که مبتنی بر محدود کردن آزادیهای مشروع مردم است.
سلام در مورد جمهوری اسلتمی میخواستید بگویید آزادیهای نامشروع ولی اشتباهاً گفتید آزادیهای مشروع ... مگراینکه شرع را آیتالله آمریکا و آیتالله انگلیس و امثال ایشان که در شورای نگهبان سازمان ملل تشکیل جلسه میدهند تعیین کنند که حالا جمهوری اسلامی آزادیهای مشروع را از مردم میگیرد ...
در مقام مقایسه ، و در زمینه اعمال محدودیتها، نظام سابق بخشی از آزادیهای فردی و اجتماعی را محترم میداشت(به استثنای آزادی سیاسی) که البته در نظام فعلی این شقه از آزادی هم به محاق رفته ...
آزادیهای فردی و اجتماعی مشروع یا نامشروعی که محترم میدانست؟
حداکثر مثال از آزادیهای مشروع گرفته شده از مردم در جمهوری اسلامی شاید بتواند منع رفتن زنان به ورزشگاه را مثال زد که همان را هم نمیتوان مشروع در نظر گرفت، چرا که ما در اسلامی احکام ثانویه را هم داریم ... مشکلات دیگری هم هست که برخی مسؤولین روی بودنش اصرار دارند و این جای اعتراض دارد، ولی چون منظور شما در نگاه نخست توسط عمدهی مردم به چیزهای دیگری برگردان میشود که آزادیهای جنسی و آزادی پوشش و آزادی مشروب و امثال آن از جملهی آنها هستند، بخاطر همین خواستم یادآور بشوم که دقیقاً همانطور که شما هم درست متوجه شدید یک فرق اساسی بین جمهوری اسلامی و حکومتهایی مثل پهلوی این است که چیزی که خدا منع کرده است را اجازه ندهد و چیزی که خدا اجازه داده یا واجب کرده است را منع نکند ... فرقهای دیگری هم هست که در جاهای دیگر تاپیک بیان شدهاند، مثل آزاده بودن و بندهی غرب و شرق نبودن و امثال آن ...
کدام خانم در این تاپیک میتواند بگوید که من حاضر هستم که حجاب نداشته باشم و بتوانم دوستپسر داشته باشم یا نعوذبالله همجنسگرا باشم و این وضع من را هم همه بپذیرند، در عوض اگر عربستان جنایت کرد و آمریکا گفت شتر دیدید ندیدید ما هم بگوییم چشم، سرمان را مثل کبک میکنیم در برف که انگار ندیدیم که چه شد، حالا یک عده هم مظلوم مردند، این رسم همیشهی تاریخ است، دریاب کنون که نعمتت هست به دست، کین دولت و ملک می رود دست به دست ... در این تاپیک هست خانمی که اینطور باشد؟ اگر نیست، بفرمایند که پس چطور میتوان از مرز نقد دلسوزانه بودن برای این نظام گذشت و تبدیل به مخالف نظام شد، با شعارهایی مثل این شعار که باید با جهان (منظورشان فقط همان آمریکا و اروپاست) تعامل سازنده (بزک شدهی همان بردهی شرق و غرب شدن، چرا کهوَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ) داشت؟
کسانی که میپسندد که ایران آزاده نباشد و به جای عبد و عبید بودن برای خدا عبد و عبید برای طاغوت باشد، چنین کسانی دیگر حداقل نگویند که انسانیت برای ما مهم است و حقوق بشر برای ما مهم است، مگر آنکه منظورشان از حقوق بشر اجازهی ازدواج رسمی با همجنس، اجازهی برهنگی و بیبندوباری جنسی و امثال آن باشد، که در این صورت ما اصلاً بحثی با ایشان نداریم ... اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ و اگر هم میخواهند حکومتشان اسلامی باشد، و آزاده باشد، و از مظلوم دفاع کند، فقط جمهوری اسلامی نباشد، بفرمایند که از نظر ایشان در شرایط فعلی چه طور دیگری میتوان بود؟
تا کی !!!
یعنی واقعا این یکی از سوالهای من هست که تا کی میخوان ادامه بدن ...
کمونیسم و سایر سیستم ها یه روزی به اینجا رسیدند که فهمیدند دارند جلوی رشد و پیشترفت رو میگیرند ؛
عذر خواهی کردند و کنار کشیدند .
با این شرایطی که ترامپ تعیین کرده برای برداشتن تحریم ها
با این حمایت هایی که دنیا دارند از حرف های ترامپ میکنند .
هیچ شکی برای من وجود نداره که ایرانی ها نمیتونند دوم بیارند ...
به مرور زمان خیانت ها بیشتر میشه
آدم کشی ها بیشتر میشه
قتل ها بیشتر میشه
گرونی بیشتر و بیشتر میشه
بعدش 2 میلیون نفر از گرسنگی میمیرند
بعدش 10 میلیون نفر
بعدش 20 میلیون نفر
بعدش 30 میلیون نفر
خط قرمز این طریقه فکر کجاست .
کجا میگن ما اشتباه کردیم .
ظاهرا که مشروعیتش رو داره از خدا میگیره ...
بنابراین اگر عین 80 میلیون نفر هم از گرسنگی بمیرن فکر نمی کنم کک آغایان اسلامی گزیده بشه
بزرگوار احیانا اکثریت خوانندگان تاپیک منظورنظر مخلص را از عبارت آزادی های مشروع درست برداشت کرده باشند. لکن شاید توضیحی لازم باشد که منظور از مشروع یعنی قانونی. یعنی انسانها در وجوه زندگی شان آزاد باشند تا آنجا که مخل آسایش و حقوق دیگران نباشد که حدود آن را قانون مشخص میکند.
منظور از قانون هم یعنی فعالیت تقنینی نمایندگان بحق مردم که حتی المقدور خرد جمعی جامعه را نمایندگی میکند. همان که عموما در جوامع مبتنی بر دموکراسی داریم.
مصداق هم میخواهید کشورهای اسکاندیناوی بالاترین نمره در این زمینه را میگیرند.
آیتالله آمریکا و آیتالله انگلیس
آیت الله خود مغلطه است. نشانه خدا! ولی آیت الله که ترکیب اضافی بر یک کشور باشد حقیقتا مغطه ای است سترگ! مضافا عرض کنم هرچند در سالهای اخیر بنیادگرایی اسلامی بلای جان غرب شده لکن در سده اخیر و بخصوص با ظهور ایدئولوژی چپ اتفاقا این غرب بوده که جد بلیغ در گسترش اسلام بخصوص در منطقه ما کرد تا کمربند سبزی در برابر نفوذ کمونیسم ایجاد شود. هنوزهم غربی ها کمترین عنادی با اسلام شما ندارند بزرگوار! البته شاید اشتباه میکنند! ولی بجز بنیادگرایی اسلامی که تروریسم اسلامی را گسترش میدهد غرب با اسلامی که نمیکشد چندان مشکلی ندارد. مهمترین گواه این ادعا اینکه میلیونها سوری به دامان اروپا پناه میبرند و کسی از دینشان نمیپرسد....البته شاید اشتباه میکنند! ولی واقعیت همین است که در برابر چشمان ماست.
مگر آنکه منظورشان از حقوق بشر اجازهی ازدواج رسمی با همجنس، اجازهی برهنگی و بیبندوباری جنسی و امثال آن
بزرگوار همه این مزایا را شما شدیدتر در جنت الله خواهید داشت! حور و غلمان و شراب ... غیر از این است؟ حال اگر کسی بدون اینکه به حقوق و آزادی دیگری تجاوز کند بخواهد همین ها را در این دنیا داشته باشد، چرا شما و خدای تان مشکل دارید؟!!!
بزرگوار همه این مزایا را شما شدیدتر در جنت الله خواهید داشت! حور و غلمان و شراب ... غیر از این است؟ حال اگر کسی بدون اینکه به حقوق و آزادی دیگری تجاوز کند بخواهد همین ها را در این دنیا داشته باشد، چرا شما و خدای تان مشکل دارید؟!!!
این سوالی هستش که غورباغه رو به ابو عطا خوندن وا میداره
تا کی !!!
یعنی واقعا این یکی از سوالهای من هست که تا کی میخوان ادامه بدن ...
کمونیسم و سایر سیستم ها یه روزی به اینجا رسیدند که فهمیدند دارند جلوی رشد و پیشترفت رو میگیرند ؛
عذر خواهی کردند و کنار کشیدند .
با این شرایطی که ترامپ تعیین کرده برای برداشتن تحریم ها
با این حمایت هایی که دنیا دارند از حرف های ترامپ میکنند .
هیچ شکی برای من وجود نداره که ایرانی ها نمیتونند دوم بیارند ...
به مرور زمان خیانت ها بیشتر میشه
آدم کشی ها بیشتر میشه
قتل ها بیشتر میشه
گرونی بیشتر و بیشتر میشه
بعدش 2 میلیون نفر از گرسنگی میمیرند
بعدش 10 میلیون نفر
بعدش 20 میلیون نفر
بعدش 30 میلیون نفر
خط قرمز این طریقه فکر کجاست .
کجا میگن ما اشتباه کردیم .
ظاهرا که مشروعیتش رو داره از خدا میگیره ...
بنابراین اگر عین 80 میلیون نفر هم از گرسنگی بمیرن فکر نمی کنم کک آغایان اسلامی گزیده بشه
من هم یک سؤال در جواب سؤال شما دارم،
کسی که ظلم میکند را بپرسیم تا کی؟ یا کسی که مقاومت میکند در مقابل ظلم او؟
کسی که ظلم میکند بپذیرد که اشتباه کرده است؟ یا کسی که مقاومت میکند بپذیرد که اشتباه کرده است؟
شما نه تنها به کسی که خودش را به تمام ملتها و دولتها تحمیل کرده است اعتراضی نکردهاید بلکه آنها را به عنوان الگو معرفی میکنید، به عنوان سروری که ارزش دارد جلویش تا زانو خم بشویم معرفی میکنید ...
یک عده هستند که ۸۰ میلیون را میکشند اما ککشان نمیگزد، بعد شما معترض کسانی هستید که جلوی این وحشیهایی ایستادهاند که اگر ۸۰ میلیون را از گرسنگی بکشند هم ککشان نمیگزد؟
چیزی که آرزویش را دارید آزادی باشد آزادگی نیست، اسارت است در لباس آزادی ... آزادید تا زمانی که اربابتان پسندیده باشد، و این ارباب خدا نیست، بشرهایی هستند مثل خودتان ... نیرویشان را هم از خود شما گرفتهاند ... از شما میگیرند و بر خود شما آقایی میکنند ... این ذلت است برای شما و هر کسی که به دنبال آستهرفتنوآستهبرگشتن مقابل این حیوانات وحشی است ...
بزرگوار احیانا اکثریت خوانندگان تاپیک منظورنظر مخلص را از عبارت آزادی های مشروع درست برداشت کرده باشند. لکن شاید توضیحی لازم باشد که منظور از مشروع یعنی قانونی.
سلام
مشروع یعنی برگرفته از شریعت ... هر کسی که مثل شما برداشت کرده اشتباه برداشت کرده ... این را نگفتم مگر بعد از اینکه دیدم به جناب مسلم اشتباهی گرفتید و آن را مصادرهی به مطلوب کردید که خودتان هم مانند آن را مرتکب میشوید ... و اینکه همهی ما چنین اشتباهاتی میکنیم ... همه ممکنالخطا هستیم، هم ما و هم شما ... مگرنه بنا ندارم مسخرهاتان کنم یا دستتان بیاندازم
یعنی انسانها در وجوه زندگی شان آزاد باشند تا آنجا که مخل آسایش و حقوق دیگران نباشد که حدود آن را قانون مشخص میکند.
مخلّ آسایش شدن معیار خوبیه برای تعیین آزادی، ولی چه کسی تعیین میکند که اگر پوشش یک خانم چقدر باشد مخلّ آسایش دیگران هست یا نه، حدّش را برای ما خدا تعیین میکند و برای شما عرف جامعه، و عرف جامعه را هم یک عده مدام دارند با فیلمها و آهنگهایشان تغییر میدهند، بدون آنکه ذات انسان تغییر خاصی کرده باشد ...
هر چیزی، مطلق میگویم هر چیزی، هر چیزی که اثرگذاری اجتماعی داشته باشد باید قید و محدودیت داشته باشد اگر انسانها تنها نیستند و در اجتماع زندگی میکنند ... پوشش یک خانم وقتی پوشش خودش است و به کسی ربطی ندارد که روی کسی اثری هم نگذارد، و اگر گذاشت آن وقت آن خانم را نمیتوان در انتخاب نوع پوششش و اینکه اصلاً پوششی داشته باشد یا نداشته باشد مطلق آزاد دانست ... الآن برهنهی عور بودن در اکثر کشورهای همان پیشرفته ممنوع و جرم است مگر در مواردی خاص، اگر کسی را ببینند بازداشت میکنند ... یعنی حتیٰ آنها هم اینقدر را فهمیدهاند که این مسأله یک مسألهی اجتماعی است و نه یک مسألهی کاملاً شخصی ... حالا اینکه عرف جامعه در پذیرش برهنگی را مدام دارند به صورت خزنده تنزل میدهند تا به مرز برهنگی کامل هم برسند آن بحث دیگری است ...
در مورد سایر مسائل هم همینطور ... هر چیزی که جنبهی اجتماعی داشته باشد باید مقیّد باشد ... مگرنه مخلّ حقوق دیگران میشود ... این آنقدر بدیهی است که مطمئن نیستم لازم باشد که حتیٰ از شما بخواهم که اگر میتوانید آن را رد کنید
منظور از قانون هم یعنی فعالیت تقنینی نمایندگان بحق مردم که حتی المقدور خرد جمعی جامعه را نمایندگی میکند. همان که عموما در جوامع مبتنی بر دموکراسی داریم.
مشکل عمدهی دموکراسی را در پستم خطاب به جناب متحیر توضیح دادم، چه نقدی به آن ردیه وارد میدانید؟ خرد جمعی وقتی خرد جمعی است و ارزش دارد که شرایطی را داشته باشد که تقریباً در تمامی کشورها نایاب است ... دموکراسی در جایی که جواب داده تا حدود زیادی دستوری جواب میدهد، مثل اینکه قیمت ارز را دستوری ثابت نگاه دارند یا بالا و پایین ببرند، مگرنه دموکراسی حقیقی در هیچ کدام از این جوامع تقریباً امکان شکلگیری ندارد، مگر در چند مورد استثنائی که کشور ما تا وقتی بخواهد آزاده باشد و ظلمستیز باشد و گردن مقابل استکبار خم کند نمیتواند چنان شرایطی را تجربه نماید، دستوپاشکسته هم بتواند به طور کامل نمیتواند
آیت الله خود مغلطه است. نشانه خدا! ولی آیت الله که ترکیب اضافی بر یک کشور باشد حقیقتا مغطه ای است سترگ!
مغلطه نبود، طعنه بود ...
مضافا عرض کنم هرچند در سالهای اخیر بنیادگرایی اسلامی بلای جان غرب شده
اگر منظور شما از بنیادگرایی همان سلفیها و وهابیت و امثال آنها باشند، اینها را خودشان درست کردند و بعید میدانم که ندانید ...
از عجایب تاریخ که کمتر به آن پرداخته میشود این است که حامیان لیبرالسیم در دنیا، درست در همان لحظهای که حامیان لیبرالیسم هستند، حامیان افراطگرایی هم خودشان هستند ...
چون لیبرالیست و افراطگرایی دو روی یک سکه است ...
هنوزهم غربی ها کمترین عنادی با اسلام شما ندارند بزرگوار!
سبحان الله ... این تحلیل را دیگر اولین بار است که دارم حتیٰ از یک مخالف نظام میشنوم ... پس با چه چیز ما عناد دارند؟ با رعایت نشدن حقوق بشر در ایران؟ ... چقدر دلسوز، باورش سخت است که خودتان به این مطلب باور داشته باشید
بجز بنیادگرایی اسلامی که تروریسم اسلامی را گسترش میدهد غرب با اسلامی که نمیکشد چندان مشکلی ندارد. مهمترین گواه این ادعا اینکه میلیونها سوری به دامان اروپا پناه میبرند و کسی از دینشان نمیپرسد
و فقط اشتباهی مدام به همان تروریستها کمک میکنند؟
اجازه بدهید خاطرنشان کنم که ایران خودش از نظر ایشان تروریست است، سپاهپاسداران که دارد با داعش میجنگد چرا از نظر ایشان تروریست است؟ ما زدیم به برجهای دوقلوی آمریکا؟ ما داریم مدام افراد بیگناه را در سوریه و افغانستان و عراق و یمن میکشیم؟
چرا از منافقین حمایت میکنند؟ زوّار امام رضا علیهالسلام مشغول کشتن کسی بودند که در بمبگزاری تکهتکه شدند؟
چرا از خانم سوچی که در میانمار قتلعام میکند حمایت میکنند؟ مسلمانان میانمار چه کسانی را داشتند میکشتند؟
آیا آمریکا از نظر شما دشمن عربستان است که دارد مثل چی زن و بچه و غیرنظامی در یمن میکشد؟ آیا اینکه گفتهاند عربستان در حمله به برجهای دوقلو دست داشته است باعث شد عربستان را تحریم کنند؟ آیا اینکه حقوق بشر در حدّ تیمملی از نظر خودشان در عربستان نقض میشود باعث شده که با اسلام آمریکایی در عربستان مخالفت بشود؟ ... نه با عربها رقص شمشیر هم میکنند ...
بزرگوار همه این مزایا را شما شدیدتر در جنت الله خواهید داشت! حور و غلمان و شراب ... غیر از این است؟ حال اگر کسی بدون اینکه به حقوق و آزادی دیگری تجاوز کند بخواهد همین ها را در این دنیا داشته باشد، چرا شما و خدای تان مشکل دارید؟!!!
لذت حلال خدا هر چه بیشتر ثوابش بیشتر، و لذت حرام خدا هر چه بیشتر عذابش بیشتر ...
اسلام دین لذتگرایی است ... شرمنده نیستم که بگویم که مخالفت اسلام با برخی لذتها آن هم در برخی شرایط برای آن است که مشغول شدن به آن لذتها او را از لذتهای بالاتری محروم خواهد کرد ... مثل کسی که بهترین غذا جلویش باشد و برود کثافت بخورد و بگوید به همین راضی هستم ...
موضوع همان حقوق است، که نقض میکنند و میگویند نکردیم ... به ایشان گفته میشود چرا فساد میکنید، میگویند که ما اصلاح میکنیم، بلکه ایشان فساد میکنند و نمیفهمند «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ»
ولی این سر طیف را هم فراموش میکنید که سفید مطلق هم برای انسان ممکن نیست که این ناشی از جهان بینی شماست
انسانها، انسان هستند.« خاکستری»هر چند از سیاهی متنفرند و از سفیدی استقبال میکنند
و این حب به نیکی و بغض از بدی دلیلی بر صفر و یک شدن آنها نیست
حکومت پهلوی وابستگی به غرب را به ارث برد و درش ماند، ما ولی درش نماندیم ... محمدشاه قاجار رسماً روس بود، پهلویها اول انگلیسی بودند، بعد به آلمانها گرایش پیدا کردند، بعد کمی هم به روسها وا دادند، بعد آمریکایی شدند ...
حکومت پهلوی هم بیشتر از آنکه وابسته به خارج باشد در زمان رضا خان وابسته به جذبه شخصی رضا شاه بود و محمد رضا شاه هم که روحیات پدر را به ارث نبرده بود در اوان کار که مرعوب ابرقدرتی متفقین و پس از کودتای 28 مرداد سپاسگزار آمریکا شده بود ولی بعدها در سایه دلارهای نفتی داعیه ابرقدرت شدن بر او مستولی شد و خودشیفته شده بود.
وابستگی دائمی و یکسانی به اجانب نداشت. ذهنیت توطئه اجانب و دست اندازی خارجیان بر او کم راه نداشت سخنان او را دنبال کنید
ما مثل پهلویها وابسته و عبد و عبید غرب نماندیم،
دوست من در تجزیه و تحلیل ها به دست آوردها هم فکر کنید اینکه حکومت پهلوی را مطلق وابسته به غرب فرض کنیم و همه قاجار را مطلق سیاهی بدانیم کمکی در شناخت و تجربه اندوزی ما از تاریخ نمیکند
شاید کشور ما هم اکنون مطابق فرمایشات روزانه سفارتخانه ها کار نکند و شاید خیره سری هایی بکند ولی دلیلی بر ملعبه نبودن ایشان نیست در نظر من هر رفتاری که موجب از دست رفتن فرصت های ما ملت بشود و منابع ما را به تباهیی ببرد و بیش از آنچه که حق تعاملات خارجی ها با ماست نصیب اجانب بشود این یعنی وابستگی به غرب یا ملعبه غرب و شرق بودن آبادانی امارات از خرابی اقتصاد و واسطه گری در تجارت ایران هست
فروش تسلیحات بی مصرف به عربستان ناشی از سیاستهای ماست
خریدهای با چند برابر قیمت مایحتاج اقتصادی صنعتی و نظامی کشور بواسطه بی تدبیری ماست
فروش زیر قیمت پایه صادرات نفتی و غیرنفتی ما بر اساس بیخردی در رفتارماست
سایه سنگین دلالی و قاچاق بین المللی و کمیسیون هایی که گاه مبالغ شان چند بربر تجارتی است که با آن کالا به کشور وارد میشود آیا جز بازی خوردن و ملعبه دست غرب و شرق بودن است
قبل از آنکه قضاوت کنید به قیل و قال ها بی توجه باشید به دست آوردها و عملکردها و روند فرآیندها سیاسی و اقتصادی با دقت نظر کنید
به عنوان مثال ژاپن و آلمان که دشمن قسم خورده آمریکا بودند و شکست سنگینی از متفقین خوردند و متحمل سخت ترین جنایات علیه بشریت شدند اکنون حال و روز آنها چگونه است شما دریوزگی و عدم استقلال در رفتار ایشان میبینید؟
ویتنام مثال دیگر هست چه کشوری بیش از ویتنام هدف خشم و دشمنی کور آمریکا قرار گرفت حتی از واردات گاومیش هم منع شده بود چه رسد به صنعت و تکنولوژی اکنون رفتار ویتنام دریوزگی و حقارت هست؟
ولی وارث فسادهای دولتی آنها شدیم ... و هنوز هم درش گیر کردهایم ... همان موقع هم فسادهای اداری بود ... همان موقع هم بخور بخور بود ... تازه اعتراضی هم در کار نبود، الآن میشود اعتراض کرد که چرا رئيس جمهور در زعغرانیه آنطور زندگی میکند و برویم ببینیم از کجا آورده، اما آن موقع پادشاه و وابستگان به او حقّشان بود که داشته باشند ...
انقلاب کردیم که اینگونه نباشد نه اینکه جای فرصت طلب ها و بادمجان دور قاب چین ها عوض بشود
همانطور که الآن اعتراض هست مقالات اعتراضی و گاه برنامه های تلویزیونی طنز و یا مجلات فکاهی هم در آن زمان بود حتی اعتراضات شاه هم به فقر و فساد کم نیست مهم نتیجه گیری هست که چه در آن زمان چه در این زمان راه به اصلاح امور نمیبرد
در سرود ملیاشان هم که رسماً دعا به جان ملکه میکنند که ملکه نعمت خدا به ماست
ما اگر بعد از نماز دعا میکنیم که خدا از نهضت امام خمینی و از امام خامنهای محافظت بفرماید، این دعاست، مثل ادامهی آن دعا که برای رزمندگان اسلام دعا میکند و ...
در نگر من هردو توجیهات یکسان دارند
از این نظر با پیامبران که از طرف خدا هستند هم شبیه هستند و جایی که پیامبری محکوم بشود که چرا ادعا میکند از طرف خداست، جمهوری اسلامی هم خجالت نمیکشد که محکوم بشود ...
اما در مقابل این ادعا پادشاهان که خودشان را از طرف خدا بدانند فقط میگوییم که دلیلشان چیست که از طرف خدا هستند؟
بگذارید خودم از طرف طاغوت پهلوی و طاغوت انگلستان آیه بیاورم که این پادشاهان از طرف خدا هستند که شما زیاد دنبالش نگردید: «اللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ» ... این سؤال را یک نفر از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام پرسید که چرا شما مدام از حق خودتان برای حکومت میگویید وقتی خداوند گفته است که ملکش را به هر کسی که بخواهد میدهد و الآن هم به بنیامیه یا بنیالعباس داده است؟ امام علیهالسلام در جواب فرمودند که اگر کسی به تو لباسی بدهد و کس دیگری آن را از تو بدزدد آیا آن لباس از آن دزد است؟ این لباس به کسی داده شده است و کس دیگری غصبش کرده است ... پس به چیزی بیشتر از این آیه برای از طرف خدا بودن پادشاهان لازم است ...
جایگاه ولی فقیه اما با همان آیات و روایات به دست میآید ...
پس دو نفر یک ادعا کردهاند، ولی این درست نیست که بگوییم اگر یک نفر ادعای بیدلیل کرد دیگر هر کس دیگری که ادعای مشابه بکند هم حتماً باطل است ... و به طرز مشابه اگر کسی ادعای درستی کرد دلیل نمیشود بعد از آن هم اگر کس دیگری همان ادعا را کرد پس ادعای او هم درست باشد ...
مشکل شما جهان بینی شماست حقوق را یکطرفه را میبینید
مگر یک جمهوری اگر تأسیس شود همان اول برایش تاریخ انقضاء هم تعیین میشود؟
تاریخ انقضای حکومتهای کشورهای دیگر روی چه زمانی تعیین شده است؟
طرفداران حق اگر به قدرت برسند با چه منطقی بگویند که ما مثلاً ۱۲۴ سال حکومت میکنیم و بعد دوباره آن را به طاغوت تحویل میدهیم؟ یا رهایش میکنیم تا هر کی خواست برایش بجنگد و به دستش بیاورد؟
اگر به دموکراسی پایبند باشیم دوره های حکومت مشخص هست تاریخ انقضا در آن مستتر هست
باز تکرار میکنم لطفا به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی جهان بینی صفر و یک را کنار بگذارید در مقوله حکومت وجامعه و انسان آنقدر فاکتورهای متعدد وجود دارد که در نگاه کلی نمیتوانید قضاوت صفر و یک مطلق طاغوت،کافر، ظالم و غیر داشته باشید
پادشاهی بله ولی جمهوری اسلامی حتیٰ پایههای حکومتیاش هم قابل نقد است ... مگر اینکه منظورتان از نقد چیزی باشد که گاهی به آن میگویند نقد نیست و مثلاً زدن تهمت یا ترویج شایعه است و تلاش برای جهت دادن به احساسات و منحرف کردن ایشان از واقعیتهای تاریحی و اجتماعی و ...
اگر هم منظور از نقد حکومت اسلامی در اصل نقد اسلام باشد، در این صورت خارج از فضای سیاست میتوان بحثهای دینی کرد ...
همانطور که در همین سایت همه جور سؤالی پرسیده شده و موافق و مخالف هم نظراتشان را میگذارند ...
