چرا خداوند در قرآن دختران را با این وصف ستوده است؟
تبهای اولیه
أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبينٍ (18زخرف)آيا كسى [را شريك خدا مىكنند] كه در زر و زيور پرورش يافته و در [هنگام] مجادله، بيانش غير روشن است؟
این یعنی که دختر زبان الکنی دارد در حالی که دخترزبان غیر مبینی ندارد و می تواند به خوبی مفهوم کلامش را برساند و قرآن می فرماید در ناز پرورش یافته است. در حالی که می دانیم عربها دخترانشان را زنده به گور می کردند. این آیه را چگونه توجیه می کنید؟
با سلام
أَوَمَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ آيا شرك گرايان كسى را كه از ديدگاه منحط خودشان، در ميان زر و زيور پرورش يافته و در آسايش و آرامش رشد مىكند و در ميدانهاى رزم و كشمكش و بحث و گفتگو قدرت بيان دليل و برهان و موضع و ديدگاه خويش را به روشنى ندارد، او را فرزند خدا و نصيب و بهره او مىپندارند؟!
به باور پارهاى اين ديدگاه شركگرايان و حقستيزان در باره دختران و زنان بود و با اين وصف آنان را نصيب و بهره خدا و فرزندان او عنوان مىساختند، كه قرآن شريف اين بافتههاى خرافى را به باد نكوهش مىگيرد و به سختى انكار مىكند.
امّا پارهاى ديگر برآنند كه منظور آيه اين است كه: آيا بتهايى را مىپرستيد كه در زر و زيور ساخته و پرداخته مىشوند و توان بيان دليل و برهانى براى خود ندارند و نمىتوانند از خود دفاع كنند؟
گفتنى است كه اين برداشت و بيان بدان دليل است كه بتپرستان بتهاى خود را غرق در زر و زيور مىساختند و آنها را با زرق و برق مىآراستند. يك نكته ادبى در آيه مورد بحث و در فراز «هو فى الخصام...»، ضمير «هو» با اينكه به مؤنث باز مىگردد به صورت مذكّر آمده است؛ چرا كه اين ضمير به لفظ «من» باز مىگردد و به مفهوم آن كه مؤنث است كارى ندارد.
هشدار از گواهى دروغ در چهارمين آيه مورد بحث مىافزايد: وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَانِ إِنَاثًا شرك گرايان و خرافه پردازان فرشتگان را كه بندگان خداى بخشايندهاند، دخترانى براى او پنداشتهاند.
أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ اين فراز در حقيقت در جهت نفى و انكار پندار پوچ و خرافى آنان است كه مىفرمايد: آيا اينان گواه آفرينش آنان بودهاند كه اين گونه دروغپردازى مىكنند؟!
گفتنى است كه اين فراز از آيه مورد بحث بسان اين آيه است كه مىفرمايد: ام خلقنا الملائكة اناثاً و هم شاهدون.
آيا ما فرشتگان را به صورت دخترانى آفريديم و آنان بر اين آفرينش گواه بودند؟ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ به زودى گواهى بىاساس آنان در كارنامه زندگىشان نوشته شده و در روز رستاخيز به كيفر آن سخت بازخواست خواهند شد. * * * در آخرين آيه مورد بحث در ترسيم بهانهجويى ديگر آنان مىفرمايد: وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَانُ مَا عَبَدْنَاهُمْ و نيز به ناروا مىگفتند: اگر خدا مىخواست كه ما اين بتها را نپرستيم، هرگز نمىتوانستيم آنها را پرستش كنيم و اينك كه موفق به عبادت آنها شدهايم، روشن مىشود كه كار ما به خواست خداست.
مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ اين تيرهبختان بر اين بافتههاى پوچ خود هيچ دليل و دانشى ندارند. اين فراز نشانگر پوچى گفتار شركگرايان است، چرا كه بافتههاى آنان نه از آگاهى و بينش سرچشمه مىگرفت و نه از وحى و رسالت، بلكه ساختههاى خرافى و موهومى بود كه آنها را از ديگر خرافهپردازان و خرافهسازان آموخته بودند. إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ آنان دروغگويان و خيالپردازانى بيشتر نيستند. «ابوحامد» در اين مورد مىگويد: خداى فرزانه آنان را بدان جهت دروغگو و دروغپرداز مىشمارد كه: از سويى يكتايى و بىهمتايى ذات پاك او را انكار مىكردند، و از دگرسو به او نسبت فرزند داشتن و فرزند گرفتن براى خود مىدادند و با اين كفرگرايىشان به مشيت و خواست خدا از حق و عدالت دورى جسته و به ستمى بزرگ و سهمگين دست مىيازيدند.
تفسیر مجمع البيان