#چرا بعضي دخترخانوما و آقا پسرا دير ازدواج مي كنن !!!#

تب‌های اولیه

145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام و درود بر همه دوستان

قاصدک;75010 نوشت:
به نظرمن امکانات مادی مهم نیست مهم دوتا دله که همدیگه رو دوست داشته باشن وگرنه امکانات . کار خونه و...... برا ادم اسایش روحی نمیاره

ببخش ولی باید بگم اینقدر آرمانگرا نباش دوست خوبم عاقبت نداره ها...:Cheshmak:
امام علی (ع) میفرمایند:هرگاه فقر از دری وارد شود،ایمان از در دیگر خواهد رفت.
کمی بیاندیش...:Gig:

سلامممممم راستش منظور من از مشکلات جناب محب المهدی همونایی بود که بچه ها اشاره کردن که عبارت است از:مشکلات اقتصادی اجتماعی فرهنگی ورزشی سیاسی خدماتی رفاهی بی پولی بیکاری عدم رفتن به سربازی عدم مسئولیت آقایون ناز و کرشمه ی بانوان و سخت گیری خونواده ها و...
که جوونها رو از ازدواج بازمیدارد و اونیکه بالا گفتم میشه:khandeh!:

این همه بحت !!!!

دوست دارن دیر ازدواج کنن !!!!

arshiyan;75462 نوشت:
ببخش ولی باید بگم اینقدر آرمانگرا نباش دوست خوبم عاقبت نداره ها... امام علی (ع) میفرمایند:هرگاه فقر از دری وارد شود،ایمان از در دیگر خواهد رفت. کمی بیاندیش...

اینکه جواب نشد البته ببخشید مگر سرکار قاصدک گفته که بایدفقیر زندگی کنیم یا امکانات مادی اصلا نباشه که شما این روایت رو آوردین.:Khandidan!:
اینکه آدم تو زندگیش دلبسته مادیات نباشه یه اصل مهم تو زندگیه.:Kaf:
مگه غیر از اینه؟:Cheshmak:

قاصدک;75010 نوشت:
وگرنه امکانات . کار خونه و...... برا ادم اسایش روحی نمیاره

اگر دوست خوبمون دقت کنن من گفتم ارامش روحی نمیاره شما تصور کنید زندگی شخصی از لحاظ مادی در حد بسیار بالا باشه ولی مثلا باهمسرش میونه ی خوبی نداشته باشه به نظرتون اسایش فراهم میشه؟؟؟ من یکی که ارامش روحی رو با هیچ چیز عوض نمیکنم شمارو نمیدونم:Gig:
وهمچنین من بارها با این زندگیا مواجه شدم که از لحاظ مادی در حد بسیار پایین ولی شیرین ترین زندگی رو از لحاظ روحی دارند و این یعنی زندگی :Mohabbat:
البته این نظر منه:Gol:

همونطورکه برادر راسل گفتند شمع خاموش نمیشه چون شمع آسک دینه
امیدوارم بحث دوباره برگرده سرجای اولش و پیگیری بحث بشه:Gol:

[="DarkGreen"]

سلام

خانواده ها
اقتصاد
بی پولی
کار
و...[/]:Gol:

mkk1369;120297 نوشت:
خانواده ها
اقتصاد
بی پولی
کار
و...

چرا خانواده ها ؟ منظورتون سختگیری هاشونه ؟

محب المهدي;120341 نوشت:
چرا خانواده ها ؟ منظورتون سختگیری هاشونه ؟

[="darkgreen"]سخت گیری

درک نکردن خطرات احتمالی دیر ازدواج کردن از جانبشان(به گناه افتادن) و...[/]

سلام
به نظر من رواج اصول و عقاید غربزدگی در بین جوانان
روی آوردن به خود ارضایی و همجنس بازی و آزادیهایی از این قبیل ...
وقتی جوانان آزادانه هرچی میخوان بدست میارن چرا خودشون رو زیر بار مسئولیت ببرن و به قول خودشون آزادیشونو سلب کنن

mkk1369;120361 نوشت:
و...

و چی ؟

به نظر من مهمترین عامل در ازدواج اول اعتقادات خانواده است که معتقدند اول باید بزرگتر بره خونه بخت بعد کوچیکه. یا اینکه در خانواده سن ازدواج بلاست و خب جوون می ترسه مسخرش کنن بگن عجله داره و از این حرف و مجبوره تن بده به این اجبار.
عامل دیگه تحصیلاته.
الان نگاه کنین همین دانشجویان پزشکی که 7سال فقط عمومی می خونن نمی تونن خب یه نفر رو هم قبول کنن کنار خودشون. یادرس یا زندگی. همین می شه طرف مدرک لیسانس یا حتی دکتری داره و مجرده!!!!
خب مسوولین یه فکری کنن.

سلام:Gol:

دلایلی که همه دوستان گفته یودن و بحث شده بود را پیگیری کردم و همه تئی شرایط زنگی هر شخصی درسته و من نمونه های زیادی را دیدم

به نظر من ریشه خیلی از مشکلات بر میگرده به تربیت خانوادگی ما.اما این بار چون خانواده ها حمایت بیش از حد از فرزندانشون داشتن.
یک دختر عادت کرده که امکانات رفاهیش فرهم باشه پس قبول نمیکنه که این پسر اول زندگیشه و تقریبا آه نداره که با ناله سودا کنه،اما میشه در کنار هم زندگی را ساخت و لذت داشته هایی که در کنار هم کسب میکنن خیلی بیشتر خواهد بود
و از سمت دیگه پسر ها به اندازه کافی در شرایط سخت بزرگ نشدن و خوب کار کردن را یاد نگرفتن و نمیتونن زندگی دو نفره را تامین کنند.
این میشه که خانم پر توقع در کنار آقای ناز پروده قطعا تشکیل زندگی سخت خواهد شد.حداقل اگر پدر و مادر ها این اشتباه را کردن باید خود جوانه به فکر بیوفتن و تلاشی بکنند.
به طبع پدر و مادری که نگذاشته آب توی دل دختر خانم تکون بخوره اگر هم دختر بخواهد نمیذاره وارد زندگی سخت بشه و آقا پسر هم باید با کمک صد در صدی خانواده بره جلو و اگر خانواده نتونند کمک کنند و یا دختر خواهان استقلال بشه نمیتونن.
:hamdel:

nasim2011;120453 نوشت:
الان نگاه کنین همین دانشجویان پزشکی که 7سال فقط عمومی می خونن نمی تونن خب یه نفر رو هم قبول کنن کنار خودشون. یادرس یا زندگی.