آیا جواز و امکان رفراندوم هست؟
نقدهایی که که نتواند مجرای آبریزگاهی را باز کند و منجر به اصلاح امور نشوند و حتی ارزشش از آب بینی یک بز هم کمتر تلقی شود بله وجود دارند
شما به شدت احکام و تعداد افراد محبوس دربند نگاه کنید نیاز به دلیل ندارید به قول manmehdiam
حقیقتا چه جای بحث و گفتگو میماند وقتی یار از در و دیوار در تجلی است!
وصلهی ترویج دین تشیع و پایداری بر اعتقاد و عمل به آن خیلی به پهلویها نمیچسبد، واقعاً فکر میکنید بچسبد؟
مگراینکه مثل کارتر که به مرحوم امام نامه نوشت و ایشان را به اسلام توصیه کرد منظورتان باشد که امام فرمودند خوب است آقای کارتر یک حاشیه هم بر عروةالوثقیٰ بزنند
کم نمی چسبد
زیارتهای امام رضا و شاهچراغ
بسته نشدن حوزه های علمیه
دیدار با مراجع تقلید
منع نشدن وجوهات شرعیه برای گسترش روحانیت
همراهی با روحانیت در خانه نشینی شریعتی
آزاد شدن قاتلان کسروی
روح دموکراسی این است که در هر زمینهای اگر ۵۰ نفر کاربلد باشند و یک میلیون نفر کاربلد نباشند، آن وقت آن ۵۰ نفر ۵۰ رأی داشته باشند و آن یک میلیون نفر یک میلیون رأی ...
روح دموکراسی این است که در هر زمینهای اگر ۱۰۰ نفر خیرخواه مردم و با تقوا باشند و ۱۰۰ نفر فقط به دنبال منافع شخصی خودشان باشند باز هر کسی فقط یک رأی داشته باشد ...
بله در تئوری میتوان گفت که آن ۵۰ نفر کاربلد باید آموزگار آن یک میلیون نفر کارنابلد بشوند و ایشان را هدایت کنند تا همهی یک میلیون و پنجاه نفر رأی درست را بدهند، ولی بعد میبینیم که در زندگی اجتماعی همیشه هستند کسانی که میگویند ما هم کاربلد هستیم در حالی که نیستند و مردم را با انواع شبهات فریب میدهند و کارنابلدها هم همیشه قدرت تشخیص اشتباه را ندارند ... یا عدهای هستند که واقعاً هم کاربلد هستند ولی خیرخواه مردم و با تقوا نیستند و به فکر منافع مادی و غیرمادی خودشان و وابستگان به خودشان هستند و مردم را با همان کاربلدی خودشان فریب میدهند ...
رأی گیری برای ادارهی کشور مثل این است که رأیگیری بشود در جراحی یک شخص ... حالا سه نفر دکتر متخصص باشند، سه نفر دکتر عمومی، و دو نفر بقال و سه نفر مکانیک و چهارنفر نانوا و پنج نفر مهندس نفت و شش نفر مهندس کشاورزی و ... رأیگیری بشود که چه؟ ... اگر بگوییم وظیفهی متخصصهاست که به مردم آموزش بدهند که مردم تصمیم درست را بگیرند و رأی درست را بدهند، اصلاً برای چه متخصص باید چاقوی جراحی را بدهد به یک نانوا که بعد بخواهد به او آموزش بدهد؟ مردم مریضشان را دست رزیدنتها نمیدهند که برای یادگیری روی مریض ایشان تمرین کند، حالا مریضشان را بسپرند دست یک نانوا که چاقوی جراحی بزند به جوان مریضشان؟ ... بر اساس کدام منطق؟
متخصص باید جراحی کند، کارش را هم درست انجام بدهد، بعد هم مراحل انجام کار را برای مردم توضیح بدهد تا مردم هم بفهمند که چه شده است ... حالا خواستند بفهمند و نخواستند نفهمند ... مریض را جراح دارد جراجی میکند ...
اگر در اسلام و در قرآن امر به مشورت شده استِ، اینکه «وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ»، این هم ارتباطی به دموکراسی ندارد ... مسؤول کشور میتواند در باب یک موضوع با مردمش مشورت کند، ولی مشورت کردن وقتی دست آخر خودشان باید تصمیمگیرنده باشند فرق دارد با اینکه مشورت کنند و نتیجهی مشورت هر چه که بود به صورت کور لازمالإجراء و اجرایی شود ... در ضمن اینکه وقتی بحث مشورت پیش بیاید لازم نیست در باب هر موضوعی با تمام مردم به صورت یکسان مشورت شود، میتواند با دانشگاهیان مرتبط با آن موضوع جداگانه مشورت کرد، با کسانی که به موضوع از جهات مختلف نگاه میکنند جداگانه مشورت کرد و به نتیجهی هر مشورت وابسته به میزان ارتباط موضوع با تخصص ایشان وزنهای متفاوتی داد ... و اینکه گاهی هم ممکن است بشود با همهی مردم مشورت کرد ... گاهی هم اصلاً نیازی به مشورت نیست ...
مشکلات دموکراسی دقیقاً در روح دموکراسی هست ... و اگرچه بشود آرمانشهری را تصور کرد که مثلاً همه در همهی زمینهها متخصص و یکسان باشند، یا همیشه متخصصها به دیگران انتخاب درست را معرفی کنند و مردم را قانع کنند که خودشان انتخاب درست را انتخاب کنند، و همهی متخصصان و بلکه همهی مردم هم خیرخواه باشند ... ولی همچنان معتقد هستم که چنین آرمانشهری را مثل آب ۱۰۰٪ خالص نهایتاً بتوان در ابعاد کوچک در آزمایشگاه درست کرد و در طبیعت به طور طبیعی یافت نمیشود مگر در شرایطی مثل شرایط بعد از ظهور ...
آیا درست است با امید اینکه چنان جامعهی آرمانی شکل بگیرد دموکراسی را انتخاب کنیم و بعد بنشینیم به قول شما با سعهی صدر و آهستهآهسته با مراقبه منتظر شکلگیری چنان آرمانشهری باشیم؟
ایا مردم با داشتن تاریخ حتماً حرکتی رو به جلو خواهند داشت؟ نه ... یک نگاهی به تاریخ بیاندازید مردم از ۲۰ سال پیش خودشان هم عبرت نمیگیرند ... در همین تاپیک مشهود است که چطور واقعیتهای تاریخی کاملاً دگرگونشده و وارونه جا زده میشود، کلاغ را طوطی معرفی میکنند و به دیگران انگ میزنند که شما خونریز و عدالتستیز و ظالم و امثال آن هستید ... که اگر میگفتند اشکالی نداشت اگر بعد از آن ناگهان از بیآبروهای معاصر و تاریخ به عنوان الگوهای خوب یاد نمیشد ...
با این اوصاف، دموکراسی مدّ نظر شما جایی در بینهایت قرار دارد که با روال عادی نمیتوان حتیٰ به ان نزدیک هم شد ... و اگر قدرت دست شما بیفتد و بخواهید با خیرخواهی تمام اقدام به پیادهسازی این هدف خیر خودتان بزنید بعد از یک مدت یاد این فرمایش خودتان میافتید که معیارتان برای ارزشگذاری یک مکتب کارایی آن است و آن وقت دیگر به خودتان هم نمرهی قبولی نخواهید داد:
باز تکرار میکنم دموکراسی هر چند بهترین راه نیست و لی تا بحال بهتر از آن یافت نشده
دموکراسی بدون آزادی،آگاهی و برابری منجر به فاجعه میشود
دیکتاتوری خودبخود فاجعه هست
دموکراسی بدون آزادی بیان مطبوعات آزاد و حکومت و دادگستری سکولار و احزاب و اتحادیه های مستقل صنفی دموکراسی نیست.
همانطور که با اختراع غلتک و سپس چرخ، ترابری انسان توسعه یافت . امروز در شاخه های مختلف منجر به اتومبیلهای برقی و یا قطارهای تندرو و یا هواپیما و امثالهم شده و کسی از اختراع چرخ و ارابه پشیمان نیست
کاملاً موافق هستم ... و فکر کنم لااقل مسلمین کاملاً با این فرمایشات شما موافق باشند ... ما هم قبول داریم که هدف وسیله را توجیه نمیکند و راه و وسیله هر دو باید کاملاً درست باشند، اگرچه نشود یا نگذارند که به نتیجهی درست برسیم ... و این به نتیجه نرسیدن برای شما ظاهراً یعنی شکست و ملاک برای اشتباه بودن اینکه هدف وسیله را توجیه نمیکند ... پس اگر بخواهید نتیجهگرا باشید گاهی لازم میشود که برای رسیدن به نور از ظلمت استفاده بکنید، و ما هم معتقد هستیم که خیلی از کشورهای دیگر که به نتایج خوبی رسیدهاند از این راه جلو رفتهاند ... مثل چین که برای مبارزه با اعتیاد جوانان ناگهان ۴۰۰۰ نفر معتاد را سوار کشتی کرد و برد وسط دریا غرق کرد، در حالی که اسلام اجازهی این کار را به ما نمیدهد و به قول رضامارمولک اسلام دست ما را برای خیلی از اصلاحات ضربتی جامعه بسته است ... این است که گاهی شبهه درست میشود که اصلاً این حکومت قصد دارد کاری برای مبارزه با فساد بکند یا نه ... (این حرفم را دفاع از کمکاری در مقابله با فساد محسوب نکنید، کمکاری و سستی و مافیابازی و امثال آن بحثشان جداست)
موافقت های بسیاری داریم که جهانبینی شما یا من متاسفانه آنها را تداوم نمیدهد
شدت مجازات مبارزه با فساد نیست جدیت و عدم تبعیض در اجرای قانون و مجازات های هوشمندانه فساد را از بین میبرد اعدام یا قصاص راه چاره از بین بردن فساد نیست کما اینکه با بیشترین اعدام ها کمترین دست آورد در ریشه کنی جرائم داشته ایم
ملاک برای خوب بودن چیست؟ اصالت با کدام یک است؟ گرفتن تصمیمهای درست؟ یا اینکه مردم خودشان تصمیم بگیرند؟
مثلاً کودکی که صلاحیت علمی و تجربی تصمیم درست گرفتن برای خودش را ندارد، و اگر یک بار تصمیم درستی گرفت هم استثناء و شانسی بوده باشد، چنین کودکی هم البته میخواهد که خودش تصمیمگیر خودش باشد ولی آیا عقل هم به همین موضع او رأی میدهد؟ ... مثل کودکی که اعتراض میکند که عجب من چرا اختیار خودم را هم ندارم وقتی میخواهم شبانهروز بازی کنم و بخورم و بخوابم، شما به او حق میدهید که خودش برای خودش تصمیم بگیرد و پدرش را از تصمیمگیری برای او منع میکنید؟ ... اینکه بگویید پدرش به او توضیح بدهد که چرا این تصمیمهای اشتباه به صلاح او نیستند یک چیز است، اینکه تصمیم را به همان کودک بسپارید و بگویید که ان شاء الله به مرور بهش آموزش میدهم و اگر گوش نکرد هم آنقدر سرش به سنگ میخورد که بالأخره درست شود، در این صورت شاید هم دست آخر درست نشود و معتاد و فراری از خانه شود و کارش به ناکجاآباد برسد ... گرچه این بحثها مفصلتر است ولی فقط میبینم که شما روی این موضع خودتان اصرار دارید و نهایتاً مثال میآورید که دیکتاتوری هم مثل دروغ است که همیشه بد است، حالا چرا بد است را دیگر توضیح نمیدهید ... جزء بدیهیات اولیه است؟ اولیالأولیات؟ به اجتماع نقیضین منجر میشود؟
تا به مردم اعتماد نکنید و به مردم احترام نگذارید مردم معتمد و محترم پدید نی آیند اگر به چشم کودک و رمه مردم را ببینید همان لجاجت های بچگانه و ماجراهای شبانی چراندن هدایت به مرتع و حصار در آغل رمیدن از قانون پدید می آید که منجر به افزایش 17 برابری زندانیان و افزایش 8 درصدی سالانه در نزاع های خیابانی شده این ها دست آورد هست نه حجاب اجباری و برقراری شکوهمند روضه خوانی و تعزیت ها و مبارزه با روزه خواری و منع خرید و فروش مشروبات بستن کاباره ها و فاحشه خانه ها
پس حکومت معاویه و یزید هم اسلامی بوده از نظر شما ... آنها هم حرفهای با رنگ و بوی اسلامی زیاد میزدند
بله
.. اگرچه یزید همانطور که شما هم در نقل قولی از او موافقت خودتان را با او ابراز کردید، حتی دیگر گاهی حرف هم نمیزد و فسق علنی داشت ... محمدرضا شاه از این نظر بیشتر شبیه یزید بود تا معاویه ...
بله در شباهت ایشان به اسلام هیچ شک نکنید.
حالا سؤال این خواهد بود که آیا جمهوری اسلامی هم فقط حرف میزند همانطور که معاویه فقط حرف میزد؟ و فقط ظواهر را رعایت میکند همانطور که معاویه هم فقط ظواهر را رعایت میکرد (پهلویها اگرچه ظواهر را رعایت میکردند ولی ایشان هم خیلی زود فسقشان علنی شد، نه اینکه ردههای چندم نظام شاهنشاهی فقط فسق کند، خودشان فسق میکردند)؟
...جواب این است که نه ... جمهوری اسلامی علیرغم کلی نقص که دارد ولی در حدّ آن حکومتهای قبلیاش متوقف نشده، و آنچنان پسرفت نکرده است ... خودش مانع گسترش دین نشده و به گسترش آن کمک کرده است ... حالا در خود جمهوری اسلامی و دشمنان جمهوری اسلامی در خارج یک عده دارند ساز مخالف میزنند و عدهای را هم همراه کردهاند، اینها موانع کارکرد حکومت هستند و نه جزء اصلی حکومت ... وجود یک تعداد خالهخرسه فرق دارد با جهتگیریهای اساسی نظام که چطور باشد ... در زمان معاویه دستور داده شد که احادیث نبوی پخش نشود، روی منابر به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بد و بیراه بگویند، در زمان رضا شاه هم حجاب از سر خانمها کشیدند ...
راستی یزید هم برای جنگ با امام حسین علیهالسلام از شریح قاضی فتوای شرعی گرفت که این کار درست است ... اگر نقل قول شما از او درست باشد عجیب است که او به هیچ چیزی اعتقاد نداشته ولی برای هر کاری که داشت برایش مهم بود که شرعاً کارش درست باشد؟
حالا شاه یک چیزی بگوید شما نقلش میکنید و میفرماییدما زبـان را ننگـریم و قال را ... ما روان را بنگریم و حال را؟
هیچکدام از اینها تکفیر نشده اند وقتی کفر آنها به اثبات مطلق مسلمین نرسد آنها مسلمان هستند و رفتارشان شرعی و اسلامی است چه یزید یا معاویه یا خلفای راشدین چه پهلوی چه قاجار یا جمهوری اسلامی
در نظر آورید نظر و مذهب شخص شما تمام و نماینده انحصاری اسلام نیست اسلام حداقل بیش از هزار فرقه و مذهب دارد حتی داعش هم مسلمان هست و برای عقیده خود حاضر به جانبازی هست
بستگی دارد کتاب تاریخ از نظر شما چه کتابی باشد ... ما کتاب تاریخ که به وجود معصوم و انسان کامل صحه بگذارد کم نداریم
اینکه مقبول شماست دلیل میشود
انسان اراده و اختیار دارد، و در سر هر دو راهی انسان مختار است که کار درست را انجام بدهد یا ندهد ... «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا *قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا» ... حالا چطور به لحاظ منطقی احتمال اینکه کسی همیشه انتخاب درست را بکند منتفی کردید؟ ... اثبات شما اثبات منطقی بود؟ ... شما با این استدلال حداکثر میتوانید نتیجه بگیرید که عموم مردم به صورت متوسط معصوم نیستند، ما هم مشکلی با این نتیجهگیری شما نداریم، گرچه پیشفرضهایتان در این استدلال را هم خالی از اشکال نمیدانیم
علوم انسانی یا سایر علوم محل استثنائات نیست گرچه که پذیرش استثناء های شما هم منوط به ارائه مدارک مستند هست نه نقلیات
آنها فقیه بودن طرف را چک میکنند و نه موافق رهبری بودن ایشان را ... هیچ وقت فکر نمیکردم شکر خدا کنم که شخصی مثل علیمحمد دستغیب چند دوره در خبرگان رهبری حضور داشت، کسی که شدیداً مخالف رهبری بود، تا جایی که در اقلیتی که قرار داشت سایر اعضاء میخواستند عذر او را بخواهند ولی خود حضرت آقا در جایگاه رهبری این اجازه را ندادند ...
پس ازتجربه قتلهای زنجیره ای دریافته اند که حذف فیزیکی کمتر پاسخ میدهد تا زمانی که بتوان با فشار(روانی،اقتصادی ،ارعاب و...)افراد را کنترل کرد
در حصر و فشار بودن فعلی ایشان و عدم اجازه به کاندیداتوری مجدد ایشان سید علی محمد دستغیب له یا علیه صحبت های شماست؟
و در نظر آورید مجلس خبرگان که از اساس با نحوه گزینش و چینش آن مخالف هستم باز نماینده یک صنف از آحاد مردم هستند تنها از قشر روحانیت برگزیده میشوند و جایگاه هیچیک از نخبه های اجتماع در مجلس خبرگان وجود ندارد شما این را دلیلی بر نظارت و انتخاب رهبری میدانید
ناظران بر عملکرد رهبری میگویند ایشان همچنان بهترین گزینه برای این جایگاه هستند، پس ایراد اگر هست که هست در جای دیگر است، موضع ما هم همین است ...
ما هم حجم زیاد فساد و ناکارآمدی را شاهدیم، ولی مقدمات بحثی که در ذهن شماست به طور منطقی و الا و لابد به نتیجهای که بیان فرمودید ختم نمیشود ...
ماهوارهها مردم را بازی میدهند، دشمنان داخلیهای بیکفایت را هم بازی میدهند، و مردم جو زده هم تا یک موج به نقل کسی یا بر علیه کسی ایجاد شود میروند و به همان بیکفایتها رأی میدهند ... بعضیها هم اولش با کفایت ظاهر میشوند و بعد کمکم بیکفایت میشوند که همین هم خودش جای بررسی دارد، و معمولاً کسی هست که در زندگی ایشان موش میدواند و خود اینها هم باطناً آنقدر قوی نیستند که از هر فتنهای سر بیرون بیاورند ...
مهم رفع فساد هست که بهانه اصلی انقلاب بود نه اینکه تاج برود عمامه بیاید
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس
این ناظران چه کسانی هستند؟
مجلس خبرگان بواسطه ولایت فقیه منتخب شدند حال چه انتظاری دارید
روان و روح حاکم بر دو حکومت استبداد و دیکتاتوری است.
من با بسیاری از مردم که ولایت فقیه را دیکتاتوری می دانسته اند در این خصوص صحبت کرده ام و در پایان به این نتایج رسیده ام:
یا شناختی از ولایت فقیه نداشته اند
یا شاحتی از دیکتاتوری نداشته اند
یا هر دو!
هر قدر که حکومت پهلوی و سایر حکومتهای سایق بر ایران تابع دین بودند حکومت جمهوری اسلامی هم به همان اندازه تابع دین هست و ما در این مقال به اظهار نظر های ایشان و نظر به قانون اساسی اکتفا میکنیم
در ابطال این سخنان شما همین بس که شما به بنده میگویید زبان را بنگریم و حال را، اما دقیقا در عمل زبان را دیده اید و قال را!
ما روان را بنگریم و حال را
به قیل و قال ها توجه نکنید موجب حواس پرتی است
ای کاش واقعا انسان کامل و معصوم وجود داشت یا میتوانست وجود داشته باشددر تمنای همین خیالات این چنین ابتر مانده ایم
به لحاظ تاریخی انسان کامل یا معصوم وجود نداشته و ندارد
این ها به اختلافات ما در مبانی برمیگردد که باید در جای خود پی گرفته شود.
هیچ شکی برای من وجود نداره که ایرانی ها نمیتونند دوم بیارند ...
سرکار خانم همانطور که شما یقین دارید ایرانی ها نمی توانند دوام بیاورند باور کنید بنده بیش از آن یقین دارم که دوام می آورند...
نباید در بحث صرفا نظراتمان را به دیگران دیکته کنیم، چون اینطوری بحث گره می خورد، باید با دلیل صحبت کنیم!!
قطعا وضع ما بدتر از وضع دوران جنگ نیست که علاوه بر کمبودهای مواد غذایی و تحریم ها درگیر جنگ نظامی هم بودیم!! اما الانر بحمدالله اگر مردم بی خودی نگران نشوند هیچ کمبدی وجود ندارد، هیچ تهدیدی وجود ندارد و...
ما در مقام بحث باید از ادله سخن بگوییم، نه از ادعاها! تأکید بر ادعاها بدون استناد به ادله هیچ کمکی به بحث نخواهد کرد.
تا کی !!!
تا حالا که 2600 سال با عناوین مختلف ادامه داشته و تا زمانی که مردم استیلای مذهب را نه بر روح که بر همه شئون زندگی خود پذیرا باشند این وضع ادامه پیدا میکند و تنها مذاهب یا عناوین حکومتها عوض میشوند
خط قرمز این طریقه فکر کجاست .
خط قرمزی وجود ندارد
کجا میگن ما اشتباه کردیم .
وقتی به نادانی خود معترف شدند
بنابراین اگر عین 80 میلیون نفر هم از گرسنگی بمیرن فکر نمی کنم کک آغایان اسلامی گزیده بشه
اسلام یا هر دین و مذهب دیگر فرق نمیکند تا زمانی که مردم باور دارند پاسخهایشان، بواسطه کسی ،مغ یا راهب، پیر و مراد یا امامی؛ در آسمان هست . سوشیانت یا امام زمان و قهرمانی می آید در مصائب چله نشینی می مانند و به دانایی و سعی و تلاش رو نمی آورند . همچنان این برزخ ادامه دارد.
تا زمانی که رستم (سنت) بر سهراب (مدرنیته) فائق هست و سیاوش (صداقت و پاکدامنی و نبوغ و خلاقیت ) محکوم به تبعید هست
مردم بی آنکه بدانند چرا؟ در ورطه غم همیشگی سهراب و در عزای سیاوش باقی می مانند
هیچ شکی برای من وجود نداره که ایرانی ها نمیتونند دوم بیارند ...
در بدتر از این شرایط هم دوام آورده ایم مغول و اعراب بیش از اینها آدم کشته و تباهی به بار آورده اند. ساسانیان و صفویان بیش از این ما را در انقیاد گذاشته بودند.
تا زمانی که آمریکا میتواند اسلحه های خود را بفروشد و تا زمانی که مسئله نفت و یا انرژی های نوظهور وضعیت خود را مشخص نکند هیجان در خاورمیانه ادامه دارد و کسی از خارج قصد از بین بردن وضع موجود را ندارد
ایران بهترین بهانه و کم هزینه ترین بهانه برای ادامه این وضع هست هیچ آدم عاقلی از غرب یا شرق دست به ترکیب ایران نمیزند مگر اینکه مردم بخواهند
من با بسیاری از مردم که ولایت فقیه را دیکتاتوری می دانسته اند در این خصوص صحبت کرده ام و در پایان به این نتایج رسیده ام:
یا شناختی از ولایت فقیه نداشته اند
یا شاحتی از دیکتاتوری نداشته اند
یا هر دو!
من هم یک سؤال در جواب سؤال شما دارم،
کسی که ظلم میکند را بپرسیم تا کی؟ یا کسی که مقاومت میکند در مقابل ظلم او؟
کسی که ظلم میکند بپذیرد که اشتباه کرده است؟ یا کسی که مقاومت میکند بپذیرد که اشتباه کرده است؟
شما نه تنها به کسی که خودش را به تمام ملتها و دولتها تحمیل کرده است اعتراضی نکردهاید بلکه آنها را به عنوان الگو معرفی میکنید، به عنوان سروری که ارزش دارد جلویش تا زانو خم بشویم معرفی میکنید ...
یک عده هستند که ۸۰ میلیون را میکشند اما ککشان نمیگزد، بعد شما معترض کسانی هستید که جلوی این وحشیهایی ایستادهاند که اگر ۸۰ میلیون را از گرسنگی بکشند هم ککشان نمیگزد؟
چیزی که آرزویش را دارید آزادی باشد آزادگی نیست، اسارت است در لباس آزادی ... آزادید تا زمانی که اربابتان پسندیده باشد، و این ارباب خدا نیست، بشرهایی هستند مثل خودتان ... نیرویشان را هم از خود شما گرفتهاند ... از شما میگیرند و بر خود شما آقایی میکنند ... این ذلت است برای شما و هر کسی که به دنبال آستهرفتنوآستهبرگشتن مقابل این حیوانات وحشی است ...
سلام ...
خسته نباشید و خدا قوت ...
خیلی باهاتون اختلاف فاز دارم ؛ اصلا دو نفر هستیم که در درون دو دنیای متفاوت زندگی می کنیم .
1. من آمریکا و انگلیس رو ظالم می دونم ؛ ولی کشور خودمون رو به شدت ظالم تر از آمریکا و انگلیس می دونم ؛ سردمداران ما با اینکه قدرت این کشورها رو ندارند ؛ 80 میلیون نفر رو برده عقاید و تفکرات خودشون کرده اند ؛ آمریکا و انگلیس رو هم ظالم می دونم ؛ از این جهت که می تونستند بهتر عمل کنند ؛ می تونستند مردم دنیا رو از دست دیکتاتورها نجات بدن ؛ و .....
ایران رو باید با کشورهایی مانند : امارات ؛ عربستان ؛ کویت ؛ از جهت دارا بودن منابع مقایسه کرد و از لحاظ هوشمندی با کشورهایی مانند انگلیس و آلمان و کره و ژاپن ؛ دریغ که بهترین منابع دنیا رو داریم ؛ بهترین هوش های دنیا رو داریم و اینجا ایستاده ایم ؛ در تمامی این کشورها یک تحصیل کرده میتونه با دو سال کار کردن خونه و ماشین و لوازم لوکس منزل رو تهیه کنه و بقیه عمرش رو بره دنبال اون چیزی که علاقه داره ؛ یکی بره دنبال علم ؛ دیگری بره دنبال ماهی گیری ؛ یکی بره دنبال شکار ولی در درون جامعه ما 80 سال هم که کار کنی به هیچ جا نمیرسی ؛ چنان سیستم رو چیندند که همه قلاده به سر هستند و زنجیر به دست ؛ و تمامی عواید کشور باید خرج این بشه که عشق آقایان چی هست . 80 میلیون برده که کار کنند و زحمت بکشند و آقایان زندگی و آرزوهاشون رو ازشون بدزدند .
2. و صد البته ... من کشوری مانند آمریکا رو شیر می بینم ؛ کشوری مانند انگلیس رو پلنگ می بینم ؛ کشوری مانند ژاپن رو دلفین می بینم ؛ و این فرق بین من و شما هستش .
وقتی که من یک شیر رو می بینم ؛ نمیگم که آقا شیره شما خیلی بدی ؛ میگم شیر این هستش ؛ ماهیت و وجودش این هست ؛ اینجوری تفکر میکنه ؛
وقتی که من یک پلنگ رو می بینم ؛ نمیگم که آقا پلنگه شما بدی ؛ میگم این پلنگ هست ؛ ماهیت و وجودش این هست ؛ اینجوری سازمان یافته ؛
در عین حالیکه شیر و پلنگ رو ظالم نمیدونم ؛ باور دارم که این موجودات اینجوری ساخته شده اند ؛ بایدها و نباید های ایدیولوژیکی اونها چیزی بوده که اونها رو به اینجا رسونده .
