علت تفاوت در احکام جنسی در مرد و زن؟!

تب‌های اولیه

136 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال


من چند نکته رو تذکر بدم، دوستانی که تاپیک
«فقه و چالش های معاصر» رو خوندن می دونن که حقیر در بحث عقلگرا شدن فقه معنای خاصی رو از عقل مراد می کنم، اولا این عقل عقل دینیه و نه عقل سکولار، یعنی در گفتگو و تعامل با متن دینی و در ارتباط با ریشه های فطری خودشه، ثانیا عقلی که قراره در بازاندیشی «تفصیلی» این احکام مشارکت داده بشه عقل من و امثال من نیست، بلکه عقول جمعی نخبگان فقهی و حقوقیه که سالها در این وادی تامل کردن و با چم و خم کار آشنا هستند، آنچه عقل ما آدمای غیر متخصص اجمالا تشخیص می ده اینه که این احکام اشکال دارن، اما اینکه مناسبترین احکام، و بطور خاص مناسبترین احکام برای زمانه ی ما، تفصیلا چیه در صلاحیت ما نیست و این روشنه...


با توجه به پست های بعضی از خانم ها و صلوات ها، ظاهرا بعضی از خانم ها از موضع غالب فعلی فقه ما دفاع می کنن، من از همه ی خانم هایی که از این وضع دفاع می کنن، بخصوص از سرکار آذربانو و سرکار عرشیان و سرکار روشنا سوالی شبیه سوالی که از جناب حامد پرسیدم رو تکرار می کنم، امیدوارم ایشان صادقانه تر از جناب حامد پاسخ بدن:

جناب حامد سوالی از شما دارم امیدوارم صادقانه و منصفانه پاسخ بدین، برای یک لحظه هر نوع ربط و نسبت این مطلب با دین و فهم دینی تعدادی از فقها رو کنار بذارین و برکنار از این ربط و نسبت ها تنها و تنها خود این مطلب رو از حیث عقلی صادقانه و منصفانه مورد قضاوت قرار بدین:
مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...
خب حاصل این تامل چیه؟ آیا اگه این مطلب رو در نظام فکری دیگه ای می دیدین، مثلا دین بودایی، اون رو تقبیح نمی کردین؟...

ولي در اين وسط حق نفقه و مهريه ي زن رو هم مطرح كرده كه طلاق ظالمانه و بدون عذر را به حداقل می رسونه ؛

با سلام:Gol:

ماه بانوی عزیز
چرا راه دور برویم؟؟!!
همین شهر قم را میگم!
90% از طلاق هایی که در قم اتفاق افتاده با بخشیدن مهریه همراه بوده...
چرا؟؟
حتما فکر میکنید عاشق چشم و ابروی شوهرانشون بودند!!!
اگر اینگونه بود چرا طلاق؟؟!!!

یکی از دلایلش اینه که اگه مرد ها بخوان اقدام به طلاق بکنند موظف هستند که همه ی مهریه را بدهند (جدا از اینکه اگر مهریه بالا باشد سقف برایش در نظر میگیرند و یا قسطی میکنند!!!)

پس بیشترشون اینجور مواقع زن را در فشار های روحی و جسمی قرار میدهند تا یا به طلاق توافقی راضی بشوند یا مهریه را ببخشند!
اگر هم کمی جنس خراب باشند (انشا الله خدا قسمت هیچ مسلمون و نامسلمونی نکنه!) با فشارهای روحی و روانی و جسمی و جنسی با کوچکترین بهانه حکم عدم تمکین میگیرند و تمام!!!
اگر هم مهریه کم باشه که دیگر نیازی به فیلم بازی کردن نیست و راحت زن را طلاق میده!

و فرض کنید که مرد خدا شناسی بود و خواست همه ی مهریه را بدهد اما قسطی...
فرض کنید حداقل مهریه 240 تا سکه باشه , ماهی 1 سکه
اگر خانم هم به طور فرض 30 سالشون باشه انشاء الله تولد 50 سالگیشون حقشون را به طور کامل دریافت میکند!!!!

خانم های ایرانی مظلوم تر از این حرفها هستند که بخوایم فکر کنیم مهریه سلاحه واسشون...
چون اکثر خانم ها مجبور به بخشش مهریه شون میشن....

اولاً خيلي تعجب مي كنم كه در مقابل فقها و مراجع عظام كه تمام عمر خودشون رو در راه استنباط و استخراج احكام الهي صرف كردند و تحويل ما دادند اينجور سينه سپر مي كنيم و مخالفت مي كنيم

آذر بانوی عزیز فقها و مراجع که معصوم نیستند که حکمشون را مانند قرآن چشم بسته بپذیریم!

آنچه عقل ما آدمای غیر متخصص اجمالا تشخیص می ده اینه که این احکام اشکال دارن، اما اینکه مناسبترین احکام، و بطور خاص مناسبترین احکام برای زمانه ی ما، تفصیلا چیه در صلاحیت ما نیست و این روشنه...

===================


ضمن اينكه در كنار اين حق، تاكيدات فراوان در مورد تكريم و گراميداشت حقوق زنان كرده

چه کنیم که مسلمان دیدیم و مسلمانی ندیدیم!

اگر مرد كوچكترين ظلمي به همسرش بكنه هم در اين دنيا و هم در آخرت چوبش رو ميخوره

بدبخت شدن یک انسان قابل چشم پوشی نیست...
با توجه به مشکلات بسیار خانم ها بعد از طلاق و نگاه های بد جامعه و افراد جامعه به خانم های مطلقه... ...

با توجه به پست های بعضی از خانم ها و صلوات ها، ظاهرا بعضی از خانم ها از موضع غالب فعلی فقه ما دفاع می کنن، من از همه ی خانم هایی که از این وضع دفاع می کنن، بخصوص از سرکار آذربانو و سرکار عرشیان و سرکار روشنا سوالی شبیه سوالی که از جناب حامد پرسیدم رو تکرار می کنم، امیدوارم ایشان صادقانه تر از جناب حامد پاسخ بدن:




این خانم ها به سوال رنگی شده در مطلب پایین هم پاسخ بدن:


بعضی از دوستان اشکال کردن که باید در برابر حکم خداوند تسلیم بود، اتفاقا تمام حرف ما همینه که حکم خداوند سبحان چیه، و بطور خاص حکم خداوند سبحان برای زمانه ی ما، آیا احکامی که با تعالیم اخلاقی متعالی دین مبین تعارض دارن و زمینه ی هزار و یک جور سوءاستفاده و ظلم به زنان رو توسط مردانی که در این جور جاها دچار لغزشهایی می شن و کم هم نیستند فراهم می کنن احکام خداوند متعالند؟، این رویه ی کش دار و مریضی که فقه ما گرفتارشه حاصلی جز وهن دین مبین نداره...

نقله که ارباب و نوکری در سفری مجبور شدن در وسط بیابون اطراق کنن، شب سرد بود، ارباب هم از سرما شکایت می کرد، نوکر گفت که ارباب بجز پالان خر چیزی نداریم که بندازی رو خودت!، ارباب هم آروم گفت خودشو بیار ولی اسمشو نیار!...

همچنانکه در همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» هم اشاره کردم، حکایت حال امروز ما تا حدی حکایت همین مثله که خودشو بیار ولی اسمشو نیار!، یعنی این رویه ای که مورد نظر ماست، اگر چه اندک، ولی تا حدی داره در حقوق و قانون فعلی ما (و نه جریان غالب فقه) پیاده میشه، اما یه جورایی بی سر و صدا!، در این تعارض های بین موضع فقهی مشهور و موضع فعلی حقوق و قانون، از موضع حقوق و قانون فعلی روشنه که حکم فقه ما در اون حوزه ایراد داره و حکم حقوقی و قانونی برای شرایط فعلی مناسبتره...

بذارین از همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» مثالی بزنم(قابل توجه خانم ها!:Labkhand:)، مشهور فقها اینه که مرد بدون نیاز به اذن همسر اول می تونه همسر دوم اختیار کنه و اگه فقیهی شرط اذن همسر اول رو مطرح کنه عده ای ... با برچسب بدعت بیچارش می کنن و آبرو براش نمی ذارن!، این در حالیه که در قانون به جز مواردی خاص مرد برای ازدواج مجدد نیاز به اذن همسر اول داره، در اینجا بی سر و صدا رویه ای شبیه رویه ی مورد نظر ما اجرا شده، ولی اگه اسمشو بیاریم قاطبه ی فقها، که از «عقلانیت دینی» فاصله گرفتن، به نحو رادیکال روبروش می ایستند!، و کسانی هم که به خودشون مجال تامل در این مسائل رو نمی دن با تبعیت از این رویه و حمایت از اون به ادامه ی این رویه کمک می کنن...



همینطور راجع به این مطلب هم تامل کنین که بنا به مبنای شما، در تعارضهای میان مشهورات فقهی و قانون فعلی، پیگیری مشهورات فقهی درست تره یا قانون فعلی، چون مثال زدن از موضوع اصلی تاپیک ناجوره!:Labkhand: بذارین از همین مطلب بالا مثالی بزنم، قبلش تذکر بدم که صحبت من در اینجا راجع به الان و جامعه ی الان ماست، نه چهارده قرن قبل و جامعه ی کاملا متفاوت اون موقع، به هر ترتیب، با فرض متاهل بودن شما، اگه به فرض شوهرتون بخواد بدون هیچ دلیل موجهی همسر دومی اختیار کنه، آیا از مشهورات فقهی تبعیت می کنین و در برابر آنچه حکم خداوند در زمانه ی ما خوانده میشه یک کلمه حرف نمی زنین بلکه فراتر از اون از اون استقبال هم می کنین، یا از ابزارهای حقوقی ای که قانون فعلی در اختیارتون قرار می ده استفاده می کنین؟، تحلیل خودم اینه که پیگیری مشهورات فقهی با مبنای شما سازگارتره و باید کار اول رو بکنین!:Labkhand:...


با توجه به پست های بعضی از خانم ها و صلوات ها، ظاهرا بعضی از خانم ها از موضع غالب فعلی فقه ما دفاع می کنن، من از همه ی خانم هایی که از این وضع دفاع می کنن، بخصوص از سرکار آذربانو و سرکار عرشیان و سرکار روشنا سوالی شبیه سوالی که از جناب حامد پرسیدم رو تکرار می کنم، امیدوارم ایشان صادقانه تر از جناب حامد پاسخ بدن


با سلام و احترام

با توجه به اينكه :

اولاً : با توجه به كم بودن اطلاعات بنده و چالش برانگيز بودن بحث نمي تونم از روي دل نظر بدم .

ثانياً : بنده در اين تاپيك يك پست زدم و همون اول هم عرض كردم به دلايلي خيلي دوست ندارم در چنين مباحثي شركت كنم ، پس حتي الامكان سعي مي كنم خواننده باشم و نظر شخصي ندم .

ثالثاً : خيلي چيزها رو نميدونم و بعضي چيزا رو نمي تونم و نبايد بنويسم ...

رابعا ً : بحث بين كاربران بدون حضور كارشناسان و نظرات ديني معمولا به جز بالا رفتن تعداد صفحات تاپيك نتيجه خاصي نداره ؛

...

