عبدالوهاب کمکم کن
تبهای اولیه
سلام جناب عبدالوهاب
تاپيک مربوط به اقاي برقعي را خواندم ،کمي تحت تاثير قرار گرفتم ، ولي به جنابعالي نياز دارم تاشايد شما ثواب هدايت يک گمراه نصيبتان شود ومن را نيز مثل اقاي برقعي نجات دهيد !!!!
اما چون من زياد باتاريخ سر وکار دارم هر چه مي کنم بعضي مورد برايم حل نمي شود
اولي :درتاريخ نوشته در جنگ جمل اميرالمومنين وام المومنين با هم جنگيدند و18000نفر مسلمان و برادر از دو طرف کشته شدند ،نمي توانم قبول کنم که هر دوي آنان به صراط مستقيم بودند. طلحه وزبير وصحابه نزديک رسول خدا برروي خليفه مسلمين شمشير کشيدند و باعث خونريزي بين مسلمانان شدند ،در آن زمان شيعه وسني قبول دارند که علي عليه لاسلام خليفه به حق بوده، چطور مي شود بر اين کار جنابان عايشه ،طلحه و زبير اشکال وارد نکرد ،وآنان را زير سوال نبرد ،آيا راست است که آنان چون صحابه پيامبر بودند از طرف خدا چک سفيد داشتند وهر کاري مي کردند،آزاد بودند ،
يعني پيامبر آمده بود ،مردم آينده را به تقوا ، ترک آدم کشي و.....دعوت کند ولي صحابه خودش مستثني بودند!!؟
يعني ان اکرمکم عندالله اتقيکم براي آيندگان بود ؟!!
لطفا کمکم کنيد.
اولي :درتاريخ نوشته در جنگ جمل اميرالمومنين وام المومنين با هم جنگيدند و18000نفر مسلمان و برادر از دو طرف کشته شدند ،نمي توانم قبول کنم که هر دوي آنان به صراط مستقيم بودند.
سلام علیکم جمیعا
قرآنهای بر نیزه بانی این شد که شر باقی بماند ( بدون شک این فریبی شیطانی بود ) بارها نقاب عوض کند و نهایتا با آمیختن چند کلام الهی با شر شیطانی باعث انحراف شدند.
اینها مدعی دین شده اند و دیگران را متهم به کفر و شرک میکند.
ولی آنچه که در میان اینها نمیتواند تغئیر کند نفس پلید است.
نفسی که آنها را به جنایت و فسق میکشاند و این جنایات و فسق را نمی بینند که هیچ
آنرا تقدیس هم میکنند.
چراکه بنا بر اعتقادات منحرف آنرا فی سبیل الله پنداشته اند .
و این باعث ناراحتی است که بنده ای خدا را میطلبد ولی اسیر مفاهیم غلط شده.
یاحق
با سلام
افراد با انتخاب راه حق حق شناخته مي شوند نه اينكه حق و حقيقت با افراد بلكه حق و حقيقت معيار ثابتي اند كه افراد با انتخاب آن ها حق جو و با انحراف از آنها منحرف مي شوند.
همانطور كه دوستانم قبلا گفتن امثال برقعي براي ما معيار حقانيت نيستن بلكه عقل و انديشه ي افراد با استدلال به سوي حق و حقيقت ميرود.
به قول دوستان آقاي عبدالوهاب برهان ارايه بدن بهتر از حرف هاي بي بند و پايه هست.
به قول دوستان آقاي عبدالوهاب برهان ارايه بدن بهتر از حرف هاي بي بند و پايه هست
سلام علیکم جمیعا
اتفاقا من یکی از کلیپهائیکه ایشان معرفی کردند رو دیدم که متعلق به شبکه موسوم به نور بود.
ایشان رد باب قسم خوردن به اولیاء صحبت میکردند و نحوه دلیل آوردن ایشان توجیهی و فتوائی بود نه استدلالی .
شما در پاسخگوئی استدلالی با اشاره و استناد به موارد مورد اتفاق در سندیت مطلبی را پاسخ میدهید و برای همه این مسئله قطعیت دارد .
