جمع بندی ذکری برای نیت خالص
تبهای اولیه
ذکری برای نیت خالص
سلام
آیاذکری هست که آدم تکرارش کنه برای اینکه هدفش و کارش برای خدا باشه؟
من برای آزمون درس میخونم میخوام نیتم خالص برای خداو کمک ب کشور باشه ولی گاهی یه سری افکار مزاحمم میشه ذکری هست که کمکم کنه که باتکرارش بتونم ذهن و دلمو سامان بدم؟
رسانه said in ذکری برای نیت خالص
سلام آیاذکری هست که آدم تکرارش کنه برای اینکه هدفش و کارش برای خدا باشه؟ من برای آزمون درس میخونم میخوام نیتم خالص برای خداو کمک ب کشور باشه ولی گاهی یه سری افکار مزاحمم میشه ذکری هست که کمکم کنه که باتکرارش بتونم ذهن و دلمو سامان بدم؟سلام علیکم سوال اصلی شما کاربر گرامی در مورد اخلاص است ، از اینکه این دغدغه را در دنیای عجیب و غریب امروز پیدا کرده اید باید سجده ی شکر بجا بیاورید . همان که این دغدغه را در شما ایجاد کرد به لطفش راهنمایتان هست إن شاء الله. در موضوع اخلاص پاسخی تفصیلی و ناظر به زوایای مختلف تقدیمتان می کنم. إن شاء الله مفید فایده باشد: اخلاص یعنی خالص نمودن اندیشه و نیت و اخلاق و عمل و عبادت و تمام اعضا و جوارح برای خدا که دو نکته اساسی در آن لحاظ می شود. یکی اینکه خود عمل و اندیشه و سخن گفتن و عبادت و مانند آن عملی خدایی و خدا پسند باشد, و دیگر اینکه انسان این عمل خداپسند را برای رضای خدا انجام دهد و نیت و انگیزه اش هم خدایی باشد. اخلاص دارای مراتبی است که نخستین مرتبه آن عبارت از این است که عبادت از ریا و تظاهر و خودنمایی ، خالص باشد. بنابراین، اگر کسی به قصد پاداش یا برآورده شدن حاجت، عبادت کند عملش صحیح است و همراهی اینگونه مقاصد با اصل اخلاص منافات ندارد. زیرا چنانکه گفتیم اساس اخلاص بر ترک ریا و خودنمایی استوار است. بدیهی است کسی که برای خداوند نماز میگذارد و در ضمن از او حاجت میخواهد و یا انتظار پاداش و ثواب دارد، ریاکار نیست. البته چنین شخصی اخلاصش کامل نیست زیرا اخلاص کامل آن است که بنده جز خدا نخواهد و در دلش چیزی جز او نباشد. چنانکه امام صادق علیهالسلام فرموده است: «ما انعم الله علی عبد اجل من ان لا یکون فی قلبه معالله غیره» «هیچ نعمتی بالاتر از این نیست که در دل بنده چیزی جز خدا نباشد» پس با این بیان ملاحظه میفرمایید نه فقط اهداف ما بلکه تمام زندگی ما و حرکات و رفتارهایمان باید خالصانه باشد و برای خدا انجام شود. پاسخ تفصیلی: اخلاص به چه معنا است و چگونه می توان به اخلاص رسید؟ تعریف اخلاص: اخلاص ضد ریا است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیرخدا . امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: «لابد للعبد من خالص النیه فى کل حرکه و سکون اذ لو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً والغافلون قد وصفهم الله تعالى بقوله: ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئک هم الغافلون...؛ شرط بندگی خدا این است که در هر حرکت و سکونى نیتش رابرای خدا خالص سازد زیرا اگر چنین نکند، غافل است و غافلان را خداوند تعالى اینگونه توصیف فرموده: اینان مانند چهارپایان بلکه گمراه تر هستند و نیز فرموده: اینان همان کسانى هستند که غافلند»، (میزان الحکمه، محمد محمدى رى شهرى، ج ۳، روایت ۴۷۴۸)
مراحل اخلاص
۱- اخلاص در نیت:
اخلاص در این مرحله، به معنی خالص نمودن نیت از هرگونه شائبه شرک و ریا و اهداف غیر الهی است. انسان در زندگی خود سر دو راهی انتخاب به سر می برد، راهی به سوی معنویت، باطن هستی و خدای متعال و راهی به سوی دنیا، ظاهر هستی و جهت مادی حیات.
