جمع بندی انسان > جهان > خالق >> آیا اسرار خلقت قابل کشف و رمزگشایی اند؟ {چگونه؟}

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انسان > جهان > خالق >> آیا اسرار خلقت قابل کشف و رمزگشایی اند؟ {چگونه؟}
بنام خدا. باسلام. همه ما کم و بیش ، خدا و خود و جهان اطراف خودمان را تجزیه و تحلیل نموده و تا حدودی نیزاطلاعاتی در مورد آنها بدست آورده که  براین اساس و آنچه که دیده یا شنیده یا کسب نموده ایم در حال زندگی یا گذرعمرمیباشیم. سوال اول اینجاست که آیا همه این اطلاعات و دانستنی ها یا داشته های ذهنی ما که دانشمندان و متفکران و  انسانهای قبل از ما نیز  در آنها مشارکت داشته اند ، دقیق یا درست میباشند ..؟؟ دوم چه درست و چه نادرست>> آیا همین مقدارکافی یا نقطه پایان است>>یعنی آنچه که ما بدست آورده یا بدست ما رسیده و یا آنچه که ما درحال حاضر داریم آیا همین قدر یا همین مقدار کافی ست ولذا این جا که ایستاده ایم آیا  انتهای این راه یا همه آن علوم و بنوعی نقطه پایان هستند یا خیر و لذا  همچنان راه برای جلورفتن و پیشرفت باز و همواراست..؟؟ اگر برای عده ای پایان است که هیچ اما اگر برای عده ای هنوز راه پیشرفت وجود دارد پس بسم ا.. اما الان سوال اینجاست که ما چه باید انجام دهیم و سهم ما از این راه و رسیدن به انتهای آن یا کمک و شتاب حداکثری به آن تا رسیدن به مقصود الهی چه مقداراست یا چه میتواندباشد..؟؟ من و شما >>شناخت اسرار الهی یا کنجکاوی در مورد آنها را جایز نمیدانیم چون همانگونه که از نامش نیز پیداست فقط مختص خود خدا و خالق و آفریدگار هستند  و لذا کنجکاوی در مورد آنها یعنی بنوعی فضولی در کار خدا و خلقت.لذا >>لذا گمراهی و سقوط و پایان. شناخت اسرار خلقت >>من و شمای بزرگوار در مورد این موضوع میخواهیم صحبت کنیم >>اسرار خلقت و این آن چیزی ست که ما باید یا میتوانیم راجبش فکر نماییم یا کنجکاوی نماییم یا حتی ابراز عقیده نماییم >>بله این اسرار خلقت هستند که خود خداوند و خالق هم بنوعی بنده های خود را در این راه یاری رسانده و خواهد رساند مانند هزاران کشف در زمینه های مختلف که جزوی از خلقت یا اسرار خلقت بوده اند که قرآن نیز مرتب پیروان خود را به تفکر و فکر کردن ترغیب و تشویق نموده و مینماید.اسرارخلقت{چرخش زمین به دور خورشسد وهزاران کشف علمی دیگر ..}   لذا در این تاپیک قصد داریم یا قصد نماییم آنچه که از علم و علوم آفریدگارو خالق را  که در جای جای این منظومه زندگی و دانش گنجانده است ، آشکار و بیان نماییم.   هر بزرگوار اسکدینی که فارسی را بلد است و میداند که میتواند مطلبی هر چند کوچک از آنچه که تا کنون به ذهن خودش رسیده اما به ذهن هیچکس دیگر یا هیچ غیر ایرانی و فارسی زبان دیگری حتی نرسیده یا بیان نشده >>بسم ا.. بیان نماید.   من خودم بعد از تایید تاپیک توسط مسئول  بزرگوار تاییدکننده سوالات اولین نفرخواهم بود که شروع میکنم و بشما قول میدهم و حتم دارم که  در لالوهای ذهن هریک از ما موجودات و انسانها یک چیزهایی پنهان هستند که اگر ابزار و مقدمات و فرصت و موقعیت بیان آنها را داشته باشیم چه بسا در نوع خود حتی بی نظیریا کم نظیر گردند و بنوعی دیگر معتقدم در پس نگاه و ذهن هر انسانی{دراینجا و فعلا انسان} چیزهایی میایند و میروند که شاید تاکنون فرصت مناسب یا خاصی برای بیان آنها پیدا نکرده ایم >>البته  شاید آنها را درجایی یادداشتشان کرده ایم و شاید هم نه >>اصلا مهم نیست الان بهترین فرصت است که هر کس هرچه میدانیم یا میتوانیم بیان نماییم >>اگر مایل هستیم چه الان و چه یک روز دیگر و چه ..؟؟ و تا هر زمان که این تاپیک اجازه بروزو ظهور و نما  داشته باشد>> .بسم ا...             برای شروع : از شیر مرغ تا جان آدمیزاد: {جهش های ژنتیکی>>تبدیل انرژی ها}   مثلا من معتقدم جزر و مد بخاطر وچود نیروی جاذبه ماه بر زمین یا سطح دریاها و اقیانوسها نیست.   یا مثلا حدس میزنم >> پرنده ها تنها بخاطر وجود بال های بزرگتر یا پرهای  بیشتر یا جسم کوچکتر ، توانایی ماندن در آسمانها را نخواهندداشت بلکه ..؟؟ بلکه احتمالا وجود یا عدم وجود ..؟؟{هرچند بال و پر باعث شروع هستند اما گمان دارم که باعث تداوم و دوام نخواهندبود>>و چیزی غیر از آنچه شنیدید باعث آن خواهدبود}{..؟؟این علامت یعنی ادامه دارد اما الان یا فعلا وفتش نیست}   حدس میزنم در اطراف ما موجودات هوشمند بسیار زیادی وجود دارند یا زندگی میکنند که یکی از آنهمه ،  یک طول موج یا چیزی شبیه آن است که این موج یا نوار یا هرچه که بعدها دانشمندان آنرا بنامند  همه حرکات و رفتار سایر موجودات از جمله ما انسانها را روی خود  ثبت و ضبط مینمایند که ..؟؟ که  اما جای خوب یا بدش اینجاست که هرلحظه احتمال آشکارشدن کارهای خوب و بد ما هم وجود دارد >>  لذا و مخصوصا برای آنانکه در خفا کارهای ناشایست از جمله حق کشی و اختلاس و غیره  انجام میدهند >>بسیار مراقب باشند و .. و  اینجاست که امامی بزرگوار  فرمودند: عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنیم{که علم خداوند یعنی همین که همه چیز دارد بر روی شئی ای اطراف ما ثبت و ضبط میشود}   حالا برای شروع که بسم الهی هم گفته شده باشد من خودم چند مورد را بیان نمودم و اصلا نگاه نکنیم که خوبن یا بد یا مهم هستند یا نه و یا سنگین هستند یا سبک >> فقط بگوییم ببینیم چه چیزهایی ممکن است از داخل این مغزهای ایرانی بیرون  بیاید>>یا حق.    
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد قول سدید
با سلام و عرض ادب و آرزوی قبولی طاعات و عبادات. دوست عزیز متنی که مرقوم فرمودید، دربردارنده چندین مطلب است و دقیقا روشن نیست در این تاپیک درصدد بیان چه پرسشی هستید. ابتدای تاپیک، به چند پرسش اشاره فرمودید که ظاهرا به عنوان مقدمه مطرح کرده اید و درصدد پرسش از آنها نیستید و پاسخش را مفروض گرفته اید. مثلا این که پرسش نمودید: آیا اطلاعات فعلی ما درباره جهان، نقطه پایانِ دانایی است یا می توان همچنان بر آن افزود؟ ظاهرا پاسخ شما مثبت است؛ و البته حق با شماست. یا این که فرمودید سهم ما در مسیر پیشرفت دانایی و کشف اسرار خلقت جهان، چقدر است و چه می باشد؟ ظاهرا بر این باورید که ما سهم مهمی در این مسیر داریم و باید به بیان اکتشافات جدید بپردازیم و بیش از پیش، اسرار خلقت را کشف کرده و بیان نماییم. در این موضوع نیز با شما موافقیم و حق با شماست. سپس برای آغاز راه، سعی فرمودید چند نمونه از اکتشافات علمی مورد نظر خودتان را بیان بفرمایید ...  
دوست عزیز بررسی این موضوعات، عمدتا خارج از رسالت تالار گفتگوی اسک دین است. مثلا این که علت جزر و مد چه چیزی است و یا چرا پرندگان ... این پرسشها و مطالب را باید در منابع علمی جستجو بفرمایید و توسط اساتید همان رشته پیگیری کنید و اگر هم کشف جدیدی در این زمینه دارید باید به همان مجامع علمی عرضه کنید. بله، گاهی کارشناسان دینی از دستاوردهای علمی برای تایید یا اثبات مطالب الهیاتی (مثلا بیان نظم جهان و نیازش به ناظم) استفاده می کنند اما این کار صرفا از باب ذکر مثال و نمونه و استمداد از دستاوردهای علمی برای مباحث الهیاتی است و موضوع و مساله اصلی کارشناس دینی نیست. به هر حال، ممنون می شوم در ادامه، مشخصا سوال الهیاتی و دینی خود را مرقوم بفرمایید تا درباره آن به گفتگو بپردازیم. در پناه خداوند متعال، موفق و پیروز باشید.
بنام خدا. باسلام.   ضمن قبولی طاعات و عبادات.     البته من نمیدانم  که چرا نتوانستم  منظورم را بدرستی بیان نمایم اما  بازهم گذشته از همه اینها  مگر چه اشکالی دارد که درطول چندین سال عمر گرانبهای این سایت یا انجمن که صدها سوال و انجمن و تاپیک و صفحه و غیره دایر گردیده و هزاران هزار نوشتار و صفحه بدانها اختصاص یافته حالا یکبار هم یک صفحه یا یک تاپیک به این شکل اختصاص داده شود که یک کاربرهم بتواند نظراتش را در صفحه ای اختصاصی یا مخصوص بخود بیان نماید؟{و البته در کنارش از وجود یک کارشناس دینی هم بهره ببرد؟} دوم وگذشته از این ، بله حق کاملا باشماست و البته همانگونه که خود نیز متوجه شده اید ، من درصدد طرح فقط یک  سوال اصلی نبودم چرا که در ادامه دهها سوال وجود دارد  که بدنبال پاسخهای کوتاه آنها بودم اما در ابتدا نمیشد همه را یکجا بیان نمود چون در آنصورت پاسخ میامد که لطفا سوالاتتان را تفکیک شده مطرح نمایید >> لذا نتوانستم تاپیک را با یک سوال که مرتبط با همه آن چیزی باشد که بدنبالشم پیدا نمایم{البته اگر شما استاد بزرگوار میتوانید یا میدانید که جهت دایر بودن تاپیک بهمین شکل ، چه باید کرد لطفا ،راهنمایی نمایید}   ادامه: {ناگفته نماند که هدف این تاپیک در حالیکه نه تنها یک سوال را در خود جای نداده  که در ادامه دهها سوال کوتاه دینی و اعتقادی هم در آن وجود خواهدداشت که  در ادامه باید به آنها پرداخته میشد  که برای پاسخ به آنها نیز احتیاج به یک کارشناس دانا و بزرگوار دینی مانند شما استاد بزرگوار یا استاد کریم گرامی که یادشان بخیر یا مشکور بزرگواریا سایربزرگواران این سایت خواهدبود چرا که اسرار خلقت یعنی رابطه تنگاتنگ بین زندگی روزمره ما مردم و دین و باورهای دینی از یکطرف و علم شما بزرگواران دینی از طرف دیگر   لذا چنانچه این تاپیک همچنان دایر باشد  متوجه خواهید شد که رفته رفته  سوالات و راهنمایی های دینی مطرح و لذا بوجود شما استاد گرامی نیزنیاز پیدا خواهدشد}   ادامه: البته همانگونه که عرض شد و چون موضوع ، یک موضوع تحقیقی حول محور زندگی پیرامون ماست،لذا  شروع تاپیک هم میبایست به اینطریق باشد که فقط نمیشد سوالات آنرا در ابتدا مطرح نمود{بعلت ازدیاد سوالات و تنوع سوالات که طبیعتا و مجددا پاسخ این میشد که لطفا سوالات را تک تک و در انجمن های مربوطه مطرح نمایید و ..}   و مثلا در ادامه بحث یکی از سوالات این بود که آیا جمله  انسان اشرف مخلوقات است سند قرآنی در موردش وجود دارد؟{ یا روایت یا حدیث؟}   و سوال دوم: آیا در مورد رنگ و نژاد حضرت آدم{ع}وحضرت حوا{س}در کتابهای دینی و مخصوصا قرآن اشاره ای شده یا خیر؟   و سوال بعدی:آیا درسته که گفته شده  شیطان در قالب یک مار بداخل بهشت نفوذ کرده و باعث فریب انسان گردیده؟{منبع آیا درون دینی ست یا ادیان دیگر؟}   و سوال بعدی:آب و خاک مد نظر خداوند چه نوع آب و خاکی بوده و آیا در قرآن و احادیث و روایات بدان اشاره ای شده یا خیر؟{آب و خاک معمولی یا آب و خاکی خاص؟}   و سوال بعدی:؟؟ و البته دهها سوال کوتاه دیگر که چنانچه تاپیک همچنان دایر باشد ،  فقط باید در جای خودشان مطرح شوند و پاسخها هم باید بصورت کوتاه و فقط توسط کارشناس یزرگواردینی بیان شوند      البته  در پایان این بخش  تقاضا دارم که  شمااستاد گرامی  کمی بیشتر توضیح دهید کهاصلا  اسرار خلقت چی هستند واصولا  شامل چه مواردی میشوند و آیا کشف  اسرارخلقت میتواند در زندگی ما یا بهتر شدن زندگی روز مره ما مردم یا مسلمانان تاثیری داشته باشند یا خیر؟ .