ولی در بحث توجیهی شخص توجیه کننده که سندی را برای ارائه معرفی نمیکند یا ندارد که معرفی نماید لذا کلمتی را برای توجیه ( چه حق باشد چه ناحق ) ارائه میدهد.
ایشان هنوز موضوع قسم خوردن را حل نکرده فتوی صادر هم میکند.
خدا به همه چیز میتواند قسم بخورد چون در دسترس اوست! بنده نمیتواند قسم بخورد چون در دسترس او نیست!
(جریان رد قسم خوردن و مرده دانستن مردگان و ناشنوا و نابینا بودنشان در وهابیت دلیل خاصی دارد که شنیدنی است ولی اینجا جایش نیست.)
نحوه بحث ایشان بیانگر خیلی مطالب است.
ببینید در بین همه اقشار کسانی هستند که بر اساس بغض و کینه یا طمع یا هر چیز دیگری حتی از دین خود بر میگردند.
لذا انسان اگر حقائق را در زندگی خود و در دین خود بیابد دیگر مذهب و دینش بستگی به تائید یا رد از طرف دیگران ندارد چراکه آنچه که یافته بر اساس حق بوده لذا کلامی برتر از کلام حق وجود ندارد.
یاحق
سلام جناب عبدالوهاب
تاپيک مربوط به اقاي برقعي را خواندم ،کمي تحت تاثير قرار گرفتم ، ولي به جنابعالي نياز دارم تاشايد شما ثواب هدايت يک گمراه نصيبتان شود ومن را نيز مثل اقاي برقعي نجات دهيد !!!!
اما چون من زياد باتاريخ سر وکار دارم هر چه مي کنم بعضي مورد برايم حل نمي شود
اولي :درتاريخ نوشته در جنگ جمل اميرالمومنين وام المومنين با هم جنگيدند و18000نفر مسلمان و برادر از دو طرف کشته شدند ،نمي توانم قبول کنم که هر دوي آنان به صراط مستقيم بودند. طلحه وزبير وصحابه نزديک رسول خدا برروي خليفه مسلمين شمشير کشيدند و باعث خونريزي بين مسلمانان شدند ،در آن زمان شيعه وسني قبول دارند که علي عليه لاسلام خليفه به حق بوده، چطور مي شود بر اين کار جنابان عايشه ،طلحه و زبير اشکال وارد نکرد ،وآنان را زير سوال نبرد ،آيا راست است که آنان چون صحابه پيامبر بودند از طرف خدا چک سفيد داشتند وهر کاري مي کردند،آزاد بودند ،
يعني پيامبر آمده بود ،مردم آينده را به تقوا ، ترک آدم کشي و.....دعوت کند ولي صحابه خودش مستثني بودند!!؟
يعني ان اکرمکم عندالله اتقيکم براي آيندگان بود ؟!!
لطفا کمکم کنيد.
سلام آقا عماد
خَتَمَ اللّهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَعَلَي سَمْعِهِمْ وَعَلَي أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (7) بقره
خدا بر دل ها و گوش های آنان مهر نهاده، و بر چشم هایشان پرده ای افکنده شده، و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
[FONT=Times New Roman]
با این حال شما اگر فرصت داشتی این تاپیک رو بخون انشاالله جواب همه سوالاتت را میگیری:
سلام علیکم جمیعااتفاقا من یکی از کلیپهائیکه ایشان معرفی کردند رو دیدم که متعلق به شبکه موسوم به نور بود.
ایشان رد باب قسم خوردن به اولیاء صحبت میکردند و نحوه دلیل آوردن ایشان توجیهی و فتوائی بود نه استدلالی .
شما در پاسخگوئی استدلالی با اشاره و استناد به موارد مورد اتفاق در سندیت مطلبی را پاسخ میدهید و برای همه این مسئله قطعیت دارد .
