جمع بندی آیا بیشتر مردم دنیا به جهنم می روند؟
تبهای اولیه
آیا بیشتر مردم دنیا به جهنم می روند؟
سلام
من یک سوالی داشتم و اون اینه که با توجه به این که ما الان در دوران ارتباطات هستیم و خیلی از مردم به تلویزیون و اینترنت و ماهواره و کتاب دسترسی دارند ایا بیشتر مردم دنیا که مسلمون نیستند به جهنم میرند؟ مثلا ایا مردم کشور پیشرفته امریکا یا مردم اروپا یا روسیه به جهنم میرند؟ به نظرم حتی خیلی از مردم مسلمان جهان هم به جهنم میرند چون از وجود مذهب شیعه اطلاع دارند اما شیعه نمیشند مثلا اهل سنت موجود در ایران که همشون میدونند شیعه چیه ایا کافرند و در جهنم جاویدان میمونند؟ ببینید من نمیخوام کلی بگید که هر کی از حقانیت اسلام خبر داشت و نپذیرفت به جهنم میره میخوام به یک جمع بندی برسیم که در حال حاضر که تکنولوزی و ارتباطات خیلی پیشرفت کرده ایا مردم دنیا عذر موجهی برای مسلمان نشدنشون دارند یا نه؟ ایا دروغ سازی های رسانه هاشون باعث شده دیده درستی از اسلام نداشته باشند؟(که بعید میدونم در این دوران تکنولوزی کسی اطلاعات غلط بهش رسیده باشه)
نکته بعدی هم این که از همین عده بسیار کم مسلمانان شیعه دنیا عده زیادیشون هم به خاطر گناه هایی که دارند وارد جهنم میشند!!! (حتی اون مستضعف هم ممکنه گناه کار باشه و وارد جهنم بشه!!!) نتیجه این که اکثر مردم دنیا در حال حاضر به جهنم خواند رفت !!! میلیارد میلیارد ادم!!!
ایا شما هم با نظر من موافقید ؟
برچسب:
سلام و عرض ادب
دوست عزیز، همانطور که مرقوم فرمودید، عذاب الهی برای کسانی است که تعمدا کفر می ورزند و گناه می کنند وگرنه کسانی که جاهلند و در شک و شبهه به سر می برند و تقصیری در این جهل ندارند، معذورند.
این مطلب یک اصل قرآنی است که در آیات متعددی مطرح شده است؛ از جمله:
«وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ في أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ»(1)؛ یعنی: «و پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاك نمىكرد تا اينكه در كانون آنها پيامبرى مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آباديها و شهرها را هلاك نكرديم مگر آنكه اهلش ظالم بودند.»
« فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً»(2)؛ یعنی: « آنها(عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه براستى تحت فشار قرار گرفتهاند(و حقيقتاً مستضعفند)؛ نه چارهاى دارند، و نه راهى(براى نجات از آن محيط آلوده) مىيابند. ممكن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، عفو كننده و آمرزنده است.»