سلام مجدد خدمت شما دوست عزیز امیدوارم سلامت و تندرست باشید. ابتدا چند نکته را تقدیم میکنم: 1. مستحضرید که هر تاپیکی که در اسک دین ایجاد می شود، بر محور گفتگو است یعنی هم کارشناس محترم و هم استارتر گرامی (پرسشگر اول) مجاز به اظهار نظر هستند بلکه سایر دوستان حاضر در سایت نیز امکان نقد و اظهار نظر دارند. بنابراین، کارشناس یکطرفه اظهار نظر نمی کند بلکه همیشه در حاشیه گفتگوی کاربران ورود می نماید و مطالبی را در تایید، نقد و یا در تکمیل نظر سایر عزیزان تقدیم می کند. از این رو، هیچ ایرادی ندارد  که جنابعالی نیز یک پرسش را مطرح بفرمایید و ذیل آن اظهار نظر کرده و با کارشناس و سایر کاربران سایت وارد گفتگو شوید. 2. از آن جایی که در یک تاپیک نظرات مختلفی مطرح می شود، در صورت تعدد مسائل، پستها آشفته می شوند؛ مثلا دو کاربر درباره موضوع خلقت آدم بحث می کنند و دو کاربر دیگر درباره مهدویت. به همین جهت، توصیه شده که در هر تاپیک فقط یک مساله مطرح شود و اگر هم چند مساله مطرح می شود، باید همگی حول یک محور باشند نه این که یک مساله درباره مهدویت باشد و دیگری درباره دلایل اثبات خدا. از این رو، بنده نیز پیشنهاد میکنم که هر پرسش (یا مجموعه پرسشهای مرتبط) را در یک تاپیک مطرح بفرمایید و بعد از اتمام آن مبحث، فورا درخواست ایجاد تاپیک جدید با موضوع جدید کنید. حتی می توانید از مدیر ارجاع سوالات تقاضا کنید که این تاپیک را در ادامه تاپیک سابق به همان کارشناس ارجاع دهند تا سیر مباحث تداوم یابد.  3. برخی از مسائل اگرچه بسیار مهم و حیاتی هستند، اما پاسخگویی به آنها خارج از رسالت اسک دین است؛ چرا که همانطور که مستحضرید در اسک دین، حول پرسشهای دینی بحث می شود نه پرسشهای پزشکی یا پرسشهای حقوقی یا پرسشهای فیزیکی یا زیستی. اگر احیانا به این مباحث نیز اشاره می شود، از باب مثال و تقریب به ذهن و توضیح برخی از مفاهیم دینی است. این به معنای بی اهمیت بودن علم پزشکی یا فیزیک و حقوق نیست بلکه صرفا به این معنا است که پاسخگویی به این پرسشها خارج از رسالت اسک دین است.    
دوست عزیز امیدوارم نکاتی که عرض کرده ام، تکمیلی بر نکات سابقم بوده باشد و سوءتفاهمی ایجاد نشود. بنده شخصا از گفتگو با شما استقبال میکنم بلکه مفتخرم با شما به بحث درباره موضوعات مختلف بپردازم چرا که به این قاعده عمیقا معتقدم که: در گفتگو با دیگری، نه فقط دیگری رشد می کند بلکه خود آدمی نیز رشد می کند و به حدود جهل و نادانی اش آگاه می شود. از این رو، از شما سرور گرامی تقاضا دارم که پرسشهای خود را طوری تنظیم بفرمایید که در این تاپیک حول یک محور گفتگو ادامه یابد. هیچ ایرادی ندارد در این تاپیک چند پرسش مطرح شود، اما تقاضا دارم که این پرسشها حول یک محور باشند.
اگر موافقید حول همین پرسش انتهایی و یا هر پرسش دیگری که در نظر دارید، گفتگو را شروع کنیم. حتی نیازی نیست بنده بحث را شروع کنم. اگر تمایل دارید پرسش خاصی را طرح بفرمایید و ذیل همان پرسش، نظر خودتان را مرقوم بفرمایید. اگر نیاز بود، بنده نیز در حاشیه فرمایشات جنابعالی نکاتی را تقدیم می کنم و اگر نیازی نبود، صرفا موافقت خودم با جنابعالی را اعلام میکنم. بهترین ها را برای شما آرزومندم. در این ایام مبارک، چشم انتظار دعای شما خوبان هستیم.  
بنام خدا. باسلام.   {باورتان میشه یا نه اما این چندمین مرتبه ای هست که دارم مطلب مینویسم اما موفق به ارسال نشدم و نمیشوم{که  البته بازهم نمیدانم اینبار هم  موفق به ارسال میشوم یا خیر؟چون ایندفعه مطالب قبلی را ازدست داده ام و لذا باید مطالب جدید جایگزین شوند که اگر پراز اشکال هستند خواهیدبخشید}   باری ابتدا تشکر فراوان از شما استاد گرامی و بزرگوار که به این خوبی و بزرگواری پاسخ دادید و بنوعی هدایت و راهنمایی و یاری را با هم نشان دادید که  با ارسالها و پاسخ های خوب خود همراهی خودتان با تاپیک را و بسیار عالمانه و هوشمندانه اعلام نمودید لذا امیدوارم درطول این تاپیک و در ادامه این مسیر پر فرازونشیب یار یکدیگرباشیم.انشاا...     قول سدید اگر موافقید حول همین پرسش انتهایی و یا هر پرسش دیگری که در نظر دارید، گفتگو را شروع کنیم   بسیار حرف بجا و خوبی بیان نمودید بله کاملا با آن موافق هستم. در ارسال قبل چند سوال مطرح شدند که همگی بنوعی با هم مرتبط هستند که همه به داستان انسان و بنوعی خودمان ربط  داشتند  لذا من برای اینکه تمرکز و وقت  مناسب را مجددا بدست بیاورم از شما استاد گرامی تقاضا دارم که ابتدا بسم ا... یا ادامه را با پاسخ به این سوالات برعهده گرفته و شروع نمایید. و اگر صلاح میدانید پاسخ را با توضیح مختصری در مورد داستان حضرت آدم و حوا{ع} آغاز کنید و بطور مختصر اما گویا آنچه از منابع قرآنی یا دینی سراغ دارید در مورد سوالات بالا {آب و خاک و نحوه فریب و ..} بیان نمایید{و البته برای جلوگیری از طولانی تر شدن بحث یا برخی ارسالها  هم میتوان آدرس منابع دینی یا قرآنی را در داخل یک پرانتز قرار داد که بعدا هرکس مایل بود بتواند آنها را پیدا نموده و مطالعه نماید}   البته بازهم تاکید دارم که ابتدا همه چیز بر عهده شما بزرگوار وفقط  اینرا هم عرض کنم که بعد از آن ، احتمالا مطالب شما بنوعی نقطه آغازهم خواهندبود.یاحق.      
سلام مجدد خدمت شما دوست عزیز از آن جایی که مقرر فرمودید به صورت مختصر، به بیان دیدگاه درباره خلقت آدم بپردازیم، نکاتی را اجمالا تقدیم می کنیم: 1. از ظاهر متون دینی بر می آید که خداوند پیش از انسانها، موجودات شبه‌انسانی به نام نسناس آفرید که به سبب ظلم و فساد و خونریزی، نابود شدند. 2. سپس خداوند تصمیم گرفت موجودات انسانی را خلق نماید و مورد اعتراض قرار گرفت. اما بعد از توضیحات خداوند و عیان ساختن حقیقت انسان، ملائکه پذیرفتند که خلق انسان حکیمانه و موجه است اما ابلیس بواسطه تکبر و کفری که داشت، نافرمانی کرد. 3. بنا بر تخمینی که برخی از محققان ارائه کرده اند، خلق آدم و آغاز نسل بنی آدم، حدودا هشت هزار سال پیش است. البته نسناس ها و موجودات شبه‌انسانی پیش از این می زیسته اند. 4. میان نسناس و انسان تشابهاتی هست و به همین جهت ملائکه به خلق انسان اعتراض کردند و یا شواهد باستان شناسی از شباهت انسان کنونی به موجودات شبه انسانی کهن خبر می دهد.
5. درباره این که آدم (اولین موجود از نسل کنونی انسان) از چه چیزی خلق شده، مشخصا در آیات قرآن به آن اشاره شده است: گاهی به این مطلب اشاره شده که آدم از تراب(خاک) آفریده شده و گاهی به این مطلب اشاره شده که آدم از طین(گِل) و صلصال(گِل خشکیده) آفریده شده است. در روایات نیز به این مطلب اشاره شده که آدم از خاک یا گِل (ترکیب آب و خاک) آفریده شده است. توضیح بیشتری درباره ماهیت آب و خاک ارائه نشده است. اما می توان احتمال داد که منظور از آب و خاک، مثلا آب دریا و یا شن و ماسه نیست؛ چنانکه منظور از ماء مهین (آب ناچیز) آب دریا نیست و نطفه با ساختاری پیچیده است.  6. با استفاده از آموزه های دینی می توان فهمید که نسل آدم (انسانهای فعلی)، از طریق آمیزش والدین و نطفه و ... ایجاد می شوند اما آدم خودش از طریق نطفه و آمیزش و رحم ایجاد نشده بلکه به شکل اعجازین بوده و از طریق آمیزش نسناس و یا حیوانات تکامل یافته بوجود نیامده است.  7. به نظر می رسد از آن جایی که هدف قرآن و سنت، هدایت انسان ها است، قرآن و سنت درصدد بیان حقایق زیستی یا فیزیکی و ... نیستند و به این مباحث تفصیلا نمی پردازند؛ مگر به منظور فایده ای که آنها در هدایت انسان دارند. مثلا اشاره به این که آدم و عیسی از خاک آفریده شده اند، برای اشاره به این است که آنها خدا نیستند بلکه مخلوقش هستند؛  یا اشاره به این که نسل آدم از طریق نطفه و آب ناچیز است، اشاره به این است که در برابر خدا جای تکبر نیست؛  یا این که وقتی به مراحل شکل گیری جنین اشاره می شود صرفا به منظور بیان نظم دقیق آنها و اشاره به علم و قدرت و حکمت خدا است، وگرنه روشن است که فرآیند شکل گیری جنین پیچیده تر و دارای مراحل بیشتر است و قرآن به آن نپرداخته است. 
برای مطالعات بیشتر به این منابع و مقالات مراجعه بفرمایید:
  1. افضلی، علی، «آفرينش انسان در آموزه‌هاي اسلامي و نسبت آن با نظريه تکامل»، پژوهش‌نامه فلسفه دين(نامة حکمت)، سال دهم، شمارة دوم، پاييز و زمستان1391.
  2. دولت، محمدعلی و علی افضلی، «بررسي تطبيقي تاريخ پيدايش انسان در زمين از نظر علم و آموزه‌هاي قرآني و حديثي»، مجله پژوهش‌هاي علم و دين، سال ششم، پاییز و زمستان1394.
  3. کلانتری، ابراهیم، «تبیین موضع تعارض ظاهری نظریه تکامل و آیات آفرینش ... »، مجله قبسات، سال شانزدهم، بهار1390.
  4. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید با رویکرد اسلامی، فصل رویکرد اندیشمندان اسلامی درباره آفرینش انسانی، نشر معارف.
  5. باربور، ایان، علم و دین، ترجمه خرمشاهی، فصل چهارم: زیست شناسی و الهیات در قرن19، انتشارات علمی فرهنگی.
   
علم ایرانی said in بنام خدا.
بنام خدا. باسلام.       البته  در پایان این بخش  تقاضا دارم که  شمااستاد گرامی  کمی بیشتر توضیح دهید کهاصلا  اسرار خلقت چی هستند واصولا  شامل چه مواردی میشوند و آیا کشف  اسرارخلقت میتواند در زندگی ما یا بهتر شدن زندگی روز مره ما مردم یا مسلمانان تاثیری داشته باشند یا خیر؟ .
              قول سدید said in اگر موافقید حول همین پرسش
اگر موافقید حول همین پرسش انتهایی و یا هر پرسش دیگری که در نظر دارید، گفتگو را شروع کنیم.    
