جمع بندی مراد از محتوم در حديث

×

پیغام خطا

Deprecated function: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated در include_once() (خط 29 از /home/askdinorg/domains/askdin.com/public_html/sites/all/modules/bbcode/bbcode.module).

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مراد از محتوم در حديث

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ، عَنِ اَلْفُضَيْلِ، وَ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ حُمْرَانَ:

أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبٰارَكَةٍ ؟
قَالَ: نَعَمْ، لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ وَ هِيَ فِي كُلِّ سَنَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي اَلْعَشْرِ اَلْأَوَاخِرِ، فَلَمْ يُنْزَلِ اَلْقُرْآنُ إِلاَّ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
فِيهٰا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ،قَالَ: يُقَدَّرُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ كُلُّ شَيْءٍ يَكُونُ فِي تِلْكَ اَلسَّنَةِ إِلَى مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ، خَيْرٍ وَ شَرٍّ وَ طَاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ وَ مَوْلُودٍ وَ أَجَلٍ وَ رِزْقٍ، فَمَا قُدِّرَ فِي تِلْكَ اَللَّيْلَةِ وَ قُضِيَ فَهُوَ اَلْمَحْتُومُ، وَ لِلَّهِ فِيهِ اَلْمَشِيَّةُ، اَلْحَدِيثَ.

مراد از محتوم در حديث چيست آيا اين مستلزم جبر نيست؟

 

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد واسع

[TD][/TD]

بسمه تعالی
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
در روایتی در کتاب شریف کافی راجع به شب قدر می خوانیم:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ وَ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ حُمْرَانَ‏ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ(1) قَالَ نَعَمْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ هِيَ فِي كُلِّ سَنَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فَلَمْ يُنْزَلِ الْقُرْآنُ إِلَّا فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ‏(2) قَالَ يُقَدَّرُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَكُونُ فِي تِلْكَ السَّنَةِ إِلَى مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ خَيْرٍ وَ شَرٍّ- وَ طَاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ وَ مَوْلُودٍ وَ أَجَلٍ أَوْ رِزْقٍ فَمَا قُدِّرَ فِي تِلْكَ السَّنَةِ وَ قُضِيَ فَهُوَ الْمَحْتُومُ وَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ الْمَشِيئَةُ قَالَ قُلْتُ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(3) أَيُّ شَيْ‏ءٍ عُنِيَ بِذَلِكَ فَقَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِيهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ أَنْوَاعِ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ لَوْ لَا مَا يُضَاعِفُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمُؤْمِنِينَ مَا بَلَغُوا وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُضَاعِفُ لَهُمُ الْحَسَنَاتِ بِحُبِّنَا.(4)
ترجمه : حمران گويد: از امام باقر (عليه السّلام) سؤال كردم از معنى كلام خداوند عزّ و جلّ كه فرموده: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» (ما آن را در شب مباركى فرو فرستاديم) فرمود: آرى آن شب قدر است و آن در هر سال در ماه رمضان است در دهه آخر آن، و قرآن نازل نگشت مگر در شب قدر، خداوند عزّ و جلّ فرمود: «فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ‏» (در آن تقسيم مى‏شود هر أمر محكمى) فرمود: در شب قدر مقدّر مى‏شود هر چيزى كه تا سال ديگر انجام مى‏شود از خير يا شرّ يا طاعت يا معصيت يا ولادت يا مرگ و يا رزق و روزى. پس هر چه در اين شب مقدّر شود و حكم بر آن رود همه از امور حتمى و شدنى است كه بايد انجام شود، و خواست خداوند نيز دخيل است، گويد: عرض كردم «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (شب قدر بهتر از هزار ماه است) خداوند چه چيز را بدين نظر دارد؟ فرمود: عمل شايسته در آن از نماز و زكات و اقسام خيرات بهتر است از عمل در هزار ماه كه داراى شب قدر نباشد، و اگر نبود آنچه خدا براى مؤمنين افزوده بدان نمي رسيدند و ليكن خداوند عزّ و جلّ حسنات ايشان را دو چندان سازد.
در ارتباط با شب قدر و مباحث پیرامون آن پرسش هایی مطرح می شود. یکی از سوالات درباره آن مساله حتمی و قطعی شدن مقدرات با مساله آزادی و اختیار انسان است. به این بیان که اگر خدای سبحان در شب قدر «هر چيزى كه تا سال ديگر انجام مى‏شود از خير يا شرّ يا طاعت يا معصيت يا ولادت يا مرگ و يا رزق و روزى» را مقدر می سازد؛ آدمی چه اختیاری در برابر آنها دارد؟ گویا با چنین تقدیراتی انسان گرفتار جبر می شود.

