جمع بندی نقش سلمان فارسی در اسلام و ایران
تبهای اولیه
نقش سلمان فارسی در اسلام و ایران
یکی این شبهه را فرستاده چه جوابی می توان به آن داد؟
این متن را بخوانید تا بدانید سلمان فارسی با ایران چه کرد....!
روزبه کازرونی"پسر "بدخشان کاهن"روحانی زرتشتی بود که به دلیل پاره ای تخلفات مورد تعقیب حکومت ایران قرار گرفت.
سلمان[روزبه]در دوران کودکی مادرش را از دست داد و عمه او سرپرستی اش را به عهده گرفت.
او یک دانشمند و اهل مطالعه و تحقیق بود و به علم ساحری و جادوگری نیز آگاه بود
او همچنین از نظامیان برجسته ی زمان ساسانی بود و ابتدا به عقاید دین میترایی [دین ایرانیان پیش از زرتشت]کاملا آشنا بود سپس دین زرتشت را به تبعیت از پدرش پذیرفت
وی بعدها دین مانوی[مانی پیامبر]را پذیرفت و مجبور به فرار از ایران گشت.
سلمان[روزبه]پس از آنکه دریافت قرار است او را ۶ماه زندانی سازند با همکاری عمه اش گریخت و راهی بیابان شد
در بیابان کاروانی را دید و با آن کاروان همراه و رهسپار سرزمینهای ناشناخته شد و در سوریه دین مسیحیت را پذیرفت
ابوریحان بیرونی در «الآثار الباقیه عن القرون الخالیه»مینویسد:
او پس از مرگ استادش همراه با کاروانی رهسپار شبه جزیره عربستان شد.
در راه کاروان بنا بر رسم دیرینه ی اعراب که به راهزنی و آدم دزدی شهرت داشتند مورد حمله قرار میگیرد و او به اسارت درآمده و مردی یهودی از مدینه[یثرب]او را به بردگی خرید و به یثرب برد.
در تاریخ گزیده"حمدالله مستوفی"آمده است: که روزبه پس از فرار از ایران در حوالی حجاز توسط قبیله بنی کلب یهودی به بردگی گرفته شد و به قبیله دیگری فروخته شد
تا اینکه سرانجام در شمار بردگان محمد بن عبدلله درآمد و محمد ، سلمان فارسی را از بردگی آزاد کرده و از مشاوران خود قرار داد نام سلمان را نیز محمد بن عبدالله بر وی نهاد.
او بسیاری از آموزه های دینی و کمالات و فضایل و ابزارهای جنگی از قبیل کندن خندق[کندک از ریشه ی کندن]ساختن منجنیق و ارابه و صف آرایی جنگی که اعراب از آن بی بهره بودند را به آنان اموخت
همچنین به تمامی دین های الهی و آموزه های آنها از جمله تورات یهودیان آگاه بود و از مشاوران بسیار نزدیک محمد ابن عبدالله بود
خیانت سلمان به ایران:
پس از درگذشت پیامبر در زمان "عمر بن خطاب" او به یاری لشگر اعراب تدارک و استراتژی یک جنگ و حمله به ایران را طرح ریزی کرده و نقاط ضعف و حساس سپاه ایران را به
اطلاع خلیفه عمر رسانید و از آنجا که از صحابه ی نزدیک پیامبر بود جایگاه ویژه ای نزد عمر داشت.
در جنگ تیسفون اعراب به راحتی بر دژ و خندقهای شهر تیسفون فائق آمدند
پس از جنگ و باز گشودن کتابخانه ها سلمان ، عمر را از محتوای تمام کتابها آگاه ساخت و این جمله از زبان عمر برخاست:
هر آنچه در این کتابهاست یا در قرآن هست که دیگر نیازی به آن نیست؛ یا در قران نیست که کفر است. پس همه ی این کتابها را بسوزانید! (به نقل از تاریخ طبری)
سلمان در جنگهای قادسیه و نهاوند و فتح تیسفون و مدائن فرمانده ی سپاه اعراب بود و از تمام نقاط ضعف و قوت سپاه ایران اطلاع داشت
اعراب که از دیدن فیل ها در سپاه ایران به وحشت آمده بودند به پیشنهاد سلمان که نقطه ضعف فیلها زیر شکم و خرطوم آنهاست!
