جمع بندی نظریه تکامل در نزد متفکران مسلمان
تبهای اولیه
نظریه تکامل در نزد متفکران مسلمان
اثبات نظریه تکامل نزد متفکران مسلمان چگونه است و چه دلایلی عقلی و نقلی و قرآنی بر آن دارند ؟
برخی مانند مولوی به تکامل نگاه عرفانی دارند
برخی هم مانند ابو ریحان بیرونی و نعیمی استرآبادی آبادی نگاه دیگری دارند
لطفا طوری پاسخ را تنظیم کنید که هم نظر عارفانی چون مولوی را در خود داشته باشد
هم نظریات فیلسوفانی مثل أبو ریحان بیرونی
این را هم نباید از نظر دور داشت که این افراد میان خلقت و تکامل تضادی قائل نبودند
کما این که داروین هم به عنوان اندیشمند غربی همچین نظری نداشت
اگر با توجه به یافته ها و آزمایشات علمی عصر امروز این فرضیه را صحیح بدانیم و یا توجه به سبقه ی آن در میان اندیشمندان مسلمان و حتی برخی اشارات که در آیات و روایات شده است میتوانیم آن را به عنوان دلیلی بر حقانیت مکتب اسلام بدانیم؟
این را هم بفرمایید که
روایات در باره انسان های قبل از آدم (ع)؛و سیر تکاملی آنها چه میگوید ؟
آیا خلقت آدم از خاک به این معناست که ایشان پدری نداشته اند یا منظور این است که ایشان هم مانند بقیه موجودات سیر تکاملی را طی کردند که بر طبق یافته های علمی از آب آغاز میشود و مراحل متعدد مانند خاک و گیاه و.. را طی میکند؟
کما اینکه در آیه دیگری اشاره میکند که همه چیز را از آب زنده قرار دادیم
که یافته های علمی دلیلی بر اثبات این آیه است
اگر فرض اول را بپذیریم که ایشان پدری نداشته اند و خلقت ایشان از خاک به نوعی اعجاز بوده است آیا میتوان گفت ایشان برای هدایت آن انسانهای تکامل نیافته که شبه میمون بودند به زمین فرستاده شده اند؟
برخی گفته اند این نظر منافی این که همه ی انسانهای امروز فرزندان آدم هستند نمی تواند باشد چرا که آن انسانها در مراحل بعد از بین رفتند و تنها فرزندان آدم باقی مانند کما اینکه زمین ما حوادث طبیعی و غیر طبیعی (معجزات ) فراوانی به خود دیده است
برخی هم گفته اند تفاوتی بین انسان و میمون نبوده است و تبدیل میمون به انسان زمانی است که خداوند حضرت آدم و دیگران پیامیران را فرستاد و آنها مبدل به موجودخدا شناس ( انسان) شدند و حتی مدعی شدند برخی آثار تاریخی که امروز وجود دارند یادگار همین میمون ها هستند که به مرحله علامت نگاری رسیده بودند
لطفا این نظریاتی که اشاره کردم را به طور مفصل مورد بررسی قرار دهید
برچسب:
اثبات نظریه تکامل نزد متفکران مسلمان چگونه است و چه دلایلی عقلی و نقلی و قرآنی بر آن دارند ؟ اگر با توجه به یافته ها و آزمایشات علمی عصر امروز این فرضیه را صحیح بدانیم و یا توجه به سبقه ی آن در میان اندیشمندان مسلمان و حتی برخی اشارات که در آیات و روایات شده است میتوانیم آن را به عنوان دلیلی بر حقانیت مکتب اسلام بدانیم؟ روایات در باره انسان های قبل از آدم (ع)؛و سیر تکاملی آنها چه میگوید ؟ آیا خلقت آدم از خاک به این معناست که ایشان پدری نداشته اند یا منظور این است که ایشان هم مانند بقیه موجودات سیر تکاملی را طی کردند که بر طبق یافته های علمی از آب آغاز میشود و مراحل متعدد مانند خاک و گیاه و.. را طی میکند؟باسلام وعرض ادب در مطلبی که مطرح شد، سوالات متعددی وجود داشت. برای پاسخ بدین سوالها، خوب است که دیدگاه های متعدد اندیشمندان مسلمان راجع به نظریه تکامل را مطرح کنیم.