در همین راستا، شهید مطهری می فرمایند: «اگر کسى داراى صفت تسلیم باشد و به عللى حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در اینباره بىتقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمىسازد، او اهل نجات از دوزخ است. خداى متعال مىفرماید: «و ما کنّا معذّبین حتّى نبعث رسولا» ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (حجّت تمام نشده) بشر را معذّب کنیم. یعنى محال است که خداى کریم حکیم کسى را که حجت بر او تمام نشده است عذاب کند.»(3)
توجه به این نکته لازم است که در تشخیص مصداق جاهل قاصر و جاهل مقصر، باید اوضاع و احوال روزگار حاضر را نیز مورد توجه قرار داد. مثلا با عنایت به این که در عصری به سر می بریم که دسترسی به اطلاعات برای همگان بیش از پیش میسر شده است، شاید به ذهن برسد که اساسا جاهل قاصر نداریم و هر کسی که جاهل است حتما جاهل مقصر و گناهکار و جهنمی است؛ در حالی که باید به این نکته مهم نیز توجه کنیم که متاسفانه در عصر حاضر -اگرچه اطلاعات در دسترس همگان است- اطلاعات درست و نادرست در هم آمیخته شده است و تشخیص حق و باطل سخت تر شده است. فضای مسموم رسانه ای و تهاجم روزافزون فرهنگی علیه اسلام آن چنان سنگین و زیاد شده است که برای یک ناظر بیرونی، دسترسی به حقیقت اسلام بسی سخت و دشوار است. از این رو، در تعیین مصادیق جاهل قاصر و جاهل مقصر باید از تنگ نظری دست برداشت و با واقع بینی و در نظر گرفتن شرایط مسموم فرهنگی و رسانه ای، با کسانی که به حقیقت اسلام و شیعه آگاهی ندارند، مدارای بیشتری کرد و آنها را نیز اهل نجات دانست.
اما در مورد گناهکاران نیز باید عرض کنیم بسیاری از آنها بواسطه توبه بخشیده می شوند و یا بواسطه بیماری و شروری که متحمل شده اند گناهانشان پاک می شود و یا بواسطه شفاعت اولیای الهی مورد عفو و رحمت قرار می گیرند و ... بله، نهایتا گروهی از مردم بواسطه تجسم اعمالشان در آخرت معذّب می شوند اما همین گروه نیز عمدتا عذابشان موقت است و دائمی نیست.
بنابراین، با این که نمی توان به صورت قطعی از کمیت و تعداد بهشتی ها و جهنمی ها سخن گفت؛ اما بعید نمی دانیم که نهایتا تعداد بهشتیان بیشتر از تعداد جهنمی ها باشد چون اولا اکثر مردم جاهل قاصرند؛ و ثانیا گناهکارانی که جاهل قاصر نیستند نیز توسط عواملی همچون توبه و شفاعت و ابتلا به سختی دنیوی و ... گناهشان پاک می شود و یا نهایتا در آخرت بواسطه عذابی که تحمل می کنند کاملا پاک شده و به بهشت راه می یابند.
پی نوشت ها:
1. قصص: 59
2. نساء: 97-99
3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، بیتا، ج1، صص293-294
سلام . ببینید به نظر من این نوع فکر کردن تنگ نظری نیست! مثلا نگاه کنید در ایران خودمون چندین میلیون سنی مذهب داریم و همچنین عده ای ارمنی مسیحی و یهودی و زرتشتی داریم به نظر شما ایا اینها عذر موجهی دارند؟اسلام و شیعه به گوششان نخورده؟ ایا دید غلطی از اسلام دارند؟ و همچنین مثلا مردم اروپا در خود اروپا بسیار زیاد مسلمان داریم که در کنار بقیه مردم زندگی میکنند و مردم هم میدونند که تروریست نیستند! پس نه تنها از وجود اسلام کاملا اگاهی دارند بلکه به راحتی و با یک سرچ در اینترنت میتونند به عقاید مسلمان ها پی ببرند! لطفا بگید که به چه علتی فکر میکنید که دسترسی به حقیقت اسلام بسیار مشکل شده! در صورتی که با یک سرچ در اینترننت میتونند به حقیقت اسلام پی ببرند! سایت های انگلیسی زبان مثل همین اسکدین وجود دارند! مثلا امریکایی ها در علم و دانش و اکتشافات علمی از همه جلوترند و در این راه تلاش زیاد میکنند و در این موارد مغزشون خوب کار میکنه اما وقتی که حرف از شناختن دین اسلام میشه میشند جاهل قاصر؟ مغزشون در این موارد کار نمیکنه ولی سخت ترین مسایل ریاضی و فیزیکو حل میکنند و انواع پزوهش ها و مقاله های علمی رو میخونند و یا مینویسند؟ مردم عوام هم الان دیگه اکثرا تحصیل کرده هستند و از دنیای اطرافشون به خوبی مطلع هستند! در همین ایران خودمون که کشور خیلی پیشرفته ای هم نیست مردم راجع به مسحسیت و بی دینی و بی خدایی و سنی و شیعه اطلاع دارند!