روش برخورد با شیر و پلنگ هم اینجوری هستش که باید زبانشون رو شناخت و بر اساس زبان باهاشون گفتگو کرد ؛
مهمترین مساله زبان هست ؛ چیزی که شما نمی خواید درک کنید .
من در درون انگلیس هم دوستان ایرانی دارم ؛ هم دوستان پاکستانی و هم انگلیسی ؛
شما نمیتونید به انگلیسی ها چیزی رو تعارف کنید ؛ چون در درون زبانشون چنین کلماتی رو ندارند ؛
دوستان پاکستانی زیادی دارم ؛ و اونها برام جوون میدن ؛ چون زبانمون به هم نزدیک نیست ؛ برعکس دوستان ایرانی که چون زبان مون به هم نزدیک هست دایما باهاشون سو تفاهم دارم .
آمریکا و انگلیس و جامعه متمدن یک زبان داره ...
زبان قانون ؛ زبان دموکراسی ؛ زبان رای اکثریت .... زبان متحد شدن ؛ زبان منافع مشترک ؛
و تنها این چیزها در درون زبانشون وجود داره .
وقتی که بر اساس قوانین سازمان ملل اسراییل کشور شناخته میشه ؛ اونها دیگه در موردش بحث نمیکنند ؛ فلسطینی های معترض رو می ریزند درون دریا ....
چی میشه که رسمیت اسراییل رو تمامی کشورهای دنیا می پذیرند ... چون استراکچرش بر اساس مقررات سازمان ملل بوده ...
قبلا براتون مثال زدم ...
طبق یک قانون انگلیسی ....
مالکیت یک مکان به کسی تعلق میگیره که از لحاظ تاریخی اولین کسی بوده باشه که پرچم رو بالا برده باشه .... بقیه اش میشه حرف خاله زنک ....
این همه امارات ادعای تنب کوچگ و بزرگ و ابوموسی رو میکنه و همین الان هم تمامی سکنه اونجا اعراب امارات هستند ؛ با این حال تمامی دنیا این جزایر رو برای ایران می دونه ؛ چون ایرانی ها زودتر پرچم رو بردند بالا .
آمریکا و روسیه ... زیر دریایی می فرستند در اعماق قطب شمال و جنوب ؛ و زیر دریایی یک بازو داره ؛ بازو در زیر اعماق دریا یک پرچم میزاره در فلان نقطه ؛ یعنی این جا برای ماست ؛ ملیتش روسی یا آمریکایی هست ؛
تمامی دنیا اسراییل رو به عنوان یک کشور قبول کردند ؛ بقیه اش میشه حرف خاله زنک و گریه تمساح ...
میخواستند باهوش باشند و زمین هاشون رو نفروشند ؛
میخواستند قانون رو به درستی بشناسند و طوری رفتار کنند که در درون سازمان ملل محکوم نشوند .
الان شما یک زمین داشته باشید ....
من میام به شما یک شکولات می دم و بهتون میگم بیاید و سند رو به نام من بزنید ....
بعدش هم شما میاید و سند رو به نام من میزنید ....
بعدش که شکولات رو خوردید میگید .... نه شما من رو گول زدید ....
بعدش هم گریه و زاری و ....
کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا و ... هم کشورهایی زرنگ هستند ؛ البته کمی هم ظالم ...
ولی قربونش بشم ایران اسلامی داره برده داری میکنه ....
سلام
دیگر فکر کنم قبول داشته باشید که اختلاف نظرها تا حدود زیادی به اختلاف در ایدئولوژیها فروکاسته شده است، و در نتیجه شاید دیگر ادامهی بحث در این تاپیک موضوعیتی نداشته باشد ...
یک مسلمان اگر تا قبل از این تاپیک شبههای داشت که آیا این نظام ارزش پایبندی و استقامت را دارد، قاعدتاً الآن باید تا حدود قابل توجهی بداند که کسانی که با این مقاومت و ایستادگی مخالف هستند عموماً چه استدلالهایی دارند، یا کسانی که به این مقاومت و ایستادگی توصیه میکنند چه نگاهی دارند، آیا این نظام را گلوبلبل میپندارند که میگویند ازش دفاع کنیم یا با وجود تمام نقایصی که دارد باز همچنان آن را قابل دفاع میشمرند و چرا ...
اینکه یزید مسلمان بود و پهلویها مسلمان بودند و وهابیت مسلمان است و جمهوری اسلامی هم همانطور مسلمان است که آن قبلیها مسلمان بودند، این را تقریباً کسانی که یک مقدار هم شیعه باشند میدانند که اشتباه است ... اما کسانی که اسلام را کلاً بهانهای برای حکومت کردن و فاقد هرگونه حقانیت ذاتی بدانند هم طبیعی است که همهی این نظامها را یکسان بدانند، حتی چه بسا بگویند، کما اینکه گفتند، که بودایی هم فرقی با اسلام ندارد، و همینطور مجوس و یهودیت و مسیحیت و سایر ادیان ... با این وجود اینکه سکولاریسم را استثناء کردند اشتباه است چون هر ایسم دیگری هم بالأخره یک مکتب است که به طرز مشابه به گزارههای آنایسم تعلق خاطر داشته و به آن باورمند است، میخواهد لیبرالیسم باشد یا کومونیسم یا هر ایسم دیگری و در نهایت حتیٰ سکولاریسم یا هر مکتب حتیٰ شخصی که خودشان دارند هم همینطور است ... در واقع اگر وابستگی به دین مشخصی مثل اسلام برای حکومتداری فریب باشد، سکولاریسم هم همانقدر یا بیشتر فریب خواهد بود ... و کسی که ندانمگرا باشد و چون نمیتواند از میان ایسمهای ایجابی دیگر حقانیت را برای ایسم خاصی تشخیص بدهد و برای همین به ایسم منحصربفردی که یک ایسم سلبی تحت عنوان سکولاریسم است پایبند میشود، چنین کسی نمیتواند دیگران را از باورمندی به چیزی که مدعی هستند به حقانیت آن رسیدهاند منع کند یا آنها را درگیر اعتقاد باطل معرفی نماید ... منطقاً این حق را ندارد که چون خودش ایجاباً به حقانیت ایسمی نرسیده است دیگران را هم بگوید که نرسیدهاند ... و چون منطقاً این حق را ندارد، پس اگر این حق را برای خودش قائل باشد قاعدتاً منطقی نیست ...
اینکه امریکا و اروپا شیر و پلنگ و هر حیوان وحشی دیگری باشند و اینکه از حیوان درّنده جز درّنده بودن را نمیشود انتظار داشت، و اینکه ما بپذیریم که قانون حاکم بر جهان قانون جنگل است و خیلی طبیعی است که ضعیفتر دریده شود و در این دریده شدن جایی برای شکایت نباشد، در چنین شرایطی حتیٰ با فرش آنکه جایی برای شکایت نباشد و شکایت کردن از وضع موجود گریههای خالهزنکی باشد، حتی در همین صورت هم کسی اگر بخواهد درّنده نباشد، یا باید انتخاب کند که شکار باشد برای درّندگان، و یا باید انتخاب کند که انسانی باشد که مقاومت کند، یک انسان در جمع درّندگان، یک انسان تنها در طبیعت وحشی وحشی ...
جمهوری اسلامی هم انتخاب کرده است که نه درّنده باشد و نه یک شکار سهلالوصول برای درّندگان (یا اگر شکار نیست، حیوان رامی که به این طرف و آن طرف سواری بدهد تا یونجهای بگیرد و زنده بماند هم نباشد)، بلکه انتخاب کرده است که آزاده باشد و با درّندگان مبارزه و در مقابل درّندگی آنها از خودش و دیگران حمایت کند ...
حالا این به مذاق عدهای خوش نمیآید و ترجیح میدهند رام درّندگان باشند، ایران یونجهای گیرش بیاید و زندگی کند و مهم نیست که اسیر دست چه درّندگانی باشد و در مقابل چه جنایاتی سکوت کند ... ایشان قبول ندارند که با این انتخاب دیگر آزاده نخواهند بود، و معتقدند که اسم این آزاده نبودن در اصل سیاست داشتن است ... خودم را که جای ایشان میگذارم به ایشان حق میدهم که چنین انتخابی بکنند، چون اگر به اسلام اعتقادی نداشته باشم طبیعی است که اگر در همین یک دنیا که در اختیارم هست هم به خوشی و رفاه و آسایش نسبی نرسم و در سختی باشم دیگر به کل خسر الدنیا و الآخرة خواهم بود ... طبیعی است که اگر من هم جای ایشان بودم میگفتم اصالت با رفاه مردم در دنیا است و آزاده بودن برای کتابهای قصه خوب است که فقط اگر روزی روزگاری همینطوری و بدون هزینه میشد آدم خوبی بود، فقط در همان شرایط انسان انتخاب کند که آدم خوبی باشد و آزاده باشد و ظلمپذیر نباشد و با ظلم مبارزه کند ... اما اگر برایش هزینه داشت آزاده بودن با چنان منطقی سازگار نیست
با این وصف، کسی که بخواهد ببیند خودش میخواهد در کدام طرف قصه بایستد دیگر نیازی به توضیح اضافه نیست ... یا لااقل به نظر من بحث تقریباً به نتیجهگیری رسیده است ... مگرآنکه دوستان منتقد و مخالف مطالب دیگری هم در ذهنشان مانده یا بیان کرده باشند که من الآن در خاطرم نیست که در این صورت لطف کنند گوشزد نمایند
روی جزئیات همچنان میتوان بحث کرد ولی وقتی اختلافات کلی داریم شاید این مباحث روی جزئيات دیگر برای هر دو طرف مصداق آب در هاون کوبیدن باشد
سلام علیکم
انی بعثت لاتمم بمکارم الاخلاق
هدف بعثبت رسول اکرم(ص) بسط اخلاق در تمامی نفوس انسانها می باشد حضرت امام صادق(ع) هم با وجود عصمت خود قیام نکرد به ایشان پیشنهاد هم شد ولی به دلیل اینکه اهل و یار واقعی نداشتند اقدام نکردند الان هم اگر یاران واقعی امام عصر(عج) به تعداد لازم برسد و رشد و فهم انسانها به درجه ای برسد حتما ظهور میکنند پس حکومت حق تنها زمانی ممکن هست که درجه کمال انسانها به آن حد برسد برای همین هم گفتند هر حکومتی قبل از قیام قائم طاغوت هست پس حکومت فعلی که نام اسلام را یدک میکشد نه تنها محضر اسلام نیست بزرگترین ضربه زننده به اصل دین همین حکومت در ظاهر اسلامیست فساد را توجیهی نیست علماء که خود باید حامی مظلوم باشند الان به خاطر همین حکومت نمی توانند از حق مردم دفاع کنند متاسفانه دارند به نام اسلام اختلاس و فساد می کنند و چه کسی را یارای ایستادگی در برابر این ظلم هست که تزیور و نقابی چون اسلام دارد فقط امروز مردم به اسلام بی اعتماد شدند به خاطر خیلی از مفاسد کنونی که به نام اسلام نوشته میشود بزرگترین نقص حکومت فعلی نسبت به پهلوی همین تظاهر به اسلام و در سپر دین خواسته نفسانی خود را پی گرفتن است اسلام چون زرهی جلو تیرهای حق خواهی و تظلم جویی مردم درآمده که تمام اعمال خود را زیر آن پنهان می کنند در یک کلام حکومت فعلی تحت نام اسلام خود را از نقد و اعتراض مصون داشته برای همین باعث شیوع دین گریزی در جوانان شده است.
هدف بعثبت رسول اکرم(ص) بسط اخلاق در تمامی نفوس انسانها می باشد حضرت امام صادق(ع) هم با وجود عصمت خود قیام نکرد به ایشان پیشنهاد هم شد ولی به دلیل اینکه اهل و یار واقعی نداشتند اقدام نکردند الان هم اگر یاران واقعی امام عصر(عج) به تعداد لازم برسد و رشد و فهم انسانها به درجه ای برسد حتما ظهور میکنند پس حکومت حق تنها زمانی ممکن هست که درجه کمال انسانها به آن حد برسد برای همین هم گفتند هر حکومتی قبل از قیام قائم طاغوت هست پس حکومت فعلی که نام اسلام را یدک میکشد نه تنها محضر اسلام نیست بزرگترین ضربه زننده به اصل دین همین حکومت در ظاهر اسلامیست فساد را توجیهی نیست علماء که خود باید حامی مظلوم باشند الان به خاطر همین حکومت نمی توانند از حق مردم دفاع کنند متاسفانه دارند به نام اسلام اختلاس و فساد می کنند و چه کسی را یارای ایستادگی در برابر این ظلم هست که تزیور و نقابی چون اسلام دارد فقط امروز مردم به اسلام بی اعتماد شدند به خاطر خیلی از مفاسد کنونی که به نام اسلام نوشته میشود بزرگترین نقص حکومت فعلی نسبت به پهلوی همین تظاهر به اسلام و در سپر دین خواسته نفسانی خود را پی گرفتن است اسلام چون زرهی جلو تیرهای حق خواهی و تظلم جویی مردم درآمده که تمام اعمال خود را زیر آن پنهان می کنند در یک کلام حکومت فعلی تحت نام اسلام خود را از نقد و اعتراض مصون داشته برای همین باعث شیوع دین گریزی در جوانان شده است.
دلسوزی شما برای اسلام در خور تحسین و ستایش است، اما آنچه که می فرماییدصحیح نیست؛ ورود به پاسخ دادن به شما تاپیک را از مسیرش منحرف می سازد، اما نه روایات گفته اند هر حکومتی قبل از ظهور حکومت طاغوت است، و نه امروز علما و بزرگان اسلام در برابر ظلم سکوت کرده اند! فقط بدیهی است که پیش از مجازات هر کسی باید ابتدا اصل جرم اثبات شود. مواضع مراجع و رهبری، و برخوردهایی که امروز دارد با فساد صورت می گیرد نشان دهنده این است کسی سکوت نکرده است.
تفصیل بیشتر را در موضع خود پی گرفته و اجازه بدهید تاپیک در مقایسه بین جمهوری اسلامی و حکومت پهلوی خارج نشود. ممنونم
حضرت امام صادق(ع) هم با وجود عصمت خود قیام نکرد به ایشان پیشنهاد هم شد ولی به دلیل اینکه اهل و یار واقعی نداشتند اقدام نکردند الان هم اگر یاران واقعی امام عصر(عج) به تعداد لازم برسد و رشد و فهم انسانها به درجه ای برسد حتما ظهور میکنند پس حکومت حق تنها زمانی ممکن هست که درجه کمال انسانها به آن حد برسد برای همین هم گفتند هر حکومتی قبل از قیام قائم طاغوت هست پس حکومت فعلی که نام اسلام را یدک میکشد نه تنها محضر اسلام نیست بزرگترین ضربه زننده به اصل دین همین حکومت در ظاهر اسلامیست
سلام
امام علی علیهالسلام هم ۳۱۳ نفر یار درست و حسابی و واقعی نداشتند ولی حکومت را پذیرفتند و واضح است که طاغوت هم نبودند ...
اینکه اگر حکومت دست مسلمین باشند شرایط را برای مسلمانی کردن تسهیل میشود از واضحات است، تا اینکه مثلاً یک حکومت سکولار سر کار بیاید و بگوید دختران نمیتوانند با حجاب وارد دانشگاه شوند و باید بین حجاب داشتن و دانشگاه یکی را انتخاب کنند ...
یک مسلمان نمیتواند با حکومت دینداران مخالفت کند، بلکه باید با آسیبهای آن مبارزه کند ...
بزرگترین نقص حکومت فعلی نسبت به پهلوی همین تظاهر به اسلام و در سپر دین خواسته نفسانی خود را پی گرفتن است
وجود منافقان از صدر اسلام بوده است ... آیهی اول سورهی منافقین اینطور است که گروهی نزد تو میآیند ای پیامبر ما و قسم یاد میکنند که تو رسول خدا هستی، و من که خدا هستم شهادت میدهم که آنها دروغ میگویند ... حرفشان درست است ولی نیتشان باعث میشود که در کل دروغگو باشند ... در جمهوری اسلامی هم همینطور است ... در زمان حکومت پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم این جانوران بودند، در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هم بودند ... زمان حضرت علی علیهالسلام هم بودند کسانی که اطرافیان حضرت ایشان را تحت فشار قرار میدادند که طرف را به حکمی منسوب کنند و حضرت مخالفت میکردند ولی دست آخر با اصرار ایشان میپذیرفتند و بعداً گندش درمیآمد و بقیه هم میفهمیدند که اشتباهی به حضرت اصرار میکردند ... الآن هم هستند جانورانی که منافق هستند و ظاهراً هم هستند کسانی که مسؤولین را تحت چنان فشارهایی بگذارند ... لابیهای مافیایی همهاشان که مافیایی نیستند، یک تعدادشان مافیایی هستند و یک تعداد دیگرشان آدمهای خوب اما سادهای هستند که فریب ظاهرسازی آن لابیکارهای مافیایی را میخورند ... گاهی اوقات وقتی میگوییم مسؤولان بیکفایت منظورمان به این طیف مربوط میشود ...
در روایات آمده است که خطر نفاق داخلی از خطر دشمن خارجی بیشتر است و پیامبر صلیاللهعلیهواله میفرمودند که من برای شما از این ناحیه میترسم و اگر ضربهای بخورید از این ناحیه است ... پس حق با شماست که ظلمی که مسؤولین بیکفایت و مسؤولین خائن و منافق انجام میدهند از ظلمی که یکی مثل رضاشاه به اسلام کرده بیشتر است، اما وجود این دشمنان اول نیاز دارد که بپذیریم چنین کسانی هستند، بعد باید با ایشان مقابله کرد، باید رسوایشان کرد، و هر چه که باشد مطمئناً راهش این نیست که صورت مسأله را پاک کنیم و به حکومتهای دینگریز یا دینستیز پناه ببریم که عرصهی مسلمانیکردن را بر مسلمین سخت کنند ...
در قرآن آیهای هست که شاید برای شما هم مثل من خیلی جالب باشد:
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّـهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَـٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا [النساء، ۹۷] هرآینه کسانی که فرشتگان جانشان را میگیرند در حالی که ستمکنندگان بر خویش هستند، گفتند که ما در زمین ضعیف نگاه داشته میشدیم. [فرشتگان] گفتند آیا زمین خدا وسیع نبود تا بتوانید در آن مهاجرت کنید [و به جایی بروید که در آن برای دیندار بودن به سختی نیفتید و ضعیف نباشید]؟ پس هر آینه [این عذر پذیرفتنی نیست] و جایگاه ایشان جهنم است و بعد بازگشتگاهی است
برای همین یک آیه هم که شده باید از جمهوری اسلامی یا هر حکومت دیگری که دین را برای مردم تسهیل کرده و رواج بدهد حمایت کرد، حالا میخواهد جمهوری باشد یا نباشد ... ولی اینکه دوستان دیگر مردم را ترغیب میکنند که مثلاً به دنبال حکومت دموکراسی مطلق بدون قید اسلامیت آن باشیم، این باعث میشود خیلیها که مثلاً برای دانشگاه رفتن باید حجاب نداشته باشند اگر به این امر تن بدهند زمان جان دادن به وضع دیگری که در قرآن آمده مبتلا شوند ...
حکومت پهلوی وقتی حجاب از سر مردم کشیدند، باعث شدند یک عده از ترس اینکه حجابشان را از دست ندهند تا سالها خانهنشین شوند، و طوبیٰ لهم بخاطر این همه مؤمن بودن و اهمیت قائل شدن برای امر خدا ...
حکومت جمهوری اسلامی شده است چیزی که میتواند مزایای زیادی داشته باشد، و تا الآن هم حداقل در حوزهی سیاست خارجی و مبارزه با طاغوت داشته است، اما بستر سوء استفاده را هم برای برخی منافقان فراهم کرده است ... راه اصلاح امور برچیدن این سفره از مقابل آن اراذل و اوباش است و راه آن هم وضع قوانین درست و اصلاح قوانین اشتباه و اصلاح نظارتهاست ... و آگاه بودن مردم و شفافیت امور و مطالبهگر بودن درست و نقاد بودن منصفانه ...
اینکه بخاطر نواقص خودمان و از ترس اینکه اسلام بخاطر نواقص ما و سوء استفادهی دشمن متهم نشود بیاییم و حکومت را از اول بدهیم دست دینگریزها یا دینستیزها، یا دینستیزها میدان بدهیم، این اشتباه فاحشی است ... باید این حکومت را حفظ کرد و اصلاحش کرد ... برای حفظ این حکومت با تمام نواقصش همچنان ارزش دارد که جانمان را هم بدهیم ...
سلام جناب momi عزیز
من پست های سربازی شما را همان موقع خواندم، خیلی هم پررنگ و نیش دار مطرح کرده بودید، اما واقعا ورود به آن را حتی لازم ندیدم، چون ارتباطی با تاپیک نداشته و ندارد، اما در مورد این پست شما که نشان می دهد از طرح این موضوع چه نتیجه ای می خواهید بگیرید باید نکته ای عرض کنم:
اولا اینکه فکر کنید چون فرماندهی کل قوا رهبر است فقط اوست که در این زمینه نظر می دهد روشن است که از بی اطلاعی شما نشأت می گیرد، این مسائل از جمله مسائلی است که حاصل تصمیم گیری جمعی است، به عنوان مثال طرح خرید سربازان غائب را بینید که با رضایت ستاد کل نیروهای مسلح، دولت لایحه داد و مجلس پذیرفت.
ثانیا: اصلا قضاوت به این سادگی نیست، بسیاری از کشورها متناسب با نیازی که به نیروی نظامی دارند، متناسب با بودجه ای که در اختیار دارند، و متناسب با تهدیداتی که آنها را تهدید می کند در این خصوص تصمیم گیری می کنند، ایران هم از این قاعده مستثنی نیست، این که گمان کنیم هیچ ضرورتی در این خصوص وجود ندارد و ما بیشتر می فهمیم که حکومت بدون هیچ ضورتی فقط خواهان این است که جوانان را بیخودی معطل کند خودش یک ادعاست!! با این مقدمات غیر یقینی که نمیشود چیزی را به صورت یقینی زیر سوال برد.
علاوه بر اینکه عرض کردم این که سربازی دختران نسبت به حکومت پهلوی حذف شده است، خودش یک پیشرفت است که متاسفانه در عین اینکه بسیار به این تاپیک مربوط است نادیده گرفته میشود.
امریه که اختصاصی به روحانیون ندارد.
اما در مورد عمامه، خب در زمان جنگ و میدان کارزار واقعی هم روحانیون با عمامه بودند، در سیلاب هم برای کمک به مردم با عمامه رفتند، واقعا به لحاظ منطقی چه محدودیتی دارد؟
من نمی دانم چند متر پارجه روی سر روحانیون، چقدر برای برخی دیگر اینقدر سنگینی می کند!!
اگر از فردا اعلام شود که عمامه ها را موقع خدمت و تیراندازی بردارند واقعا مشکل شما حل میشود؟!
یک مقدار آدم باید به خودش بدبین باشد که موضع گیری هایش از روی منطق است، یا چون احساس خوبی نسبت به یک مسئله ندارد نمیتواند منطقی در خصوص آن بیندیشد.
سلام چطوری این حکومت مشروعیتش رو از خدا گرفته ؟
حقانیت یه نظام چطور مشخص میشه ؟
این وسط مردم در اثبات مشروعیت و حقانیت نظام چه جایگاهی دارند؟
میشه لطفا توضیح بدید
سلام نمی خواهم این مسئله در این تاپیک پی گرفته شود، به همین خاطر توضیح مختصری می دهم اما اگر خواستار تفصیل بیشتری هستید یا سوال و ابهامی دارید به منابعی که در پایان معرفی می کنم مراجعه کنید یا اینکه در تاپیک مستقلی آن را پی بگیرید.
طبق تعالیم اسلام هیچ کسی حق حاکمیت بر دیگری را ندارد، چون انسان ها هرگز مالک یکدیگر نیستند و حاکمیت حقیقی در گرو مالکیت است، اما از آنجا که خداوند مستقیما حکومت نمی کند فقط کسی حق حکومت دارد که از جانب خداوند اذن داشته باشد، طبق تعالیم ابتدا انبیاء و ائمه معصوم حق حکومت دارند و تا زمانی که ایشان هستند هر حکومتی در عرض حکومت ایشان طاغوت بوده و ناحق است، و طبق ادله متعدد عقلی و نقلی پس از معصومین، فقیه جامع الشرائط اذن حاکمیت دارد.
میتوانید برای اطلاع بیشتر به این منابع مراجعه کنید:
امام خمینی، ولایت فقیه
آیت الله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت
آیت الله مصباح یزدی، حکیمانه ترین حکومت
سلام
بله من هم همون بیرونیش منظورم بود. اصلا با بخش شرعیش کاری نداشتم. تشخیص شرعی بودنش با خودمه.
من گفتم رهبر و "فرماندهان منتخب ایشان".
همونطور که میبینید در کنار رهبر ذکر کردم "فرماندهان منتخب ایشان".
عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" کاملا واضحه و مشخصه که بعد از کلمه ی رهبر اومده.
خودتون هم در قسمتی که نقل قول گرفتید، میتونید "فرماندهان منتخب ایشان" رو ببینید.
من هم چند بار جمله ی خودم رو خوندم تا از بودن "فرماندهان منتخب ایشان" اطمینان حاصل کنم که دیدم واقعا عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" رو قید کردم.
همچنین عبارت "فرماندهان منتخب ایشان" به صورت جمع استفاده شده که مشخص است منظور چندین نفر تصمیم گیرنده ست.
اتفاقا اگه بحث های قبلی رو به خاطر داشته باشید، باید بدونید روی صحبت من بیشتر با همین "فرماندهان منتخب ایشان" هستش تا خود رهبری. ولی خب بالاخره شما باید یه بهانه ای برای رد حرفم داشته باشید دیگه، نمیشه که همینجوری.
خب گمان کنم دیگه واضح توضیح داده باشم که فکر نمیکنم تصمیم گیری با یک نفر باشه. البته اگه نیاز بود بگید دوباره از اول بگم.
بله قضیه به این سادگی ها هم نیست.
دقیقا به خاطر همین ساده نبودنشه که سالهاست در ایران مسئله ی سربازی داره بررسی میشه، کارشناسی میشه، آسیب شناسی میشه و البته راهکارهای جایگزینش ارائه میشه، همایش برگذار میشه، از نظامیان بازنشسته برای همکاری دعوت میشه (چون بازنشسته ها دیگه از توبیخ شدن ترس ندارن) و خیلی وقته در محافل نظامی غیر رسمی موضوع تا حد زیادی جمع بندی شده و سیستم خدمت وظیفه عمومی فعلی ناکارمد و هزینه زا اعلام شده.
البته اینا همه یه مشت گاوند، شما فکرتون رو مشغولشون نکنید.
اصل همون "فرماندهان منتخب ایشان" هستند ...
بله. این موضوع قابل توجهه. ممنون از اینکه یاداوری کردید.