والسلام علي من اتبع الهدي ؛

و به صورت طبیعی تمایل به آن در صورت اختلاف از ناحیه زن بیشتر از مرد است .


با سلام

درسته ودر تایید سخن شما بگم که :

شما فکر میکنید که اگر حق طلاق دست خانما بود روزی چند بار شوهرانشونو طلاق میدادن !


خانم های ایرانی مظلوم تر از این حرفها هستند که بخوایم فکر کنیم مهریه سلاحه واسشون...
چون اکثر خانم ها مجبور به بخشش مهریه شون میشن....

با سلام و احترام خدمت هدي عزيز

بنده عرض نكردم مهريه سلاح زن هست !

عرض كردم مهريه مي تونه جلوي طلاق ظالمانه و بدون عذر رو بگيره .

از اينجور افراد هم ديدم كه مهريه شون رو بخشيدند و طلاق گرفتند ، ولي الان از اصل جدايي و طلاق بسيار پشمونند ...

بله ، براي كسي كه بخواد ظلم كنه هيچ چيزي جلوگيرش نيست (چه زن و چه مرد فرقي نمي كنه)


آذر بانوی عزیز فقها و مراجع که معصوم نیستند که حکمشون را مانند قرآن چشم بسته بپذیریم!

ما مراجع و فقهاي عظام رو به هيچ عنوان معصوم نمي دونيم ولي پاسخ اين سوال تون رو هم در همون پست اولي داادم :

اولين مساله در هر رساله اي به اين موضوع مهم اشاره كرده :



[center]شخص مسلمان در اصول دين نمي تواند تقليد نمايد ، اما در احكام دين - در غير ضروريات و قطعيات - بايد شخص يا مجتهد باشد ... يا از مجتهد تقليد نمايد .
[/center]

حالا ما در مرحله ي اول وظيفه داريم دنبال مجتهد اعلم باشيم ، بعد از انتخاب مرجع تقليد ديگه حق چون و چرا نيست .

مانعي نداره كه بريم دنبال فلسفه و چرايي حكم ولي نه اينكه احكام رو زير سوال ببريم .

موفق باشيد در پناه حق ؛

با سلام:Gol:

بنده عرض نكردم مهريه سلاح زن هست !

عرض كردم مهريه مي تونه جلوي طلاق ظالمانه و بدون عذر رو بگيره .

اگه بتونه جلوی طلاق ظالمانه رو بگیره یعنی سلاح...

از اينجور افراد هم ديدم كه مهريه شون رو بخشيدند و طلاق گرفتند ، ولي الان از اصل جدايي و طلاق بسيار پشمونند ...

من هم زنانی را دیدم که طلاق نگرفته پیشاپیش پشیمونند!
یه پرونده بود یه اقایی میخواست زنشو طلاق بده , شوهر معتاد بود دست بزن داشت بیکار هم بود و هزار تا مشکله دیگه اما زن التماس میکرد طلاقش نده چون نمیدونست بعد از طلاق چه بلایی سرش میاد و دلش خوش بود که اسم یک مرد تو شناسنامه ش هست!!!
این احساس پشیمانی بر میگرده به جامعه...

[QUOTE] مانعي نداره كه بريم دنبال فلسفه و چرايي حكم ولي نه اينكه احكام رو زير سوال ببريم . [/QUOTE]

خدا رو شکر!
من هم دنبال چرایی حکم هستم!
البته نه حکم اینکه چرا طلاق بدست مرد است...
میخوام بدونم چرا بی دلیل میتونه زن رو طلاق بده و بقیه احکامی که در ابتدای تاپیک مطرح شد.

مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...

با توجه به اینکه به قسمت قرمز رنگ مطلب جناب سید ضیاء محترم در صفحات قبل پاسخ داده شده است از این قسمت عبور می کنم و در اینجا بخاطر درخواست یکی از کاربران محترم سایت ، قسمت رنگی شده بعدی را در اولویت پاسخگویی قرار می دهم :

از نظر فقهی بنابر حکم اولی مرد حق دارد هر زمانی و به هر صورتی که خواست از همسرش تقاضای استمتاع داشته باشد
و بر زن واجب است تمکین نماید اما آیا حکم فقهی فقط همین است و در احکام اسلامی شرایط مختلف در نظر گرفته نشده است اینجاست که دوستان مسیر را به اشتباه رفته اند و قسمتی از حکم را برداشته و شرایط مختلف حکم را ندیده اند با عرض معذرت باید عرض کنم این اشکالات به حدی پیش پا افتاده است که اگر ما ذره ای با فقه شیعه یا حتی مسائل حقوقی آشنا باشیم ، چنین اشکالاتی را مطرح نمی کنیم!

آیا صحیح و عاقلانه است بدون مطالعه تمام مواد قانونی و صرفا با توجه به یک ماده ، از آن ماده بلکه از کل قانون ایراد گرفت ؟

به نظرم اگر مطلب را به شکل یک سئوال مطرح کنم و پاسخ را از مراجع عظام تقلید بگیریم بهتر باشد :

آیا مرد حق دارد در هر زمان و به هر صورتی که خواست از همسرش تقاضای استمتاع غیر متعارف (مانند وسط نماز یا استمتاعاتی که متأسفانه امروزه در فیلم های مستهجن ترویج می شود) داشته باشد ؟

آیت الله خامنه ای:
تمکین از غیر طریق متعارف واجب نیست.

آیت الله سیستانی:
تمکین همسر نسبت به استمتاعات غیر متعارف واجب نیست .

آیت الله صافی گلپایگانی:
واجب نیست و استمتاع از زوجه و لزوم تمکین او منصرف به نحوه متعارف است و الله العالم

آیت الله مکارم شیرازی:
زوجه موظف به تمکین های متعارف است و در برابر غیر متعارف الزامی ندارد.

آیت الله نوری همدانی:
در فرض سئوال تمکین واجب نیست . (1)

پی نوشت:

1. استفتائات کتبی از مراجع عظام فوق موجود در مرکز ملی

حقیر در تاپیک فقه و چالش های معاصر با جناب سید ضیاء همین بحث را داشته ام و در آنجا عرض کردم که اگر عقل بتواند در تمام زمینه ها راهنمای ما باشد ارسال رسل از طرف خداوند متعال و تعیین روش زندگی به نام دین لغو و بیهوده خواهد بود چرا که نیازی بدان نخواهد بود!
کدوم یکی از این احکام صریحا بوده؟
دیه غیرمسلمان تو بعضی روایتها برابره،از روی این همه روایت مختلف چرا خوباشو برای الان ملاک قرار نمیدند و از اون حکم رو استنباط نمیکنند؟
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم
همواره جبرئيل عليه السلام مرا در خصوص زنان سفارش مي كرد ، تا آنجا كه گمان كردم طلاق دادن آنها به زودي حرام مي شود .

جبرئيل عليه السلام چنان مرا در مورد زنان سفارش مي كرد كه گمان كردم به جز در فحشاي آشكارا ، طلاق آنها جايز نيست .

چه عجب،بالاخره حدیث به نفع زن هم دیدیم

همین فقها بیشتر از اینکه احادیث صحیح به نفع زنها رو برای مردم بخونن،احادیث ضعیف ضد زن یا به نفع مرد رو خندن چون فکر میکنن با این احادیث بنیان خانواده حفظ میشه و زرن دست از سرکشی برمیداره!
بقیه چیزا که مهم نیست!!!!!
تو تاپیک زیر آقایون سایت سریع موضع گرفتن که چرا میگین کار تو خونه وظیفه زن نیست!!!
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11374

کار تو خونه زمانی وظیفه اخلاقی زن محسوب میشه که تمیکن از طرف مرد و حق بیرون رفتن از خانه و .. برای هردو برابر و با هم فکری و هم دلی باشه(زندگی مشترک نه آقا و نوکر!)
این بحثا که پیش میاد به نظر روحانیون سایت حفظ کیان خانواده مهم تره و حق زن باید پایمال بشه!!
ولی اگه حق طلاق و .. باشه که به عهده مرده،حق مرد مهم تره!!!
یکی از کاربرای سایت تو اون تاپیک گفت "

بنده خودم شخصا اگر بدانم که همسر آینده چنین تصوراتی را دارد هیچ موقع تن به ازدواج با او را نمیدهم ....زندگی بر پایه نظم و اصول و مقرراتی است که باید اجرا شود ...
حالا خوبه ما برای ارزش انسانی بر ابر!! و حقوق اولیه بحث میکنیم و اینقدر هم عصبانی نمیشیم ولی آقایون برای دیر شدن غذ اشون! یا اینکه چرا زنها کار تو خونه رو وظیفه خودشون نمیدونن (چیزی که وظیفه شرعیشون نیست) تا این حد عصبانی میشن!!!!
کی ناقص العقله؟
کی بیشتر تسلیم امر خداست؟؟؟

حالا این میشه در مقابل حکم مهریه که سفارش شده کم باشه!،برابری!
یعنی مهریه زیاد از نظر غیراخلاقی بودن با طلاق بی دلیل برابره
هی گیر ندین چرا مهریه زیاد میگیرن؟ بگین چرا طلاق بی دلیل!:ok:

فقط باید از نظر قانون شرعی برابریشون بررسی بشه:Gig:

سلام:Gol:

حالا این میشه در مقابل حکم مهریه که سفارش شده کم باشه!،برابری! یعنی مهریه زیاد از نظر غیراخلاقی بودن با طلاق بی دلیل برابره

وقتی برابر میشه که یه حکم قاطعی دربارش باشه درحالی که اگر به آمار نگاه کنید متوجه میشید اکثر خانم ها مهریه شون را بخشیدند...
و دلایل بخشیدن مهریه ست که نا برابری را نشان میدهد:Ghamgin:

آیا مرد حق دارد در هر زمان و به هر صورتی که خواست از همسرش تقاضای استمتاع غیر متعارف (مانند وسط نماز یا استمتاعاتی که متأسفانه امروزه در فیلم های مستهجن ترویج می شود) داشته باشد ؟

استاد سجاد بزرگوار:Gol:
من حکم مراجع را دیدم اما سوء استفاده از همه ی احکام بر ضرر زنان مد نظر است!
خانمی بود که میگفت حتی وقت هایی که رابطه به ضررم بود , تن به خواسته های شوهرم نمیدادم او مرا با تهدید به طلاق و زن دوم مجبور به اطاعت میکند!!!
زنان بدبخت هم از آنجایی که نه به زور میتونند همسرشونو سر به راه کنند و نه میدونند بعد از طلاق در این جامعه چه به سرشون میاد مجبور به سازش هستند...
و هر کس هم که طلاق گرفت از جمله بخاطر همان دلایل اکثرا پشیمون شدند...

:Gol::Gol::Gol:


در ضمن همه ی علما فرمودند واجب نیست...
این به چه معناست؟؟
یعنی واجب نباشه مستحبه یا مکروهه یا حرام؟!!!

بخصوص از سرکار آذربانو و سرکار عرشیان و سرکار روشنا

سلام عرض مي كنم خدمت شما و همه دوستان گرامي و آرزوي سلامتي و لحظاتي خوب براي همگان دارم .

ببخشيد فرصت خوندن خيلي از پست ها رو نداشتم نميدونم تكراري هست يا نه گفته شده يا نه

اما مواردي وجود داره

1 _ همه ما اطاعت و پيروي از خداوند يزدان و عمل به قران بي تحريف و احاديث معتبر رو قبول داريم و بهش ايمان داريم .