    بنام خدا. باسلام.   البته من ابتدا متوجه منظور شما از همین سوال آخر یا پرسش انتهایی نشدم و گمان بردم منظور شما سوالات مرتبط به انسان هستند و  لذا از شما تقاضا نمودم که قدری به آنها بپردازید که بواقع و بحق هم خیلی هم مختصر اما مفید بدان پرداخته و شرح دادید اما الان قصد دارم از شما تقاضا نمایم که قدری هم در مورد این پرسش یا اسرارخلقت اگر اطلاعات جامع و کاملی دارید توضیح دهید.. البته قدری هم تفاوت اسرارخلقت با اسرار الهی  در ابتدای توضیحات  و بعد از آن  شرح مفصل در مورد اسرارخلقت و اینکه فایده کشف و آشنایی با آنها تا چه مقدار میتوانند کشورها و ملتها و مخصوصا کشورهای  فقیر و ضعیف را از جهل و نادانی بیرون آورده و راه درست را پیش پای  آنان قراردهد؟   {با این توضیح کوتاه که  همه بخوبی میدانیم که کشفیات مقدمه ای برای اختراعات هستند و ملتهایی که ابتدا کشفیات را سرلوحه امور و بلکه پیشرفت خود قرار داده و میدهند به اهداف مادی و معنوی خود که همان  پول بیشتر علم بیشتر و برتر  و زندگی برتر و بهتر است رسیده اند >>  آیا کشف اسرار خلقت در این برهه هم میتواند برای ما یا ملت ما یا کشورهای جهان سوم مفید واقع گردد یا خیر و بلکه باید گفت که هر چه کشفیات و اختراعات بودند همه را  ملتها و کشورهای قدرتمند و ثروتمند و ابرقدرت از آن خود نموده و دیگر چیزی برای کشف و اختراع باقی نگذاشته اند که ما بخواهیم زحمت و بودجه صرف آنها نماییم ، لذا این کار ، سنگ به سندان کوبیدن یا عبث و بیهوده خواهدبود؟} لفا قدری هم در این مورد یا این موارد توضیح بدهید که جمیع این جملات قصار و بامحتوای شما بشوند سرلوحه ارسالهای بعدی حقیر{البته اگر خدا بخواهد یا هرچه خدابخواهد}باتشکر.    
با سلام مجدد و آرزوی قبولی طاعات و عبادات گاهی منظور از سرّ و راز، مجهولی است که نباید درباره اش تحقیق کرد چون یا اصلا عقل قادر به درک آنها نیست و یا فعلا به مصلحت نیست درباره اش چیزی بدانیم. چنانکه در روایات آمده که علت قضا و قدر، از اسرار الهی است و نباید درباره آن تحقیق کرد و خود را به مشقت انداخت؛ (محمدی ری شهری، محمد، موسوعة العقائد الاسلاميّة، [بیجا]، [بیتا]، ج6، صص86-87؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء، 1403ق، ج5، ص97.) یا فلسفه غیبت از اسرار الهی است که نباید تلاش کرد آن را با عقل محدودمان بفهمیم. (علامه مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء، 1403ق، ج36، ص250.) در توضیح این «نباید»ها گفته شده که جستجو از این اسرار، سبب گمراهی می شود چرا که یا اصلا به درک عقل در نمی آید و یا اگر هم به درک عقل در می آید، فعلا ما عاجز از درک آن هستیم و یا به مصلحتمان نیست چیزی درباره اش فعلا بدانیم و به همین جهت با جستجو در آن، گمراه می شویم چنانکه موسی(ع) با جستجو از علت کارهای خضر(ع) به گمراهی می افتاد و قادر به درک آنها نبود و به همین جهت خضر از او می خواست در این باره سوال نپرسد تا موقعش برسد.(کهف: 60-82)
  گاهی هم منظور از اسرار، مجهولاتی است که می توان آنها را کشف کرد اما چون فعلا مجهول است، آن را سرّ و راز می نامیم؛ شبیه به آنچه که جنابعالی اسرار خلقت نامیدید. بحث درباره اسرار خلقت نه فقط مذموم نیست بلکه پسندیده است: هم به جهت تاثیر الهیاتی و نقشی که در اثبات باورهای دینی دارد؛ و هم به جهت ایمانی و نقشی که در تقویت ایمان و معنویت دارد؛ و هم به جهت منافع دنیایی و نقشی که در بهره مندی صحیح از طبیعت دارد؛ و هم به جهت تقویت بنیه دفاعی و نقشی که در مقاوم‌سازی کشور علیه دشمنان دارد و ...
همانطور که به نیکی اشاره فرمودید، بخشی از عقب‌ماندگی جوامع اسلامی، غلقت از این مهم است. در حالی که اروپا با حاکمیت بورژوازی در قرون اخیر، به تقویت و حمایت از علم پرداخت و چون جامعه علمی وامدار بورژوازی بود، به حل مسائل و رفع نیازهای آن معطوف شد و چون بورژوازی به دنبال سود و سرمایه بیشتر بود، جهت جامعه علمی نیز به سمت و سوی سود بیشتر رفت و به همین جهت، بیش از آن که به مسائل بهداشتی بپردازد و به بررسی مسائل موثر در تقویت بنیه نظامی می پردازد. کافی است بودجه ای که صرف هزینه های نظامی می شود را مقایسه کنیم با بودجه ای که برای بهداشت و تحقیقات پزشکی صرف می شود. افزون بر این، علم در بهره وری از طبیعت، به تخریب طبیعت سوق یافت تا جایی که اکنون از جهت مسائل زیست‌محیطی، در نقطه بحران به سر می بریم اما با این حال، ابرقدرتها و طبقه سرمایه دار و قدرتمند هیچ توجهی به این مسائل ندارند و حتی توافق‌نامه های مربوط به این حوزه را نیز نقض می کنند چرا که برای آنها تنها چیزی که اهمیت دارد، سود و قدرت بیشتر است؛ شبیه به آنچه نیچه تحت عنوان «اراده معطوف به قدرت» می گفت.  علم تجربی مدرن به جهت تعهدی که به طبقه بورژوا و سرمایه دار دارد، از اخلاق تهی شده و خادم نهادهای سرمایه دار و جنگ طلب شده است. حتی در حال حاضر که ویروس کرونا دغدغه اول عموم مردم است، سرمایه داران و ابرقدرتها آن را اولویت اول خود نمی دانند و هنوز از تامین نیازهای بهداشتی و تحقیقات مربوط به کشف واکسن به نحو مطلوب طفره می زنند. روشن است چنین علمی به سمت الحاد سوق می یابد و بیش از آن که خادم دین باشد خادم شیطان و نهادهای شیطانی می شود و به مثابه ابزاری برای تحقیر جوامع دینی و نقد باورهای دینی قلمداد می شود.  
تا زمانی که علم در بستر دین قرار نگیرد و اخلاق و ارزشهای الهی و انسانی را محور پژوهشهای خود قرار ندهد، نمی توان به صورت بنیادی و ریشه ای بر این مشکلات غلبه یافت. بخشی از دغدغه رهبری نظام مبنی بر اسلامی سازی علم، ناظر به همین مشکل مهم در جامعه جهانی است که علم  از مسیر الهی منحرف شده و به جای آن که در چارچوب ارزشهای الهی باشد، خادم طبقه بورژوا و جنگ طلب گشته است. البته نباید این مطلب را به معنای ترک علم و قهر نسبت به آن دانست. علم یک تلاش بشری جمعی است که در سایه ارزشهای حاکم بر جامعه علمی هدایت می شود و رشد و بالنده می گردد. ذکر مشکلات سابق، نباید ما را در یک موضع انفعالی قرار دهد بلکه باید تلنگری برای ما باشد تا با رویکرد فعال، نقش ایجابی در جامعه علمی بازی کنیم و نشان بدهیم که چگونه می توان علم را با حفظ ماهیت تجربی و بشری، به مسیر درست و انسانی سوق بدهیم. آری، با تغییر ارزشهای حاکم بر جامعه علمی و الهام گرفتن از آموزه های دینی، می توان مسیر علم را تغییر داد به نحوی که هم اسرار خلقت را کشف کرد و هم به شکل بهینه از آن استفاده کرد. بنابراین، این مطلب به معنای نادیده گرفتن دستاوردهای تجربی سابق نیست بلکه به معنای معرفی منابع فرهنگی برتر و ارزشهای والاتر در نظریه پردازی علمی است.  در این مجال، فرصت بررسی این مطلب نیست اما اجمالا باید عرض کرد که اکنون پذیرفته شده که نظریه های علمی، همانقدر که وامدار تجربه و آزمایش هستند، وامدار منابع فرهنگی و ارزشهای ذهنی دانشمندان نیز هستند؛ تا جایی که به تعبیر برخی از فیلسوفان و جامعه شناسان معاصر، نظریه علمی بیش از آن که زبان طبیعت باشند، زبان روایتگرایانه دانشمندان هستند.  روشن است که دانشمندی که انگیزه و اندیشه اش، مشوب از خدا و ارزشهای الهی و انسانی است و از منابع دینی مطلع است و از آنها الهام می گیرد، می تواند نظریه های نوینی در علم مطرح نماید و یا در استفاده از نظریه های سابق تجدیدنظر کند و از آنها به شکل بهتری بهره مند گردد و به جای آن که علم را ابزاری برای خشونت علیه انسان و طبیعت به کار بندد، آن را ابزاری برای کشف زبان تکوینی خدا بداند و از آن در چارچوب صحیح  برای رفع حوایج انسانی استفاده کند. پیشنهاد می شود برای آگاهی از ساختار علم و نقش جامعه و ارزشها و منابع فرهنگی بر ماهیت نظریه های علمی، این کتاب مفید را مطالعه بفرمایید: مولکی، مایکل، علم و جامعه شناسی معرفت، ترجمه کچویان، نشر نی، 1389.
بنام خدا.   باسلام.   قول سدید حتی نیازی نیست بنده بحث را شروع کنم. اگر تمایل دارید پرسش خاصی را طرح بفرمایید و ذیل همان پرسش، نظر خودتان را مرقوم بفرمایید.   سلام مجدد.   من اجازه میخوام که بعد ازاین پاسخی  که انشاا... شما خواهید داد و قدری توضیح پیرامون این سوال یا موضوع {اسرارخلقت} و با در نظر گرفتن پاسخهای خوب و مفید پیشین شما ، مطالب خودم را {و بازهم تاکید دارم در صورت تمرکز و زمان}  آغاز و ارسال نمایم.   {البته ذکر دو نکته هم ضروری ست که ابتدا باید ببخشید که من اینهمه تکرار میکنم هرچه خدا بخواهد یا اگر زمان یاری رساند و .. و از این دست صحبتها چرا که بعضی مواقع و تنها برای یک ارسال یا مطلب ، مشکلات ناخواسته ای پیش آمده وحتی می آیند که  برخی مواقع بعضی از ارسالها یا پاسخها با تاخیریا حتی با بی محتوایی روبرو میشوند>مثلا برخی از ارسال های طولانی حقیر{بدلیل دقت یا وسواس در نوشتار}حتی ممکن است  از یک صبح تا شام هم زمان برده باشند  اما بازهم موفق نشدم ارسال اولیه یا خوب و جامع خودم را  به انجام برسانم لذا  با حذف همه مطالب نوشته شده قبلی مثلا فقط  بخاطریک  قطعی برق یا هردلیل دیگر ، نتیجه به اجبار میشود یک ارسال ناخواسته یا حتی بی محتوا {چرا که بعضی مواقع قصد فقط این است که در آن لحظه پاسخ و ارسالی انجام شود که مطلب ومنظوری رسانده شود}یا مثلا نمونه دیگر>>شایدبازهم  بدلیل کار و مشغله های فراوان و بااینکه کامپیوتر روشن است و دسترسی به نت و انجمن و سایت هم برقرارونام مجازی هم  بظاهر حاضر و آنلاین ، اما هیچگاه وقت برای یک ارسال بوجود نمی آید  چرا که حضور مجازی فقط یک روی سکه است و روی دیگر سکه باید حضورفیزیکی و مهمتر حضور  ذهنی  و تمرکز فکری  باشد که ممکن است بنا بدلایلی که عرض شد برای حقیر میسر نشود  لذا ..؟؟لذا کوتاهتر نمایم فقط  امیدوارم که متوجه غرض و منظور حقیر شده باشید که بدلیل وضعیت کاری و گرفتاری فکری  ممکن است غیبت های کمی طولانی هم اتفاق بیفتد{البته بسیاربعیداست}اما بازهم امیدوارم که شما  این موضوع و وضعیت را درک نموده  و لذا آنرا به پای  بی ادبی یا بی میلی از طرف حقیر نگذاشته یا ننویسید.باتشکر}    
بنام خدا.   باسلام.   مطالب مفید و زیبایتان را خواندم واقعا نکته بین و نکته سنج .       {البته ارسال قبلی من میبایست قبل از ارسالهای شما میبود که بنا بهمان دلایلی که در آن ارسال اشاره شد عقب ماند و بعد از مطالب و ارسالهای شما قرارگرفت که البته زیاد مهم نیست چون ارسالهای شما بموقع و بسیار عالی و هدایتگر بودند.انشاا...در فرصت مناسب تری آغازی دیگر را با یادم و نام  او کلید خواهیم زد.انشاا..}    
ممنونم از لطف و محبت شما انشاءالله در پناه خداوند متعال، موفق و تندرست باشید.