پیراستن نفس آن است که از همه تعلقات و انگیزه هاى غیر الهى جدا شود و همه اعمال را براى خدا انجام دهد، در روایتى از پیامبر (صلی الله علیه وآله) خطاب به ابوذر آمده است:
«...و ما بلغ عبد حقیقةالاخلاص حتى لایحب ان یحمد على شى ء من عمل للَّه.» بنده هرگز به حقیقت اخلاص نمى رسد، جز آن که دوست نداشته باشد او را بر عمل خدایى، بستایند (بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۰۴ )
اولیاء الهی نه تنها نیت خویش را از انگیزه های دنیوی و مادی تخلیه می نمودند، بلکه حتی انگیزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نیز خالص می ساختند. آنها تنها و تنها خدای را از روی محبت و به این دلیل که شایسته عبادت است، عبادت می نمودند و این در حقیقت اوج اخلاص است.
اگر براى ما روشن شود که هیچ کس به غیر از خدا منشأ اثرى نیست و بفهمیم که رزق، عطا، منع، غنا، فقر، مرض، سلامتى، ذلت، عزت، زندگى، مردن و. همه در دست خداوند است و هر آنچه در جهان هست مقهور امر حاکم بى شریک مى باشد، دیگر دل به دیگران نمى بندیم و خودنمایى در مقابل دیگران برایمان لذتى نخواهد داشت
۲- اخلاص در عمل:
اخلاص در عمل به معنی خالص شدن اعمال از گناهان و رسیدن انسان به ملکه تقوی و ورع است و مراتبى دارد:
مرتبه اول ؛ترک محرمات و انجام واجبات است.
مرتبه دوم ؛ترک مکروهات و انجام مستحبات به ویژه اهتمام به نماز شب است.
مرتبه سوم ؛ترک آنچه موجب اشتغال قلب به غیر خداى مى شود مانند بسیارى از مباحات، و همواره در جست و جوى خدا بودن و التزام به آنچه که باعث تقرّب درگاه الهى است.
بهترین راه شروع براى ورزیدگى در اخلاص، نماز است که کون جامع و عبادت تام است و اگر بتوان در آن اخلاص داشت و همواره آن را قربة الى اللَّه به جاى آورد، این خود آمادگى و تمرین مى شود که انسان در تمام شؤونات زندگى، اخلاص را رعایت کند.
اگر کسى این مراحل را به طور جدى پشت سر گذاشت، یک قدم به پیش برداشته و آن تسلیم نمودن اقالیم سبعه تن، تحت فرمان الهى است.
۳-تصفیه دل:
یکی از مراحل مهم اخلاص هم بیرون راندن تمام رذایل نفسانى ، حب دنیا ، لذت ها و آرزوهای دنیوی، از نهان خانه دل است . آن کس که بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، آن گاه خواهد دید که خداى سبحان- که صاحبخانه است- فضاى دل او را چگونه پر خواهد نموده . در حدیث قدسى آمده است که: قلب المؤمن عرش الرحمان و عرش خدای رحمان جایگاه خدای سبحان است.
درمان ریا و کسب اخلاص
مبارزه با این پدیده و در حقیقت کسب اخلاص در نیت و عمل، از دشوارترین گردنه های راه ایمان است.کوتاهترین راه عقلى براى رسیدن به اخلاص و ریشه کن کردن «ریا» تقویت توحید در دل خود مى باشد. منظور از توحید در این مقام، توحید افعالى مى باشد یعنى، انسان باور کند که فاعل و مؤثرى در عالم جز خداوند نیست، لا مؤثر فى الوجود الا اللَّه. اگر براى ما روشن شود که هیچ کس به غیر از خدا منشأ اثرى نیست و بفهمیم که رزق، عطا، منع، غنا، فقر، مرض، سلامتى، ذلت، عزت، زندگى، مردن و. همه در دست خداوند است و هر آنچه در جهان هست مقهور امر حاکم بى شریک مى باشد، دیگر دل به دیگران نمى بندیم و خودنمایى در مقابل دیگران برایمان لذتى نخواهد داشت.