همين خداي پاك به ما گفته در زمان غيبت به فقيهان امتتون مراجعه كنيد تا دچار سرگرداني نشيد . پس اطاعت از اين مراجع بزرگوار اطاعت از دستور خداست .

بعضی از خانم ها از موضع غالب فعلی فقه ما دفاع می کنن،

ما از دستورات خدا سرپيچي نمي كنيم پس روال فقهي رو قبول داريم . اين دفاع نيست . اطاعت از امر خداست .

سوال و بحث پيرامون چنين مباحثي اشكال نداره اما انكار كردن و رد اون بدون مطالعه و بررسي ادله صحيح نيست

.

امیدوارم صادقانه و منصفانه پاسخ بدین، برای یک لحظه هر نوع ربط و نسبت این مطلب با دین و فهم دینی تعدادی از فقها رو کنار بذارین و برکنار از این ربط و نسبت ها تنها و تنها خود این مطلب رو از حیث عقلی صادقانه و منصفانه مورد قضاوت قرار بدین

مطمئن باشيد من آدم لجبازي هستم مباحث ديني رو اگه با عقلم جور در نياد چنان پيگيري مي كنم غير متعصبانه كه به يقين برسم .

اما شما مي فرماييد فهم ديني فقها رو كنار بذاريم . اين درخواست شما مثل اين مي مونه كه يه بيمار بگه چون عمل جراحي دردسرهايي داره چون مصرف دارو عوارض داره چون تزريق آمپول درد داره من به حرف پزشك گوش نمي دم و فقط با عقل خودم تشخيص مي دهم كه چي كار كنم و ميتونه كارش به جايي برسه كه روحش شاد يادش گرامي .

اما بدون در نظر گرفتن اين مورد هم ميشه موارد رو بحث كرد .*

و من هم از شما خواهشي دارم كه هر جا صحيح ننوشتم مدلل اون موارد رو بفرماييد .


مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...

آيا به اين صورت هست كه فقيهي بي دليل اين موارد رو نوشته باشه . خب ببخشيد چي گير فقيه مي اد اين وسط . فقيه خودش مي دونه اگر اشتباه مسئله اي رو بيان كنه آخر عاقبتش چي ميشه .

به فرض كه فقيهي اشتباه كنه آيا به اين صورت هست كه همه فقها با سطح بالاي علمي و معنوي اشتباه كنند . زندگينامه هاي فقها رو ك مطالعه كنيم علاوه بر سطح علمي داراي سير و سلوك هايي بودند كه در بيان مسئله مطمئنا كمكشون مي كنه .

بيان مسئله فقهي كاملا مشخصه كه از چه طريق اين مسئله ها بيان ميشن . با بررسي آيات و روايات و عقل و اجماع و مواردي كه همه ما ازش اطلاع داريم . پس همه اين ها بر اساس دليلي هست .

اما شما مي فرماييد كه فهم ديني فقها رو كنار بذاريم . فهم ديني فقها بر اساس آيات و روايات هست . باشه كنار مي ذاريم .

دومين مورد :

2 - در ابتدا يك نكته اي رو هم بيان كنم كه همين فقه ما ميگه زن ميتونه در عقد شرايطش رو ذكر كنه كه اين كار ها رو چگونه باشه . جناب سيد ضيا گرامي بودا و زرتشت به كنار . همه اين مواردي كه فرموديد بر خلاف حقوق زنان هست و در اسلام بيان شده در شرايط ضمن عقد ميشه بيان بشه . لطفا اين مسئله رو مد نظر داشته باشيد . با اين وجود كلا فكر مي كنم پرونده بسته بشه و قضيه بي عدالتي در حقوق زن تموم بشه .

90% از طلاق هایی که در قم اتفاق افتاده با بخشیدن مهریه همراه بوده...
چرا؟؟

چون اکثر خانم ها مجبور به بخشش مهریه شون میشن....

اگه می‌شه شما که اینقدر امار گیریتون قویه
بفرمایین علت طلاق چی‌ بود

والا بعضیها از زنا حتا لیاقت دریافت یه سکرو هم ندران
این همه ادم که بخاطر نداشتن مهریه تو زندانها هستن حتما از مریح اومدن ما که تو ایران مهریه میبخشیم
علته طلاقها:
داشتن دوست پسر دوران مجردی و هنوز اس‌ام‌اس بازی‌ در طول شبانه روز و تل

اقا (وقتی میاد خونه خسته کوفته) :عزیزم شام چی داریم؟:Ebraz Doosti:
خانم :زهر مار داریم بیارم:Narahat:
اقا:نه من بیرون شام خوردم:khandeh!:

۲
تلل با شوهر فلانی‌ و،،،
۳ چشمو هم چشمی من اینو می‌خوام اونو می‌خوام من یه خونه بالای برج ایفل می‌خوام

اقا:بابا خانوم کوتا بیا نمی‌شه پایین برج باشه:hey::geristan: خانوم:طلاق:khandidani:

مهریه خانوم :به نیت تعداد پیامبرای عزیزی که خداوند به زمین فرستاد

مرد :کاش این همه پیامبر نمیومد که من بدبخت نشم:badbakht:

+خرجهای که در طول زندگی‌ آقا کشیده :پول عمل بینی‌ خانوم .پول دانشگاه آزاد

رشتهٔ تحصیلی خانم: مهندسی پزشکی پره پروانه:reading: که هر ترم هم مشروط میشن

پول لوازم ارایش خانوم:dohkhtar: پول باشگاه ایروبیک خانوم :Box:و پول...

بدبختی اینجاست که تازه خانوم قیافش شبیه ادم حسابیا می‌شه :ghash:طلاقشو میگیره مهریشو هم می‌خواد:moteajeb: بابا انصافتو شکر:lol: وقتی‌ امدی اینجا دماغت که پینوکیو بود:khoshgel:یه دندون سالمم که نداشتی‌ وزنتم که با قدت جور نبود

(اگه حذف شد به یه تایپیک دیگه انتقال بدین)


مورد سوم

3 _ در اسلام چيزي وجود داره به نام احكام ثانويه كه در جاهايي كه باعث تغيير 180 درجه اي احكام اوليه مي شن.

مثلا اگر تمكين از لحاظ جسمي و روحي براي زن مضر باشه بر او واجب نيست . و مواردي كه استاد سجاد گرامي بيان فرمودند اگر دقت كرده باشيد .

مورد چهارم

4 - در كنار اين موارد زن هم حقوقي دارد بر مرد

مهريه ، نفقه ، دقيقش رو نمي دونم اما يك همچين چيزي هست كه زندگي زن اگر قبل از ازدواجش در رفاهي بوده ، بعد از ازدواج هم بايد براي او تامين شود

انجام كارهاي منزل و آشپزي بر زن واجب نيست

بچه داري وظيفه زن نيست

در قبال اين كارها ميتونه مزد دريافت كنه .

و ....

اينطور نيست كه اسلام بخواد در حق زن ظلم كنه .

در اين موارد هم آقايون بايد اعتراض كنن مثلا آقايي اعتراض كنه كه من تازه از سر كار اومدم حالا تازه بايد غذا بپزم خريد بيرون رو انجام بدم بچه داري كنم به مهمان ها برسم نظافت منزل و ... تازه وظيفه تمكين زن رو هم داره . توي منزل هم شلخته نگرده .

پس حتما بيچاره آقايون كه چه گناه دارند :geryeh:

پس خانم از صبح تا شب چي كار كنه . هيچ كاري نكنه فقط استراحت كنه و به كارهاي غير مشترك مورد علاقه اش بپردازه :yes: روي سكه برگشت الان آقايون مورد ظلم واقع شدند:deldari:

بنابراين اگر بخوايم فقط وظايف يك طرف رو مورد بررسي قرار بديم قطعا قضاوت ما ناعادلانه خواهد بود .

هر جنس ويژگي هاي بالفطره خودش رو داره .


مورد پنجم

5 _ اسلام فقط مسائل فقهي نيست . اين نيست كه اسلام در مسائل فقهي خلاصه بشه . اسلام مجموعه اي از احكام ، قوائد اخلاقي ، اعتقادات و ... است .
بنابراين قطعا اگر بخوايم اسلام رو فقط فقه خلاصه كنيم و مسائل اخلاقي رو ناديده بگيريم اين قضاوت ما صحيح نيست .

همونطور كه مي دونيد ما در مسائلي واجب است تقليد كنيم در مواردي جايز است و در مواردي جايز نيست تقليد كنيم مثلا اعتقادات و ... بنابراين همه دين كه تقليد نيست .

در مورد مسئله اخلاقي ازدواج مطلبي رو مي فرمايند كه خوندنش بد نيست . ميگن عشق در ازدواج يعني زندگي كردن در كنار ديگري به خاطر كام ديگري نه كام خود

حالا كه مسئله اخلاقي ميگه كام ديگري نه كام خود بين اين دو جنس مشكل و نارضايتي پيش نمياد . و بسياري از مسائل اخلاقي ديگه اي كه ريز و درشت بيان شده كه چه طور بايد برخورد بشه .

بنابراين اين كه از اسلام فقط برخي تاكيد مي كنم فقط برخي مسائل فقهي رو برداريم باز هم تاكيد مي كنم بخشي از اسلام مثلا فقه بعد بيايم با دين بودا و امثال اون مقايسه كنيم آيا صحيحه ؟

فقه علمي است كه با قواعد و ضوابطش مسئله ها و بايد ها و نبايد هايي رو مشخص مي كنه . يك علم خاصي هست كه فقها به كمك چهار مورد عقل و اجماع و قران و حديث كه هر كسي هم مرجع تقليد نميشه مسئله هايي رو بيان كردند . و اگر در موردي ادله اي پيدا نكردند نمي تونن بي جهت حكم كنند .

نهايتا اينكه مي تونيم از ادله بپرسيم نه اينكه بي جهت بدون در نظر گرفتن ادله انكار كنيم . همه مي دونيم اين قضاوت ناصحيحه

اگه می‌شه شما که اینقدر امار گیریتون قویه بفرمایین علت طلاق چی‌ بود

مطمئن باشید دلایلی که شما فرمودید نبوده!!!

این همه ادم که بخاطر نداشتن مهریه تو زندانها هستن حتما از مریح اومدن ما که تو ایران مهریه میبخشیم

اون ها مثل بقیه یا زرنگ نبودند یا حتی تواناییه پرداخت یک سکه در ماه را هم نداشتند!
کسی که توانایی مهریه دادن نداره چرا زیاد مهر میکنه؟؟!!!!!!!!

حتی از این مطلب هم ستم برخی مردها را نسبت به زنان میفهمیم که فقط قصدشون گول زدن و ازدواج است اما پاش که می افته تواناییه مهریه دادن ندارند...

(اگه حذف شد به یه تایپیک دیگه انتقال بدین)

خیالتون راحت!!!!!!!
پستهای ما فقط ارزش پاک شدن داره نه شما!:Cheshmak:

استاد سجاد بزرگوار من حکم مراجع را دیدم اما سوء استفاده از همه ی احکام بر ضرر زنان مد نظر است! خانمی بود که میگفت حتی وقت هایی که رابطه به ضررم بود , تن به خواسته های شوهرم نمیدادم او مرا با تهدید به طلاق و زن دوم مجبور به اطاعت میکند!!! زنان بدبخت هم از آنجایی که نه به زور میتونند همسرشونو سر به راه کنند و نه میدونند بعد از طلاق در این جامعه چه به سرشون میاد مجبور به سازش هستند... و هر کس هم که طلاق گرفت از جمله بخاطر همان دلایل اکثرا پشیمون شدند...