با سنگ به جان فیلهای سپاه ایران افتادند و آنها را سرنگون کردند
پس از فتح مدائن او درفش کاویانی و فرش بهارستان فرش معروف منسوب به خسرو پرویز، فرشی که در 900متر مربع از ابریشم و زمرد و جواهرات بافته شده بود و
نمونه ای از هنر و عظمت ایران بود بدست اعراب بيابان نشين که تا آن زمان فرش نديده بودند افتاد، فرشی آن هم به اين بزرگى و با ارزشى همراه با تاجهای پادشاهان را که پنهان شده بود تقدیم اعراب کرد.
صدمات جبران ناپذیر حمله اعراب و همچنین به یغما رفتن میراث گرانبهای ایران و نابودی بسیاری از دودمان های ایرانی و به فروش رفتن ۳۰۰هزار زن و دختر ایرانی بعنوان کنیز در بازار برده فروشان
عربستان، یعنی حقارتی که ایران در هیچ دورانی آنرا به خود ندیده بود؛ همه و همه حاصل کینه توزی و خیانت سلمان به میهن خویش بود و بس وگرنه اعراب هرگز خواب فتح ایران را هم نمیدیدند
یکی از اصلی ترین علل حمله ی اعراب ضعیف شدن قلب سپاه بدلیل جنگ 27ساله با دولت بیزانس[یونان]که اینهم توسط سلمان به اطلاع عمر بن خطاب رسیده بود!
سرانجام سلمان:
پس از فروکش کردن جنگ ، سلمان فارسی حکومت تیسفون را در دست گرفت.
وی بادیدن جنایات فجیع اعراب و پیامدهای خیانت وی درحق هموطنان بی گناهش که حاصل کینه توزی او با دربار بود اندوهناک گشت و در پی جبران برآمد ولی دیگر دیر شده بود
وی تا پایان ، عمر را در این اندوه سپری کرد و وصیت کرد تا پس از مرگ جسدش را در دروازه ی تیسفون که محل رفت و آمد بود دفن کنند
تا باگذر کردن مردم از روی قبرش به آرامش برسد وجبران خیانتش شده باشد
چند نکته
یک: شیوه جدید شبهه افکنان این است که ده بیست شبهه را در یک شبهه وارد می کنند که پاسخ گویی به آنها سخت باشد و از آنجا که پاسخگویی به بیست شبهه طولانی میشود، کسانی که شبهه را دیده اند حوصله خواندن پاسخش را نداشته باشند. این نوشته سرتاسر کذب مانند سنگی است که یک دیوانه در چاه بیندازد و چند عاقل نتواند در بیاورد.
دو: شبهه کننده برای اینکه دستش رو نشود از آوردن سند برای سخن خود ابا می کند، و با گفتن «طبری در تاریخش می گوید» بسنده می کند تا کسی نتواند صحت و سقم قابل پی گیری نباشد. باید بدانیم سخنی را با سند می گویند که در سند این فرایند باشد«نام نویسنده،نام کتاب، انتشارات، سال انتشار، جلد چندم، صفحه چندم»
سه: اگر گزارش با سند هم آمد باید به کارشناس مربوطه مراجعه کنیم تا سند را بررسی کند زیرا مثلا گاهی طبری ده گزارش را در یک واقعه بیان می کند تا که برخی از آنها 180 درجه با هم مخالف هستند، قطعا همه اینها درست نیست بلکه بایدبررسی شود اما اسلام ستیزان بدون بررسی مانند مگس که روی زخم می نشیند گزارشی که بیشترین استفاده را برایشان دارد انتخاب می کنند تا مردم عادی را اغفال کنند.