زیرا ریشه «ریا»:
- یا طمع در مال و منافع دیگر انسان ها است،
- و یا محبت و دوست داشتن مدح و ستایش انسان ها،
-و یا خوش نداشتن و کراهت از مذمت و ملامت مردم است.
اگر ریاکار این سه مشکل را حل نماید، دیگر دلیلى براى خودنمایى در مقابل انسان ها وجود نخواهد داشت.
انسان عاقل رغبت به کارى که براى او نفعى ندارد پیدا نمى کند و به امرى که به حال وى ضرر رساند بى میل مى باشد. ریا همان ضرر و نبود نفع است زیرا دل بستن به تعریف یا دل گیر شدن از نکوهش مردم نفعى به حال انسان ندارد بلکه ریا موجب بطلان عبادت و مضرّ مى باشد. علاوه این که نظر مردم به اندک چیزى متغیر مى شود.
رضا و خشنودى آدمیان زودگذر و ناپایدار است و شخص ریاکار مضطرب، دل نگران، متزلزل و مشوش است. در مقابل، اخلاص و چشم نداشتن به مخلوقات، اطمینان و آرامش دل را افزون مى کند.
براى رسیدن به اخلاص و درک توحید افعالى، راه هاى زیر توصیه مى شود:
الف) مطالعه و تفکر راجع به یگانگى مطلق خداوند.
ب) توجه به عجز و ناتوانى مخلوقات.
ج) تلقین این مطلب که مؤثرى در جهان غیر از خداوند نیست.
د) تفویض و توکل به خداوند در کارها و تمرین در جهت تقویت آن.
ه) توجه به بی اعتباری و آفات امور دنیوی از قبیل مال و جاه و بیرون نمودن محبت دنیا و متعلقات آن از دل.
و) مبارزه با حبّ نفس (زیرا ما خود را دوست داریم و همیشه مى خواهیم خواسته هایمان برآورده شود و مورد تکریم و ستایش دیگران واقع شویم).
گاهى عملى خالصانه انجام مى گیرد، ولى بعد از اتمام عمل، صاحب عمل کارى مى کند و یا سخنى مى گوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده ام، این نوع ریا اگرچه شرعا مبطل عمل عبادى نیست، ولی به لحاظ اخلاقی ریا محسوب می شود و عمل انسان را از شرایط تاثیر گذاری مثبت می اندازد
ز) توجه به اینکه ریا، عمل و عبادت انسان را بی اثر می نماید و بلکه اثر سوء پدید می آورد و صفت زشت نفاق را در دل مى پرورد.
علماى علم اخلاق در این زمینه ها توصیه هایى نموده اند:
۱-تقویت مبانى توحیدى در ابعاد مختلف و درک این حقیقت که مؤثر اصلى تنها خداست و مبدء و مرجع اوست و همه فقیر درگاه اویند و او غنى بالذات است.« یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ هُوَ اَلْغَنِیُ»
۲- قطع طمع از مردم و توجه به فقر و نیازمندى همه آنان به درگاه خداوند.
۳- پناه بردن به خداوند از شر شیطان و نفس اماره.
۴- اخفاى عمل در حد ممکن به خصوص در مستحبات. لازم به ذکر است واجبات بهتر است به صورت علنى انجام گردد، زیرا این کار خود موجب تزویج عمل خیر است.
۵- تلاوت قرآن و توجه به معانى آن به خصوص آیات توحیدى.
۶- توجه دائمى به الگوهاى اخلاص و سعى در تشابه آنها. این کار با مطالعه زندگى اولیاى الهى میسر است.
تذکر:گاهى عملى خالصانه انجام مى گیرد، ولى بعد از اتمام عمل، صاحب عمل کارى مى کند و یا سخنى مى گوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده ام، این نوع ریا اگرچه شرعا مبطل عمل عبادى نیست، ولی به لحاظ اخلاقی ریا محسوب می شود و عمل انسان را از شرایط تاثیر گذاری مثبت می اندازد.
ج)اخلاص چه اثراتی دارد؟
اخلاص یعنی خالص نمودن اندیشه و نیت و اخلاق و عمل و عبادت و تمام اعضا و جوارح برای خدا که دو نکته اساسی در آن لحاظ می شود :
یکی اینکه خود عمل و اندیشه و سخن گفتن و عبادت و مانند آن عملی خدایی و خدا پسند باشد, و دیگر اینکه انسان این عمل خداپسند را برای رضای خدا انجام دهد و نیت و انگیزه اش هم خدایی باشد.
