جمع بندی تفاوت علم خداوند و علم بشری
تبهای اولیه
تفاوت علم خداوند و علم بشری
سلام
آیا علم خداوند با علم بشری متفاوت هست یعنی وقتی گفته میشه از نظر علمی مشکل داره یعنی چی؟
این مسئله برام قابل هضم نیست، بشر هرچه قدر هم عالم باشه که در حد خدا عالم نیست، در مورد چه عملی صحبت میکنه؟
یعنی باید همه چیز دیکته وار به مردم ارائه بشه بدون در نظر گرفتن فرهنگ و دین....؟
با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
آیا علم خداوند با علم بشری متفاوت هست یعنی وقتی گفته میشه از نظر علمی مشکل داره یعنی چی؟ این مسئله برام قابل هضم نیست، بشر هرچه قدر هم عالم باشه که در حد خدا عالم نیست، در مورد چه عملی صحبت میکنه؟ یعنی باید همه چیز دیکته وار به مردم ارائه بشه بدون در نظر گرفتن فرهنگ و دین....؟سوال شما خیلی واضح نیست، اما با توجه به آنچه که بنده از بیان شما برداشت می کنم باید عرض کنم منظور از علم گاهی مطلقِ دانستن است، فرقی نمی کند از چه راهی حاصل شده باشد، مثلا من می گویم: «من به وجود روح علم دارم» و گاهی تعبیر علم مختص علوم تجربی است، مثلا می گویم: یافته های علمی نشان می دهد که تحرّک و تغذیه در سلامتی نقش دارند. بشر وقتی چیزی را با علم می سنجد و مثلا میگوید برخلاف علم است، یا از نظر علمی مشکل دارد عموما منظورش معنای دوم علم، یعنی علوم تجربی است. همانطور که فرموده اید علوم انسان محدود است، علاوه بر اینکه در همین یافته ها هم بنا بر قول صحیح تر قطعیتی در کار نیست. بنابراین این که بخواهد با یافته های علمی حقائق را به صورت قطعی بسنجد صحیح نیست، اما از آن طرف اینگونهه م نیست که این یافته ها بی ارزش باشند، یعنی در جایی که یافته مثلا طبی از طریق متقن وجود دارد خب چون ما فعلا راه دیگری به حقییقت نداریم باید به همین عمل کنیم، نمی توانیم به بهانه این که ما همه چیز را نمیدانیم همین مقدار اندکی را که میدانیم را هم کنار بگذاریم. بنابراین علوم تجربی یارای برابری با گزاره های قطعی عقلی یا دینی را ندارد، اما اگر یک یافته تجربی با عقل و دین در تعارض نبود اتفاقا عمل کردن و پایبند بودن به آن منطقی است.
گفته های دینی خیلی اوقات تفسیر پذیر اند و یکی از منابع تفسیر هم علم است. در اکثر موارد نمی توان مستقیما از ظاهر یک آیه یا روایت یک مسئله علمی را برداشت کرد، بلکه باید به علم رجوع کنیم و آن را ملاک تشخیص مفهوم منابع دینی قرار دهیم.
به طور مثال در روایتی زیر از امام صادق (ع ) را در نظر بگیرید:
ابان بن تغلب میگويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: زمين بر چه چیزی استوار است؟ امام(ع) فرمود: بر ماهى، گفتم: ماهى بر چه چیزی استوار است؟ فرمود: بر آب، پرسيدم آب بر چه چیز؟ فرمود: بر صخره (سنگ سخت) پرسيدم: صخره بر چه چیز؟ فرمود بر شاخ گاوى راهوار، گفتم گاو بر چه استوار است؟ فرمود: بر خاك نمناک، گفتم: خاك نمناک بر چه چیز؟ فرمود: هيهات، كه در اينجا دانش دانشمندان گم گشته است.طبق دسدگاه کارشناس محترم سایت اسلام کوئست (تحت نظر آیت الله هادوی ) این روایت دارای سند معتبر است: https://www.islamquest.net/fa/archive/question/tr21594 اما واضحه که نمی تونیم مدل جهان را بر اساس ظاهر این روایت بنا کنیم. پس چکار باید کرد؟ راه حلهایی برای تطبیق این روایت بر علم در همان سایت ذکر شده است: - می توان ماهی را اشاره به مواد مذاب زیر زمین و شاخ گاو را اشاره به جاذبه خودشید دانست. - می توان آنها را اشاره به ذرات زیر اتمی دانست - می توانیم آن را منطبق بر دوره های مختلف زمین شناسی یا مراحل توسعه تمدن نماییم و ... در اینجا با یک روایت دارای سند محکم و یک مسئله علمی اثبات شده روبروییم اما حتی در این حالت هم برای رفع تعارض به بن بست نمی رسیم. در مواردی که سند روایت محکم نیست یا با مسئله علمی اثبات شده ای روبرو نباشیم، می توان در سند روایت یا صحت مطالب علمی هم تشکیک کرد که این مسیری دیگر برای رفع تعارض علم و دین است.