من گفتم اختصاص به روحانیون دارد؟
مرحبا به این همه حس مسئولیت پذیری و رعایت نظم و انضباط و استاندارهای نظامی. واقعا من میخوام روحانیون رو الگوی خودم قرار بدم در این زمینه.
احتمالا مقاومت این چند متر پارچه در برابر تیر و ترکش و موج انفجار از کلاه بالستیک بیشتره.
شاید هم پارچه رو دور کلاه میپیچن، نمیدونم. تجربه ش رو ندارم.
بله. کلاه رو بردارن و مثل بقیه بشر قرن 21، از کلاه محافظ و مخصوص منطقه عملیاتی استفاده کنند.
شما فکر کردید مشکل من با خود عمامه ست؟ معلومه که فکر کردید! اشتباه هم فکر کردید.
مشکل من با به مسخره گرفتن مفهوم انضباطه.
سیک هندی ارتش آمریکا با عمامه در وضعیت غیر عملیاتی

همون سیک در وضعیت عملیاتی در حالی که مثل بقیه ی سربازا لباس پوشیده

الاًن وزارت علوم خیلی مشکلات بدیهی داره که راهکارهای ساده ای هم دارند. دلیل عمل نکردن بهشون هم ندانستن نیست.
یکیش افزایش ظرفیت بی رویه دانشگاههاست. الآن دانشگاههایی داریم که سطح علمی خیلی هاشون واقعا صفره. دانشجو میره اعتراض می کنه که چرا استاد سوال "کپی جزوه" نداده! یعنی توقعشون اینه که استاد همون مثال داخل جزوه رو با همون اعداد بنویسه و دانشجو هم جوابش رو از حفظ یا از روی برگه تقلب بنویسه. حالا اگر این دانشجو توی صنعت به مسئله ای برخورد که کپی جزوه نبود، دیگه قادر به حلش نمیشه. بعد از فارغ التحصیلی هم ممکنه به خاطر داشتن پارتی و ... بتونه جای یک فرد شایسته تر رو در صنعت بگیره. اگر جذب صنعت نشه هم از وارد شدن به شغلهای نامرتبط با رشته اش اکراه پیدا می کنه. اینجور سیستمی عملاً داره نیروی جوان کشور رو هدر میده. همین جوان می تونست به جای دانشگاه رفتن بره سراغ یه شغل آزاد، یه کار تولیدی و ... که خیلی بیشتر به خودش و کشورش کمک کنه.
حالا راه حلش چیه؟ دانشگاهها رو ارزیابی کنند و اجازه جذب دانشجو به دانشگاههای ضعیف ندن. خب بعیده که چنین کاری به ذهن مدیران کشور نرسیده باشه، اماش هزینه داره برای مسئولین. اولین مسئله اینه که دانشگاهها دارند نرخ بیکاری رو به تعویق می اندازند. دانشگاه باعث میشه کسی که قراره الآن بیکار بشه، چهار سال دیگه بیکار بشه و این می تونه آمار بیکاری رو موکول کنه به دولت بعد اما در عین حال مشکل رو تشدید کنه. حالا بعضی توجیه میارن که میگن این باعث کاهش اعتیاد هم میشه و باعث میشه که جوان در سنی که مستعد بزهکاریه بیکار نباشه، اما توی همین سن جوان انرژی داره و مستعد پیشرفت هم هست. یه سری ذینفع هم داریم که از شهریه دانشجویان منتفع میشن.
خیلی موارد داریم که افرادی از حل مشکلات کشور متضرر میشن. مثلاً اگر کیفیت خودروهای ساخت داخل بره بالا سود وارد کننده های خودرو کم میشه. یا مثلاً در مورد تخصیص دلار 4200 تومنی به وارد کننده ها، اقتصاددانها از ابتدا مخالف بودند و در عمل هم دیدیم که این سوبسید به جیب واسطه ها رفت نه مردم، اما افراد ذینفع در این مسئله وجود دارند. به قول دکتر اسلامی (اقتصاددان) وقتی کسی از یک سیاست اشتباه 500 میلیارد سود می بره، دو میلیاردش رو هم میده تا یه گزارش خوشگل برای توجیهش نوشته بشه.
خیلی جاها فساد به صورت سازمان یافته وجود داره. یعنی یک عده اجازه نمیدن کسی که مخالف کارشون باشه سمتی رو پیدا کنه. زیرآب زنی هم توی سازمانهای دولتی خیلی راحته. کسی می تونه جلوی این فساد رو بگیره که نه نیازمند رای مردم باشه، نه بتونند زیرابشو بزنن و نه در هیچکدوم از این مسائل ذینفع باشه. اینجاست که وجود نهاد رهبری برای حکومت لازمه.
سلام جناب مسلم ...
من قبلا ها هم این صحبت رو شنیده بودم و چیز جدیدی برام نیست .
مطمینا منظوره شما از اینکه می گید حکومت مشروعیت خودش رو از جانب خداوند میگیره ...
منظورتون این هست که خدایی که شیعه 12 امامی داره معرفی میکنه ...مهر تاییدش رو زده زیر این نظام .
میخواستم بدونم که چجوری میتونم نظر ۳ نفر .... مثلا آیت الله جوادی آملی . آیت الله خامنه ای . آیت الله مکارم شیرازی رو در این باره بدونم .
من خودم بر این باور هستم که این حکومت دقیقا اسلامی هستش ... آنچنانچه با سبیده دم در موردش بحث کردم . ولی بعضی موقع ها شک میکنم . می گم نه این حکومت مشروعیتش رو از خدا نگرفته و خدا اون رو طاغوت میدونه .
یعنی اسلامی میدونمش ولی مشروع نمیدونمش .
آنچنانجه ما حدیثی داریم که میگه هر حکومتی قبل از حضرت مهدی طاغوت هست .
این بحثهایی هم که میگید عقلانی هستند راستش رو بخواهید برای من زیاد حجیت ندارند .
ولی شهادت ۳ نفر انسان عاقل و بالغ که نسبت به اسلام احاطه دارند از نظر خود اسلام حجیت داره .
سوال : آیا این نظام ار نظر خدا مشروعیت داره یا نه ؟
اگر بتونید بهم کمک کنین ممنون میشم .
شاید دیگه از دست من هم راحت شدید ....
این ادبیات، یک ادبیات کاملا احساسی است، نه منطقی!!
این ادبیات نشان میدهد شخص پشت این الفاظ در مقامی یست که بتوان او را قانع کرد، وگرنه آنچه که نوشته ام قانع کننده است.
بگذارید مدتی بگذرد تا جوّ احساسی حاکم بر بحث فرونشیند دوباره بیایید آن را با نگرش منطقی بخوانید.
باشه قبول. بالاخره هر کی یه ضعفی داره دیگه. منم نقطه ضعفم اینه که در برابر استدلال های فضایی و محیرالعقول احساساتی میشم.
حالا اینا رو ولش کنید.
من اصلا اینجا نباید باشم.
منتظر تاپیک
سلام خانم مهندس
از آنجا که نمیخواهم پست شما را بی پاسخ بگذارم به صورت کوتاه اشاره می کنم اما اگر باز ابهامی وجود داشت خواهش می کنم در تاپیک مستقل مطرح کنید تا تاپیک بدین سمت و سو نرود، ممنونم
هر سه شخصیتی که نام بردید حکومت فقیه جامع الشرائط را مشروع می دانند، منتهی این بدین معنا نیست که تمام رفتارهای حکومت اسلامی را اسلامی بدانند، چون در این صورت که انتقادهای ایشان معنا نداشت؛ مثل هر مسلمانی که ممکن است رفتار غیر اسلامی هم داشته باشد.
بنابراین این که ما میگوییم حکومت ما اسلامی اس بدین معنا نیست که 100 درصد اسلامی است، حکومت 100درصد اسلامی فقط حکومت معصومین است.
ما از آن باب می گوییم اسلامی است که: "آب دریا را گر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید"
بحث این که در روایات حکومت های قبل از ظهور طاغوتی دانسته شده اند هم بحث مفصلی دارد که ناشی از جزئی نگری به روایات است، میتوانید به این آدرس مراجعه کنید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=59759&p=935876#post935876
ما شما را مایه زحمت نمیدانیم و هرگز از رفتن شما خوشحال شویم که آن را راحت شدن معنا کنیم
اتفاقا اگر در سایت همه موافق و هم نظر بودیم که بحث ها رونقی نداشت!!
قصد ناراحت کردن شما را ندارم، اما در چنین فضاهایی بحث دشوار میشود
این تاپیک که تأیید شده و بنده هم اولین پستم را گذاشته ام
منتظر نظرات دوستان هستم
سلام استاد بزرگوار و عزیران که نظر دادند@};-
یادمه وقتی اولین بار خواستم برم برای تدریس خیلی می ترسیدم استرس و فشار روانی زیادی رو باید تحمل می کردم روز اول مدرسه هم اولین جلسه رفتم سرکلاس بعد دیدم ای دل غافل یه معلم دیگه درنظر گرفتند که دبیر رسمی هم هست من حق التدریس نوپا بودم!!
همون یه جلسه هم با کلاس درس خوگرفته بودم و اعتراف کنم عاشق درس و مدرسه بودم و بیشتر ازهمیشه دلم می خواست اون مدرسه بمونم رفتم اداره مون و خلاصه با کمی سخن گفتن قبول کردند برگردم همون مدرسه و اون همکار رسمی هم رفت منطقه داخل شهرhappy@};-
این مثال زدم که یادتون بیاد شما اول ایرانی هستید و این عشق و محبت شما به خونواده و شهر و روستا و زادگاهتون هست که شخصیت شما بااون سنجیده می شه اگه قرار باشه یکی که مثلا رسمی هست بخواد بیاد وجای شما باشه ببینید شما الگوی مناسبی هستید دارید یا نه؟!!8->
گربه محض رضای خدا موش نمی گیره اگر کمیود و نقصانی هست که بحمدالله کم فرار مغزها و پروفسورها نداریم اما کمی فکر کنیم زمان امیرکبیر مگه همینا نرفتن مدارس فرنگی که بعد برگردند و مدرسه و دارالفنون و... بسازند
خب وقتی افتتاح شد چی شد؟!امیرکبیر رو ازدست دادیم دلیلش چی بود؟!
چون جلوی فساد ومفسده درباری رو گرفتhappy@};-
ما به جاش چی کارکردیم؟!!
صفحه های مجازی واتساپ خیلی حساب شده داره رو مخ جوونهای ما رژه می ره یه خبری پخش می کنند که خیلی خوب و توپ و مطمئن هست که بعد معلوم می شه کپی پیست بوده و هزار ویک ناگفته و...
اگه قرار باشه یکی بیاد مشکل من ایرانی رو حل کنه اونی که اون ور مرز ها هست و سوار ماشین های شیک و غذاهای چینی و ژاپنی خور و... که خودتون بهتر می دونید این فرد نیست
ناگفته نمونه خیرین منطقه زیاد هستند و تمام سعی و تلاش خودشون برای رفع محرومیت ها به کار می گیرند همینا هستند که انگار به دست امیرکبیر فرستاده شده باشند اون ور مرزها
نابغه و سیستم و...کم نداریم ولی چیزی که هست باور ما همیشه گل آلود هست8-|
از گرانی می نالیم خوب زمان شاه ارزانی بود ولی این جاده ها و بیماری های لاعلاج هم بود که به سختی ریشه کن می شد
زمان ارزانی اگر بود علت و حکمت هم داشت کالاهای ما و نفت و خون سیاه ایران بود که به پاکستان قاچاق می شد و به جااش برنج آمریکایی و انواع هله هوله تا مدارس هم سرازیر می شد حتی لوبیا می فرستادند که مثلا کمک غرب هست مدارس زنگ تفریح بخورند دعا کنند و ...!!
خودمان باید بدانیم هدفمان چیست من به عنوان یک دبیر که یک مدرسه در دستم می چرخد وظیفه دارم هم حواسم به بیماری جسمی و ناتوانی او باشد هم به بیماری های بلوغ فکری او که بتوانم هدفم را برسانم
جامعه هم همین طور است;;)
خودمان رامحاکمه کنیم که از کدام سرچشمه به قضایا می نگریم
یاحق@};-@};-@};-
دوستان قبل از شما نظری نخواهند گذاشت.
بنده هم منتظر تبیین کاستی های نظام و وظیفه ی مردم در برابر این تبیین ها از شما هستم.
[FONT=arial]سلام
عنوان تاپیک مقایسه دو حکومت به ظاهر متضاد هست :
یکی ادعای پادشاهی و خدا دادی بودن اشرافیتش دارد البته ادعای مشروط به رای مجلس ملی و مشاوره سنا را هم دارد.
یکی ادعای الهی بودن و اتصال به منبع وحی دارد که البته ادعای پشتیبانی رای مردم هم دارد
[SPOILER]
هر چند بسیار سخت هست؛ بالشخصه دارم یاد میگیرم: افراد حقیقی یا حقوقی را نه بر مبنای شخصیت یا شأن و منزلتشان و سخنان و ادعاهاشان بلکه بر مبنای عملکرد و دست آوردهایشان بسنجم
به همین خاطر به جای اینکه جذب کیش شخصیت افراد بشوم سعی میکنم منش و سیره عملی ایشان را دریابم
چنین بازنگری بر اطرافم بود که نگاهم را تا آن ایتدای جهان بینی عقب برد و خدا را که مقدر بر همه شئون زندگی و گذشته و آینده ام بود به هاله ای احتمالی از یک آفریدگار که بود و نبودش برایم یکسان شده؛ تغییر داد. به تبع آن ،جایگاه رفیع همه بزرگان و همه آنان که به نام انبیاء و اولیاء میشناختم فروریخت.این بزرگان اگر در نگر فعلی من جایگاهی سزاوار یا قابل شماتت دارند به سبب دست آوردها و تلاشهای زندگی شان هست نه به سبب کیش شخصیت موروثی ،خدادادی ایشان ؛حتی اگر مردم تقدیسشان یا در نوشتن تاریخ به نامهای نیک از آنان یاد کنند.
پس در باره این تاپیک هم به همین روش عمل کردم[/SPOILER]
بواسطه پیشرفت علمی و فن آوری و تغییر شگرف و گاه بنیادین ساختارهای اجتماعی مقایسه این دو حکومت بسیار سخت و حتی در مواردی ناممکن هست
مقایسه کلی را باید کنار گذارد و شاخص های مختلف و البته زیر شاخه های مهمی را برای مقایسه تعریف کرد و هریک را جداگانه مورد قیاس قرار داد و در آخر بعید میدانم بتوانیم رای منصفانه ای صادر کنیم
روش دیگر قیاس کشور با دیگر کشورهای منطقه ، هم رده و توسعه یافته و جهان اول هست که آنها در صد سال اخیر چه فراز و نشیبهایی را گذرانده اند و قیاس نقطه به نقطه صورت بگیرد که ما در زمانها و مقولات یکسان چه جایگاه هایی داشتیم و فاصله ما با متوسط و رتبه جهانی چگونه بوده است
و بعد منابع قدرت این دو حکومت از منابع طبیعی و یا نیروی انسانی را با هم مقایسه کنیم
ببینیم حکومت پهلوی چه چیزی تحویل گرفت
(خرابی و تباهی هایی که منجر به مشروطه خواهی شده بود ناامنی راه ها و شرارت حکومت های محلی )
چه چیزی تحویل جمهوری اسلامی شد(وزارت خانه های مختلف ،دادگستری ، بانک ها موسسات مالی و کارخانه ها ، دانشگاه ها و سازمانهای رفاهی و تامین اجتماعی مدرن تازه بنیاد عمران و آبادانی راه های اصلی )
نام و عناوین را کنار بگذاریم اشتراکات این دو حکومت هم باید بررسی شود :
هر چند در ظاهر این دو حکومت بسیار متفاوت هستند
1-خدادادی بودن حق حکومت هر دو (پادشاه و ولی فقیه) .
یکی با عنوان پادشاهی (حقی است موروثی که خدا بر پادشاه ارزانی داشته) و یکی به عنوان ولایت مطلقه فقیه (حقی است خدایی و ولایی که بواسطه خبرگان کشف میشود( مجلس خبرگان هر چند منتخب مردم هستند و باید ناظر و مراقب بر عملکرد رهبری باشند . روند انتخاب شدن اعضای مجلس خبرگان و همینکه همه اعضای مجلس خبرگان از یک صنف(روحانی) هستند و شامل همه اقشار نمیشوند کاندیداها بواسطه شورای نگهبان گزینش و معرفی میشوند و اعضای شورای نگهبان هم مستقیم یا غیر مستقیم توسط رهبری تعیین میشوند ))و همانند همین انتقاد بر نظارت و استصواب در انتخابات مجلس شورای ملی حکومت پهلوی و گزینش منتخبین مجلس سنا وجود دارد
2- عدم محدودیت زمانی هر دو حکومت ! ولایت و پادشاهی هر دو ابدی هستند
3- بنیان هر دو حکومت مقدس و مصون از نقد هستند .
عملا خود را پاسخگوی مردم نمی دانند به همین خاطر حکومت ایشان استبدادی و دیکتاتوری است.
4- ایدئولوژیک بودن مقید بودن هر دو به دین رسمی تشیع اثنی عشری و موظف بودن به ترویج و پایداری آن
ما هم نمیگوییم دموکراسی آسان هست و به سادگی با پول نفت بتوان آن را خرید
روح دموکراسی باید در فرهنگ نهادینه شود و آهسته آهسته با جدیت و مراقبه آن را گسترش داد.
هر چند سخت و شاید ناممکن به نظر میرسد ولی زنگار بدی با نیکی زدوده میشود برای مواجهه با دروغ از دروغ نمی توان کمک گرفت راه مقابله با تاریکی روشنایی است
با خدعه و نیرنگ و سیاست بازی تنها خدعه و نیرنگ گسترش می یابد هر چند شکل و رنگ آن عوض میشود
از دیکتاتوری تنها استبداد برمی آید استبداد خوب و بد ندارد کما اینکه دروغ خوب و بد ندارد باید ظرفیت وجودی و تحمل ما آنقدر گسترش یابد که بتوانیم تحمل سخت ترین حقایق و واقعیت ها را داشته باشیم و برای نرنجاندن خود و دیگری متوسل به دروغ نشویم.
و اینکه بفرمایید دست اورد های دولت ها از زمان انقلاب تا به الان چی بوده چه کار کردن که دیگر کشور ها انجام ندادن؟
چه چیز ارزشمندی داره که میشه ازش دفاع کرد؟
سلام
در وضعیت نرمال مسیر موفقیت انسان ها جاده ای بین نقطه ی صفر و صد است
ولی مسئله اینه که همه ی انسان ها روی نقطه ی صفر به دنیا نمیان
بعضی ها روی نقطه ی منفی پنجاه یا منفی هفتاد به دنیا میان
و بعد با تلاش و پشتکاری کم نظیر خودشون رو به نقطه ی مثبت بیست میرسونند
چنین تلاش و پشتکار فوق العاده ای از نظر کسی که نمی دونه این شخص از کجا شروع کرده اصلا دیده نمیشه
چون اون شخص نقطه ی شروع شما رو نقطه ی صفر در نظر میگیره و اون چیزی که می بینه اینه که شما بیست درصد رشد کردی
از زاویه ای که دیگران این شخص موفق رو قضاوت میکنند بله اصلا موفقیتی کسب نکرده
ولی باید منصفانه عاقلانه و هوشمندانه و بدون حب و بغض قضاوت کرد تا به نتیجه ی مطلوب برسیم
شما برنامه ی عصر جدید رو که یک برنامه ی استعدایابی هست رو در نظر بگیرید
به نظر من این برنامه ی استعداد بینی هست نه استعدادیابی
یه عده زحمت میکشند خودشون رو رشد میدن میان توی برنامه تا خودشون رو نشون بدن
داورها هم بخاطر بعضی اشتباهات طرف رو حذف میکنند.
اشتباهاتی که هرگز نشون دهنده ی این نیست که این شخص نمی تونه به اوج برسه
یعنی در واقع این برنامه داره میگه نخبه ها بیان خودشون رو نشون بدند
بعد ما از بین نخبه های خودساخته یه نفرو انتخاب میکنیم.
استعداد یابی واقعی یعنی اینکه یه جوان هفده ساله سیگاری بیاد پیش من تست فوتبال بده
وقتی میزارمش فوتبال بازی کنه اشتباهات فاحشی داره. و نای راه رفتن هم نداره.
وقتی شوت میزنه توپش به خط دروازه هم نمیرسه
بعد من میام ازش می پرسم فلان توپ رو چرا پاس ندادی ؟
یه جواب منطقی بهم میده
میگم فلان توپ رو چرا شوت نکردی و پاس دادی ؟
یه جواب منطقی بهم میده که به ذهن خودم هم نمیرسید
میگم چرا فلان جا روی بازیکن حریف خطا نکردی که گل نخوریم؟
بهم میگه چون گل رو میشه جبران کرد ولی بازیکن اخراجی رو نمیشه جبران کرد
وقتی از زمین اومد بیرون و کفش هاشو درآورد می بینم دوتا انگشت پا هم نداره
حالا دو مدل استعداد یابی رو ببینید:
1- استعدادیابی احمقانه: پسر جان شما اعتیاد داری و نفس برای دویدن نداری.
تو ضربه به توپ میزنی اینقدر ضعیفی که پرت میشی توی دروازه ی خودمون انگار که توپ تورو شوت کرده.
از طرفی هم دوتا انگشت پات قطع شده و توی تست پزشکی رد میشی و هیچوقت نمی تونی فوتبالیست بشی.
برو درستو بخون یه کاره ای بشه برای خودت.
نتیجه ی استعداد یابی : تحویل یه دست فروش یا یه راننده یا نهایتا یه مهندس معمولی به جامعه
2- استعداد یابی عالمانه: پسر جان اول اینکه تو اعتیاد داری که باید ترکش کنی.
نه بخاطر فوتبال . بلکه بخاطر سلامتی جسم و عقلت.
دوم اینکه شما دوتا انگشت پا نداری و قطعا توی تست پزشکی رد میشی و هیچوقت نمی تونی فوتبالیست بشی .
سوم اینکه من از این بیست دقیقه ای که توی زمین بازی کردی متوجه شدم که
تو وقتی توپ رو در اختیار داشتی تصمیمات بسیار هوشمندانه ای گرفتی که
حتی منی که مربی هستم هم به ذهنم خطور نمی کنه.
و تنها مشکلت این بود که توانایی های جسمیت با توانایی های ذهنیت همخوانی نداشت
و قوای بدنیت بهت اجازه نمی داد اون چیزی که توی ذهنت هست رو با پاهات اجرا کنی.
درسته که تو هرگز نمی تونی فوتبالیست بشی.
ولی اگر بخوای می تونی بهترین مربی فوتبال دنیا بشی.
چون ذهن به شدت تاکتیکی داری.
و الان که هفده سالته اگر کلاس های مربی گری بری و شروع به کسب تجربه کنی می تونی قبل از سی سالگی بهترین مربی فوتبال دنیا بشی.!!!
نتیجه ی استعداد یابی: ساختن بهترین مربی فوتبال دنیا و سرافراز کردن ملت ایران
استعدادیابی نوع دوم تفکر عمیق اسلامی هست
اگر با استعدادیابی نوع دوم موافق هستید
عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران رو با همین طرز تفکر بسنجید و بعد نظرتون رو بیان کنید
ما بین صحبت های جدی تاپیک یک ذره ای طنز هم بنویسم:
تنها چیزی که من تونستم صحبت شما رو باهاش سازگاری بدم اینه:
[SPOILER]روحانیت باید سر جای خودشون می ماندن و به دین میپرداختند و در این جایگاه بهترین میشدند
و فردی دیگر مملکت داری میکرد. :دی
روحانیت تصمیمات هوشمندانه ای گرفتند که به ذهن شاه هم نرسید :دی
ولی تنها مشکل این بود که توانایی هوش روحانیت با توانایی مدیریت و مملکت داری همخوانی نداشت.
و دولت بهشون اجازه نمیده اون چیزی هم که مد نظرشون هست رو پیاده کنند.
(البته جز طنز نیست، جملاتی که نوشتم رو قبول ندارم)
ولی در کل این روش رو پسندیدم برای تشخیص افکار مخاطب روش خیلی بامزه و جالبی هست..[/SPOILER]
سلام ...
جناب باء من اگر اجازه بدین یک سوال دیگه بپرسم ....
فرض کنین که الان صدر اسلام هست ؛ و شما شنیدید که دینی به نام دین "اسلام" در عربستان ظهور کرده و طالب بررسی اون شدید .
چند کتاب در مورد دین اسلام میخونید و به حقانیت اون پی میبرید و اون رو دین خوبی شناختید .
در همین زمان ناگهان می بینید که سپاهیان اسلام می رسند پشت درب خونه شما و میخوان مردها رو بکشند و خانومها رو کنیز کنند .
شما هم یک دونه شمشیر در درون خونه خودتون نگه داری میکنید .
چه میکنید ....
1. شمشیر رو بر میدارید ... اولین سرباز اسلام رو می کشید ؛ دومین سرباز اسلام رو میکشید و همینجوری می کشید و می کشید تا همشون کشته بشن .
2. درب رو باز میکنید و ....
حکایت جمهوری اسلامی هم الان همین هست .
1. یا باید همه چیزمون رو بابتش بدیم ؛ آبرو ؛ عزت ؛ قدرت ؛ کشورمون .
2. یا اینکه اون رو باید کنار بزاریم . و مراقب منافعمون باشیم .
شما اگر صدر اسلام بودید چی کار می کردید ؟
تشبیهات چهارگانه شما خیلی برایم عجیب بود که آخر تا این حد ظاهرگرایی؟
فرض کنید شما مدیر یک شرکت هستید، دو نفر نزد کسی بروند و هر دو بگویند ما از طرف آقای متحیر، مدیر فلان مجموعه آمده ایم، یک نفر را واقعا شما فرستادید، و دیگری را نه! آیا صرف ادعای این که هر دو از جانب شما آمده اند کافیست تا این یک اشتراک بین آنها تلقی شود؟
این هم همینطور! شاه شیعه اثنی عشری را تبلیغ و ترویج می کرد؟!! چرا اینقدر ظاهرگرایی و ساده اندیشی؟!!
تنها ربطی که میتوان میان شاهان پهلوی و اسلام پیدا کرد فقط اسمشان است که رضاست!! آخر برادر من نه تنها یک گام برای تبلیغ اسلام از سوی اینها برداشته نشد، بلکه به اجبار چادر از سر زنان کشیده شد، مجالس روضه ممنوع شد، تمام دربار پر شده بود از بهائیان اسلام ستیز، و بدترین رابطه را با روحانیت و مراجع داشتند!!
خواهش می کنم کمی منطق تر به مسئله نگاه کنید.
این اشتراک هم یک اشکال اساسی دارد اما به گونه ای زیرکانه به مخاطب القاء شده که متوجه اشکال نمیشود.
اولا براستی اگر همواره افضلِ یک قوم، امام و پیشوای آنان بماند این اتفاق بد است؟ این دائمی بودن چه اشالی دارد به لحاظ منطقی؟ همه این تاپیک قبول دارند که روزی امام زمان(عج) و موعود تمامی ادیان خواهد آمد و مدت ها حکومت خواهد کرد. این اشکالی نیست!! نبایداین را بگذارید کنار دیکتاتوری!!