فیلمبرداری سریال سلمان فارسی به کارگردانی داوود میرباقری شروع شد! این متن را بخوانید تا بدانید سلمان فارسی با ایران چه کرد....! روزبه کازرونی"پسر "بدخشان کاهن"روحانی زرتشتی بود که به دلیل پاره ای تخلفات مورد تعقیب حکومت ایران قرار گرفت.بدون سند و در هیچ کتابی نیست که سلمان فرزند روحانی زردشتی بوده بلکه گفته اند فرزند دهقان بوده(دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش ، ذیل واژه دهقان.(نیزتخلف سلمان در هیچ کتابی نیامده است و دروغگوی شبهه گر باید سندی برای ادعایش می آورد)
سلمان[روزبه]در دوران کودکی مادرش را از دست داد و عمه او سرپرستی اش را به عهده گرفت. او یک دانشمند و اهل مطالعه و تحقیق بود و به علم ساحری و جادوگری نیز آگاه بودبدون سند و دروغ اگر راست است سندش را بیان می کرد
او همچنین از نظامیان برجسته ی زمان ساسانی بودابدا در هیچ کتابی نیامده که سلمان نظامی بوده است
و ابتدا به عقاید دین میترایی [دین ایرانیان پیش از زرتشت]کاملا آشنا بود(بدون سند و دروغ)
سپس دین زرتشت را به تبعیت از پدرش پذیرفت.از ابتدا زردشتی بود ا ابنهشام، عبدالملک، سیره النبویه، تصحیح مصطفی السقا وابراهیم الابیاری وعبدالحفیظ شبلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا ، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۸
وی بعدها دین مانوی[مانی پیامبر]را پذیرفت و مجبور به فرار از ایران گشت.دروغ و بدون سند
سلمان[روزبه]پس از آنکه دریافت قرار است او را ۶ماه زندانی سازند با همکاری عمه اش گریخت و راهی بیابان شد(دروغ، داستان پردازی و بدون سند)
ابوریحان بیرونی در «الآثار الباقیه عن القرون الخالیه»مینویسدببنید نه جلد نه صحفه نه انتشارات، چطوری ما مراجعه کنیم بیینم طرف دورغ می گوید یا راست
او پس از مرگ استادش همراه با کاروانی رهسپار شبه جزیره عربستان شد. در راه کاروان بنا بر رسم دیرینه ی اعراب که به راهزنی و آدم دزدی شهرت داشتند مورد حمله (از آب گل آلود ماهی گرفتن)قرار میگیرد و او به اسارت درآمده و مردی یهودی از مدینه[یثرب]او را به بردگی خرید و به یثرب برد. در تاریخ گزیده"حمدالله مستوفی"آمده است:صفحه چند؟، کدام انتشارات؟
که روزبه پس از فرار از ایران در حوالی حجاز توسط قبیله بنی کلب یهودی به بردگی گرفته شد و به قبیله دیگری فروخته شد تا اینکه سرانجام در شمار بردگان محمد بن عبدلله درآمد و محمد سلمان فارسی را از بردگی آزاد کرده و از مشاوران خود قرار دادکجا داریم که پیامبر صلی الله علیه واله سلمان را مشاور خود قرار داد سلمان مسلمان شد و مانند هم مسلمانان گاهی پیشنهادهایی می داد مثل خندق کندن
نام سلمان را نیز محمد بن عبدالله بر وی نهاد. او بسیاری از آموزه های دینی و کمالات و فضایل و ابزارهای جنگی از قبیل کندن خندق[کندک از ریشه ی کندن]ساختن منجنیق و ارابه و صف آرایی جنگی که اعراب از آن بی بهره بودند را به آنان اموختفقط در منابع از خندق یاد شده بقیه ساخته و پرداخته ذهن مریض شبهه کننده است.ضمنا عجب هوش و ذکاتی داشته حضرت سلمان! دو امپراطور مجهز روم و ایران که تا دندان مسلح بودند وهفتصد سال بود با هم می جنگیدند و نتوانسته بودند همدگیر را شکست دهند. سلمان در عرض چند سال به سپاهی که به قول شبهه کننده هیچ چیز نمی دانستند آموزش می دهد تا جایی پیشرفت می کنند که کمر دو امپراطوری را زمین می آودند. شبهه کننده قصد تخریب سلمان فارسی را داشت اما ناخود آگاه به تعریف و تمجید از سلمان پرداخت نکته دیگر در این عبارت شبهه، آموختن سلمان آموزه های دینی و کمالات و فضایل توسط سلمان به مسلمانان است. این همون شبهه نخ نمایی است که پیش از این نیز مطرح بود. سلمان سال دوم هجری خدمت پیامبر صلی الله علیه واله می رسد. یعنی پانزده سال از پیامبری پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) گذشته بود که سلمان به مدینه آمد. 13 سال قبل از هجرت، 2 سال بعد از هجرت می ماند هشت سال. آموزهای متعالی اسلام فقط در این هشت نبوده بلکه در 15 سال پیش که سلمان به مدینه نیامده بود نیز بوده است.