بنام خدا.   باسلام.   نیکی و بدی >> خیر و شر >> قصه فعلا این است>>خوب یا بد..؟؟ داستان زندگی برخی موجودات  ومخصوصا  انسان فقط بر این دو داستان  و قصه   بنا  و استوار گردیده >> بدی و خوبی>> مابقی هرچه هستند همه زیرمجموعه وبلکه همه تکرار مکررات و برخی مواقع حتی  بازیچه این دو هستند..اما..؟؟. {شاید ازگذشته ها شنیده ایم که  گفته اند حرف آخر را همان ابتدا بیان کن اما بهتراست معتقد شویم  که بعضی مواقع حرف آخر را باید همان آخر بیان کرد{هر چیز جای خودش باشد بهتراست}   {دو یا 2 }   {صفر تا صد>>متنوع و البته بسیار مبتدایانه و عامیانه} قبل از بیان و شروع هر مطلبی  باید ابتدا عرض کنم که برای درک بهتر و عمیقتر مطالب حقیر باید به چند نکته توجه  و به یکی دو اصل نیز پایبند بود..   ابتدا برای افراد مبتدی. نکته اول:بنده حقیر،خود نیز مبتدی هستم  که تنها با اجازه این انجمن بزرگ و مقدس فقط  فرصتی خواستم و لذا با همراهی ومحبت و بزرگواری استادان گرامی و بزرگواری ، فرصتی یافتم  تا  قدری اظهارنظر نمایم هرچند نظراتم ممکن استبی محتوا یا بسیار سطح پایین هم باشند اما فقط نظر هستند و ما هم فعلا خدا را شکر  ، هم درکشور عزیزی  و هم در  برهه  مقدسی از زمان داریم زندگی میکنیم که اظهارنظر ، پدیده ای خوب و غالب  قلمداد شده و لذا همگان معتقد شده ایم  که نظر >> نظر می آورد همانگونه که شنیده ایم  پول >> پول را می آورد . لذا اگر مطلب یا مطالبی از این سلسله نوشتار با یک خواننده یا در واقع ، با  ذهن و خلاقیت یک خواننده خلاق و  بزرگوار  جور در نیامدند فقط بسیار بزرگواری نموده  یا هدایت نماید یا راهنمایی{و البته اگر امکان و فرصتش را داشت  قدری صبر و صبوری}{البته اگر منت بگذارد و اظهار نظری بنماید پیشاپیش ممنون میشوم} از طرفی نیز اگر برخی مطالب ،بظاهر پیچیده ویا  سردر گم هم بودند بازهم خورده گرفته نشود که آنها نیز دلیل دارند. بعدی>>بعدی از اصول >> برای درک بهتر آنچه که در ادامه گفته خواهدشد خوانند گرامی ابتدا باید قبول و باور داشته باشد که یک خالق بسیار فهیم و بسیار بزرگ و قادر و بلکه همه چیز تمام ، پشت همه خلقتها و قدرتها و پدیده ها قرار گرفته یا وجود دارد لذا این نوشتار نیز قصد دارند که با علم او و حتی بخواست و اراده  او جلو بروند.   لذا: انسان >> ظاهر پنهان است{متاسفانه مشکلات خط فارسی} {البته این خالق ، بسیار باهوش و بلکه تمام و کمال است خواه  فعلا عده ای او را ببینیم خواه نبینیم خواه باورش داشته باشیم و خواه نداشته باشیم بهرحال دیر یا زود شاید به این علم و آگاهی هم برسیم  که نیرویی فراتر از نیروی هر انسان که بسیار هم قدرتمند و داناتر و تواناتر از اوست پشت همه روشنایی ها قراردارد.نیرویی  که انگار همه امور را حتی از درون  تاریکی ها یا ازتاریکی مطلق نیز زیر نظر دارد و لذا اوست که اگر بخواهد هدایت و مدیریت میکند>>حتی اگر ما او را نبینیم چرا که او در همه اتفاقات در سایه و تاریکی قرار گرفته جوری که کمتر کسی بتواند وجود و حضورمبارکش را احساس نماید}{البته ممکن است سوال شود چرا؟چرا خداوند حضور و وجودش را نشان ما انسانها نمیدهد؟و شاید خداوند  دلایل خاص خودش را داشته که نخواسته موجوداتش یا انسانها  حضور او را به عینه  احساس و لمس نمایند که این را نیز فعلا جزو همان اسرار الهی  میگذاریم .. البته متذکر شوم که به اینهم فکر نکنیم و بگوییم  که اگر وجود و حضور مبارکش را میدیدیم یا احساس مینمودیم  دیگر گناهی مرتکب نمیشدیم  که باید گفت که ما انسان ها یا برخی از ما انسانها  رفته رفته و کم کم  بوجود خدا هم عادت مینمودیم و گناه را هر جور که بود مجددا مرتکب میشدیم همچنانکه حضرات آدم و حوا هم چنین شدند و همچنانکه خود ما نیز اینک  به وجود دو فرشته مراقب که همه چیز را ثبت و ضبط مینمایند نیز عادت نموده ایم و  لذا این  سوال و جواب هم جزو  همان اسرار الهی قلمداد شود یا بماند بهتر است که چرا خدا همواره در سایه مانده}   فهم و علم خالق: در مورد فهم و علم خالق که تکراری هم خواهدبود اما  فقط نظر به ساختار هر موجود و دانه و گیاه و منظومه و کهکشان و .. و .. کافیه که هر انسان به علم و دانش او پی ببرد.   :قدرت خالق در مورد قدرت خالق هم که شنیده ها زیاد است. او قادراست و میتواند در دم یا هر لحظه و حتی مدت زمانهایی بسیار پایین تر از آن چیزهایی که ما فعلا میدانیم ، هر کاری که اراده نماید  انجام دهد.   او  میتواند  فقط کافی ست که بخواهد یا  اراده نماید. اما موضوع مهم این است که  او چنین اراده هایی نمیکند و این یک بحث و موضوع جداییاست که چون این خداوند همین الان چنین اراده ای نمیکند و چنین اتفاقی نمی افتد پس وجود ندارد.خیر بلکه اسراری هستند که اگر همه آنها را بدانیم{اگر همه آنها را} دیگر هیچکس چنین توقعات یا درخواستهایی نخواهد داشت ومنتظر چنین عکس العملهایی از این خالق بزرگ هم نخواهدماند. بنابراین: اراده او پشت هر مخلوق و موجود وجنبنده  و بشری نهفته و پنهان است. و اراده او پشت هر علت  ومحلول و سوال و پاسخی  نهفته و پنهان است. مثلا اگر اراده نماید که  یک سلول و حتی موجودی  بسیار کوچکتر از یک سلول{که هنوز نامش را هم نمیدانیم} از حرکت بایستد یا کارش را درست انجام ندهد یا حتی قصد خرابکاری نماید در آنصورت  منو و شما وهر موجود و مخلوق دیگری ممکن است رفتارش در لحظه تغییر نموده و حرکاتی انجام گیرد که خارج از روال معمول خواهدبود >> حتی ممکن است یک پادشاه یا یک رییس جمهوریک کشور یا رییس یک اداره و شرکت یا یک شخص محترم و معتبر رفتارش بنوعی غیر طبیعی شود یا حتی دیوانه هم شود و لذا یک موجود عظیم  و هر مقدار هم که حجم و هیکل و هیبتش باشد توسط یک  ریزموجود بسیار کوچک و ناچیز ضربه فنی میگردد{فقط با خرابکاری یک ریزموجود بسیارکوچک}}   فقط اراده.   لذا چنانچه به این خالق یا موجود فراتر و برتر اعتقادی ندارید مطالعه این مطالب را بشما توصیه نمیکنم چرا که در ادامه مطالب ، آیات نورانی قرآن خواهند آمد و لذا درک آنها نیز ممکن است برای بعضی ها سخت و مشکل یا حتی غیر باور آید یا حداقل  جالب نیایند لذا این موضوع مهمی خواهدبود که آیا خواننده گرامی  مراقب بالا هم هست یا خیر.؟};I hdk fhgh k'hi ;vnk dukd rf,g hdk;I l,[,nd vh tvhjv , fvjv hc o,na vh rf,g nhvn hlh fi \hddk k'hi ;vnk dukd yv,v , hdk;I hkshk ;hlgjvdk , fvjvdk hsj   بعدی از بعدی:   یک قانون منظم حتی اگر بظاهر هم نامنظم بیاید  بر جهان ما و خود ما و یا همه موجودات اطراف ما حاکم یا حکفرما است این قانون منظم شاید بظاهر دارای بی نظمی هایی بیایند اما در پس این بی نظمی ها هم حتم داشته باشیم که  یک نظم نظامند حاکم است مانند طوفانها و سیلابها و حتی طوفانهای شنی که اگر چه در ظاهر و برای برخی موجودات یا ما انسانها  بی نظمی و آشگفتگی هستند اما برای خودشان یا در درون خودشان یا چهارچوب ساختار و یا طبیعت خودشان شاید دارای نظم و انضباطی  هستند که ممکن است فقفط ما متوجه آنها نمیشویم.همچنان که گاهی ما هم داریم کاری طبیعی را انجام میدهیم اما بدون خواست قبلی ضربات و صدماتی هم به موجوداتی وارد میکنیم اما خود متوجه نمیشویم} بعدی: Hnhli jh.. ادامه تا ..؟؟   انسان: آدم و حوا: آدم و حوا خلق شدند و دکمه آغاززندگی کلید خورد{دکمه آغاز زندگی بشر بر روی این جهان وسپس  سیاره>> اما..؟؟   مقاله یا مقدمه : اما ما افراد مبتدی  یا غیر متخصص که متخصص این نوع شناخت ها نبودیم  حق تحقیق و دانستن و نظر را داریم و لذا باید همزمان  یکسری مطالب جزئی تر را نیز بدانیم  {یا درموردشان بشخصه  تحقیق نماییم} که بعنوان مثال دنیا با دوعدد متنوع گردید{یادرست تر> شتاب گرفت} هرچند عدد یک پایه گذار بود. لذا ابتدا فقط یک عدد بود و آن عدد  یک بود}بازهم مشکلات مفاهیم خواندن خط فارسی>>و آن ، عدد یک بود}{مانند ببر و ببر و ببر} باری:تا زمانیکه عدد یک بود دنیا انگار ثابت و بیحرکت بود انگار هیچ قدرت یا انگیزه ای نداشت{در واقع  شتاب چندانی نداشت} لذا عدد دو آمد و زمانیکه عدد دو آمد تنوع  و دگرگونی و جنب و جوش نیز آغاز گردید{یا مجددا بواقع پیشرفت و تنوع شتاب بیشتری بخود گرفتند}{در واقع یک دگردیسی} اما اینرا هم اگر بدانیم بد نیست یا حتی باید کنجکاو باشیم  که عدد دو خودش از کجا و چگونه آمد؟ بااینکه ما افراد عادی یا مبتدی   متخصص و محقق این کارهم  نبوده و نیستیم اما بهرحال همچنان که گفته شد حق برداشت و اظهار نظر را داریم همچنانکه خداوند بزرگ بارها و بارها تاکید موکد نموده که  فکرخود را بکار بیندازیم لذا اینک  آنچه میتوانیم برداشت نماییم که شاید هم منطقی و درست هم باشند  فعلا این است که عدد دو هم احتمالا از درون خود عدد یک یا همان عدد قبلی یعنی  یک بیرون آمده {همچنان که آیات قرآن هم بزبانی ساده اما عالمانه  میگویند حضرت حوا نیز از درون یا پهلوی بالادست و قبلی  خود یعنی حضرت آدم خلق گردید یا خلقت یافته} لذا عدد دونیز  زیرمجموعه عدد یک قرار گرفته و خواهدگرفت{و همچنین مابقی اعداد تا هرجا که بروند زیر مجموعه این عدد و برای درک بهتر >> زیرمجموعه  این  دو عدد خواهندبود {همچنان که ما انسانها نیز همگی زیر مجموعه دو انسان والامقام اولی یا اولیه بودیم} مگر بعدها قطعه گم شده ای پیدا شود که اعداد بعدی را از اعداد فعلی جدا نماید که در آنصورت احتمالا  ریتم فعلی زندگی ها در این سیاره هم  بهم خواهدخورد}{یک دگردیسی دیگر و جدید}   لذا دنیا در واقع با این شیوه خلقت یافت یعنی اگر چه دنیا روی عدد یک خلقت یافته یا بنوعی عدد یک ، بنیانگذاراصلی و اولی  بوده  اما روی عدد دو شروع به رشد و  پیشرفت و تنوع نموده یا شتاب بیشتری بخودش گرفته{یعنی روندی که از مدتها قبل و بسیار آرام و در درون عدد یک  آغاز شده بود آرام آرام  نیز تغییر یافت و باعث این پدیده گردید که روند زندگی و تغییر و تحولاتش شتاب بیشتری بخود بگیرند که گرفتند چون بلافاصله این دو عدد یعنی  عدد دو با عدد یک متحد شدند و عدد سه را بوجود آوردند و ..  و الی آخر که سپس عدد چهار و پنج و الی الان و بیشمار اعداد}{که البته سرچشمه و سرمنشاء همه آنها عدد یک یا بازهم برای درک بهتر ، اعداد یک و دو بودند که هنو زو تا به امروز هم هستند}{البته قبل از عدد یک را نمیتوانیم زیاد  بررسی نماییم چرا که احتمالا  باید سوال نمود که خود عدد یک از کجا آمده که احتمالا خود یک  هم زیرمجموعه هایی داشته  که الان رسیده به این مقام که شده عدد یک اما برای خلاصه کردن این بحث و رسیدن به بحثهای بعدی ، مجبورا آنرا متوقف مینماییم}   بنابراین: {جفت بودن یعنی رشد و پیشرفت وجفت بودن بنوعی یعنی تنوع و تکامل} {البته لازم به ذکر نیست که منظور از این جفت بهمان معناست که این جفت ها باید بنوعی منطقی باشند و بهم بخورند که تکامل منطقی نیز اتفاق بیفتد} بعدی: دنیای تکراری یا تکرار دنیاها..؟؟ دنیای تکراری >> کوچکی جهان یا عظمت دنیاها و خالق..؟؟ {دم و بازدم و .. و جهش های زندگی} و در نهایت: بودن یا نبودن؟مسئله این نیست چرا که اگر نباشیم پس باید بدنبال چه باشیم؟ چشمها را باید شست>>جور دیگر باید دید >>>که  این اصل و اساس یک پیشرفت مثبت و مفید برای  یک ملت و کشور و جامعه خواهدشد که هیچگاه و تحت هیچ شرایطی نگوییم که ما کامل هستیم که در آنصورت همیشه منتظر اختراعات و اکتشافات سایر ملل باید باشیم و لذا میشویم یک کشور جهان سوم و مصرفگرا{}   {موارد بعدی برای فرصت بعدی.انشاا...}  
