جمع بندی تبعیض در میان عزاداری برای مرد و زن
تبهای اولیه
تبعیض در میان عزاداری برای مرد و زن
سلام بر شما
تا حالا هر چی سوال کردیم که چرا مرد میتونه چند همسر داشته باشه و .. و زن ها اینجا مظلوم واقع شدن شما دلایل خاصی را مطرح کردید
قبول
لطفا بفرمایید چرا در اینجا باز حق زن ضایع شده مگه زن انسان نیست و ....
مسأله ۶۳۵ پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر (۱) جایز نیست (۲).
مسأله ۶۳۶ اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند یا اگر زن در عزای میّت صورت خود را بخراشد به طوری که خون بیاید (۱) یا موی خود را بکند (۲) باید (۳) یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را به پوشاند (۴) و اگر نتواند باید سه روز روزه بگیرد بلکه اگر خون هم نیاید بنا بر احتیاط واجب به این دستور عمل نماید.
با سلام و تشکر از سوال شما
یک نکته اساسی و مهم در احکام شرعی این هست که قرار نیست دلیل واقعی احکام شرعی را بدانیم و همیشه بفهمیم.
اساسا توانایی و امکان عقل بشر نیز این گونه است که نمی تواند همه احکام و ابعاد آن را درک کند و نکات احتمالی که بیان می شود فلسفه احکام و دلایل احتمالی است وگرنه به طور قطع نمی توان برای احکام شرعی دلیل آورد.
سیصدوسیزده said in تبعیض در میان عزاداری برای مرد و زن
سلام بر شما تا حالا هر چی سوال کردیم که چرا مرد میتونه چند همسر داشته باشه و .. و زن ها اینجا مظلوم واقع شدن شما دلایل خاصی را مطرح کردید قبول لطفا بفرمایید چرا در اینجا باز حق زن ضایع شده مگه زن انسان نیست و .... مسأله ۶۳۵ پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر (۱) جایز نیست (۲). مسأله ۶۳۶ اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند یا اگر زن در عزای میّت صورت خود را بخراشد به طوری که خون بیاید (۱) یا موی خود را بکند (۲) باید (۳) یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را به پوشاند (۴) و اگر نتواند باید سه روز روزه بگیرد بلکه اگر خون هم نیاید بنا بر احتیاط واجب به این دستور عمل نماید.سلام من زیاد متوجه داستان نشدم. مساله ۶۳۵ یعنی چه زن و چه مرد نباید برای اموات چه زن چه مرد یقه پاره کنند. فقط زن و مرد میتوانند در مورد پدر و برادر چنین کاری بکنند. اینجا شما می گویید چرا پدر و برادر استثنا شده؟ مثلا چرا مادر استثنا نشده؟ برای من هم سوال است. اما اگر به روایات و ریشه های فرهنگی این حکم مراجعه کنید، احتمالا مطلب برایتان آشکار شود. اصولا در این موارد رساله احکام ، نه تنها آشکار کننده نیستند بلکه گمراه کننده است. به نظر من تنها راه حل چنین شبهه ای، رجوع به اسناد و مدارک این حکم است. یعنی باید روایات مرتبط و کتب فقهی را مطالعه کنید. و الا پاسخ کلی در مورد تمامی احکام شرعی این است که بگوییم عقل ما ناقص است و لابد حکمتی دارد که ما متوجه نیستیم.