احتمالا منظورشون اینکه وقتی چیزی رو خداوند گفته انجام ندید مثلا حرام است ولی خارج از مسائل دینی علم بشری به این نتیجه برسه مشکلی نداره اینجا تکلیف چیه
مثلا یه خانومی تعریف میکرد رفته بودن مشاوره مشاور گفته( از نظر علم روانشناسی ) شما برای اینکه این آقایی که بهش علاقه دارید راغب بشه بیاد خواستگاری باهاش رابطه داشته باشید حکم شرعی رو کاری ندارم که گناه داره اینا، به نیاز این آقا جواب بدی جذبت میشه
یعنی علم بشری به این نتیجه رسیده که مثلا با این کار آقا جذب میشه ولی دین میگه این کار حرام است. اینجا ارجحیت با چه چیزی هست.
ممنون خانم لیل و نهار
در اینجا دین درباره تاثیر بر جذابیت بحث نکرده و اون روانشناس هم در مورد مسائل معنوی بحثی نداشته. پس دو موضوع جدای از هم اند.
البته این مورد فقط مثاله و شاید همه روانشناسان هم موافقش نباشند. شخصا عکسش رو توی جامعه دیدم. یعنی معمولا این روابط به ازدواج منجر نمیشن
در اینجا دین درباره تاثیر بر جذابیت بحث نکرده و اون روانشناس هم در مورد مسائل معنوی بحثی نداشته. پس دو موضوع جدای از هم اند.باسلام درسته که یک موضوع جدا از هم هستش ولی در نتیجه اگه بخواهد عملی بشه برای این فرد از هر دو لحاظ پیامدهایی داره این مسئله رو که مثال زدم کاملا واقعی هست میگفتند که وقتی این پیشنهاد رو دادند کاملا شوکه شدم که چطور یک روانشناس که تو کشور اسلامی داره مشاوره میده همچین پیشنهادی میده چرا این مثال رو زدم
یعنی باید همه چیز دیکته وار به مردم ارائه بشه بدون در نظر گرفتن فرهنگ و دین....؟به خاطر این بخش از سوال استارتر محترم
اگر واقعا این نتیجه حاصل بشه که این کار به نفع فرده، راه شرعی برای انجامش هست. مثلا در مثال شما اگر رضایت پدر وجود داشته باشه، با خطبه عقد میشه این رابطه را مشروع نمود.
یا به طور مثال یک معامله ربوی، می تونه از طریق شکسته شدن به معاملات کوچکتر در عقود شرعی در بیاد.
خیلی اوقات چه در بحثهای اعتقادی و چه در زمینه احکام، تبصره هایی برای اعمال نظر علم بازه.
بیاد خواستگاری
خطبه عقد میشه این رابطه را مشروع نمود.باسلام متوجه عرض بنده هستید؟ بله میشه خیلی راهکار داد برای حل این مسئله یکیش هم همین راهکار مشاوره بوده : ) منظور وقتی هست که هر دو راهکار متفاوت ارائه بدن اینجا هیچ آقا پیش قدم نشده برای خواستگاری که از خطبه عقد و شرعی شدن موضوع صحبت بشه یعنی از نظر علمی راهکار ارائه شده که از نظر شرعی به این صورت نیست نمیخوام با توضیحات بیشتر تایپک از موضوع اصلی دور بشه فقط صرفا یه مثال بود برای اینکه بگم شاید منظور استارتر همچین موضوعاتی باشه
این موضوع که پیشنهاد خواستگاری یا رابطه از سمت پسر مطرح شود یا دختر، یک مسئله عرفی است نه شرعی.
برای شرع، خطبه عقد مهمه و رضایت پدر. دو نفر می تونند بدون ازدواج رسمی هم وارد رابطه بشن به شرط اینکه پدر دختر در جریان باشه و عقد رو بخونند. البته می تونه تبعات منفی داشته باشه که اینجا باز مسئله عرفی مسئله مطرحه.