بنام خدا.   باسلام.   جناب کارشناس و استاد گرامی و بزرگوار، همانگونه که در عرایض قبلی هم احتمالا اشاره نمودم  شرایط حضور حقیر بگونه ای نیست  که خودمم بواقع و قطعیت بدانم  چه  روز یا ساعتی میتوانم در این سایت و انجمن مقدس حضور داشته و نظر ارسال کنم لذا شما استاد گرامی از غیبت های گاه کوتاه یا حتی طولانی مدتم آگاه باشید و آنها را دال بر بی ادبی و بی خیالی حقیر نگذارید که من در اولین فرصت بدست آمده یا ایجاد شده مانند الان،مابقی نظرات و نوشتار خودم را بیان خواهم نمود.فقط  همانگونه که احتمالا شما هم میدانید  اولین و مهمترین هدف حقیر این است که مطالبم علیرغم ناآگاهی ام از علوم جهانی،تاحدودی بامحتوا یا حتی پرمحتوا باشند و تاثیری هرچند کوچک و کوتاه بر آینده خواننده و کشورعزیزمان داشته باشند.پیشاپیش نیز تشکر و سپاسگزار{البته و مجددا نیز از طولانی بودن مطالبی که  اگرخدا خواست و احتمالا ارسال خواهندشد عذرخواهی مینمایم}  
بنام خدا. باسلام. ادامه: بی شک و همانگونه که هم انسانها و ملتها کشورشان را دوست دارند>>همه ما  نیز کشورمان را بسیار دوست داریم اما متاسفانه از طرفی نیر میدانیم که این کشور عزیز و مقدس  بسیارهم عقب افتاده و ضعیف و ضربه پذیر است. البته در این عصر  دانشمند داریم محقق و متخصص و مدرک دار و چه و چه  داریم و زیاد هم داریم  اما و متاسفانه همه یا اکثرا با علوم سایر ملل و ملتها و مخصوصا کشورهای اروپایی بجایی رسیده اند و لذا هرچه دارند همه یا بیشترشان بر گرفته از آنها یا دانش آنهاست{بغیر از عالمان دینی و مذهبی که فعلا و تا حدودی جدا و مجزاهستند} البته اگر غیر از این است لطفا شما جناب کارشناس گرامی راهنمایی نموده و بگویید.چرا که من هر چه دقت کردم چیزی از نام کشورم در میان دستاوردهای مهم روز جهان ندیدم{و البته عرض کردم اگر هست لطفا شمابگویید مثلا هزاران قطعه در صنعت اتومبیلسازی وجود دارد اگر یکی از آن هزار را یک ایرانی یا مسلمان ساخته و اختراع نموده لطفا بگویید>>یا در میان نمایشگرها یا تلویزیون ها یا حتی همین گوشی های موبویل  و .. و هزاران قطعه کوچک و بزرگ در انواع صنایع هوایی و و فضایی و زمینی و دریایی و صنعت های گوناگون و مختلف اگر فقط یک قطعه کوچک را یک ایرانی اختراع نموده بازهم لطفا بگویید چرا که همه وطن دوستان ناآگاه بسیار خوشحال خواهیم شد اگر نام کشورمان در میان این هزاران و هزاران اختراع کوچک و بزرگ باشد>>البته میدانم که نیست حتی دریغ از ساختن یک سوزن یا یک پیچ یا قطعه کوچک که فقط مختص نام مقدس ایران و ایرانی باشد}   و حالا که نامی از یک کشور بزرگ و متمدن بنام ایران که روزگاری برای خودش اعتباری داشته درمیان نیست >>اما اینک و از طرفی در این عصر و روزگار  حکومت و مهمتر رهبری داریم که علاقمند به پیشرفت و شدیدا هم عاشق زبان فارسی و کشورش  ایران است اگرچه ظاهرا و بنا بدلایلی منجمله رهبری جهان و یک امت  نتواند نام چندانی از آنها بمیان بیاورد اما از آنجاییکه رهبری جهان اسلام و تشیع را مدیون نام ایران و کشور عزیز و مقدس ایران میداند  لذا واضح هست که عاشق ایران و ایرانی ست ولذا عاشق پیشرفت و ابرقدرتی ایران اما سوال اینجاست که چرا بعد از گذشت 40 سال ما هنوز کشوری عقب افتاده و علیرغم ثروتهای کلانی که داشته و داریم همچنان فقیر وحتی بیسواد هستیم..؟؟{حتی دهها سال قبل از این انقلاب  نیزبیسواد که حتی  یک وسیله ای که کاربرد جهانی پیدا کند که فقط مختص نام ایران باشد که لذا هرچه هست و هرچه هست همه تقلید است و تقلید} اراده و پیشرفت: مثلا:طبق شنیده ها و مستندات ، ایران روزی یک موشک هم نداشته که در جنگ8ساله اش و برای دفاع  استفده کند  لذا یک نفر آمد و پایه گذار برنامه موشکی ایران شد{شهید تهرانی مقدم}. حالا گذشته از خوب و بدش که جای بحثش اینجا نیست،باید اعتراف کرد که این خیلی خوب بود چرا که یک هدف شکل گرفت و اینک هم  داریم ثمره زحمات و تلاشهای این شهید بزرگوار و تیم همراهش را میبینیم{البته بهمراه حمایتهای مالی و معنوی دولت و حکومت و گذشته از ناتوانی کشور در جلوگیری از بروز و ظهور تحریمها} اما الان سوال این است که چرا همزمان و همراه با پیشرفت در زمینه دفاع موشکی که اینهمه اراده و ثروت و پشتکار بخود جذب و جلب نمود>>برخی دیگر در زمینه های مختلف  اقداماتی انجام نداده یا نمی دهیم؟ مثلا کار و تحقیق بر روی همه مخلوقات و کشف و استفاده از داشته ها و حتی قدرت هایی که ممکن است در وجود هر یک وجود داشته یا پنهان شده باشند. قدرتهایی که شاید تعداد محدودی از کشورهای جهان دریافته اند که بسیار قوی تر و مخرب تر و تاثیرگذار تر ازبرخی سلاح های دیگر هم میتوانند باشند. بهرحال ما مسلمانان یا ایرانیان الان  قبول و باور داریم که خالقی داریم که بسیار قدیر و فهیم  است لذا اینرا هم متوجه شده و پی برده ایم {یا دیر یا زود باید قبول کنیم}که  این خالق مقداری از نیروهای خودش را در تک تک مخلوقاتش قرار داده که اگر همه آنها را با هم و در یکجا جمع کنیم میشوند همان قدرت و فهم و علم این خالق {یا حتی مقدار ناچیزی از این قدرت و این علم این خالق} و لذا الان معتقدیم{یا مجددا باید دیر یا زود معتقد شویم} که کار و تحقیق بر روی حیوانات و سایر مخلوقات این خالق از طرف هر کشور و ملتی که باشد ،  میتواند آن کشور و ملت را در راس یک هرم از اهرام چندگانه  قدرت و ثروت و علم قرارداده و لذا این کشور یا ملت میتوانند با زورگویی های سایر ملل و کشورهای همجوار یا  حتی کشورهای دور مخصوصا کشورهای هم پایه یا حتی قوی تر مقابله نموده و حتی رفته رفته بر آنان نیز  غلبه ابتدا اخلاقی و سپس علمی و قدرتی پیدا نموده و در نهایت  حتی آنها را تحت تسلط یا سیطره خود در آورند فقط کافی ست که یک برنامه منظم ومسجم یا  منسجم برای آن درنظر گرفته و اجرا نمایند.   ادامه                       ادامه:     در مورد حیوانات و موجودات و مخلوقات هم اگر قرار به تحقیق و کار شد {یا هم اکنون هست>>و البته که خود بزرگواران مسئول بهتر میدانند و دراین زمینه استاد هستند} اما ابتدا اولین چیزی که باید بفهمیم این است که چه حیواناتی دراین دنیا یا سیاره وجود دارند{شناخت همه گونه ها از هر دست در هر کجای این سیاره و با هر ویژگی که تک تک  دارند یا خواهندداشت>>و مهمتر اینکه  حتی چرا فلان گونه نمیتواند در فلان منطقه یا منطقه ی دیگر زیست نماید؟یا حتی اگر مجبور به زیست در منطقه ای متفاوت و متغیر گردید چه اتفاقاتی در درون او رخ داده یا رخ خواهدداد که این همزیستی را باسایر گونه های مشابه یا متفاوت بدست آورده>>مانند انسانها که اگر دقت نماییم ما انسانها نیز  بر اساس نژادی در سیاره پخش شده ایم اما برای عده ای که در مناطق غیرخودی مستقر گردیده یا میگردند بدون شک باید اتفاقاتی درونی یا ژنتیکی یا ذهنی مانند باورها در وجودشان رخ داده باشد یا رخ دهد که این تغییر مکانی جای خودش بدون مشکل و ناراحتی انجام شود که برای آن فرد موجب مشکلات عدیده زندگی نگردد}   ادامه: و شناخت هزاران گونه دیگر و مخلوقاتی مانند بادها و ابرها و نوع آب های جاری در هر کشور و ناحیه و نوع گویش های هر موجود و حتی کشف فرکانس های مخصوص به هر جاندار و مخلوق و{توجه به داستان حضرت سلیمان} .. و  همانگونه که گفته شد  اگر ملت و دولت و حکومتی بتوانند همراه با شناخت بیشتر انسان و موازی با آن ، بر روی سایر موجودات وجانداران هم تحقیق نمایند میتوانند ادعا نمایند یا منتظر باشند که آینده ای بسیار درخشان در انتظارشان خواهدبود چرا که شناخت سایر جانداران و موجودات ساکن در این سیاره   یعنی ابتدا شناخت ویژگی ها یا قدرتهای آنها و .. و در نهایت ، دستیابی به یکسری اطلاعات طبقه بندی شده یا در واقع قدرتهای طبقه بندی و دسته بندی شده و یا در انتها و بعبارتی ساده تر یعنی کشف چند سلاح بسیار پیشرفته و حتی مخرب که برخی از آنها میتوانند  حتی این موشکها را تا مقصد خودشان نامریی نمایند یا  مثلا و در ابتدا برد آنها را  بسیار فراتر از صوت یا نزدیک به سرعت نور برسانند یا حتی آنها را در نور و با نور  یکی  نموده و  بعبارت دیگر  مخفی نمایند و ..و چرا..؟؟