همچنین به تمامی دین های الهی و آموزه های آنها از جمله تورات یهودیان آگاه بود و از مشاوران بسیار نزدیک محمد ابن عبدالله بوداولا مشاور نبود در هیچ کتابی ثبت نشده که سلمان مشاور حضرت بود بله مانند همه مسلمانان گاهی مشاوره می دادند ثانیا: شبهه کننده در این ماهیت خود را افشا می کند. ادیان پیشین به گفته وی دین های الهی است و تورات آموزه های الهی است اما پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) را محمد بن عبدالله خطاب می کند. یعنی به ماهیت یهودی بودن یا تحت اشراف آنها شبهه کردن خود اعتراف و اقرار می کند
خیانت سلمان به ایران: پس از درگذشت پیامبر در زمان "عمر بن خطاب" او به یاری لشگر اعراب تدارک و استراتژی یک جنگ و حمله به ایران را طرح ریزی کرده و نقاط ضعف و حساس سپاه ایران را به اطلاع خلیفه عمر رسانید و از آنجا که از صحابه ی نزدیک پیامبر بود جایگاه ویژه ای نزد عمر داشت.دروغ است. در کتاب ورود اسلام به ایران پاسخ داده شده است.
در جنگ تیسفون اعراب به راحتی بر دژ و خندقهای شهر تیسفون فائق آمدند پس از جنگ و باز گشودن کتابخانه ها سلمان عمر را از محتوای تمام کتابها آگاه ساخت و این جمله از زبان عمر برخاست: هر آنچه در این کتابهاست یا در قرآن هست که دیگر نیازی به آن نیست. یا در قران نیست که کفر است. پس همه ی این کتابها را بسوزانید!"به نقل از تاریخ طبری"ببینید می گوید طبری، طبری 16 جلد است کدام جلد کدام صفحه؟البته در هیچ جای طبری گزارشی مبنی بر آتش سوزی کتابها پیدا نمی شود کتابسوزی را اولین بار ابن خلدون پس از هفتصد سال از فتوحات بیان کرده که در کتاب ورود اسلام به ایران و شبهات پیشرو مفصل به این مسئله پاسخ داده شده است.
سلمان در جنگهای قادسیه و نهاوند و فتح تیسفون و مدائن فرمانده ی سپاه اعراب بود و از تمامدر هیچ جنگی سلمان فرمانده نبود و این از دورغ پردازیهای شبهه کنده است
نقاط ضعف و قوت سپاه ایران اطلاع داشت اعراب که از دیدن فیل ها در سپاه ایران به وحشت آمده بودند به پیشنهاد سلمان که نقطه ضعف فیلها زیر شکم و خرطوم آنهاست! با سنگ به جان فیلهای سپاه ایران افتادند و آنها را سرنگون کردنددروغ، داستان سرایی و خنده دار، ای کاش برای این دروغ های خودش سند ارائه می کرد
مطمئنا این طور نبوده که یک مورخ، قلم به دست به دنبال سلمان بوده باشد تا تمام رخدادهای زندگی ایشان را بنویسد. ظاهرا در مورد زمان و محل تولد او، اعتقادش پیش از اسلام و ... اختلاف نظر وجود داره، تا جایی که حتی برخی از عمر ۶۰۰ ساله ایشان هم سخن گفته اند ...
https://hawzah.net/fa/Book/View/45266/23642/%D9%85%D8%AF%D8%AA-%D8%B9%D9%85%D8%B1
به هر حال اصل مطالبی که در این بحث مطرح ده، مربوط میشه به نقش سلمان در فتح ایران. شاید بهتر باشه مستقیما سوال در مورد این جنگها مطرح بشه.