دیدگاه اول: رد نظریه فرگشت به دلیل عدم وجود دلیل کافی و تعارض با قرآن
گروه نخست، معتقدند که فرگشت به دو دلیل قابل قبول نیست.
نخست به دلیل اینکه این نظریه با قرآن کریم در ظاهر ناسازگار است.
دوم به جهت عدم شواهد و ادله کافی برای اثبات این نظریه.
بدین ترتیب این گروه معتقدند که
اولا: این نظریه، حتی در صورت اثبات قطعی، تنها از عهده تبیین تغییرات جزئی در یک نوع از موجودات برمیآید و از عهده تبیین تغییرات کلی که به پیدایش انواع جدیدی منتهی شود (مدعای نظریه فرگشت) ناتوان است.
ثانیا: نظریه تکامل هیچ داده علمی قطعیای به حوزه علوم تجربی عرضه نکرده است تا به وسیله آن، آیات خلقت انسان مورد معارضه قرار گیرند. نظریه تکامل تنها در حد فرضیه باقی مانده است و هیچ یک از ویژگیهای قانون علمی در آن دیده نمیشود.
ثالثا: بنابراین تردید ناپذیربودن وحی الهی که آیات آفرینش نیز جزئی از آن است، دلیلی محکم بر استثناپذیر بودن قانون تکامل درخصوص انسان است (1)
1. کلانتری، ابراهیم، 1380، تبیین موضع تعارض ظاهری نظریه تکامل و آیات آفرینش و آرای قرآنپژوهان در حل آن، قهستان، 16، 5-30.
(مصباح یزدی، محمدتقی، بیتا، خلقت انسان از نظر قرآن، گردآوری محمود محمدی عراقی، قم: شفق، درس 33
دیدگاه دوم. رد فرگشت به دلیل عدم وجود ادله کافی
گروه دوم معتقدند که این نظریه به جهت اینکه دلایل متقن و محکمی ندارد، قابل پذیرش نیست.
بر اساس دیدگاه این گروه
اولا: این نظریه هیچ منافاتی با آیات قران کریم ندارد و به همین جهت، در صورتی که دلایل متقنی بر آن اقامه شود، قابل پذیرش خواهد بود.
ثانیا: برداشت آفرینش دفعی و مستقل نوع انسان از آیات قرآن کریم، برداشتی مبتنی بر ظاهر است نه نص. بدین جهت، قابل تاویل است.
ثالثا: این نظریه حتی منافاتی با ناظم بودن الهی نیز ندارد چرا که در صورت اثبات این نظریه، طرفداران نظریه ناظم الهی میتوانند بگویند که ناظم الهی برای خلق جهان و موجودات پیچیدهتر طرح بلندمدتی برگزیدهاست(2)
رابعا: این نظریه در صورت اثبات به راحتی راجع به سایر موجودات قابل تطبیق است و تنها در مورد خلقت انسان، موجب تاویل در ظاهر آیات ناظر به خلقت میشود. (3)
2. سبحانی، جعفر ، بیتا، داروینیسم یا تکامل انواع. قم: انتشارات توحید. 9
3.مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، 1364، تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه. ج11، 17
دیدگاه سوم. قبول فرگشت و با ادعای جود شواهدی از آیات قران کریم بر آن.
برخی از اندیشه ورزان اسلامی به فرگشت تدریجی و پیوستگی نسلی معتقدند. ایشان معتقدند که قران کریم نیز در این مورد سخن گفته است و بدان صحه نهاده است.