در مورد گناه کاران هم میتونم بگم که مثلا هممون میدونیم که خیلی از مسلمان های مثلا ایران کلا نماز نمیخونند! در صورتی که ایه قران داریم که میگه از جهنمیان میپرسند که به چه علت به سقر افتادید؟ پاسخ میدند که ما از نماز گذاران نبودیم!حتی من شنیدم شفاعت به کسی که نماز نمیخونه نمیرسه! حالا این فقط نماز بود! روزه و دزدی و خمس و زکات ندادن و عاق والدین و شراب و قمار و زنا و قتل و غیبت و ریا و ... جدا !
سلام . ببینید به نظر من این نوع فکر کردن تنگ نظری نیست! مثلا نگاه کنید در ایران خودمون چندین میلیون سنی مذهب داریم و همچنین عده ای ارمنی مسیحی و یهودی و زرتشتی داریم به نظر شما ایا اینها عذر موجهی دارند؟اسلام و شیعه به گوششان نخورده؟ ایا دید غلطی از اسلام دارند؟ و همچنین مثلا مردم اروپا در خود اروپا بسیار زیاد مسلمان داریم که در کنار بقیه مردم زندگی میکنند و مردم هم میدونند که تروریست نیستند! پس نه تنها از وجود اسلام کاملا اگاهی دارند بلکه به راحتی و با یک سرچ در اینترنت میتونند به عقاید مسلمان ها پی ببرند! لطفا بگید که به چه علتی فکر میکنید که دسترسی به حقیقت اسلام بسیار مشکل شده! در صورتی که با یک سرچ در اینترننت میتونند به حقیقت اسلام پی ببرند! سایت های انگلیسی زبان مثل همین اسکدین وجود دارند! مثلا امریکایی ها در علم و دانش و اکتشافات علمی از همه جلوترند و در این راه تلاش زیاد میکنند و در این موارد مغزشون خوب کار میکنه اما وقتی که حرف از شناختن دین اسلام میشه میشند جاهل قاصر؟ مغزشون در این موارد کار نمیکنه ولی سخت ترین مسایل ریاضی و فیزیکو حل میکنند و انواع پزوهش ها و مقاله های علمی رو میخونند و یا مینویسند؟ مردم عوام هم الان دیگه اکثرا تحصیل کرده هستند و از دنیای اطرافشون به خوبی مطلع هستند! در همین ایران خودمون که کشور خیلی پیشرفته ای هم نیست مردم راجع به مسحسیت و بی دینی و بی خدایی و سنی و شیعه اطلاع دارند!
دوست عزیز
به گوش رسیدن یک پیام و یا حتی درک کردنش، برای تصدیق کردن به آن کافی نیست. گاهی پیش می آید یک پیام را می شنویم و می خوانیم و می فهمیم، اما به خاطر تصویرسازی دیگران، نسبت به پذیرش آن هراس داریم و یا اینطور تصور می کنیم که گوینده این پیام حتما اموری را از من مخفی نگه داشته و احتمالا تردستی کرده و مرا فریب داده است. به همین جهت، با این که اشکالی به آن پیام وارد نمی کنیم اما بازهم از پذیرش آن هراس داریم و از آن دوری می کنیم.