مگه نمیشه هم درس خوند هم زندگی کرد ؟ چرا یا درس یا زندگی ؟

مسیحا;120480 نوشت:
سلام

دلایلی که همه دوستان گفته یودن و بحث شده بود را پیگیری کردم و همه تئی شرایط زنگی هر شخصی درسته و من نمونه های زیادی را دیدم

به نظر من ریشه خیلی از مشکلات بر میگرده به تربیت خانوادگی ما.اما این بار چون خانواده ها حمایت بیش از حد از فرزندانشون داشتن.
یک دختر عادت کرده که امکانات رفاهیش فرهم باشه پس قبول نمیکنه که این پسر اول زندگیشه و تقریبا آه نداره که با ناله سودا کنه،اما میشه در کنار هم زندگی را ساخت و لذت داشته هایی که در کنار هم کسب میکنن خیلی بیشتر خواهد بود
و از سمت دیگه پسر ها به اندازه کافی در شرایط سخت بزرگ نشدن و خوب کار کردن را یاد نگرفتن و نمیتونن زندگی دو نفره را تامین کنند.
این میشه که خانم پر توقع در کنار آقای ناز پروده قطعا تشکیل زندگی سخت خواهد شد.حداقل اگر پدر و مادر ها این اشتباه را کردن باید خود جوانه به فکر بیوفتن و تلاشی بکنند.
به طبع پدر و مادری که نگذاشته آب توی دل دختر خانم تکون بخوره اگر هم دختر بخواهد نمیذاره وارد زندگی سخت بشه و آقا پسر هم باید با کمک صد در صدی خانواده بره جلو و اگر خانواده نتونند کمک کنند و یا دختر خواهان استقلال بشه نمیتونن.


[="red"]جانا سخن از زبان ما میگویی[/]

محب المهدي;120446 نوشت:
و چی ؟

و خیلی از دلایل دیگر

مثل

بی پولی
بی کاری
بی خانگی
ترس
اضطراب
فشار
گناه
و...

محب المهدي;123281 نوشت:
مگه نمیشه هم درس خوند هم زندگی کرد ؟ چرا یا درس یا زندگی ؟


محب المهدی بزرگوار صحبت شما صحیح.اما با توضیحاتی که قبلا مبنی بر تنبلی دختر خانم ها و آقا پسرها گفتم واقعا در عمل اتفاق نمی افته.
شاید پدران ما علارغم داشتن بچه رفتن و درس خوندن اما به غیر از تعداد کمی و همچنین طلبه های بزرگوار در سایر اقشار اتفاق نمیافته.
پس ادامه تحصیل را میشه جزء مشکلات به حساب آورد اما با قدری همت قابل حله.اگر مشکل فقط درس خوندن باشه و در کنارش بی کاری و... نباشه


محب المهدي;123281 نوشت:
مگه نمیشه هم درس خوند هم زندگی کرد ؟ چرا یا درس یا زندگی ؟

سلام
بحث سر این نیست که نمیشه همزمان هم درس خوند هم زندگی کرد ( شاید 4-5% نتونند ) . بحث سر اینه که نمیشه هم درس خوند هم 2 شیف در شبانه روز برای تامین هزینه های زندگی کار کرد ! این نشون میده که اصلا ربطی به درس نداره و بازم قضیه بر میگرده به مشکلات اقتصادی :Gol:

مسیحا;123321 نوشت:
مسیحا;123321 نوشت:
محب المهدی بزرگوار صحبت شما صحیح.اما با توضیحاتی که قبلا مبنی بر تنبلی دختر خانم ها و آقا پسرها گفتم واقعا در عمل اتفاق نمی افته.
شاید پدران ما علارغم داشتن بچه رفتن و درس خوندن اما به غیر از تعداد کمی و همچنین طلبه های بزرگوار در سایر اقشار اتفاق نمیافته.
پس ادامه تحصیل را میشه جزء مشکلات به حساب آورد اما با قدری همت قابل حله.اگر مشکل فقط درس خوندن باشه و در کنارش بی کاری و... نباشه

من که نفهمیدم میشه یا نمیشه ؟ که آدم متاهل هم باشه ودرسشو هم بخونه ؟

سلام و درود:Gol:

محب المهدي;124379 نوشت:
من که نفهمیدم میشه یا نمیشه ؟ که آدم متاهل هم باشه ودرسشو هم بخونه ؟


یک بزرگی همیشه می گفت کار نشد نداره!:ok:

اما

جوانی که در منزل پدری بدون هیچ مسولیتی دور از دغدغه ها ی زندگی

در کمال آرامش با فرزند سالاری

به درس خوندن می پردازه

نمیاد خودش را به سختی بندازه

به هر حال...

علی یارتان

:Gol:

po0neh;124449 نوشت:

جوانی که در منزل پدری بدون هیچ مسولیتی دور از دغدغه ها ی زندگی در کمال آرامش با فرزند سالاری به درس خوندن می پردازه نمیاد خودش را به سختی بندازه

با سلام و احترام

به نظر من جوانان اگر همت كنند و قناعت در زندگي رو فراموش نكنند به راحتي مي تونن هم درس بخونند و هم ازدواج كنند، چون با ازدواج تا حد زيادي به آرامش روحي و رواني مي رسن و ذهن شون خيلي درگيريهاي ديگه ي افراد مجرد رو نداره.

ضمن اينكه رزق و روزي شون از هر جهت زياد ميشه.

خيلي اوقات زن و شوهر مشوق و راهنماي هم هستند

از ديدگاه بنده ازدواج با درس خوندن منافاتي نداره

من فكر ميكنم براي خانم هاي مجرد كه معتقد و با ايمان هم هستند اگر ازدواج كنند خيلي خيلي خيلي راحت تر و با آرامش بيشتر مي تونند درس بخونند.
تعارف كه با هم نداريم نياز به جنس مخالف هم تو وجود خانمهاست و هم تو وجود آقاييون. حالا شما فكر كنيد اين دختر و پسر 20-22-23-...ساله مجرد بدونه اين كه فرصت پاك و حلالي براي تسكين و آرامش خودش داشته باشه،بايد صبح تا شب توي اين جامعه ي پر از فساد بره و بياد اما خودشو كنترل بكنه ومثل يه بچه ي خوب درسشو بخونه!! يا نه حتي دختر خانمي باشه كه روزها اصلآ بيرون نميره،بازم براي اون يه جور سختياي ديگه هستش.
من كه خودم به شخصه آدمهاي ازين قبيل و زياد ديدم كه ازدواج نكردند و خيلي هم مشكل دارن.
خداوند كمكشون بكنه .واگه سخت گيري تو امر ازدواج به خاطر اشتباه آدمها بوده خدا از باعث و بانيش نگذره...

آذر بانو;124454 نوشت:
با سلام و احترام

به نظر من جوانان اگر همت كنند و قناعت در زندگي رو فراموش نكنند به راحتي مي تونن هم درس بخونند و هم ازدواج كنند، چون با ازدواج تا حد زيادي به آرامش روحي و رواني مي رسن و ذهن شون خيلي درگيريهاي ديگه ي افراد مجرد رو نداره.

ضمن اينكه رزق و روزي شون از هر جهت زياد ميشه.

