وسواس و ترس بیماری!
تبهای اولیه
وسواس و ترس بیماری!
با سلام
مدتی ست از وسواس فکری رنج میبرم
وسواس خودبیمار پنداری،یه وقتایی یه اتفاقهایی میفته فکر میکنم مریض شدم ،مثلا سه سال پیش زن داداش دوستم براثر سرطان سینه فوت شدن،از اون زمان من مدام خودمو چک میکردم که نکنه من هم چنین بیماری داشته باشم،حتی کیست سینه گرفتم،سونو تشخیص داد کیست هست اما من باور نمیکردم،فکر میکردم سرطان هست؛یا مثلا توی فیلم یا خبری از بیماری ام اس میشنوم همش میگم نکنه من هم ام اس بگیرم،کافیه سر گیجه بگیرم میگم نکنه ام اس هست،همین یک ماه پیش برای درمان کیست زالو درمانی رفتم جایی که از هرنظر اعتبار داره،و بسیار تمییزه،من قبلها هم رفته بودم .یک ماه پیش که برای زالو درمانی رفتم یکی از پرستارهای اون مرکز تازه کار بود،بعد از زالو درمانی زخم من رو پانسمان کرد،گذشت دوهفته بعد یک شب ساعت دو یهو این فکر به ذهنم خطور کرد که نکنه چون پرستار تازه کار هست موقع پانسمان زخم من دستکشهایش را عوض نکرده و موجب انتقال بیماری ایدز به من شده است(برای پانسمان زخم هر بیمار دستکش ها را عوض میکنند)
و من الان بسیار ذهنم مشغول این فکر هست که من بیماری ایدز گرفته ام،وسواس فکری من را رها نمیکند
از شما خواهش میکنم کمکم کنین،حال خوشی ندارم
سپاسگزارم
برچسب:
مشکلی که از آن سخن به میان آورده اید می تواند یک ترس ساده از بیماری و یا یک اختلال روان شناختی به نام «خودبیمارپنداری» باشد.
اگر مسئله، یک ترس ساده از بیماری باشد، طبیعتاً باید بعد از یک معاینه ساده پزشکی و اطلاع از سلامت برطرف گردد، ولی اگر بعد از معاینه پزشکی و انجام آزمایشات همچنان ترس از بیماری در وجودتان وجود داشت احتمالِ اختلال «خودبیمارپنداری» تقویت می گردد.
«خودبیمارپنداری» به نوعی اشتغال ذهنی به ترس از بیمار بودن یا مبتلا شدن به بیماری جدید گفته می شود. این ترس هنگامی ایجاد می شود که بیمار نشانه ها یا کارکرد های بدنی را اشتباه تفسیر کند.
البته اين تصور خودبيمارانگارانه زماني بيماري و اختلال جدی روانی محسوب مي شود که حدود شش ماه از آغاز آن بگذرد و با وجود تأييد سلامت توسط پزشک، فرد همچنان بر بيمار بودن خود اصرار ورزد و در نهايت ترس از بيمار بودن، شخص را مدام به کلينيک ها و درمانگاه هاي مختلف جهت آزمايش و تجويز دارو کشاند.
خودبیمارانگارها همیشه دچار یک نوع وسواس فکری و ترس از یک بیماری جدی هستند. افراد خودبيمار انگار هميشه دچار اين وسواس هستند که در مورد عملکرد بدن خويش شک و ترديد دارند و احساسات و عواطف طبيعي مانند: ضربان قلب، عرق کردن و مسائل جزئي و غير طبيعي هم چون آب ريزش بيني، گلودرد ساده و يا جوش ها و دمل هاي کوچک را نشانۀ شرايط بد بيماري خود مي دانند.
البته خودبیمارانگارها از اختلالات زمینه ای دیگر نظیر: استرس، اضطراب و افسردگی نیز رنج می برند از این روی، برای درمان وسواس فکری و سایر اختلالات آنها، ابتدا بهتر است بیماری زمینه ای آنها به صورت جدی درمان شود و سپس «خودبیمارپنداری» آنها نیز بهبود می یابد.