ثانیا چه کسی گفته ولایت فقیه مثل دیکتاتوری ابدی است؟ ولایت فقیه بهشرط افضلیت است، ولی فقیه آن به آن رصد میشود و اگر لحظه ای صلاحیتش را فاقد شود کنار گذاشته میشود. تا زمانی ولی فقیه، ولی فقیه می ماند که افضلیتش پابرجا باشد.
بطلان این سخن هم بی نیازتر از این است که بیان شود
همین نقد های ما و شما به این حکومت در این تاپیک اگر در زمان شاه و به حکومت شاه مطرح شده بود الان همه ناکجا آباد بودیم.
میدانم الان برخی دوستان می گویند الان هم اگر بگوییم اینچنین میشود و گونی و از این حرف ها! اما خودشان هم میدانند که چنین نیست! من از کره مریخ که اینجا تایپ نمی کنم، من در میان مردم هستم و نقد های حضوری مردم در اماکن عمومی را می بینم و میشنوم کسی هم با آنها کاری ندارد.
[/size]چون سوالتون رو از جناب باء پرسیدید بنده جواب نمیدم، از آنچه که در خصوص صدر اسلام فرمودید که نشانه کم اطلاعی یا بی اطلاعی شماست هم عبور می کنم تا مسیر تاپیک تغییر نکند.
فقط در مورد قسمت دوم پرسشتون، قطعا رها کردن جمهوری اسلامی یعنی عزت و قدرت و آبرومون رو باید بدیم، همانطور که عربستان داده، علنا بهش میگن گاو شیرده!! خفت بالاتر از این؟ بی آبرویی بالاتر از این؟
علنا تامپ می گوید اگر ما نباشیم ایران میتواند ظرف مدت دو هفته تمام کشورهای عربی را تسخیر کند! قدرت ما و ذلت و ضعف اونها بالاتر از این؟
سرکار خانم شیشه عینکتون به شدت کثیف هست، تمیز کنید تا درست ببینید.[/size]
سلام ...
خسته نباشید .
۱. به هر حال مسلمین در زمان عمر و عثمان و ... قتل عام وحشیانه ای کردند . با اینکه حضرت علی اون زمان حضور داشتند ؛ امام حسن و امام حسین حضور داشتند ؛ شمشیرشون رو نکشیدند تا جلوی این قتل عام های وحشیانه رو بگیرند چون در اینصورت اسلام توو خطر میوفتاد ؛ اون چیزی که خیلی مهم هست همینه .... که اسلام توو خطر نیوفته .
2. جناب مسلم برای شما اصلا ملیت اصل نیست ؛ یعنی ایران براتون مهم نیست و تنها اسلام هستش که براتون مهم هست ؛ ایران رو هم اسلامی میخواید ؛ می دونید و می دونم که اگر یک زمانی مثلا اصفهانی ها آرام آرام بخوان قورباغه پرست بشن ؛ بر رهبر جامعه اسلامی لازم و مبرهن است که همشون رو باید بکشه تا دیگر استان ها غورباغه پرست نشن ؛ حتی اگر دست شما باشه دکمه بمب اتم رو فشار می دید و همشون رو جزقاله میکنید که نکنه اسلام توو خطر بیوفته . بنابراین زیاد خودتون رو درگیر ملیت نکنین ؛
3. لابد فکر می کنید حالا که ایران بمب ساخته و شاخ و شونه می کشه و ... خیلی اعتبارش در درون دنیا زیاد شده ... همه میگن باریکلا به ایران که بمب های بیشتری داره ؛ بدبخت کره ای ها و ژاپنی ها و آلمانی ها که اصلا اعتبار ندارند در درون دنیا ؛
ایران که بودم ؛ در آپارتمان ما ؛ یه مرده بود حدودا 40 سالش بود و کم عقل بود و شیرین می زد ؛ وقتی پاش رو میزاشت در درون ساختمون یهو میزد زیر آواز و بلند بلند ابی میخوند ؛ آپارتمان ما هم دختر مجرد زیاد داشت ؛ بنده خدا اینجوری برای خودش کسب آبرو می کرد ؛ فکر می کرد اگر این کار رو بکنه دیگران میگن چقدر صداش قشنگه .... بریم زنش بشیم . یه نگاهی به جایگاه پاسپورت ایرانی بکنین بعدش دم از اعتبار و عزت بزنین ؛
4. در مورد قدرت صحبت کردید ... شما میتونید برید در درون خیابون خونتون اربده زنی کنین ؛ میتونین چاقو کشی کنین و همه ازتون بترسن و برن توو خونه هاشون ؛ ولی تنها یک زنگ کافی هستش که 110 بریزه داخل کوچه و دستگیرتون کنه و ببره ؛ ایران هر چقدر میخواد میتونه رجز بخونه ؛ ولی خودتون میدونید قدرت در درون دستان چه کسانی هستش . ترامپ داره این همه ایران رو انگولک میکنه تا ایران یک سوتی بده ؛ تا مثل مور و ملخ بریزن توو کشور ؛ بعدش دارین از قدرت حرف میزنین .
در مورد گاو شیرده صحبت کردید ؛ فعلا که تا دلتون بخواد دخترهای ایرانی بابته فقر دارن زیر همین گاوهای شیرده میخوابن و عرب ها توو دهنشون پستونک میزارن ... لطفا شما دیگه از شیرده بودن حرف نزنین ...
البته زیاد ناراحت نباشید ... قبلش " قَبِلتُ " رو میگن ... و اسلامی هست ... گفتم بهتون بگم یهو جوش نیارین .
متاسفانه تمامی حرفاتون حقیقت محضه !
این کشور اگر میلیون ها مشکل داشته باشد باز هم می ارزد به 200 تا کشور دیگر.یک چیز که دل آدم را گرم می کند و باعث غرور ما است اینه که ما خدا پشتمونه امامان پشتمون هستن.امام زمان پشتمونه.امام زمان شیعه خانه خودشو ول نمی کنه.اولیای الهی مردان بزرگی در این کشور هستن که پشت ما هستند.و دشمنان ما آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند.به امید ظهور آقامون امام زمان عج اللهم عجل لولیک الفرج
سلام شما چطوری متوجه شدید خدا پشتتونه؟ امام زمان پشتتونه ؟ اماما پشتتونه ؟"
اصلا چطوری میشه فهمید خدا طرف کشورهای دیگه نیست ؟
متاسفانه به جای اینکه علمی صحبت کنید بیشتر سعی می کنید از چاشنی تحریک احساسات و مانند آن استفاده کنید.
بحث علمی یعنی استناد به منابع تاریخی، استدلال برهانی، و تحلیل عقلانی، و... که قابل پاسخگویی باشد.
ممنونم از اینکه سخنان غیر مستند ایشون رو مستند کردید!
فرض کنین که الان صدر اسلام هست ؛ و شما شنیدید که دینی به نام دین "اسلام" در عربستان ظهور کرده و طالب بررسی اون شدید .
چند کتاب در مورد دین اسلام میخونید و به حقانیت اون پی میبرید و اون رو دین خوبی شناختید .
در همین زمان ناگهان می بینید که سپاهیان اسلام می رسند پشت درب خونه شما و میخوان مردها رو بکشند و خانومها رو کنیز کنند .
شما هم یک دونه شمشیر در درون خونه خودتون نگه داری میکنید .
چه میکنید ....
1. شمشیر رو بر میدارید ... اولین سرباز اسلام رو می کشید ؛ دومین سرباز اسلام رو میکشید و همینجوری می کشید و می کشید تا همشون کشته بشن .
2. درب رو باز میکنید و ....
سلام،
فرض کنید یک سرباز سپاه اسلام آمد سمت خانهی ما و همینطوری بدون حساب میخواست خون بریزد و به حریم محترمی (چون طبق فرمایش شما اسلام را تا حدودی شناختهام و بعد با این افراد مواجه شدهام) تجاوز کند، من هم دیدم که هیچ تناسبی بین او و اسلام نیست، حالا اگر من او را کشتم آیا یک مسلمان را کشتم؟ نفر دوم را اگر کشتم چه؟ آیا مسلمان دوم را کشتم؟
مثل اینکه الآن عربستان بخواهد این کار را بکند ... من شک نمیکنم در کشتن این مسلمانان سپاه اسلام ... ما اصلاً ایشان را مسلمان نمیدانیم ...
اما اینکه گفتید صدر اسلام ... اینکه صدر اسلام و حملهی سپاه اسلام به ایران را اینطور توصیف کردید، ولو اینکه صراحتاً هم این را نگفته باشید، اما کمی مشکوک است که انگار میخواهید وسط دعوا نرخ تعیین کنید ... نگران اقامتتان در انگلیس هستید که اینطوری زدهاید تو خاکی؟
همه چیز که نه، اصلاً هیچ چیزیمون رو بابت جمهوری اسلامی نمیدیم، حتیٰ یک پول سیاه، تا چه برسه به آبرو یا جان ... اگر قرار باشد چیزیمون را بدیم برای اسلام میدیم، برای مبارزه با طاغوت میدیم ... حالا جمهوری اسلامی الآن سمت اسلام ایستاده، مگرنه چک سفیدامضا نداریم که اگر جمهوری اسلامی رفت تو پیله و به جمهوری اسلامی آمریکایی دگردیس شد باز هم پای کار باشیم ...
اگر جمهوری اسلامی شد ظالمی که یا خودش طاغوت شد یا رفت زیر پرچم یک طاغوت دیگه، ما هم زیر پرچمش وای نمیایستیم ... ولی فعلاً که تقریباً تنها علمدار اسلام است که مقابل طاغوت زمانه ایستاده، هر کی آزاده است و دوست دارد آبرو و عزت داشته باشه و توکلش به خدا باشه و با خدا قدرتمند باشه، بسمالله، میاد زیر پرچم جمهوری اسلامی ...
اینکه برید زیر پرچم طاغوت زمان که خون همهی مردم دنیا رو داره کیسه میکنه، از طاغوت دفاع کنید و مدام خوبیهایشان را به رخ ما بکشید و به عیبهایشان اعتنا نکنید، بعد به ما بگید که ما که رفتهایم زیر پرچم جمهوری اسلامی با این کارمان آبرو و عزتمان را از دست دادهایم و دیگر قدرت نداریم و از این دست حرفها، اینها دیگه شنیدنشون یک کمی سخته ... شما که میگید سختتره ... لااقل اینقدر آزاده باشیم که اگر به بدی اعتراض داریم به همهی بدیها اعتراض کنیم، چه جمهوری اسلامی و چه جاهای دیگه، یا همهی خوبیها را منصفانه ببینیم، نه فقط خوبیهای ظاهری یا واقعی هر کسی که مقابل جمهوری اسلامی ایستاده باشد را ...
و البته حق با شماست ... ما ظاهراً پیش ترامپ و اوباما و امثال آنها آبرو نداریم ... مسخرهامان میکنند ... ما هم دوست نداریم مسخرهامان کنند ... ولی میدانیم که هر وقت با خودشان تنها شوند، ولو اینکه از شدت تنفر و دشمنی با ما نزدیک باشد که بترکند، ولی باز باطناً برای ما احترام قائلند که اینقدر استوار مقابل فتنههایشان صبوری میکنیم و کم نمیآوریم ... به قول به مضمون امام معصوم علیهالسلام، اینها اگر میتوانستند مثل ما آزاده و باایمان و استوار در دفاع از حق باشند در مثل ما بودن از هم سبقت میگرفتند، ولی چون نمیتوانند و نفسشان مانع میشود دیگر از هیچ دشمنی و مسخرهکردنی فروگذار نمیکنند ... اینها تظاهر به عزت و قدرت هم که بکنند پیش خودشان میدانند که هیچ چی نیستند ... تحسبهم جمیعاً و قلوبهم شتّا
سلام و عرض ادب
حکومت پهلوی وابستگی به غرب را به ارث برد و درش ماند، ما ولی درش نماندیم ... محمدشاه قاجار رسماً روس بود، پهلویها اول انگلیسی بودند، بعد به آلمانها گرایش پیدا کردند، بعد کمی هم به روسها وا دادند، بعد آمریکایی شدند ...
اگر همین بحث را شما در زمان پهلوی به عنوان طرفداران قاجار و مخالف پهلوی میکردید میتوانستید بگویید که قاجار تلفن را به ایران آورد، قاجار لوکوموتیو را به ایران آورد، اما الآن کسی حتی فکرش را هم نمیکند که یک نفر بخواهد از قاجار خوب بگوید، قاجاری که با آقامحمدخان خونخوار شروع شد، با ناصرالدینشاه با آن سیرهی آنچنانی به اوج خود رسید، و محمدشاه سرسپرده و دست آخر هم یک نوجوان بیدستوپا ختم شد ... به هر حال افراد عموماً سیاه مطلق نیستند ... عثمان که عثمان بود یک روز حضرت علی علیهالسلام فرمودند که فقط یک بار دلم نسبت به او نرم شد، آن هم زمانی که پیش او بودم، عایشه آمد و صدایش به شکوه و شکایت و آه و نفرین بلند بود که چرا عثمان مقرریهای او و اهلش را مثل سایر مردم قرار داده است، عثمان هم حالش را گرفت و یادآور همان چیزهایی شد که عایشه و اولی و دومی به اهل بیت علیهمالسلام میگفتند که کسی از پیامبر ارث نمیبرد و امثال آن، عایشه هم داغ کرد و نفرین کرد و رفت، بعد عثمان رو کرد به حضرت علی علیهالسلام و پرسید که دلتان خنک شد؟ ... پهلویها هم کارهایی کردند ... ولی همه کارشان هم برای خدمت به کشور نبود ... راهآهن کشیدند ولی برای رفاه مردم یا برای سرویس دادن به انگلیس و روسیه برای حمل وسایل نظامی آنها؟ ... حالا سر ساختن پل ورسک هم رضاخان یک کاری کرد و مهندس آلمانی و خانوادهاش را برد زیر پل نگه داشت که اگر خراب شد آن مهندس آلمانی و خانوادهاش کشته شوند، یا یک نانوا که نون را گران فروخت را انداخت تو تنور، حالا یکی بر همین اساس بیاید و بگوید که ای وای بر غم از دست دادن رضا خان که چقدر دیر شناختیم که او چقدر بزرگ و قهرمان بود و پدران و مادران ما و پدربزرگها و مادربزرگهای ما چقدر جاهل و جوگیر بودند که نگذاشتند او ایران را بسازد و کذا و کذا ... اینها غفلتهای تاریخی است ... همین رضا خان کم آدم نکشت، کم باج به غربیها نداد، کم خون مردم را تو شیشه نکرد ...
ما مثل پهلویها وابسته و عبد و عبید غرب نماندیم، ولی وارث فسادهای دولتی آنها شدیم ... و هنوز هم درش گیر کردهایم ... همان موقع هم فسادهای اداری بود ... همان موقع هم بخور بخور بود ... تازه اعتراضی هم در کار نبود، الآن میشود اعتراض کرد که چرا رئيس جمهور در زعغرانیه آنطور زندگی میکند و برویم ببینیم از کجا آورده، اما آن موقع پادشاه و وابستگان به او حقّشان بود که داشته باشند ... مثل الآن که شاه انگلیس و خانوادهاش بودجههای سرسامآور دارند ولی امثال سر کار فرشته برمیگردد هم لابد فکر میکنند که خوب حقّشان است، شاه یک کشور ابرقدرت باید پولدار باشد که هر کاری که خواست بکند ... در سرود ملیاشان هم که رسماً دعا به جان ملکه میکنند که ملکه نعمت خدا به ماست ... یاد فیلم مردی برای همهی فصول میافتم که چقدر خوب نشان میدهد که سیستم پادشاهی انگلیس چطور بود و وضع پهلویها چطور بود ...
ما اگر بعد از نماز دعا میکنیم که خدا از نهضت امام خمینی و از امام خامنهای محافظت بفرماید، این دعاست، مثل ادامهی آن دعا که برای رزمندگان اسلام دعا میکند و ...
از این نظر با پیامبران که از طرف خدا هستند هم شبیه هستند و جایی که پیامبری محکوم بشود که چرا ادعا میکند از طرف خداست، جمهوری اسلامی هم خجالت نمیکشد که محکوم بشود ...
اما در مقابل این ادعا پادشاهان که خودشان را از طرف خدا بدانند فقط میگوییم که دلیلشان چیست که از طرف خدا هستند؟
بگذارید خودم از طرف طاغوت پهلوی و طاغوت انگلستان آیه بیاورم که این پادشاهان از طرف خدا هستند که شما زیاد دنبالش نگردید: «اللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ» ... این سؤال را یک نفر از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام پرسید که چرا شما مدام از حق خودتان برای حکومت میگویید وقتی خداوند گفته است که ملکش را به هر کسی که بخواهد میدهد و الآن هم به بنیامیه یا بنیالعباس داده است؟ امام علیهالسلام در جواب فرمودند که اگر کسی به تو لباسی بدهد و کس دیگری آن را از تو بدزدد آیا آن لباس از آن دزد است؟ این لباس به کسی داده شده است و کس دیگری غصبش کرده است ... پس به چیزی بیشتر از این آیه برای از طرف خدا بودن پادشاهان لازم است ...
جایگاه ولی فقیه اما با همان آیات و روایات به دست میآید ...
پس دو نفر یک ادعا کردهاند، ولی این درست نیست که بگوییم اگر یک نفر ادعای بیدلیل کرد دیگر هر کس دیگری که ادعای مشابه بکند هم حتماً باطل است ... و به طرز مشابه اگر کسی ادعای درستی کرد دلیل نمیشود بعد از آن هم اگر کس دیگری همان ادعا را کرد پس ادعای او هم درست باشد ...
مگر یک جمهوری اگر تأسیس شود همان اول برایش تاریخ انقضاء هم تعیین میشود؟
تاریخ انقضای حکومتهای کشورهای دیگر روی چه زمانی تعیین شده است؟
طرفداران حق اگر به قدرت برسند با چه منطقی بگویند که ما مثلاً ۱۲۴ سال حکومت میکنیم و بعد دوباره آن را به طاغوت تحویل میدهیم؟ یا رهایش میکنیم تا هر کی خواست برایش بجنگد و به دستش بیاورد؟
پادشاهی بله ولی جمهوری اسلامی حتیٰ پایههای حکومتیاش هم قابل نقد است ... مگر اینکه منظورتان از نقد چیزی باشد که گاهی به آن میگویند نقد نیست و مثلاً زدن تهمت یا ترویج شایعه است و تلاش برای جهت دادن به احساسات و منحرف کردن ایشان از واقعیتهای تاریحی و اجتماعی و ...
اگر هم منظور از نقد حکومت اسلامی در اصل نقد اسلام باشد، در این صورت خارج از فضای سیاست میتوان بحثهای دینی کرد ...
همانطور که در همین سایت همه جور سؤالی پرسیده شده و موافق و مخالف هم نظراتشان را میگذارند ...
وصلهی ترویج دین تشیع و پایداری بر اعتقاد و عمل به آن خیلی به پهلویها نمیچسبد، واقعاً فکر میکنید بچسبد؟
مگراینکه مثل کارتر که به مرحوم امام نامه نوشت و ایشان را به اسلام توصیه کرد منظورتان باشد که امام فرمودند خوب است آقای کارتر یک حاشیه هم بر عروةالوثقیٰ بزنند ...
یا مثل آن سربازی که امام توصیه کردند شما پای خودتان را از سیاست کنار بکشید که این حوزه کثیف است و مناسب شأن شما نیست، این هم توصیه به اسلام و امر به معروف و نهی از منکر در رژیم گذشته ...
مگرنه جشنهای ۲۵۰۰ سالگی را ترویج اسلام میدانید، یا کشف حجاب را؟ یا ممنوعیت عزاداری و امثال آن را؟
البته رضاخان اول که آمد همانطور که شما فرمودید خودش را اهل اسلام و سرباز امام زمان علیهالسلام معرفی کرد ... تاریخچهی جالبی از استقبال رضاخان در سال اول بعد از کودتایش از مجالس عزای امام حسین علیهالسلام، تا سختگیری کردنش نسبت به این مراسم در سالهای بعدی که جای پایش محکم شده بود را میتوانید در این صفحهی از روزنامه بخوانید ...
روح دموکراسی این است که در هر زمینهای اگر ۵۰ نفر کاربلد باشند و یک میلیون نفر کاربلد نباشند، آن وقت آن ۵۰ نفر ۵۰ رأی داشته باشند و آن یک میلیون نفر یک میلیون رأی ...
روح دموکراسی این است که در هر زمینهای اگر ۱۰۰ نفر خیرخواه مردم و با تقوا باشند و ۱۰۰ نفر فقط به دنبال منافع شخصی خودشان باشند باز هر کسی فقط یک رأی داشته باشد ...
بله در تئوری میتوان گفت که آن ۵۰ نفر کاربلد باید آموزگار آن یک میلیون نفر کارنابلد بشوند و ایشان را هدایت کنند تا همهی یک میلیون و پنجاه نفر رأی درست را بدهند، ولی بعد میبینیم که در زندگی اجتماعی همیشه هستند کسانی که میگویند ما هم کاربلد هستیم در حالی که نیستند و مردم را با انواع شبهات فریب میدهند و کارنابلدها هم همیشه قدرت تشخیص اشتباه را ندارند ... یا عدهای هستند که واقعاً هم کاربلد هستند ولی خیرخواه مردم و با تقوا نیستند و به فکر منافع مادی و غیرمادی خودشان و وابستگان به خودشان هستند و مردم را با همان کاربلدی خودشان فریب میدهند ...
رأی گیری برای ادارهی کشور مثل این است که رأیگیری بشود در جراحی یک شخص ... حالا سه نفر دکتر متخصص باشند، سه نفر دکتر عمومی، و دو نفر بقال و سه نفر مکانیک و چهارنفر نانوا و پنج نفر مهندس نفت و شش نفر مهندس کشاورزی و ... رأیگیری بشود که چه؟ ... اگر بگوییم وظیفهی متخصصهاست که به مردم آموزش بدهند که مردم تصمیم درست را بگیرند و رأی درست را بدهند، اصلاً برای چه متخصص باید چاقوی جراحی را بدهد به یک نانوا که بعد بخواهد به او آموزش بدهد؟ مردم مریضشان را دست رزیدنتها نمیدهند که برای یادگیری روی مریض ایشان تمرین کند، حالا مریضشان را بسپرند دست یک نانوا که چاقوی جراحی بزند به جوان مریضشان؟ ... بر اساس کدام منطق؟
متخصص باید جراحی کند، کارش را هم درست انجام بدهد، بعد هم مراحل انجام کار را برای مردم توضیح بدهد تا مردم هم بفهمند که چه شده است ... حالا خواستند بفهمند و نخواستند نفهمند ... مریض را جراح دارد جراجی میکند ...
اگر در اسلام و در قرآن امر به مشورت شده استِ، اینکه «وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ»، این هم ارتباطی به دموکراسی ندارد ... مسؤول کشور میتواند در باب یک موضوع با مردمش مشورت کند، ولی مشورت کردن وقتی دست آخر خودشان باید تصمیمگیرنده باشند فرق دارد با اینکه مشورت کنند و نتیجهی مشورت هر چه که بود به صورت کور لازمالإجراء و اجرایی شود ... در ضمن اینکه وقتی بحث مشورت پیش بیاید لازم نیست در باب هر موضوعی با تمام مردم به صورت یکسان مشورت شود، میتواند با دانشگاهیان مرتبط با آن موضوع جداگانه مشورت کرد، با کسانی که به موضوع از جهات مختلف نگاه میکنند جداگانه مشورت کرد و به نتیجهی هر مشورت وابسته به میزان ارتباط موضوع با تخصص ایشان وزنهای متفاوتی داد ... و اینکه گاهی هم ممکن است بشود با همهی مردم مشورت کرد ... گاهی هم اصلاً نیازی به مشورت نیست ...
مشکلات دموکراسی دقیقاً در روح دموکراسی هست ... و اگرچه بشود آرمانشهری را تصور کرد که مثلاً همه در همهی زمینهها متخصص و یکسان باشند، یا همیشه متخصصها به دیگران انتخاب درست را معرفی کنند و مردم را قانع کنند که خودشان انتخاب درست را انتخاب کنند، و همهی متخصصان و بلکه همهی مردم هم خیرخواه باشند ... ولی همچنان معتقد هستم که چنین آرمانشهری را مثل آب ۱۰۰٪ خالص نهایتاً بتوان در ابعاد کوچک در آزمایشگاه درست کرد و در طبیعت به طور طبیعی یافت نمیشود مگر در شرایطی مثل شرایط بعد از ظهور ...
آیا درست است با امید اینکه چنان جامعهی آرمانی شکل بگیرد دموکراسی را انتخاب کنیم و بعد بنشینیم به قول شما با سعهی صدر و آهستهآهسته با مراقبه منتظر شکلگیری چنان آرمانشهری باشیم؟
ایا مردم با داشتن تاریخ حتماً حرکتی رو به جلو خواهند داشت؟ نه ... یک نگاهی به تاریخ بیاندازید مردم از ۲۰ سال پیش خودشان هم عبرت نمیگیرند ... در همین تاپیک مشهود است که چطور واقعیتهای تاریخی کاملاً دگرگونشده و وارونه جا زده میشود، کلاغ را طوطی معرفی میکنند و به دیگران انگ میزنند که شما خونریز و عدالتستیز و ظالم و امثال آن هستید ... که اگر میگفتند اشکالی نداشت اگر بعد از آن ناگهان از بیآبروهای معاصر و تاریخ به عنوان الگوهای خوب یاد نمیشد ...