با تشکر از سرکار هدی بزرگوار بخاطر ادامه بحث

حقیر هم مانند حضرتعالی از سوء استفاده های ظالمانه برخی آقایان گله مندم اما به نظر می رسد این سوء استفاده مربوط به احکام نباشد احکام به هر صورتی باشد حتی اگر تمام حقوق را به خانم ها هم بدهد ، متأسفانه نمی تواند مانع برخی از آقایان که فقط می خواهند برای پیشبرد کارشان از زور استفاده کنند ، بشود. بلکه به نظر حقیر در این صورت ، تمایل آقایان به سوء استفاده از قدرت جسمانی شان بیشتر خواهد شد. :Ghamgin:

در ضمن همه ی علما فرمودند واجب نیست... این به چه معناست؟؟ یعنی واجب نباشه مستحبه یا مکروهه یا حرام؟!!!

سرکار هدی محترم سئوال هوشمندانه ای مطرح فرمودید که منتظر آن بودم !

موارد متفاوت است در برخی موارد مکروه یا حرام است ولی موردی را که فی نفسه مستحب باشد سراغ ندارم .

در پناه حضرت حق باشید

مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...


به نظرم سئوال و جواب مشابه زیر که از محضر آیت الله مکارم شیرازی شده است ، برای دریافت پاسخ مباحث مطرح شده ، بسیار کمک می کند از این رو تقدیم دوستان می کنم:

سؤال 776-

آيا دين مقياس عدالت است، يا عدالت مقياس دين؟ به بيان ديگر، آيا دين به هر چه كه عدالت باشد امر مى‌كند، يا هر چه كه دين به آن امر كند، عدالت است؟ و به بيان فنّى، آيا عدالت در سلسله علل احكام است، يا در سلسله معاليل آن؟


توضيح بيشتر اين كه: آيا انسان‌ها، مصاديق بارز ظلم و عدالت را از طريق شريعت مى‌شناسند، يا عدالت و ظلم براى همه روشن است، و توصيه‌هاى دين ارشاد به حكم عقل است؟


مستحضريد شيعه نيز مثل معتزله معتقد است كه عدالت، مقياس دين است، و اشاعره دين را مقياس عدالت مى‌دانند. حال سؤال اين است كه اگر شيعه عدالت را مقياس دين مى‌داند، چرا در استنتاجات فقهى به احكامى مى‌رسد كه هر عُرفى آن را مصداق بيّن ظلم مى‌داند. بعضى از احكام نكاح چنين است؛ توجّه فرماييد:


1-اجماعى است كه طلاق به دست مرد است، و مرد مى‌تواند هرگاه كه اراده كند زنش را طلاق دهد، هر چند هيچ عذر موجّهى نداشته باشد! طلاق غيابى و بدون هيچ عذر موجّه، در هر عرفى ظلم محسوب مى‌شود.


2- در بحث عيوب زوجين مى‌گويند: «اگر مرد بعد از عقد بفهمد زنش كور يا شل است،خوره يا برص دارد، مى‌تواند عقد را فسخ كند. ولى اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهرش يكى از اين عيوب را دارد حق فسخ ندارد؛ بايد بسوزد و بسازد!»‌


3-مرد هر وقت تمايل داشته باشد زن بايد خود را در اختيار او قرار دهد؛ حتّى اگر وسط نماز باشد. ولى زن فقط سالى سه مرتبه حق آميزش دارد، آن هم چنان كوتاه و مختصر كه مجال بيان آن نيست!


4- اگر مرد در شب عروسى همسرش را ترك كند و مسافرت برود، و بعد از ده سال بازگردد (در صورتى كه نفقه داده باشد)، زن حق اعتراض ندارد!


چگونه مى‌توان با حفظ مبانى كلامى شيعه، اين قبيل احكام را پذيرفت؟ آيا مى‌گوييد همه عقلا اشتباه مى‌كنند كه مى‌گويند طلاقِ مبنى بر هوس و بدون عذر موجّه ظلم است؟ همه عقلا كه براى زن نيز (در شرايط تدليس مرد در موارد فوق) حق فسخ قائلند، اشتباه مى‌كنند؟


جواب:

بدون شك فقه شيعه بر اساس ادلّه اربعه بنا نهاده شده، كه يكى از آنها دليل عقل است. منتها عقل بايد قطعى و جامع جميع جهات باشد، و در مثال‌هايى كه ذكر كرده‌ايد، متأسّفانه اشتباهات فقهى متعدّدى وجود دارد. مثلا بند چهارم كه نوشته‌ايد: «اگر مرد در شب عروسى همسرش را ترك كند و ده سال برنگردد ...» اين مسأله از نظر موازين فقهى درست نيست. چنانچه زوجه در عُسر و حرج بيفتد، و لو بعد از شش ماه بوده باشد، ما اجازه طلاق را مى‌دهيم. و تاكنون چه بسيار زنانى كه شوهرانشان آنها را رها كرده، و از طريق همين فتوا آزادى خود را يافته‌اند.


و در مورد بند سوّم، اولا: مرد نمى‌تواند در شرايط غير متعارف، مانند وسط نماز يا مواردى از اين قبيل، از زن تقاضاى تمكين كند، بلكه طبق عرف و عادت بايد انجام شود. و ثانياً: در مورد زن نيز در صورتى كه ترك آميزش براى او خطر انحراف جنسى داشته باشد، يا مشكل مهمّى ايجاد كند، هرگز چهار ماه انتظار كشيده نمى‌شود.


و در بند دوّم، در صورتى كه توافق طرفين به صورت شرط ضمن العقد، يا شرط مبنىٌ عليه العقد، بر سلامت بوده باشد، هر عيبى سبب حقّ فسخ مى‌شود.


باقى مى‌ماند بند اوّل، هم اكنون در بسيارى از جوامع بشرى زن و مرد حقّ طلاق‌ دارند، و مى‌توانند بدون عذر موجّهى از هم جدا شوند. اگر در مورد زن ظلم محسوب مى‌شود، در مورد مرد هم ظلم به شمار مى‌آيد. بنابراين ظلمِ طرفين را در ميان عقلا بايد پذيرا باشيد. از آن گذشته، همان‌گونه كه در دادگاه‌هاى امروز هم ديده مى‌شود، مى‌توان جلوى طلاق‌هاى هوس‌آلود را گرفت. به علاوه، با توجّه به اين كه مرد به هنگام طلاق متحمّل خسارات زيادى مى‌شود فرضى كه شما كرده‌ايد، يك فرض غير واقعى است، كه مرد بدون هيچ عذرى دست به طلاق بزند، حتماً عذرى دارد؛ البتّه آنچه در بالا گفتيم اجمال مسأله است.


سالم و موفق باشید


به نظرم سئوال و جواب مشابه زیر که از محضر آیت الله مکارم شیرازی شده است ، برای دریافت پاسخ مباحث مطرح شده ، بسیار کمک می کند از این رو تقدیم دوستان می کنم:

سؤال 776-

آيا دين مقياس عدالت است، يا عدالت مقياس دين؟ به بيان ديگر، آيا دين به هر چه كه عدالت باشد امر مى‌كند، يا هر چه كه دين به آن امر كند، عدالت است؟ و به بيان فنّى، آيا عدالت در سلسله علل احكام است، يا در سلسله معاليل آن؟

توضيح بيشتر اين كه: آيا انسان‌ها، مصاديق بارز ظلم و عدالت را از طريق شريعت مى‌شناسند، يا عدالت و ظلم براى همه روشن است، و توصيه‌هاى دين ارشاد به حكم عقل است؟

مستحضريد شيعه نيز مثل معتزله معتقد است كه عدالت، مقياس دين است، و اشاعره دين را مقياس عدالت مى‌دانند. حال سؤال اين است كه اگر شيعه عدالت را مقياس دين مى‌داند، چرا در استنتاجات فقهى به احكامى مى‌رسد كه هر عُرفى آن را مصداق بيّن ظلم مى‌داند. بعضى از احكام نكاح چنين است؛ توجّه فرماييد:

1-اجماعى است كه طلاق به دست مرد است، و مرد مى‌تواند هرگاه كه اراده كند زنش را طلاق دهد، هر چند هيچ عذر موجّهى نداشته باشد! طلاق غيابى و بدون هيچ عذر موجّه، در هر عرفى ظلم محسوب مى‌شود.

2- در بحث عيوب زوجين مى‌گويند: «اگر مرد بعد از عقد بفهمد زنش كور يا شل است،خوره يا برص دارد، مى‌تواند عقد را فسخ كند. ولى اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهرش يكى از اين عيوب را دارد حق فسخ ندارد؛ بايد بسوزد و بسازد!»‌

3-مرد هر وقت تمايل داشته باشد زن بايد خود را در اختيار او قرار دهد؛ حتّى اگر وسط نماز باشد. ولى زن فقط سالى سه مرتبه حق آميزش دارد، آن هم چنان كوتاه و مختصر كه مجال بيان آن نيست!

4- اگر مرد در شب عروسى همسرش را ترك كند و مسافرت برود، و بعد از ده سال بازگردد (در صورتى كه نفقه داده باشد)، زن حق اعتراض ندارد!

چگونه مى‌توان با حفظ مبانى كلامى شيعه، اين قبيل احكام را پذيرفت؟ آيا مى‌گوييد همه عقلا اشتباه مى‌كنند كه مى‌گويند طلاقِ مبنى بر هوس و بدون عذر موجّه ظلم است؟ همه عقلا كه براى زن نيز (در شرايط تدليس مرد در موارد فوق) حق فسخ قائلند، اشتباه مى‌كنند؟

جواب:

بدون شك فقه شيعه بر اساس ادلّه اربعه بنا نهاده شده، كه يكى از آنها دليل عقل است. منتها عقل بايد قطعى و جامع جميع جهات باشد، و در مثال‌هايى كه ذكر كرده‌ايد، متأسّفانه اشتباهات فقهى متعدّدى وجود دارد. مثلا بند چهارم كه نوشته‌ايد: «اگر مرد در شب عروسى همسرش را ترك كند و ده سال برنگردد ...» اين مسأله از نظر موازين فقهى درست نيست. چنانچه زوجه در عُسر و حرج بيفتد، و لو بعد از شش ماه بوده باشد، ما اجازه طلاق را مى‌دهيم. و تاكنون چه بسيار زنانى كه شوهرانشان آنها را رها كرده، و از طريق همين فتوا آزادى خود را يافته‌اند.

و در مورد بند سوّم، اولا: مرد نمى‌تواند در شرايط غير متعارف، مانند وسط نماز يا مواردى از اين قبيل، از زن تقاضاى تمكين كند، بلكه طبق عرف و عادت بايد انجام شود. و ثانياً: در مورد زن نيز در صورتى كه ترك آميزش براى او خطر انحراف جنسى داشته باشد، يا مشكل مهمّى ايجاد كند، هرگز چهار ماه انتظار كشيده نمى‌شود.