گاهی هم پیش می آید که مشکلات زندگی چنان ما را در خود فرو می برد که اصلا فرصت تفکر پیدا نمی کنیم. مثلا کارگری را در نظر بگیرید که در یک کشور مسیحی است. او شنیده که اسلام دینی از ادیان است اما هیچ گاه فرصت نمی کند که تحقیقا اسلام را مورد مطالعه قرار بدهد و تجزیه و تحلیل بکند و اشکالاتی که روزانه در رسانه علیه اسلام شده را برطرف بکند. اگر حقیقتا او به سبب مشکلات فرصت تامل و تحقیق پیدا نمی کند، خداوند نیز از او همین قدر انتظار دارد. بله، وظیفه یک مسلمان، ابلاغ پیام اسلام به همان کارگر و تسهیل درک آن پیام است؛ اما با این حال، هر کس شرایط خاص زندگی خودش را دارد و ما نمی توانیم درباره اش اظهار نظر قطعی کنیم که او معاند و دشمن اسلام است.
در مورد دانشمندان علوم تجربی نیز همین سخن جاری است. آنها عمدتا با علم و آزمایش سروکار دارند و اگرچه باهوش و دقیق هستند؛ اما دقت و هوش آنها در حوزه تخصصی آنها است. نمی شود انتظار داشت که یک دندانپزشک ماهر، یک ستاره شناس ماهر نیز باشد. ممکن است کسی دندانپزشک باشد اما هیچ چیزی از سیارات نداند و یا فقط نام چند سیاره را بلد باشد. اطلاع دانشمندان از دین هم عمدتا در همین مقدار است.
دقت بفرمایید: ما نمی گوییم این گروه حتما بهشتی و معذور هستند. عرض ما این است که نمی دانیم این گروه در چه وضعیتی هستند؛ احتمال دارد عذر موجهی داشته باشند که ما از آن بی خبریم. به همین جهت، تمامی همت ما معطوف به اثبات این نکته است که علم ما محدود است و به همین جهت، باید از اظهار نظر قطعی درباره عاقبت افراد پرهیز کرد.
در مورد گناه کاران هم میتونم بگم که مثلا هممون میدونیم که خیلی از مسلمان های مثلا ایران کلا نماز نمیخونند! در صورتی که ایه قران داریم که میگه از جهنمیان میپرسند که به چه علت به سقر افتادید؟ پاسخ میدند که ما از نماز گذاران نبودیم! ...
اما درباره این بخش از سخن شما نیز باید عرض کنم
اولا همانطور که سابقا عرض شد چه بسا گناه برخی از افراد بواسطه شرور و رنجی که متحمل می شوند(مثلا فقر و بیماری و از دست دادن فرزند و مرگ سخت و ...)، در همین دنیا بخشیده شود و یا توسط توبه مورد عفو قرار می گیرند و یا به خاطر برخی از کارهایشان مورد شفاعت واقع می شوند و یا برای مدت کمی جهنمی می شوند و سپس برای همیشه در بهشت می مانند. چون ما از زندگی افراد مطلع نیستیم و اشراف کامل نداریم، بهتر است از داوری و قضاوت قطعی درباره آنها پرهیز کنیم.
ثانیا تعابیر دینی درباره نماز نیز گفتنی است، بسیاری از تعابیر دینی درباره مشروط کردن قبولی اعمال به نماز، شرط فقهی نیست بلکه شرط اخلاقی است که با تاکید شدید بیان شده است. شبیه به این که تعبیر شده «برای همسایه مسجد نماز نیست مگر در مسجد». علما فرموده اند این روایت برای بیان شرط فقهی نیست که معنایش این باشد که نماز همسایه مسجد در خانه اش باطل باشد، بلکه برای بیان اهتمام و فضیلت زیاد خواندن نماز در مسجد خصوصا برای همسایه مسجد است.
اما در مورد آیه ای که به آن اشاره فرمودید، باید عرض کنم این آیه در سوره مبارکه مدثر ادامه دارد: «في جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ (40)عَنِ الْمُجْرِمينَ (41) ما سَلَكَكُمْ في سَقَرَ (42) قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (43) وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكينَ (44) وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ (45) وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (46) حَتَّى أَتانَا الْيَقينُ (47)».
