جمع بندی برکت چیست؟
تبهای اولیه
برکت چیست؟
سلام
لطفا درموردبرکت توضیح بدین
برکت چی هست و به چه کارمیاد؟
برکت زندگی ، برکت فرزند، برکت مال، برکت همسر
مثلاوقتی میگیم یک خانه خیروبرکت ندارد چون نمازداخلش خونده نمیشه یامهمان دراون خونه نمیاد این یعنی چی نداره؟ چه چیزی ازش کم شده؟
با تشکر
برچسب:
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام خدمت شما
برکت در لغت به معنای ثبوت و پایداری خیر الهی در چیزی (۱) و رشد و افزایش آن است. (۲) و در اصطلاح دينی برکت چيزى است كه در آن خير معنوى و يا مادى منتهى به معنوى وجود داشته باشد. علامه طباطبایی برکت را امری غیرمحسوس و اعم از مادی و معنوی دانسته و به نظر ایشان اینکه چیزی برکت پیدا کند، منافاتی با سیر کلی دنیای مادی و نظام اسباب و مسببات ندارد. (۳)
شاید در دور و اطراف خودتان هم دیده باید که برخی افراد با درآمد نسبتا کمی زندگی راحت و آسوده ای دارند در حالیکه دیگری با همین میزان درآمد و یا حتی بیشتر، همیشه گرفتار و درگیر مشکلات اقتصادی ست. گاهی برای مالی برنامه ریزی می شود ولی با یک بیماریِ ناگوار یا یک حادثه ی پیش بینی نشده، تمام برنامه ها به هم ریخته و بدون اینکه از این مال استفاده ی مفیدی شود،از دست می رود. این مال می تواند مصداق یک مال بی برکت باشد.
پس برکت چیزی ست که در زندگی انسان مفید و مایه رشد و تکامل شده و در هر چیزی به معنای افزایش و رشد همان چیز در جهتی است که آن چیز برای آن ایجاد شده و در مسیر کمالی انسان میتواند مفید باشد. برکت می تواند در چیزهای زیادی مصداق پیدا کند. مالِ بابرکت، خانه ی بابرکت، همسر بابرکت و … هر کدام می توانند باعث رشد و تکامل انسان در مسیر سعادت شده و او را در تقرب به خداوند و رسیدن به کمال کمک کنند.
پی نوشت ها:
۱. مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی ص ۱۱۹ ذیل واژه برک
۲. لسان العرب، ابن منظور، ج ۱، ص ۳۸۶
۳. المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی؛ ج ۷، ص ۲۸۰
سلام خدمت استاد "حنیف" عزیز
دلم برای گفتگو با شما تنگ شده بود. فرمودید که:
شاید در دور و اطراف خودتان هم دیده باید که برخی افراد با درآمد نسبتا کمی زندگی راحت و آسوده ای دارند در حالیکه دیگری با همین میزان درآمد و یا حتی بیشتر، همیشه گرفتار و درگیر مشکلات اقتصادی ست. گاهی برای مالی برنامه ریزی می شود ولی با یک بیماریِ ناگوار یا یک حادثه ی پیش بینی نشده، تمام برنامه ها به هم ریخته و بدون اینکه از این مال استفاده ی مفیدی شود،از دست می رود. این مال می تواند مصداق یک مال بی برکت باشد
آیا میتوان این را به عنوان یک حکم کلی در نظر گرفت و اینطور گفت که هر کسی که در زندگی دچار مشکلاتی میشود یعنی زندگیش بیبرکت است؟
این سوال را از این جهت میپرسم که اتفاقاً آنچه من تا به امروز دیدم در اکثر موارد افرادی که کارهایی را انجام میدهند که در روایات از آن اعمال به نازل کننده برکت یاد شده است، اتفاقاً خیلی بیشتر گرفتار هستند و به قول معروف آب خوش از گلوی آنها پایین نمیرود. اما افرادی که چندان در قید و بند حلال و حرام نیستند شرایط همیشه مطابق میلشان پیش میرود. این را هم بگویم که منظورم فقط مادیات نیست بلکه از نظر معنوی هم در اکثر موارد هر چه بیشتر به روایات نازل کننده برکت عمل کنی بیشتر گرفتار بلا میشوی و شر و بدبختی از در و دیوار به سمتت سرازیر میشود.