خيلي اوقات زن و شوهر مشوق و راهنماي هم هستند

از ديدگاه بنده ازدواج با درس خوندن منافاتي نداره

*تسنیم*;124487 نوشت:
من فكر ميكنم براي خانم هاي مجرد كه معتقد و با ايمان هم هستند اگر ازدواج كنند خيلي خيلي خيلي راحت تر و با آرامش بيشتر مي تونند درس بخونند.
تعارف كه با هم نداريم نياز به جنس مخالف هم تو وجود خانمهاست و هم تو وجود آقاييون. حالا شما فكر كنيد اين دختر و پسر 20-22-23-...ساله مجرد بدونه اين كه فرصت پاك و حلالي براي تسكين و آرامش خودش داشته باشه،بايد صبح تا شب توي اين جامعه ي پر از فساد بره و بياد اما خودشو كنترل بكنه ومثل يه بچه ي خوب درسشو بخونه!! يا نه حتي دختر خانمي باشه كه روزها اصلآ بيرون نميره،بازم براي اون يه جور سختياي ديگه هستش.
من كه خودم به شخصه آدمهاي ازين قبيل و زياد ديدم كه ازدواج نكردند و خيلي هم مشكل دارن.
خداوند كمكشون بكنه .واگه سخت گيري تو امر ازدواج به خاطر اشتباه آدمها بوده خدا از باعث و بانيش نگذره...

بنده هم مدتی اینطوری فکر میکردم ولی وقتی شما از نزدیک به زندگیها نگاه کنی براحتی اون جک یادت میاد که میگه :
ادم تا وقتی ازدواج نکرده فقط زن نداره اما وقتی ازدواج کرد فقط ! زن داره ( عکسش هم برای خانمها صادقه :Nishkhand: )
واقعیت اینه که زندگی خیلی سخت تر از اونی شده که فکر ازدواج به این راحتیها به ذهن ادم خطور کنه . البته از شما چه پنهون ، خطور که میکنه اما سعی میکنیم به عنوان یه رویا بهش نگاه کنیم زود ازش گذر کنیم . چیزی که در شرایط زمانی و مکانی ما در حال حاظر غیر قابل انکاره اینه که دردسرها و اعصاب خوردیها ازدواج اصلا به ارامشش نمی ارزه . فکرمون از عشق و رابطه ی جنسی ازاد میشه میره رو به هزار و یک مشکل دیگه که از این به بعد قدرتشون 2 برابر شده . چون هزینه هات حداقل 2 برابر شده .

با این جمله هم که میگند زن همراه خودش روزی میاره اصلا موافق نیستم . روزی رو تلاش و زحمت زیاد میاره ، الان یه جوون با داشتن یه شغل و حقوقه خوب زندگی تک نفره ی خودش نسبتا راحت میگذره اما وقتی ازدواج میکنه مجبوره 2 برابر اون حقوق رو در بیاره یعنی 2 شغل همزمان داشته باشه و تازه زندگیش به سختی بگذره . حالا حداکثر لطف خدا در حقش اینه که یه شغل دیگه مثل قبلی واسش جور بشه که روزی 16-17 ساعت کار کنه تا هزینه ی زندگیش در بیاد ! من دیگه نمیدونم قضیه روزی رسوندن خدا بعد از ازدواج چیه ! :Moteajeb!:

پیشنهاد میکنم اگه میشه یه مورد به نظر سنجی تحت عنوان "تنبلی! ناآگاهی و مشکلات تربیتی" اضافه بشه; گزینه انتخابی من اینه که توی نظر سنجی نیست Fool علت ذکر تنبلی و ناآگاهی بزرگ بودن نقششون در مقابل بقیه مشکلات تربیتیه

mnsy;127620 نوشت:
mnsy;127620 نوشت:
یشنهاد میکنم اگه میشه یه مورد به نظر سنجی تحت عنوان "تنبلی! ناآگاهی و مشکلات تربیتی" اضافه بشه; گزینه انتخابی من اینه که توی نظر سنجی نیست Fool علت ذکر تنبلی و ناآگاهی بزرگ بودن نقششون در مقابل بقیه مشکلات تربیتیه

[="magenta"]ممنونم پیشنهاد قشنگ وبجایی بو اگه بنم حتما این کار رو می کنم [/]

شايد يكي از دلايلي كه ازدواجها در سن بالا انجام ميشود ايمان ضعيف باشه كه به دنبال خودش عدم توكل به وعده ي الهي و مياره...
پسري مي تونه با توكلش بره به سمت ازدواج كه دنبال روزي رفتن وكسب و كار رو توي لغت نامه ي تقواي خودش معني كرده باشه و نشينه تو خونه و عبادت كنه بعدم بگه خدا روزي و مي رسونه (كه روزي در طلبه)و بعدم بره يه دختري و بگيره بعدم توي فقر به وجود آمده همون ايمان ناقصي و كه داشته از دست بده ... و در نتيجه زندگي يه نفر ديگه رو هم خراب كنه و....

میشه به این نظر سنجیتون همهی موارد رو هم اضافه کنین .

چون انتخاب یه مورد فکر کنم اشتباه باشه . نه؟

جواب پسر ها :
دلیل ازدواج پاسخ به نیاز جنسی هست و ارامش .

الان که دختر ها اویزون ما هستن و خودشونو به ما میچسبونن و ول نمیکنن ، واسه چی ازدواج کنیم ؟

باشه وقتی سنمون زیاد شد یکی و پیدا کنیم که تر و خشکمون کنه و ازمون مراقبت کنه .


جواب دختر ها :
آقا بالا سر نمیخوایم .
ازدواج کنم که چی بشه . بشم برده ؟ بشم کهنه شور ؟
بشم محتاج یکی که عقلش نصف عقل منم نیست و فقط ادعاش گوش فلک و کر میکنه ؟:khandeh!:
بعدشم بعد چند سال زندگی بره عاشق بشه و ...

عمرا
همون مجردی بهتره .


این ها جواب خانومه و اقایونی هست که دیر ازدواج میکنن .

*تسنیم*;140014 نوشت:
شايد يكي از دلايلي كه ازدواجها در سن بالا انجام ميشود ايمان ضعيف باشه كه به دنبال خودش عدم توكل به وعده ي الهي و مياره...
پسري مي تونه با توكلش بره به سمت ازدواج كه دنبال روزي رفتن وكسب و كار رو توي لغت نامه ي تقواي خودش معني كرده باشه و نشينه تو خونه و عبادت كنه بعدم بگه خدا روزي و مي رسونه (كه روزي در طلبه)و بعدم بره يه دختري و بگيره بعدم توي فقر به وجود آمده همون ايمان ناقصي و كه داشته از دست بده ... و در نتيجه زندگي يه نفر ديگه رو هم خراب كنه و....

چشم بسته غیب گفتی؟ خوب اگه کار داشته باشه و پول داشته باشه میره و ازدواج میکنه و بعدش با توکل و این چیزها کسی که کار مناسب نداره و پول نداره که نمیتونه ازدواج بکنه این همه زوج فقیر داریم چون کار پسر مناسب نبوده غلط اضافی کرده و رفته ازدواج کرده و مثل چی توش مونده و از چی هم پشیمونتره

سلام .
میدونم اینجا یه سایت مذهبی هست و خیلی ها ممکنه با نظر من مخالف باشن ولی منم میخوام نظرم رو بگم . به نظر من یکی از مهمترین علت هایی که سن ازدواج دختر ها و پسر ها رو بالا برده عدم ارتباط خانوم ها و آقایون هست .