آنگاه وقتی عمل و نیت خدایی شد نتیجه اش خدایی شدن تمام وجود انسان می شود و آدمی به کمال و سعادت نهایی خود می رسد.
به عبارتی شرط کمال انسان اخلاص است به معنی خالص سازی تمام ابعاد وجودی انسان برای خدا و به قصد خدایی شدن کامل انسان. اگر کسی به اخلاص برسد این خود نشانگر صحت راه او است. یعنی در مسیر خدا حرکت کرده و خود را از غیر خدا خالص نموده است.
نمی شود کسی راه را اشتباه برود یعنی مثلا در مسیر دنیا حرکت کند و بعد بگوید من برای خدا خالص شده ام. اخلاص وصف راه راست و صراط مسقیم است. اینکه کسی راه را اشتباه برود و اخلاص هم داشته باشد با هم جور نیست. اخلاص وصف توحید است. ابتدا باید انسان در مسیر توحید حرکت کند و بعد خود را نیز خالص گرداند. نمی شود کسی مشرکانه عمل کند و نیز اخلاص داشته باشد .
د) منظور از درهای حکمت ورحمت چیست؟
- کافى در ذیل آیه« إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ»(اعراف ۵۲) از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: هر بنده اى چهل روز خداى خود را به اخلاص عبادت و پرستش نماید آن بنده را به مقام زهد مى رساند و درهاى حکمت به دل او باز کند و زبانش به حکمت گویا شود سپس فرمودند: مگر نمى بینید بدعت گذاران و کسانى که بر خدا و پیغمبر و اهل بیت او افتراء زده اند خداوند ذلیل و خوارشان مى فرماید.
ازاین حدیث استفاده می شود که کسی که زبانش گویای حکمت است،بر خدا و پیامبرش افترا نمی بندد ومراقب زبانش است.
- درآیات دیگر نیز فرموده :درهاى برکات را به روى همه مى گشاید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ.»( اعراف/ ۹۶) ؛ اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه کرده بودند برکات ، آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم ، ولی پیامبران را به دروغگویی نسبت دادند ما نیز به کیفر کردارشان مؤاخذه شان کردیم
و همین نیز منظور از حکمت بعثت پیامبران است .و از این آیه بهره می بریم که بازشدن درهای رحمت و برکت ،سرازیر شدن نعمت فراوان بر اوست.
شوق به اخلاص
کسانی که جنس خود را ارزان میفروشند. یا جنس را نمیشناسند که آهن است یا طلا،ابریشم است یا پنبه و یا مشتری را نمیشناسند. یا اینکه قیمت بازار را نمیدانند و از نرخ کالای خود خبر ندارند.
قرآن برای آنکه انسان، خود و اعمالش را بیهوده تباه نسازد، در هر سه زمینه راهنمایی کرده است:
۱)«جنس»: قرآن انسان را خلیفه خدا و عصارة خلقت و هدف آفرینش میداند که ارزش والایی دارد.
۲) «مشتری» خود خداوند است که اعمال شایسته انسان را میخرد. که البته بر خریداران و دیگر از چند جهت امتیاز دارد:
الف) گران میخرد (به بهای بهشت)
ب)کارهای اندک را هم میپذیرند (فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره- زلزال/۷ )
ج) برای نیتهای خیر هم پاداش میدهد.
د) کارهای فاسد و زشت را میپوشاند و خوبیها را نمودار میکند (یا من اظهر الجمیل و سترالقبیح)
۳) «نرخ» قیمت انسان و بهشت و رضوان الهی است و هر که خود را به کمتر از این بفروشد ضرر کرده و به تعبیر قرآن، گناهکاران خود را باخته و ضرر کردهاند (خسرواانفسهم).
در واقع اگر انسان قیمت و ارزش خود را بداند، حاضر نیست برای غیر خدا کار کند. (و توجه به این نکات ما را به اخلاص نزدیکتر میکند، انشاءالله.)