این گروه نه تنها فرگشت را بهطور کامل میپذیرد و آیات قرآن را مؤید آن میداند، بلکه از آن برای اثبات حقانیت آیات قرآنی نیز استفاده میکند. مهمترین ادله ایشان عبارتند از
نخست. آیه 144 سوره انعام
در این آیه شریفه بیان شده است که : «شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورده است»
دوم. این ادله که پیش از این آدم، انسانهای دیگری نیز وجود داشتهاند. چنانکه این مسئله در پرسش اعتراض آمیز ملائکه نسبت به آفرینش انسانی دیگر، روشن میشود:
«و چون پروردگارت بر فرشتگان گفت: من میخواهم در زمین جانشینی قرار دهم، فرشتگان گفتند آیا میخواهی در روی زمین موجودی قرار دهی که فساد کند و خونها بریزد، با اینکه ما تو را به پاکی میستائیم و تقدیس میگوییم؟ خداوند فرمود: من چیزهایی میدانم که شما نمیدانید» (4)
4. سوره بقره آیه 30
سوم. در برخی روایات با تکیه به این آیات تأیید کردهاند که قبل از دوره کنونی، دورههای دیگری بر نوع بشر گذشته است که ملائکه از خونریزی و فساد آنان اطلاعاتی داشتهاند.
در روایتی از امام باقر(ع) بیان شده است: «خدای عزّ و جل از زمانی که زمین را آفرید، هفت دسته مردمان را روی آن آفرید که هیچکدام از فرزندان آدم نبودند. آنها را از ادیم زمین (خاک روی زمین) آفرید و در آن یکی پس از دیگری با عالمِ خود (شاید مراد از این، «شرایط ویژه خود» باشد) سکنی داد. سپس خدای عزّوجل، پدر این بشر را آفرید و ذریهاش را نیز از وی خلق کرد» (5).
در روایت دیگری از حضرت امام صادق (علیه السلام) نقل کردهاند که فرموده است: «شاید شما فکر میکنید که خداوند جز شما بشری نیافریده است، چرا! به خدا قسم که خداوند هزاران هزار بشر آفریده است که شما در آخر این سلسله قرار دارید» (6)
در نقلی از امام صادق (علیه السلام) نیز بیان شده است که «برای خدای عزّ و جلّ دوازده هزار عالم است که هر کدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین است. هیچ کدام از (اهل) این عوالم برای خدا عالمی غیر از عالم خودشان نمیبینند و من حجّت هستم برای همه این عالمها» (7).
چهارم. اشاره به وجود مخلوقاتی شبیه انسان که نسناس نام داشتند. این موجودات، قبل از خلقت انسان از بین رفتند (8).
5. طباطبایی، طباطبایی، محمدحسین،1370، تفسیر المیزان، محمدرضا صالحی کرمانی و سیدمحمد خامنه، ج 4، 221 ـ 231 و 224 ـ 225؛ ،ج 16، 384 ـ 388
6. صدوق، التوحید، 2، 227
7. مجلسی، بحارالانوار، 27، 41
8. صدوق، علل الشرائع، 1، 104
بر اساس دیدگاه این گروه مشخص میشود که
اولا: نظریه تکامل صحیح است.
ثانیا: این نظریه نه تنها با آیات قران کریم تعارض ندارد، بلکه اصل این نظریه بر اساس آیات و روایات تایید نیز میشود.
ثالثا: در مورد ظاهر ناظر به خلقت دفعی حضرت آدم و ارتباط آن با نظریه تکامل نیز معتقدند که نظریه تکامل ناظر به انسانهایی است که قبل از حضرت آدم بوده اند و به هر دلیل از میان رفته اند و آنگاه حضرت آدم بدون ارتباط با آدمهای گذشته بهطور کامل و مستقل آفریده شده است.
دیدگاه چهارم. قبول نظریه فرگشت و بیان تفاوت بیانی بین زبان علم و زبان قرآن کریم
برخی معتقدند که بین زبان علم و زبان دین، تمایز بیانی وجود دارد.
زبان آیات مربوط به خلقت انسان از خاک، زبانی است که میخواهد مخاطب را آنگونه که باید به این مقصد برساند و همانند سایر آیات قرآن عهدهدار هیچ بار مثبت یا منفیای برای حوزههای دیگر، از جمله حوزههای علوم طبیعی و زیستی نیست. این در حالی است که نظریه فرگشت که امروز در حوزههای علوم تجربی مطرح است، فقط تئوریای علمی است و با بهرهگیری از زبان خاص علم که وظایف مشخصی بر عهده دارد، به تبیین پدیدههای عالم طبیعت پرداخته و چگونگی شکلگیری و ظهور انواع موجودات زنده جهان را با تفسیر علمی به انجام رسانده است. بهکارگیری زبان علم نیز در تئوریهای علمی، فقط از عهده مقاصد علم برمیآید و حامل هیچ بار مثبت یا منفی برای حوزه دینی نیست.