من از اول دبستان تا حالا با بیش از 1000 نفر دوست شدم ( همجنس) ولی از بین اون همه فقط 2 تا دوست دارم که میدونم همیشه میتونم روشون حساب کنم و برام میمونن . من حداقل باید همین تعداد دختر رو میدیدم تا نیمه گمشده خودم رو انتخاب میکردم . من اگر مطمین باشم یه دختر با طزر تفکر من و ... الان تو فلان جاست تو برف و بارون هم شده سینه خیز میرم و بدستش میارم . ولی جوی که الان تو جامعه وجود داره اجازه شناخت رونمیده . مدت زیادی طول میکشه تا بتونی با یکی رابطه برقرار کنی . مدت زیادی طول میکشه تا اونو بشناسی . مدت زیادی طول میکشه تا اونو از یاد ببری و ...

الان ازدواج برای خیلی ها هدف شده . ولی به نظر من ازدواج باید یه وسیله باشه برای رشد و پیشترفت . پسره رو میبنی روزی 18 ساعت کار میکنه تا پول در بیاره تا خونه و ماشین جور کنه تا بعدش بره مثلا با یه دختره کلاس بالا ازدواج کنه . در صورتیکه اگر آقایون و خانوما درک درست تری از هم دیگه داشتن . شاید 18 سالگی با هم دوست میشدن . با هم ازدواج میکردن . و با هم دیگه از پس مشکلات زندگی بر میومدن

من به هیچ وجه مشکلات اقتصادی رو قبول ندارم . چون دختره و پسره قبل از اینکه با هم ازدواج کنن دارن زندگیشون رو میکنن . چطور میشه که وقتی میان و به هم قول میدن پشت هم باشن مشکلات اقتصادی بوجود میاد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به نظر من باید رابطه بین دختر ها و پسر ها سهل تر از اینی که هست بشه تا دختر ها و پسر ها راحت تر هم دیگه رو بشناسن .

محسن ایلخانی;199854 نوشت:
سلام .
میدونم اینجا یه سایت مذهبی هست و خیلی ها ممکنه با نظر من مخالف باشن ولی منم میخوام نظرم رو بگم . به نظر من یکی از مهمترین علت هایی که سن ازدواج دختر ها و پسر ها رو بالا برده عدم ارتباط خانوم ها و آقایون هست .

من از اول دبستان تا حالا با بیش از 1000 نفر دوست شدم ( همجنس) ولی از بین اون همه فقط 2 تا دوست دارم که میدونم همیشه میتونم روشون حساب کنم و برام میمونن . من حداقل باید همین تعداد دختر رو میدیدم تا نیمه گمشده خودم رو انتخاب میکردم . من اگر مطمین باشم یه دختر با طزر تفکر من و ... الان تو فلان جاست تو برف و بارون هم شده سینه خیز میرم و بدستش میارم . ولی جوی که الان تو جامعه وجود داره اجازه شناخت رونمیده . مدت زیادی طول میکشه تا بتونی با یکی رابطه برقرار کنی . مدت زیادی طول میکشه تا اونو بشناسی . مدت زیادی طول میکشه تا اونو از یاد ببری و ...

الان ازدواج برای خیلی ها هدف شده . ولی به نظر من ازدواج باید یه وسیله باشه برای رشد و پیشترفت . پسره رو میبنی روزی 18 ساعت کار میکنه تا پول در بیاره تا خونه و ماشین جور کنه تا بعدش بره مثلا با یه دختره کلاس بالا ازدواج کنه . در صورتیکه اگر آقایون و خانوما درک درست تری از هم دیگه داشتن . شاید 18 سالگی با هم دوست میشدن . با هم ازدواج میکردن . و با هم دیگه از پس مشکلات زندگی بر میومدن

من به هیچ وجه مشکلات اقتصادی رو قبول ندارم . چون دختره و پسره قبل از اینکه با هم ازدواج کنن دارن زندگیشون رو میکنن . چطور میشه که وقتی میان و به هم قول میدن پشت هم باشن مشکلات اقتصادی بوجود میاد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به نظر من باید رابطه بین دختر ها و پسر ها سهل تر از اینی که هست بشه تا دختر ها و پسر ها راحت تر هم دیگه رو بشناسن .

سلام و عرض ادب...

خیلی از جملات و حرفاتون کاملا" درسته و بجاس...
ولی اونجایی که گفتید باهم دوست بشن رو لطفا" بازش کنید
یعنی خلاف قوانین الهی؟

حرفتون درسته که جوونا زود ازدواج کنن ... اصلا" تاکید اسلام هم همینه

ولی بزرگوار اگه به قول شما قراره زود ازدواج کنن و به قول شما یه مدت با هم دوست باشن
اول باید یه مشاوره برن... بعدشم خونواده دو طرف باخبر باشن
نه اینی که تو جامعه ما داره اتفاق می افته...

تو رو خدا یه خورده از شهدا یاد بگیریم

پسر باید جوهر داشته باشه... یعنی به قولی کاری باشه

شهدای ما هزار ماشاءالله انسانهای پر تلاشی بودن
من نمونه بخوام بیارم باید همشون رو نام ببرم
ولی نمونه بارزش شهید برونسی هست
کتاب خاک های نرم کوشک رو هر کی خونده خودش متوجه میشه که بندگی خالص یعنی چی

ممنونم که گفتید تجملات تو کار نباشه...
به خدا همه شهدا خیلی ساده شروع کردن...

ولی به یکتایی خدا قسم فردای قیامت از تجمل گرایی های خودمون پیشمون میشیم...
پیش همون شهید فهمیده باید جواب بدیم...

اینقدر از شهدا حرف میزنیم یه خورده عمل هم خوبه انجام بدیم
خدا شاهده هر کس زندگی شو ساده شروع کنه راه شهدا رو ادامه داده
و قسم می خورم فردای قیامت شهدا شفاعتش می کنن
اصلا" چرا شهدا حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها شفاعتش می کنن
دیگه از این بالاتر ...

ای بابا یه خورده به خودمون بیاییم...

حرف این بزرگوار هم یه جاهاییش کاملا" درسته ...

موفق باشید

باسلام..
يافتن اين پاسخ به مصاديق بسيار نياز داره. طوري كه تمام اطلاعات مربوط به اين موضوع به يك جامعه شناسي وروان شناسي قوي ميان جوانان نيازداره..

اما ميشه به كليات دراينجا هم اشاره كرد.
با توجه به فرموده محسن ايلخاني ما نبايد رابطه مان روبا جنس مخالف بسيار دوروتنگ بدانيم...ودراين رفتار نبايد تفريط كنيم..
اما اينكه با يك دختردوست شويم براي اينكه اورابشناسيم هم ازنظر روان شناسي درسته كه تفريط نيست اما وارد افراط خواهدشد ومساله برانگيز ميشود..