همانطور که مستحضرید معنای آیات مذکور از این قرار است که مجرمین به دلیل این که از مخالفان معاد و رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بودند و تا آخرین لحظه، نه به اخلاق و نه به شریعت پایبند نبودند، به جهنم مبتلا شدند. بنابراین، اینطور نیست که فقط به خاطر نماز به این عاقبت دچار شدند. تعبیر مجرم در آیات مذکور نشانگر این واقعیت است که آنها جاهل قاصر نبودند و در زمره کسانی بودند که حق را می شناختند اما تکذیب می کردند و حتی به اخلاق و کمک به دیگران نیز اعتنایی نداشتند.
جمع بندی
پرسش:
با توجه به این که ما الان در دوران ارتباطات هستیم و خیلی از مردم به تلویزیون و اینترنت و ماهواره و کتاب دسترسی دارند آیا بیشتر مردم دنیا که مسلمان نیستند به جهنم میروند؟ مثلا آیا مردم کشور پیشرفته آمریکا یا مردم اروپا یا روسیه به جهنم میروند؟ خصوصا دانشمندانشان؟ به نظرم حتی خیلی از مردم مسلمان جهان هم به جهنم میرند چون از وجود مذهب شیعه اطلاع دارند اما شیعه نمیشوند مثلا اهل سنت موجود در ایران که همشون میدونند شیعه چی هست. آیا اینها کافرند و در جهنم جاویدان میمانند؟ ببینید من نمیخوام کلی بگید که هر کی از حقانیت اسلام خبر داشت و نپذیرفت به جهنم میرود؛ میخوام به یک جمع بندی برسیم که در حال حاضر که تکنولوزی و ارتباطات خیلی پیشرفت کرده آیا مردم دنیا عذر موجهی برای مسلمان نشدن دارند یا نه؟ آیا دروغ سازی های رسانه هاشون باعث شده دیده درستی از اسلام نداشته باشند؟(که بعید میدونم در این دوران تکنولوزی کسی اطلاعات غلط بهش رسیده باشد).نکته بعدی هم این که از همین عده بسیار کم مسلمانان شیعه دنیا عده زیادیشون هم به خاطر گناه هایی که دارند وارد جهنم میشوند!!! مثلا خیلی از مسلمان های مثلا ایران کلا نماز نمیخوانند! در صورتی که آیه قرآن داریم که میگوید از جهنمیان میپرسند که به چه علت به سقر افتادید؟ پاسخ میدهند که ما از نماز گذاران نبودیم! نتیجه این که اکثر مردم دنیا در حال حاضر به جهنم خواند رفت !!! میلیارد میلیارد آدم!!! آیا شما هم با نظر من موافقید؟
پاسخ:
دوست عزیز، برای پاسخ به پرسش حاضر، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
نکته اول: نجات جاهل قاصر و مستضعف فکری از عذاب
همانطور که مرقوم فرمودید، عذاب الهی برای کسانی است که تعمدا کفر می ورزند و گناه می کنند وگرنه کسانی که جاهلند و در شک و شبهه به سر می برند و تقصیری در این جهل ندارند، معذورند.
این مطلب یک اصل قرآنی است که در آیات متعددی مطرح شده است؛ از جمله:
«وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ في أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ»(1)؛ یعنی: «و پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاك نمىكرد تا اينكه در كانون آنها پيامبرى مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آباديها و شهرها را هلاك نكرديم مگر آنكه اهلش ظالم بودند.»
« فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً»(2)؛ یعنی: « آنها(عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه براستى تحت فشار قرار گرفتهاند(و حقيقتاً مستضعفند)؛ نه چارهاى دارند، و نه راهى(براى نجات از آن محيط آلوده) مىيابند. ممكن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، عفو كننده و آمرزنده است.»