در پاسخ به پرسش فوق مفسرین قران کریم ذیل تفسیر سوره مبارکه قدر و نیز شرح حدیث فوق این گونه مرقوم داشته اند:
اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگي ها و لياقت هاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است.يعنى براى هر كس آن مقدر مى‏ كنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر زمينه‏ هايش از ناحيه خود او فراهم شده، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد و بلكه تاكيدى بر آن است.(5)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در شرح حدیث فوق می نویسد:
در آن شب هر حادثه‏ اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد تقدير مى‏شود، چه خير و چه شر، چه طاعت و چه معصيت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و يا اجلى كه بنا است فرا رسد، و يا رزقى كه قرار است (تنگ و يا وسيع) برسد، پس آنچه در اين شب مقدر شود، و قضايش رانده شود قضايى است حتمى، ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است (و خدا با حتمى كردن مقدرات، العياذ باللَّه به دست خود دست‏بند نم ى‏زند).
منظور امام از اينكه فرمود:" ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است"، اين است كه قدرت خداى تعالى هميشه مطلق است، او هر زمان هر كارى را بخواهد مى‏كند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى كرده باشد، و خلاصه حتمى كردن يك مقدر قدرت مطلقه او را مقيد نمى‏كند، او مى‏تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نمايد هر چند كه هيچ وقت چنين كارى را نمى‏كند.(6)

با عنایت به آنچه در بیان مفسرین قران کریم گذشت می توان دریافت که آنچه در شب قدر برای آدمی رقم می خورد و مقدر می شود با مشیت الهی و ملاحظه ظرفیت و شرایط هر انسان صورت می گیرد و انسان ها می توانند با بیداری و درک شب قدر برترین ها را برای خود رقم زنند زیرا این اختیار و امکان و فرصت را خدای سبحان در اختیار بندگان خود قرار داده است. اما درباره کسانی که اساسا شب قدر برای آنان تعریفی ندارد از جمله کفار و مسلمانان حداقلی، به طور طبیعی اموری برای آنان مقدر می شود و آنان با توجه به اینکه تلاشی در رقم زدن بهترین ها برای خود نداشته اند به طور جبری اموری برای آنان رقم خواهد خود که البته مشیت الهی برای آن سایه انداخته و هر گاه خدای سبحان بخواهد می تواند به هر کیفیتی که مایل باشد آن را تغییر دهد. از این رو مساله جبری بودن مقدرات شب قدر درباره برخی از انسانها مانند برخی دیگر از مسائل چون خلقت عالم، آفرینش بهشت و جهنم و ... که انسانها اختیاری درباره آنها ندارند امری قابل پذیرش است اما جبری بودن برخی از مسائل عالم و نیز مقدرات شب قدر، به معنای سلب اختیار از انسانها نیست زیرا اساسا مساله اختیار آدمی در تمامی مسائل عالم نیست بلکه در مسائلی است که او می تواند در آنها دخیل باشد یا مسائلی است که به سرنوشت اختیاری او گره خورده است. از این رو باید بر این باور بود که مدیریت جهان به دست خداست و آدمی در این عالم با اختیارات محدودی که دارد صرفا می تواند در سرنوشت خویش و اموری که مجاز به نقش آفرینی در آن است تأثیر گذار باشد و اداره تمام عالم به دست آدمی نیست. لذا حتمی شدن مقدرات انسانها برخی به اختیار آدمی باز می گردد و برخی از آنها در اختیار او نیست یا اگر هم در اختیار او باشد خودش از این اختیار استفاده نمی کند و با بی اعتنایی به آن، بستر انتخاب جبری را برای خود فراهم می سازد. مانند اینکه یک مسئول در یک جامعه به شهروندان خویش اختیاراتی می دهد و به آنها می گوید شما می توانید با اختیارات خویش فلان اقدام را انجام دهید و اگر از اختیار و فرصتی که به شما داده شده است استفاده نکنید خودمان تصمیم می گیریم و اقدام و عمل مورد نظر خویش را انجام خواهیم داد.