و در بند دوّم، در صورتى كه توافق طرفين به صورت شرط ضمن العقد، يا شرط مبنىٌ عليه العقد، بر سلامت بوده باشد، هر عيبى سبب حقّ فسخ مى‌شود.

باقى مى‌ماند بند اوّل، هم اكنون در بسيارى از جوامع بشرى زن و مرد حقّ طلاق‌ دارند، و مى‌توانند بدون عذر موجّهى از هم جدا شوند. اگر در مورد زن ظلم محسوب مى‌شود، در مورد مرد هم ظلم به شمار مى‌آيد. بنابراين ظلمِ طرفين را در ميان عقلا بايد پذيرا باشيد. از آن گذشته، همان‌گونه كه در دادگاه‌هاى امروز هم ديده مى‌شود، مى‌توان جلوى طلاق‌هاى هوس‌آلود را گرفت. به علاوه، با توجّه به اين كه مرد به هنگام طلاق متحمّل خسارات زيادى مى‌شود فرضى كه شما كرده‌ايد، يك فرض غير واقعى است، كه مرد بدون هيچ عذرى دست به طلاق بزند، حتماً عذرى دارد؛ البتّه آنچه در بالا گفتيم اجمال مسأله است.

سالم و موفق باشید


[
بابا این سید ضیا هم داره مخ ما رو کار میگیره توی قرون وسطی اینقدر به زنان ظلم نمیشد تا چه برسه با الان بابا یه غریبه بیاد و حرفهای اینو بخونه ما رو مسخره میکنه :Nishkhand::Nishkhand::Nishkhand:

با سلام

مطالب زیاده و حقیر این روزا فرصت نمی کنم پاسخ بدم، برای این مقطع هم همین مقدار کافیه، بخصوص با این پاسخ های ... دوستانی که از این رویه ها دفاع می کنن، اگر مطالب حقیر تا اینجا زمینه ی تامل و بازاندیشی رو در این دوستان فراهم نکرده باشه بعد از این هم بعیده در کوتاه مدت چنین کنه...

فقط به چند نکته اشاره می کنم، من با دنیای دوستان دینداری که دارن از این رویه ها دفاع می کنن بیگانه نیستم و اونا رو درک می کنم، از این حیث هم که با انگیزه ی دینی چنین کاری می کنن احترام زیادی براشون قائلم، خودم زمانی شبیه این حرفا رو می زدم، شاید خیلی بهتر و دقیق تر، اگر چه همون موقع هم در درونم رگه هایی از نارضایتی از آنچه می گفتم وجود داشت، اما به مرور زمان به خودم اجازه ی تامل در این باره رو دادم...

از جمله چیزایی که به من مجال چنین کاری رو می داد این بود که تقریبا از همون اوائل آموزش با الگوهای فکری گوناگونی برخورد داشتم، وقتی شما تمام عمرتون بطور عمده تنها با یک الگوی فکری خاص مانوس باشین و بر اون جمود داشته باشین و این الگو به نوعی جزئی متصلب از هویت شما شده باشه آزادگی فکری شما به احتمال زیاد کمتر از وقتیه که از اوائل آموزشتون با الگوهای فکری مختلف برخورد داشته باشین، من از فقیهی که دهها سال در کنج حجره ای بطور عمده فقط با یه الگوی فکری خاص مانوس بوده و بر اون جمود داشته و این الگو جزئی متصلب از هویت اونه چندان انتظار بازاندیشی عمیق در معتقداتش رو ندارم، اما به دوستانی که مخاطب این مطالب هستند و اکثرا در اوائل آموزش خودشون هستند توصیه می کنم بجای تکرار مقلدانه ی این مطالب کمی از مباحث مختلف در این حوزه ها سراغ بگیرین و مقداری به خودتون مجال تامل بدین، کار ما در این وادی ها سبک سنگین کردن مواضعه تا ببینیم با لحاظ مجموع قرائن و شواهد کدوم معقول تره، و به نظرم این موضع فعلی حقیر در باب عقلگرا شدن فقه معقول تر از موضع فعلی فقه ماست...

البته همچنانکه بارها گفتم من به آینده خوشبینم، انشاالله این مباحث در دراز مدت و به تدریج باعث اصلاح این رویه ها میشه، همچنانکه تا حدی هم شده، به عنوان نمونه، صرف نظر از انعکاس ولو اندک این مسائل در حقوق و قانون فعلی، به نظرم تبصره ها و قیود خاصی که گاهی در آراء فقهی بعضی فقهای امروزی در این حوزه ها می بینین از جمله متاثر از چنین فضائیه، به نظر می یاد طلبه های جوون تری که در اوائل آموزش خودشون هستند و با مباحثی از این دست عمیق تر درگیر می شن و با جامعه و همینطور با مجامع حقوقی علمی و اجرایی ما ارتباط بیشتری دارن و...، در نسبت با فقهای سالخورده ای که تمام عمرشون در کنج حجره ای با یه الگوی خاص مانوس بودن و بر اون جمود داشتن و این الگو جزئی متصلب از هویت اوناست زمینه ی بیشتری برای پیشبرد اصلاح این رویه ها دارند، برای اینکه بعضی دوستان که به پذیرش مقلدانه و کورکورانه ی پاسخ های «آماده» از ناحیه ی دوستان «پاسخگو» و تقدس بخشی های ناموجه و شخصیت پرستی ها و... عادت کردن مجال بیشتری برای تامل پیدا کنن، در اینجا تعمدا لحن کلام رو مقداری رادیکال کردم، حالا هی دوستان نیان ما رو تفسیق کنن که به مقام شامخ مراجع عظام تقلید توهین کردی مراجع ما چنینند و چنان:Labkhand:...

آذر بانوی عزیز فقها و مراجع که معصوم نیستند که حکمشون را مانند قرآن چشم بسته بپذیریم!

عجب حرفی زدی هدی جون ! :Moteajeb!:

شما مریض می شی می گردی دنبال دکتر معصوم که اصلا اشتباه نداره یا دکتری که تخصصش از همه بیشتره ؟

اگه دانشجوهای پدرم هم مثل شما فکر می کردند پدرم از کار بی کار می شد . :Ghamgin:

برای اینکه بعضی دوستان که به پذیرش مقلدانه و کورکورانه ی پاسخ های «آماده» از ناحیه ی دوستان «پاسخگو» و تقدس بخشی های ناموجه و شخصیت پرستی ها و...

عجیبه شمام که حرف هدی جونو میزنین

مگه بده چیزی رو که بلد نیستیم الکی توش نظر ندیم و بریم حرف اونایی رو که بلدن گوش کنیم تو رو خدا منو روشن کنین اگه اینجور که شما میگین کار ما شخصیت پرستی باشه پس شما چیجوری درس خوندین چرا حرف استادتونو گوش کردین خوب همه رو فکر می کردین بدست می اوردین !

آيا دين مقياس عدالت است، يا عدالت مقياس دين؟ به بيان ديگر، آيا دين به هر چه كه عدالت باشد امر مى‌كند، يا هر چه كه دين به آن امر كند، عدالت است؟ و به بيان فنّى، آيا عدالت در سلسله علل احكام است، يا در سلسله معاليل آن؟ توضيح بيشتر اين كه: آيا انسان‌ها، مصاديق بارز ظلم و عدالت را از طريق شريعت مى‌شناسند، يا عدالت و ظلم براى همه روشن است، و توصيه‌هاى دين ارشاد به حكم عقل است؟ مستحضريد شيعه نيز مثل معتزله معتقد است كه عدالت، مقياس دين است، و اشاعره دين را مقياس عدالت مى‌دانند.

ببخشید میشه یکی از دوستان این مطلبو برام توضیح بده ! :Moteajeb!:

[quote]
ببخشید میشه یکی از دوستان این مطلبو برام توضیح بده
[/quote]

با سلام

نزد شما دین مهمتره یا عدالت ؟

بزبان دیگر، اول دین یا اول عدالت ؟

-اجماعى است كه طلاق به دست مرد است

خوبه که طلاق دست زن نیست، خوبه که دست مرده،چون ممکنه زنها بخوان قهر و ناز کنند و بگن من طلاق میخوام و ...، اگه طلاق دستشون بود نمیتونستن ناز کنند چون باید سر حرفشون میموندند اون وقت شوهره میگفت: برو طلاقتو بگیر دیگه؟ چرا فقط حرفشو میزنی؟ تو که میتونی؟

اما وقتی طلاق جدی میشه،زندگی قابل تحمل نیست و ...،نباید تو دادگاه ها اینقدر سخت بگیزند،نباید زن بیچاره رو مجبور به موندن کنند،مردها از اختیار طلاق سواستفاده میکنند. باید تو فقه و قانون طلاق تجدید نظر کنند تا اجازه سواستفاده نباشه.بعضی مردها تا ابد زنشون رو طلاق نیمدن،ما یه فامیل داریم که پونزده ساله جدا از شوهرش زندگی میکنه،شوهرش گفته بود تا موهای سرش مثل دندوناش سفید بشه طلاقش نمیدم! روحرفش موند!

الان فقط مهریشو ماه به ماه قسطی میگیره،خرج بچش رو خودش میده!
شوهرش برای پول باهاش ازدواج کرد،یه ماه بعد عروسی گفت برو و حقتو از ارث پدریت! بگیر،من به تو خرجی نمیدم! اون موقع باباش زنده بود!(الانم زنده است)
سه ماه بیشتر زندگی نکردن و بعدش جدا شدن!

:Ghamgin:

بعدش مردها هم نباید بی چون و چرا طلاق بدن! ین ظلم بزرگیه

اصل حکم اختیار طلاق مردها بد نیست،این قانونای جانبیش بده

با سلام

جناب سيد ضيا گرامي خيلي هم بي خبر از اديان و مكاتب و الگوهاي فكري ديگه نيستيم . مكتب هاي مختلف بشري كه دوامي نيوردن كه اگه ذره اي بر حق بودن پابرجا باقي مي موندند . يا مكاتب تحريف شده اي كه پايه و اساسي ندارند و معلوم نيست چي به چيه .

بحث پيرامون فقه و عقل گرايي كه اشكال نداره همين فقه كه از اول به اين شكل نبوده . دوراني رو گذرونده و مراحلي رو طي كرده و تغييرات و تحولاتي تا به اينجا رسيده .اما ببخشيد مسئله هايي كه بيان فرموديد صورت صحيحش و دلايلش توسط استاد سجاد بيان شد . من هم سوال دارم ايا مواردي كه تاكنون در مورد مسئله هاي مطروحه بيان شده مورد تاييد عقل نيستند .