ولی در بحث توجیهی شخص توجیه کننده که سندی را برای ارائه معرفی نمیکند یا ندارد که معرفی نماید لذا کلمتی را برای توجیه ( چه حق باشد چه ناحق ) ارائه میدهد.ایشان هنوز موضوع قسم خوردن را حل نکرده فتوی صادر هم میکند.
خدا به همه چیز میتواند قسم بخورد چون در دسترس اوست! بنده نمیتواند قسم بخورد چون در دسترس او نیست!
(جریان رد قسم خوردن و مرده دانستن مردگان و ناشنوا و نابینا بودنشان در وهابیت دلیل خاصی دارد که شنیدنی است ولی اینجا جایش نیست.)
نحوه بحث ایشان بیانگر خیلی مطالب است.
ببینید در بین همه اقشار کسانی هستند که بر اساس بغض و کینه یا طمع یا هر چیز دیگری حتی از دین خود بر میگردند.
لذا انسان اگر حقائق را در زندگی خود و در دین خود بیابد دیگر مذهب و دینش بستگی به تائید یا رد از طرف دیگران ندارد چراکه آنچه که یافته بر اساس حق بوده لذا کلامی برتر از کلام حق وجود ندارد.
یاحق
آقای بینا
شما که تا دیروز میگفتی اگه میتونی یه فایل صوتی از ایشان بزار - وهابی ها فایلهای صوتی ایشان را قایم کردن و هیچ سند واقعی از ایشان وجود ندارد و ...
حالا که صد تا سند بهتون نشون دادم باز هم...
آقای بیناشما که تا دیروز میگفتی اگه میتونی یه فایل صوتی از ایشان بزار - وهابی ها فایلهای صوتی ایشان را قایم کردن و هیچ سند واقعی از ایشان وجود ندارد و ...
حالا که صد تا سند بهتون نشون دادم باز هم...
با سلام
خوب حالا که چی جناب وهابی!!؟
سخنی دارید جواب دوستان را لطف کنید!!
اینهم یک سوال دیگه
صحيح است كه عده اى از صحابه كرام، جزء خوارج بوده و طبق حديث پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ آنان كافر(1) و جزء سگهاى جهنم هستند.(2)
1. ابن ماجه، المقدمة، ب 12 ص 62 ح 176.
2. مسند احمد 14 ـ 355ـ الخوارج كلاب اهل النار.
آيا صحيح است كه بعضى از اصحاب پيامبر جزء منافقان بوده و هرگز وارد بهشت نمى شوند؟ در صحيح مسلم از پيامبر اكرم آورده است: في أصحابي إثناعشر منافقاً، فيهم ثمانية لا يدخلون الجنة حتى يلج الجمل في سمِّ الخياط...1
1-صحيح مسلم 8: 122 ـ كتاب صفات المنافقين ـ مسند احمد 4: 320 البداية والنهاية 5: 20.
[FONT=verdana]با سلام
[FONT=verdana]خوب حالا که چی جناب وهابی!!؟
[FONT=verdana]سخنی دارید جواب دوستان را لطف کنید!!
[FONT=verdana]ب[FONT=verdana]یا اینهم یک سوال دیگه
[FONT=verdana]صحيح است كه عده اى از صحابه كرام، جزء خوارج بوده و طبق حديث پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ آنان كافر(1) و جزء سگهاى جهنم هستند.(2)[FONT=verdana]1. ابن ماجه، المقدمة، ب 12 ص 62 ح 176.
[FONT=verdana]2. مسند احمد 14 ـ 355ـ الخوارج كلاب اهل النار.