پی نوشت ها:
1 . الدخان: 3.

2. الدخان: 4.

3 . القدر: 3.

4. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، 1407ق، تهران، چاپ: چهارم، تهران،ج‏4 ؛ ص157.

5. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية ، 1371ش، چاپ: 10، تهران، ج‏27 ص 187.

6.طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، 1374ش، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى ، چاپ: 5، قم، ج‏20، ص 567.

واسع;1024839 نوشت:

بسمه تعالی
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
در روایتی در کتاب شریف کافی راجع به شب قدر می خوانیم:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ وَ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ حُمْرَانَ‏ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ(1)

قَالَ نَعَمْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ هِيَ فِي كُلِّ سَنَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فَلَمْ يُنْزَلِ الْقُرْآنُ إِلَّا فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ‏(2) قَالَ يُقَدَّرُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَكُونُ فِي تِلْكَ السَّنَةِ إِلَى مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ خَيْرٍ وَ شَرٍّ- وَ طَاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ وَ مَوْلُودٍ وَ أَجَلٍ أَوْ رِزْقٍ فَمَا قُدِّرَ فِي تِلْكَ السَّنَةِ وَ قُضِيَ فَهُوَ الْمَحْتُومُ وَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ الْمَشِيئَةُ قَالَ قُلْتُ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(3) أَيُّ شَيْ‏ءٍ عُنِيَ بِذَلِكَ فَقَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِيهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ أَنْوَاعِ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ لَوْ لَا مَا يُضَاعِفُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمُؤْمِنِينَ مَا بَلَغُوا وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُضَاعِفُ لَهُمُ الْحَسَنَاتِ بِحُبِّنَا.(4)
ترجمه : حمران گويد: از امام باقر (عليه السّلام) سؤال كردم از معنى كلام خداوند عزّ و جلّ كه فرموده: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» (ما آن را در شب مباركى فرو فرستاديم) فرمود: آرى آن شب قدر است و آن در هر سال در ماه رمضان است در دهه آخر آن، و قرآن نازل نگشت مگر در شب قدر، خداوند عزّ و جلّ فرمود: «فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ‏» (در آن تقسيم مى‏شود هر أمر محكمى) فرمود: در شب قدر مقدّر مى‏شود هر چيزى كه تا سال ديگر انجام مى‏شود از خير يا شرّ يا طاعت يا معصيت يا ولادت يا مرگ و يا رزق و روزى. پس هر چه در اين شب مقدّر شود و حكم بر آن رود همه از امور حتمى و شدنى است كه بايد انجام شود، و خواست خداوند نيز دخيل است، گويد: عرض كردم «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (شب قدر بهتر از هزار ماه است) خداوند چه چيز را بدين نظر دارد؟ فرمود: عمل شايسته در آن از نماز و زكات و اقسام خيرات بهتر است از عمل در هزار ماه كه داراى شب قدر نباشد، و اگر نبود آنچه خدا براى مؤمنين افزوده بدان نمي رسيدند و ليكن خداوند عزّ و جلّ حسنات ايشان را دو چندان سازد.
در ارتباط با شب قدر و مباحث پیرامون آن پرسش هایی مطرح می شود. یکی از سوالات درباره آن مساله حتمی و قطعی شدن مقدرات با مساله آزادی و اختیار انسان است. به این بیان که اگر خدای سبحان در شب قدر «هر چيزى كه تا سال ديگر انجام مى‏شود از خير يا شرّ يا طاعت يا معصيت يا ولادت يا مرگ و يا رزق و روزى» را مقدر می سازد؛ آدمی چه اختیاری در برابر آنها دارد؟ گویا با چنین تقدیراتی انسان گرفتار جبر می شود.

