چرا دخترها زودتر از پسرها به بلوغ شرعي مي رسند؟
تبهای اولیه
چرا دخترها زودتر از پسرها به بلوغ شرعي مي رسند؟
جوابِ سوالِِ شما از چند جهت قابل بررسي است از جهت شرعي و غير شرعي؛
از لحاظ غير شرعي كه ايا دختر ها زودتر به درك مسائل مي رسند يا پسرها در جاي خودش بايد بحث شود مربوط به احكام نيست.
ازجهت شرعي همانطور كه شما اشاره كرديد ودر م/2252 از تو ضيح المسائل اشاره شدسن بلوغ دختر ها نه سالگي است،واين محصول روايات است ودليل ديگري وجود ندارد.
اما بنده می خواهم بر اساس مقاله ای که اخیرا خوانده ام سن بلوغ دخترها را از لحاظ شرعی به بحث بگذارم....
اما با پس از خواندن این مقاله متوجه شدم که در عقبه این رأی و نظر یک بحث و دلیل علمی وجود دارد و چه بسا دلیلی موجه تر و قوی تر از دلیل دیگر رأی است و شاید هم قابل قبول تر.
سلام و تشكر از شما
پيشنهاد مي كنم زود نتيجه گيري نفرماييد پيداست كه در اين زمينه تخصصي نداريد كه با خواندن يك مقاله چنين تحت تأثير قرار گرفتيد .
- اين مبحث عقبه اي بيش از هزار سال تلاش علمي دارد كه با ده ها مقاله نمي شود به آساني آنرا جمع كرد چه رسد به يك مقاله
- بخاطر اينكه مباحث تخصصي اينگونه اي را نمي شود اينجا مطرح كرد فقط به چند نكته اشاره مي كنم :
اما روایات دیگری هم وجود دارد که خلاف این امر را نشان می دهد!!!
روايات ظاهرا متضاد و مخالف در بيشتر ابواب فقهي وجود دارد لذا اين مسئله نبايد شما را متعجب كند
آیا به صرف مخالفت با برخی روایات دیگر آن را ضعیف السند یا ظنی الدلاله بدانیم و آن را به عنوان حجت شرعی قبول نکنیم؟؟!! چاره چست ؟!
روايات بخاطر صرف مخالفت با هم محكوم به ضعف سند يا ضعف دلالت نمي شوند بلكه عوامل ديگري در علوم ويژه آن مانند علم رجال و درايه مطرح است كه باعث ضعف سند و ... مي شود
البته همانطور که همه می دانیم تمام این بحثها فارغ از ظهور علائم بلوغ است و در صورت تحقق اونها هر سنی شخص به بلوغ می رسد
اينطور نيست كه با ظهور علائم بلوغ در هر سني شخص به بلوغ برسد ! بلكه شرايط ويژه اي هم دارد كه در كتب مفصل فقهي بيان شده است
برخی دیگر از فقها با در نظر گرفتن کل روایات بلوغ و برای حل تعارض میان آنها
عيار آراي فقهاء صرفا به ابراز نظر سنجيده نمي شود بلكه بايد ديد آيا اين نظر مطابق شهرت است يا خير ، آيا اجماعي در اين مسئله شكل گرفته است يا خير ، آيا فقهاي مخالف از وزنه علمي براي مقابله با مشهور برخوردار هستند يا خير و ....
این روایات در به دنبال بیان عرف آن زمان است و نه تعیین تعبدی سن بلوغ. لذا برخی از فقهای موجود سن بلوغ در دختران را اکنون 12 یا 13 معرفی کرده اند.
1- اعلان سن 13 براي بلوغ دختران صرفا به اين علت نيست
2- با توجه به اينكه فهم عرف غالبا غير دقيق و حدودي است لذا اگر روايات در صدد بيان آن بود معقول تر اين بود كه حدود آنرا مشخص كند مانند اينكه در روايتي بفرمايد حدود 13 سالگي يا بين 12 و 13
3- با توجه به وسعت جغرافيايي سرزمين هاي مسلمانان و وجود عرف هاي مختلف در زمان صدور روايات ، اشاره به عرف داشتن رواياتي كه دقيقا سن را مشخص مي كنند بسيار بعيد به نظر مي رسد
و این امر بسته به زمان و مکان و آب و هوا و مسائل ژنیتک متغیر خواهد بود. چرا که در تعیین سن بلوغ تمامی موارد فوق موثر هستند.
اين مواردي كه فرموديد در بروز علائم بلوغ مؤثر است نه در تعيين سن بلوغ ( با توجه به مطالبي كه عرض شد)
البته این توضیح هم ضروری است که این توهم پیش نیاید که این سن همواره در حال تغییر است . و همواره بالا یا پایین می رود بلکه می تواند متغیر باشد.