با سلام مطالب زیاده و حقیر این روزا فرصت نمی کنم پاسخ بدم، برای این مقطع هم همین مقدار کافیه، بخصوص با این پاسخ های ... دوستانی که از این رویه ها دفاع می کنن، اگر مطالب حقیر تا اینجا زمینه ی تامل و بازاندیشی رو در این دوستان فراهم نکرده باشه بعد از این هم بعیده در کوتاه مدت چنین کنه... فقط به چند نکته اشاره می کنم، من با دنیای دوستان دینداری که دارن از این رویه ها دفاع می کنن بیگانه نیستم و اونا رو درک می کنم، از این حیث هم که با انگیزه ی دینی چنین کاری می کنن احترام زیادی براشون قائلم، خودم زمانی شبیه این حرفا رو می زدم، شاید خیلی بهتر و دقیق تر، اگر چه همون موقع هم در درونم رگه هایی از نارضایتی از آنچه می گفتم وجود داشت، اما به مرور زمان به خودم اجازه ی تامل در این باره رو دادم... از جمله چیزایی که به من مجال چنین کاری رو می داد این بود که تقریبا از همون اوائل آموزش با الگوهای فکری گوناگونی برخورد داشتم، وقتی شما تمام عمرتون بطور عمده تنها با یک الگوی فکری خاص مانوس باشین و بر اون جمود داشته باشین و این الگو به نوعی جزئی متصلب از هویت شما شده باشه آزادگی فکری شما به احتمال زیاد کمتر از وقتیه که از اوائل آموزشتون با الگوهای فکری مختلف برخورد داشته باشین، من از فقیهی که دهها سال در کنج حجره ای بطور عمده فقط با یه الگوی فکری خاص مانوس بوده و بر اون جمود داشته و این الگو جزئی متصلب از هویت اونه چندان انتظار بازاندیشی عمیق در معتقداتش رو ندارم، اما به دوستانی که مخاطب این مطالب هستند و اکثرا در اوائل آموزش خودشون هستند توصیه می کنم بجای تکرار مقلدانه ی این مطالب کمی از مباحث مختلف در این حوزه ها سراغ بگیرین و مقداری به خودتون مجال تامل بدین، کار ما در این وادی ها سبک سنگین کردن مواضعه تا ببینیم با لحاظ مجموع قرائن و شواهد کدوم معقول تره، و به نظرم این موضع فعلی حقیر در باب عقلگرا شدن فقه معقول تر از موضع فعلی فقه ماست... البته همچنانکه بارها گفتم من به آینده خوشبینم، انشاالله این مباحث در دراز مدت و به تدریج باعث اصلاح این رویه ها میشه، همچنانکه تا حدی هم شده، به عنوان نمونه، صرف نظر از انعکاس ولو اندک این مسائل در حقوق و قانون فعلی، به نظرم تبصره ها و قیود خاصی که گاهی در آراء فقهی بعضی فقهای امروزی در این حوزه ها می بینین از جمله متاثر از چنین فضائیه، به نظر می یاد طلبه های جوون تری که در اوائل آموزش خودشون هستند و با مباحثی از این دست عمیق تر درگیر می شن و با جامعه و همینطور با مجامع حقوقی علمی و اجرایی ما ارتباط بیشتری دارن و...، در نسبت با فقهای سالخورده ای که تمام عمرشون در کنج حجره ای با یه الگوی خاص مانوس بودن و بر اون جمود داشتن و این الگو جزئی متصلب از هویت اوناست زمینه ی بیشتری برای پیشبرد اصلاح این رویه ها دارند، برای اینکه بعضی دوستان که به پذیرش مقلدانه و کورکورانه ی پاسخ های «آماده» از ناحیه ی دوستان «پاسخگو» و تقدس بخشی های ناموجه و شخصیت پرستی ها و... عادت کردن مجال بیشتری برای تامل پیدا کنن، در اینجا تعمدا لحن کلام رو مقداری رادیکال کردم، حالا هی دوستان نیان ما رو تفسیق کنن که به مقام شامخ مراجع عظام تقلید توهین کردی مراجع ما چنینند و چنان...

با تشکر از دوست گرامی جناب سید ضیاء :Gol:

چند نکته به ذهن حقیر می رسد که بیان می کنم:

1-شک و تردید و وارد ساختن ایراد ، به خودی خود نشانه پیشرفت نیست بلکه زمانی چنین رویه ای می تواند ثمر بخش و حاکی از رشد علمی و عملی باشد که انسان با گذار از آن به آرامش ناشی از یقین دست یابد .

2- کار فقیه را نباید با کار یک فیلسوف مقایسه کرد یک فیلسوف بخاطر ماهیت عقل گرایی صرف علوم عقلی ، تنها با الگوی فکری خود می اندیشد و نتایجی که به بار می دهد تنها ناشی از تفکر اوست بر خلاف فقیه که عقل را برای استنباط احکام شرعی از منابع دینی استفاده می کند و آنچه به دست می آورد حاصل تعامل عقل او با متون دینی است.
بنابراین اگر احتمال جمود فکری بر یک الگوی خاص برود که احتمال صحیحی هم هست در یک عالم عقل گرا بیش از یک عالم نقل گرا می تواند چنین حالتی بروز کند.
علاوه بر این نباید این نکته را هم فراموش کرد که مشهورات فقهی مانند اینکه حق طلاق به دست مرد است حاصل اندیشه و تفکر یک یا چند فقیه نیست بلکه این محصولات علمی ، ثمره هزاران نفر عمر زحمت و تلاش بی وقفه انسان های درستکاری است که دل در گرو بدست آوردن دین خدا گذاشته اند از این رو رد کردن نتایج زحمات آنها ، صرفا با نسبت ناروای جمود فکری دیدگاهی غیر منصفانه است .

3- تقلید کردن و مراجعه به کسی که تخصصی دارد ، شخصیت پرستی نیست و کاملا روشن است که مراجعه مسلمان به یک فقیه ، تنها از باب رجوع به یک عالم متخصص در دین است همانطور که یک فقیه هم در اموری که در آن تخصصی ندارد موظف به پیروی از یک متخصص است و خود نظر پزشکی را درباره بیماری خود می پذیرد یا مثلا فتوا می دهد که نظر کارشناسی یک مهندس متعهد می تواند مبنای حکم به بطلان یک معامله از نظر دین باشد.

اگر این رفتار منطقی ، نامش شخصیت پرستی و تقدس بخشی و تقلید کورکورانه است ، بسیار نیکوست چون جامعه بشری بدون آن به سامان نمی رسد .

برای جناب سید ضیاء و دوستان بیننده تاپیک آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.


تذکر این نکته خالی از فایده نیست، شاید تنبهی باشه، من حدس قوی می زنم دوستانی که اینطور باب عقلانیت و تامل رو رو خودشون بستن و با این روحیه ی مقلدانه از هر رطب و یابسی که می بینن با جزم دفاع می کنن اگه در فرهنگ دینی دیگه ای هم بودن از جزء جزء چیزایی که در اون فرهنگ برشون عرضه می شد
تمام قد دفاع می کردن و یه مومن دو آتشه ی اون دین بودند، حالا به نظرتون این جور دینداری چقدر ارزش داره و فرق این دوستان با یه مومن دو آتشه در یه دین دیگه چقدره؟...

یکی از دوستان برای حقیر پیغام داده که چرا روی پاسخ های مثلا تبیینی دوستان تمرکز بیشتری نمی کنی، حقیر صداقت دوستانی که دارن از این رویه ها دفاع می کنن رو در برخورد با این قبیل مطالب قبلا دیدم، بنابراین انتظار دارم این دوستان در وهله ی اول ادعا کنن که این احکام:

این مطالب برگرفته ای از صفحات 45-43 کتاب «عقل فقهی»(تالیف حجت الاسلام عباس یزدانی) و صرفا نمونه هایی برای پیش بردن بحثه:

مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...
گزارش درستی از مشهورات فقهی نیست، مثلا با مثال زدن از «یه گوشه ای» از آراء «یه» فقیه «معاصر» مثل آیت الله مکارم که تحت تاثیر فضای گفتمانی ما تبصره ها و قیود خاصی رو به بعضی از این مشهورات اضافه کرده. البته ما مشکلی با این نداریم و از این کار ولو اینکه جزئی باشه استقبال هم می کنیم، چون هدفمون تحقق همین اصلاحاته تا این مسائل بیشتر از این باعث وهن دین نشه، اما توجه کنین که در اینجا و از این نظر عملا کسانی مثل ایشون(آیت الله مکارم) در مسیر مورد نظر ما قرار گرفتن، چیزی که مورد انکار دوستانه، البته اگه از زبان کسی مثل این کمترین گفته بشه نه از زبان مرجع عظیم الشانی مثل حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته!:Labkhand:...

از طرف دیگه، این دوستانی که برای تبیین این قبیل احکام آسمان و ریسمان رو بهم می بافند و تلاش می کنند تبیین های مثلا عقلی! برای این احکام ارائه کنن یا مبنای ما مبنی بر عقل گرا شدن فقه رو پذیرفتن یا اینکه اینها صرفا یه سری توجیهات تشریفاتیه که عملا دخالتی در حکم نداره و خودشون هم عمیقا بهش اعتقاد ندارن، به این معنا که رد شدن اونا عملا تاثیری در موقعیت این احکامی که دارن ازش دفاع می کنن نداره، با مبنای دوستان همین شق دوم درسته، و وقتی اینطور باشه بحث در این باره چندان فایده ای نداره، اما اگه شق اول رو قبول کردین باید تن به لوازمش هم بدین، یکی از این لوازم اون هم اینه که باید با مبنای ما (یعنی یه فقه عقل گرا) نشون بدین که این الگویی که برآمده از مشهورات فقهیه بهترین و معقول ترین الگو برای زمانه ی ماست، اما مشخصه که شما تن به چنین کاری نمی دین و وارد چنین میدانی نمیشین...

گزارش درستی از مشهورات فقهی نیست، مثلا با مثال زدن از «یه گوشه ای» از آراء «یه» فقیه «معاصر» مثل آیت الله مکارم که تحت تاثیر فضای گفتمانی ما تبصره ها و قیود خاصی رو به این مشهورات اضافه کرده، البته ما مشکلی با این نداریم و از این کار ولو اینکه جزئی باشه استقبال هم می کنیم، چون هدفمون تحقق همین اصلاحاته تا این مسائل بیشتر از این باعث وهن دین نشه، اما توجه کنین که در اینجا و از این نظر عملا کسانی مثل ایشون(آیت الله مکارم) در مسیر مورد نظر ما قرار گرفتن، چیزی که مورد انکار دوستانه، البته اگه از زبان این کمترین گفته بشه نه از زبان مرجع عظیم الشانی مثل حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته

سلام
ظاهرا از نظر شما عدم اصلاح دین از منظر عقل شما عامل وهن دین خواهد بود .
نظر شما در مورد معیار وهن دین چیست ؟ می توانید معیار جامع عقلانی ارائه بفرمایید ؟

از طرف دیگه، این دوستانی که برای تبیین این قبیل احکام آسمان و ریسمان رو بهم می بافند و تلاش می کنند تبیین های مثلا عقلی! برای این احکام ارائه کنن یا مبنای ما مبنی بر عقل گرا شدن فقه رو پذیرفتن یا اینکه اینها صرفا یه سری توجیهات تشریفاتیه

تمام دین عقلانی است الا اینکه عقول جزئی به ادله آن دسترسی ندارند . آن که عقل کل است می تواند برای همه احکام دین دلیل عقلی ارائه کند که مواردی از آنرا در امثال کتاب علل الشرایع می توانید ملاحظه بفرمایید .
تمام اصرار ما بر این است که مصلحت سنجیهای عقول جزئی نمی تواند معیار تعیین حکم شرعی باشد .
اگر شما مدعی هستید بعضی احکام خلاف عقل است حداقل لطف کنید یکی از همین احکام شرعی را با ادله عقلی قابل قبول به نقد بکشید تا ما بدانیم با کسی طرفیم که توانایی چنین نقدی را دارد نه اینکه خوشایند و بدآیند من و دیگری را معیار صحت و سقم حکم شرعی بگیرید .
ما به یک مورد نقد عقلی شما هم اکتفا می کنیم .
موفق باشید

یه نکته دیگه اینکه بهتره رو احکام متناسب با موضوع اصلی تاپیک یعنی احکام جنسی مرد و زن تمرکز بیشتری بشه:

مهمترین توجیهات مثلا عقلی! دوستانی که دارن از این رویه ها دفاع می کنن درباره ی این احکام اینه که شهوت زن چنان کمتر از شهوت مرده که باعث میشه فقه مشهور چنین حرفایی بزنه!:Labkhand:، قضاوت با خود شما...