پس از فتح مدائن او درفش کاویانی و فرش بهارستان فرش معروف منسوب به خسرو پرویز، فرشی که در 900متر مربع از ابریشم و زمرد و جواهرات بافته شده بود و نمونه ای از هنر و عظمت ایران بود بدست اعراب بيابان نشين که تا آن زمان فرش نديده بودند افتاد، فرشی آن هم به اين بزرگى و با ارزشى همراه با تاجهای پادشاهان را که پنهان شده بود تقدیم اعراب کرد.در کتاب ورود اسلام به ایران بحث فرش بهارستان را مفصل توضیح داده اما آنچه در انیجا می توان به صورت اجمال گفت این استکه اما اولا به سلمان مربوط نمی شود و هیچ جایی در گزارش های مربوط به فرش بهارستان نام سلمان نیست و ثانیا اصل این داستان نه از نظر نقلی صحیح است و نه از نظر عقلی، این فرش با این عظمت در کدام تالار انداخته می شده؟ آیا الان تالاری بدون ستون به این عظمت داریم تا که فرش نهصد متری در آن اندخته شود؟!!! طبق تحقیق که به عمل آمده تنی چند از مورخین، این ماجرا را ذکر کرده اند که عبارتند از: طبری (310هـ)، ابن اثیر (630هـ)، ابن کثیر (774هـ)، و ابن خلدون (808هـ). رجوع کنید به: تاریخ الطبری، الطبری، ج 3 ص 129 و 130 الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر، ج 2 ص 518 و 519 البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج 7 ص 76 - 78 تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج 2 ق 2 ص 101 و102 اما اینها ازر چه کسی نقل کرده اند الف :ابن اثیر اگرچه مدرک نقل خود را در هنگام ذکر ماجرا نیاورده، ولی در مقدمه ی کتابش تصریح می کند که منبع اصلی کتاب وی، همان تاریخ طبری است: أقول إنی قد جمعت فی کتابی هذا ما لم یجتمع فی کتاب واحد ومن تأمله علم صحة ذلک . فابتدأت بالتاریخ الکبیر الذی صنفه الإمام أبو جعفر الطبری. الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر، ج 1 ص 3 ب:ابن کثیر هم کلیه ی وقایع مربوط به فتوحات را از ابن جریر یا همان طبری نقل می کند. در آغاز نقل این ماجرا هم می نویسد: وذکر سیف فی روایته ... البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج 7 ص 76 و سیف راوی اصلی این ماجرا در کتاب تاریخ طبری است. ج:ابن خلدون نیز به مانند ابن اثیر نامی از منبع نقلش نیاورده، اما در پایان بحث خلافت خلفا و فتوحات و جنگ ها، به صراحت می گوید که این مطالب را از کتاب طبری نقل نموده است: نتیجه: اصل ماجرای فرش بهارستان در هیچ کتاب شیعی نیامده، و همه ی مدارک دیگر برای اهل سنت هستند. اگر هم در برخی کتب شیعی اثری از این ماجرا می بینیم، همگی به کتاب تاریخ طبری که از اهل سنت است باز می گردد[/][/] ( وهذا ) آخر الکلام فی الخلافة الاسلامیة وما کان فیها من الردة والفتوحات والحروب ثم الاتفاق والجماعة أوردتها ملخصة عیونها ومجامعها من کتاب محمد بن جریر الطبری وهو تاریخه الکبیر. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج 2 ق2 ص 187 و 188 اما طبری از کجا نقل کرده ماجرای فرش بهارستان را طبری در دو روایت که هر دو از طریق سیف بن عمر است، نقل می کند: کتب إلی السری عن شعیب عن سیف عن محمد وطلحة وزیاد والمهلب وشارکهم عمرو وسعید ... کتب إلی السری عن شعیب عن سیف عن عبد الملک ابن عمیر ... تاریخ الطبری، الطبری، ج 3 ص 129 و 130