بیت المعمور said in سلام بر شما
سیصدوسیزده said in تبعیض در میان عزاداری برای مرد و زنسلام بر شما تا حالا هر چی سوال کردیم که چرا مرد میتونه چند همسر داشته باشه و .. و زن ها اینجا مظلوم واقع شدن شما دلایل خاصی را مطرح کردید قبول لطفا بفرمایید چرا در اینجا باز حق زن ضایع شده مگه زن انسان نیست و .... مسأله ۶۳۵ پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر (۱) جایز نیست (۲). مسأله ۶۳۶ اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند یا اگر زن در عزای میّت صورت خود را بخراشد به طوری که خون بیاید (۱) یا موی خود را بکند (۲) باید (۳) یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را به پوشاند (۴) و اگر نتواند باید سه روز روزه بگیرد بلکه اگر خون هم نیاید بنا بر احتیاط واجب به این دستور عمل نماید.سلام من زیاد متوجه داستان نشدم. مساله ۶۳۵ یعنی چه زن و چه مرد نباید برای اموات چه زن چه مرد یقه پاره کنند. فقط زن و مرد میتوانند در مورد پدر و برادر چنین کاری بکنند. اینجا شما می گویید چرا پدر و برادر استثنا شده؟ مثلا چرا مادر استثنا نشده؟ برای من هم سوال است. اما اگر به روایات و ریشه های فرهنگی این حکم مراجعه کنید، احتمالا مطلب برایتان آشکار شود. اصولا در این موارد رساله احکام ، نه تنها آشکار کننده نیستند بلکه گمراه کننده است. به نظر من تنها راه حل چنین شبهه ای، رجوع به اسناد و مدارک این حکم است. یعنی باید روایات مرتبط و کتب فقهی را مطالعه کنید. و الا پاسخ کلی در مورد تمامی احکام شرعی این است که بگوییم عقل ما ناقص است و لابد حکمتی دارد که ما متوجه نیستیم بله منظورم همینه چرا فقط برا پدر و برادر اشکال نداره ؟
سیصدوسیزده said in امیدوارم استاد محترم لااقل یه
در مورد سوال که گفتید چرا فقط پدر و برادر استثنا شده؟ پاسخ اصلی را در پست بعدی می نویسم اما پیش از آن لازم است به چند نکته توجه کنید نکته اول : این مسئله مورد اختلاف فقها است چه در فقهای گذشته و چه در عصر حاضر مثلا ایت الله بهجت گویا استثناء را نپذیرفتند و تفاوتی قائل نیستند. نکته دوم حتی یقه پاره کردن برای امام حسین هم طبق استفتاء از ایت الله مکارم ، جایز نیست. و گفتند چون در روایت آمده نکته سوم با توجه به اختلاف فقها و اگر به روایات و مستندات فقهی در کتب گذشته مراجعه کنید، کاملا مشخص میشود، داستان آن طور که در نگاه اول برداشت میشود نیست. نکته چهارم با توجه به این اختلافات میتوان فهمید این گونه احکام به مانند خیلی از احکام از روی مستندات ظنی به دست آمده اند. اگرچه بنا به دلایل فقها، این مستندات ظنی برای عمل و رفتار ما حجت هستند اما نمیتوان آنها را صد در صد درست دانست و آن را مبنای یک باور برای رد کردن اصل دین گذاشت. به هر حال این ایراد به کسانی وارد میشود که چنین تبعیضی را استنتاج کردند. پس اگر واقعا این حکم خدا باشد، ما نمیدانیم حکمتش چیست اما اصلا معلوم نیست حکم خدا این باشد. زیرا این حکم از ضروریات و بدیهیات دین نیست. این حکم مثل نماز و روزه و اینها نیست... و نه تنها مستندات قوی ندارد بلکه مورد اختلاف است.
شاید مستنداتی مثل نقل زیر، باعث شده است
پدر و برادر استثناء شوند.
اما گویا چون فقها از این نقل، به علت حکم نرسیدند
فقط به ظاهر مطلب توجه کردند.
اما ممکن است شما به عنوان یک انسان عاقل از روی این نقل متوجه شوید، علت یقه پاره کردن اهمیت دارد.
یعنی پاره کردن لباس به علت خاصی بود
مثلا چون این کار صرفا به خاطر نسبت خونی نبوده است.
یعنی امام یا حضرت موسی به جهت نسبت خانوادگی و عاطفی یقه یا لباس پاره نکردند.
بلکه به سبب سمت و منصب الهی چنین کاری کردند.
مثلا هر دو متوفی دارای منصب و مقام ولایت بودند.
و اگر این مطلب درست باشد، برخی فقهای گذشته دچار اشتباه شدند.
و الا برخی دیگر مثل ایت الله بهجت متوجه مطلب شدند ( حالا به هر شکل!) و استثنا را نپذیرفتند.
عن رجال الکشی؛ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَکَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ.
در کتاب مرحوم کشّی نقل شده است که امام حسن عسکری علیه السلام در هنگام تشییع جنازهی پدر خود حضرت امام هادی علیه السلام از منزل خود خارج شد در حالتی که پیراهنش پاره شده بود،
بعضی از معاندان به حضرت نامهای ارسال کردند به این مضمون که پاره کردن پیراهن از هیچکدام از ائمه سابقه نداشته است، شما چرا که چنین کردهاید؟
امام حسن عسکری علیه السلام در جواب فرمودند: ای انسان نادان! تو چه میفهمی که این عمل چه معنایی دارد؟ در حالیکه موسی در مرگ برادرش هارون چنین کرد!