خیر صحیح نیست :khandeh!:
خیر صحیح نیست :khandeh!:
آيا صحيح است كه ، ابوبكر(رضي الله عنه) را از پيامبر اكرم بالاتر مى دانيد؟ و مى گوئيم كه زنى نزد پيامبر آمده و گفت خواب ديدم درختى كه در خانه ام هست شكسته، پيامبر فرمود شوهرت مى ميرد.، او ناراحت شد و از محضر حضرت بيرون آمد و در راه ابوبكر را ديد و خواب را براى او تعريف كرد. ابوبكر گفت: شوهرت از سفر باز مى گردد. همانطور هم شد، آن زن روز بعد به عنوان گلايه نزد پيامبر آمد و اعتراض كرد، ناگهان جبرئيل نازل شد و گفت: خدا شرم دارد از اينكه دروغ بر زبان ابوبكر صديق جارى كند، يعنى بر زبان پيامبر دروغ جارى بشود تا مبادا شخصيت ابوبكر زير سؤال برود.1 يا محمد! الذي قلته هو الحق، ولكنَّ لمّا قال الصدّيق إنّكِ تجتمعين به في هذه الليلة. إستحيا اللّه منه أن يجري على لسانه الكذب لانه صديقٌ فأحياه كرامة له.»
1-نزهة المجالس 2: 184.
رضا جان
شما یه جمله هم از قرآن بیار برادر
حداقل هر دوتامون روی درستی اون اتفاق نظر داریم.
اینهایی رو که میگی نه من و نه هیچ یک از اهل سنت قبول نداریم و به قول معروف آب در هاون کوبیدنه.
کتاب شما قرآنه یا نزهه المجالس!!!
رضا جانشما یه جمله هم از قرآن بیار برادر
حداقل هر دوتامون روی درستی اون اتفاق نظر داریم.
اینهایی رو که میگی نه من و نه هیچ یک از اهل سنت قبول نداریم و به قول معروف آب در هاون کوبیدنه.
کتاب شما قرآنه یا نزهه المجالس!!!
با سلام
اگرشما قرآن را قبول دارید
ملاک ها و ضوابط مراجعه به قرآن چيست ؟
سلام آقا عماد خَتَمَ اللّهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَعَلَي سَمْعِهِمْ وَعَلَي أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (7) بقره خدا بر دل ها و گوش های آنان مهر نهاده، و بر چشم هایشان پرده ای افکنده شده، و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست. با این حال شما اگر فرصت داشتی این تاپیک رو بخون انشاالله جواب همه سوالاتت را میگیری
من هر چه گشتم در آن تاپيك جوابم را نيافتم ،خواهش مي كنم جواب سوال مرا مختصر درهمين تاپيك بدهيد،و بر من منت نهاده و مرا نيز هدايت نماييد
از توهين هم بپرهيزيد، سوال من ساده است ،در بين ام المومنين وامير المومينن 18000نفر كشته شده آيا مي شود هر دو حق باشند،اگر جواب ندادي يعني جواب نداري و دنبال عوام فريبي هستي
سوال دوم: معاويه طبق بعضي از نظر ها جزء صحابه پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم است ،كاتب وحي هم كه است !خال المومنين هم كه است ،اين آقا با خليفه زمانش جنگيده ،چهار سال جنگ صفين را بر علي عليه السلام تحميل كرد ،چطور مي شود اميرالمومنين وخال المومنين!!!! بجنگند وهر دو بر صراط مستقيم باشند منتظر جواب هستم ارجاع ندهيد شما كه 30صفحه از كتاب برقعي گذاشته ايد،قطعا مي توانيد چند سطر جواب من ر ادر همين تاپيك بگذاريد
آقاي عبدالوهاب سوالات ديگري هم دارم كه انشاءالله پس از جواب شما آنها را مطرح مي كنم ،ضمنا ختم الله علي قلوبهم براي كسي كه مي خواهد هدايت شود از طرف هادي شايشته نيست ، اين روش مولاي من اميرالمونين است ، اقاياني شلاق بدست را نمي دانم روششان با هدايتخواه چه بوده
اینهایی رو که میگی نه من و نه هیچ یک از اهل سنت قبول نداریم و به قول معروف آب در هاون کوبیدنه.
قصد ورود به بحث شمار اندارم فقط خواستم بگويم كه آقاي عبدالوهاب ، مگر شما در تاپيك عوام فريبانه چند صفحه از كتاب برقعي گذاشتيد ماقبول داريم ، ولي با اين حال جواب سوالهايم يادت نرود
نوشته اصلی از عبد الوهاب[quote=. خیر صحیح نیست [/quote]
با سلام
ایشان این چیز ها رو قبول ندارند. هر چند در صحیح بخاری و مسلم و ابن ماجه باشد.