سیف بن عمر کیست؟اما علمای رجال اهل سنت به شدت سیف را تضعیف کرده و برخی او را متهم به حدیث سازی و حتی زندقه نموده اند!!! قال یحیى بن معین : ضعیف الحدیث ، فلس خیر منه . و قال أبو حاتم : متروک الحدیث . ضعیف ، منکر الحدیث . و قال أبو داود : لیس بشىء . و قال النسائى ، و الدارقطنى : ضعیف . و قال أبو أحمد بن عدى : بعض أحادیثه مشهورة و عامتها منکرة لم یتابع علیها ، و هو إلى الضعف أقرب منه إلى الصدق . و قال أبو حاتم بن حبان : یروى الموضوعات عن الأثبات و قالوا : إنه کان یضع الحدیث . اتهم بالزندقة . و قال الدارقطنى : متروک . و قال الحاکم : اتهم بالزندقة ، و هو فى الروایة ساقط . و قال ابن السکن : ضعیف . و قال الخطیب : لیس بحجة إذا خالف . و قال ابن حجر : ضعیف الحدیث عمدة فی التاریخ . تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج 4 ص 254 و 255 ، رقم 517 تقریب التهذیب، ابن حجر، ص 262 ، رقم 2724 الإصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر، ج 2 ص 279 ، رقم 2254 + ج 5 ص 451 ، رقم 7132 الجرح والتعدیل، الرازی، ج 7 ص 136 ، رقم 2194
صدمات جبران ناپذیر حمله اعراب و همچنین به یغما رفتن میراث گرانبهای ایران و نابودی بسیاری از دودمان های ایرانی و به فروش رفتن ۳۰۰هزار زن و دختر ایرانی بعنوان کنیز در بازار برده فروشان عربستان، یعنی حقارتی که ایران در هیچ دورانی آنرا به خود ندیده بود؛ همه و همه حاصل کینه توزی و خیانت سلمان به میهن خویش بود و بس وگرنه اعراب هرگز خواب فتح ایران را هم نمیدیدندیعنی این امپراطوربه این بزرگی که رومیان هفتصدسال جنگیدند ونتواست آن را شکست دهند با یک خیانت سلمان سقوط کرد؟ نه خیر به کتاب ورود اسلام به ایران مراجعه کنید تا بدانید دلیل شکست ساسان چیست
یکی از اصلی ترین علل حمله ی اعراب ضعیف شدن قلب سپاه بدلیل جنگ 27ساله با دولت بیزانس[یونان]که اینهم توسط سلمان به اطلاع عمر بن خطاب رسیده بود!جنگ با بیزانس در سوره روم اومده، نیازنبود سلمان به عمربگه!
سرانجام سلمان: پس از فروکش کردن جنگ سلمان فارسی حکومت تیسفون را در دست گرفت وی بادیدن جنایات فجیع اعراب و پیامدهای خیانت وی درحق هموطنان بی گناهش که حاصل کینه توزی او با دربار بود اندوهناک گشت و در پی جبران برآمد ولی دیگر دیر شده بود وی تا پایان ، عمر را در این اندوه سپری کرد و وصیت کرد تا پس از مرگ جسدش را در دروازه ی تیسفون که محل رفت و آمد بود دفن کنند تا باگذر کردن مردم از روی قبرش به آرامش برسد وجبران خیانتش شده باشداز سرانجام تا اینجا از دورغهای شاخداراست که در هیچ کتابی تاکید می کنم در هیچ کتابی نیست و شبهه کننده فقط به خاطر دشمنی با اسلام ساخته است.!!!!
به هر حال اصل مطالبی که در این بحث مطرح ده، مربوط میشه به نقش سلمان در فتح ایران. شاید بهتر باشه مستقیما سوال در مورد این جنگها مطرح بشه.بله. فرمایش شما صحیح است. چون شبهه کننده برای اینکه شخص سلمان فارسی را تخریب کند به این موارد پرداخته بود بنده نیز بهتر دیدم طوری پاسخ دهم که معطوف به شبهه باشد. والا فرمایش شما صحیح است البته در این سایت به یکایک این شبهه ها به اجمال پاسخ داده شده است. و مجموع همه این شبهه ها در کتابی با عنوان«ورود اسلام به ایران و شبهات پیشرو» تالیف مصطفی محسنی مفصل پاسخ داده شده است. باز ما در خدمتیم اگر سوالی است بفرمائید
جمع بندی:
پرسش:
متی بسیار بغض آلود در مورد سلان فارسی و خیانت ایشان به ایران، در فضای مجازی منتشر شده که در نهایت می گوید« سلمان با دیدن جنایات فجیع اعراب اندوهناک گشت و در پی جبران برآمد، وی تا پایان ، عمر را در این اندوه سپری کرد و وصیت کرد تا پس از مرگ جسدش را در دروازه ی تیسفون که محل رفت و آمد بود دفن کنند
تا باگذر کردن مردم از روی قبرش به آرامش برسد وجبران خیانتش شده باشد»
چه پاسخی بر این متن بغض آلود مخصوصا این قسمت آخر دارید؟
پاسخ:
پیش از پاسخ، توجه به نکات زیر به فهم مطلب بیشتر کمک می کند:
یک: شیوه جدید شبهه افکنان این است که ده تا بیست شبهه را در یک متن کوچک مطرح می کنند که پاسخ گویی به آنها سخت باشد و نیز از آنجا که پاسخگویی به بیست شبهه طولانی میشود، کسانی که شبهه را دیده اند حوصله خواندن پاسخش را نداشته باشند.