{تیرغیب}               ادامه: چرا که مجددا همانگونه که عرض شد باید ابتدا خالق را شناخت و سپس مخلوقاتی را که خلق نموده و در آخر هم  پی به قدرتهای مخفی شده در سایر مخلوقات لذا اگر قدرت و فهم این خالق را بشناسیم و باورش نماییم سپس میتوانیم  قبول نماییم که ممکن است نور خورشید مبداء بسیاری از نیروها و پدیده ها و اتفاقاتی باشد که هنوز بشر با تمام علم و دانشش نتوانسته پی به آنها ببرد  لذا قبول میکنیم که  برخی از مخلوفات او نیز دارای قدرتهایی هستند که همین خالق در وجود آنها قرار داده{یا بنا به دلایلی در وجود آنها مخفی نموده که شاید مردمان و انسانها و بندگان خاصش پی به آنها برده یا آنها را کشف نمایند} {مخصوصا ملت و بندگانی که پیرو کتاب و آیینی  هستند  که آنان را بارها و بارها به تفکر و فکر کردن تشویق و ترغیب و یا حتی با آیات نورانی و عالمانه اش>بنوعی هدایت هم نموده}       ادامه:    نشانه ها: نکته بعدی:نکته  بعدی و بلکه نکته  بسیار مهمی که باید بدانیم که شاید برای محققین تازه کار یا حتی مسئولان بخش های مختلف یک کشور یا یک دانشگاه یا جاهای دیگر که روی مطالب متصل بچنین مواردی کار و تحقیق مینمایند   بسیار مهم و حیاتی گردد  این است  که از هیچ شروع و بسم الهی نهراسیم که  این خالق یا خالقی که  این دنیا و جهان بظاهر به این عظمت و وسیع و گسترده  و بظاهر پیچیده را  خلق نموده و بنوعی  آنرا چنین درهم گسترانده ، تنها از یک روش و آنهم از یک روش بسیار ساده و حتی پیش پاافتاده و تکراری  بهره برده واستفاده نموده. بله از یک روش که بنوعی میشود گفت تکرار مکررات است که این موضوع نه اینکه باعث کوچکی این خالق نمیگردد که حتی ..؟؟ {نشانه ها} که حتی میتوان نتیجه گرفت و  گفت: کوچکی این دنیا >>عظمت جهان و لذا بزرگی خالق آن است. کوچکی دنیایی با این عظمت بنوعی مساوی میشود با بزرگی و عظمت خارج از تصور یک خالق.یک خالق بسیار باهوش و نیرومند.خالقی که توانسته دنیایی با این پیچیدگی را به این زیبایی و بصورت سلسله مراتبی و تکراری خلق نماید{روش سلسله مراتبی جهت هدایت و راهنمایی قانونمند بندگانی که قصد تفکر و  تحقیق روی آنها را دارند و گذاشتن نشانه ها نیز صرفا برای پیدا نمودن هدف بعدی یا بنوعی هدایت یا زودتر رسیدن این بندگان و محققین و پژوهشگر  به مقصد و مقصود}   {فعلا}   {انسان>>ظاهر پنهان هاست}  
با سلام و عرض ادب و آرزوی تندرستی و قبولی طاعات و عبادات دوست عزیز همانطور که سابقا مقرر شد، بنده درباره مطالبی که مرقوم می فرمایید، جز در موارد ضرورت و لزوم، اظهار نظر نمی کنم. به درستی، شما نیز حق اظهار نظر دارید و بر همین اساس، این فرصت را در اختیار شما گذاشتیم که مطالبی که در ذهن دارید را با دیگران به اشتراک بگذارید. اما برخی از مطالبی که مرقوم میفرمایید برای بنده مبهم بود و به نظرم نادرست رسیدند که در ادامه، این مطالب را ذیل آنچه مرقوم فرمودید، تقدیم می کنم:  
باری:تا زمانیکه عدد یک بود دنیا انگار ثابت و بیحرکت بود انگار هیچ قدرت یا انگیزه ای نداشت{در واقع  شتاب چندانی نداشت} لذا عدد دو آمد و زمانیکه عدد دو آمد تنوع  و دگرگونی و جنب و جوش نیز آغاز گردید{یا مجددا بواقع پیشرفت و تنوع شتاب بیشتری بخود گرفتند}{در واقع یک دگردیسی} اما اینرا هم اگر بدانیم بد نیست یا حتی باید کنجکاو باشیم  که عدد دو خودش از کجا و چگونه آمد؟ بااینکه ما افراد عادی یا مبتدی   متخصص و محقق این کارهم  نبوده و نیستیم اما بهرحال همچنان که گفته شد حق برداشت و اظهار نظر را داریم همچنانکه خداوند بزرگ بارها و بارها تاکید موکد نموده که  فکرخود را بکار بیندازیم لذا اینک  آنچه میتوانیم برداشت نماییم که شاید هم منطقی و درست هم باشند  فعلا این است که عدد دو هم احتمالا از درون خود عدد یک یا همان عدد قبلی یعنی  یک بیرون آمده {همچنان که آیات قرآن هم بزبانی ساده اما عالمانه  میگویند حضرت حوا نیز از درون یا پهلوی بالادست و قبلی  خود یعنی حضرت آدم خلق گردید یا خلقت یافته} لذا عدد دونیز  زیرمجموعه عدد یک قرار گرفته و خواهدگرفت{و همچنین مابقی اعداد تا هرجا که بروند زیر مجموعه این عدد و برای درک بهتر 
  فیلسوفان نحوه وجودی مفاهیم ریاضی و اعدادی مثل یک و دو را مورد بحث و بررسی قرار داده اند. به باور درست، مفاهیم ریاضی مثل اعداد یک و دو، از سنخ مفاهیم معقول ثانی فلسفی هستند که وجود مستقل ندارند تا گفته شود خداوند ابتدا یک را و سپس دو را آفرید؛ و یا گفته شود که دو منشا تکثر و پیشرفت بوده است و .... مفاهیم فلسفی انتزاع ذهنی هستند یعنی ذهن بعد از مشاهده حضرت آدم و حوا و فرزندانشان، اعداد دو و سه و غیره را می فهمد و بر آنها تطبیق می دهد. یک یا دو، حقیقتی خارجی نیستند که خداوند آنها را مستقلا آفریده باشد بلکه همین که آدم و حوا خلق شوند، ذهن از مقایسه آنها اعداد را می فهمد.  مطلب بعدی این که خلقت جهان مادی با آدم و حوا آغاز نشده است بلکه مشخصا خداوند پیش از آدم و حوا، عناصری مثل خاک و آب و ... را نیز آفریده بود و یا موجوداتی به نام نسناس را خلق کرده بود که شبیه به انسان بودند و بواسطه جنگ و خونریزی از بین رفتند.  
اما آنچه درباره پیشرفت علم  و شیوه پژوهش مرقوم فرمودید نیز مورد توجه عالمان و محققان قرار گرفته و بحث های پیچیده ای در این زمینه انجام گرفته است؛ اما برخی از این مباحث، هنوز تبدیل به یک باور عمومی نشده است و به همین جهت، رهبر معظم انقلاب در مناسبتهای مختلف به علم و گسترش آن توجه می دهند. از آن جایی که بررسی این مباحث نیازمند تاپیک مستقل است و شاید در حیطه وظایف انجمن نباشد، از ورود به آنها پرهیز می کنیم وبه همین مقدار بسنده می شود.  
با سلام و تشکر  
حتی اگر ما او را نبینیم چرا که او در همه اتفاقات در سایه و تاریکی قرار گرفته جوری که کمتر کسی بتواند وجود و حضورمبارکش را احساس نماید
 
البته ممکن است سوال شود چرا؟چرا خداوند حضور و وجودش را نشان ما انسانها نمیدهد؟و شاید خداوند  دلایل خاص خودش را داشته که نخواسته موجوداتش یا انسانها  حضور او را به عینه  احساس و لمس نمایند 
  در مورد در سایه بودن خداوند صحبت کردید انچه از حقیر به نظر میرسد همانطور که در ایه شریفه داریم لا تدرکه الابصار و هو یدرکه الابصار اصلا صحبت از اینکه خداوند لمس و جسمیت یابد مبرا است ، چون اصلا معنا ندارد که به خدایی که مکان ندارد بتوان از نظر مکانی نزدیک شد.  همانطور که در کلام امیر المونین (ع) داریم : ِ ( قلب ها با نیروى حقایق ایمان، وى را درک مى کند) که ادامه این خطبه خداشناسی زیبا اینجا قرار گرفته لینک  در مورد صفت باطن که اشاره کردید هم  مورد جالبی رو اشاره فرمودید که توجه من رو جلب کرد  و به این تاپیک برخوردم که در مورد دو صفت ظاهر و باطن خداوند صحبت شده و دیدگاه درست رو اشاره میکنه : لینک باطن بودن خدا به معنی درون چيزها بودن نيست بلكه به اين معنی است كه علم و نگهداری و تدبيرش به درون چيزها راه دارد، چنان كه كسی گويد «ابطنته» يعنی خوب آگاه شدم و راز پنهانش دانستم و باطن در ميان ما (مخلوقات محدود و نیازمند) كسی است كه در چيزی نهان و پوشيده گشته ، پس در اسم شريكيم و معنی مختلف است. { کافی(ط ـ اسلامیة)، ج 1، ص 122) }  از کارشناس محترم تقاضا دارم در مورد تعبیری که شما از باطن فرمودید و این مطلبی که بیان شد نظر خود را اعلام بفرمایند  
همه ما  نیز کشورمان را بسیار دوست داریم اما متاسفانه از طرفی نیر میدانیم که این کشور عزیز و مقدس  بسیارهم عقب افتاده و ضعیف و ضربه پذیر است. البته اگر غیر از این است لطفا شما جناب کارشناس گرامی راهنمایی نموده و بگویید.چرا که من هر چه دقت کردم چیزی از نام کشورم در میان دستاوردهای مهم روز جهان ندیدم{و البته عرض کردم اگر هست لطفا شمابگویید مثلا هزاران قطعه در صنعت اتومبیلسازی وجود دارد اگر یکی از آن هزار را یک ایرانی یا مسلمان ساخته و اختراع نموده لطفا بگویید>>یا در میان نمایشگرها یا تلویزیون ها یا حتی همین گوشی های موبویل  و .. و هزاران قطعه کوچک و بزرگ در انواع صنایع هوایی و و فضایی و زمینی و دریایی و صنعت های گوناگون و مختلف اگر فقط یک قطعه کوچک را یک ایرانی اختراع نموده بازهم لطفا بگویید چرا که همه وطن دوستان ناآگاه بسیار خوشحال خواهیم شد اگر نام کشورمان در میان این هزاران و هزاران اختراع کوچک و بزرگ باشد>>البته میدانم که نیست حتی دریغ از ساختن یک سوزن یا یک پیچ یا قطعه کوچک که فقط مختص نام مقدس ایران و ایرانی باشد}  
  در مورد کار های علمی انجام گرفته : با یک نگاه جامع  بدون انصافی است که بگوییم کاری انجام نگرفته ( علاوه بر وجود مشکلات که قابل کتمان نیست .) در مورد رتبه اختراعات ایران در سطح جهانی : رشد چشمگیر ایران در ثبت اختراعات جهانی پس از انقلاب/کسب رتبه ۱۶ جهانی اختراع ایرانی جان بیش از ۳ هزار نفر را نجات می‌دهد از این دست موارد بسیار است که من با یک سرچ ابتدایی این ها رو خدمت تون ارسال کردم این پیشرفت در علم و فناوری (علمی که منجر به اختراع یا عمل شود نه صرفا تولید مقاله که رهبری به ان اشاره فرموده بودند ) در گفته های رهبری هم دیده میشود که ان را از نقاط مثبت ما به حساب می اوردند ولی همانطور که اشاره میفرمایند و شما هم اشاره فرمودید جای کار هنوز بسیار داریم و نواقصی که باید برطرف شوند و مشکلاتی که باید ریشه های حل شود. 
  با سلام و عرض ادب و آرزوی تندرستی و قبولی طاعات در تاپیک حاضر، مباحث مختلفی مطرح شده و همانطور که سابقا عرض شد، بررسی تمامی آنها در یک تاپیک برخلاف آیین نامه تالار گفتگو است. طبیعتا طرح مباحث مختلف سبب آشفتگی پست ها می شود خصوصا این که این تاپیک در معرض نقد و بررسی سایر عزیزان نیز می باشد و به همین جهت، از ابتدا توصیه شد که از طرح مباحث مختلف پرهیز شود. همچنین عرض شد شیوه گفتگو در تالار، پرسش و پاسخی است یعنی پرسشی مطرح می شود و پیرامون همان پرسش واحد، نظرات مختلف از سوی استارتر و کارشناس و سایر عزیزان ارائه می شود.  اما همانطور که پیداست جناب «علم ایرانی» درصدد ارائه پرسش نیستند بلکه درصدد بیان نظر و دیدگاه شخصی خودشان درباره علم و جهان و غیره می باشند که البته امری پسندیده است و به همین جهت، خدمت ایشان پیشنهاد می شود این مطالب را از طریق دیگر (ایجاد کانال در پیام رسانها و یا ایجاد وبلاگ و ...) انتشار نمایند چرا که رسالت سایت حاضر، گفتگو پیرامون پرسشهای دینی به صورت مشخص است. اما اگر همچنان تمایل به استفاده از سایت اسک دین دارید، پیشنهاد می شود سوالات و نظرات خودتان را به صورت مشخص و جداگانه در سایت مطرح بفرمایید و از طرح مباحث متنوع در یک تاپیک پرهیز بفرمایید. این تاپیک به زودی قفل می شود و در اسرع وقت جمع بندی می شود. بهترین ها را از خداوند متعال برایتان آرزومندم.   