مراتب اخلاص
خالص کردن و پاکیزه نمودن عمل از غیر خدا مراتبی دارد. هر چه درجه اخلاص بیشتر باشد، عمل ارزش بیشتری نزد خدا پیدا می کند، به هدف و مقصد نزدیکتر شده و شخص را زودتر به کمال مطلوب خود می رساند و هر چه درجه اخلاص کمتر باشد، به همان اندازه از ارزش عمل کاسته شده و شخص از کمال مطلوب باز می ماند و از این رهگذر درجات مؤمنان در نزد خدا متفاوت خواهد بود، چنانچه پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمود:
«بالإخلاص تتفاضل مراتب المؤمنین»[۶]
درجات مؤمنان به وسیله اخلاص برتری می یابد.
اینک برای رعایت اختصار، سه مرتبه از مراتب اخلاص را ذکر می کنیم:[۷]
الف ـ خالص کردن عمل، به دلیل ترس از عذاب روز قیامت، که گرچه عمل مخلصانه است، اما این نوع عبادت، عبادت بردگان است.
ب ـ اخلاص در عمل، برای رسیدن به بهشت و آنچه در آن است مثل حورالعین، قصرهای بهشتی و مانند آن؛ که این گونه مخلصانه عمل کردن نیز روشن اجیران است.
ج ـ تصفیه عمل از هر نوع شایبه ای، اعم از طمع به بهشت، ترس از جهنم، رضای مخلوق و جلب قلوب آنها، طمع به مقاصد دنیوی و مانند آن، که فقط منظور رضایت خداست.
این مرتبه که بالاترین مراتب اخلاص می باشد، از آن کسانی است که غرق در محبت، عظمت و جمال الهی هستند و خدا را سزاوار پرستش یافته، عبادتش می کنند و این، عبادت آزادگان است.[۸]
راه های کسب اخلاص
همان گونه که ذکر شد، اخلاص، پاکیزه کردن عمل از هرگونه آلودگی به غیر خداست و انسان مخلص، در انجام عمل محرّکی غیر از خداوند ندارد، فقط قصد تقرّب به خداست که او را به کار وا می دارد و بس. این حالت، مقام بسیار بزرگی است و کسی می تواند، به آن برسد که غرق در محبّت خدا باشد، به حدّی که در دلش برای محبت های دنیایی، جایی نبوده و اگر از خوراک، پوشاک، مسکن و امور مادی استفاده می کند، به خاطر لذّت بردن از آنها نباشد، بلکه به خاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا، به دست آورد.
حال چه کنیم که به این درجه از اخلاص برسیم؟
در سخنان پیشوایان معصوم، راه هایی برای رسیدن به اخلاص بیان شده که به اختصار ذکر می کنیم؛
الف ـ قطع طمع از غیر خدا
امام باقر ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید:
«بنده، پرستشگر واقعی خدا نمی شود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد، آن گاه خداوند می فرماید: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را می پذیرد.»[۹]
ب ـ افزودن بر علم و یقین
علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود:
«ثمره العلم إخلاص العمل»[۱۰]
اخلاص عمل، ثمره و میوه علم است.
یعنی هر چه آگاهی انسان از حقایق هستی بیشتر شود و به عظمت خالق و ناچیزی خود علم پیدا کند، اخلاص او بیشتر می شود. و نیز فرمود:
«اخلاص العمل من قوّه الیقین...»[۱۱]
اخلاص عمل از قوت یقین است.
ج ـ کم کردن آرزوها
امیر مؤمنان در این زمینه فرمود:
«قلِّل الامال تخلص لک الأعمال»[۱۲]
آرزوها را کم کن، با اعمالت خالص گردد.
د ـ پرهیز از گناه و هوای نفس
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمود:
«تمام الاخلاص اجتناب المحارم»[۱۳]
دوری کردن از کارهای حرام کمال اخلاص است.
آثار اخلاص
اخلاص، آثار ارزنده ای در سعادت انسان دارد که برخی از آنها به شرح زیر است؛
الف ـ تقرّب به خدا
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود:
«تقرّب العبد إلی الله سبحانه بإخلاص نیَّته»[۱۴]
نزدیک شدن بنده به خدای سبحان به سبب خالص کردن نیت اوست.