همانطور که توضیح دادم
میتوان از زوایای مختلف به حکم های متفاوت رسید :
یک بار میتوان گفت چون در روایت پدر امام و برادر موسی، آمده است.
پس پدر و برادر مستثنی میشوند.
یکبار میتوان گفت اینجا لباس پاره کردن برای پدر و برادر، به خاطر منصب الهی بوده و به خاطر نسبت خونی نبوده. پس پدر و برادر استثناء نیستند و برای هر کسی پاره کردن جایز نیست. و اینجا اگر جایز بوده به خاطر دلیل دیگری بوده است. مثلا چون هر دو متوفی مقام و منصب ولایی داشتند.
امیدوارم استاد محترم لااقل یک جواب قانع کننده به ما بدهند!دوست بزرگوار! در این فضا نمی توانیم بحث تخصصی و فقهی انجام دهیم که لازمه اش گذراندن مقدمات علمی بسیاری است و این که یکی از دوستان وارد بحث شدند جای تقدیر دارد و قصد داشتم تا حدی وارد شوم ولی مسیری را اشتباه رفته ایم که باید درست شود که تبیین می کنم. پاسخ شما دوست عزیز این است که باید دین را درست و جامع بشناسید و این که هر چقدر می خواهید و می توانید در اصول دین و اعتقادات چون و چرا و شبهه بکنید و اشکالی هم ندارد ولی وقتی دین ثابت می شود می فهمیم که خدای حکیم و آگاه وجود داشته و مصالح و مفاسد ما را می داند و این که در دنیا و آخرت چه نیازهایی داریم و چه چیزهایی با توجه به نیاز و امکانات و ظرفیت هر کدام موجب سعادت و چه چیزی موجب بدبختی ما می شود. اگر ما تسلیم هستیم و ایمان داریم پس چرا همه چیز را با عقل محدود و بشری خود می سنجیم و چرا هر حکمی از طرف خدا می آید، باید بررسی کنیم که حتما باید قانع شوم و الا نمی پذیرم؟! ایمان یعنی باور به خدا و احکام الهی و اولیای پروردگار! ممکن است این احکام برای امتحان ما باشد و این که آزمایش الهی برای ما باشد. تعبد و باور به وعده های خدا در ما کمرنگ شده است شاید ولی خدا کسانی را که ایمان دارند و باور به وعده های حق داشته و تسلیم محض هستند یاری و کمک می کند و وعده قطعی داده است که با یاری خدا و دین خدا، خدا هم شما را یاری می کند. چطور هست که خدا باید به بشریت پاسخ دهد و احکام را با ادله قابل فهم بشر در هر زمان و دوره ای تبیین کند ولی ما نباید مراقب باشیم و پاسخ پروردگار عالم که صاحب حق و اختیار ماست بدهیم؟!
سیصدوسیزده said in تبعیض در میان عزاداری برای مرد و زن
سلام بر شما تا حالا هر چی سوال کردیم که چرا مرد میتونه چند همسر داشته باشه و .. و زن ها اینجا مظلوم واقع شدن شما دلایل خاصی را مطرح کردید قبول لطفا بفرمایید چرا در اینجا باز حق زن ضایع شده مگه زن انسان نیست و .... مسأله ۶۳۵ پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر (۱) جایز نیست (۲). مسأله ۶۳۶ اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند یا اگر زن در عزای میّت صورت خود را بخراشد به طوری که خون بیاید (۱) یا موی خود را بکند (۲) باید (۳) یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را به پوشاند (۴) و اگر نتواند باید سه روز روزه بگیرد بلکه اگر خون هم نیاید بنا بر احتیاط واجب به این دستور عمل نماید.با سلام ، اگر تبعیض قایل شده اند حتما دلیلی داره که ما از درک برکات و نعمات آن عاجزیم .
در پاسخی اجمالی باید گفت که فقها براساس اسناد و مدارک موجود احکام شرعی را بیان کرده و در دوران غیبت با اصول و قواعدی که اهل بیت (علیهم السلام) آموزش داده اند پیش می روند که البته احتمال خطا نیز صددر صد منتقی نیست.