در پاسخ به پرسش فوق مفسرین قران کریم ذیل تفسیر سوره مبارکه قدر و نیز شرح حدیث فوق این گونه مرقوم داشته اند:
اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگي ها و لياقت هاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است.يعنى براى هر كس آن مقدر مى‏ كنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر زمينه‏ هايش از ناحيه خود او فراهم شده، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد و بلكه تاكيدى بر آن است.(5)


علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در شرح حدیث فوق می نویسد:
در آن شب هر حادثه‏ اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد تقدير مى‏شود، چه خير و چه شر، چه طاعت و چه معصيت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و يا اجلى كه بنا است فرا رسد، و يا رزقى كه قرار است (تنگ و يا وسيع) برسد، پس آنچه در اين شب مقدر شود، و قضايش رانده شود قضايى است حتمى، ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است (و خدا با حتمى كردن مقدرات، العياذ باللَّه به دست خود دست‏بند نم ى‏زند).
منظور امام از اينكه فرمود:" ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است"، اين است كه قدرت خداى تعالى هميشه مطلق است، او هر زمان هر كارى را بخواهد مى‏كند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى كرده باشد، و خلاصه حتمى كردن يك مقدر قدرت مطلقه او را مقيد نمى‏كند، او مى‏تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نمايد هر چند كه هيچ وقت چنين كارى را نمى‏كند.(6)

با عنایت به آنچه در بیان مفسرین قران کریم گذشت می توان دریافت که آنچه در شب قدر برای آدمی رقم می خورد و مقدر می شود با مشیت الهی و ملاحظه ظرفیت و شرایط هر انسان صورت می گیرد و انسان ها می توانند با بیداری و درک شب قدر برترین ها را برای خود رقم زنند زیرا این اختیار و امکان و فرصت را خدای سبحان در اختیار بندگان خود قرار داده است. اما درباره کسانی که اساسا شب قدر برای آنان تعریفی ندارد از جمله کفار و مسلمانان حداقلی، به طور طبیعی اموری برای آنان مقدر می شود و آنان با توجه به اینکه تلاشی در رقم زدن بهترین ها برای خود نداشته اند به طور جبری اموری برای آنان رقم خواهد خود که البته مشیت الهی برای آن سایه انداخته و هر گاه خدای سبحان بخواهد می تواند به هر کیفیتی که مایل باشد آن را تغییر دهد. از این رو مساله جبری بودن مقدرات شب قدر درباره برخی از انسانها مانند برخی دیگر از مسائل چون خلقت عالم، آفرینش بهشت و جهنم و ... که انسانها اختیاری درباره آنها ندارند امری قابل پذیرش است اما جبری بودن برخی از مسائل عالم و نیز مقدرات شب قدر، به معنای سلب اختیار از انسانها نیست زیرا اساسا مساله اختیار آدمی در تمامی مسائل عالم نیست بلکه در مسائلی است که او می تواند در آنها دخیل باشد یا مسائلی است که به سرنوشت اختیاری او گره خورده است. از این رو باید بر این باور بود که مدیریت جهان به دست خداست و آدمی در این عالم با اختیارات محدودی که دارد صرفا می تواند در سرنوشت خویش و اموری که مجاز به نقش آفرینی در آن است تأثیر گذار باشد و اداره تمام عالم به دست آدمی نیست. لذا حتمی شدن مقدرات انسانها برخی به اختیار آدمی باز می گردد و برخی از آنها در اختیار او نیست یا اگر هم در اختیار او باشد خودش از این اختیار استفاده نمی کند و با بی اعتنایی به آن، بستر انتخاب جبری را برای خود فراهم می سازد. مانند اینکه یک مسئول در یک جامعه به شهروندان خویش اختیاراتی می دهد و به آنها می گوید شما می توانید با اختیارات خویش فلان اقدام را انجام دهید و اگر از اختیار و فرصتی که به شما داده شده است استفاده نکنید خودمان تصمیم می گیریم و اقدام و عمل مورد نظر خویش را انجام خواهیم داد.


پی نوشت ها:
1 . الدخان: 3.

2. الدخان: 4.

3 . القدر: 3.

4. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، 1407ق، تهران، چاپ: چهارم، تهران،ج‏4 ؛ ص157.

5. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية ، 1371ش، چاپ: 10، تهران، ج‏27 ص 187.

6.طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، 1374ش، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى ، چاپ: 5، قم، ج‏20، ص 567.