این موضوع که پیشنهاد خواستگاری یا رابطه از سمت پسر مطرح شود یا دختر، یک مسئله عرفی است نه شرعی.خب مثل اینکه متوجه عرض بنده نیستید اصلا موضوع سمت آقا یا خانم اینجا حرفش نیست داریم میگیم از نظر علم روانشناسی یا هر موضوعی که نگاه عملی بهش میشه راهکاری ارائه میشه که با مسائل دینی جور نیست حالا اینجا کارشناس گفته کاری به کار اینکه گناه نداره یا داره ندارم از نظر این علم من این راهکار رو به شما میدم یعنی میگه اینکه خدا گفته اول عقد بعد رابطه کاری ندارم از نظر علمی این مسئله که قبل از عقد رابطه باشه مشکلی نیست اصلا ذهنتون رو در گیر پیدا کردن راهکار نکنید میخواهیم فقط این رو بررسی کنیم که آیا این علمی که بشری بهش دست پیدا کرده می تونه متناقض با اون علم خداوند باشه
بنابراین علوم تجربی یارای برابری با گزاره های قطعی عقلی یا دینی را ندارد، اما اگر یک یافته تجربی با عقل و دین در تعارض نبود اتفاقا عمل کردن و پایبند بودن به آن منطقی است.باتوجه به این توضیحات کارشناس محترم تایپک حالا تشخیص این عقلی بودن یا نبودن چیه به ظاهر مثلا همین راهکار کارشناس مثلا کاربردی باشه و راهگشا و از دید خیلی ها هم کاملا عقلانی باشه مثلا آیا وقتی مطابق با دین نیست آیا میشه گفت این علم نقص داره؟
این موضوع که پیشنهاد خواستگاری یا رابطه از سمت پسر مطرح شود یا دختر، یک مسئله عرفی است نه شرعی.خب مثل اینکه متوجه عرض بنده نیستید فقط فقط این یه مثال هست برای روشن شدن موضوع که دارم عرض میکنم اصلا موضوع این نیست که از سمت آقا یا خانم مطرح بشه اینا اینجا حرفش نیست داریم میگیم از نظر علم روانشناسی یا هر موضوعی که نگاه عملی بهش میشه راهکاری ارائه میشه که با مسائل دینی جور نیست حالا اینجا کارشناس گفته کاری به کار اینکه گناه نداره یا داره ندارم از نظر این علم من این راهکار رو به شما میدم یعنی میگه اینکه خدا گفته اول عقد بعد رابطه کاری ندارم از نظر علمی این مسئله که قبل از عقد رابطه باشه مشکلی نیست اصلا ذهنتون رو در گیر پیدا کردن راهکار نکنید میخواهیم فقط این رو بررسی کنیم که آیا این علمی که بشری بهش دست پیدا کرده می تونه متناقض با اون علم خداوند باشه
بنابراین علوم تجربی یارای برابری با گزاره های قطعی عقلی یا دینی را ندارد، اما اگر یک یافته تجربی با عقل و دین در تعارض نبود اتفاقا عمل کردن و پایبند بودن به آن منطقی است.باتوجه به این توضیحات کارشناس محترم تایپک حالا تشخیص این عقلی بودن یا نبودن چیه به ظاهر مثلا همین راهکار کارشناس مثلا کاربردی باشه و راهگشا و از دید خیلی ها هم کاملا عقلانی باشه مثلا آیا وقتی مطابق با دین نیست آیا میشه گفت این علم نقص داره؟ نمیدونم می تونم منظورمو برسونم ؟
از نظر علمی این مسئله که قبل از عقد رابطه باشه مشکلی نیستاسلام برای خطبه عقد یک نقش ماورایی در نظر میگیره که شاید از نظر تجربی قابل بررسی نباشه. یه مثال دیگه بزنن خدمتتون: فرض کنید یخواهیم یک کیلو برنج مرغوب را با دو کیلو برنج دارای کیفیت پایینتر معاوضه کنیم. از نظر اسلام این کار ربای معاوضی است و حرام. اما اگر یک برنج مرغوب را بفروشیم و پولش را بگیریم و با آن پول دو کیلو برنج مورد نظر را بخریم، این کار ربای معاوضی نیست و حلال است. یک اقتصاددان نمی تونه بین این دو معامله تفاوت بگذاره اما از نظر دینی معتقدیم که این دو متفاوت اند.
با سلام و احترام
گفته های دینی خیلی اوقات تفسیر پذیر اند و یکی از منابع تفسیر هم علم است. در اکثر موارد نمی توان مستقیما از ظاهر یک آیه یا روایت یک مسئله علمی را برداشت کرد، بلکه باید به علم رجوع کنیم و آن را ملاک تشخیص مفهوم منابع دینی قرار دهیم.در این که علم میتواند برای گزاره های دینی نقش یک مفسر را ایفا کند حرفی نیست، اما نکته ای که لازم است بدان توجه داشت این است که نباید گمان شود که دین به این دستاوردهای علمی وابسته است، چرا که اولا روایات شفافی هم وجود دارد، و ثانیا به هر حال این تفاسیر علمی یقینی نیستند، بلکه نهایتا می توانند موید محسوب شوند چون علوم تجربی اساسا به یقین منتهی نمیشوند.