در این حکم برخی مراجع اصل آن را قبول ندارند و برخی احتیاط دارند که برخی وجوب و برخی استحباب در احتیاط دارند. با تفاوت هایی که در وجود اصیل زن و مرد هست اختلافاتی در احکام گوناگون آنها وجود دارد و نباید گمان کنیم عدالت جنسیتی این است که هرچه برای مرد آمده است برای زن هم باشد؛ بلکه تفاوتها و اختلافات زن و مرد در نوع خلقت و نیازها و تمایلات آنها لازمه اش تفاوت در احکام و مسایل مربوط به آنها می باشد که این نقطه قوت دین اسلام است و برخی تفکرات با نادیده گرفتن این اصل مهم با حرفهای به ظاهر زیبا و خلاف مصلحت واقعی زنان این تفاوتها را تبعیض و ظلم به زنان می دانند.
پاره کردن لباس در مرگ پدر و برادر جایز و در مرگ غیر پدر و برادر از نزدیکان براى مرد حرام است؛ لیکن براى زن، گروهى قائل به جواز شده اند. [۲]
[۳]
[۴]
برخى قدما پاره کردن لباس در مرگ پدر، مادر، برادر و دیگر نزدیکان و زن در مرگ شوهر را جایز دانسته اند، امّا آن را براى پدر در مرگ فرزند و شوهر در مرگ همسرش جایز ندانسته اند [۵]
اگر مردى در سوگ فرزند یا همسر خود گریبان چاک کند، کفاره قسم (اطعام ده فقیر یا پوشاندن لباس بر آنان و یا آزاد کردن یک بنده) بر او واجب مى شود. [۶]
۲.
↑ جواهر الکلام، ج۴، ص ۳۶۷- ۳۷۱.
۳.
↑ التنقیح (الطهارة)، ج۹، ص ۲۳۴- ۲۳۶.
۴.
↑ العروة الوثقی، ج۲، ص۱۳۱.
۵.
↑ الجامع للشرائع، ص ۴۱۸- ۴۱۹.
۶.
↑ جواهر الکلام، ج۳۳، ص ۱۸۶.
نکته دیگر این که بزرگانی که حکم به جواز داده اند یعنی دلیل قطعی بر حرمت نداریم و الا باز هم ترک آن را ترجیح داده و تشویقی به این کار وجود ندارد و یا روایات وارده را ممکن است از جهت دیگر اجازه دهنده دانسته اند.
دلیل said in امیدوارم استاد محترم لااقل یک
دوست بزرگوار! در این فضا نمی توانیم بحث تخصصی و فقهی انجام دهیم که لازمه اش گذراندن مقدمات علمی بسیاری است و این که یکی از دوستان وارد بحث شدند جای تقدیر دارد و قصد داشتم تا حدی وارد شوم ولی مسیری را اشتباه رفته ایم که باید درست شود که تبیین می کنم.سلام ، اگر ممکن است بفرمایید چرا نمیتوانیم به مباحث فقهی ورود کنیم و معنای عبارت "قصد داشتم تا حدی ..... که تبیین میکنم." چیست ؟ ممنونم
سلام ، ورود فقه به اموری که بر آن دلالت ندارد موجب تنزل جایگاه و نادیده گرفتن احکامی میشود که صدور آنها در راهنمایی و تشخیص فعل صحیح ضروری است. ضمن طلب سلامتی و عافیت برای همه' عزیزان و بستگان محترم چگونه میتوان از کسیکه عزیزی از دست داده انتظار داشت مطابق احکام و دستورات فقهی عمل نماید اساسا وجود اختلاف نظر در میان فقها در خصوص پاره کردن یا نکردن لباس موید این نکته است که انجام فعل به حالات روحی و میزان وابستگی و علاقه به متوفی و جایگاه او در میان بازماندگان برمیگردد و صدور حکم قطعی منطبق بافرضیات دین در این فقره ممکن نیست . مبنای صدور احکام فقهی هدایت انسان در گزینش و انجام فعلی است که در آن مخیر اما درصحت عمل خود دچار تردید است و لازم است با مراجعه به فقیه مطابق دستور او عمل نماید که در اینصورت عواقب احتمالی متوجه فقیه خواهد بود. ورود فقه به موضوع مطرح شده اگر ناظر بر حفظ حرمت پوشش زن و مرد مسلمان باشد توجیه دارد اما در مدیریت و الزام به انجام فعل بنظر نافذ نیست ممنون .