سوال بنده از ناحيه حرف مفسرين نبوده و تازه حرف مفسرين هم فقط تحليل بود نه دليل...
بنده پرسيدم اين روايت را توضيح دهيد
مراد از محتوم و حتمي بودن اين تقدير به چه معني است؟
اگه وقتي حتمي است و مهر خورده است که ديگر تبديلي و تغير در آن معنى ندارد؟
لطفا اين حديث را توضيح دهيد که کلمات دعائيه ديگر اين شبهاي قدر هم م‍ؤيد اين مطلب اند از جمله
چهارم: بخواند:
اَللَّهُمَّ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ مِنَ الأَْمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِيمَا تَفْرُقُ مِنَ الأَْمْرِ الْحَكِيمِ فِي لَيْلَهِ الْقَدْرِ وَ فِي الْقَضَاءِ الَّذِي لا يُرَدُّ وَ لا يُبَدَّلُ أَنْ تَكْتُبَنِي مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِيلَ عُمْرِي وَ تُوَسِّعَ عَلَيَّ فِي رِزْقِي وَ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا

با سلام و احترام
در خود روایت جمله« وَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ الْمَشِيئَةُ» امکان تغییر و تبدیل آن را با مشیت الهی ممکن دانسته است. از این رو حتمی بودن مساله رزق یا تقدیرات دیگر با مشیت الهی همراه بوده و خدای سبحان همان طور که علامه طباطبایی بیان داشته اند دست خود را نمی بندد.

واسع;1025219 نوشت:
با سلام و احترام
در خود روایت جمله« وَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ الْمَشِيئَةُ» امکان تغییر و تبدیل آن را با مشیت الهی ممکن دانسته است. از این رو حتمی بودن مساله رزق یا تقدیرات دیگر با مشیت الهی همراه بوده و خدای سبحان همان طور که علامه طباطبایی بیان داشته اند دست خود را نمی بندد.

سوال هم در همين جا است
که پس چرا گفته محتوم ؟
چرا صحبت از حتمي بودن اين تقدير شده در روايت و دعا؟
مراد اين حتمي بودن چيست؟

با سلام و احترام
حتمیت آن در مقایسه و نسبت به انسان است نه نسبت به خدا. ما در این دعاها از خدای متعال می خواهیم که دعاهای خوب ما چون زیارت خانه خدا را به طور حتمی برای ما رقم زند و مقدر سازد. ما حتمیت را از خدای سبحان طلب می کنیم. اما آیا این حتمیت برای خدای سبحان نیز هست یا خیر باید گفت مشیت خدای سبحان حاکم بر حتمیت طلب شده انسان یا حتمیت رقم زده خدایی است. در نتیجه حتمیت که به معنای قطعیت است به خواسته الهی مقید شده است. ممکن است خدای سبحان دعای را به طور حتم و قطع به اجابت برساند اما چون مشیت خدا همچنان جاری است ممکن است بدا حاصل شود و حتمیت تغییر یابد.

واسع;1025296 نوشت:
با سلام و احترام
حتمیت آن در مقایسه و نسبت به انسان است نه نسبت به خدا. ما در این دعاها از خدای متعال می خواهیم که دعاهای خوب ما چون زیارت خانه خدا را به طور حتمی برای ما رقم زند و مقدر سازد. ما حتمیت را از خدای سبحان طلب می کنیم. اما آیا این حتمیت برای خدای سبحان نیز هست یا خیر باید گفت مشیت خدای سبحان حاکم بر حتمیت طلب شده انسان یا حتمیت رقم زده خدایی است. در نتیجه حتمیت که به معنای قطعیت است به خواسته الهی مقید شده است. ممکن است خدای سبحان دعای را به طور حتم و قطع به اجابت برساند اما چون مشیت خدا همچنان جاری است ممکن است بدا حاصل شود و حتمیت تغییر یابد.