مثلاً خود من نمیتوانم ادعا کنم آدم بینقصی هستم. اما انصافاً مرتکب عملی هم نشدهام که آنچنان ناشایست باشد. بهتر است بگویم مثل هر انسان عادی دیگر من هم گاهی خطا کردهام و گاهی عمل خیر انجام دادهام. ولی دنیا انواع و اقسام بلایای طبیعی و غیرطبیعی، فیزیکی، معنوی، سه بُعدی، HD ، دیجیتال، آنالوگ و.... را روی من امتحان کرده است. قلبم بیمار است، کلیههایم بیمارند، والدینم در کودکی طلاق گرفتند، یک چشمم نابینا شده، همسرم 3 سال مبتلا به سرطان بود، تمام سرمایه و زندگی خود را از دست دادم، الان هم خودم در شهر دیگر و محل کارم در شهری دیگر است اما بعد از 7 سال جان کندن، چند میلیون بدهی دارم و یک خانه اجارهای و دیگر هیچ! نه تنها آرامش روحی ندارم بلکه دچار افسردگی و ضعف اعصاب هم شدهام. هر چه هم تلاش میکنم ذرهای پیشرفت در زندگی نصیب من نمیشود
تمام اینها در حالی است که بارها فرصت خوردن مال حرام را داشتم اما اجتناب کردم. حتی روزهایی بود که غذایمان فقط نان و ماست بود اما نه من و نه همسرم حاضر نشدیم مال حرام سر سفره بیاوریم. شاید گاهی دچار تزلزل شده باشم اما بطور کلی همیشه خدا و اهل بیت(ع) را ناظر بر اعمالم احساس کردم و در بیشتر موارد هم از گناه دوری کردم. اما حال و روزم همان است که عرض کردم. اما از آن طرف میبینم افرادی که خدا را به سخره گرفتهاند و آنقدرها هم برای حلال و حرام ارزش قائل نیستند، اما هم شرایط مالی خوبی دارند و هم بسیار شاد و سرزنده هستند
بارها در همین سایت تاپیک زدم و با اساتید صحبت کردم اما هنوز هم نفهمیدم برکت دقیقاً یعنی چه! اگر مادی است که من ندارم، اگر روحی است که من ندارم، اگر خوشبختی است که من ندارم. البته با توضیحی که دادید معلوم میشود که اتفاقاً این زدگی من است که بیبرکت است! اما سوالی برایم مطرح میشود
بی برکتی زندگی من به این دلیل است که خداوند به گناهکاران برکت میدهد؟ یعنی روایاتی که وعده برکت به نیکوکاران دادهاند دروغ گفتهاند و حرف خدا را وارانه کردهاند؟
یا اینکه بیبرکتی زندگی من به این دلیل است که اساساً کار خوب باعث دفع برکت میشود؟ آیا من اشتباه کردم که نان حلال خوردم؟ اشتباه کردم که 3 سال برای درمان همسرم دویدم و نرفتم زن دیگری بگیرم؟ اشتباه کردم که پدرم را با وجود کتکهایی که به من میزد تحمل کردم و حتی برایش زن گرفتم؟ (من برای پدرم زن پیدا کردم که از تنهایی دربیاید)، اشتباه کردم که بجای داشتن دوست دختر و رابطه نامشروع، با وجود تنگ دستی ازدواج کردم و هر روز دارم حدود 11 ساعت کار میکنم؟
سلام
شاید بشود گفت: اگر شئی معینی، فواید زیاد (بیشتر از مقدار متوسط فواید افراد دیگر همان ماهیت) داشته باشد و کارایی و به درد بخوری بیشتری داشته باشد، برکت دارد.
همانگونه که استاد فرمودند، گاعی شرایطی پیش می آید که مسیر منتفع شدن نا از فواید یک شئ را مسدود می کند و ما آن فوایدی را که می شد از آن شی برد، نمی بریم. در این حالت آن شی برکت نداشته است.
علیکم السلام و رحمه الله آقا رضای بزرگوار
خیلی ممنونم از ابراز لطف شما برادر محترم. ان شاالله که همیشه شاد و موفق باشید.
فرموده بودید که:
آیا میتوان این را به عنوان یک حکم کلی در نظر گرفت و اینطور گفت که هر کسی که در زندگی دچار مشکلاتی میشود یعنی زندگیش بیبرکت است؟
قطعا اینطور نیست. برکت همانطور که عرض شد، چیزی ست که انسان را به سمت کمال و رشد سوق می دهد. و یکی از بابرکت ترین زندگی ها، زندگی هست که در آن گناه انجام نشده و انسان همواره خداوند را ناظر بر اعمالش حس کند.
یکی از بهترین و برترین مواضعی که انسان می تواند رضایت الهی را کسب کرده و به کمال برسد، جایی ست که در مواجهه با گناه، رضایت پروردگار را بر رضایت نفسش ترجیح داده و به نفسش سختی می چشاند.
اما در مورد این بخش از کلامتان:
اتفاقاً آنچه من تا به امروز دیدم در اکثر موارد افرادی که کارهایی را انجام میدهند که در روایات از آن اعمال به نازل کننده برکت یاد شده است، اتفاقاً خیلی بیشتر گرفتار هستند و به قول معروف آب خوش از گلوی آنها پایین نمیرود. اما افرادی که چندان در قید و بند حلال و حرام نیستند شرایط همیشه مطابق میلشان پیش میرود. این را هم بگویم که منظورم فقط مادیات نیست بلکه از نظر معنوی هم در اکثر موارد هر چه بیشتر به روایات نازل کننده برکت عمل کنی بیشتر گرفتار بلا میشوی و شر و بدبختی از در و دیوار به سمتت سرازیر میشود.
فلسفه ی شرور و بلایا در دنیای مادی، در تخصص همکاران محترم در گروه کلام و عقائد است. لذا من صرفا به ذکر چند نکته بسنده کرده و از خداوند متعال می خواهم که تمام مشکلات شما و همه مومنین را از فضلش حل کرده و گشایشی در زندگی تان ایجاد کند.
قاعدتا یادآوریِ عبارتِ «البلاء للولاء» با شرایطی که بیان فرمودید، دردی از شما دوا نکرده و مرهمی بر رنج هایتان نیست؛ ولی توجه بفرمایید که این یک واقعیت است که در هجوم بلا و سختی هاست که روح انسان رشد کرده و به تکامل می رسد. به همین دلیل هم بیشترین مصائب و مشکلات را در زندگی پیامبران و اولیاءالله می بینیم. وقتی خداوند به بنده ای از بندگانش لطف مخصوصی دارد، او را گرفتار سختی ها می کند و عبارت «البلاء للولاء» مبین همین مطلب است.