بنام خدا. باسلام.   بااینکه هدف از ایجاد این تاپیک صرفا ارسالهای یکطرفه بودند که البته اینهم مغایرباسیاستهای سایت بود اما لطف و محبت مدیریت و استادبزرگوار شامل حال حقیر گردید و این اتفاق خوب روی داد و این مقداراز فضا و زمان و مکان و جا در اختیار من قرارگرفت.خداراشکر و ممنون.   {ابتدا تاکید نمایم که پیامبران  و امامان و معصومین{ع} و بزرگان دینی فعلا ازدایره  این بحث خارج میباشند} {دوم هم اینکه اینها فقط نظرات شخصی هستند که عجولانه هم نوشته میشوند و بدون شک مالامال از اشکال و ایراد اما خواننده بزرگوار به بزرگی خودش خواهد بخشید}      سوره 55, آیه 7 و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت   در نظام خلقت نوعی توازن وجود دارد که این توازن در نهایت  با خوبی ها و بدی های هر موجود اندازه گیری میشود{فقط با خوب بودن نباید صبوری و زمان را هم نادیده گرفت}   آیا انسان موجودی ست که در ظاهر تصمیم گیرنده است اما در گستره خلقت مجری و انجام دهنده خواسته هایی ست که موجوداتی دیگر یا نامرئی آنرا خواهانند؟ یعنی انسان فقط اجرا کننده یا ظاهر ناپیداهاست.؟ یا بعبارتی تنوع طبیعت یا محیط  این تفکر را بوجود آورده یا می آورند که بگوید ما بظاهرمهره اصلی هستیم اما در نهایت و آنجاییکه اصل به میان می آید ما فرع یا دوم یا حتی هیچ کاره هستیم و آنچه باید اتفاق بیفتد خواهدافتاد.چه ما بخواهیم چه نخواهیم و چه ما راضی و خشنود باشیم چه نباشیم.؟   بنوعی پاسخ خیر است و انسان ظاهر ناپیداها هست اما فقط ظاهر ناپیداهای خوبی و بدی های خود از گذشته ها میباشد که تنها موجوداتی از رقم خوردن آنچه نباید رخ دهد جلوگیری بعمل می آورند{و برعکس>>پس خوب بودن ما دست خودمان است>>شاید حتی با کمی زحمت}     انسان می آید که برود اما دراین آمدن و رفتن چه اسرار و اصراری وجود دارد که باید حتما بیاید و باید حتما برود؟ مگر نظام خلقت نمیتوانست بگونه ای دیگر خلقتش را تداوم دهد که هیچ احتیاجی به موجودی بنام انسان نباشد؟ موجودی که با یک شئی تیز میمیرد یا صدمه میبیند. موجودی که گاهی بزرگترین دربدری ها و خشونت ها را برای خود یا سایرین رقم میزند. موجودی دردمند که باید دردها و رنجها را متحمل شود{دردها و رنج هایی که شاید از طرف انسانهای دیگر به او میرسد و شاید از طرف اعمال و کردار گذشته های خود} چه کنیم که از اتفاقات بد در آینده خود و عزیزانمان دور بمانیم؟ و مهمتر یا سوال درست تر چه کنیم که اتفاقات ناگزیر و بد  را بخوبی رد نماییم؟و متقابلا چه کنیم که دیگر شاهد اتفاقات بد نباشیم؟   اینها سوالاتی ست که هر انسان متفکر و علاقمند میتواند بدنبال پاسخ آنها باشد.     کشف سلسله مراتب خلقت از ابتدا تا انسان.   . تعریفی برای انسان : اگر انسان موجودیست که دو پا دارد و دو دست و یک تن و یک سر و گردنی که این تن و سر را بهم متصل مینماید پس حیواناتی نظیر میمونها و گوریل ها و..و حتی شیرها و ببرها و فیل ها هم ، انسان هستند و حتی با پیشرفت جهش ها یا تغییرات ژنتیکی یا علم دیدن و غیره >> حشرات و درختها و کوهها و ابرها و دریاها هم انسان خواهندبود چون خواه ناخواه آنها هم دارای چنین تشکیلات گوارشی و فهمی و حسی و ژنی خواهند بود فقط شاید ما فعلا قادر به دیدن و احساس نمودن آنها نمیباشیم.     پس انسان را چگونه معرفی نماییم که لیاقت این تعریف را داشته باشد> و انسان واقعا چه موجودی ست که خالق انجیل و تورات و قرآن و برخی کتب مقدس دیگر منجمله اوستا حتی ، اینهمه برای او آیه و سوره و سخن داشته و دارند؟{چه سخن از انسان با انسان چه فرشتگانی با انسان چه خدا باانسان >> بهرحال یکطرف آن انسان قرار گرفته است}   فرق بین موجودی که او را انسان میدانیم باسایر موجودات این سیاره اعم از حیوان و گیاه و درخت و سنگ در چیست؟ هیچ تفاوتی بین انسان و سایر موجودات نیست مگر دریک چیز. درعقل و محبت و ظلم و صفات و ژن ها؟خیر که همگی یا برخی  کم و بیش یا حتی به اندازه دارند یا خواهندداشت. در سخن گفتن؟ چه دلیلی وجود دارد که آنها نیز سخن نمیگویند؟فقط باید ما آنرا بشنویم و بفهمیم تا قبول و باورش نماییم؟ مثلا یک غیر فارس اگر صحبت کند {مثلا یک جمله کوتاه یک خطی} ما چه مقدار از حرفهای بدون اشاره او را خواهیم فهمید؟ صحبتهای او را روی دور کمی تند{یا بسیارتند} بگذارید آیا بنظر یکنواخت و یک آهنگ یا تکرار مکررات نخواهدشد؟   صدای گربه و سگ و سایر حیوانات هم مانند زبان غیر خودی هاست که فقط باید دور آنرا تند یا کند نمود یا فرکانس مخصوص آنها را یافت {یا گوش هایمان رابنحوی  تنظیم نماییم}  تا بدانیم که سگ فقط یک آوا را ادا نمیکند بلکه هزاران آوا و صدا و آهنگ و حرف در صدای گربه و سگ و سایر حیوانات وجود دارد که شاید فقط ما از درک همه آنها عاجز مانده ایم که فقط یک صدا را با یک آوا و آهنگ میشنویم.   اگربگوییم انسان نیروهایی دارد که سایرمخلوقات ندارند این فقط در حد عدم اثبات طرف مقابل یعنی سایرمخلوقات است. {و متقابلا باد و ابر و فیل هم نیروهایی دارند که انسان ندارد} زمان بزرگترین اسرار الهی و خلقت است که با کشف پستی و بلندی های او میتوان به آینده رفت{آینده را دید یا مشاهده نمود}و شاید از برخی اتفاقات شوم تر  آن جلوگیری نمود. اتفاقات خوب و بد باید و باید و باید رخ دهند فقط چوقت و برای چه کسانی و چه مقدار و چه مدت مهم خواهدبود. دنیا همگی با تمام مخلوقات و داشته هایش  یک دم هستند و یک بازدم {دنیا در اینجا یعنی فعلا زمین و متعلقاتش}  پس در این دم و دراین بازدم هم جنگ هست هم صلح هم نسیم هست و هم طوفان لذا انسان باید خودش را برای ردشدن بهتر از این جنگها و طوفانها آماده سازی نماید نه اینکه جلوی این روندهای شاید طبیعی را بگیرد{که نمیتواندبگیرد مگر آنها را با کمی تاخیر مواجه گرداند که شاید دفعه بعد بدتر خواهندآمد}   ما برخی فرهنگها و باورهای بد داریم که باید آنها را اصلاح نماییم تا خدا و طبیعت مجددا روی عنایات خود را بما بازگرداند تندروی و زود عصبانی شدن بد است. غیبت و غرور و دروغ بد است. خودخواهی و تمامیت خواهی بد است و حتی ضد خدا چرا که خداهم تمامیت خواه نبود و شیطان را در دم نکشت و معبوس هم ننمود و حتی او را آزاد و رها گذاشته تا حرفش را بزند خدا فقط سطح شعور بندگان خود را بالا برد و راه را از چاه به آنها نشان داد{اما باید توجه داشت که شیطان هم کمر به قتل و نابودی خدا نبست لذا ما انسانها هم باید از آزادی بیان و عملی که در هر کجا برایمان فراهم میشود بخوبی استفاده نماییم که صاحب کرم را پشیمان ننماییم}   ادامه: لذا اجازه بدهیم هم دم باشد هم بازدم فقط بگوییم چه دمی و چه بازدمی؟ یا چه کنیم که دردها و رنج های خودمان و همنوعان و هم وطنانمان و حتی همه موجودات و مخلوقات خدایمان کم شوند یا عبور از آنها حداقل راحت تر و سهل تر؟   فقط ببینیم کشور ما و ملت ما و حکومت ما و علائق  ما در کدام بازه زمانی از دم و بازدم است تا بتوانیم مشکلات احتمالیه آنها را حل و رفع نماییم که آسیب هریک آسیب همه آنها یا خود ما خواهدبود همچنان که قبلا هم بوده و  الان هم هست و برای همه هم میباشد.فقط از کجا شروع نماییم؟       شناخت اتصالات کوچک و بزرگ و کشف آنها برای شناخت و درک بهتر خلقت یا نظام هستی و سلسله مراتب آن تا انسان و کشورها و ملتها و همه آنچه که دراین مجموعه میگنجد...   درپایان : ایران یک کشور بزرگ و متمدن و ثرتمند و قدرتمند بود. آمریکا یک کشور بزرگ و متمدن و ثروتمند و قدرتمند است. سیاره زمین هم یکی ست. یک >> یک. هر دوی اینها یا همه این یک ها در یک خلاصه شده اند اما هریک از این یک ها دارای میلیونها و حتی میلیاردها زیر مجموعه از یک های بیشمار اعم از انسان و حیوان و درخت و برگ و دانه و سنگ و کوه و قطرات آب و ..وغیره و غیره هستند    خدا یکی ست حتی اگر برخی بخواهند بگویند که منظور از خدا یکی ست مانند ایران و آمریکا و سیاره زمین ، این یک دارای زیرمجموعه ای عظیم از فرشتگان و چند دستگی هاست  بازهم باید گفت همان خدا و همان نظام خلقت و اینهمه چند دستگی را سپاس و شکر که همه آنها با هم  ما انسانها را به خوبی و نیکی و خوش رفتاری دعوت نموده اند نه به بدرفتاری و ظلم و جنایت و ستم و انتقام و کینه و نفرت.پس فعلا خوب بودن ملاک ما باشد{و البته قبل از آن شناخت خود خوبی ها}   {عذرخواهی مجدد بدلیل تندنویسی بدلیل وقت کوتاه} درپناه حق.
بنام خدا. باسلام.   هر چند سال یکبار یک فرد استثنایی در یک خانواده پیدا میشود. هر چندسال یکبار یک فرد استثنایی دریک قوم و قبیله و طایفه پیدا میشود. در یک شهر و استان و ایالت و هر چندسال یکبار یک فرد استثنایی در یک کشور و در یک قاره و در سیاره زمین پیدا میش.ود.   این چندسال شاید 10 سال یا 100 سال باشد اما این افراد باید از افشار فقیر جوامع خود باشند{شاید بعدا پولدار شوند اما درابتدا چنین نبوده و نیست} این علوم در این مغزها بمدت چندسال میمانند و اگر اطرافیان شامل والدین یا بزرگان طوایف یا مسئولین شهرها و ایلات و کشورها آنها را پیدا نمایند و  قدر آنها را بدانند که هیچ در هر صورت بعد از مدتی از این مغزها بتدریج خارج میشوند. به قدرت تخیل و تخیلات ارزش و بها بدهیم که تخیلات مقدمه ای بر تفکرات هستند {باید قدر تخیلات مردم و فرزندان خود را بدانیم و آنها را نه اینکه سرکوب ننماییم که انگیزه هایی برای تداوم آنها بیابیم}   انسانهایی که بظاهر از نقض عضور برخوردارند دارای مغزها و تفکرات برتر نسبت به افرادی هستند که همه اعضا بدنشان سالم است{هر عضو ناقص باعث فعالیت بیشتر مغز میشود چون با قطع یک عضو، بدن فرصت بیشتری دارد که مواد مفید اضافی  را به سایر اعضای دیگر منجمله مغز برساند که این باعث فعالیت بیش از پیش  مغز میشود} هر انسان یک یا چند نماینده یا سلول هوشمند در بدن سایر انسانها دارد و این برای همه انسانها صدق مینماید{} حیوانات چهارپا نیستند و انسان هم دیگر حیوان ناطق نیست. اگر یک زوج کاملا سفید پوست فرزندی کاملاسیاه پوست بدنیا آورند جای هیچ شک و تردیدی نباشد که این امکان در هر بدن هر انسانی وجود دارد حتی بالاتر از آن اگر بجای انسان موجودی دیگر را بدنیا آورد و حتی بالاتر از آن حتی اگر یک مرد این عمل از او سرزند چرا که انسان آخرین موجودی بوده که خلق شده و همه این موقعیت ها و امتیازات را دارا میباشد فقط اراده خدا و خالق ملاک است که ما انسانها فعلا بدلیل عدم آگاهی از این امر نام آنرا میگذاریم اسرارالهی{اما باید پاسخی منطقی و عقلانی در آن وجود داشته باشد که فعلا همان آخرین با زیر مجموعه ای از قبلی ها میتواند پاسخی کوتاه اما نه گمراه کننده برای آن باشد} حشرات و جانورانی مانند مگس و سوسک نظافتچی های اولیه طبیعت هستند هرجا یا خانه ای که مواد و آشغالی تولید شود وبلافاصله تمیز نشود سر و کله آنها پیدا میشود پس لطفا فورا مگس کش ها را برنداریم و آنها را ازبین ببریم فقط کافی ست محیط و مساحت خود را تمیز و پاکیزه نگه داریم{و آنها هم بعد از مدتی خواهندرفت} اگر دریک زنجیره غذایی ، یک موجود ازبین برود شاید در کوتاه مدت تاثیری برجای نگذارد اما در درازمدت تاثیرات منفی بدنبال خواهد داشت چون یک موجود شکارچی مجبور میشود از یک موجود یا زنجیره غذایی دیگر و بیشتر مصرف نماید لذا در درازمدت برزنجیره غذایی سایر جانداران و حتی  اکو تاثیرمنفی خواهدگذاشت. اگر در یک شهر یا هرجایی که زندگی میکنیم که اوضاع بر وفق مرادمان نیست اگر میتوانیم جای خود را تغییر دهیم زیرا در زمان مناسب در جای مناسب نیستیم و چون نمیتوانیم زمان را دستکاری نماییم این حق و شانس را خداوند بما داده که مکان خود را تغییر دهیم{البته باید همه جوانب این وفق ارزیابی و سنجیده شوند چون بعضی مواقع خوش شانسی ها هستند که بسراغ ما نمی آیند و بعضی مواقع دور شدن بدشانسی های بیشتر هستند که شاید ما آنها را نمیبینیم لذا ابتدا خوب تحقیق  و بررسی نماییم بعد تصمیم بگیریم و بدان عمل نماییم} انسانها هم مانند برخی موجودات شب کار و روز کار میباشند{شب شکار یا شب فعال یا شب بیدار} یعنی برخی در روز بازدهی بهتری دارند و برخی در شب لذا در استخدام کارمندان و کارگران سه شیفت میشود این گزینه را هم لحاظ نمود تا بهره وری نیز بیشترشود.   