نااميدي و احساس دوري از خدا
تبهای اولیه
نااميدي و احساس دوري از خدا
سلام وقتتون بخیر
من یه ماهه تحت فشارشدید وسواس فکریم وسواس نجاستم دارم خیلی این مدت اتفاق بد برام افتاده وعادت به توهین ذهنی ام پیدا کردم سر کوچکترین چیزی افسردگی هم دارم از نظر دینی واعتقادیم در حد 50از 100م یعنی به همه چی اعتقاد دارم ولی به خاطر ناامیدی های گذشتم وهمین فشار های ذهنی توان ترک گناه ندارم کلااا همیشه هم ذهنم درگیره حتی توخواب یه مدته دنبال احکام دین توهمه چی هستم وخب یه سریاشو واقعا سخته برام در حد اعلی رعایت کنم مثل حجاب وموسیقی واینا همین اضافه شده به درگیری هام که چون نمیتونی رعایت کنی اینارو پس کافری دیگه.کلاهم به سخنرانی ها ومطالب دشمن شناسی علاقه دارم وچند روزی بود مطالبی راجع به شیطان پرستی تو اهنگا وفیلما میخوندم که باتوجه به اینکه به شدت عاشق فیلم دیدنم واقعا خیلی سخت بود برام یه طوریم بود قشنگ راه چاره نمیذاشت یعنی دنبال راه دررو بودم که خب باشه این فیلم بد جایگزین چی کنم دیدم پیدا نمیشه ینی رسما مخم داره میترکه این مدت وهمش تو ذهنم جنگه(یکی داره فحش میده به مقدسات،یکی میگه توکافری،یکی میگه خب تو این فیلمارو دوست داریا ته قلبت نمیتونی ام نبینی پس شیطان پرستی درصورتی که من فقط فیلم دیدنو دوست دارم نه شیطان لعینو) این طرف منی میمونم که تونماز خوندن خودمم موندم هنوز وواقعا الان توان ترک هرنوع فیلم وموسیقی ورعایت کامل حجاب و... رو ندارم یعنی اینقدر این مدت لعنت فرستادم به شیطان ودرود به مقدسات که گاهی وقتا قاطی میکنم اصلا جابه جا میگم ببخشید زیاد شد فقط خواستم یکم از شرایط ذهنیمو توضیح داده باشم قبل سوالم امروز یه لحظه تو جواب حرفای ذهنیم به زبون گفتم باشه اصلا من شیطان پرست(درصورتی که اصلا من از شیطان متنفررم وهمش لعنت میفرستم بهش)انگار از خستگی روحی گفتم(از بس این مدت سر وسواسام وترک علایقم فشار رومه) به 20ثانیه هم نکشید که تازه واقعااا فهمیدم چی گفتم(بخدا دنبال شیطان پرستی نبودم ونیستم هرگزانگار یکی هی بهت بگه تو بدی تو بدی توبدی بعد توام بگی باشه من بد) وحالمم داغووونه یعنی من از ولایت خدا خارج شدم؟هزاربار توبه کردم بخشیده میشم؟اگه از قصد گفته باشم باید چیکار کنم من بخشیده شم اخه؟اگه توبه کنم از ته قلبم از حرفم ولی خب نتونم کامل فیلم دیدنو ترک کنم بااینکه میدونم بده ینی توبم کامل نیس؟
برچسب:
سلام از اعتماد شما به این مرکز خیلی خرسندیم؛ مایه افتخار ماست که بتوانیم به شما کمک کنیم.
طبق توضیحاتی که ارائه دادید شما مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی شده اید و لازم است به صورت حضوری به یک مشاور متخصص در این زمینه مراجعه نمایید.
ببینید مهمترین عامل رفتار وسواسی؛ اضطراب می باشد و شما تازمانی که ریشه آن را به طور منطقی از بین نبرده اید؛ مقابله شما با رفتار وسواس فکری و عملی خیلی درد آور و سخت خواهد بود و نمی توان نتیجه گرفت.
با یک فردی که می تواند حامی شما باشد، از ایشان کمک بگیرید؛ بردار، خواهر یا یک دوست خوب؛ حتی پدر و مادر؛ در این زمینه می تواند به مشکل شما کمک کند و بهتر است برای درمان بتنهایی اقدام نکنید.
یکی از عوامل اضطراب؛ جهل و اطلاعات ناکافی و برداشت غلط در همه مسائل جاری زندگی و خصوصا در مباحث دنیاست که منشا رفتار وسواسی می تواند باشد؛ بنابراین شما باید رویکرد و مبنای فکری خودتان را هم تقویت کرده وهم با اراده قوی اصلاح کنید. تا زمانی که نگاه و باورتان صحیح و درست نباشد، شما نمی توانید مقابله مثبت و قدرتمندی از خودتان در مقابل رفتار وسواسی داشته باشید. باور درست را باید یاد بگیرید؛ اصلاح باور یک امر ضروری است. برای این کار؛ یکبار با پرسیدن از فرد متخصص و یکبار دیگر می توانید با مطالعه جامع اطلاعات کافی را بدست بیاورید. این عملکرد در تقویت باورها خیلی موثر واقع می شود.
وقتی ذهن یاد گرفت که صرف دیدن یک فیلم ربطی به باور ندارد، صرف تصور یک خیال گناه، گناهی نیست؛ دیگر شما در عالم ذهن راحت خواهید شد. بنابریان درگیری ذهنی هم دیگر عذاب آور نخواهد شد. نگاه درست در دین این است که فرد اگر در مقام واقع و حقیقت رفتار گناهی را انجام نداده، گناه و عذابی برای او نیست.
بنابراین شما باید این مبنا را در ذهنتان ثبت کرده و پیوسته مرور بکنید. این باور و منطق؛ ذهن شما را در مواقع درگیری خیلی آرام خواهد کرد. مطلب بعدی اینکه در رابطه بین خالق و مخلوق اگر بنده گناهی بکند؛ خالق متعال خیلی مهربان است و با یک توبه وپشیمان قلبی می بخشد؛ این منطق آموزه های دینی ماست. پس نگرانی و اضطراب اصلا معنی ندارد و لزومی ندارد که شما اینقدر به خودتان فشار بیاورید و بیش از حد نگران شوید. این باور یک منطق صحیح است و در مراحل درمان خیلی موثر واقع خواهد شد. وقتی باورها محکم شدند؛ اصلاح رفتار و درمان هم براحتی امکان پذیر خواهد شد.