جمع بندی شوهرم خیلی کم حرف هست

سلام علیکم 24سالش دیپلم ناقص شغلشم دام داری واینک ماقبل از عقد هیچ گفتگویی باهم نداشتیم با خانوادش خیلی خوبه میگ میخنده ولی ب من میگ خوب من حرف نمیزنم تو بزن منم نمیدونم درباره چی صحبت کنم باهاش واینک دائم بدنم را موقع خواب لمس میکن و بعداز لمس کردنم میگ رابطه داشته باشیم خیلی خسته شدم من میگم ک بعداز چندروز ک میام شب اول رو کامل بیدارم وخواب ندارم اما شبای دیگ ک انقد من رو لمس نکن ولی نمیفهمه شبی ک میخوام برمم میگ باید انجام بدم معلوم نیس بعد از چند وقت دیگ پیشت بیام واینک من امشب میخوام برم الان ک میخواست بره بیرون بهم گف ک باید شب رابطه مقعدی داشته باشیم ب نظرت چیکار کنم قبلا این سوال را پرسیدم از همکاراتون گفتن رابطه واژنی داشته باشید ولی ما عقدیم ایا این کا درستسه این کار انجام بشه ؟شوهرم خیلی رابطه مقعدی رو دوست داره من هر چی میگم اون کار خودشو می کنه به خوبی جواب نگرفتم حتی از معایبش گفتم ولی بی فیده بوده ایا من باید با ایشون دعوا کنم ؟ ایا دعوا کنم نتیجه می گیرم ؟ من از این رابطه خوشم نمیاد و اذیتم

من دیشب به شوهرم اینطوری گفتم من هروقت بیام خونتون ی بار باهات رابطه مقعدی انجام میدم ولی اینک بخوام دوروز میون یاهر دوشب انجام بدم مریض میشم همینک بدنم ضعیفه بهم گفت ک اصلا نمیخوام همون یبارم بهم بدی منم گفتم ک یبار بهت میدم ولی بیشتر از اون نمیتونم با کارای دیگ خودت رو ارضا کن بهم گفت ما نمیتونیم باید جداشیم پشتش کرده بود بمن منم بادستم صورتش و گرفتم ک بچرخونم چون تاریک بود دستم کشیده شد و صورتش یکم زخمی شد و من بادستش هول داد ک برو اینجا نخواب ولی من قبلش بغلش کردم امادستم و انداخت امروز برگشتم خونمون مامانم میگ اگ بخوای اینجوری کنی همه دوست و دشمنامون خوشحال میشن شوهرم خوبه معتاد نیس ولی بعضی اخلاقاش خیلی بده کمکم کن چجوری ب مامانم بگم ک بخاطر این موضوع بحثمون شده  خجالت می کشم پدر و مادرم میگن برو دادگاه پاسگاه ولی ما ی قدمم باهات نمیایم و از این خونه هم برو تو رو خدا کمک کنین مامانم خودش باهام حرف زد همش میگ تقصیر خودت ب بابات گفتم گفته ن همش خودش اینجوری میکن خسته شدم مامانم ب بابام گف ک زنگ بزنن ب خانواده شوهرم موندم چی بهش بگم  . من روم نمیشه به خانوادم بگم که علت اینکه اینطور شده درخواست های شوهرمه