بر این اساس، اصولا تعارضی میان این دو بیان وجود ندارد چرا که هر یک به نوعی بر اساس هدفی که دارد از زبان مورد نظر خود بهره میبرد. (9).افرادی مثل علی شریعتی، احد فرامرز قراملکی و موسوی اردبیلی از پیروان این دیدگاه هستند.
9. فرامرز قراملکی، احد، 1373، موضع علم و دین در خلقت انسان، تهران: مؤسسه فرهنگی: 48
بر این اساس پاسخ سوالهای شما مشخص میشود.
در مورد سوال نخست، همانطور که در توضیح دیدگاه سوم گفته شد، این گروه معتقدند که آیات قران کریم و برخی روایات ناظر به مطالبی است که میتواند موید نظریه تکامل باشد.
البته همانطور که برخی از طرفداران این دیدگاه بیان کرده اند، نمیتوان این آیات و روایات را ناظر به تایید وجود فرایند تکاملی در نسل کنونی انسان دانست.
و نیز نمیتوان خلقت حضرت آدم را بر اساس این فرایند دانست.
بلکه تنها بیان کننده این است که میتوان بر اساس این ادله نقلی وجود فرایند تکاملی تا انسانهای قبل از حضرت آدم را پذیرفت.
اما در مورد سوال دوم
اگر این ادله نشان دهنده وجود فرایند تکاملی تا نوع انسان را بیان کرده بود و یا حتی اشاره بدان کرده بود، این مسئله را میتوانستیم به عنوان یکی از معجزات علمی قران کریم بدانیم.
ولی اینچنین نیست و صراحت و وضوحی دال بر این مسئله در این آیات و روایات وجود ندارد.
در مورد سوال سوم، دو مسئله وجود دارد.
نخست. این روایات بیان میکند که قبل از نسل انسانهایی که از حضرت آدم و حوا به دنیا آمده اند، انسانهایی دیگری نیز بوده اند. بنابراین برفرض تایید و صحت فرضیه تکامل، میتوان این فرضیه را ناظر بدانها دانست.
دوم. در مورد فرایند تکاملی آن انسانها، هیچ سخنی و اشاره ای در این ادله نشده است.
در مورد سوال چهارم.
خلقت حضرت آدم از خاک که در ظاهر و صریح برخی آیات بیان شده است، بر اساس سه دیدگاه نخست، هیچ ربطی به فرایند تکاملی ندارد.
این بدان معناست که ایشان برخلاف روال عادی تولد انسان، به شیوه ای اعجاز انگیز ا ز خاک ایجاد شده است.
بدین ترتیب، فرضیه تکامل هیچ ربطی به نحوه خلقت حضرت آدم ندارد.
اما ابر اساس دیدگاه چهارم آیات به واسطه نحوه بیانی که دارند، همان دلالت خود را دارند و این دلالت به هیچ وجه به معنای بطلان نظریه تکامل و وجود این فرایند تکاملی حتی در خلقت حضرت آدم نیست.
موفق باشید.
یه سوال
نظریه ی تکامل اصلا رد نشد توسط خود علم؟
من از یه دانشجو پزشکی شنیدم که میگفت این نظریه کلا رد شد :-"
نظریه ی تکامل اصلا رد نشد توسط خود علم؟ من از یه دانشجو پزشکی شنیدم که میگفت این نظریه کلا رد شدسلام تا جائی که بنده مطلعم، خیر رد و ابطال نشده است بلکه مخالفان معتقدند که شواهد کافی برای اثبات این فرضیه یا نظریه وجود ندارد.