در همین راستا، شهید مطهری می فرمایند: «اگر کسى داراى صفت تسلیم باشد و به عللى حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در اینباره بىتقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمىسازد، او اهل نجات از دوزخ است. خداى متعال مىفرماید: «و ما کنّا معذّبین حتّى نبعث رسولا» ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (حجّت تمام نشده) بشر را معذّب کنیم. یعنى محال است که خداى کریم حکیم کسى را که حجت بر او تمام نشده است عذاب کند.»(3)
نکته دوم: تشخیص مصادیق جاهل قاصر و مستضعف فکری
توجه به این نکته لازم است که در تشخیص مصداق جاهل قاصر و مستضعف فکری، باید اوضاع و احوال روزگار حاضر را نیز مورد توجه قرار داد. مثلا با عنایت به این که در عصری به سر می بریم که دسترسی به اطلاعات برای همگان بیش از پیش میسر شده است، شاید به ذهن برسد که اساسا جاهل قاصر نداریم و هر کسی که جاهل است حتما جاهل مقصر و گناهکار و جهنمی است؛ در حالی که باید به این نکته مهم نیز توجه کنیم که متاسفانه در عصر حاضر -اگرچه اطلاعات در دسترس همگان است- اطلاعات درست و نادرست در هم آمیخته شده است و تشخیص حق و باطل سخت تر شده است. فضای مسموم رسانه ای و تهاجم روزافزون فرهنگی علیه اسلام آن چنان سنگین و زیاد شده است که برای یک ناظر بیرونی، دسترسی به حقیقت اسلام بسی سخت و دشوار است.
به بیان دیگر، به گوش رسیدن یک پیام و یا حتی درک کردنش، برای تصدیق کردن به آن کافی نیست. گاهی پیش می آید یک پیام را می شنویم و می خوانیم و می فهمیم، اما به خاطر تصویرسازی دیگران، نسبت به پذیرش آن هراس داریم و یا اینطور تصور می کنیم که گوینده این پیام حتما اموری را از من مخفی نگه داشته و احتمالا تردستی کرده و مرا فریب داده است. به همین جهت، با این که اشکالی به آن پیام وارد نمی کنیم اما بازهم از پذیرش آن هراس داریم و از آن دوری می کنیم. گاهی هم پیش می آید که مشکلات زندگی چنان ما را در خود فرو می برد که اصلا فرصت تفکر پیدا نمی کنیم. مثلا کارگری را در نظر بگیرید که در یک کشور مسیحی است. او شنیده که اسلام دینی از ادیان است اما هیچ گاه فرصت نمی کند که تحقیقا اسلام را مورد مطالعه قرار بدهد و تجزیه و تحلیل بکند و اشکالاتی که روزانه در رسانه علیه اسلام شده را برطرف بکند. اگر حقیقتا او به سبب مشکلات فرصت تامل و تحقیق پیدا نمی کند، خداوند نیز از او همین قدر انتظار دارد. بله، وظیفه یک مسلمان، ابلاغ پیام اسلام به همان کارگر و تسهیل درک آن پیام است؛ اما با این حال، هر کس شرایط خاص زندگی خودش را دارد و ما نمی توانیم درباره اش اظهار نظر قطعی کنیم که او معاند و دشمن اسلام است.
از این رو، در تعیین مصادیق جاهل قاصر و جاهل مقصر باید از تنگ نظری دست برداشت و با واقع بینی و در نظر گرفتن شرایط مسموم فرهنگی و رسانه ای، با کسانی که به حقیقت اسلام و شیعه آگاهی ندارند، مدارای بیشتری کرد و آنها را نیز اهل نجات دانست.
در مورد دانشمندان علوم تجربی نیز همین سخن جاری است. آنها عمدتا با علم و آزمایش سروکار دارند و اگرچه باهوش و دقیق هستند؛ اما دقت و هوش آنها در حوزه تخصصی آنها است. نمی شود انتظار داشت که یک دندانپزشک ماهر، یک ستاره شناس ماهر نیز باشد. ممکن است کسی دندانپزشک باشد اما هیچ چیزی از سیارات نداند و یا فقط نام چند سیاره را بلد باشد. اطلاع دانشمندان از دین هم عمدتا در همین مقدار است.