امام صادق (عليه السلام) به سدیر فرمود: «إنَّ اللّهَ إذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا، و إنّا و إيّاكُم يا سديرُ لَنُصبِحُ بهِ و نُمْسي؛ خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور مى سازد. اى سدير! ما و شما روز و شبمان را با بلا سپرى مى كنيم.» (۱)
در روایتی نقل شده روزی عبداللّه بن ابی یعفور نزد امام صادق (علیه السلام) به شکوه و گلایه پرداخت که من همیشه در سختی و بیماری به سر می برم. امام (علیه السلام) در جواب فرمودند: «لو یعلم المؤمن ما له من الأجر فی المصائب لتمنّی أنّه قرض بالمقاریض؛ اگر شخص مؤمن بداند که پایداری در برابر مصائب و سختی ها چه اندازه اجر و ثواب دارد آرزو می کند که بدن او با قیچی قطعه قطعه شود.» (۲)
و اینکه فرموده اید افرادی که در قید حلال و حرام نیستند، شرایط همیشه مطابق میلشان پیش می رود، امر صحیحی نیست. هر کسی در دنیا به شکلی در رنج است. این کلام خداوند است که انسان را در رنج آفریده. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ؛ براستى كه انسان را در رنج آفريده ايم.» (۳) و البته مومنین بیشتر. در روایت هست که روزی امام صادق عليه السلام به اصحاب خود فرمود: «لا تَتَمَنَّوا المُستَحِيلَ، قالوا: و مَن يَتَمَنَّى المُستَحيلَ؟! فقالَ : أنتُم، أ لَستُم تَمَنَّونَ الراحَةَ في الدنيا؟! قالوا: بَلى، فقالَ: الراحَةُ للمُؤمِنِ في الدنيا مُستَحيلَةٌ؛ آرزوى محال نكنيد! عرض كردند: چه كسى آرزوى محال مى كند؟ فرمود: شما؛ مگر نه اين كه آرزومند آسايش در دنيا هستيد؟ عرض كردند: چرا. فرمود: آسايش براى مؤمن در دنيا محال است.» (۴)
اما رنج و دردهایی که غیر مومنین در دنیا متحمل می شوند را می توان به نحوی بدتر و سخت تر از رنج اهل ایمان دانست. چون آنها فقط در سختی هستند، بدون هیچ امیدواری. قرآن می فرماید: «...ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون...؛ ... اگر شما درد مى كشيد آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مى كشيد درد مى كشند و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند...» (۵)
نکته همین است که در قسمت دوم آیه آمده. مومنین این رنج ها و ناملایمات را به سببی تحمل کرده و امیدشان به خریدن لبخند رضایت الهی ست. زیرا پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) وعده داده است که: «إنَّ الرّجُل لَيكونُ لَه الدَّرَجةُ عندَ اللّهِ لا يَبلُغُها بعملِهِ ، حتّى يُبْتَلى ببلاءٍ في جِسمِهِ فيَبلُغَها بذلكَ ؛ براى آدمى نزد خداوند درجه اى است كه او با عمل خود بدان نمى رسد، مگر آن كه بدنش به بلايى گرفتار شود و بدين وسيله، به آن درجه دست يابد.» (۶)
پی نوشت ها:
۱. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۲؛ ص ۵۸
۲. همان؛ ج ۶؛ ص ۱۵۳
۳. سوره بلد، ۴
۴. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۴، ص ۵۴۹
۵. سوره نساء، ۱۰۴
۶. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۲؛ ص ۶۳
استاد "حنیف" گرامی، من که به اصل مشکلات ایراد نمیگیرم. حرف من گفتههای معصومین(ع) است که در واقع همان گفتههای خداست
این روایاتی که گفتید را من قبول دارم اما به شرطی که فقط همین روایات وجود داشت. مثلاً میگفتند اگر خوب باشی پدرت در دنیا در میآید! تمام!
اما مشکل اینجاست که مثلاً در روایتی گفته میشود اگر فلان رفتار را داشته باشی زندگیت برکت پیدا میکند و اگر انجام ندهی برکت از زندگیت میرود
خب اینجا انتظار منِ مسلمان این است که من که رعایت میکنم زندگیم برکت پیدا کند. اما میبینم زندگی من پر از مشکل است اما کسی که همان عمل را رعایت نکرد زندگیش خیلی راحتتر از من است
ببینید منظور من از راحتی این نیست که او هیچ مشکلی ندارد. منظورم این است که در مجموع شرایط بسایر بهتری نسبت به من دارد
من اینکه من این افراد را از نزدیک میشناسم و میبینم که اتفاقاً خیلی هم شاد و سرحال هستند
ضمناً این افراد کافر یا جنایت کار هم نیستند فقط آن رفتاری که در روایات گفته شده را رعایت نمیکنند. مثالی برایتان میزنم:
مثلاً میبینم زنان آنها هر روز یک مدل لباس میخرند در حالی که طبق آموزههای اسلام، اسراف مطلوب خدا نیست و کفران نعمت محسوب شده و برکت مال را از بین میبرد
اما در کمال تعجب و با اینکه حقوق شوهر این خانمها آنچنان هم بیشتر از من نیست (شاید 50 درصد بیشتر باشد و در مواردی هم مساوی است) اما هیچ وقت مشکل مادی پیدا نمیکنند
ولی همسر من که در خرید لباس بسیار صرفه جویی میکند و هرگز مرا تحت فشار نمیگذارد و از طرفی خود من هم آدم ولخرجی نیستم، همیشه پول کم میاوریم!