جمع بندی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پرسش: در مورد نظریه تکامل و ارتباط آن با مباحث دینی و دیدگاه دینی راجع به خلقت، چند سوال دارم:
نخست: اثبات نظریه تکامل نزد متفکران مسلمان چگونه است و چه دلایلی عقلی و نقلی و قرآنی بر آن دارند ؟
دوم: اگر با توجه به یافته ها و آزمایشات علمی عصر امروز این فرضیه را صحیح بدانیم و یا توجه به سبقه ی آن در میان اندیشمندان مسلمان و حتی برخی اشارات که در آیات و روایات شده است میتوانیم آن را به عنوان دلیلی بر حقانیت مکتب اسلام بدانیم؟
سوم: روایات در باره انسان های قبل از آدم (ع)؛و سیر تکاملی آنها چه میگوید ؟
چهارم: آیا خلقت آدم از خاک به این معناست که ایشان پدری نداشته اند یا منظور این است که ایشان هم مانند بقیه موجودات سیر تکاملی را طی کردند که بر طبق یافته های علمی از آب آغاز میشود و مراحل متعدد مانند خاک و گیاه و.. را طی میکند؟
پاسخ:
در مورد نظریه تکامل و ارتباط آن با دین مبین اسلام، دیدگاه های متعددی ارائه شده است که در ادامه به مهمترین این دیدگاه ها اشاره میشود.
دیدگاه اول: رد نظریه فرگشت به دلیل عدم وجود دلیل کافی و تعارض با قرآن:
گروه نخست، معتقدند که فرگشت به دو دلیل قابل قبول نیست: نخست به دلیل اینکه این نظریه با قرآن کریم در ظاهر ناسازگار است. دوم به جهت عدم شواهد و ادله کافی برای اثبات این نظریه. بدین ترتیب این گروه معتقدند که
اولا: این نظریه، حتی در صورت اثبات قطعی، تنها از عهده تبیین تغییرات جزئی در یک نوع از موجودات برمیآید و از عهده تبیین تغییرات کلی که به پیدایش انواع جدیدی منتهی شود (مدعای نظریه فرگشت) ناتوان است.
ثانیا: نظریه تکامل هیچ داده علمی قطعیای به حوزه علوم تجربی عرضه نکرده است تا به وسیله آن، آیات خلقت انسان مورد معارضه قرار گیرند. نظریه تکامل تنها در حد فرضیه باقی مانده است و هیچ یک از ویژگیهای قانون علمی در آن دیده نمیشود.
ثالثا: بنابراین تردید ناپذیربودن وحی الهی که آیات آفرینش نیز جزئی از آن است، دلیلی محکم بر استثناپذیر بودن قانون تکامل درخصوص انسان است (1)
دیدگاه دوم. رد فرگشت به دلیل عدم وجود ادله کافی.
گروه دوم معتقدند که این نظریه به جهت اینکه دلایل متقن و محکمی ندارد، قابل پذیرش نیست. بر اساس دیدگاه این گروه
اولا: این نظریه هیچ منافاتی با آیات قران کریم ندارد و به همین جهت، در صورتی که دلایل متقنی بر آن اقامه شود، قابل پذیرش خواهد بود.
ثانیا: برداشت آفرینش دفعی و مستقل نوع انسان از آیات قرآن کریم، برداشتی مبتنی بر ظاهر است نه نص. بدین جهت، قابل تاویل است.
ثالثا: این نظریه حتی منافاتی با ناظم بودن الهی نیز ندارد چرا که در صورت اثبات این نظریه، طرفداران نظریه ناظم الهی میتوانند بگویند که ناظم الهی برای خلق جهان و موجودات پیچیدهتر طرح بلندمدتی برگزیدهاست(2)
رابعا: این نظریه در صورت اثبات به راحتی راجع به سایر موجودات قابل تطبیق است و تنها در مورد خلقت انسان، موجب تاویل در ظاهر آیات ناظر به خلقت میشود. (3)
دیدگاه سوم. قبول فرگشت و با ادعای جود شواهدی از آیات قران کریم بر آن.