یه نکته دیگه اینکه بهتره رو احکام متناسب با موضوع اصلی تاپیک یعنی احکام جنسی مرد و زن تمرکز بیشتری بشه:

مهمترین توجیهات مثلا عقلی! دوستانی که دارن از این رویه ها دفاع می کنن درباره ی این احکام اینه که شهوت زن چنان کمتر از شهوت مرده که باعث میشه فقه مشهور چنین حرفایی بزنه!:Labkhand:، قضاوت با خود شما...



آیا این دوستان حاضرن اینجور تبیین های آبدوغ خیاری:Labkhand: رو زیر تیغ نقادی علوم روز قرار بدن؟...

مهمترین توجیهات مثلا عقلی! دوستانی که دارن از این رویه ها دفاع می کنن درباره ی این احکام اینه که شهوت زن چنان کمتر از شهوت مرده که باعث میشه فقه چنین حرفایی بزنه!، قضاوت با خود شما...

سلام
امثال این بیانات می تواند اشاره ای به یکی از حکمتهای تشریع باشد نه دلیل واقعی حکم مگر اینکه نصی یا روایت معتبری در مورد اون باشه
البته چسبیدن به ادله عقلی در احکام کار اونهای است که عقل رو در فهم احکام کافی می دونن وگرنه هیچ فقیهی برای استنباط احکام اول به عقل مراجعه نمی کنه . بلکه ضمن بررسی سایر ادله در صورت وجود یک دلیل کلی عقلی در ارتباط با آن حکم برای اثبات صغرای آن در ادله شرعی جستجو می کند فلذا دلیل عقلی در احکام شرعی در عرض سایر ادله است .
موفق باشید


امثال این بیانات می تواند اشاره ای به یکی از حکمتهای تشریع باشد نه دلیل واقعی حکم مگر اینکه نصی یا روایت معتبری در مورد اون باشه
البته چسبیدن به ادله عقلی در احکام کار اونهای است که عقل رو در فهم احکام کافی می دونن وگرنه هیچ فقیهی برای استنباط احکام اول به عقل مراجعه نمی کنه . بلکه ضمن بررسی سایر ادله در صورت وجود یک دلیل کلی عقلی در ارتباط با آن حکم برای اثبات صغرای آن در ادله شرعی جستجو می کند فلذا دلیل عقلی در احکام شرعی در عرض سایر ادله است .
موفق باشید

جناب حامد اول می گین نقد عقلی کن، نقد عقلی که می کنیم می گین ان دین الله لایصاب بالعقول(دین خدا از دسترس عقول خارجه)، بالاخره ما با کدوم ساز شما برقصیم برادر!:Labkhand:...



تذکر این نکته خالی از فایده نیست، شاید تنبهی باشه، من حدس قوی می زنم دوستانی که اینطور باب عقلانیت و تامل رو رو خودشون بستن و با این روحیه ی مقلدانه از هر رطب و یابسی که می بینن با جزم دفاع می کنن اگه در فرهنگ دینی دیگه ای هم بودن از جزء جزء چیزایی که در اون فرهنگ برشون عرضه می شد تمام قد دفاع می کردن و یه مومن دو آتشه ی اون دین بودند، حالا به نظرتون این جور دینداری چقدر ارزش داره و فرق این دوستان با یه مومن دو آتشه در یه دین دیگه چقدره؟...


جناب حامد اول می گین نقد عقلی کن، نقد عقلی که می کنیم می گین ان دین الله لایصاب بالعقول(دین خدا از دسترس عقول خارجه)، بالاخره ما با کدوم ساز شما برقصیم برادر!...:

سلام
ما که از شما دلیل عقلی ندیدیم . کو کجاست . آدرس بده . این بررسی عقلی حداقل باید دو سه صفحه تاپیک رو بگیره . نکنه تلخیصش کردی تو دو جمله ؟
و اما اگر قصه سر خود بودن در طی راه سعادت باشه شما که عقل خودتون رو می پرستید به آن امور لایقترید
موفق در اندیشه صواب

تذکر این نکته خالی از فایده نیست، شاید تنبهی باشه، من حدس قوی می زنم دوستانی که اینطور باب عقلانیت و تامل رو رو خودشون بستن و با این روحیه ی مقلدانه از هر رطب و یابسی که می بینن با جزم دفاع می کنن اگه در فرهنگ دینی دیگه ای هم بودن از جزء جزء چیزایی که در اون فرهنگ برشون عرضه می شد تمام قد دفاع می کردن و یه مومن دو آتشه ی اون دین بودند، حالا به نظرتون این جور دینداری چقدر ارزش داره و فرق این دوستان با یه مومن دو آتشه در یه دین دیگه چقدره؟...

با سلام

جناب محترم روي صحت چيزايي كه نوشتيد مطمئنيد .؟ آيا همه در عقل رو رو خودشون بستند در مورد مفاهيم دين فقط شما در و باز گذاشتيد ؟

پس اين همه شبهه و سوالي كه اينجا مطرح ميشه رو ارواح ميان ميپرسن ؟ گاهي وقتا بيشتر از نيم ساعت 09640 رو ميگيرم تا خطش آزاد بشه . شما فكر مي كنيد امثال من بيكارن كه بشينن يه جمله تكراري " اپراتور در حال پاسخگويي به پرسشگر ديگري است لطفا كمي صبر كنيد " رو گوش بدن ؟



شما تاپيك ها رو مطالعه نمي كنيد
كاربران تا قانع بشن چه گير سه پيچي ميدن كه هر چه بيشتر ايراد ميگيرن و زيبايي پاسخ ها رو ميبينم بيشتر به اين دين يقين پيدا مي كنم .

پس از اين لحاظ خيالتون راحت باشه كه با چنين جماعتي سر و كار نداريد . ما پرسش و پاسخ ها هر دو رو مطالعه مي كنيم .

یه نکته دیگه اینکه بهتره رو احکام متناسب با موضوع اصلی تاپیک یعنی احکام جنسی مرد و زن تمرکز بیشتری بشه:

مهمترین توجیهات مثلا عقلی! دوستانی که دارن از این رویه ها دفاع می کنن درباره ی این احکام اینه که شهوت زن چنان کمتر از شهوت مرده که باعث میشه فقه مشهور چنین حرفایی بزنه!:Labkhand:، قضاوت با خود شما...



آیا این دوستان حاضرن اینجور تبیین های آبدوغ خیاری:Labkhand: رو زیر تیغ نقادی علوم روز قرار بدن؟...

از این جالب تر این استدلاله که چون به تعبیر عامیانه مرد چندرغاز نفقه به زن می ده می تونه هر غلطی بکنه!:Labkhand:، من از دوستان می پرسم که آیا در برابر این شان مرد باید شانی متناسب با اون رو از زن بخوایم، یعنی اینکه زن هم باید به نوبه ی خودش و متناسب با طبیعت خودش یه گوشه ی کارهای خانواده رو بگیره،(بگذریم که در روزگار ما عملا هم چنین هست و بطور متعارف زن هم در خانواده بالاخره به نوبه ی خودش و متناسب با طبیعت خودش یه گوشه ی کارها رو می گیره)، یا اینکه بیایم از جمله همچین احکام جنسی عجیب و غریبی صادر کنیم که به هیچ وجه با میل جنسی زن تناسب نداره و زمینه ی هزار و یک جور سواستفاده و ظلم رو فراهم می کنه؟...


در یه استدلال با نمک دیگه، بعضی از دوستان گفتن در اسلام توصیه های اخلاقی زیادی راجع به چه و چه شده، این دوستان اگه بخوان از این قبیل مطالب در برابر ما استدلال کنن یا تو باغ نیستن یا خودشون رو به نادانی می زنن!، مقام بحث ما فقه و حقوقه نه اخلاق، وقتی قانون زمینه ی هزار و یک جور سواستفاده و ظلم رو فراهم می کنه شما می خواین بدون قوه ی قهریه ی قانون و با صرف توصیه های اخلاقی جلوی هزار و یک جور سواستفاده و ظلم بعضی از این مردای ... و ... :Labkhand: که کم هم نیستن رو بگیرین؟...

مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...

در طول تاپيك به توضيح قسمت هاي قرمز رنگ پرداخته شده اما شما مجدد سوالات رو مطرح مي فرماييد . لطفا براي اينكه بحث به نتيجه برسه بفرماييد ايراد پاسخ ها چيه ؟

اينكه حق طلاق به دست مرد است پاسخ داده شد كه بيان قرآن هست و يك حكم كلي است .

اما شما هنوز اين مورد رو توي سوالات ذكر ميكنيد . لطفا نظر خودتون رو واضح تر بيان بفرماييد كه ، اين كه فقيهي با متن قران و روايات چنين حكمي داده اشكالش كجاست ؟
از نظر شما و ديد عقل گرايانه فقيه با وجود داشتن حكمي از قران بايد چه طور حكم مي كرد ؟

همچنين مواردي بيان ميشه كه زن ميتونه مواردي مثل مشكلات جنسي ، وجود بيماري هايي مثل ايدز و غيره رو در شرايط ضمن عقد مطرح كنه كه ميتونه طلاق بگيره .

در مورد حق تمكين در وسط نماز پاسخ چندين مرجع و نه فقط نظر آقاي مكارم شيرازي بيان شد كه چنين كاري واجب نيست . در مواردي حرام و در مواردي مكروه است .و ذكر نشده كه مستحب باشد . بنابراين در اينجا سوال و ايراد مطرح شده صحيح نيست .

همچنين اگر تمكين از لحاظ جسمي يا روحي براي زن مشكل ايجاد كند بر او واجب نيست درخواست مرد رو بپذيره . و اگر عدم تمكين براي زن مفسده داشته باشه حكم تغيير مي كنه

آيا پاسخ هاي مطرح شده و حكم هاي داده شده از لحاظ عقلي صحيح نيستند ؟

در یه استدلال با نمک دیگه، بعضی از دوستان گفتن در اسلام توصیه های اخلاقی زیادی راجع به چه و چه شده، این دوستان اگه بخوان از این قبیل مطالب در برابر ما استدلال کنن یا تو باغ نیستن یا خودشون رو به نادانی می زنن!، مقام بحث ما فقه و حقوقه نه اخلاق، وقتی قانون زمینه ی هزار و یک جور سواستفاده و ظلم رو فراهم می کنه شما می خواین بدون قوه ی قهریه ی قانون و با صرف توصیه های اخلاقی جلوی هزار و یک جور سواستفاده و ظلم بعضی از این مردای ... و ... که کم هم نیستن رو بگیرین؟...