اصلاً گاهی من و همسرم مات و مبهوت مینشینیم و با همدیگر صحبت میکنیم که فلانی چگونه این همه خرج میکند و کم نمیآورد؟
اما ما این همه صرفه جویی میکنیم اما ذرهای پیشرفت مادی برایمان رخ نمیدهد!
مشکل من با آن جملهء قرمز رنگ است استاد. چرا معصومین(ع) گفتهاند برای زیاد شدن برکت فلان کار را انجام بده، اما در عمل کاملاً برعکس است؟
من این را نوعی فریب حساب میکنم. احساس میکنم معصومین(ع) فقط برای اینکه مسلمانان از دین برنگردند آنها را فریب دادهاند
به آنها گفتهاند فلان رفتار در برکت تاثیر دارد، اما در عمل در این دنیا همه چیز در گرو اسباب و علل است
تجربه به من ثابت کرده که خدا هیچ دخل و تصرفی در این دنیا ندارد. هر کس زورش بیشتر بود و بیشتر خورد هم مالش بیشتر میشود و هم شادتر است
هرکس هم خواست پاک زندگی کند باید مثل چی دنبال یک لقمه نان بدود و به هیچنا هم نخواهد رسید. خدا هم هیچ کمکی به او نخواهد کرد
اگر شاعری که گفته: "شکر نعمت نعمتت افزون کند *** کفر نعمت، از کفت بیرون کند" به دست من بیفتد میدانم چه بلایی به سرش بیاورم!
حرف من فقط همین است استاد عزیز که از همان اول معصومین(ع) اینطور میفتند: "کفر نعمت نعمتت افزون کند *** شکر نعمت، از کفت بیرون کند"
آن وقت من غلط میکردم اگر اعتراض کنم. اما وقتی چیز دیگری گفتند و در عمل جور دیگری میشود، برای من قابل درک و قابل قبول نیست استاد عزیز
شما تا صبح هم برای من دلیل بیاورید من میگویم آنچه خدا وعده داده یا باید عیناً محقق شود یا از نظر من فریب بوده است
نکتهء قابل توجه اینکه اگر برای همه یک جور بود، یعنی هم آنها که رعایت میکنند در سختی بودند و هم آنها که رعایت نمیکنند، میگفتم خب امتحان الهی است، اوضاع اقتضادی است و....
اما تعجب من اینجاست که زندگی آن افراد نه تنها بی برکت نمیشود، بلکه گویا خداوند چندین فرشته را هم مامور آنها کرده که حتی در شرایط بد اقتصادی هم از آنها مراقبت کنند
استاد خدا را شاهد میگیرم آدمی نیستم که نق بزنم. من زمانی که همسرم دچار بیماری سرطان شد شکایتی نکردم. زمانی که یک چشمم نابینا شد شکایتی نکردم
حرف من فقط این تناقض است که دارد مثل خوره ایمانم را میخورد. اینکه هر وعدهای تا کنون از معصومین(ع) شنیدهام، در زندگی برعکسش را دیدهام
عرض سلام مجدد
به نظرم من درست منظورم را ادا نکردم. اینکه می فرمایید افرادی هستند که بدون توجه کافی به مسائل دینی، وضع زندگی شان بهتر از شماست که مراعات دین و حلال و حرام را دارید، یک امر غریب نیست. خیلی از ما چنین چیزی را به عینه مشاهده کرده ایم. اما اینکه در روایت بیان شده با کارهایی مثل صله رحم، نیکی به والدین و امثالهم خیر و برکت در زندگی ایجاد می شود، منظور صرفا خیر و برکت مادی نیست. در پست شماره ۳ عرض بنده این بود که:
«برکت چیزی ست که در زندگی انسان مفید و مایه رشد و تکامل شده و در هر چیزی به معنای افزایش و رشد همان چیز در جهتی است که آن چیز برای آن ایجاد شده و در مسیر کمالی انسان میتواند مفید باشد.»
پس اینکه شما بیمار شده اید یا به لحاظ مالی دچار مشکل هستید، به هیچ وجه نشان دهنده بی برکت بودن زندگی یا مال شما نیست. انسان مومن باید دیدش فراتر از دنیای مادی و مسائل دنیایی باشد. من حقیقتا از این پست شما تعجب کردم. به این جهت که در بحث های گذشته و نوشته های قبلی تان، افق دید شما را بسیار گسترده تر و بالاتر از این حرفها دیده بودم.
دید انسان مومن، اعم از دنیای مادی و معنوی ست. اگر اینگونه بیندیشیم که بدترین و سخت ترین زندگی ها متعلق به انبیاء و اولیاءالله بوده. یعنی اباعبدالله مراعات عوامل برکت زا را نمی کرده که در یک روز تمام خانواده و هست و نیستش را از دست داد!؟ یا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چه چیزی در مورد برکت در عمر را مراعات نکرده بود که عمرش اینهمه کوتاه شد؟!
برادر بزرگوار این نکته را مدام برای خودتان یادآوری کنید که شما به طمع خوشی های دنیا نیست که مومن شدید و به خاطر رسیدن به نعمات مادی نیست که از مال حرام پرهیز می کنید. و منظور از برکت در آیات و روایات، زیادی و رشد در مادیات و زندگی دنیایی شما نیست. برکت چیزی ست که شما را به رشد و کمال نزدیک کند؛ آن هم رشد و کمالِ حقیقی.