با این اوصاف، دموکراسی مدّ نظر شما جایی در بینهایت قرار دارد که با روال عادی نمیتوان حتیٰ به ان نزدیک هم شد ... و اگر قدرت دست شما بیفتد و بخواهید با خیرخواهی تمام اقدام به پیادهسازی این هدف خیر خودتان بزنید بعد از یک مدت یاد این فرمایش خودتان میافتید که معیارتان برای ارزشگذاری یک مکتب کارایی آن است و آن وقت دیگر به خودتان هم نمرهی قبولی نخواهید داد:[INDENT=2]
[/INDENT]
کاملاً موافق هستم ... و فکر کنم لااقل مسلمین کاملاً با این فرمایشات شما موافق باشند ... ما هم قبول داریم که هدف وسیله را توجیه نمیکند و راه و وسیله هر دو باید کاملاً درست باشند، اگرچه نشود یا نگذارند که به نتیجهی درست برسیم ... و این به نتیجه نرسیدن برای شما ظاهراً یعنی شکست و ملاک برای اشتباه بودن اینکه هدف وسیله را توجیه نمیکند ... پس اگر بخواهید نتیجهگرا باشید گاهی لازم میشود که برای رسیدن به نور از ظلمت استفاده بکنید، و ما هم معتقد هستیم که خیلی از کشورهای دیگر که به نتایج خوبی رسیدهاند از این راه جلو رفتهاند ... مثل چین که برای مبارزه با اعتیاد جوانان ناگهان ۴۰۰۰ نفر معتاد را سوار کشتی کرد و برد وسط دریا غرق کرد، در حالی که اسلام اجازهی این کار را به ما نمیدهد و به قول رضامارمولک اسلام دست ما را برای خیلی از اصلاحات ضربتی جامعه بسته است ... این است که گاهی شبهه درست میشود که اصلاً این حکومت قصد دارد کاری برای مبارزه با فساد بکند یا نه ... (این حرفم را دفاع از کمکاری در مقابله با فساد محسوب نکنید، کمکاری و سستی و مافیابازی و امثال آن بحثشان جداست)
ملاک برای خوب بودن چیست؟ اصالت با کدام یک است؟ گرفتن تصمیمهای درست؟ یا اینکه مردم خودشان تصمیم بگیرند؟
مثلاً کودکی که صلاحیت علمی و تجربی تصمیم درست گرفتن برای خودش را ندارد، و اگر یک بار تصمیم درستی گرفت هم استثناء و شانسی بوده باشد، چنین کودکی هم البته میخواهد که خودش تصمیمگیر خودش باشد ولی آیا عقل هم به همین موضع او رأی میدهد؟ ... مثل کودکی که اعتراض میکند که عجب من چرا اختیار خودم را هم ندارم وقتی میخواهم شبانهروز بازی کنم و بخورم و بخوابم، شما به او حق میدهید که خودش برای خودش تصمیم بگیرد و پدرش را از تصمیمگیری برای او منع میکنید؟ ... اینکه بگویید پدرش به او توضیح بدهد که چرا این تصمیمهای اشتباه به صلاح او نیستند یک چیز است، اینکه تصمیم را به همان کودک بسپارید و بگویید که ان شاء الله به مرور بهش آموزش میدهم و اگر گوش نکرد هم آنقدر سرش به سنگ میخورد که بالأخره درست شود، در این صورت شاید هم دست آخر درست نشود و معتاد و فراری از خانه شود و کارش به ناکجاآباد برسد ... گرچه این بحثها مفصلتر است ولی فقط میبینم که شما روی این موضع خودتان اصرار دارید و نهایتاً مثال میآورید که دیکتاتوری هم مثل دروغ است که همیشه بد است، حالا چرا بد است را دیگر توضیح نمیدهید ... جزء بدیهیات اولیه است؟ اولیالأولیات؟ به اجتماع نقیضین منجر میشود؟
سلام،
برای شما ایران مهمه؟ مثلاً یک روستای مرزی که ۵ کیلومتر با مرز فاصله دارد ناگهان برای شما خیلی فرق دارد با روستای مرزی دیگری در کشور همسایه که ۵ کیلومتر آن طرف مرز است؟ یا مثلاً آستارایی که در ایران است ناگهان خیلی متفاوت است از آستارای در کشور آذربایجان؟ ... اگر هست، برای چی هست؟ مگر این مرزهای سیاسی چه اصالتی دارند که مردم اینطرف ناگهان با مردم آن طرف اینقدر برایتان فرق میکنند؟ در طول تاریخ یک سری پادشاه که معمولاً هم از اراذل بودند با هم جنگ داشتند و این به کشور دیگری تجاوز میکرد و این هم چند سال بعد انتقام میگرفت، تا دست آخر رسیدند به این مرزها ... حالا اینکه آخرش این مرزها روی کجا ایستاد چه اهمیتی دارد؟ مردم اینطرف انسانتر شدند و مردم آنطرف کمتر انسان هستند؟
اسلام ارث را به رسمیت میشناسد ... یعنی مثلاً خانهای که به شما میرسد، ماشینی که به شما میرسد، اینها مال شما هستند، اگر کسی از شما بگیرد او غاصب است و وظیفهی شما دفاع از خودتان و داراییاتان ... مردم یک سرزمین هم وارثان آن سرزمین هستند، وارثان منابع و معادن آن ... و به طور معمول مالکان آنها ... حالا خوزستان نفت دارد، کویر لوت ندارد، نفت خوزستان اول برای مردم خودش هست بعد برای سایر جاها، اگر به مردم خوزستان داده نشود و کلاً با لوله ببرند برای جای دیگر و پولش را هم ندهند اشکال دارد، یا منابع طبیعی شهرها و استانهای دیگر هم همینطور اول برای مردم همان منطقه است و بعد برای سایر جاها ... اصلاً جداییطلبها خیلی وقتها بر همین اساس میخواهند از حکومتهای مرکزی جدا شوند که منابعشان صرف خودشان بشود ... حالا وقتی یک حکومت مرکزی روی مجموعهای از شهرها و استانها حاکم میشود، سعی میکند منابع را طوری مدیریت کند که کل آن کشور بهرهمند بشوند، البته که هنوز باید خوزستان از منابع خودشان سهم داشته باشند، ولی در پرتوی حکومت مرکزی و اشتراکات فرهنگی و زبانی و امثال آن، دیگر یک خوزستانی نمیگوید که چرا من نباید در رفاه کامل باشم وقتی میبیند که برخی جاهای کشور از نظر منابع طبیعی محروم هستند ... این خیلی انسانی است که مردم حاضر شوند تحت لوای یک حکومت مرکزی منابع خودشان را بهم سهیم شوند، در خوشیها و ناخوشیهای یکدیگر سهیم شوند، فقط به فکر رفاه خودشان نباشند ... حالا هر چه وجوه اشتراک بین مردم مناطق مختلف بیشتر باشد این احساسات هم بیشتر میشود، مثلاً مردم کرد چند شهر و استان قاعدتاً راحتتر هستند که بیشتر با خوشیها و ناخوشیهای خودشان شریک شوند، ولی بخاطر اشتراکاتی که با بقیهی کشور هم دارند با آنها هم منابع طبیعیاشان را سهیم میشوند، هم میدهند و هم میگیرند ... حالا ما برای چه باید تمام این مناسبات را محدود به مرزهای سیاسی کنیم؟ اگر بد است همه جا بد است، شما باید فقط به مردم شهر خودتان اهمیت بدهید، بلکه به محلهی خودتان، بلکه به خانوادهی خودتان و خانهی خودتان و همسایهی خودتان ... یعنی محلهاتان عوض شد یک نفر لات باید سر راهتان را بگیرد و بپرسد «بچهی این محلّی؟ ... نیستی؟ ... اگر نیستی راهت رو بکش و برو بیرون» ... و اگر بد نیست و خوب است دیگر چرا اینقدر مدام مرزهای سیاسی را به رخ میکشید؟
شما اگر وطنپرست هستید و جانتان را میدهید برای مشت خاک جانتان را میدهید؟ مشت خاک وقتی شرافت یافت که در قالب انسانی خلق شد، لازم نیست بخاطر یک مشت خاک جانتان را بدهید، برای خاک که هیچ، برای طلا هم جانتان را ندهید ... ما گاهی شعارزده میشویم ... وطنپرستی اگر درست فهمیده نشود و فقط بگوییم باکلاس است و روشنفکری است و امثال آن، بیارزشترین شعارهاست ... اما دفاع از کشور مقابل غارتگران و متجاوزان به حقوق هموطنان، گرفتن داراییهای ایشان به ناحق، این کار خوبیه ... و به همان دلیل که کار خوبیه دفاع از مردم مظلوم کشورهای دیگر هم کار خوبیه ...
اگر دفاع از مردم غزه و لبنان و یمن و نعراق و سوریه و امثال آن که به حقوقشان تجاوز شده است کار بدی است، دیگر دم از وطنپرستی زدن و عشق به هموطن و امثال آن هم کار خوبی نیست ... یکجور استاندارد دوگانه است ... مثل اینکه بگویید من به همسایهی دست راستیام باید احترام بگذارم و جانم را هم برایش بدهم، ولی نسبت به همسایهی دستچپیام هیچ مسؤولیتی ندارم و اگر برای افطار بهش آب و خرما بدهم هم پولم را ریختهام دور ...
اعتبار ما به پاسپورت ما هست؟
آنها که به ما میگویند باید بروید برای همه جا ویزا بگیرید، آنها که به ما میگویند تروریست، آنها خودشان اعتبارشان را از کجا کسب کردهاند که حالا صلاحیت بررسی اعتبار ما را داشته باشند؟
۲۰ سال پیش که اروپا بودم میدیدم که مثلا برای همهی مردم که وارد کشورشان میشوند یک صف چک کردن پاسپورت میگذاشتند و برای آمریکاییها یک صف جداگانه که زودتر بتوانند رد بشوند و کمتر در صف بایستند ... این اعتیار را آمریکاییها چطور توانستند با حمایت از اسرائيل و دامنزدن به هر فتنهای در سرتاسر جهان کسب کند؟
ظاهراً برای شما خیلی مهم است که رؤسای مافیا و خونآشامها شما را تحسین کنند ... اگر بخواهید کشته یا خورده نشوید باید هم برایتان مهم باشد ... اما فهم من از آزاده بودن چیز دیگری است ...
تا قدرت را چه بدانید ...
یزید در مجلسی که اسرای کربلا را پیش او آوردند قدرت داشت که آن خانم را برای بردگی تسلیم آن مرد بیشرم کند، ولی حضرت زینب سلاماللهعلیها فرمودند که تو نمیتوانی به ما دست یابی، و آخر هم دست نیافتند، قدرتش را نداشتند؟ چرا داشتند! پس چرا نتوانستند؟ کار از دست ایشان خارج بود ...
در همان مجلس که یزید خواست امام سجاد علیهالسلام یا امام باقر علیهالسلام را بکشد امام باقر علیهالسلام به او گفت که تو میتوانی ما را بکشی ولی فرعون نمیتوانست موسیٰ علیهالسلام را بکشد، چون فرعون زنازاده نبود ولی تو هستی ... حالا فرعون که زنازاده نبود با آن همه سرباز و خدمه نمیتوانست حضرت موسی علیهالسلام را بکشد؟ میتوانست، ولی نکشت، چون کار از دست او خارج بود ...
آمریکا میتواند غلط بکند ولی نمیکند، چون کار از دستش خارج است ... این است که فقط تهدید میکند ... پس کسی که باورش به وعدههای خدا باشد میداند که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ... تا زمانی که مردم پشت ولایت فقیه باشند آسیبی به ایشان نمیرسد، اگر از ولایت حق به ولایت طاغوت خارج شوند آمریکا که هیچ، ترکیه و عربستان هم ممکن است به ما حمله کنند و ایران را ظرف ۱۰ روز فتح کنند ...
شما فقط «گمان میکنید» که میخواهید مانع جنگ شوید، مگرنه با توصیه کردنتان به اینکه جمهوری اسلامی ذلیل غرب شود که غرب هم از تحریمهایش دست بردارد و جمهوری اسلامی هم مثل بردگان دیگر طاغوت به نوایی برسد و ایرانخودرو مثل هیوندایی را بسازد و امثال آن، عملاً دارید ایران را خلعسلاح میکنید ... همان چیزی که ظریف گفت، اینکه معلوم نیست اگر کوتاه بیاییم ولمان کنند، ولی اگر کوتاه نیاییم ولمان نمیکنند ... و تجربه میگوید که اگر کوتاه بیاییم هم ولمان نمیکنند تا اینکه آخرین شخص آزاده در ایران هم تن به ذلت بدهد یا کشته شود ... تازه آن موقع است که ایران میشود مستعمرهی ایشان ... همان مستعمرهای که شما برداشت وارونهای از آن را ارائه کردید ... و تازه میبینید که مستقل از اینکه مسلمان باشید یا نباشید، که ایرانی موافق نظام باشید یا ایرانی مخالف نظام، از نظر آنها شما به هر حال مثل خودشان نیستید و شما را هرگز یکی از خودشان نمیشمرند ... و این ننگ بخاطر به دنیا آمدن شما در ایران است نه بخاطر اینکه حکومت ایران چه باشد، حتی دیدهام که اروپاییها از رفتار مستکبرانهی برخی آمریکاییها چقدر عصبانی بودند که یعنی آنها خودشان را بهتر از ما میدانند و ما را تحقیر میکنند و مثلاً میگویند شما نمیتوانید با درست کردن اتحادیهی اروپا مثل ما ایالات متحده بشوید وقتی زبانتان متفاوت است و چه و چه ... خوی استکباری در نگاه جمعیتی آنها نهادینه شده است، مثل خوی استکباری برخی ایرانیها نسبت به افغانها ... و ایرانیها هم کم باورهای آریایی و استکباری و نژادپرستی و امثال آن ندارند ...
صرفنظر از ادبیات مستهجنی که به کار میبرید، من هم موافقم که گاو شیرده خواندن عربستان بر خلاف آنچه گاهی تصور میشود توهین نبوده است، چون هر عبارتی را باید در فرهنگ همان جامعهای که این مثل درشان رواج دارد فهمید که چه باری دارد ... و ظاهراً این که عربستان گاو شیرده باشد از نظر آمریکاییها توهین نیست ... گرچه آمریکا برای عربستان مثل آدمکشی است که اجیر شده است تا عربستان بتواند دشمنیهای خودش را با شیعه و اسلام حقیقی عملیاتی کند و نفرت خودش را پیادهسازی کند، کما اینکه همان اول که به قدرت رسیدند هم چه از شیعه و چه از اهل جماعت کلی آدم کشتند ... انگلیس هم به ایشان میدان داده باشد و آمریکا هم که به نوعی ایشان را علم کرده باشد، ایشان خودشان مشتاق دست یابی به فرصتی بودند تا بتوانند فجایعشان را به بار بیاورند ... حالا برای این کار به آمریکا و کشورهای دیگری مثل آن باج هم میدهد، و گاهی مطابق میل آنها هم عملهایی را انجام میدهد، ولی اگر خوب نگاه کنیم در بیشتر کارهایی که میکنند اهداف خودشان را دنبال میکنند و آمریکا مثل کارچاقکن آنهاست، مثل کاری که برای اسرائيل هم انجام میدهد که مثلاً در شورای امنیت هر چیزی مخالف اسرائيل را وتو میکنند ... گرچه عمدهی حمایتهای آمریکا از اسرائیل مبنای ایدئولوژیک دارد، مبنایی که در حمایت آمریکا از عربستان اهمیت ثانویه دارد و بیشتر برای مقابله با ایدئولوژی ایران است و نه حمایت از خود عربستان، به همین خاطر هم حمایت از عربستان تا وقتی است که عربستان خواستار این حمایت باشد و گاو شیرده هم در این وضعیت مطرح میشود ... تازه به همین خاطر هم هست که مدام عربستان را تهدید میکنند که اگر سر کیسه را شل نکنید ما هم دست از حمایت شما برمیداریم و مقابله با تهدید ایران برای اسرائیل و اهداف خودمان را به طریق دیگری دنبال میکنیم ...
بقیهی فرمایش شما هم جسارتاً با فرهنگ کشوری که ازش رفتهاید همخوانی ندارد، اگر با فرهنگ کشوری که بهش رفتهاید همخوانی دارد ... اگر در جامعهی ما ازدواج اینقدر به تأخیر نمیافتاد شاید این حرفها هم اینقدر بین جوانان رواج پیدا نمیکرد ... این هم از ارثهای منحوس پهلوی برای کشور ماست که سن ازدواج را اینقدر بردند بالا و متعه را اینقدر در نظرها زشت جلوه دادند ... تا جایی که اگر از این حرفها زده شود زشت نیست ولی اگر برای نیاز جنسی خود متعه کنند لابد خیلی شهوتپرست هستند ... این نقص اولاً به تجددگرایی پهلویها و غربزدگی روشنفکران آنها برمیگردد، ولی در مرتبهی بعدی به جمهوری اسلامی برمیگردد که با این همه وسایل تبلیغاتی قدم از قدم برای اصلاح این رویهی اشتباه برنداشت، تازه به آن دامن هم میزنند با این فیلمها و سریالهای خیلی وقتها به درد نخورشان ...
[FONT=arial]سلام
[FONT=arial]
[FONT=arial]ما زبـان را ننگـریم و قال را
[FONT=arial]ما روان را بنگریم و حال را
[FONT=arial]به قیل و قال ها توجه نکنید موجب حواس پرتی است
[FONT=arial]روان و روح حاکم بر دو حکومت استبداد و دیکتاتوری است.
[FONT=arial]
[FONT=arial][SPOILER]در نگر من همان حرف یزید صحت دارد نه خبری هست و نه خبری آمده[/SPOILER]
[FONT=arial]همانطور که خود شما بیشتر مستحضر هستید بسته به اینکه این افراد تنها مراجعه کننده ساده باشند که تفاوتی نمیکند یا اینکه برای مسئولیتی خاص مامور به مراجعه شده اند بسته به اهمیت موضوع ارجاع ایشان معارفه و استوارنامه و مراقبه از ایشان در حسن اجرای وظیفه شان روشهای مختلف وجود دارد و یا اینکه اداره مزبور به کل فاقد حراست و بی درو پیکر باشد که عموم مراجعه کنندگان با هر نیت یا سمتی برایش علی السویه هست و به همه با هر ادعایی اعتماد پیدا میکند
[FONT=arial]
[FONT=arial]هر قدر که حکومت پهلوی و سایر حکومتهای سایق بر ایران تابع دین بودند حکومت جمهوری اسلامی هم به همان اندازه تابع دین هست و ما در این مقال به اظهار نظر های ایشان و نظر به قانون اساسی اکتفا میکنیم
[FONT=arial]شابد متضاد به نظر برسد ولی بعد از اشاعه اسلام در ایران هیچ حکومت غیر اسلامی در ایران پانگرفته و از همان ایتدای حکومت هخامنشی هم هیچ حکومت غیر مذهبی و بدون حضور روحانیت در ایران مستقر نبوده به استثنای اشغال ایران توسط یونانیان و یا حمله مغول که البته آنها هم مذهبی بوده اند ولی به مذهبی غیر از عامه مردم
[FONT=arial]متمم قانون اساسی مشروطه [FONT=arial]مورخ ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ ه.ق:
[FONT=arial]اصل اول: مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشریهاست باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد.
[SPOILER][FONT=arial]اصل دوم: مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شدهاست باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و سَلم نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجود هم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسامی بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلس عنوان میشود به دقت مذاکره و غور رسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشنه باشد طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علماء در این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجة عصر عجل الله فرجه تغییرپذیر نخواهد بود.[/SPOILER]
[FONT=arial]رضاشاه بنابر مخالفت روحانیت از داعیه جمهوری دست برداشت این غیر از تبعیت از اسلام هست؟
[FONT=arial]محمدرضا شاه به تبعیت از روحانیت راضی به تبعید امام خمینی شد این به غیر از تبعیت از اسلام هست؟
[FONT=arial]گرچه سخنان بسیاری از محمد رضا شاه در افتخار به دین اسلام و تبعیت از ان موجود هست:[SPOILER]
[FONT=arial]«من شخصاً یقین دارم که اگر هر فردی به تکالیف اسلامی عمل نماید و احکام آن را محترم شمارد، هم خود از فواید آن بهرهمند میگردد و هم دیگران را منتفع میسازد؛ حقِّ کسی را پایمال نمیکند و دستگیری از ضعیف را شعار خود میداند.»
[FONT=arial]پیام به جشن مشروطیت، ۱۶ مرداد ۱۳۳۱
[FONT=arial]«در آنچه مربوط به خودِ من است، هیچ گونه نظرِ کینهتوزی ندارم و قلبِ صافِ من کانونِ بغض نبوده و نخواهد بود. امّا در موردِ تجاوز به مقدّساتِ ملّی و قانون اساسی، نمیتوانم هرگز گذشت داشته باشم.»
[FONT=arial]پیامِ او به ملّتِ ایران هنگامِ بازگشت به کشور، پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به تاریخ ۱/۶/۱۳۳۲
[FONT=arial]«باید روح ایمان و فداکاری را که اولین درس مکتب اسلام است به فرد فرد مردم این مملکت که تشنة اصلاحات هستند به نحو احسن آموخت، زیرا تنها راهِ ترقی و عظمت هر ملتی مجاهدت و از خودگذشتگی افراد آن ملت است، و دین مبین اسلام در تمام شئون زندگی این درس بزرگ را به ما دادهاست.»
[FONT=arial]در حضور هیئت رئیسه مجلسین در سلام خاص عید فطر، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۵
[FONT=arial]«باید علاوه بر تعلیمات دینی، روحیة مذهبی و نیروی اخلاقی و معنوی شاگردان هم تقویت شود، زیرا وجود ایمان در جوانان و اطلاع آنها بر حقایق تعالیم اسلامی که مترقیترین ادیان جهان است، آنها را مسلماً وطنپرست، امین، صادق و پرهیزکار بار میآورد.»
[FONT=arial]در جلسه هیئت دولت، ۷ آذر ۱۳۳۹
[FONT=arial]«من معتقدم که از اول خلقت بشر تا کنون هیچ دینی مثل دین مبین اسلام این همه اصول اخلاقی را که توأم با فعالیت دنیوی بوده و با ترقیات زمان هم موافق باشد در نظر نگرفتهاست.»
[FONT=arial]در جلسه هیئت دولت، ۷ آذر ۱۳۳۹
[FONT=arial]«ایمان و اعتقاد راسخ من به اصول حقّة اسلامی همواره بزرگترین راهنمای من در خدمت به ملت و مملکت بودهاست.»
[FONT=arial]در سلام عید غدیر، ۲ خرداد ۱۳۴۱
[FONT=arial]«ما احکام اسلام را راهنمای عقیده و فکر وعمل خود قرار دادهایم و خوشبختانه نتیجه و ثمره این رویه را به خوبی مشاهده میکنیم. شک نیست که در آینده نیز همواره راهنمای ما همین تعالیم خواهد بود، زیرا تردید نداریم که بهترین جوابگوی روحی و حتی مادی دنیای امروزه همانا تعالیم عالیه اسلامی است.»
[FONT=arial]در سلام عید مبعث، ۲۰ آبان ۱۳۴۵[/SPOILER]
[FONT=arial]شاه و اجانب جز با همراهی روحانیت و جدایی ایشان از مصدق نمیتوانست موفق به کودتای 28 مرداد بشود.(کما اینکه برای انجام کودتا به همه بودجه ای که برای کودتا پیش بینی شده بود نیاز نشد و هنوز با وجود گذشت 60 سال همه مدارک کودتا ازحالت طبقه بندی خارج نشده)
[FONT=arial]و رضا شاه قبل از مأیوس شدن از روحانیون در همراهی ایشان در مدرنیته کردن ایران در مراسم عزاداری شرکت میکرد
[FONT=arial]و اگر اعتقادات شخصی و عدم مخالفتش با روح اسلام و روحانیت نبود. مثل معاصر خود کمال آتاتورک دارای سواد و بینش و جسارت کافی نبود. باید بر جمهوری اصرار میورزید تغییر خط را اجرا میکرد و دروس دینی را حذف میکرد و مدارس مختلط اجباری دایر میکرد. که نکرد!
[FONT=arial]
[FONT=arial]ای کاش واقعا انسان کامل و معصوم وجود داشت یا میتوانست وجود داشته باشددر تمنای همین خیالات این چنین ابتر مانده ایم
[FONT=arial]دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
[FONT=arial]کز دیو و دد ملولـم و انسانم آرزوست
[FONT=arial]گفتند یافت مینشــــــــــود جستهایم ما
[FONT=arial]گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
[FONT=arial]به لحاظ تاریخی انسان کامل یا معصوم وجود نداشته و ندارد
[FONT=arial]و به لحاظ منطقی انسان بافته شده از ژنتیک و فرهنگ و محیط خویش هست از آنجا که چینش ژن متعالی و بی نقص و عاری از کاستی وجود ندارد و فرهنگ ها هم هیچگاه غنی و متعالی نیستند تا با آموزش خود موفق به تربیت افراد یا نسل سرشار از علم و دانش و مترقی و خیرخواهِ انسان و طبیعت بشوند؛ محیط هم همواره غنی از منابع طبیعی بی حد و حصر نبوده و نیست. بنابر این هر انسانی هر چند بزرگوار و شایسته، باز در زندگی خود دچار کاستی و خطاهایی میشود که ما را از داشتن انسان کامل و معصوم محروم میکند
[FONT=arial]
[FONT=arial]دوست من در برقراری افضلیت ولی فقیه محتاج تاسیس مجلس خبرگان و تایید شورای نگهبان گلچین شده از طرف ولی فقیه هستیم این یعنی دور چگونه میتوانید ولی فقیه را عملا برکنار کنید یا اصلاح کنید یا بر آن نظارت داشته باشید
[FONT=arial]
[FONT=arial]به عمل کار برآید به سخندانی (سخنرانی) نیست
[FONT=arial]آن یکی پرسید اشتر را که هی
[FONT=arial] از کجا میآیی ای اقبـــــال پی
[FONT=arial] گفت از حمـــــــام گرم کوی تو
[FONT=arial] گفت خود پیداست در زانوی تو
[FONT=arial]حجم فساد و ناکارآمدی خود شاهد مؤثر بودن نظارت بر رهبری هست
با سلام.
شماهمیشه آمارهای تان را به همین دقت ارائه میفرمایید؟
البته من فرمایش شما را که منظور نظرتان را نشان میدهد عرض کنم:
همه باید قبول دارند که روزی امام زمان(عج) و موعود تمامی ادیان خواهد آمد و همه باید...
احتمالا شما ازاین باید که دلخواه شماست نتیجه گرفته اید که هست!
راجع به تاپیک هم هرچند بحث مفیدی است ولی حقیقتا چه جای بحث و گفتگو میماند وقتی یار از در و دیوار در تجلی است! اکثریت مردم خود شاهدند...
لکن به اجمال میتوان گفت مع الاسف هر دو نظام در زمره نظامهای استبدادی طبقه بندی میشوند...
نظام استبدادی (یا دیکتاتوری یا حکومت فردی یا گروهی خاص بر مردم) یک نظام ایستا و عموما واپس گرا است که مبتنی بر محدود کردن آزادیهای مشروع مردم است.
بلحاظ سیاسی تقریبا تفاوتی بین هر دو نظام نیست. هیچ یک مردم را در گستره سیاست و حکومتداری چندان محرم نمیداند . عموما مردم در این زمینه به شدت محدود هستند.
البته نظام فعلی را نمیتوان یک حکومت کاملا توتالیتر و تمامیت خواه دانست. قطعا مصادیقی از مشارکت مردم در بخشهایی از حکومت میتوان مثال زد. لکن هرچند وصله هایی (عموما ناجور و به سختی البته!) در دوره های مختلف با اندک شدت ضعف از مصادیق دموکراسی هم میتوان در آن یافت لکن از یک نظام مبتنی بر دموکراسی حداقلی هم فاصله بسیار دارد.
در مقام مقایسه ، و در زمینه اعمال محدودیتها، نظام سابق بخشی از آزادیهای فردی و اجتماعی را محترم میداشت(به استثنای آزادی سیاسی) که البته در نظام فعلی این شقه از آزادی هم به محاق رفته ...
اصل دوم: مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شدهاست باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و سَلم نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجود هم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسامی بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلس عنوان میشود به دقت مذاکره و غور رسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشنه باشد طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علماء در این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجة عصر عجل الله فرجه تغییرپذیر نخواهد بود.