چرا نمیتوانیم به مباحث فقهی ورود کنیمبا سلام و آرزوی قبولی عزاداری ها منظور از عدم ورود به مباحث فقهی این است که ما مقلد هستیم و بعد از شناخت اصول دین و پایه های اساسی و باورها و عقاید آن و بعد از این که فهمیدیم خدای متعال حکیم و خیرخواه ما هست و صلاح و مصلحت دنیوی و اخروی ما را می خواهد لازم نیست دلیل تک تک احکام الهی را بدانیم و روشی را که برای دانستن حکم خدا بیان شده است را می پذیریم و اگر بخواهیم هر کدام از احکام را با عقل خویش بفهمیم مقلد عقل شخصی در همه امور می شویم و نه مقلد و تبعیت کننده از دین و شریعت الهی. بسیاری از مسایل دیگر هست که ناخواسته سوال از چرایی آن نمی کنید مثل علت دورکعتی بودن نماز صبح که متخصصین و دانشمندان علوم دینی با تلاش های متعدد خود و سالها درس خواندن و تحقیق به روش خاص خود به آن احکام الهی می رسند که ده سال درس تنها برای ورود به عرصه اجتهاد لازم است. شما برای قاضی و معلم و پزشک و ... دلیل حکمشان را نمی پرسید و به تشخیص آنها عمل می کنید. این راه نیز اگر کسی بخواهد تخصصی بفهمد و بخواند باز است و می تواند به درجه اجتهاد برسد نه این که فکر کند با برخی اطلاعات کلی و عقل خطاپذیر و محدود خود و یا با تکیه بر نکاتی در فضای مجازی و ... می تواند به راحتی احکام الهی را درک کند. لذا منظور این بود که این امور تخصصی هستند و مقدمات بسیاری لازم دارند برای علت یابی آنها و این که طبق اصولی که از شریعت جعفری بیان شده است کلیات و روش به دست آوردن احکام الهی بیان شده است و مجتهدین و مراجع متخصص آن را برای ما تبیین می کنند.
یکی از دوستان تا حدی با توجه به روایات وارد شده نکاتی را مطرح کردند که تا حدی بیان کننده روش اجتهاد می تواند باشد هر چند ممکن است اشکالاتی نیز داشته باشد که با توجه به این مباحث نیاز به ورود به این بحث دیده نشد و این که مبنای اولیه تقلید را که گاهی نادیده میگیریم ممکن است دقت نکنیم که هر حکمی را نباید با عقل خویش درک کنیم بلکه ما تابع شرع مقدس و مقلد هستیم.
البته اگر از دوستان افرادی در حوزه های علمیه هستند و یا در رشته های فقه و حقوق دانشگاه تحصیل می کنند می توانند در مسیر خویش راه مورد نظر را طی کنند لکن از آنجا که این فضا عمومی و مورد استفاده همه مردم هست نمی توان بحث های کاملا تخصصی را با افرادی با سطوح و درجات متفاوت و بعضا متضاد تبیین نمود.
چگونه میتوان از کسیکه عزیزی از دست داده انتظار داشت مطابق احکام و دستورات فقهی عمل نماید اساسا وجود اختلاف نظر در میان فقها در خصوص پاره کردن یا نکردن لباس موید این نکته است که انجام فعل به حالات روحی و میزان وابستگی و علاقه به متوفی و جایگاه او در میان بازماندگان برمیگردد و صدور حکم قطعی منطبق بافرضیات دین در این فقره ممکن نیستاگر کسی عزیزی از دست داد از نظر شما قابل قبول است که خودش را بکشد؟ می تواند ضرر جبران ناپذیر به خودش وارد کند؟ درست است که احساسات شخص جریحه دار شده است اما به کلی که عقل انسان در هنگام مصیبت از بین نمی رود. از قبل وقتی بداند که مثلا پاره کردن لباس کار جایز و درستی نیست و خلاف عقل و شرع است کار و فکر خود را کنترل کرده و به این سمت نمی رود و یا اطرافیان شخص او را کمک کرده و اجازه انجام کار ناشایستی مانند خودکشی را به او نمی دهند. صدور حکم روش خاص خود را دارد که بر فرضیات استوار نیست بلکه اصول و قواعدی دارد و گاهی نیز همراه احتیاط و روشهایی کلی است که در زمان غیبت فقیهی ادعا نمی کند که همه احکام من درست و صحیح قطعی است بلکه با توجه به روشی که از اهل بیت معصوم (علیهم السلام) به ما رسیده است و منابعی که در اختیار مجتهدین هست و ... فتوا می دهند که نیازهای کلی و اصلی ما را تامین می کند و گاهی به دلایلی مانند نرسیدن دلایل و منابع و احادیث درست و اشتباه و غرض ورزی و دشمنی و ... ممکن است حکم واقعی بیان نشود که البته خدا و امامان ما و مجتهدین را ماجور دانسته و وظیفه را انجام داده شده می دانند و اگر امر مهمی باشد از لطف و عنایت و حکمت خویش به نحوی اصلاح می کنند.