انتخابی که شما داشته اید و سختی هایی که در راه خدا متحمل می شوید، بسیار باارزش تر از اینست که با پاداش های مادی و خوشی های چند روزه ی دنیا پاسخ داده شود. دنیا و تمام زیبایی های آن در نزد خداوند بازیچه ای بیش نیست.
«وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ؛اين زندگي دنيا جز لهو و لعب چيزي نيست، و زندگي واقعي سراي آخرت است، اگر آنها ميدانستند.» (۱)
اگر اطاعت و بندگی را می شد با نعمات دنیا پاداش داد، برترین و زیباترین آن باید به اولیاءالله داده می شد، حال آنکه خداوند دقیقا برعکس این را فرموده:
«وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ؛ و اگر [بهره مندی کفار از انواع نعمت های مادی و تهیدستی مؤمنان، سبب] این نبود که همه مردم [به خاطر ضعف ایمان و ناآگاه بودن به حقایق] بر محور کفر امتی واحد شوند، ما برای خانه های کافران به [خدای] رحمان سقف هایی از نقره قرار می دادیم و نردبان هایی که با آن بر بالای خانه ها برآیند.» (۲)
نعمات دنیا آنقدر در نزد خداوند بی ارزش است که اگر بنا به مصالحی نبود، تمام آن را به کفار هدیه می کرد. حتما این کلام امیرمومنان (علیه السلام) را بسیار شنیده اید که فرمود: «دُنياكُم هذِهِ أزهَدُ عِندي مِن عَفْطَةِ عَنزٍ؛ اين دنياى شما نزد من از آب بينى يك بز هم ناچيزتر است.» (۳)
پس خیر و برکت لزوما در مادیات نیست؛ (هرچند می تواند مصداق هایی هم در این دنیا پیدا کند). برکت در عمر و زندگی می تواند این باشد که شما با تمام سختی ها و رنج هایی که به آن مبتلا شده اید، همچنان چشمتان را از پروردگار برنداشته و هنوز حاضر به وارد شدن مال حرام در زندگی تان نشده اید. برکت می تواند این باشد که همسرتان در دینداری، نه تنها مانع شما نیست، بلکه همراه و همیار شماست. و مهمتر از اینها برکت می تواند همین نوع اندیشه و قدرت تفکر شما باشد که راه را در برابرتان روشن کرده و از کج شدن به مسیر شقاوت نگهداری تان می کند. پس همواره خداوند را شاکر باشید و خیر و برکت های پنهان در زندگی تان را پیدا کنید.
پی نوشت ها:
۱. سوره عنکبوت، ۶۴
۲. سوره زخرف،۳۳
۳. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۴؛ ص ۸۹
نکته ی دیگر اینست که هیچکدام از اسباب و عللی که در احادیث در مورد برکت در زندگی، یا افزایش رزق و روزی بیان شده، علت تامه نیستند. یعنی منظور از اینکه با صله رحم عمر زیاد می شود این نیست که اگر کسی صله رحم انجام داد، حتما و قطعا عمر طولانی خواهد داشت. بلکه صله رحم یکی از عللی ست که باعث اضافه شدن عمر می شود. اما اگر کسی در بازگشت از منزل اقوام و آشنایان، قوانین راهنمایی را مراعات نکرد، می تواند دچار تصادف شده و در دم جان دهد.
خواندن فلان دعا یا سوره موجب افزایش رزق و روزی ست، اما اگر کسی دنبال کسب و کار نرفت، یا بی گدار به آب زد، یا از توانایی هایش به درستی استفاده نکرد و ...، خواندنِ هر روز و هر شبِ این دعا هم فایده ای برایش نخواهد داشت.
پس محقق نشدنِ امری که در روایت بیان شده، می تواند علت های مختلفی داشته باشد که بیشترین آنها هم در خود ما و عملکرد ما ریشه دارد.
و نکته ی آخر اینکه شما فقط این برهه از زندگی خودتان را با همین قسمت از زندگی دوستتان مقایسه نکنید. اولا که شما مشکلات و سختی های زندگی آنها را اطلاع ندارید و ای بسا که مشکلاتشان خیلی بیشتر از این باشد که شما می دانید. و ثانیا از کجا اطمینان دارید که آخر و عاقبتِ این رفتار و اسراف های آنها تا همیشه به این صورت مانده و دچار مشکل نخواهند شد!؟ البته ان شاالله که هیچکس، هیچوقت دچار مشکل و گرفتاری نباشد، ولی به قول مولانا (علیه الرحمه)
از پس هر گریه آخر خنده ایست
مرد آخربین مبارک بنده ایست
من حقیقتا از این پست شما تعجب کردم. به این جهت که در بحث های گذشته و نوشته های قبلی تان، افق دید شما را بسیار گسترده تر و بالاتر از این حرفها دیده بودم
شما لطف دارید برادر
خدا میداند الان هم از مسیر خارج نشدهام. میتوانید پستهای دیگر مرا در سایر تاپیکها ببینید. منتهی این اواخر خیلی به من سخت گذشته. آنقدر بیخوابی و فشار روحی تحمل کردهام که دچار ضعف اعصاب شدهام. من از خدا چیز زیادی برای دنیا نخواستم، فقط آرزو دارم خانهای از خودم داشته باشم و درآمدی که از دیگران بینیاز باشم و برای نیازهای معمول زندگی مشکلی نداشته باشم و مجبور نباشم به کسی رو بزنم. اما همین حداقلها را هم هرچقدر جان میکنم برایم حاصل نمیشود. نمیدانم شاید به قول شما در آینده نزدیک تغییراتی حاصل شود. تنها آرزوی دنیایی من اول ظهور امام زمان(عج) است و بعد هم شادی تمام مردم دنیا، بعد از آن هم همین که خود و خانوادهام حداقلهای زندگی را داشته باشیم. فقط همین...