لطفا آداب بحث رو رعايت بفرماييد

سوالي پرسيديد اگر اين احكام در اديان ديگه بود ايراد نميگرفتيد ؟

منم پاسخ دادم كه اگر مي خوايد مقايسه كنيد كل دين اسلام رو با بقيه اديان مقايسه كنيد . به نظر شما اين همه مباحث اخلاقي واسه دكور بيان شدن ؟ يا براي استفاده ؟

مطلب ديگه اينكه از همين فقه و حقوق كه مورد بحث هست شما به صحيح احكام دقت نمي كنيد . لطفا پاسخ پست 94 رو بفرماييد .

و ديگه اينكه اين مردهايي كه دارن ظلم مي كن . بندگان خدا ظلمشون به خاطر اينه كه دارن طبق رساله عمل مي كنند ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

این استدلاله که چون به تعبیر عامیانه مرد چندرغاز نفقه به زن می ده می تونه هر غلطی بکنه!

نفقه جز حقوق زن هست بر مرد نه مجوزي براي غلط كاري . آيا مرداني كه در حق زن غلطكاري نميكنند پرداخت نفقه ازشون برداشته ميشه .

در اون پست منظور اين بود كه مجموعه وظايف هر دو در كنار هم قرار بگيرن .

احکام جنسی عجیب و غریبی صادر کنیم که به هیچ وجه با میل جنسی زن تناسب نداره و زمینه ی هزار و یک جور سواستفاده و ظلم رو فراهم می کنه؟...

به صحيح احكام توجه كنيد كه چي ميگن . قبلا بيان شدند .

تذکر این نکته خالی از فایده نیست، شاید تنبهی باشه، من حدس قوی می زنم دوستانی که اینطور باب عقلانیت و تامل رو رو خودشون بستن و با این روحیه ی مقلدانه از هر رطب و یابسی که می بینن با جزم دفاع می کنن اگه در فرهنگ دینی دیگه ای هم بودن از جزء جزء چیزایی که در اون فرهنگ برشون عرضه می شد تمام قد دفاع می کردن و یه مومن دو آتشه ی اون دین بودند، حالا به نظرتون این جور دینداری چقدر ارزش داره و فرق این دوستان با یه مومن دو آتشه در یه دین دیگه چقدره؟...

از طرف دیگه، این دوستانی که برای تبیین این قبیل احکام آسمان و ریسمان رو بهم می بافند و تلاش می کنند تبیین های مثلا عقلی! برای این احکام ارائه کنن یا مبنای ما مبنی بر عقل گرا شدن فقه رو پذیرفتن یا اینکه اینها صرفا یه سری توجیهات تشریفاتیه که عملا دخالتی در حکم نداره و خودشون هم عمیقا بهش اعتقاد ندارن، به این معنا که رد شدن اونا عملا تاثیری در موقعیت این احکامی که دارن ازش دفاع می کنن نداره،

آیا این دوستان حاضرن اینجور تبیین های آبدوغ خیاری رو زیر تیغ نقادی علوم روز قرار بدن؟...

من حدس قوی می زنم شما اگه تو چلقوز آباد هند بودین الان داشتین با اخلاص تمام تو معبد مخصوص تمثال آلت تناسلی رو می پرستیدین!:

متأسفانه روند بحث دوستان گرامی از استدلال به حدس و ادعا و از ادعا به خروج از آداب اخلاقی بحث کشیده است ! که روند مناسبی برای یک بحث علمی نیست .

حقیر منتظر استدلال علمی در برابر پاسخ ها هستم که مستقیما مطالب به نقد کشیده شود البته مطالب دوستان خالی از نقد نبود که ان شاء الله به آن پاسخ داده خواهد شد.

موفق باشید

یه نکته دیگه اینکه بهتره رو احکام متناسب با موضوع اصلی تاپیک یعنی احکام جنسی مرد و زن تمرکز بیشتری بشه:

مهمترین توجیهات مثلا عقلی! دوستانی که دارن از این رویه ها دفاع می کنن درباره ی این احکام اینه که شهوت زن چنان کمتر از شهوت مرده که باعث میشه فقه مشهور چنین حرفایی بزنه!:labkhand:، قضاوت با خود شما...




سلام به سید عزیز ما
اول که عرض کنم علت تفاوت زن و مرد در احکام امتحان بندگی ماست و روحیه تعبد است که حالتی است که به دلائل مختلف بهترین حالت دل است.
اما این دلیلی هم که ذکر شده نه حرف ماست بلکه روانشناسی اثبات کرده شهوت زن فعال نیست و باید فعالش کنند ولی مرد شهوت همیشه فعال دارد و این از جهت علمی معنا می شود،که به این معنا نیست که همه مردان شهوت پرست یا ..... بلکه این اصطلاح علمی است.
منبع سایت پزشکان بدون مرض مجموعه مقالات.

درباره اون تاپیکی هم که ویرایش شد اصل حرف مشکلی نداشت بلکه غالب و بیان دون شان شما بود.


سرکار روشنا اشکالات و سوالات شما هم نشون می ده که مطالب حقیر رو با دقت نخوندین، اگه حقیقتا دنبال پاسخ سوالات و اشکالاتتون هستین همه ی مطالب من در تاپیک «
فقه و چالش های معاصر» و این تاپیک رو با «دقت» بخونین پاسخ همه ی سوالات و اشکالاتتون رو می گیرین...

یه نکته دیگه اینکه بهتره رو احکام متناسب با موضوع اصلی تاپیک یعنی احکام جنسی مرد و زن تمرکز بیشتری بشه:

مهمترین توجیهات مثلا عقلی! دوستانی که دارن از این رویه ها دفاع می کنن درباره ی این احکام اینه که شهوت زن چنان کمتر از شهوت مرده که باعث میشه فقه مشهور چنین حرفایی بزنه!:Labkhand:، قضاوت با خود شما...



آیا این دوستان حاضرن اینجور تبیین های آبدوغ خیاری:Labkhand: رو زیر تیغ نقادی علوم روز قرار بدن؟...


سلام به سید عزیز ما
اول که عرض کنم علت تفاوت زن و مرد در احکام امتحان بندگی ماست و روحیه تعبد است که حالتی است که به دلائل مختلف بهترین حالت دل است.
اما این دلیلی هم که ذکر شده نه حرف ماست بلکه روانشناسی اثبات کرده شهوت زن فعال نیست و باید فعالش کنند ولی مرد شهوت همیشه فعال دارد و این از جهت علمی معنا می شود،که به این معنا نیست که همه مردان شهوت پرست یا ..... بلکه این اصطلاح علمی است.
منبع سایت پزشکان بدون مرض مجموعه مقالات.

درباره اون تاپیکی هم که ویرایش شد اصل حرف مشکلی نداشت بلکه غالب و بیان دون شان شما بود.



با سلام

جناب عرفان من منکر این نیستم که برخی احکام ممکنه حکمتشون از جمله همین پرورش روحیه ی تعبد باشه، اما به نظرم داخل کردن این مطلب در این سنخ احکام چندان جالب نیست...

مطلبی رو هم در دفاع از دلیلی که می گفت شهوت زن چنان کمتر از شهوت مرده که باعث میشه فقه مشهور چنین چیزی بگه! مطرح فرمودین، اصلا فرض کنیم شهوت زمخت زن مقداری از شهوت زمخت مرد کمتره، اما به نظرتون این تفاوت اینقدر وحشتناک:Labkhand: هست که توجیه کننده ی این تفاوت وحشتناک:Labkhand: احکام جنسی باشه؟ انصافا این خودتون رو قانع می کنه؟:Labkhand:...

مطلبی رو هم در دفاع از دلیلی که می گفت شهوت زن چنان کمتر از شهوت مرده که باعث میشه فقه مشهور چنین چیزی بگه! مطرح فرمودین، اصلا فرض کنیم شهوت زمخت زن مقداری از شهوت زمخت مرد کمتره، اما به نظرتون این تفاوت اینقدر وحشتناک هست که توجیه کننده ی این تفاوت وحشتناک احکام جنسی باشه؟ انصافا این خودتون رو قانع می کنه؟...

سلام
ادله عقلی حضرات همینه . شما خوشتون میاد ؟ از نظر عقل شما چطوره ؟ عقل شما می پذیره ؟
اول باید دید این نحو ورود عقل به مباحث دینی قابل قبول است یاخیر ؟ آیا این عقل یا گرایشات عقلی حجیت دارند یا خیر ؟
ظاهرا آن عقلی که از منابع احکامه درست فهمیده نشده است .
موفق در دقت

گزارش درستی از مشهورات فقهی نیست، مثلا با مثال زدن از «یه گوشه ای» از آراء «یه» فقیه «معاصر» مثل آیت الله مکارم که تحت تاثیر فضای گفتمانی ما تبصره ها و قیود خاصی رو به بعضی از این مشهورات اضافه کرده. البته ما مشکلی با این نداریم و از این کار ولو اینکه جزئی باشه استقبال هم می کنیم، چون هدفمون تحقق همین اصلاحاته تا این مسائل بیشتر از این باعث وهن دین نشه، اما توجه کنین که در اینجا و از این نظر عملا کسانی مثل ایشون(آیت الله مکارم) در مسیر مورد نظر ما قرار گرفتن، چیزی که مورد انکار دوستانه، البته اگه از زبان کسی مثل این کمترین گفته بشه نه از زبان مرجع عظیم الشانی مثل حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته!...

با تشکر از اظهار نظر شما جناب سید ضیاء

پاسخ هایی را که حضرت آیت الله مکارم شیرازی بیان فرمودند مطالبی مخصوص ایشان نیست بلکه مطابق قواعدی است که در فقه موجود بوده است مانند قاعده عسر و حرج یا شرط ضمن عقد یا رجوع به عرف در تبیین موضوعات احکام و ... بنابراین این پاسخ ها قیود خاصی نیستند که ایشان به فقه اضافه کرده باشند بلکه این قواعد سابقه هزار ساله در کتب فقهی ما دارند .

لازم به ذکر است که حقیر این اشتباهات فاحش را ناشی از عدم آشنایی دوستان با علم فقه از یک طرف و از طرف دیگر تکیه بدون محدودیت بر عقل ناقص انسانی می دانم .

موفق و پیروز باشید


ادله عقلی حضرات همینه . شما خوشتون میاد ؟ از نظر عقل شما چطوره ؟ عقل شما می پذیره ؟
اول باید دید این نحو ورود عقل به مباحث دینی قابل قبول است یاخیر ؟ آیا این عقل یا گرایشات عقلی حجیت دارند یا خیر ؟
ظاهرا آن عقلی که از منابع احکامه درست فهمیده نشده است .
موفق در دقت

جناب حامد شما می فرمایید حقیر متوجه تلقی قرائت رسمی فقه از جایگاه عقل نشدم، کسی که مطالب حقیر رو با دقت دنبال کرده باشه خیلی خیلی بعیده چنین چیزی رو به من نسبت بده، با عرض معذرت شما مگه این تاپیک رو دنبال نمی کردین که همچین حرفی می زنین؟...

راستی امیدوارم از اون شوخی دلخور نشده باشین :Gol:

موضوع قفل شده است