ب ـ امدادهای الهی
اثر دیگر رعایت اخلاص، یاری، پشتیبانی و امدادهای الهی در زندگی فرد مخلص است. حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود
«من أصعد إلی الله خالص عبادته، أهبط الله إلیه أفضل مصلحته»[۱۵]
کسی که عبادت خالصانه اش را به سوی خدا بالا بفرستد، خداوند بهترین مصلحتش را به سوی او فرو خواهد فرستاد.
ج ـ بصیرت و حکمت
از دیگر آثار رعایت اخلاص، اعطای روشن بینی، بصیرت، حکمت و معیار شناسایی حق و باطل از جانب خدا به فرد مخلص است، بگونه ای که این اثر در تمام برخوردهای او به روشنی دیده می شود. چنانچه رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمود:
«ما أخلص عبد لله عزَّوجلّ أربعین صباحاً إلاّ جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»[۱۶]
هیچ بنده ای برای خدا چهل روز اخلاص نورزید، مگر اینکه چشمه های حکمت از قلب او، بر زبانش جاری گردید.
همچنین حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«عند تحقیق الإخلاص تستنیر البصائر»[۱۷]
همگام محقق شدن اخلاص، دیدگاهها نورانی می شوند.
د ـ پیروزی و موفّقیّت
موفقیت در کارها، یکی دیگر از آثار اخلاص است. علی ـ علیه السلام ـ دراین باره فرمود:
«فی إخلاص النّیّات نجاح الأمور»[۱۸]
موفقیت در کارها، به خالص کردن نیتهاست.
ه ـ هیبت و شوکت
انسان مخلص بر اثر رعایت اخلاص، چنان هیبتی به دست می آورد که حتی همه جنبندگان، حیوانات وحشی و پرندگان نیز از هیبت و شوکت او می هراسند، چنانچه امام صادق ـ علیه السلام ـ دراین باره فرمود:
«إنّ المؤمن لیخشع له کلّ شیءٍ و یهابه کلّ شیءٍ ثمّ قال: إذا کان مخلصاً لله أخاف الله منه کلّ شیءٍ حتّی هوامّ الأرض و سباعها و طیر السّماء»[۱۹]
همانا همه چیز برای مومن خشوع می کند و او را بزرگ و باشکوه می دارد. سپس فرمود: هرگاه مومن، مخلص خدا شد خداوند همه چیز را از او می ترساند حتی جنبندگان و درندگان زمین و پرندگان آسمان را.
عابدان مخلص
پس از بیان آثار اخلاص، اکنون به معرفی نمونه هایی از انسانهای پاکباخته که درون و برون خود را از هر آلودگی، پاک و مبرّا کرده اند، می پردازیم، باشد تا این راه یافتگان به عالم بقا را سرمشق و الگو قرار داده، از آنان شیوه اخلاص بیاموزیم.
خدای تعالی در حدیث قدسی فرمود:
«الإخلاص سرُّ من أسراری إستودعته قلب من أحببت من عبادی»[۲۰]
اخلاص، سرّی از اسرار من است که در دل بندگان محبوب خویش به امانت نهاده ام.
اگر کسی به باین مرتبه دست یافت، بزرگترین نعمت الهی نصیبش شده است گویند:
«روزی سید بحرالعلوم (ره) را شاگردانش خندان و متبسّم دیدند. سبب پرسیدند در پاسخ گفت: پس از بیست و پنج سال مجاهدت، اکنون که در خود نگریستم، دیدم دیگر اعمالم ریایی نیست و توانستهام به رفع آن موفّق گردم.»[۲۱]
در مورد امام خمینی قرس سرّه گفته اند:
«از روز جوانی که به مقام اجتهاد رسید، تا روزی که بر کرسی قیادت و امامت نشست در راه شناساندن خود و به دست آوردن مقام و مسند، کوچکترین گامی برنداشت.»[۲۲]
هر که با خدا باشد، خدا همراه اوست. این عظمت و قدرت و شوکتی که امام خمینی (ره) در دنیا کسب کرده، نه به خاطر تلاش برای خودش بود، بلکه این نتیجه اخلاص، سعی و تلاش برای انجام فرمان خدا بود که او را به آن مرتبه و مقام رساند.