بيان شما فقط ايجاد توهم نمي كند بلكه اين مسئله را تثبيت مي كند كه سن بلوغ يك متغيري است كه عوامل تغيير آن زمان و مكان و ... است
فایده این بحث برای خود حد اقل این بود که بنده سابقا می گفتم آخر این چه سخن بیهوده است که برخی فقهای کنونی می گویند که سن بلوغ در دختران 13 سالگی است !!!! اما با پس از خواندن این مقاله متوجه شدم که در عقبه این رأی و نظر یک بحث و دلیل علمی وجود دارد و چه بسا دلیلی موجه تر و قوی تر از دلیل دیگر رأی است و شاید هم قابل قبول تر.
شايد با مطالعه بيشتر ( نه صرفا مطالعه آزاد كه هيچ كس با مطالعه آزاد به يك پزشك حاذق تبديل نمي شود! ) به همان بيهوده بودن دوباره معتقد شويد !
باز یاداوری می کنم که بحث شرعی است و تعبدی و مقلدین باید به رأی مرجع تقلید خود رجوع کنند.
اميدوارم اين بحث در مقلدين مراجع عظام ايجاد شك و شبهه نكند
موفق باشيد
حقيقتش بنده دقيقا متوجه منظور شما نشدم ، شما به دنبال اثبات يا رد جه جيزي هستيد. كلياتي را مبهم نوشتيد كه منظور از آن دقيقا مشخص نيست.
متأسفم كه بيانم مبهم بود و فرصت توضيح بيشتر رو نداشتم اميدوارم بتونم از ابهام مسئله كم كنم
چه چیزی عقبه هزار ساله دارد، فقه ما یا این مسئله خاص؟ چه نتیجه ای از این جمله می خواهید بگیرید من که نفی نکردم؟
روشن است كه بحث ما درباره كل فقه نيست !
قبول دارم متعجب هم نشدم
بخاطر سه تا علامت تعجبي كه جلوي مطلب گذاشتيد عرض كردم !
برای اون روایاتی که سن بلوغ را مثلا غیر از نه سال تعیین می کنند باید یه راه حلی تعیین کنید نمی شود که أنها را راها کنید !!!!!
راه حل را فقهاي عظام در عقبه هزار ساله اين مسئله بيان كردند لذا عرض كردم كه اين مسئله تخصصي است و نمي توان با يك مقاله همه زحمات آن عزيزان را حلاجي كرد
آیا رجال مربوط به سند روایت نیست ؟!!!! و آیا درایه چیزی غیر از دلالت متن است ؟!!!! کلام بنده عام بوده و شامل تمام قرائن داخلی و خارجی یک روایت می شد.
بله رجال مربوط به سند روايت و درايه متن آن است ولي جمله شما اين بود :
آیا به صرف مخالفت با برخی روایات دیگر آن را ضعیف السند یا ظنی الدلاله بدانیم و آن را به عنوان حجت شرعی قبول نکنیم؟؟!! چاره چست ؟!
كه عرض كردم صرف مخالفت يك روايت با روايت ديگر موجب ضعف سند روايت مخالف و ... نمي شود چرا كه تضاد بين متن دو روايت ارتباط مستقيمي با وثوق راويان آن روايت ندارد به عنوان مثال اگر يكي خبر دهد كه خانه كسي آتش گرفته است و ديگري خبر دهد خانه او را سالم ديدم ، تضاد اين دو خبر را لزوما نمي توان به دورغ گو بودن يكي از آن دو مخبر منسوب كرد چرا كه ممكن است برداشت شنونده اشتباه باشد و مسائل ديگر كه شايد از حوصله خوانندگان خارج باشد .
شما بفرمایید مثلا اگر زودتر از سن تعیین شده ، علائم بلوغ در شخصی ظاهر شود آیا مکلف نمی شود !!!!! شما مرجعی نام ببرید که خلاف این مسئله را گفته باشد.
مثلا در همين مورد دختران كه محل بحث شماست اگر علائم تكويني بلوغ قبل از سن 9 سالگي در دختري پديدار شود اگر نگويم همه غالب مراجع قائل به بلوغ نمي شوند .
شما خودتان هم می دانید که شهرت و اجماع به خودی خود حجت نيستند بلکه باید کاشف از قول معصوم باشند نزد امامیه که اینگونه است تازه كلي هم شق و شقوق دارند
تفاوت است بين دليل و مؤيد دليل و نيز بين شهرت و اجماع كه در كتب مفصل فقهي بحث شده است كه با دقت در آن مسئله برايتان روشن مي شود
کلی بحث کردن و نفی بدون دلیل چیزی را اثبات نمی کند
شايد منظورشان این بود که سن بلوغ عرفا و با توجه به بروز علائم بلوغ نزد دیگران یا اکثریت تعیین می شود و به شکل قانون در می اید.
بيان حقير كلي نبود و همانطور كه مشاهده كرديد با شماره ادله را هم ذكر كردم پس بدون دليل هم نبود لذا توصيه مي كنم دوباره با دقت مطالعه بفرماييد
توضیح این است که شاید شارع معیار داده که عقلا خود تعیین مصداق کنند
در فقه و هر بحث علمي ديگر دليل حاكم است و با شايد نمي توان اتقان مسئله اي را ثابت كرد
القصه اینجور که شما بحث کردید انگار صرفا می خواستید هر جورشده این مسئله را نفی کنید اما بدون دلیل و برهان
منظورم نفي مطلب جنابعالي بود اما نه بدون دليل چون برخي از ادله را هر چند اجمالا ذكر كردم
و فقط به خاطر نو بودن مطلب يا مسائل دیگر .