در هر شهر و ایالت وکشوری باید یک جا یا مکان در حال تولید فکر{ یا انعکاس آن} باشد لذا محققین هر کشور میتوانند جستجو نموده و این منبع عظیم علمی را در کشورهای خود بیابند یا پیدانمایند{چرا که اینک همه به این باور رسیدیم یا خواهیم رسید که همه موجودات زنده و هوشمند هستند و موجود بیحرکت و غیرزنده وغیر باهوش وجودندارد و حتی نوعی توهین به خالقی ست که آنها را بدون دلیل و بی انگیزه آفریده،لذا  فقط باید چشمها راشست تا خوب و تمیز ببینیم،حتی سنگ حتی کوه حتی زمین چه رسد به شهر و کشور} چگونه میشود سیاره ای با عظمت سیاره زمین و نیروی جاذبه قدرتمندش تحت تاثیر جاذبه جرم کوچکی مثل ماه قراربگیرد؟{اشاره به علت جزر و مد}{همچنان پرواز پرندگان یا ماندگاری طولانی هریک  در آسمان و ربط آن به بالها و پرها بجای وجود نوع فلزات با جاذبه کمتر}   انسان از بدو تولد{حتی قبل از آن}با جهش های ژنتیکی یا جهش های زندگی مواجه است و دراین جهش ها از هر چندسال{شاید 7 یا 10 سال} احتمال اینکه بدن یک فرد نتواند این تغییرناگهانی و بزرگتر را بپذیرد و فوت نماید{یا تغییری دیگرپیدانماید}زیاد است لذا ممکن است شخص دچار فوت قلبی یا حتی مغزی گردد بنابراین انسانها از سن 10 سالگی هم ممکن است دچار ایست قلبی یا مغزی گردند{سکته قلبی}{اماچون بدن دراین سن رو به بالا و قدرت گرفتن درحرکت است لذا احتمال آن بسیارناچیز یا کمتر میشود اما درافراد بالای 30 یا 40 و بالاتر و بسته به نوع تغذیه و قدرت داخلی قبلی احتمال نپذیرفتن این تغییرات ناگهانی و بزرگتر زیادترمیشود} اتصالات کوچک و بزرگ برای انجام آزمایش های کوچک و بزرگ یا پیوندهای اعضای سایر جانداران و حیوانات به یکدیگر یا انسان ها.   کاری که پزشکان امروز و امروزه  دارند انجام میدهند که اعضای بعضی از  انسانها را به بعضی انسانهای دیگر پیوند میزنند خداوند یا  آفریدگارخود ،  از خیلی قبل پیش این کار را انجام میداده وهنوز هم  میدهد{توسط خاک و آتش و هوا اما بسیارآرامتر و  نامحسوستر}لذا با این علم و آگاهی ، دانشمندان و دکترها و متخصصین  ما هم میتوانند اعضای همه موجودات را به موجودات دیگر و حتی انسانها متصل نمایند{پیوندبزنند} فقط همانگونه که عرض شد میماند پیداکردن نقاط اتصال یا پیدا کردن وجه اشتراک و اتصالات کوچک و بزرگ  و نحوه کار که چگونه این سلسله مراتب را پیدا نموده و بهم ربط دهند}   {{این مقدارنوشتاربرگرفته ازاوراقی بودند که  ..که الان  فی البداهه و شاید حتی با قدری اشتباه و جابجایی اما  باانگیزه خدمت به حکومت وکشور ومردم و خالقمان  وحتی  تلنگری برای فعالیت بیشتر مغزجوانان برای تفکر در اطراف منعکس نمودم و لطفا فعلا و فقط بعنوان گذر وقت بهشان نگاه کنیم که غیر از اینهم هیچ ارزش دیگری نخواهندداشت.باسپاس.التماس دعا}}  
با سلام و احترام خدمت دوست عزیز، جناب علم ایرانی با عنایت به این که به دنبال فرصتی برای بیان نظرات خودتان بودید، در این مدت سعی شد برخلاف روال متعارف اسک دین، فرصتی در اختیار شما قرار بگیرد و احیانا در برخی از موارد، برای تایید یا تکمیل فرمایشات شما نکاتی تقدیم شد. البته از آن جایی که گفتگو درباره مطالب متنوعی که مرقوم فرمودید در یک تاپیک ممکن نبود، از بررسی بخش عظیمی از آنها صرف نظر کرده و آن را به تاپیکهای دیگر ارجاع دادیم. بنا بر قراری که با جنابعالی گذاشتیم، تاپیک امروز قفل می شود و در اسرع وقت جمع بندی می گردد. انشاءالله در پناه خداوند متعال موفق و پیروز باشید.  
جمع بندی پرسش لطفا مقداری درباره اسرار خلقت و فرقش با اسرار الهی توضیح دهید و اینکه فایده کشف و آشنایی با اسرار خلقت چیست و این آشنایی و کشف، تا چه مقدار می تواند کشورها و ملتها و مخصوصا کشورهای  فقیر و ضعیف را از جهل و نادانی بیرون آورده و راه درست را پیش پای  آنان قراردهد؟ آیا کشف اسرار خلقت در این برهه هم می تواند برای ما یا ملت ما یا کشورهای جهان سوم مفید واقع گردد یا خیر و بلکه باید گفت که هر چه کشفیات و اختراعات بودند همه را  ملتها و کشورهای قدرتمند و ثروتمند و ابرقدرت از آن خود نموده و دیگر چیزی برای کشف و اختراع باقی نگذاشته اند که ما بخواهیم زحمت و بودجه صرف آنها نماییم؟   پاسخ  در قالب چند نکته به این پرسش پاسخ می دهیم: نکته اول: گاهی منظور از سرّ و راز، مجهولی است که نباید درباره اش تحقیق کرد چون یا اصلا عقل قادر به درک آنها نیست و یا فعلا به مصلحت نیست درباره اش چیزی بدانیم. چنانکه در روایات آمده که علت قضا و قدر، از اسرار الهی است و نباید درباره آن تحقیق کرد و خود را به مشقت انداخت؛ (1) یا فلسفه غیبت از اسرار الهی است که نباید تلاش کرد آن را با عقل محدودمان بفهمیم. (2) در توضیح این «نباید»ها گفته شده که جستجو از این اسرار، سبب گمراهی می شود چرا که یا اصلا به درک عقل در نمی آید و یا اگر هم به درک عقل در می آید، فعلا ما عاجز از درک آن هستیم و یا به مصلحتمان نیست چیزی درباره اش فعلا بدانیم و به همین جهت با جستجو در آن، گمراه می شویم چنانکه موسی(علیه السلام) با جستجو از علت کارهای خضر(علیه السلام) به گمراهی می افتاد و قادر به درک آنها نبود و به همین جهت خضر از او می خواست در این باره سوال نپرسد تا موقعش برسد.(3) نکته دوم: گاهی هم منظور از اسرار، مجهولاتی است که می توان آنها را کشف کرد اما چون فعلا مجهول است، آن را سرّ و راز می نامیم؛ شبیه به آنچه که جنابعالی اسرار خلقت نامیدید. بحث درباره اسرار خلقت نه فقط مذموم نیست بلکه پسندیده است: هم به جهت تاثیر الهیاتی و نقشی که در اثبات باورهای دینی دارد؛ و هم به جهت ایمانی و نقشی که در تقویت ایمان و معنویت دارد؛ و هم به جهت منافع دنیایی و نقشی که در بهره مندی صحیح از طبیعت دارد؛ و هم به جهت تقویت بنیه دفاعی و نقشی که در مقاوم‌سازی کشور علیه دشمنان دارد و ... نکته سوم: همانطور که به نیکی اشاره فرمودید، بخشی از عقب‌ماندگی جوامع اسلامی، غلقت از این مهم است. در حالی که اروپا با حاکمیت بورژوازی در قرون اخیر، به تقویت و حمایت از علم پرداخت و چون جامعه علمی وامدار بورژوازی بود، به حل مسائل و رفع نیازهای آن معطوف شد و چون بورژوازی به دنبال سود و سرمایه بیشتر بود، جهت جامعه علمی نیز به سمت و سوی سود بیشتر رفت و به همین جهت، بیش از آن که به مسائل بهداشتی بپردازد و به بررسی مسائل موثر در تقویت بنیه نظامی می پردازد. کافی است بودجه ای که صرف هزینه های نظامی می شود را مقایسه کنیم با بودجه ای که برای بهداشت و تحقیقات پزشکی صرف می شود. افزون بر این، علم در بهره وری از طبیعت، به تخریب طبیعت سوق یافت تا جایی که اکنون از جهت مسائل زیست‌محیطی، در نقطه بحران به سر می بریم اما با این حال، ابرقدرتها و طبقه سرمایه دار و قدرتمند هیچ توجهی به این مسائل ندارند و حتی توافق‌نامه های مربوط به این حوزه را نیز نقض می کنند چرا که برای آنها تنها چیزی که اهمیت دارد، سود و قدرت بیشتر است؛ شبیه به آنچه «نیچه» تحت عنوان «اراده معطوف به قدرت» می گفت.  علم تجربی مدرن به جهت تعهدی که به طبقه بورژوا و سرمایه دار دارد، از اخلاق تهی شده و خادم نهادهای سرمایه دار و جنگ طلب شده است. حتی در حال حاضر که ویروس کرونا دغدغه اول عموم مردم است، سرمایه داران و ابرقدرتها آن را اولویت اول خود نمی دانند و هنوز از تامین نیازهای بهداشتی و تحقیقات مربوط به کشف واکسن به نحو مطلوب طفره می زنند. روشن است چنین علمی به سمت الحاد سوق می یابد و بیش از آن که خادم دین و انسان باشد خادم شیطان و نهادهای شیطانی می شود و به مثابه ابزاری برای تحقیر جوامع دینی و نقد باورهای دینی و سلطه بر انسان قلمداد می شود. نکته چهارم: تا زمانی که علم در بستر دین قرار نگیرد و اخلاق و ارزشهای الهی و انسانی را محور پژوهشهای خود قرار ندهد، نمی توان به صورت بنیادی و ریشه ای بر این مشکلات غلبه یافت. بخشی از دغدغه رهبری نظام مبنی بر اسلامی سازی علم، ناظر به همین مشکل مهم در جامعه جهانی است که علم  از مسیر الهی منحرف شده و به جای آن که در چارچوب ارزشهای الهی باشد، خادم طبقه بورژوا و جنگ طلب گشته است. البته نباید این مطلب را به معنای ترک علم و قهر نسبت به آن دانست. علم یک تلاش بشری جمعی است که در سایه ارزشهای حاکم بر جامعه علمی هدایت می شود و رشد و بالنده می گردد. ذکر مشکلات سابق، نباید ما را در یک موضع انفعالی قرار دهد بلکه باید تلنگری برای ما باشد تا با رویکرد فعال، نقش ایجابی در جامعه علمی بازی کنیم و نشان بدهیم که چگونه می توان علم را با حفظ ماهیت تجربی و بشری، به مسیر درست و انسانی سوق بدهیم. آری، با تغییر ارزشهای حاکم بر جامعه علمی و الهام گرفتن از آموزه های دینی، می توان مسیر علم را تغییر داد به نحوی که هم اسرار خلقت را کشف کرد و هم به شکل بهینه از آن استفاده کرد و مانع از سلطه الحاد و شیاطین انسی و جنی شد. اسرار خلقت، به آنچه کشف شده، محدود نیست؛ بلکه تبیین آنچه کشف شده نیز به آنچه تاکنون بیان شده، محدود نیست. بنابراین، این مطلب به معنای نادیده گرفتن دستاوردهای تجربی سابق نیست بلکه به معنای معرفی منابع فرهنگی برتر و ارزشهای والاتر در نظریه پردازی علمی است.  در این مجال، فرصت بررسی این مطلب نیست اما اجمالا باید عرض کرد که اکنون پذیرفته شده که نظریه های علمی، همانقدر که وامدار تجربه و آزمایش هستند، وامدار منابع فرهنگی و ارزشهای ذهنی دانشمندان نیز هستند؛ تا جایی که به تعبیر برخی از فیلسوفان و جامعه شناسان معاصر، نظریه علمی بیش از آن که زبان طبیعت باشند، زبان روایتگرایانه دانشمندان هستند.  روشن است که دانشمندی که انگیزه و اندیشه اش، مشوب از خدا و ارزشهای الهی و انسانی است و از منابع دینی مطلع است و از آنها الهام می گیرد، می تواند نظریه های نوینی در علم مطرح نماید و یا در استفاده از نظریه های سابق تجدیدنظر کند و از آنها به شکل بهتری بهره مند گردد و به جای آن که علم را ابزاری برای خشونت علیه انسان و طبیعت به کار بندد، آن را ابزاری برای کشف زبان تکوینی خدا بداند و از آن در چارچوب صحیح  برای رفع حوایج انسانی استفاده کند.(4)   پی نوشت ها: 1. محمدی ری شهری، محمد، موسوعة العقائد الاسلاميّة، [بیجا]، [بیتا]، ج6، صص86-87؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء، 1403ق، ج5، ص97. 2. علامه مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء، 1403ق، ج36، ص250. 3. برای مطالعه بیشتر، آیات 60 تا 82  سوره مبارکه کهف را مطالعه بفرمایید. 4. پیشنهاد می شود برای آگاهی از ساختار علم و نقش جامعه و ارزشها و منابع فرهنگی بر ماهیت نظریه های علمی، این کتاب مفید را مطالعه بفرمایید: مولکی، مایکل، علم و جامعه شناسی معرفت، ترجمه کچویان، نشر نی، 1389.
موضوع قفل شده است