رضاشاه بنابر مخالفت روحانیت از داعیه جمهوری دست برداشت این غیر از تبعیت از اسلام هست؟
محمدرضا شاه به تبعیت از روحانیت راضی به تبعید امام خمینی شد این به غیر از تبعیت از اسلام هست؟
گرچه سخنان بسیاری از محمد رضا شاه در افتخار به دین اسلام و تبعیت از ان موجود هست:
شاه و اجانب جز با همراهی روحانیت و جدایی ایشان از مصدق نمیتوانست موفق به کودتای 28 مرداد بشود.(کما اینکه برای انجام کودتا به همه بودجه ای که برای کودتا پیش بینی شده بود نیاز نشد و هنوز با وجود گذشت 60 سال همه مدارک کودتا ازحالت طبقه بندی خارج نشده)
و رضا شاه قبل از مأیوس شدن از روحانیون در همراهی ایشان در مدرنیته کردن ایران در مراسم عزاداری شرکت میکرد
و اگر اعتقادات شخصی و عدم مخالفتش با روح اسلام و روحانیت نبود. مثل معاصر خود کمال آتاتورک دارای سواد و بینش و جسارت کافی نبود. باید بر جمهوری اصرار میورزید تغییر خط را اجرا میکرد و دروس دینی را حذف میکرد و مدارس مختلط اجباری دایر میکرد. که نکرد!
سلام جناب متحیر
پس حکومت معاویه و یزید هم اسلامی بوده از نظر شما ... آنها هم حرفهای با رنگ و بوی اسلامی زیاد میزدند
... اگرچه یزید همانطور که شما هم در نقل قولی از او موافقت خودتان را با او ابراز کردید، حتی دیگر گاهی حرف هم نمیزد و فسق علنی داشت ... محمدرضا شاه از این نظر بیشتر شبیه یزید بود تا معاویه ...
حالا سؤال این خواهد بود که آیا جمهوری اسلامی هم فقط حرف میزند همانطور که معاویه فقط حرف میزد؟ و فقط ظواهر را رعایت میکند همانطور که معاویه هم فقط ظواهر را رعایت میکرد (پهلویها اگرچه ظواهر را رعایت میکردند ولی ایشان هم خیلی زود فسقشان علنی شد، نه اینکه ردههای چندم نظام شاهنشاهی فقط فسق کند، خودشان فسق میکردند)؟
...جواب این است که نه ... جمهوری اسلامی علیرغم کلی نقص که دارد ولی در حدّ آن حکومتهای قبلیاش متوقف نشده، و آنچنان پسرفت نکرده است ... خودش مانع گسترش دین نشده و به گسترش آن کمک کرده است ... حالا در خود جمهوری اسلامی و دشمنان جمهوری اسلامی در خارج یک عده دارند ساز مخالف میزنند و عدهای را هم همراه کردهاند، اینها موانع کارکرد حکومت هستند و نه جزء اصلی حکومت ... وجود یک تعداد خالهخرسه فرق دارد با جهتگیریهای اساسی نظام که چطور باشد ... در زمان معاویه دستور داده شد که احادیث نبوی پخش نشود، روی منابر به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بد و بیراه بگویند، در زمان رضا شاه هم حجاب از سر خانمها کشیدند ...
[FONT=arial]راستی یزید هم برای جنگ با امام حسین علیهالسلام از شریح قاضی فتوای شرعی گرفت که این کار درست است ... اگر نقل قول شما از او درست باشد عجیب است که او به هیچ چیزی اعتقاد نداشته ولی برای هر کاری که داشت برایش مهم بود که شرعاً کارش درست باشد؟
حالا شاه یک چیزی بگوید شما نقلش میکنید و میفرمایید[FONT=arial]ما زبـان را ننگـریم و قال را ... ما روان را بنگریم و حال را؟
بستگی دارد کتاب تاریخ از نظر شما چه کتابی باشد ... ما کتاب تاریخ که به وجود معصوم و انسان کامل صحه بگذارد کم نداریم
انسان اراده و اختیار دارد، و در سر هر دو راهی انسان مختار است که کار درست را انجام بدهد یا ندهد ... «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا *قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا» ... حالا چطور به لحاظ منطقی احتمال اینکه کسی همیشه انتخاب درست را بکند منتفی کردید؟ ... اثبات شما اثبات منطقی بود؟ ... شما با این استدلال حداکثر میتوانید نتیجه بگیرید که عموم مردم به صورت متوسط معصوم نیستند، ما هم مشکلی با این نتیجهگیری شما نداریم، گرچه پیشفرضهایتان در این استدلال را هم خالی از اشکال نمیدانیم
آنها فقیه بودن طرف را چک میکنند و نه موافق رهبری بودن ایشان را ... هیچ وقت فکر نمیکردم شکر خدا کنم که شخصی مثل علیمحمد دستغیب چند دوره در خبرگان رهبری حضور داشت، کسی که شدیداً مخالف رهبری بود، تا جایی که در اقلیتی که قرار داشت سایر اعضاء میخواستند عذر او را بخواهند ولی خود حضرت آقا در جایگاه رهبری این اجازه را ندادند ...
ناظران بر عملکرد رهبری میگویند ایشان همچنان بهترین گزینه برای این جایگاه هستند، پس ایراد اگر هست که هست در جای دیگر است، موضع ما هم همین است ...
ما هم حجم زیاد فساد و ناکارآمدی را شاهدیم، ولی مقدمات بحثی که در ذهن شماست به طور منطقی و الا و لابد به نتیجهای که بیان فرمودید ختم نمیشود ...
ماهوارهها مردم را بازی میدهند، دشمنان داخلیهای بیکفایت را هم بازی میدهند، و مردم جو زده هم تا یک موج به نقل کسی یا بر علیه کسی ایجاد شود میروند و به همان بیکفایتها رأی میدهند ... بعضیها هم اولش با کفایت ظاهر میشوند و بعد کمکم بیکفایت میشوند که همین هم خودش جای بررسی دارد، و معمولاً کسی هست که در زندگی ایشان موش میدواند و خود اینها هم باطناً آنقدر قوی نیستند که از هر فتنهای سر بیرون بیاورند ...
سلام
در مورد جمهوری اسلتمی میخواستید بگویید آزادیهای نامشروع ولی اشتباهاً گفتید آزادیهای مشروع ... مگراینکه شرع را آیتالله آمریکا و آیتالله انگلیس و امثال ایشان که در شورای نگهبان سازمان ملل تشکیل جلسه میدهند تعیین کنند که حالا جمهوری اسلامی آزادیهای مشروع را از مردم میگیرد ...
آزادیهای فردی و اجتماعی مشروع یا نامشروعی که محترم میدانست؟
حداکثر مثال از آزادیهای مشروع گرفته شده از مردم در جمهوری اسلامی شاید بتواند منع رفتن زنان به ورزشگاه را مثال زد که همان را هم نمیتوان مشروع در نظر گرفت، چرا که ما در اسلامی احکام ثانویه را هم داریم ... مشکلات دیگری هم هست که برخی مسؤولین روی بودنش اصرار دارند و این جای اعتراض دارد، ولی چون منظور شما در نگاه نخست توسط عمدهی مردم به چیزهای دیگری برگردان میشود که آزادیهای جنسی و آزادی پوشش و آزادی مشروب و امثال آن از جملهی آنها هستند، بخاطر همین خواستم یادآور بشوم که دقیقاً همانطور که شما هم درست متوجه شدید یک فرق اساسی بین جمهوری اسلامی و حکومتهایی مثل پهلوی این است که چیزی که خدا منع کرده است را اجازه ندهد و چیزی که خدا اجازه داده یا واجب کرده است را منع نکند ... فرقهای دیگری هم هست که در جاهای دیگر تاپیک بیان شدهاند، مثل آزاده بودن و بندهی غرب و شرق نبودن و امثال آن ...
کدام خانم در این تاپیک میتواند بگوید که من حاضر هستم که حجاب نداشته باشم و بتوانم دوستپسر داشته باشم یا نعوذبالله همجنسگرا باشم و این وضع من را هم همه بپذیرند، در عوض اگر عربستان جنایت کرد و آمریکا گفت شتر دیدید ندیدید ما هم بگوییم چشم، سرمان را مثل کبک میکنیم در برف که انگار ندیدیم که چه شد، حالا یک عده هم مظلوم مردند، این رسم همیشهی تاریخ است، دریاب کنون که نعمتت هست به دست، کین دولت و ملک می رود دست به دست ... در این تاپیک هست خانمی که اینطور باشد؟ اگر نیست، بفرمایند که پس چطور میتوان از مرز نقد دلسوزانه بودن برای این نظام گذشت و تبدیل به مخالف نظام شد، با شعارهایی مثل این شعار که باید با جهان (منظورشان فقط همان آمریکا و اروپاست) تعامل سازنده (بزک شدهی همان بردهی شرق و غرب شدن، چرا که وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ) داشت؟
کسانی که میپسندد که ایران آزاده نباشد و به جای عبد و عبید بودن برای خدا عبد و عبید برای طاغوت باشد، چنین کسانی دیگر حداقل نگویند که انسانیت برای ما مهم است و حقوق بشر برای ما مهم است، مگر آنکه منظورشان از حقوق بشر اجازهی ازدواج رسمی با همجنس، اجازهی برهنگی و بیبندوباری جنسی و امثال آن باشد، که در این صورت ما اصلاً بحثی با ایشان نداریم ... اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
و اگر هم میخواهند حکومتشان اسلامی باشد، و آزاده باشد، و از مظلوم دفاع کند، فقط جمهوری اسلامی نباشد، بفرمایند که از نظر ایشان در شرایط فعلی چه طور دیگری میتوان بود؟
من یکی از سوالهایی که دارم این هست ...
تا کی !!!
یعنی واقعا این یکی از سوالهای من هست که تا کی میخوان ادامه بدن ...
کمونیسم و سایر سیستم ها یه روزی به اینجا رسیدند که فهمیدند دارند جلوی رشد و پیشترفت رو میگیرند ؛
عذر خواهی کردند و کنار کشیدند .
با این شرایطی که ترامپ تعیین کرده برای برداشتن تحریم ها
با این حمایت هایی که دنیا دارند از حرف های ترامپ میکنند .
هیچ شکی برای من وجود نداره که ایرانی ها نمیتونند دوم بیارند ...
به مرور زمان خیانت ها بیشتر میشه
آدم کشی ها بیشتر میشه
قتل ها بیشتر میشه
گرونی بیشتر و بیشتر میشه
بعدش 2 میلیون نفر از گرسنگی میمیرند
بعدش 10 میلیون نفر
بعدش 20 میلیون نفر
بعدش 30 میلیون نفر
خط قرمز این طریقه فکر کجاست .
کجا میگن ما اشتباه کردیم .
ظاهرا که مشروعیتش رو داره از خدا میگیره ...
بنابراین اگر عین 80 میلیون نفر هم از گرسنگی بمیرن فکر نمی کنم کک آغایان اسلامی گزیده بشه
با سلام
بزرگوار احیانا اکثریت خوانندگان تاپیک منظورنظر مخلص را از عبارت آزادی های مشروع درست برداشت کرده باشند. لکن شاید توضیحی لازم باشد که منظور از مشروع یعنی قانونی. یعنی انسانها در وجوه زندگی شان آزاد باشند تا آنجا که مخل آسایش و حقوق دیگران نباشد که حدود آن را قانون مشخص میکند.
منظور از قانون هم یعنی فعالیت تقنینی نمایندگان بحق مردم که حتی المقدور خرد جمعی جامعه را نمایندگی میکند. همان که عموما در جوامع مبتنی بر دموکراسی داریم.
مصداق هم میخواهید کشورهای اسکاندیناوی بالاترین نمره در این زمینه را میگیرند.
آیت الله خود مغلطه است. نشانه خدا! ولی آیت الله که ترکیب اضافی بر یک کشور باشد حقیقتا مغطه ای است سترگ! مضافا عرض کنم هرچند در سالهای اخیر بنیادگرایی اسلامی بلای جان غرب شده لکن در سده اخیر و بخصوص با ظهور ایدئولوژی چپ اتفاقا این غرب بوده که جد بلیغ در گسترش اسلام بخصوص در منطقه ما کرد تا کمربند سبزی در برابر نفوذ کمونیسم ایجاد شود. هنوزهم غربی ها کمترین عنادی با اسلام شما ندارند بزرگوار! البته شاید اشتباه میکنند! ولی بجز بنیادگرایی اسلامی که تروریسم اسلامی را گسترش میدهد غرب با اسلامی که نمیکشد چندان مشکلی ندارد. مهمترین گواه این ادعا اینکه میلیونها سوری به دامان اروپا پناه میبرند و کسی از دینشان نمیپرسد....البته شاید اشتباه میکنند! ولی واقعیت همین است که در برابر چشمان ماست.
بزرگوار همه این مزایا را شما شدیدتر در جنت الله خواهید داشت! حور و غلمان و شراب ... غیر از این است؟ حال اگر کسی بدون اینکه به حقوق و آزادی دیگری تجاوز کند بخواهد همین ها را در این دنیا داشته باشد، چرا شما و خدای تان مشکل دارید؟!!!
این سوالی هستش که غورباغه رو به ابو عطا خوندن وا میداره
تا کی !!!
یعنی واقعا این یکی از سوالهای من هست که تا کی میخوان ادامه بدن ...
کمونیسم و سایر سیستم ها یه روزی به اینجا رسیدند که فهمیدند دارند جلوی رشد و پیشترفت رو میگیرند ؛
عذر خواهی کردند و کنار کشیدند .
با این شرایطی که ترامپ تعیین کرده برای برداشتن تحریم ها
با این حمایت هایی که دنیا دارند از حرف های ترامپ میکنند .
هیچ شکی برای من وجود نداره که ایرانی ها نمیتونند دوم بیارند ...
به مرور زمان خیانت ها بیشتر میشه
آدم کشی ها بیشتر میشه
قتل ها بیشتر میشه
گرونی بیشتر و بیشتر میشه
بعدش 2 میلیون نفر از گرسنگی میمیرند
بعدش 10 میلیون نفر
بعدش 20 میلیون نفر
بعدش 30 میلیون نفر
خط قرمز این طریقه فکر کجاست .
کجا میگن ما اشتباه کردیم .
ظاهرا که مشروعیتش رو داره از خدا میگیره ...
بنابراین اگر عین 80 میلیون نفر هم از گرسنگی بمیرن فکر نمی کنم کک آغایان اسلامی گزیده بشه
من هم یک سؤال در جواب سؤال شما دارم،
کسی که ظلم میکند را بپرسیم تا کی؟ یا کسی که مقاومت میکند در مقابل ظلم او؟
کسی که ظلم میکند بپذیرد که اشتباه کرده است؟ یا کسی که مقاومت میکند بپذیرد که اشتباه کرده است؟
شما نه تنها به کسی که خودش را به تمام ملتها و دولتها تحمیل کرده است اعتراضی نکردهاید بلکه آنها را به عنوان الگو معرفی میکنید، به عنوان سروری که ارزش دارد جلویش تا زانو خم بشویم معرفی میکنید ...
یک عده هستند که ۸۰ میلیون را میکشند اما ککشان نمیگزد، بعد شما معترض کسانی هستید که جلوی این وحشیهایی ایستادهاند که اگر ۸۰ میلیون را از گرسنگی بکشند هم ککشان نمیگزد؟
چیزی که آرزویش را دارید آزادی باشد آزادگی نیست، اسارت است در لباس آزادی ... آزادید تا زمانی که اربابتان پسندیده باشد، و این ارباب خدا نیست، بشرهایی هستند مثل خودتان ... نیرویشان را هم از خود شما گرفتهاند ... از شما میگیرند و بر خود شما آقایی میکنند ... این ذلت است برای شما و هر کسی که به دنبال آستهرفتنوآستهبرگشتن مقابل این حیوانات وحشی است ...
سلام
مشروع یعنی برگرفته از شریعت ... هر کسی که مثل شما برداشت کرده اشتباه برداشت کرده ... این را نگفتم مگر بعد از اینکه دیدم به جناب مسلم اشتباهی گرفتید و آن را مصادرهی به مطلوب کردید که خودتان هم مانند آن را مرتکب میشوید ... و اینکه همهی ما چنین اشتباهاتی میکنیم ... همه ممکنالخطا هستیم، هم ما و هم شما ... مگرنه بنا ندارم مسخرهاتان کنم یا دستتان بیاندازم
مخلّ آسایش شدن معیار خوبیه برای تعیین آزادی، ولی چه کسی تعیین میکند که اگر پوشش یک خانم چقدر باشد مخلّ آسایش دیگران هست یا نه، حدّش را برای ما خدا تعیین میکند و برای شما عرف جامعه، و عرف جامعه را هم یک عده مدام دارند با فیلمها و آهنگهایشان تغییر میدهند، بدون آنکه ذات انسان تغییر خاصی کرده باشد ...
هر چیزی، مطلق میگویم هر چیزی، هر چیزی که اثرگذاری اجتماعی داشته باشد باید قید و محدودیت داشته باشد اگر انسانها تنها نیستند و در اجتماع زندگی میکنند ... پوشش یک خانم وقتی پوشش خودش است و به کسی ربطی ندارد که روی کسی اثری هم نگذارد، و اگر گذاشت آن وقت آن خانم را نمیتوان در انتخاب نوع پوششش و اینکه اصلاً پوششی داشته باشد یا نداشته باشد مطلق آزاد دانست ... الآن برهنهی عور بودن در اکثر کشورهای همان پیشرفته ممنوع و جرم است مگر در مواردی خاص، اگر کسی را ببینند بازداشت میکنند ... یعنی حتیٰ آنها هم اینقدر را فهمیدهاند که این مسأله یک مسألهی اجتماعی است و نه یک مسألهی کاملاً شخصی ... حالا اینکه عرف جامعه در پذیرش برهنگی را مدام دارند به صورت خزنده تنزل میدهند تا به مرز برهنگی کامل هم برسند آن بحث دیگری است ...
در مورد سایر مسائل هم همینطور ... هر چیزی که جنبهی اجتماعی داشته باشد باید مقیّد باشد ... مگرنه مخلّ حقوق دیگران میشود ... این آنقدر بدیهی است که مطمئن نیستم لازم باشد که حتیٰ از شما بخواهم که اگر میتوانید آن را رد کنید
مشکل عمدهی دموکراسی را در پستم خطاب به جناب متحیر توضیح دادم، چه نقدی به آن ردیه وارد میدانید؟ خرد جمعی وقتی خرد جمعی است و ارزش دارد که شرایطی را داشته باشد که تقریباً در تمامی کشورها نایاب است ... دموکراسی در جایی که جواب داده تا حدود زیادی دستوری جواب میدهد، مثل اینکه قیمت ارز را دستوری ثابت نگاه دارند یا بالا و پایین ببرند، مگرنه دموکراسی حقیقی در هیچ کدام از این جوامع تقریباً امکان شکلگیری ندارد، مگر در چند مورد استثنائی که کشور ما تا وقتی بخواهد آزاده باشد و ظلمستیز باشد و گردن مقابل استکبار خم کند نمیتواند چنان شرایطی را تجربه نماید، دستوپاشکسته هم بتواند به طور کامل نمیتواند
مغلطه نبود، طعنه بود ...
اگر منظور شما از بنیادگرایی همان سلفیها و وهابیت و امثال آنها باشند، اینها را خودشان درست کردند و بعید میدانم که ندانید ...
از عجایب تاریخ که کمتر به آن پرداخته میشود این است که حامیان لیبرالسیم در دنیا، درست در همان لحظهای که حامیان لیبرالیسم هستند، حامیان افراطگرایی هم خودشان هستند ...
چون لیبرالیست و افراطگرایی دو روی یک سکه است ...
سبحان الله ... این تحلیل را دیگر اولین بار است که دارم حتیٰ از یک مخالف نظام میشنوم ... پس با چه چیز ما عناد دارند؟ با رعایت نشدن حقوق بشر در ایران؟ ... چقدر دلسوز، باورش سخت است که خودتان به این مطلب باور داشته باشید
و فقط اشتباهی مدام به همان تروریستها کمک میکنند؟
اجازه بدهید خاطرنشان کنم که ایران خودش از نظر ایشان تروریست است، سپاهپاسداران که دارد با داعش میجنگد چرا از نظر ایشان تروریست است؟ ما زدیم به برجهای دوقلوی آمریکا؟ ما داریم مدام افراد بیگناه را در سوریه و افغانستان و عراق و یمن میکشیم؟
چرا از منافقین حمایت میکنند؟ زوّار امام رضا علیهالسلام مشغول کشتن کسی بودند که در بمبگزاری تکهتکه شدند؟
چرا از خانم سوچی که در میانمار قتلعام میکند حمایت میکنند؟ مسلمانان میانمار چه کسانی را داشتند میکشتند؟
آیا آمریکا از نظر شما دشمن عربستان است که دارد مثل چی زن و بچه و غیرنظامی در یمن میکشد؟ آیا اینکه گفتهاند عربستان در حمله به برجهای دوقلو دست داشته است باعث شد عربستان را تحریم کنند؟ آیا اینکه حقوق بشر در حدّ تیمملی از نظر خودشان در عربستان نقض میشود باعث شده که با اسلام آمریکایی در عربستان مخالفت بشود؟ ... نه با عربها رقص شمشیر هم میکنند ...
یا من در برهوت هستم و یا شما در هپروت
لذت حلال خدا هر چه بیشتر ثوابش بیشتر، و لذت حرام خدا هر چه بیشتر عذابش بیشتر ...
اسلام دین لذتگرایی است ... شرمنده نیستم که بگویم که مخالفت اسلام با برخی لذتها آن هم در برخی شرایط برای آن است که مشغول شدن به آن لذتها او را از لذتهای بالاتری محروم خواهد کرد ... مثل کسی که بهترین غذا جلویش باشد و برود کثافت بخورد و بگوید به همین راضی هستم ...
موضوع همان حقوق است، که نقض میکنند و میگویند نکردیم ... به ایشان گفته میشود چرا فساد میکنید، میگویند که ما اصلاح میکنیم، بلکه ایشان فساد میکنند و نمیفهمند «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ»
[FONT=arial]سلام و عرض ادب
با شما موافق هستم
ولی این سر طیف را هم فراموش میکنید که سفید مطلق هم برای انسان ممکن نیست که این ناشی از جهان بینی شماست
انسانها، انسان هستند.« خاکستری»هر چند از سیاهی متنفرند و از سفیدی استقبال میکنند
و این حب به نیکی و بغض از بدی دلیلی بر صفر و یک شدن آنها نیست
حکومت پهلوی هم بیشتر از آنکه وابسته به خارج باشد در زمان رضا خان وابسته به جذبه شخصی رضا شاه بود و محمد رضا شاه هم که روحیات پدر را به ارث نبرده بود در اوان کار که مرعوب ابرقدرتی متفقین و پس از کودتای 28 مرداد سپاسگزار آمریکا شده بود ولی بعدها در سایه دلارهای نفتی داعیه ابرقدرت شدن بر او مستولی شد و خودشیفته شده بود.
وابستگی دائمی و یکسانی به اجانب نداشت. ذهنیت توطئه اجانب و دست اندازی خارجیان بر او کم راه نداشت سخنان او را دنبال کنید
دوست من در تجزیه و تحلیل ها به دست آوردها هم فکر کنید اینکه حکومت پهلوی را مطلق وابسته به غرب فرض کنیم و همه قاجار را مطلق سیاهی بدانیم کمکی در شناخت و تجربه اندوزی ما از تاریخ نمیکند
شاید کشور ما هم اکنون مطابق فرمایشات روزانه سفارتخانه ها کار نکند و شاید خیره سری هایی بکند ولی دلیلی بر ملعبه نبودن ایشان نیست در نظر من هر رفتاری که موجب از دست رفتن فرصت های ما ملت بشود و منابع ما را به تباهیی ببرد و بیش از آنچه که حق تعاملات خارجی ها با ماست نصیب اجانب بشود این یعنی وابستگی به غرب یا ملعبه غرب و شرق بودن آبادانی امارات از خرابی اقتصاد و واسطه گری در تجارت ایران هست
فروش تسلیحات بی مصرف به عربستان ناشی از سیاستهای ماست
خریدهای با چند برابر قیمت مایحتاج اقتصادی صنعتی و نظامی کشور بواسطه بی تدبیری ماست
فروش زیر قیمت پایه صادرات نفتی و غیرنفتی ما بر اساس بیخردی در رفتارماست
سایه سنگین دلالی و قاچاق بین المللی و کمیسیون هایی که گاه مبالغ شان چند بربر تجارتی است که با آن کالا به کشور وارد میشود آیا جز بازی خوردن و ملعبه دست غرب و شرق بودن است
قبل از آنکه قضاوت کنید به قیل و قال ها بی توجه باشید به دست آوردها و عملکردها و روند فرآیندها سیاسی و اقتصادی با دقت نظر کنید
به عنوان مثال ژاپن و آلمان که دشمن قسم خورده آمریکا بودند و شکست سنگینی از متفقین خوردند و متحمل سخت ترین جنایات علیه بشریت شدند اکنون حال و روز آنها چگونه است شما دریوزگی و عدم استقلال در رفتار ایشان میبینید؟
ویتنام مثال دیگر هست چه کشوری بیش از ویتنام هدف خشم و دشمنی کور آمریکا قرار گرفت حتی از واردات گاومیش هم منع شده بود چه رسد به صنعت و تکنولوژی اکنون رفتار ویتنام دریوزگی و حقارت هست؟
انقلاب کردیم که اینگونه نباشد نه اینکه جای فرصت طلب ها و بادمجان دور قاب چین ها عوض بشود
همانطور که الآن اعتراض هست مقالات اعتراضی و گاه برنامه های تلویزیونی طنز و یا مجلات فکاهی هم در آن زمان بود حتی اعتراضات شاه هم به فقر و فساد کم نیست مهم نتیجه گیری هست که چه در آن زمان چه در این زمان راه به اصلاح امور نمیبرد
در نگر من هردو توجیهات یکسان دارند
مشکل شما جهان بینی شماست حقوق را یکطرفه را میبینید
اگر به دموکراسی پایبند باشیم دوره های حکومت مشخص هست تاریخ انقضا در آن مستتر هست
باز تکرار میکنم لطفا به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی جهان بینی صفر و یک را کنار بگذارید در مقوله حکومت وجامعه و انسان آنقدر فاکتورهای متعدد وجود دارد که در نگاه کلی نمیتوانید قضاوت صفر و یک مطلق طاغوت،کافر، ظالم و غیر داشته باشید
آیا جواز و امکان رفراندوم هست؟
نقدهایی که که نتواند مجرای آبریزگاهی را باز کند و منجر به اصلاح امور نشوند و حتی ارزشش از آب بینی یک بز هم کمتر تلقی شود بله وجود دارند
شما به شدت احکام و تعداد افراد محبوس دربند نگاه کنید نیاز به دلیل ندارید به قول manmehdiam
کم نمی چسبد
زیارتهای امام رضا و شاهچراغ
بسته نشدن حوزه های علمیه
دیدار با مراجع تقلید
منع نشدن وجوهات شرعیه برای گسترش روحانیت
همراهی با روحانیت در خانه نشینی شریعتی
آزاد شدن قاتلان کسروی
باز تکرار میکنم دموکراسی هر چند بهترین راه نیست و لی تا بحال بهتر از آن یافت نشده
دموکراسی بدون آزادی،آگاهی و برابری منجر به فاجعه میشود
دیکتاتوری خودبخود فاجعه هست
دموکراسی بدون آزادی بیان مطبوعات آزاد و حکومت و دادگستری سکولار و احزاب و اتحادیه های مستقل صنفی دموکراسی نیست.