خدا میداند الان هم از مسیر خارج نشدهام.
قطعا خارج نشده اید؛ و ان شاالله هرگز هم از مسیر خارج نخواهید شد. این طبیعی ست که انسان در هجوم مشکلات گاهی تحملش کم شده و حرفها یا حتی رفتارش منطبق با اعتقاداتِ خودِ واقعی اش نیست. شاید اینکه بدانید افرادی در شرایط شما زیاد هستند، کمی تسکین دهنده باشد. هر کسی مشکلات خاص خودش را دارد و به نظر من کمترین و ساده ترین آنها مشکلات مالی ست. اصلا فکر نکنید که خارج از گود حرف می زنم. نمی خواستم اشاره کنم، ولی صرفا جهت اینکه بدانید در مشکلات تنها نیستید عرض می کنم. خود من حدود ۲۶ سال برای یک مشکل به درگاه خداوند التماس می کردم، و آنچه که برای برطرف شدن مشکل از دستم برمی آمد انجام می دادم؛ و هیچ اثری از گشایش نبود. ۲۶ سال مدت کمی برای زجر کشیدن نیست. در حدی که عده معدودی از نزدیکان که مطلع بودند، باور داشتند که این چیزی جز سحر و طلسم نیست... ! انواع و اقسام ختم، چله، صدقه و آنچه که بلد بودم انجام دادم و خبری نبود...؛ و بالاخره در زمانی که سخت ترین و سیاه ترین روزهای عمرم را تجربه می کردم، به طور معجزه آسایی ورق برگشت و مشکل از ریشه حل شد و تمام...! البته بماند که دنیا پوشیده در مشکلات است و با تمام شدن یکی، دیگری از راه می رسد؛ ولی به هرحال باید خداوند را شکر کرده و دعا کنیم که آخر و عاقبت همه مان ختم به خیر شود.
ممنون استاد. حرفهایتان انرژی بخش بود. بخصوص موضوعی که از خودتان برایم تعریف کردید
باز هم توکل میکنم و منتظر گشایش هستم. شما هم برایم دعا بفرمائید
جمع بندی
پرسش: لطفا در مورد برکت توضیح دهید. برکت چیست و وقتی گفته می شود فلان چیز بی برکت است، به چه معناست؟ آیا میتوان گفت که هر کسی که در زندگی دچار مشکلاتی میشود یعنی زندگیش بیبرکت است؟ چرا افرادی که کمتر به دین و فرامین الهی توجه می کنند، زندگی شان همراه با توسعه ی مادی و آرامش است و برعکس مومنین زندگی سخت و پر مشکلی دارند؟
پاسخ: برکت در لغت به معنای ثبوت و پایداری خیر الهی در چیزی (۱) و رشد و افزایش آن است. (۲) و در اصطلاح دينی برکت چيزى است كه در آن خير معنوى و يا مادى منتهى به معنوى وجود داشته باشد. علامه طباطبایی برکت را امری غیرمحسوس و اعم از مادی و معنوی دانسته و به نظر ایشان اینکه چیزی برکت پیدا کند، منافاتی با سیر کلی دنیای مادی و نظام اسباب و مسببات ندارد. (۳)
شاید در دور و اطراف خودتان هم دیده باشید که برخی افراد با درآمد نسبتا کمی زندگی راحت و آسوده ای دارند در حالیکه دیگری با همین میزان درآمد و یا حتی بیشتر، همیشه گرفتار و درگیر مشکلات اقتصادی ست. گاهی برای مالی برنامه ریزی می شود ولی با یک بیماریِ ناگوار یا یک حادثه ی پیش بینی نشده، تمام برنامه ها به هم ریخته و بدون اینکه از این مال استفاده ی مفیدی شود، از دست می رود. این مال می تواند مصداق یک مال بی برکت باشد.
پس برکت چیزی ست که در زندگی انسان مفید و مایه رشد و تکامل شده و در هر چیزی به معنای افزایش و رشد همان چیز در جهتی است که آن چیز برای آن ایجاد شده و در مسیر کمالی انسان میتواند مفید باشد. برکت می تواند در چیزهای زیادی مصداق پیدا کند. مالِ بابرکت، خانه ی بابرکت، همسر بابرکت و … هر کدام می توانند باعث رشد و تکامل انسان در مسیر سعادت شده و او را در تقرب به خداوند و رسیدن به کمال کمک کنند.
البته همیشه نمی توان مشکلات در زندگی را به بی برکتی ربط داد. برکت همانطور که عرض شد، چیزی ست که انسان را به سمت کمال و رشد سوق می دهد. یکی از بابرکت ترین زندگی ها، زندگی هست که در آن گناه انجام نشده و انسان همواره خداوند را ناظر بر اعمالش حس کند. یکی از بهترین و برترین مواضعی که انسان می تواند رضایت الهی را کسب کرده و به کمال برسد، جایی ست که در مواجهه با گناه، رضایت پروردگار را بر رضایت نفسش ترجیح داده و به نفسش سختی می چشاند.