برخی از اندیشه ورزان اسلامی به فرگشت تدریجی و پیوستگی نسلی معتقدند. ایشان معتقدند که قران کریم نیز در این مورد سخن گفته است و بدان صحه نهاده است. این گروه نه تنها فرگشت را بهطور کامل میپذیرد و آیات قرآن را مؤید آن میداند، بلکه از آن برای اثبات حقانیت آیات قرآنی نیز استفاده میکند. مهمترین ادله ایشان عبارتند از
نخست. آیه 144 سوره انعام: در این آیه شریفه بیان شده است که : «شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورده است»
دوم. این ادله که پیش از این آدم، انسانهای دیگری نیز وجود داشتهاند. چنانکه این مسئله در پرسش اعتراض آمیز ملائکه نسبت به آفرینش انسانی دیگر، روشن میشود:
«و چون پروردگارت بر فرشتگان گفت: من میخواهم در زمین جانشینی قرار دهم، فرشتگان گفتند آیا میخواهی در روی زمین موجودی قرار دهی که فساد کند و خونها بریزد، با اینکه ما تو را به پاکی میستائیم و تقدیس میگوییم؟ خداوند فرمود: من چیزهایی میدانم که شما نمیدانید» (4)
سوم. در برخی روایات با تکیه به این آیات تأیید کردهاند که قبل از دوره کنونی، دورههای دیگری بر نوع بشر گذشته است که ملائکه از خونریزی و فساد آنان اطلاعاتی داشتهاند. در روایتی از امام باقر(ع) بیان شده است:
«خدای عزّ و جل از زمانی که زمین را آفرید، هفت دسته مردمان را روی آن آفرید که هیچکدام از فرزندان آدم نبودند. آنها را از ادیم زمین (خاک روی زمین) آفرید و در آن یکی پس از دیگری با عالمِ خود (شاید مراد از این، «شرایط ویژه خود» باشد) سکنی داد. سپس خدای عزّوجل، پدر این بشر را آفرید و ذریهاش را نیز از وی خلق کرد» (5).
در روایت دیگری از حضرت امام صادق (علیه السلام) نقل کردهاند که فرموده است: «شاید شما فکر میکنید که خداوند جز شما بشری نیافریده است، چرا! به خدا قسم که خداوند هزاران هزار بشر آفریده است که شما در آخر این سلسله قرار دارید» (6)
در نقلی از امام صادق (علیه السلام) نیز بیان شده است که «برای خدای عزّ و جلّ دوازده هزار عالم است که هر کدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین است. هیچ کدام از (اهل) این عوالم برای خدا عالمی غیر از عالم خودشان نمیبینند و من حجّت هستم برای همه این عالمها» (7).
چهارم. اشاره به وجود مخلوقاتی شبیه انسان که نسناس نام داشتند. این موجودات، قبل از خلقت انسان از بین رفتند (8).
بر اساس دیدگاه این گروه مشخص میشود که
اولا: نظریه تکامل صحیح است.
ثانیا: این نظریه نه تنها با آیات قران کریم تعارض ندارد، بلکه اصل این نظریه بر اساس آیات و روایات تایید نیز میشود.
ثالثا: در مورد ظاهر ناظر به خلقت دفعی حضرت آدم و ارتباط آن با نظریه تکامل نیز معتقدند که نظریه تکامل ناظر به انسانهایی است که قبل از حضرت آدم بوده اند و به هر دلیل از میان رفته اند و آنگاه حضرت آدم بدون ارتباط با آدمهای گذشته بهطور کامل و مستقل آفریده شده است.
دیدگاه چهارم. قبول نظریه فرگشت و بیان تفاوت بیانی بین زبان علم و زبان قرآن کریم
برخی معتقدند که بین زبان علم و زبان دین، تمایز بیانی وجود دارد.
زبان آیات مربوط به خلقت انسان از خاک، زبانی است که میخواهد مخاطب را آنگونه که باید به این مقصد برساند و همانند سایر آیات قرآن عهدهدار هیچ بار مثبت یا منفیای برای حوزههای دیگر، از جمله حوزههای علوم طبیعی و زیستی نیست. این در حالی است که نظریه فرگشت که امروز در حوزههای علوم تجربی مطرح است، فقط تئوریای علمی است و با بهرهگیری از زبان خاص علم که وظایف مشخصی بر عهده دارد، به تبیین پدیدههای عالم طبیعت پرداخته و چگونگی شکلگیری و ظهور انواع موجودات زنده جهان را با تفسیر علمی به انجام رسانده است. بهکارگیری زبان علم نیز در تئوریهای علمی، فقط از عهده مقاصد علم برمیآید و حامل هیچ بار مثبت یا منفی برای حوزه دینی نیست.