همانطور که با اختراع غلتک و سپس چرخ، ترابری انسان توسعه یافت . امروز در شاخه های مختلف منجر به اتومبیلهای برقی و یا قطارهای تندرو و یا هواپیما و امثالهم شده و کسی از اختراع چرخ و ارابه پشیمان نیست
موافقت های بسیاری داریم که جهانبینی شما یا من متاسفانه آنها را تداوم نمیدهد
شدت مجازات مبارزه با فساد نیست جدیت و عدم تبعیض در اجرای قانون و مجازات های هوشمندانه فساد را از بین میبرد اعدام یا قصاص راه چاره از بین بردن فساد نیست کما اینکه با بیشترین اعدام ها کمترین دست آورد در ریشه کنی جرائم داشته ایم
تا به مردم اعتماد نکنید و به مردم احترام نگذارید مردم معتمد و محترم پدید نی آیند اگر به چشم کودک و رمه مردم را ببینید همان لجاجت های بچگانه و ماجراهای شبانی چراندن هدایت به مرتع و حصار در آغل رمیدن از قانون پدید می آید که منجر به افزایش 17 برابری زندانیان و افزایش 8 درصدی سالانه در نزاع های خیابانی شده این ها دست آورد هست نه حجاب اجباری و برقراری شکوهمند روضه خوانی و تعزیت ها و مبارزه با روزه خواری و منع خرید و فروش مشروبات بستن کاباره ها و فاحشه خانه ها
[FONT=arial]
سلام
بله
بله در شباهت ایشان به اسلام هیچ شک نکنید.
هیچکدام از اینها تکفیر نشده اند وقتی کفر آنها به اثبات مطلق مسلمین نرسد آنها مسلمان هستند و رفتارشان شرعی و اسلامی است چه یزید یا معاویه یا خلفای راشدین چه پهلوی چه قاجار یا جمهوری اسلامی
در نظر آورید نظر و مذهب شخص شما تمام و نماینده انحصاری اسلام نیست اسلام حداقل بیش از هزار فرقه و مذهب دارد حتی داعش هم مسلمان هست و برای عقیده خود حاضر به جانبازی هست
اینکه مقبول شماست دلیل میشود
علوم انسانی یا سایر علوم محل استثنائات نیست گرچه که پذیرش استثناء های شما هم منوط به ارائه مدارک مستند هست نه نقلیات
پس ازتجربه قتلهای زنجیره ای دریافته اند که حذف فیزیکی کمتر پاسخ میدهد تا زمانی که بتوان با فشار(روانی،اقتصادی ،ارعاب و...)افراد را کنترل کرد
در حصر و فشار بودن فعلی ایشان و عدم اجازه به کاندیداتوری مجدد ایشان سید علی محمد دستغیب له یا علیه صحبت های شماست؟
و در نظر آورید مجلس خبرگان که از اساس با نحوه گزینش و چینش آن مخالف هستم باز نماینده یک صنف از آحاد مردم هستند تنها از قشر روحانیت برگزیده میشوند و جایگاه هیچیک از نخبه های اجتماع در مجلس خبرگان وجود ندارد شما این را دلیلی بر نظارت و انتخاب رهبری میدانید
مهم رفع فساد هست که بهانه اصلی انقلاب بود نه اینکه تاج برود عمامه بیاید
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس
این ناظران چه کسانی هستند؟
مجلس خبرگان بواسطه ولایت فقیه منتخب شدند حال چه انتظاری دارید
من با بسیاری از مردم که ولایت فقیه را دیکتاتوری می دانسته اند در این خصوص صحبت کرده ام و در پایان به این نتایج رسیده ام:
یا شناختی از ولایت فقیه نداشته اند
یا شاحتی از دیکتاتوری نداشته اند
یا هر دو!
در ابطال این سخنان شما همین بس که شما به بنده میگویید زبان را بنگریم و حال را، اما دقیقا در عمل زبان را دیده اید و قال را!
این ها به اختلافات ما در مبانی برمیگردد که باید در جای خود پی گرفته شود.
سرکار خانم همانطور که شما یقین دارید ایرانی ها نمی توانند دوام بیاورند باور کنید بنده بیش از آن یقین دارم که دوام می آورند...
نباید در بحث صرفا نظراتمان را به دیگران دیکته کنیم، چون اینطوری بحث گره می خورد، باید با دلیل صحبت کنیم!!
قطعا وضع ما بدتر از وضع دوران جنگ نیست که علاوه بر کمبودهای مواد غذایی و تحریم ها درگیر جنگ نظامی هم بودیم!! اما الانر بحمدالله اگر مردم بی خودی نگران نشوند هیچ کمبدی وجود ندارد، هیچ تهدیدی وجود ندارد و...
ما در مقام بحث باید از ادله سخن بگوییم، نه از ادعاها! تأکید بر ادعاها بدون استناد به ادله هیچ کمکی به بحث نخواهد کرد.
[FONT=arial]
تا کی !!!
تا حالا که 2600 سال با عناوین مختلف ادامه داشته و تا زمانی که مردم استیلای مذهب را نه بر روح که بر همه شئون زندگی خود پذیرا باشند این وضع ادامه پیدا میکند و تنها مذاهب یا عناوین حکومتها عوض میشوند
خط قرمزی وجود ندارد
وقتی به نادانی خود معترف شدند
اسلام یا هر دین و مذهب دیگر فرق نمیکند تا زمانی که مردم باور دارند پاسخهایشان، بواسطه کسی ،مغ یا راهب، پیر و مراد یا امامی؛ در آسمان هست . سوشیانت یا امام زمان و قهرمانی می آید در مصائب چله نشینی می مانند و به دانایی و سعی و تلاش رو نمی آورند . همچنان این برزخ ادامه دارد.
تا زمانی که رستم (سنت) بر سهراب (مدرنیته) فائق هست و سیاوش (صداقت و پاکدامنی و نبوغ و خلاقیت ) محکوم به تبعید هست
مردم بی آنکه بدانند چرا؟ در ورطه غم همیشگی سهراب و در عزای سیاوش باقی می مانند
در بدتر از این شرایط هم دوام آورده ایم مغول و اعراب بیش از اینها آدم کشته و تباهی به بار آورده اند. ساسانیان و صفویان بیش از این ما را در انقیاد گذاشته بودند.
تا زمانی که آمریکا میتواند اسلحه های خود را بفروشد و تا زمانی که مسئله نفت و یا انرژی های نوظهور وضعیت خود را مشخص نکند هیجان در خاورمیانه ادامه دارد و کسی از خارج قصد از بین بردن وضع موجود را ندارد
ایران بهترین بهانه و کم هزینه ترین بهانه برای ادامه این وضع هست هیچ آدم عاقلی از غرب یا شرق دست به ترکیب ایران نمیزند مگر اینکه مردم بخواهند
[FONT=arial]و همین طور شناختی از دموکراسی
سلام ...
خسته نباشید و خدا قوت ...
خیلی باهاتون اختلاف فاز دارم ؛ اصلا دو نفر هستیم که در درون دو دنیای متفاوت زندگی می کنیم .
1. من آمریکا و انگلیس رو ظالم می دونم ؛ ولی کشور خودمون رو به شدت ظالم تر از آمریکا و انگلیس می دونم ؛ سردمداران ما با اینکه قدرت این کشورها رو ندارند ؛ 80 میلیون نفر رو برده عقاید و تفکرات خودشون کرده اند ؛ آمریکا و انگلیس رو هم ظالم می دونم ؛ از این جهت که می تونستند بهتر عمل کنند ؛ می تونستند مردم دنیا رو از دست دیکتاتورها نجات بدن ؛ و .....
ایران رو باید با کشورهایی مانند : امارات ؛ عربستان ؛ کویت ؛ از جهت دارا بودن منابع مقایسه کرد و از لحاظ هوشمندی با کشورهایی مانند انگلیس و آلمان و کره و ژاپن ؛ دریغ که بهترین منابع دنیا رو داریم ؛ بهترین هوش های دنیا رو داریم و اینجا ایستاده ایم ؛ در تمامی این کشورها یک تحصیل کرده میتونه با دو سال کار کردن خونه و ماشین و لوازم لوکس منزل رو تهیه کنه و بقیه عمرش رو بره دنبال اون چیزی که علاقه داره ؛ یکی بره دنبال علم ؛ دیگری بره دنبال ماهی گیری ؛ یکی بره دنبال شکار ولی در درون جامعه ما 80 سال هم که کار کنی به هیچ جا نمیرسی ؛ چنان سیستم رو چیندند که همه قلاده به سر هستند و زنجیر به دست ؛ و تمامی عواید کشور باید خرج این بشه که عشق آقایان چی هست . 80 میلیون برده که کار کنند و زحمت بکشند و آقایان زندگی و آرزوهاشون رو ازشون بدزدند .
2. و صد البته ... من کشوری مانند آمریکا رو شیر می بینم ؛ کشوری مانند انگلیس رو پلنگ می بینم ؛ کشوری مانند ژاپن رو دلفین می بینم ؛ و این فرق بین من و شما هستش .
وقتی که من یک شیر رو می بینم ؛ نمیگم که آقا شیره شما خیلی بدی ؛ میگم شیر این هستش ؛ ماهیت و وجودش این هست ؛ اینجوری تفکر میکنه ؛
وقتی که من یک پلنگ رو می بینم ؛ نمیگم که آقا پلنگه شما بدی ؛ میگم این پلنگ هست ؛ ماهیت و وجودش این هست ؛ اینجوری سازمان یافته ؛
در عین حالیکه شیر و پلنگ رو ظالم نمیدونم ؛ باور دارم که این موجودات اینجوری ساخته شده اند ؛ بایدها و نباید های ایدیولوژیکی اونها چیزی بوده که اونها رو به اینجا رسونده .
روش برخورد با شیر و پلنگ هم اینجوری هستش که باید زبانشون رو شناخت و بر اساس زبان باهاشون گفتگو کرد ؛
مهمترین مساله زبان هست ؛ چیزی که شما نمی خواید درک کنید .
من در درون انگلیس هم دوستان ایرانی دارم ؛ هم دوستان پاکستانی و هم انگلیسی ؛
شما نمیتونید به انگلیسی ها چیزی رو تعارف کنید ؛ چون در درون زبانشون چنین کلماتی رو ندارند ؛
دوستان پاکستانی زیادی دارم ؛ و اونها برام جوون میدن ؛ چون زبانمون به هم نزدیک نیست ؛ برعکس دوستان ایرانی که چون زبان مون به هم نزدیک هست دایما باهاشون سو تفاهم دارم .
آمریکا و انگلیس و جامعه متمدن یک زبان داره ...
زبان قانون ؛ زبان دموکراسی ؛ زبان رای اکثریت .... زبان متحد شدن ؛ زبان منافع مشترک ؛
و تنها این چیزها در درون زبانشون وجود داره .
وقتی که بر اساس قوانین سازمان ملل اسراییل کشور شناخته میشه ؛ اونها دیگه در موردش بحث نمیکنند ؛ فلسطینی های معترض رو می ریزند درون دریا ....
چی میشه که رسمیت اسراییل رو تمامی کشورهای دنیا می پذیرند ... چون استراکچرش بر اساس مقررات سازمان ملل بوده ...
قبلا براتون مثال زدم ...
طبق یک قانون انگلیسی ....
مالکیت یک مکان به کسی تعلق میگیره که از لحاظ تاریخی اولین کسی بوده باشه که پرچم رو بالا برده باشه .... بقیه اش میشه حرف خاله زنک ....
این همه امارات ادعای تنب کوچگ و بزرگ و ابوموسی رو میکنه و همین الان هم تمامی سکنه اونجا اعراب امارات هستند ؛ با این حال تمامی دنیا این جزایر رو برای ایران می دونه ؛ چون ایرانی ها زودتر پرچم رو بردند بالا .
آمریکا و روسیه ... زیر دریایی می فرستند در اعماق قطب شمال و جنوب ؛ و زیر دریایی یک بازو داره ؛ بازو در زیر اعماق دریا یک پرچم میزاره در فلان نقطه ؛ یعنی این جا برای ماست ؛ ملیتش روسی یا آمریکایی هست ؛
تمامی دنیا اسراییل رو به عنوان یک کشور قبول کردند ؛ بقیه اش میشه حرف خاله زنک و گریه تمساح ...
میخواستند باهوش باشند و زمین هاشون رو نفروشند ؛
میخواستند قانون رو به درستی بشناسند و طوری رفتار کنند که در درون سازمان ملل محکوم نشوند .
الان شما یک زمین داشته باشید ....
من میام به شما یک شکولات می دم و بهتون میگم بیاید و سند رو به نام من بزنید ....
بعدش هم شما میاید و سند رو به نام من میزنید ....
بعدش که شکولات رو خوردید میگید .... نه شما من رو گول زدید ....
بعدش هم گریه و زاری و ....
کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا و ... هم کشورهایی زرنگ هستند ؛ البته کمی هم ظالم ...
ولی قربونش بشم ایران اسلامی داره برده داری میکنه ....
سلام
دیگر فکر کنم قبول داشته باشید که اختلاف نظرها تا حدود زیادی به اختلاف در ایدئولوژیها فروکاسته شده است، و در نتیجه شاید دیگر ادامهی بحث در این تاپیک موضوعیتی نداشته باشد ...
یک مسلمان اگر تا قبل از این تاپیک شبههای داشت که آیا این نظام ارزش پایبندی و استقامت را دارد، قاعدتاً الآن باید تا حدود قابل توجهی بداند که کسانی که با این مقاومت و ایستادگی مخالف هستند عموماً چه استدلالهایی دارند، یا کسانی که به این مقاومت و ایستادگی توصیه میکنند چه نگاهی دارند، آیا این نظام را گلوبلبل میپندارند که میگویند ازش دفاع کنیم یا با وجود تمام نقایصی که دارد باز همچنان آن را قابل دفاع میشمرند و چرا ...
اینکه یزید مسلمان بود و پهلویها مسلمان بودند و وهابیت مسلمان است و جمهوری اسلامی هم همانطور مسلمان است که آن قبلیها مسلمان بودند، این را تقریباً کسانی که یک مقدار هم شیعه باشند میدانند که اشتباه است ... اما کسانی که اسلام را کلاً بهانهای برای حکومت کردن و فاقد هرگونه حقانیت ذاتی بدانند هم طبیعی است که همهی این نظامها را یکسان بدانند، حتی چه بسا بگویند، کما اینکه گفتند، که بودایی هم فرقی با اسلام ندارد، و همینطور مجوس و یهودیت و مسیحیت و سایر ادیان ... با این وجود اینکه سکولاریسم را استثناء کردند اشتباه است چون هر ایسم دیگری هم بالأخره یک مکتب است که به طرز مشابه به گزارههای آنایسم تعلق خاطر داشته و به آن باورمند است، میخواهد لیبرالیسم باشد یا کومونیسم یا هر ایسم دیگری و در نهایت حتیٰ سکولاریسم یا هر مکتب حتیٰ شخصی که خودشان دارند هم همینطور است ... در واقع اگر وابستگی به دین مشخصی مثل اسلام برای حکومتداری فریب باشد، سکولاریسم هم همانقدر یا بیشتر فریب خواهد بود ... و کسی که ندانمگرا باشد و چون نمیتواند از میان ایسمهای ایجابی دیگر حقانیت را برای ایسم خاصی تشخیص بدهد و برای همین به ایسم منحصربفردی که یک ایسم سلبی تحت عنوان سکولاریسم است پایبند میشود، چنین کسی نمیتواند دیگران را از باورمندی به چیزی که مدعی هستند به حقانیت آن رسیدهاند منع کند یا آنها را درگیر اعتقاد باطل معرفی نماید ... منطقاً این حق را ندارد که چون خودش ایجاباً به حقانیت ایسمی نرسیده است دیگران را هم بگوید که نرسیدهاند ... و چون منطقاً این حق را ندارد، پس اگر این حق را برای خودش قائل باشد قاعدتاً منطقی نیست ...
اینکه امریکا و اروپا شیر و پلنگ و هر حیوان وحشی دیگری باشند و اینکه از حیوان درّنده جز درّنده بودن را نمیشود انتظار داشت، و اینکه ما بپذیریم که قانون حاکم بر جهان قانون جنگل است و خیلی طبیعی است که ضعیفتر دریده شود و در این دریده شدن جایی برای شکایت نباشد، در چنین شرایطی حتیٰ با فرش آنکه جایی برای شکایت نباشد و شکایت کردن از وضع موجود گریههای خالهزنکی باشد، حتی در همین صورت هم کسی اگر بخواهد درّنده نباشد، یا باید انتخاب کند که شکار باشد برای درّندگان، و یا باید انتخاب کند که انسانی باشد که مقاومت کند، یک انسان در جمع درّندگان، یک انسان تنها در طبیعت وحشی وحشی ...
جمهوری اسلامی هم انتخاب کرده است که نه درّنده باشد و نه یک شکار سهلالوصول برای درّندگان (یا اگر شکار نیست، حیوان رامی که به این طرف و آن طرف سواری بدهد تا یونجهای بگیرد و زنده بماند هم نباشد)، بلکه انتخاب کرده است که آزاده باشد و با درّندگان مبارزه و در مقابل درّندگی آنها از خودش و دیگران حمایت کند ...
حالا این به مذاق عدهای خوش نمیآید و ترجیح میدهند رام درّندگان باشند، ایران یونجهای گیرش بیاید و زندگی کند و مهم نیست که اسیر دست چه درّندگانی باشد و در مقابل چه جنایاتی سکوت کند ... ایشان قبول ندارند که با این انتخاب دیگر آزاده نخواهند بود، و معتقدند که اسم این آزاده نبودن در اصل سیاست داشتن است ... خودم را که جای ایشان میگذارم به ایشان حق میدهم که چنین انتخابی بکنند، چون اگر به اسلام اعتقادی نداشته باشم طبیعی است که اگر در همین یک دنیا که در اختیارم هست هم به خوشی و رفاه و آسایش نسبی نرسم و در سختی باشم دیگر به کل خسر الدنیا و الآخرة خواهم بود ... طبیعی است که اگر من هم جای ایشان بودم میگفتم اصالت با رفاه مردم در دنیا است و آزاده بودن برای کتابهای قصه خوب است که فقط اگر روزی روزگاری همینطوری و بدون هزینه میشد آدم خوبی بود، فقط در همان شرایط انسان انتخاب کند که آدم خوبی باشد و آزاده باشد و ظلمپذیر نباشد و با ظلم مبارزه کند ... اما اگر برایش هزینه داشت آزاده بودن با چنان منطقی سازگار نیست
با این وصف، کسی که بخواهد ببیند خودش میخواهد در کدام طرف قصه بایستد دیگر نیازی به توضیح اضافه نیست ... یا لااقل به نظر من بحث تقریباً به نتیجهگیری رسیده است ... مگرآنکه دوستان منتقد و مخالف مطالب دیگری هم در ذهنشان مانده یا بیان کرده باشند که من الآن در خاطرم نیست که در این صورت لطف کنند گوشزد نمایند
روی جزئیات همچنان میتوان بحث کرد ولی وقتی اختلافات کلی داریم شاید این مباحث روی جزئيات دیگر برای هر دو طرف مصداق آب در هاون کوبیدن باشد
سلام علیکم
انی بعثت لاتمم بمکارم الاخلاق
هدف بعثبت رسول اکرم(ص) بسط اخلاق در تمامی نفوس انسانها می باشد حضرت امام صادق(ع) هم با وجود عصمت خود قیام نکرد به ایشان پیشنهاد هم شد ولی به دلیل اینکه اهل و یار واقعی نداشتند اقدام نکردند الان هم اگر یاران واقعی امام عصر(عج) به تعداد لازم برسد و رشد و فهم انسانها به درجه ای برسد حتما ظهور میکنند پس حکومت حق تنها زمانی ممکن هست که درجه کمال انسانها به آن حد برسد برای همین هم گفتند هر حکومتی قبل از قیام قائم طاغوت هست پس حکومت فعلی که نام اسلام را یدک میکشد نه تنها محضر اسلام نیست بزرگترین ضربه زننده به اصل دین همین حکومت در ظاهر اسلامیست فساد را توجیهی نیست علماء که خود باید حامی مظلوم باشند الان به خاطر همین حکومت نمی توانند از حق مردم دفاع کنند متاسفانه دارند به نام اسلام اختلاس و فساد می کنند و چه کسی را یارای ایستادگی در برابر این ظلم هست که تزیور و نقابی چون اسلام دارد فقط امروز مردم به اسلام بی اعتماد شدند به خاطر خیلی از مفاسد کنونی که به نام اسلام نوشته میشود بزرگترین نقص حکومت فعلی نسبت به پهلوی همین تظاهر به اسلام و در سپر دین خواسته نفسانی خود را پی گرفتن است اسلام چون زرهی جلو تیرهای حق خواهی و تظلم جویی مردم درآمده که تمام اعمال خود را زیر آن پنهان می کنند در یک کلام حکومت فعلی تحت نام اسلام خود را از نقد و اعتراض مصون داشته برای همین باعث شیوع دین گریزی در جوانان شده است.
دلسوزی شما برای اسلام در خور تحسین و ستایش است، اما آنچه که می فرماییدصحیح نیست؛ ورود به پاسخ دادن به شما تاپیک را از مسیرش منحرف می سازد، اما نه روایات گفته اند هر حکومتی قبل از ظهور حکومت طاغوت است، و نه امروز علما و بزرگان اسلام در برابر ظلم سکوت کرده اند! فقط بدیهی است که پیش از مجازات هر کسی باید ابتدا اصل جرم اثبات شود. مواضع مراجع و رهبری، و برخوردهایی که امروز دارد با فساد صورت می گیرد نشان دهنده این است کسی سکوت نکرده است.
تفصیل بیشتر را در موضع خود پی گرفته و اجازه بدهید تاپیک در مقایسه بین جمهوری اسلامی و حکومت پهلوی خارج نشود. ممنونم
سلام
امام علی علیهالسلام هم ۳۱۳ نفر یار درست و حسابی و واقعی نداشتند ولی حکومت را پذیرفتند و واضح است که طاغوت هم نبودند ...
اینکه اگر حکومت دست مسلمین باشند شرایط را برای مسلمانی کردن تسهیل میشود از واضحات است، تا اینکه مثلاً یک حکومت سکولار سر کار بیاید و بگوید دختران نمیتوانند با حجاب وارد دانشگاه شوند و باید بین حجاب داشتن و دانشگاه یکی را انتخاب کنند ...
یک مسلمان نمیتواند با حکومت دینداران مخالفت کند، بلکه باید با آسیبهای آن مبارزه کند ...
وجود منافقان از صدر اسلام بوده است ... آیهی اول سورهی منافقین اینطور است که گروهی نزد تو میآیند ای پیامبر ما و قسم یاد میکنند که تو رسول خدا هستی، و من که خدا هستم شهادت میدهم که آنها دروغ میگویند ... حرفشان درست است ولی نیتشان باعث میشود که در کل دروغگو باشند ... در جمهوری اسلامی هم همینطور است ... در زمان حکومت پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم این جانوران بودند، در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هم بودند ... زمان حضرت علی علیهالسلام هم بودند کسانی که اطرافیان حضرت ایشان را تحت فشار قرار میدادند که طرف را به حکمی منسوب کنند و حضرت مخالفت میکردند ولی دست آخر با اصرار ایشان میپذیرفتند و بعداً گندش درمیآمد و بقیه هم میفهمیدند که اشتباهی به حضرت اصرار میکردند ... الآن هم هستند جانورانی که منافق هستند و ظاهراً هم هستند کسانی که مسؤولین را تحت چنان فشارهایی بگذارند ... لابیهای مافیایی همهاشان که مافیایی نیستند، یک تعدادشان مافیایی هستند و یک تعداد دیگرشان آدمهای خوب اما سادهای هستند که فریب ظاهرسازی آن لابیکارهای مافیایی را میخورند ... گاهی اوقات وقتی میگوییم مسؤولان بیکفایت منظورمان به این طیف مربوط میشود ...
در روایات آمده است که خطر نفاق داخلی از خطر دشمن خارجی بیشتر است و پیامبر صلیاللهعلیهواله میفرمودند که من برای شما از این ناحیه میترسم و اگر ضربهای بخورید از این ناحیه است ... پس حق با شماست که ظلمی که مسؤولین بیکفایت و مسؤولین خائن و منافق انجام میدهند از ظلمی که یکی مثل رضاشاه به اسلام کرده بیشتر است، اما وجود این دشمنان اول نیاز دارد که بپذیریم چنین کسانی هستند، بعد باید با ایشان مقابله کرد، باید رسوایشان کرد، و هر چه که باشد مطمئناً راهش این نیست که صورت مسأله را پاک کنیم و به حکومتهای دینگریز یا دینستیز پناه ببریم که عرصهی مسلمانیکردن را بر مسلمین سخت کنند ...
در قرآن آیهای هست که شاید برای شما هم مثل من خیلی جالب باشد:
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّـهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَـٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا [النساء، ۹۷]
هرآینه کسانی که فرشتگان جانشان را میگیرند در حالی که ستمکنندگان بر خویش هستند، گفتند که ما در زمین ضعیف نگاه داشته میشدیم. [فرشتگان] گفتند آیا زمین خدا وسیع نبود تا بتوانید در آن مهاجرت کنید [و به جایی بروید که در آن برای دیندار بودن به سختی نیفتید و ضعیف نباشید]؟ پس هر آینه [این عذر پذیرفتنی نیست] و جایگاه ایشان جهنم است و بعد بازگشتگاهی است
برای همین یک آیه هم که شده باید از جمهوری اسلامی یا هر حکومت دیگری که دین را برای مردم تسهیل کرده و رواج بدهد حمایت کرد، حالا میخواهد جمهوری باشد یا نباشد ... ولی اینکه دوستان دیگر مردم را ترغیب میکنند که مثلاً به دنبال حکومت دموکراسی مطلق بدون قید اسلامیت آن باشیم، این باعث میشود خیلیها که مثلاً برای دانشگاه رفتن باید حجاب نداشته باشند اگر به این امر تن بدهند زمان جان دادن به وضع دیگری که در قرآن آمده مبتلا شوند ...
حکومت پهلوی وقتی حجاب از سر مردم کشیدند، باعث شدند یک عده از ترس اینکه حجابشان را از دست ندهند تا سالها خانهنشین شوند، و طوبیٰ لهم بخاطر این همه مؤمن بودن و اهمیت قائل شدن برای امر خدا ...
حکومت جمهوری اسلامی شده است چیزی که میتواند مزایای زیادی داشته باشد، و تا الآن هم حداقل در حوزهی سیاست خارجی و مبارزه با طاغوت داشته است، اما بستر سوء استفاده را هم برای برخی منافقان فراهم کرده است ... راه اصلاح امور برچیدن این سفره از مقابل آن اراذل و اوباش است و راه آن هم وضع قوانین درست و اصلاح قوانین اشتباه و اصلاح نظارتهاست ... و آگاه بودن مردم و شفافیت امور و مطالبهگر بودن درست و نقاد بودن منصفانه ...
اینکه بخاطر نواقص خودمان و از ترس اینکه اسلام بخاطر نواقص ما و سوء استفادهی دشمن متهم نشود بیاییم و حکومت را از اول بدهیم دست دینگریزها یا دینستیزها، یا دینستیزها میدان بدهیم، این اشتباه فاحشی است ... باید این حکومت را حفظ کرد و اصلاحش کرد ... برای حفظ این حکومت با تمام نواقصش همچنان ارزش دارد که جانمان را هم بدهیم ...