این یک واقعیت است که در هجوم بلا و سختی هاست که روح انسان رشد کرده و به تکامل می رسد. به همین دلیل هم بیشترین مصائب و مشکلات را در زندگی پیامبران و اولیاءالله می بینیم. وقتی خداوند به بنده ای از بندگانش لطف مخصوصی دارد، او را گرفتار سختی ها می کند و عبارت «البلاء للولاء» مبین همین مطلب است. امام صادق (عليه السلام) به سدیر فرمود: «إنَّ اللّهَ إذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا، و إنّا و إيّاكُم يا سديرُ لَنُصبِحُ بهِ و نُمْسي»؛ خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور مى سازد. اى سدير! ما و شما روز و شبمان را با بلا سپرى مى كنيم. (۴)
در روایتی نقل شده روزی عبداللّه بن ابی یعفور نزد امام صادق (علیه السلام) به شکوه و گلایه پرداخت که من همیشه در سختی و بیماری به سر می برم. امام (علیه السلام) در جواب فرمودند: «لو یعلم المؤمن ما له من الأجر فی المصائب لتمنّی أنّه قرض بالمقاریض»؛ اگر شخص مؤمن بداند که پایداری در برابر مصائب و سختی ها چه اندازه اجر و ثواب دارد آرزو می کند که بدن او با قیچی قطعه قطعه شود. (۵)
این ادعا که افراد بی قید نسبت به اوامر الهی، شرایط همیشه مطابق میلشان پیش رفته و زندگی راحت و خوبی دارند، امر صحیحی نیست. هر کسی در دنیا به شکلی در رنج است. این کلام خداوند است که انسان را در رنج آفریده. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ»؛ براستى كه انسان را در رنج آفريده ايم. (۶) و البته مومنین بیشتر. در روایت هست که روزی امام صادق (عليه السلام) به اصحاب خود فرمود: «لا تَتَمَنَّوا المُستَحِيلَ، قالوا: و مَن يَتَمَنَّى المُستَحيلَ؟! فقالَ : أنتُم، أ لَستُم تَمَنَّونَ الراحَةَ في الدنيا؟! قالوا: بَلى، فقالَ: الراحَةُ للمُؤمِنِ في الدنيا مُستَحيلَةٌ»؛ آرزوى محال نكنيد! عرض كردند: چه كسى آرزوى محال مى كند؟ فرمود: شما؛ مگر نه اين كه آرزومند آسايش در دنيا هستيد؟ عرض كردند: چرا. فرمود: آسايش براى مؤمن در دنيا محال است. (۷)
اما رنج و دردهایی که غیر مومنین در دنیا متحمل می شوند را می توان به نحوی بدتر و سخت تر از رنج اهل ایمان دانست. چون آنها فقط در سختی هستند، بدون هیچ امیدواری. قرآن می فرماید: «...ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون...»؛ ... اگر شما درد مى كشيد آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مى كشيد درد مى كشند و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند... . (۸)
نکته همین است که در قسمت دوم آیه آمده. مومنین این رنج ها و ناملایمات را به سببی تحمل کرده و امیدشان به خریدن لبخند رضایت الهی ست. زیرا پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) وعده داده است که: «إنَّ الرّجُل لَيكونُ لَه الدَّرَجةُ عندَ اللّهِ لا يَبلُغُها بعملِهِ، حتّى يُبْتَلى ببلاءٍ في جِسمِهِ فيَبلُغَها بذلكَ» ؛ براى آدمى نزد خداوند درجه اى است كه او با عمل خود بدان نمى رسد، مگر آن كه بدنش به بلايى گرفتار شود و بدين وسيله، به آن درجه دست يابد. (۹)
ضمن اینکه، راحت بودن غیر مومنین به هیچ وجه امر غریبی نیست. خیلی از ما چنین چیزی را به عینه مشاهده کرده ایم. اما اینکه در روایت بیان شده با کارهایی مثل صله رحم، نیکی به والدین و امثالهم خیر و برکت در زندگی ایجاد می شود، منظور صرفا خیر و برکت مادی نیست. همانطور که عرض شد برکت چیزی ست که در زندگی انسان مفید و مایه رشد و تکامل شده و در هر چیزی به معنای افزایش و رشد همان چیز در جهتی است که آن چیز برای آن ایجاد شده و در مسیر کمالی انسان میتواند مفید باشد. پس بیماری یا مشکلات مالی، به هیچ وجه نشان دهنده بی برکت بودن زندگی یا مال نیست. انسان مومن باید دیدش فراتر از دنیای مادی و مسائل دنیایی باشد. دید انسان مومن، اعم از دنیای مادی و معنوی ست. اگر اینگونه بیندیشیم که بدترین و سخت ترین زندگی ها متعلق به انبیاء و اولیاءالله بوده. یعنی اباعبدالله مراعات عوامل برکت زا را نمی کرده که در یک روز تمام خانواده و هست و نیستش را از دست داد!؟ یا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چه چیزی در مورد برکت در عمر را مراعات نکرده بود که عمرش اینهمه کوتاه شد؟!