باتوجه به تحقيقي دراين مورد ؛مشخص شد كه خانم هاوآقاياني كه براي شناختن از ويژگي يكديگر باهم دوست ميشوند با مشكل مواجه ميشند به خاطراين دلايل:

ارتباط عاطفي تبديل به وابستگي مي شود و به جاي شناخت عشق ورزي ميكنند...البته نه عشق ورزي بلكه عشق بازي.وبه خاطر اين وابستگي تن به ازدواجي ميدهندكه معلوم نيست آيا باتفاهم صحيح بوده است يا؟؟

دومين مشكل ايجادتصويرغيرواقعي ازيكديگربه دليل نداشتن آگاهي درحفظ غرايز وهم چنين نحوه آشنا شدن ازويژگي هاي يكديگر...

علت اين مشكلات فاكتور(دوستي)است..درارتباط هاي دوستي ناخودآگاه قوانين ذهني شما درحصاريك احساس دوطرفه قرارخواهد گرفت. اين حصارمربوط به قوانين دوستيه...خصوصا جنس مخالف.

دراكثر آمارهاي گرفته شده دختران دراين مسير دوستي كه حتي ظاهرا به نيت ازدواج شروع شده دچارضربه شده اند..نبوداعتماد به نفس وايجاد سوء تفاهم هاي اجتماعي وجود محدوديت ها درنوع نگرش ونداشتن شناخت ازويژگي هاي خاص جنس مخالف...تمام اين موارد ضرباتي به اين ارتباط خواهد زد كه جبرانش بسيارسخته..

بهترين عملكرد براي شناخت از ويژگي جنس مخالف براي ازدواج ايجاد فرهنگ سازي و هم چنين نحوه شناخت فرد مقابل قبل از ازدواج مي باشد.كه بيان اين فرهنگ سازي كه به صورت فردي نيز ميتوان انجام داد دراينجا بيانش به موضوع نميخوره.
متشكرم..

باسلام..
علت هاي عمده براي نبود علاقه براي ازدواج:

اولين نكته اينكه اكثرجوانان براي ازدواج دردرون ذهنشان واقعا علاقه به تشكيل زندگي وداشتن يك همسروداشتن يك شريك دارند...اما با تغييربعضي مسائل درافكار آنها،بعضي ازجوانان ازدواجشان روبه تاخيرمي اندازند.
دختران درمصاحبه ايي پژوهشي اينگونه پاسخ داده اند:

بعضي از آنها به علت ضرباتي كه در دوستي از پسرها خورده اند به خاطر نبود اعتماد به آنها و هم چنين سياه شدن چهره مردان درذهنشان ميترسند تن به ازدواج به آنها بدهند.

بعضي ازآنها نيزبه خاطر بسته بودن محيط خانوادگيشان واسترس بسيار شديد به مسائل جنسي(باعرض پوزش) ونداشتن آگاهي كافي دراين مورد بسيار از ازدواج كردن ميترسند و عقب ميكشند..

بعضي ازآنها نيز به خاطر خوش گذراني وتنبلي و نداشتن اعتمادبه نفس براي قبول مسئوليت وحتي عادت كردن به دوستي با پسرها ازازدواج فاصله ميگيرند..
واكثر آنها هم واقعا قصدازدواج دارنداما چون ازاول نوجواني ملاكهاي غيرمنطقي در ذهنشان ميسازند و تحت تاثير بسياري از افكار اشتباه جامعه ملاك سازي ميكنند...ومتاسفانه هم چنان منتظر كسي مينشينند كه اين ملاكها را داشته باشد...كه شايد هرگز چنين كسي را پيدا نكنند.

درمورد پسرها:
كه به تربيت آنها مربوط ميشود...وبخش خصوصياتي آنها بسيار پيچيده تراز خان ها ميباشد..
به دليل تربيت پسر كه فاكتورهاي مسئول...سخت گير...پشتيبان...سرسخت...پدر...شوهر..
را به او تحميل ميكنند...پسردرفكر ارتقا دادن به اين فاكتورها سعي دارد هم احساس خود را پنهان و هم در رقابتي پنهاني درذهنش زندگيش را اداره كند..

اما چون اين فاكتورها مقابل احساس ونياز او هستند...او با تناقض و تنش مواجه ميشود..

بسياري ازآنها براي اين جواب،علتهايي را بيان كردند كه مربوط به همين تناقض ميشد..
يا درحرفهايتان ثابت كردن قدرت درونيشان وغالب بودنشان وجودداشت...يا برعكس...مانند پسربچه كودكي كه هميشه احساسش راپنهان ميكرده....ابراز عجزوناتواني ميكند...

مثلا بعضي ازآنها بيان ميكنند بايد شرايطشان قبل ازدواج آنچيزي باشد كه درذهنشان دارند.
بعضي ازآنها هم كه با دختران رابطه دارند احساس ميكنند اززيرفشارشوهربودن خارج هستندو ميتوانند باتسلط بردوست دخترشان آنچه كه نيازدارند موقتا برطرف كنند..واينگونه ازفشار رهاشوند به صورت موقتي.
جواب اين سوال براي هردوطرف مربوط به نحوه بزرگ شدن درخانه وخانواده نيزميباشد.
دراين خصوص دختران بيشترتحت تاثيردوستانشان قرارميگيرند...وپسرها بيشترتحت تاثير تربيتشان درخانه وچگونگي بزرگ شدنشان.
البته داشتن ملاك هاي اشتباه درمردان نيز باعث عقب افتادن ازدواج نيزميشود.
درصدبسياري ازجوانان نيزبه علت بيماري هاي روحي و داشتن افسردگي استرس ونداشتن اعتمادبه نفس ازازدواج دوري ميكنند..
اكثركساني كه به شدت ازازدواج كردن امتناع ميورزيدند نوعي اختلال درجسم ويا روح آنها بوده است.

ان شاءالله جوانان جامعه ما همگي درعرصه هاي مثبت زندگي موفق باشند.

نقل قول:
باسلام..
يافتن اين پاسخ به مصاديق بسيار نياز داره. طوري كه تمام اطلاعات مربوط به اين موضوع به يك جامعه شناسي وروان شناسي قوي ميان جوانان نيازداره..

اما ميشه به كليات دراينجا هم اشاره كرد.
با توجه به فرموده محسن ايلخاني ما نبايد رابطه مان روبا جنس مخالف بسيار دوروتنگ بدانيم...ودراين رفتار نبايد تفريط كنيم..
اما اينكه با يك دختردوست شويم براي اينكه اورابشناسيم هم ازنظر روان شناسي درسته كه تفريط نيست اما وارد افراط خواهدشد ومساله برانگيز ميشود..