جمعبندی
پرسش:
در مسأله ۶۳۵ توضیح المسایل آمده است که پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر جایز نیست و در مسأله بعدی بیان شده است که اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند یا اگر زن در عزای میّت صورت خود را بخراشد به طوری که خون بیاید یا موی خود را بکند، باید یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را به پوشاند و اگر نتواند باید سه روز روزه بگیرد بلکه اگر خون هم نیاید بنا بر احتیاط واجب به این دستور عمل نماید.
آیا این تفاوت میان زن و مرد نیست که در مرگ پدر و برادر جایز است ولی در مرگ زن جایز نیست؟
پاسخ:
نکته اساسی و مهم در احکام شرعی این هست که قرار نیست دلیل واقعی احکام شرعی را بدانیم و همیشه با عقل شخصی خویش آن را کامل بفهمیم. اساسا توانایی عقل بشر بگونه ای است که نمی تواند همه احکام و ابعاد آن را درک کند و نکات احتمالی که بیان می شود فلسفه احکام و دلایل احتمالی است وگرنه به طور قطع نمی توان برای احکام شرعی دلیل به معنای مورد نظر عقلی مستقیم آورد. بله به طور غیرمستقیم دلیل عقلی داریم که خدای حکیم و عادل را تبعیت کنیم.
باید دین را درست و جامع بشناسیم و این که هر چقدر می خواهیم و می توانیم در اصول دین و اعتقادات سوال و شبهه بپرسیم و اشکالی هم ندارد ولی وقتی دین ثابت شد، می فهمیم که خدای حکیم و آگاه وجود داشته و مصالح و مفاسد ما را می داند و این که در دنیا و آخرت چه نیازهایی داریم و چه چیزهایی با توجه به نیاز و امکانات و ظرفیت هر کدام موجب سعادت و چه چیزی موجب بدبختی ما می شود.
اگر ما تسلیم هستیم و ایمان داریم نباید همه چیز را با عقل محدود بشری خود بسنجیم و هر حکمی از طرف خدا می آید، باید پذیرفته و تبعیت کنیم؛ نه این که بخواهیم همه احکام را با دلایل بررسی کرده و حتما طبق فهم خود در همه چیز قانع شویم.
ایمان یعنی باور به خدا و احکام الهی و اولیای پروردگار!
در پاسخ به سوال مذکور باید گفت که فقها براساس اسناد و مدارک موجود احکام شرعی را بیان کرده و در دوران غیبت با اصول و قواعدی که اهل بیت (علیهم السلام) آموزش داده اند پیش می روند که البته احتمال خطا نیز صددرصد منتفی نیست. مقداری از جواب نیز به بحث تخصصی و فقهی مربوط بوده که لازمه اش گذراندن مقدمات علمی بسیاری است.
در این حکم برخی مراجع اصل آن را قبول ندارند و برخی احتیاط دارند که برخی وجوب و برخی استحباب در احتیاط دارند. با تفاوت هایی که در وجود اصیل زن و مرد هست اختلافاتی در احکام گوناگون آنها وجود دارد و نباید گمان کنیم عدالت جنسیتی این است که هرچه برای مرد آمده است برای زن هم باشد؛ بلکه تفاوتها و اختلافات زن و مرد در نوع خلقت و نیازها و تمایلات آنها لازمه اش تفاوت در احکام و مسایل مربوط به آنها می باشد که این نقطه قوت دین اسلام است و برخی تفکرات با نادیده گرفتن این اصل مهم با حرفهای به ظاهر زیبا و خلاف مصلحت واقعی زنان این تفاوتها را تبعیض و ظلم به زنان می دانند.
نکته دیگر این که بزرگانی که حکم به جواز داده اند یعنی دلیل قطعی بر حرمت نداریم و الا باز هم ترک آن را ترجیح داده و تشویقی به این کار وجود ندارد و یا روایات وارده را ممکن است از جهت دیگر اجازه دهنده دانسته اند.