آخه می دونید ایشان فقط قرآن را قبول دارند. تقلید هم نمی کنند.
قصد ورود به بحث شمار اندارم فقط خواستم بگويم كه آقاي عبدالوهاب ، مگر شما در تاپيك عوام فريبانه چند صفحه از كتاب برقعي گذاشتيد ماقبول داريم ، ولي با اين حال جواب سوالهايم يادت نرود
با سلام
عماد عزيز حالا كه عبدالوهاب از كمك به ماها عاجزند چطور يك تايپيك بذارين با اين تيتر كه عبدالوهاب بيا كمكت كنم .
نظرتون چيه؟
[indent][indent][indent][indent]شما یه جمله هم از قرآن بیار برادر حداقل هر دوتامون روی درستی اون اتفاق نظر داریم. اینهایی رو که میگی نه من و نه هیچ یک از اهل سنت قبول نداریم و به قول معروف آب در هاون کوبیدنه. کتاب شما قرآنه یا نزهه المجالس!!!
لطفا این آیه:
و برخى از باديهنشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عدهاى] بر نفاق خو گرفتهاند تو آنان را نمىشناسى(به منافق بودن) ما آنان را مىشناسيم به زودى آنان را دو بار عذاب مىكنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مىشوند (
توبه
یا این آیه را توضیح دهید:
برخى از] باديهنشينان گفتند ايمان آورديم بگو ايمان نياوردهايد ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كردههايتان چيزى كم نمىكند خدا آمرزنده مهربان است حجرات
ویا :
برخى از آنان در [تقسيم] صدقات بر تو خرده مىگيرند پس اگر از آن [اموال] به ايشان داده شود خشنود مىگردند و اگر از آن به ايشان داده نشود بناگاه به خشم مىآيند (۵۸توبه)
[/indent][/indent][/indent][/indent]
چطور يك تايپيك بذارين با اين تيتر كه عبدالوهاب بيا كمكت كنم . نظرتون چيه؟
سلام موافقم ولي کمي صبر کنيم ،شايد جواب داد
جناب عبدالوهاب من منتظرم براي هدايت
سوال سوم
ما که در آستانه هدايت هستيم ،از بزرگان شما شنيده ام که صحيح بخاري بعد از قران معتبرترين کتاب شماست، نمي دانم شما هم حرف بزرگانتان را قبول داريد ياهر جا به ضررتان تمام شود نه؟
در اين کتاب معتبر آمده
حدثنا أبو الوليد حدثنا ابن عيينة عن عمر و ابن دينار عن ابن أبى مليكة عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني».
صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليهوسلم . و4/219، (ص 717، ح 3767) كتاب فضائل الصحابة، ب 29 ـ باب مَنَاقِبُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ
ودر جاي ديگر اين کتب معتبر آمده :
فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتى توفيت.
صحيح البخارى: 4/42، ش 2862.