«درباره میرزای بزرگ شیرازی نقل شده هنگامی که شاگردان شیخ انصاری پس از درگذشت شیخ با اصرار فراوان میرزا را وادار به قبول این مسؤولیت کردند. قطرات اشک بر گونه و ریش مبارکش جاری شد و سوگند یاد کرد که هرگز به ذهنم خطور نکرده بود که روزی این مسؤولیت عظیم بر دوشم می آید.»[۲۳]
درباره فرزند وحید بهبهانی که نامش عبدالحسین بود نوشته اند:
«در کربلا متولد شده خدمت پدرش علوم دینی و شرعی را تحصیل کرد و در عصر آن مرحوم مرجع مردم در مسائل شرعی شد. وحید بهبهانی اجازه مبسوط به ایشان داد و مردم را به رجوع و استفتا از خدمتش حکم فرمود. پس از رحلت پدر، مردم، علما و مؤمنین از او خواهش کردند که به جای آقا نماز بخواند. پس از اصرار، چند روزی مشغول امامت شد و مأمومین فراوانی حاضر می شدند پس از دو ماه، دیگر نیامد و گفت: امامت مقامی است عظیم و تحمّل آن بر من مشکل است و با آن زهد و تقوا، کناره گرفت.»[۲۴]
[۶] . همان، ج ۳، صفحه ۲۱۷.
[۷] . ر. ک: جامع السعادات، ج ۲، صفحه ۴۰۲، داوری؛ پرواز در ملکوت، ج ۲، صفحه ۸۰ ـ ۸۱.
[۸] . ر. ک، بحارالانوار، ج ۷۰، صفحه ۲۵۵.
[۹] . مستدرک الوسائل، ج ۱، صفحه ۱۰۱، آل البیت.
[۱۰] . شرح غررالحکم، ج ۳، صفحه ۳۳۲.
[۱۱] . همان، ج ۱، صفحه ۳۴۳.
[۱۲] . شرح غررالحکم، ج ۴، صفحه ۵۱۱.
[۱۳] . میزان الحکمه، ج ۳، صفحه ۶۳.
[۱۴] . همان، صفحه ۲۷۹.
[۱۵] . بحارالانوار، ج ۷۱، صفحه ۱۸۴.
[۱۶] . همان، ج ۷۰، صفحه ۲۴۳.
[۱۷] . شرح غررالحکم، ج ۴، صفحه ۳۱۵.
[۱۸] . همان، صفحه ۴۰۷.
[۱۹] . بحارالانوار، ج ۷۰، صفحه ۲۴۸.
[۲۰] . مستدرک الوسائل، ج ۱، صفحه ۱۰۱.
[۲۱] . سیمای فرزانگان، ج ۳، صفحه ۱۲۲.
[۲۲] . سیمای فرزانگان، ج ۳، صفحه ۱۳۳.
[۲۳] . همان، صفحه ۱۳۵.
[۲۴] . ر.ک: همان، صفحه ۱۴۶.
براى آگاهى بیشتر ر. ک:
۱- نشان از بى نشان ها مقدادى
۲- فضیلت هاى فراموش شده تربیتى
۳- اربعین حدیث (حدیث ۲) امام خمینى (ره)
رسانه said in ذکری برای نیت خالص
سلام آیاذکری هست که آدم تکرارش کنه برای اینکه هدفش و کارش برای خدا باشه؟ من برای آزمون درس میخونم میخوام نیتم خالص برای خداو کمک ب کشور باشه ولی گاهی یه سری افکار مزاحمم میشه ذکری هست که کمکم کنه که باتکرارش بتونم ذهن و دلمو سامان بدم؟برای سر و سامان گرفتن زندگی نیز حدیثی از امام هشتم(ع) به شرح آیت الله مجتبی تهرانی در پی می آید: رُوِی عن اباالحسن الرضا(علیهالسلام) قال: رَأَیْتُ أَبِی(علیهالسلام) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِذَا کُنْتَ فِی شِدَّةٍ فَأَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ در روایتی از امام هشتم(ع) منقول است که حضرت فرمودند: من در خواب پدر بزرگوارم یعنی موسیبنجعفر(ع) را دیدم؛ «رَأَیْتُ أَبِی(ع) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ»، پدرم فرمود: «یَا بُنَیَّ»؛ ای فرزند من، «إِذَا کُنْتَ فِی شِدَّةٍ»؛ آنگاه که در شدّت و سختی قرار گرفتی، «فَأَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ»، زیاد این ذکر را بگو : «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ». بعد حضرت میفرماید: «وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ»؛ امام هشتم(ع) به قول ما، دفع دخل مقدّر میکند که نگویی: آقا خواب دیده. لذا حضرت میفرماید: آنچه را که ما در خواب میبینیم مثل آن چیزی است که در بیداری میبینیم. تعبیر عجیبی است. «وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ»؛ یعنی شبهه ای در آن نیست. ما روایات مختلفی در این باب داریم که وقتی انسان در گرفتاری قرار میگیرد، چه ذکری بگوید. یکی از آنها همین ذکر است. حتّی حضرت برای این ذکر سقف هم نمیگذارد که چه تعدادی بگو. بلکه میفرماید: خطاب به خداوند زیاد بگو: «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ». یعنی اگر خدا را به این نام بخوانی، شدّت و سختیات بر طرف میشود. چه بسا در این روایت یک جنبه ی ذوقی هم باشد که چون یکی از القاب امام هشتم(ع)، رئوف است، پدر بزرگوارش به پسرش سفارش میکند که وقتی در شدّت گرفتار شدی، ذکر «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ» را بگو. لذا چون یکی از القاب امام هشتم(ع) رئوف است، «یَا رَئُوفُ» را بر «یَا رَحِیمُ»، مقدّم می دارد و میفرماید موجب گشایش در کارهایتان میشود.
جمع بندی
پرسش:
آیاذکری هست که آدم برای اینکه هدفش و کارش برای خدا باشد، آن را تکرار نماید؟من برای آزمون درس می خوانم، می خواهم نیتم خالص برای خداو کمک به کشور باشد ولی گاهی یک سری افکار مزاحمم می شود؛ ذکری هست که کمک کند که باتکرارش بتوانم ذهن و دلمان را سامان بدهم؟
پاسخ:
برای سر و سامان گرفتن زندگی نیز حدیثی از امام هشتم (علیه السلام) به شرح آیت الله «مجتبی تهرانی» در پی می آید:
«رُوِی عن اباالحسن الرضا (علیه السلام) قال: رَأَیْتُ أَبِی (علیه السلام) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِذَا کُنْتَ فِی شِدَّةٍ فَأَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ» (6) در روایتی از امام هشتم (علیه السلام) منقول است که حضرت فرمودند: من در خواب پدر بزرگوارم یعنی موسی بن جعفر(علیه السلام) را دیدم؛ «رَأَیْتُ أَبِی(علیه السلام) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ، پدرم فرمود: «یَا بُنَیَّ»؛ ای فرزند من، «إِذَا کُنْتَ فِی شِدَّةٍ»؛ آنگاه که در شدّت و سختی قرار گرفتی، «فَأَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ»، زیاد این ذکر را بگو : «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ».بعد حضرت میفرماید: «وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ»
امام هشتم(علیه السلام) به قول ما، دفع دخل مقدّر میکند که نگویی: آقا خواب دیده. لذا حضرت می فرماید: آنچه را که ما در خواب می بینیم مثل آن چیزی است که در بیداری می بینیم. تعبیر عجیبی است. «وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ»؛ یعنی شبهه ای در آن نیست.
ما روایات مختلفی در این باب داریم که وقتی انسان در گرفتاری قرار میگیرد، چه ذکری بگوید. یکی از آنها همین ذکر است. حتّی حضرت برای این ذکر سقف هم نمی ذارد که چه تعدادی بگو. بلکه می فرماید: خطاب به خداوند زیاد بگو: «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ». یعنی اگر خدا را به این نام بخوانی، شدّت و سختی ات بر طرف می شود.چه بسا در این روایت یک جنبه ی ذوقی هم باشد که چون یکی از القاب امام هشتم (علیه السلام)، رئوف است، پدر بزرگوارش به پسرش سفارش می کند که وقتی در شدّت گرفتار شدی، ذکر «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ» را بگو. لذا چون یکی از القاب امام هشتم (علیه السلام) رئوف است، «یَا رَئُوفُ» را بر «یَا رَحِیمُ»، مقدّم می دارد و میفرماید موجب گشایش در کارهایتان می شود.(1)
پی نوشت:
1.http://emam-reza1.mihanblog.com/post/67.