اسلام برای خطبه عقد یک نقش ماورایی در نظر میگیره که شاید از نظر تجربی قابل بررسی نباشه.من فکر نمی کنم که اینطور باشه؛ بلکه این خطبه در حکم یک عقد قرارداد هست. اسلام تمام آنچه که در ادیان و سنت های مردم جهان ازدواج را از رابطه نامشروع جدا می کند اعتبار قائل شده است، یعنی بچه های آنها را حلال زاده و ازدواجشان را معتبر می داند در حالی که هر کدام طبق سنت خودشان ازدواج کرده اند. یعنی در هر جامعه ای یک خطبه یا یک رفتار وجود دارد که روابط مشروع و ازدواج را از روابط نامشروع و زنا جدا می سازد، و این یک اعتبار اجتماعی است که اسلام آن را تایید کرده است.
با سلام و احترام
آیا این علمی که بشری بهش دست پیدا کرده می تونه متناقض با اون علم خداوند باشهخیلی از گزاره های علمی با دین در تعارض نیست، اما اگر یک گزاره علمی با یک گزاره دینی که به صورت قطعی از گزاره های دینی است تعارض داشته باشد قطعا خود این تعارض نشان میدهد که آن گزاره علمی درست نیست. مثالی که شما در خصوص روانشناسی زدید مثال درستی است چون این علم مبتنی بر یک سری مبانی انسان شناسی غربی است، یعنی انسان را یک حیوان تکامل یافته ژنتیکی تعریف می کند، خب طبیعتا ارتباط با مرد مورد علاقه میتواند یک راهکار برای جذب او ارائه شود، اما چنین راهکاری با مبانی انسانی شناسی و راهکارهای روانشناسی دینی سازگار نیست.
جمع بندی
________________________________
پرسش:
آیا علم خداوند با علم بشری متفاوت است؟ وقتی گفته میشود فلان چیز از نظر علمی مشکل دارد یعنی چه؟ بشر هرچقدر هم عالم باشد بالاخره در حد خدا عالم نیست، در مورد چه علمی صحبت میکند؟
پاسخ:
سوال شما خیلی واضح نیست، اما با توجه به آنچه که بنده از بیان شما برداشت می کنم باید عرض کنم منظور از علم گاهی مطلقِ دانستن است، و در این معنا تفاوتی بین خداوند و انسان نیست.
اما گاهی تعبیر علم مختص علوم تجربی است، مثلا می گوییم: یافته های علمی نشان می دهد که تحرّک و تغذیه در سلامتی نقش دارند. بشر وقتی چیزی را با علم می سنجد و مثلا میگوید برخلاف علم است، یا از نظر علمی مشکل دارد عموما منظورش همین معنا، یعنی علوم تجربی است. همانطور که فرموده اید علوم انسان محدود است، علاوه بر اینکه در همین یافته ها هم بنا بر قول صحیح تر، قطعیتی در کار نیست.
بنابراین این که کسی بخواهد همه چیز را در قلمرو تجربه دانسته، و با یافته های علمی حقائق را به صورت قطعی بسنجد، این صحیح نیست، اما از آن طرف اینگونه هم نیست که این یافته ها بی ارزش باشند، یعنی در جایی که یافته مثلا طبی از طریق متقن وجود دارد خب چون ما فعلا راه دیگری به حقیقت نداریم باید به همین عمل کنیم، نمی توانیم به بهانه این که ما همه چیز را نمیدانیم همین مقدار اندکی را که میدانیم را هم کنار بگذاریم.
بنابراین اگرچه علوم تجربی یارای برابری با گزاره های قطعی عقلی یا دینی را ندارد، اما اگر با عقل و دین در تعارض نبود اتفاقا عمل کردن و پایبند بودن به آن منطقی است.
طبق آنچه گذشت روشن میشود یافته های علمی میتواند برای گزاره های دینی نقش یک مفسر و یا مؤید را ایفا کند، اما نباید گمان شود که دین به این دستاوردهای علمی وابسته است، بلکه صرفا می توانند تایید و تأکیدی بر حقانیت دین قلمداد شوند، اما اگر یک گزاره علمی با یک گزاره دینی که به صورت قطعی از گزاره های دینی است تعارض داشته باشد قطعا خود این تعارض نشان میدهد که آن گزاره علمی درست نیست، چرا که دین مبتنی بر عقل است، اما علم مبتنی بر تجربه، و تجربه نمیتواند یافته های عقلی را نقض کند.