دقت بفرمایید: ما نمی گوییم این گروه حتما بهشتی و معذور هستند. عرض ما این است که نمی دانیم این گروه در چه وضعیتی هستند؛ احتمال دارد عذر موجهی داشته باشند که ما از آن بی خبریم. به همین جهت، تمامی همت ما معطوف به اثبات این نکته است که علم ما محدود است و به همین جهت، باید از اظهار نظر قطعی درباره عاقبت افراد پرهیز کرد.
نکته سوم: نجات برخی از گناهکاران از عذاب الهی
اما در مورد گناهکاران نیز باید عرض کنیم بسیاری از آنها بواسطه توبه بخشیده می شوند و یا بواسطه بیماری و شروری که متحمل شده اند گناهانشان پاک می شود و یا بواسطه شفاعت اولیای الهی مورد عفو و رحمت قرار می گیرند و ... بله، نهایتا گروهی از مردم بواسطه تجسم اعمالشان در آخرت معذّب می شوند اما همین گروه نیز عمدتا عذابشان موقت است و دائمی نیست.
نکته چهارم: بی نماز و قبولی اعمال
اما درباره تعابیر دینی درباره نماز نیز گفتنی است، بسیاری از تعابیر دینی درباره مشروط کردن قبولی اعمال به نماز، شرط فقهی نیست بلکه شرط اخلاقی است که با تاکید شدید بیان شده است. شبیه به این که تعبیر شده «برای همسایه مسجد نماز نیست مگر در مسجد». علما فرموده اند این روایت برای بیان شرط فقهی نیست که معنایش این باشد که نماز همسایه مسجد در خانه اش باطل باشد، بلکه برای بیان اهتمام و فضیلت زیاد خواندن نماز در مسجد خصوصا برای همسایه مسجد است.
اما در مورد آیه ای که به آن اشاره فرمودید، باید عرض کنم این آیه در سوره مبارکه مدثر ادامه دارد: «في جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ (40)عَنِ الْمُجْرِمينَ (41) ما سَلَكَكُمْ في سَقَرَ (42) قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (43) وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكينَ (44) وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ (45) وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (46) حَتَّى أَتانَا الْيَقينُ (47)».
همانطور که مستحضرید معنای آیات مذکور از این قرار است که مجرمین به دلیل این که از مخالفان معاد و رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بودند و تا آخرین لحظه، نه به اخلاق و نه به شریعت پایبند نبودند، به جهنم مبتلا شدند. بنابراین، اینطور نیست که فقط به خاطر نماز به این عاقبت دچار شدند. تعبیر مجرم در آیات مذکور نشانگر این واقعیت است که آنها جاهل قاصر نبودند و در زمره کسانی بودند که حق را می شناختند اما تکذیب می کردند و حتی به اخلاق و کمک به دیگران نیز اعتنایی نداشتند.
نتیجه:
بنابراین، با این که نمی توان به صورت قطعی از کمیت و تعداد بهشتی ها و جهنمی ها سخن گفت؛ اما بعید نمی دانیم که نهایتا تعداد بهشتیان بیشتر از تعداد جهنمی ها باشد چون اولا اکثر مردم جاهل قاصرند؛ و ثانیا گناهکارانی که جاهل قاصر نیستند نیز توسط عواملی همچون توبه و شفاعت و ابتلا به سختی دنیوی و ... گناهشان پاک می شود و یا نهایتا در آخرت بواسطه عذابی که تحمل می کنند کاملا پاک شده و به بهشت راه می یابند.
پی نوشت ها:
1. قصص: 59
2. نساء: 97-99
3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، بیتا، ج1، صص293-294