بر این اساس، اصولا تعارضی میان این دو بیان وجود ندارد چرا که هر یک به نوعی بر اساس هدفی که دارد از زبان مورد نظر خود بهره میبرد. (9).افرادی مثل علی شریعتی، احد فرامرز قراملکی و موسوی اردبیلی از پیروان این دیدگاه هستند.
بر این اساس پاسخ سوالهای شما مشخص میشود.
در مورد سوال نخست، همانطور که در توضیح دیدگاه سوم گفته شد، این گروه معتقدند که آیات قران کریم و برخی روایات ناظر به مطالبی است که میتواند موید نظریه تکامل باشد. البته همانطور که برخی از طرفداران این دیدگاه بیان کرده اند، نمیتوان این آیات و روایات را ناظر به تایید وجود فرایند تکاملی در نسل کنونی انسان دانست. و نیز نمیتوان خلقت حضرت آدم را بر اساس این فرایند دانست. بلکه تنها بیان کننده این است که میتوان بر اساس این ادله نقلی وجود فرایند تکاملی تا انسانهای قبل از حضرت آدم را پذیرفت.
اما در مورد سوال دوم: اگر این ادله نشان دهنده وجود فرایند تکاملی تا نوع انسان را بیان کرده بود و یا حتی اشاره بدان کرده بود، این مسئله را میتوانستیم به عنوان یکی از معجزات علمی قران کریم بدانیم. ولی اینچنین نیست و صراحت و وضوحی دال بر این مسئله در این آیات و روایات وجود ندارد.
در مورد سوال سوم، دو مسئله وجود دارد.
نخست. این روایات بیان میکند که قبل از نسل انسانهایی که از حضرت آدم و حوا به دنیا آمده اند، انسانهایی دیگری نیز بوده اند. بنابراین برفرض تایید و صحت فرضیه تکامل، میتوان این فرضیه را ناظر بدانها دانست.
دوم. در مورد فرایند تکاملی آن انسانها، هیچ سخنی و اشاره ای در این ادله نشده است.
در مورد سوال چهارم. خلقت حضرت آدم از خاک که در ظاهر و صریح برخی آیات بیان شده است، بر اساس سه دیدگاه نخست، هیچ ربطی به فرایند تکاملی ندارد. این بدان معناست که ایشان برخلاف روال عادی تولد انسان، به شیوه ای اعجاز انگیز ا ز خاک ایجاد شده است. بدین ترتیب، فرضیه تکامل هیچ ربطی به نحوه خلقت حضرت آدم ندارد. اما ابر اساس دیدگاه چهارم آیات به واسطه نحوه بیانی که دارند، همان دلالت خود را دارند و این دلالت به هیچ وجه به معنای بطلان نظریه تکامل و وجود این فرایند تکاملی حتی در خلقت حضرت آدم نیست.
پی نوشتها:
1. کلانتری، ابراهیم، 1380، تبیین موضع تعارض ظاهری نظریه تکامل و آیات آفرینش و آرای قرآنپژوهان در حل آن، قهستان، 16، 5-30؛ مصباح یزدی، محمدتقی، بیتا، خلقت انسان از نظر قرآن، گردآوری محمود محمدی عراقی، قم: شفق، درس 33
2. سبحانی، جعفر ، بیتا، داروینیسم یا تکامل انواع. قم: انتشارات توحید. 9
3.مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، 1364، تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه. ج11، 17
4. سوره بقره آیه 30
5. طباطبایی، طباطبایی، محمدحسین،1370، تفسیر المیزان، محمدرضا صالحی کرمانی و سیدمحمد خامنه، ج 4، 221 ـ 231 و 224 ـ 225؛ ،ج 16، 384 ـ 388
6. صدوق، التوحید، 2، 227
7. مجلسی، بحارالانوار، 27، 41
8. صدوق، علل الشرائع، 1، 104
9. فرامرز قراملکی، احد، 1373، موضع علم و دین در خلقت انسان، تهران: مؤسسه فرهنگی: 48