من روايت دوم را معني نمي کنم که خداي نکرده ب هابابکر اهانت نشود
سوال من اين است اين دو روايت چطور باهم جمع مي شود
يعني بخاري آنوقت که اين احاديث را مي نوشته قبول داشته که پيامبر از ابابکر راضي نبود يا به علت بزرگي کتاب يادش رفته اول چه نوشته ،يا اينکه نمي دانسته بعدا کامپيوتر مياد ،سي دي مياد ،و کساني فورا اينها را کنا يکديگر قرار مي دهند ونتيجه گيري مي کنند
علي اي حال جواب شما چيست جناب عبدالوهاب
سوال چهارم
11.التراتيب الاداريهج1ص269
12.العقدالفريد ج1ص 14
13.مسنداحمد ج5 ص347
14. الاستيعاب ج3ص397
15. اسدالغابه ج5 ص386
َ
بعضي مورد برايم حل نمي شود اولي :درتاريخ نوشته در جنگ جمل اميرالمومنين وام المومنين با هم جنگيدند و18000نفر مسلمان و برادر از دو طرف کشته شدند ،نمي توانم قبول کنم که هر دوي آنان به صراط مستقيم بودند. طلحه وزبير وصحابه نزديک رسول خدا برروي خليفه مسلمين شمشير کشيدند و باعث خونريزي بين مسلمانان شدند ،در آن زمان شيعه وسني قبول دارند که علي عليه لاسلام خليفه به حق بوده، چطور مي شود بر اين کار جنابان عايشه ،طلحه و زبير اشکال وارد نکرد ،وآنان را زير سوال نبرد ،آيا راست است که آنان چون صحابه پيامبر بودند از طرف خدا چک سفيد داشتند وهر کاري مي کردند،آزاد بودند ، يعني پيامبر آمده بود ،مردم آينده را به تقوا ، ترک آدم کشي و.....دعوت کند ولي صحابه خودش مستثني بودند!!؟ يعني ان اکرمکم عندالله اتقيکم براي آيندگان بود ؟!! لطفا کمکم کنيد.
عبد الوهاب!
ما هم منتظریم جواب شما را بشنویم.
من تعجب میکنم!!!!!
یعنی شما هیچ کس را ندارید تا بتواند به ما کمک کند ومشکلات ما را حل کند؟
در قدیم ما وشما نه یکدیگر را می دیدیم ونه می توانستیم در یک محفل دوستانه با هم مناظره کنیم واین گفتگوها خیلی کم اتفاق می افتاد .
امروز به برکت علم و فن آوری فاصله ها کم شده وکتابهای فراوان روی شبکه در اختیار ماست . پس برای رفع مشکلات موقعیت خوبی است .شما ورفقایتان کجایید؟
جناب عبد الوهاب کجایی
یامرا ببر به مذهبت یا بیا به مذهب ما
سوالات دیگری هم دارم اگر نیایی تاپیکی می زنم که
عبد الوهاب بیا کمکت کنم !!!!!!!
با سلام و عرض ادب
حالا كه بحث سوال كردن از عبدالوهاب است در مورد اين عكس هم كه مناسب همين ايام است اگر جوابي دارند بفرمايند تا به ما هم كمكي كرده باشند در هدايت.
درتوضیح عکس بالاکه دوست عزیزمان جناب عمار گذاشته اند عرض می شود
درتاریخ طبری ج 2 ص 619و تاریخ یعقوبی ج2ص 137و تاریخ مسعودی ج2ص 194و طبرانی در المعجم الکبیر ج2 ص 62 وابن ابی الحدیدشرح نهج البلاغه ج2ص46و متقی هندی در کنزالعمل ج5ص 631آورده اندکه
ابابکر در اواخر عمر خود از سه چیز اظهار پشیمانی کردیکی از آن سه چیز این بود
فوددت انی لم اکشف بیت فاطمه
دوست داشتم که من هرگز به خانه فاطمه یورش نمی بردم
این اعترافی است که خلیفه اول در اواخر عمرش می کند ،مگر ابابکر چه کرده بود که پشیمان بود ؛مگر سفارش قران وپیامبر را درباره اهل بیت نشنیده بود ؟!!!
اگرنشنیده بوده چه خلیفه ای بود که یک بار قران را نخوانده بود اگر شنیده بود چرا بر خلاف قران عمل کرد
وسوال آخراینکه چرا بعد از ان نویسندگان این اعتراف را تحریف کردند ؛ببینید!!!!!
اما ابوعبید متوفای 224ه ق صاحب کتاب الاموال و حمید بن زنجویه متوفای 251ه ق در کتاب الاموال خود با تحریفاتی به اعتراف که می رسند می نویسند
فوددت انی لم اکن کذاو کذا
چرا؟اگر ابابکر نگفته پس چرا به جای رد آن را تحریف می کنند اگر گفته کجایش به ضررشان تمام می شده که مجبوربه تحریف شده اند
عبد الوهاب چرا؟؟؟؟؟؟؟؟