باتوجه به تحقيقي دراين مورد ؛مشخص شد كه خانم هاوآقاياني كه براي شناختن از ويژگي يكديگر باهم دوست ميشوند با مشكل مواجه ميشند به خاطراين دلايل:

ارتباط عاطفي تبديل به وابستگي مي شود و به جاي شناخت عشق ورزي ميكنند...البته نه عشق ورزي بلكه عشق بازي.وبه خاطر اين وابستگي تن به ازدواجي ميدهندكه معلوم نيست آيا باتفاهم صحيح بوده است يا؟؟

دومين مشكل ايجادتصويرغيرواقعي ازيكديگربه دليل نداشتن آگاهي درحفظ غرايز وهم چنين نحوه آشنا شدن ازويژگي هاي يكديگر...

علت اين مشكلات فاكتور(دوستي)است..درارتباط هاي دوستي ناخودآگاه قوانين ذهني شما درحصاريك احساس دوطرفه قرارخواهد گرفت. اين حصارمربوط به قوانين دوستيه...خصوصا جنس مخالف.

دراكثر آمارهاي گرفته شده دختران دراين مسير دوستي كه حتي ظاهرا به نيت ازدواج شروع شده دچارضربه شده اند..نبوداعتماد به نفس وايجاد سوء تفاهم هاي اجتماعي وجود محدوديت ها درنوع نگرش ونداشتن شناخت ازويژگي هاي خاص جنس مخالف...تمام اين موارد ضرباتي به اين ارتباط خواهد زد كه جبرانش بسيارسخته..

بهترين عملكرد براي شناخت از ويژگي جنس مخالف براي ازدواج ايجاد فرهنگ سازي و هم چنين نحوه شناخت فرد مقابل قبل از ازدواج مي باشد.كه بيان اين فرهنگ سازي كه به صورت فردي نيز ميتوان انجام داد دراينجا بيانش به موضوع نميخوره.
متشكرم..

سلام .
این حالت هایی که شما فرمودید نه تنها برای خانومها بلکه برای آقایون هم پیش میاد و این مساله نیاز به یک فرهنگ سازی داره . اینکه خانواده ها به دختران و پسرانشون یه راهکارهایی رو نشون بدن.

مثلا بگن که این رابطه نباید عشق و عاشقی بشه و ...
روابط رو باید بتونن کنترل کنن و ...

البته من فکر میکنم خانم ها و آقایون مطمینا در این روابط دچار سرخوردگی هایی میشن . ولی به مرور زمان پختگی های فکری پیدا میشه . دختر خانوم ها و آقا پسر ها دوستی های اشتباهی میکنن . سرخورده میشنن . ولی به مرور زمان تو این روابط بالغ میشن و در نهایت انتخابهای درست و معقولی میکنن .

باسلام...

آيا منظور شما اينه كه دختر و پسر با دوستي اشتباه و بهم ريختن كلي ازحالتهاي متعادل فكري به تجربه برسند؟
وسپس بااين تجربه به پختگي برسند؟

اين هم روش خوبيه كه فرموديد اما نقاط ضعفي هم دركنار نقاط قوت آن داره...

غير از اين روش روش هاي بسيار بهتر و كاملتري وجود داره..

روشي كه براي رسيدن به شناخت نيازي به تجربه كسب كردن ازطريق دوستي وتجربه براساس ضربه خوردن نباشد...كه براي پختگي مجبور شوند راه درست دوست بودن با جنس مخالف را به تدريج با زمان كمي كه دارند يادبگيرند.

فكراين حقيرو دوستان راهنما درروان شناسي اين است كه ما دراين خصوص بايد بهترين راهكار را انتخاب كنيم .راهكاري كه ضربه اش به جوان به حداقل برسد..

اينكه راه شما چه نقطه ضعف هايي دارند يا نقطه قوت...واينكه بهترين راهكار چي هست؟وفرهنگ سازي چطوربايد باشه...مربوط به يك بحث مفصل ديگه است كه علاوه بر دلايل روان شناسي به دلايل جامعه شناسي نيزمربوط ميشود...كه دراينجا ذكر اين مسائل موضوع تاپيك روممكنه به جهت مشابه آن سوق دهد...

اگر تاپيكي ميشناسيد دراين خصوص دستور بفرماييد تا در آنجا اين موضوع را به كمك هم و دوستان بازش كنيم.


متشكرم.

دوستان سلام
برای گرفتن پاسخهاتون میتونید به صفحات زیر مراجعه کنید .

http://www.askdin.com/thread16846.html

معرفی چند موضوع در مورد روابط دختر و پسر
http://www.askdin.com/tags/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7%20%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%20%D9%88%20%D9%BE%D8%B3%D8%B1%20%D9%82%D8%A8%D9%84%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC.html

http://www.askdin.com/thread11687.html

یا علی:Gol:

بسیاری از افراد اگه مشکل مالی نداشته باشن به راحتی فرد مورد نظر رو پیدامیکنن
بسیاری هم فرد مورد نظر رو دارن اما ابه دلایل اقتصادی نمیتونن ازدواج کنن
پس پیداکردن فرد مورد نظر سخت نیست این پوله که چاره سازه:Gig:

چرا بعضي دخترخانوما و آقا پسرا دير ازدواج مي كنن
بي اعتمادي به پسرا
مشكلات اقتصادي (بيكاري ،خونه ،ماشين و..)
از دست دادن آزادي هاي شخصي
ترس از طلاق
ترس از خيانت همسر

نقد یک به یک گزینه ای بالا:
بی اعتمادی به پسر .....:Moteajeb!::Gig:
مگر به دخترا این دوره زمونه میشود اعتماد کرد.........اگر میشه ......به پسرا هم میشه
بیکاری برای پسر که می خواهد خواستگاری رود ....عیب است ......قبول .......ولی اگثر مشاغل را توسط دخترها اشغال شده است وبرای پسر ها کمتر کار پیدا میشود
در ازدواج خدا پسندانه , دختر وپسر یکدیگررا تکمیل میکنند وکمک ویار یکدیگرند
اگر ازدواج براساس تعقل وتحقیق وآرمانخواهی وعلاقمندی باشد ........طلاق درکار نخواهد داشت
اگر کمی غیرت دینی باشد ........خیانت پیش نخواهد آمد
ا

سلام و عرض ادب...

من فکر کنم تمام مشکلات سر راه ازدواج بر می گرده به بی دینی ...

ما مثلا" شیعه هستیم؟

حالا کسی نگفته جاهاز حضرت زهرا (س) که خیلی تا حالا فرق کرده رو کسی تهیه کنه
ولی من می گم تجملات نباشه ( والا شهدام اینو گفتن و عملی کردن)

خونواده ما معتقدن (البته جدیدا") پسر که داره تو دانشگاه درس می خونه باید یکی از همکلاسی هاشو (بزور) زن خودش کنه!
یعنی اینکه هر جور دلش می خواد با دختر در ارتباط باشه بعدشم راضیش کنه تا زنش بشه

فقط اونا زحمت بکشن برن خواستگاری

والا ما که از همون اولش می خواییم مثل شهدا زندگی کنیم... حتی از خواستگاری

حالا هر کی هر چی دلش می خواد بگه بگه...