با سلام
نخير حتميت را ما طلب نمي کنيم ...
مي بينيم که خدا تقدير حتمي براي ما قرار داده
لذا مي خواهيم حالا که حتمي است خدايا براي من فلان چير را مقدر کن.
پس تقدير از خدا است اولا
و نيز او اين را حتمي کرده نه اين که ما خواسته باشيم ثانيا

با سلام و احترام مجدد
درود بر شما که پذیرفتید کار به دست خداست. او مقدر می کند او حتمیت می بخشد. پس اگر کار به دست خداست پس هر زمانی که بخواهد و مشیت او اقتضا کند می تواند حتمیت آن را تغییر دهد چون این کلام که دست خدا بسته است سخن قوم یهود در قران کریم است که گقتند «یدالله مغلوله» و خدا فرمود «غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا» اما نباید فراموش کرد که ما تقدیر کارهای خوب و حتمیت آن را از خدا طلب می کنیم. کسی که مقدر می کند خداست و اگر هم حتمیت بخشید می تواند آن را تغییر دهد.

جمع بندی

پرسش : مراد از محتوم در روایات و دعاهای مربوط به ماه مبارک رمضان(مانند روایت زیر) چیست؟

پاسخ: در روایتی در کتاب شریف کافی راجع به شب قدر می خوانیم: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ وَ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ حُمْرَانَ‏ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ(1) قَالَ نَعَمْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ هِيَ فِي كُلِّ سَنَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فَلَمْ يُنْزَلِ الْقُرْآنُ إِلَّا فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ‏(2) قَالَ يُقَدَّرُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَكُونُ فِي تِلْكَ السَّنَةِ إِلَى مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ خَيْرٍ وَ شَرٍّ- وَ طَاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ وَ مَوْلُودٍ وَ أَجَلٍ أَوْ رِزْقٍ فَمَا قُدِّرَ فِي تِلْكَ السَّنَةِ وَ قُضِيَ فَهُوَ الْمَحْتُومُ وَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ الْمَشِيئَةُ قَالَ قُلْتُ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(3) أَيُّ شَيْ‏ءٍ عُنِيَ بِذَلِكَ فَقَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِيهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ أَنْوَاعِ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ لَوْ لَا مَا يُضَاعِفُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمُؤْمِنِينَ مَا بَلَغُوا وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُضَاعِفُ لَهُمُ الْحَسَنَاتِ بِحُبِّنَا.(4) ترجمه : حمران گويد: از امام باقر (عليه السّلام) سؤال كردم از معنى كلام خداوند عزّ و جلّ كه فرموده: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» (ما آن را در شب مباركى فرو فرستاديم) فرمود: آرى آن شب قدر است و آن در هر سال در ماه رمضان است در دهه آخر آن، و قرآن نازل نگشت مگر در شب قدر، خداوند عزّ و جلّ فرمود: «فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ‏» (در آن تقسيم مى‏شود هر أمر محكمى) فرمود: در شب قدر مقدّر مى‏شود هر چيزى كه تا سال ديگر انجام مى‏شود از خير يا شرّ يا طاعت يا معصيت يا ولادت يا مرگ و يا رزق و روزى. پس هر چه در اين شب مقدّر شود و حكم بر آن رود همه از امور حتمى و شدنى است كه بايد انجام شود، و خواست خداوند نيز دخيل است، گويد: عرض كردم «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (شب قدر بهتر از هزار ماه است) خداوند چه چيز را بدين نظر دارد؟ فرمود: عمل شايسته در آن از نماز و زكات و اقسام خيرات بهتر است از عمل در هزار ماه كه داراى شب قدر نباشد، و اگر نبود آنچه خدا براى مؤمنين افزوده بدان نمي رسيدند و ليكن خداوند عزّ و جلّ حسنات ايشان را دو چندان سازد. در ارتباط با شب قدر و مباحث پیرامون آن پرسش هایی مطرح می شود. یکی از سوالات درباره آن مساله حتمی و قطعی شدن مقدرات با مساله آزادی و اختیار انسان است. به این بیان که اگر خدای سبحان در شب قدر «هر چيزى كه تا سال ديگر انجام مى‏شود از خير يا شرّ يا طاعت يا معصيت يا ولادت يا مرگ و يا رزق و روزى» را مقدر می سازد؛ آدمی چه اختیاری در برابر آنها دارد؟ گویا با چنین تقدیراتی انسان گرفتار جبر می شود. در پاسخ به پرسش فوق مفسرین قران کریم ذیل تفسیر سوره مبارکه قدر و نیز شرح حدیث فوق این گونه مرقوم داشته اند: اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگي ها و لياقت هاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است.يعنى براى هر كس آن مقدر مى‏ كنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر زمينه‏ هايش از ناحيه خود او فراهم شده، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد و بلكه تاكيدى بر آن است.(5) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در شرح حدیث فوق می نویسد: در آن شب هر حادثه‏ اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد تقدير مى‏شود، چه خير و چه شر، چه طاعت و چه معصيت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و يا اجلى كه بنا است فرا رسد، و يا رزقى كه قرار است (تنگ و يا وسيع) برسد، پس آنچه در اين شب مقدر شود، و قضايش رانده شود قضايى است حتمى، ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است (و خدا با حتمى كردن مقدرات، العياذ باللَّه به دست خود دست‏بند نم ى‏زند). منظور امام از اينكه فرمود:" ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است"، اين است كه قدرت خداى تعالى هميشه مطلق است، او هر زمان هر كارى را بخواهد مى‏كند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى كرده باشد، و خلاصه حتمى كردن يك مقدر قدرت مطلقه او را مقيد نمى‏كند، او مى‏تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نمايد هر چند كه هيچ وقت چنين كارى را نمى‏كند.(6)