باز هم عرض كردم كه مطلب نو نيست روايات ما بيش از هزار سال است اين اختلاف را دارد و طبيعي است كه فقهايي كه مي خواهند حكم شرع را استنباط كنند تمام آنها را به صورت جدي و علمي بحث كرده اند لطفا به كتاب هاي فقهي مراجعه بفرماييد
عزیز من بنده هم اصراری بر صحت مطالب فوق ندارم از نوع گفته و سیاق بیان هم به نظرم چنین چیزی مشخص است اما دلیلی هم بر سقم و غلط بودن ان حداقل در حرفهای شما ندیدم.
حقير هم انگيزه محترم شما را نقد نكردم فقط مطلب را مورد توجه قرار دادم و ادله اجمالي بطلان اين نظر را هم ذكر كردم كه در اين قسمت بيان شده بود
2- با توجه به اينكه فهم عرف غالبا غير دقيق و حدودي است لذا اگر روايات در صدد بيان آن بود معقول تر اين بود كه حدود آنرا مشخص كند مانند اينكه در روايتي بفرمايد حدود 13 سالگي يا بين 12 و 13 3- با توجه به وسعت جغرافيايي سرزمين هاي مسلمانان و وجود عرف هاي مختلف در زمان صدور روايات ، اشاره به عرف داشتن رواياتي كه دقيقا سن را مشخص مي كنند بسيار بعيد به نظر مي رسد
در انتها لازم مي دانم توجه شما را به اين نكته جلب كنم كه بيان ادله تفصيلي مسئله به علت پيش نيازهايي كه دارد مقدور نمي باشد
از خداوند بزرگ توفيق شما را خواستارم
موفق و پيروز باشيد
با سلام
با توجه به اينكه سوال كننده محترم در مورد زودتر بودن سن تكليف خانم ها پرسيدن نه 9 يا 13 يا... جواب زير به نظر من ميرسه
يه حقيقت انكار ناپذير وجود داره كه اگر اونو در نظر بگيريم جواب سوال بالا مشخص ميشه.
و اون حقيقت اينه
با توجه به اينكه خداوند در قران فرمودند بشر رو ما از يك جنس خلق كرديم پس يكسري شباهت ها با هم دارند ولي در واقع مشاهده ميكنيم كه زن و مرد تفاوت هايي هم با هم دارند و اين با يكجنس بودن بشر تناقض نداره همونطور كه همه ي كيف هايي كه مثلا از جنس چرم درست شدن طرح و نقششون مثل هم نيستن و با هم تفاوت هايي دارند و گاهي تفاوت ها اونقدر زياده كه حتي كاربرد هاي متفاوتي پيدا مي كنند مثلا بعضي كيف هاي چرمي رو خيلي ظريف و زيبا و بعضي ديگه رو معمولي تر مي سارن ولي در كل جنس هر دو نوع معمولي و ظريف چرميه پس يه شباهت هايي دارن ولي به خاطر تفاوت هايي كه توي طرح و قالبشون دارن كاربردشون فرق مي كنه
يه مثال واضح تر اگه توي يه خونه يه دوقلوي غير همجنس وجود داشته باشه و بخوايم براشون هديه بگيريم و بخوايم يه چيز بگيريم كه واقعا خوششون بياد براي هر كدوم متناسب با جنسيتش خريد مي كنيم . كافيه يه سرج كوچولو در مورد تفاوت زن و مرد انجام بديد خيلي چيزا روشن ميشه اون وقت متوجه ميشيد كه اصلا قوانين زندگي اين دو جنس مخالف نبايد مثل هم باشه كه به اين قوانين زندگي در نوع ايده ال گفته ميشه احكام شرعي اسلام.ولي از اون جايي كه ذاتشون از يه جنسه خيلي از احكام هم در موردشون مساويه كه توي رساله ها ما زياد مي بينيم
و اون جيزي هم كه خيلي واضح هستش اينه كه اين تفاوت ها و شباهت ها در احكام رو اون كسي كه خلق كرده بهتر تشخيص مي ده تا اون كسي كه خلق شده
اگر بخوايم به صورت كامل تساوي رو براي دو چيز قائل بشيم بايد به صورت كامل اون دو چيز مشابه باشند
بنابراين زماني كه دو جنس در روحيات و حالات و برخي شرايط و مسائل ديگه با هم تفاوت دارن اعمال قوانين يكسان در همه شرايط براي اونا عادلانه نيست
مثلا به خاطر نوع جذبه و عاطفه اي كه خداوند براي امور بسيار مهمي در وجود خانم ها قرار داده به خاطر اينكه شان و حرمتشون حفظ بشه و امنيت جامعه تامين بشه در مقابل نامحرم بايد پوشيده باشند
در صورتيكه اقايون به خاطر متفاوت بودنشون موظف به همچين حجابي نيستند.
پس جواب سوال بالا يه كلمه اس ((تفاوت))