دو: شبهه کننده برای اینکه دروغگویش فاش نشود از آوردن سند برای سخن خود ابا می کند، و به عبارت «طبری در تاریخش می گوید» بسنده می کند تا صحت و سقم مطلبش قابل پی گیری نباشد. باید بدانیم سخنی را با سند می گویند که در سند این فرایند باشد«نام نویسنده،نام کتاب، انتشارات، سال انتشار، جلد چندم، صفحه چندم»
سه: اگر گزارش با سند هم آمد باید به کارشناس مربوطه مراجعه کنیم تا سند را بررسی کند زیرا مثلا گاهی طبری ده گزارش را در یک واقعه بیان می کند تا که برخی از آنها 180 درجه با هم مخالف هستند، قطعا همه اینها درست نیست بلکه بایدبررسی شود اما اسلام ستیزان بدون بررسی مانند مگس که روی زخم می نشیند گزارشی که بیشترین استفاده را برایشان دارد انتخاب می کنند تا مردم عادی را اغفال کنند.
در متن مذکور، شبهه های کشتار فجیع ایرانیان توسط مسلمانان، اسلام اجباری ایرانیان، تکه تکه کردن فرش بهارستان، از بین بردن درفش کاویانی، کتابسوزی و خیانت سلمان در همه اینها ذکر شده است. بدیهی است پاسخ به همه اینها در یک نوشتار خُرد امکان پذیر نیست و پاسخ به همه اینها نیاز به یک کتاب دارد و همان طور که عرض شد این شیوه جدید شبهه کنندگان است تا پاسخ گو را از پاسخ گفتن عاجز و حقیقت جو را از پی گیری سرد کنند. اما غافل از آنها که پاسخ همه این شبهه ها در کتاب«ورود اسلام به ایران و شبهات پیش رو» نوشته«مصطفی محسنی» آمده است، این کتاب توسط انتشارات «بوستان کتاب» منتشر شده است. حقیقت جویان می توانند برای پاسخ تک تک این شبهات به کتاب مذکور مراجعه کنند. برای مثال، شبهه های، اسلام اجباری ایرانیان(1)، تکه تکه کردن فرش بهارستان(2)، از بین بردن درفش کاویانی(3)، کتابسوزی(4) و خیانت سلمان(5) و شبهات دیگر از این قبیل در این کتاب به صورت مفصل پاسخ داده شده است.
اما در مورد مطلب اخیر یعنی پشیمان شدن سلمان فارسی در اواخر عمر، از دوروغهایی است که ساخته و پرداخته سالهای اخیر است و حتی در کتابهای اسلام ستیزان ده سال ، چه رسد پنجاه سال پیش یافت نخواهد شد. اگر تمام منابع متقدم از قبیل«تاریخ طبری»، «فتوح البدان بلاذری» و ... و نیز تمام منابع مطالعاتی از قبیل آثار «عبدالحسین زرین کوب» و کتاب های مشابه صفحه به صفحه مطالعه شود هیچگاه چنین جریانی را مشاهده نخواهید کرد و تنها منبع این جریان ذهن آلوده و بیمار شبهه کننده است.
منابع:
1. محسنی، مصطفی، ورود اسلام به ایران و شبهات پیش رو، بوستان کتاب، 1397ش، ص 57م تا71.
2. همان، ص164.
3. همان، ص166
4. همان، ص151تا160.
5. همان، ص160 تا 113