با عنایت به آنچه در بیان مفسرین قران کریم گذشت می توان دریافت که آنچه در شب قدر برای آدمی رقم می خورد و مقدر می شود با مشیت الهی و ملاحظه ظرفیت و شرایط هر انسان صورت می گیرد و انسان ها می توانند با بیداری و درک شب قدر برترین ها را برای خود رقم زنند زیرا این اختیار و امکان و فرصت را خدای سبحان در اختیار بندگان خود قرار داده است. اما درباره کسانی که اساسا شب قدر برای آنان تعریفی ندارد از جمله کفار و مسلمانان حداقلی، به طور طبیعی اموری برای آنان مقدر می شود و آنان با توجه به اینکه تلاشی در رقم زدن بهترین ها برای خود نداشته اند به طور جبری اموری برای آنان رقم خواهد خود که البته مشیت الهی برای آن سایه انداخته و هر گاه خدای سبحان بخواهد می تواند به هر کیفیتی که مایل باشد آن را تغییر دهد. از این رو مساله جبری بودن مقدرات شب قدر درباره برخی از انسانها مانند برخی دیگر از مسائل چون خلقت عالم، آفرینش بهشت و جهنم و ... که انسانها اختیاری درباره آنها ندارند امری قابل پذیرش است اما جبری بودن برخی از مسائل عالم و نیز مقدرات شب قدر، به معنای سلب اختیار از انسانها نیست زیرا اساسا مساله اختیار آدمی در تمامی مسائل عالم نیست بلکه در مسائلی است که او می تواند در آنها دخیل باشد یا مسائلی است که به سرنوشت اختیاری او گره خورده است. از این رو باید بر این باور بود که مدیریت جهان به دست خداست و آدمی در این عالم با اختیارات محدودی که دارد صرفا می تواند در سرنوشت خویش و اموری که مجاز به نقش آفرینی در آن است تأثیر گذار باشد و اداره تمام عالم به دست آدمی نیست. لذا حتمی شدن مقدرات انسانها برخی به اختیار آدمی باز می گردد و برخی از آنها در اختیار او نیست یا اگر هم در اختیار او باشد خودش از این اختیار استفاده نمی کند و با بی اعتنایی به آن، بستر انتخاب جبری را برای خود فراهم می سازد. مانند اینکه یک مسئول در یک جامعه به شهروندان خویش اختیاراتی می دهد و به آنها می گوید شما می توانید با اختیارات خویش فلان اقدام را انجام دهید و اگر از اختیار و فرصتی که به شما داده شده است استفاده نکنید خودمان تصمیم می گیریم و اقدام و عمل مورد نظر خویش را انجام خواهیم داد.

پی نوشت ها:

1 . الدخان: 3.

2. الدخان: 4.

3 . القدر: 3.

4. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، 1407ق، تهران، چاپ: چهارم، تهران،ج‏4 ؛ ص157.

5. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية ، 1371ش، چاپ: 10، تهران، ج‏27 ص 187.

6.طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، 1374ش، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى ، چاپ: 5، قم، ج‏20، ص 567.

موضوع قفل شده است