این نکته را مدام باید به خودتان یادآوری کنید که شما به طمع خوشی های دنیا نیست که مومن شدید و به خاطر رسیدن به نعمات مادی نیست که از مال حرام پرهیز می کنید. و منظور از برکت در آیات و روایات، زیادی و رشد در مادیات و زندگی دنیایی شما نیست. برکت چیزی ست که شما را به رشد و کمال نزدیک کند؛ آن هم رشد و کمالِ حقیقی. انتخابی که شما داشته اید و سختی هایی که در راه خدا متحمل می شوید، بسیار باارزش تر از اینست که با پاداش های مادی و خوشی های چند روزه ی دنیا پاسخ داده شود. دنیا و تمام زیبایی های آن در نزد خداوند بازیچه ای بیش نیست. «وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»؛ اين زندگي دنيا جز لهو و لعب چيزي نيست، و زندگي واقعي سراي آخرت است، اگر آنها ميدانستند. (۱۰)
اگر اطاعت و بندگی را می شد با نعمات دنیا پاداش داد، برترین و زیباترین آن باید به اولیاءالله داده می شد،؛ حال آنکه خداوند دقیقا برعکس این را فرموده: «وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ» ؛ و اگر [بهره مندی کفار از انواع نعمت های مادی و تهیدستی مؤمنان، سبب] این نبود که همه مردم [به خاطر ضعف ایمان و ناآگاه بودن به حقایق] بر محور کفر امتی واحد شوند، ما برای خانه های کافران به [خدای] رحمان سقف هایی از نقره قرار می دادیم و نردبان هایی که با آن بر بالای خانه ها برآیند. (۱۱)
پس نعمات دنیا آنقدر در نزد خداوند بی ارزش است که اگر بنا به مصالحی نبود، تمام آن را به کفار هدیه می کرد. حتما این کلام امیرمومنان (علیه السلام) را بسیار شنیده اید که فرمود: «دُنياكُم هذِهِ أزهَدُ عِندي مِن عَفْطَةِ عَنزٍ»؛ اين دنياى شما نزد من از آب بينى يك بز هم ناچيزتر است. (۱۲)
پس خیر و برکت لزوما در مادیات نیست؛ (هرچند می تواند مصداق هایی هم در این دنیا پیدا کند). برکت در عمر و زندگی می تواند این باشد که مومن با تمام سختی ها و رنج هایی که به آن مبتلا می شود، هرگز چشمش را از پروردگار برنداشته و حاضر به وارد شدن مال حرام در زندگی اش نمی شود. برکت می تواند داشتن یک همسرِ همراه در دینداری یا یک فرزند سربه راه و صالح باشد. و مهمتر از اینها برکت می تواند قدرت اندیشه و تفکر باشد که راه را در برابر مومن روشن کرده و از کج شدن به مسیر شقاوت نگهداری می کند. پس همواره باید خداوند را شاکر بود و خیر و برکت های پنهان در زندگی را پیدا کرد.
نکته ی دیگر اینست که هیچکدام از اسباب و عللی که در احادیث در مورد برکت در زندگی، یا افزایش رزق و روزی بیان شده، علت تامّه نیستند. یعنی منظور از اینکه با صله رحم عمر زیاد می شود این نیست که اگر کسی صله رحم انجام داد، حتما و قطعا عمر طولانی خواهد داشت. بلکه صله رحم یکی از عللی ست که باعث اضافه شدن عمر می شود. اما اگر کسی در بازگشت از منزل اقوام و آشنایان، قوانین راهنمایی را مراعات نکرد، می تواند دچار تصادف شده و در دم جان دهد. خواندن فلان دعا یا سوره موجب افزایش رزق و روزی ست، اما اگر کسی دنبال کسب و کار نرفت، یا بی گدار به آب زد، یا از توانایی هایش به درستی استفاده نکرد و ...، خواندنِ هر روز و هر شبِ این دعا هم فایده ای برایش نخواهد داشت. پس محقق نشدنِ امری که در روایت بیان شده، می تواند علت های مختلفی داشته باشد که بیشترین این علل هم در خود ما و عملکرد ما ریشه دارد.
و نکته ی آخر اینکه هرگز نباید یک برهه از زندگی خودتان را با همین قسمت از زندگی دیگران مقایسه کنید. اولا که شما مشکلات و سختی های زندگی آنها را اطلاع ندارید و ای بسا که مشکلاتشان خیلی بیشتر از این باشد که شما می دانید. و ثانیا از کجا اطمینان دارید که آخر و عاقبتِ این رفتار و اسراف های آنها تا همیشه به این صورت مانده و دچار مشکل نخواهند شد!؟ البته ان شاالله که هیچکس، هیچوقت دچار مشکل و گرفتاری نباشد، ولی به قول مولانا (علیه الرحمه)
از پس هر گریه آخر خنده ایست
مرد آخربین مبارک بنده ایست
پی نوشت ها:
۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ قرآن؛ مصحح داوودی، صفوان عدنان؛ انتشارات دارالشامیه؛ بیروت؛ ص ۱۱۹ ذیل واژه برک
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ انتشارات دار صادر؛ بیروت، لبنان؛ ج ۱، ص ۳۸۶
۳. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ دفتر انتشارات اسلامی؛ قم ۱۴۱۷ ق؛ ج ۷، ص ۲۸۰
۴. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۲؛ ص ۵۸
۵. همان؛ ج ۶؛ ص ۱۵۳
۶. سوره بلد، ۴
۷. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۴، ص ۵۴۹
۸. سوره نساء، ۱۰۴
۹. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۲؛ ص ۶۳
۱۰. سوره عنکبوت، ۶۴
۱۱. سوره زخرف،۳۳
۱۲. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۴؛ ص ۸۹