شهدا نوک قله بندگی خدا هستن...

پایین کوه هر کس بایسته ...
خوب معلومه می گه کی حال داره بره نوک قله
پس حرکت کنیم به سمت نوک قله
هر جای این کوه به زمین بخوریم و از دنیا بریم شهید محسوب می شیم...
قسم بخورم؟

دویست هزار تومن گل زدن به ماشین عروس فرهنگ شهدا و پاسداری از خون اونا محسوب نمیشه هیچ
تجمل گرایی محسوب میشه و فردای قیامت جواب باید بدیم

بد می گم؟

بابا به کی به کی قسم

خانم شهید آوینی می گه: خرید عقد ما یه بلوز و دامن سفید برای من بود و آقا مرتضی یه کت و شلوار سفید خرید

و السلام..

خانم شهید کریمی می گه: ما واسه عقدمون خرید ساده ای کردیم
حتی شهید کریمی می گه فقط یه پیراهن ساده واسه جشن عقد کنانمون تنش کرده بود...

خوب اینا از آسمون اومده بودن؟ نخیر...

اینا شیعه حضرت علی (ع) بودند...

******لطف کنید فایل صوتی زیر رو از زبان جانباز عزیزمون گوش کنید

safir sabz;200177 نوشت:
بسیاری از افراد اگه مشکل مالی نداشته باشن به راحتی فرد مورد نظر رو پیدامیکنن
بسیاری هم فرد مورد نظر رو دارن اما ابه دلایل اقتصادی نمیتونن ازدواج کنن
پس پیداکردن فرد مورد نظر سخت نیست این پوله که چاره سازه:Gig:

این درست نیست که پول نقش همه جانبه توی ازدواج داشته باشه
چون تا آنجایی که بنده اطلاع دارم خداوند در قرآن قسم خورده است که روزی تمام موجودات را تامین خواهد کرد!!:Rose:

باسلام...

دريكي ازتاپيكها كه موضوع مشابه ايي با اينجاداشت دوباره بحث دوستي به ميان اومد وجناي ايلخاني توضيحاتي فرمودند كه بعضي ازْانها درحيطه روان سناسي كاملا درست بودنداما درمورددوستي باجنس مخالف براي ادامه بحث تاپيك قفل شد..اگراجازه بفرماييد دراينجا توضيحي كوتاهي بدهم درايمن مورد كه ان شاءالله درتاپيك اصليش بحث دنبال بشه:
[=&quot]
مادرمورد اينكه دوستي خوبه يانه آماري گرفتيم باتعداد76نفركه ازتيپ شخصيت هاي مشخصي بودند..

اگرميخواهم نظري بدهم نتيجه مطالعات و آزمايشات دوستان بوده است:

روش دوستي كه جناب ايلخاني فرمودند ميتواند روش خوبي باشه...يعني دوستي اما باكنترل آنهم به هدف ازدواج آن هم باقوانين كنترل(كه البته خيلي سخته)اما بهترين راهكارنيست...

چون هم نقطه قوت داره وهم نقطه ضعف...كه بحث نقطه ضعفهايش اينجانيست.

اگركسي دوست داشت تاپيكي دراين خصوص ايجادكنه براي توضيح...اما روشي كه به عنوان بهترين راهكارانتخاب شد روبه شما ميگم..

راهكاري كه توي اون هردوطرف نسبت به هم شناخت كامل پيداكنند بدون آنكه رابطه دوستي داشته باشند...تاشناخت صحيح انجام شود....ونقاط ضعف كنارروند.

راهكار درمرحله اول به صورت اجتماعي بايدباشه كه يكي ازاساتيد ميگفتن نبودش درجامعه ما يك خلابزرگه وآن فرهنگ سازي درشناخت قبل از ازدواج و همسرداري و داشتن آگاهي كامل دراين زمينه.

اما به صورت فردي كه هركس ميتونه انجامش بده اينه كه ارتباط برقرار ميشه اما به صورت كه خانواده ها درجريان هستند...
يعني يك خواستگاري رسمي...درمورد اين طرح يكي ازدوستان با ازدواج توسط آشنايي بااينترنت ازدواج موفقي داشت.اما فقط جرقه شناخت بااينترنت بودبقيش كاملا رسمي بود.حتي همديگررادرحضورخانواده ها ديدندوطي 6جلسه گفتگوبا همكاري يكي ازدوستان مشاوره نسبت به هم شناخت پيداكردن..اختلاف نظرات آنها35درصدبود(تقريبا)كه كمتراز50درصدبودو مشكل مكاني هم نداشتند...

پس براي شناخت تنها راهش دوستي قبل ازدواج نيست.

نميگم چيزي كه ميخوام بگم تنهاراهه اما فعلا بهترين راهه كه نه به كنترل شديد نيازداره ونه باعث سوءظن ميشه ونه مشكلي ايجادميكنه.

وآن اينه كه افرادقبل ازتصميم گرفتن به ازدواج بايد به طوركامل نسبت به شخصيت جنس مخالف،قوانين همسرداري،آمادگي براي شناخت قبل ازدواج وراهكارهاي يافتن تفاهم بدون ايجادوابستگي درافراد باشه كه يكي ازاساتيد ميگفت خوبه اين طرح روبه صورت يكي ازدروس مهم افراد در آموزش پرورش كنيم تا همه قبل از ازدواج به شناخت برسند كه هرگز فريب نخورند و تصميم اشتباه نگيرند.

بعد ازاين شناخت براي اينكه طرفشان روخوب بشناسند نيازبه فرهنگ سازي درخانواده هاست كه اجازه گفتگو دهند هرجلسه به مدت30دقيقه الي يك ساعت...حالا اينكه چرابايد زماني باشه وخانواده هادرجريان باشند توضيحش دراينجا نيست.

بارعايت تمام مصاديق مابه راحتي ميتوانيم به نتيجه برسيم..

نميخوام تعريف كنم اما انجمن ما تا حالا بايان طرح بيش از ده ها ازدواج رو ايجادكرده وبيش از ده ها بارجلوي طلاق روگرفته....
پس شيوه ايي كه حقير؛ميگم نيازي به كنترل نداره وبا مضامين الهي وشرايط اسلامي هم سو هست...

تمام ازدواج هايي كه بادوستانم درطرحش تلاش كرديم تاحالا خداروشكرهيچ مشكلي نداشتن...ماواقعابه اين چنين سازمانهاي آگاه كردن جوانان نيازداريم.

درمورد دوستي باكنترل هم آزمايشي انجام شدكه كنترل يكي از دوستان كه با جنس مخالف دوست شده بود...توسط خودم بود..با آنكه به طوركامل كنترلش كردم وازش خواستم تمام نكاتي كه ميگم با فردموردنظر رعايت كنه...آخرسردچارمشكل شدبا آنكه فردموردنظر يكي مثل شمابود وبه دوست موردآزمايش ماگفته بودهمه چيزو باكنترل ادامه دهيم وهدفشان هم ازدواج بود....

عين گزارش كارم رواگرخواستيد دستوربفرماييد درتاپيك خودتان باموضوع خودتان شرح دهم...

متشكرم.

[/]

سلام به همه ی دوستان
راستش همه ی نظرات رو نخوندم.
همه ی دلایلی که عرض کردین درسته ولی گاهی هم اینا دلیل تجرد نیست.
بعضیا کلاًاصل ازدواج براشون مثل هیولا میمونه.
برا دخترا نداشتن خواستگار،شاید یه دختر واقعاًدوست داشته باشه ازدواج کنه ولی بدلایل نامعلومی هیچ خواستگاری نداشته باشه.
بعضیا هم به خاطر مخالفت بیخودی خونواده ها.

دلیل تجرد، عاشق نشدن است
آنهایی هم که عاشق می شوند تنها می شوند به قول دکتر شریعتی:
خداوندا

از بچگی به من آموختند همه را دوست بدار

حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم

می گویند:

فراموشش کن
==========
و البته بی پولی و بی کاری و سربازی و تجملات هم جای خود دارد!

سبزينه ظهور;201369 نوشت:
باسلام...

دريكي ازتاپيكها كه موضوع مشابه ايي با اينجاداشت دوباره بحث دوستي به ميان اومد وجناي ايلخاني توضيحاتي فرمودند كه بعضي ازْانها درحيطه روان سناسي كاملا درست بودنداما درمورددوستي باجنس مخالف براي ادامه بحث تاپيك قفل شد..اگراجازه بفرماييد دراينجا توضيحي كوتاهي بدهم درايمن مورد كه ان شاءالله درتاپيك اصليش بحث دنبال بشه:
[=&quot]
[=&quot]مادرمورد اينكه دوستي خوبه يانه آماري گرفتيم باتعداد76نفركه ازتيپ شخصيت هاي مشخصي بودند..

[=&quot]اگرميخواهم نظري بدهم نتيجه مطالعات و آزمايشات دوستان بوده است:

[=&quot]روش دوستي كه جناب ايلخاني فرمودند ميتواند روش خوبي باشه...يعني دوستي اما باكنترل آنهم به هدف ازدواج آن هم باقوانين كنترل(كه البته خيلي سخته)اما بهترين راهكارنيست...

[=&quot]چون هم نقطه قوت داره وهم نقطه ضعف...كه بحث نقطه ضعفهايش اينجانيست.

[=&quot]اگركسي دوست داشت تاپيكي دراين خصوص ايجادكنه براي توضيح...اما روشي كه به عنوان بهترين راهكارانتخاب شد روبه شما ميگم..

[=&quot]راهكاري كه توي اون هردوطرف نسبت به هم شناخت كامل پيداكنند بدون آنكه رابطه دوستي داشته باشند...تاشناخت صحيح انجام شود....ونقاط ضعف كنارروند.

[=&quot]راهكار درمرحله اول به صورت اجتماعي بايدباشه كه يكي ازاساتيد ميگفتن نبودش درجامعه ما يك خلابزرگه وآن فرهنگ سازي درشناخت قبل از ازدواج و همسرداري و داشتن آگاهي كامل دراين زمينه.

[=&quot]اما به صورت فردي كه هركس ميتونه انجامش بده اينه كه ارتباط برقرار ميشه اما به صورت كه خانواده ها درجريان هستند...
[=&quot]يعني يك خواستگاري رسمي...درمورد اين طرح يكي ازدوستان با ازدواج توسط آشنايي بااينترنت ازدواج موفقي داشت.اما فقط جرقه شناخت بااينترنت بودبقيش كاملا رسمي بود.حتي همديگررادرحضورخانواده ها ديدندوطي 6جلسه گفتگوبا همكاري يكي ازدوستان مشاوره نسبت به هم شناخت پيداكردن..اختلاف نظرات آنها35درصدبود(تقريبا)كه كمتراز50درصدبودو مشكل مكاني هم نداشتند...

[=&quot]پس براي شناخت تنها راهش دوستي قبل ازدواج نيست.

[=&quot]نميگم چيزي كه ميخوام بگم تنهاراهه اما فعلا بهترين راهه كه نه به كنترل شديد نيازداره ونه باعث سوءظن ميشه ونه مشكلي ايجادميكنه.

[=&quot]وآن اينه كه افرادقبل ازتصميم گرفتن به ازدواج بايد به طوركامل نسبت به شخصيت جنس مخالف،قوانين همسرداري،آمادگي براي شناخت قبل ازدواج وراهكارهاي يافتن تفاهم بدون ايجادوابستگي درافراد باشه كه يكي ازاساتيد ميگفت خوبه اين طرح روبه صورت يكي ازدروس مهم افراد در آموزش پرورش كنيم تا همه قبل از ازدواج به شناخت برسند كه هرگز فريب نخورند و تصميم اشتباه نگيرند.

[=&quot]بعد ازاين شناخت براي اينكه طرفشان روخوب بشناسند نيازبه فرهنگ سازي درخانواده هاست كه اجازه گفتگو دهند هرجلسه به مدت30دقيقه الي يك ساعت...حالا اينكه چرابايد زماني باشه وخانواده هادرجريان باشند توضيحش دراينجا نيست.

[=&quot]بارعايت تمام مصاديق مابه راحتي ميتوانيم به نتيجه برسيم..

[=&quot]نميخوام تعريف كنم اما انجمن ما تا حالا بايان طرح بيش از ده ها ازدواج رو ايجادكرده وبيش از ده ها بارجلوي طلاق روگرفته....
[=&quot]پس شيوه ايي كه حقير؛ميگم نيازي به كنترل نداره وبا مضامين الهي وشرايط اسلامي هم سو هست...

[=&quot]تمام ازدواج هايي كه بادوستانم درطرحش تلاش كرديم تاحالا خداروشكرهيچ مشكلي نداشتن...ماواقعابه اين چنين سازمانهاي آگاه كردن جوانان نيازداريم.

[=&quot]درمورد دوستي باكنترل هم آزمايشي انجام شدكه كنترل يكي از دوستان كه با جنس مخالف دوست شده بود...توسط خودم بود..با آنكه به طوركامل كنترلش كردم وازش خواستم تمام نكاتي كه ميگم با فردموردنظر رعايت كنه...آخرسردچارمشكل شدبا آنكه فردموردنظر يكي مثل شمابود وبه دوست موردآزمايش ماگفته بودهمه چيزو باكنترل ادامه دهيم وهدفشان هم ازدواج بود....

[=&quot]عين گزارش كارم رواگرخواستيد دستوربفرماييد درتاپيك خودتان باموضوع خودتان شرح دهم...

[=&quot]متشكرم.


سلام و عرض ادب
میشه این موضوع رو یه خورده بازش کنید...
مخصوصا" اون عوامل کنترلی رو بگید...:Narahat az:
ممنون
موضوع قفل شده است