جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

زندگی کوتاه است
پس بیایید بگوییم به هم دوستت می دارم
کار دشواری
نیست
و بیایید بخندیم به غم ها با هم
حیف از آن اوقاتی که غم و غصه شود همدم ما
من و تو می دانیم درد و رنج و غم و اندوه همه در گذرند
آنچه می ماند و
زیباست وفای من و توست
زندگی یعنی عشق
عشق را تازه کنیم
عشق را با همه قلب خود اندازه کنیم
زندگی کوتاه است

سلام
الهی رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم شما از ما بگذر

زندگی دو روز است یک روز با تو و یک روز بر خلاف توست آن روز که با توست مغرور مباش وآن روز که بر خلاف توست صبور باس

ازدل خود به دل دوست سفر باید کرد ...

قطعات پازل آرامش انسان، یاد خداست ...

کاش می شد سرزمین عشق را در میان گام ها تقسیم کرد ،

کاش می شد با نگاه شاپرک عشق را بر آسمان تفهیم کرد ،

کاش می شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز کرد ،

کاش می شد با پری از برگ یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد

عفت، صیانت نفس از هر ناپاکی بوده و به زندگی فردی و اجتماعی صفا و پاکی می‌بخشد، عفت انسان را از گناه دور داشته و زندگی زیبا، شیرین و پربرکتی نصیب انسان عفیف خواهد شد.:Gol:

من از خار لب ديوار دانستم كه كس والا نميگردد از اين والا نشيني ها


من از افتادن يك اشك دانستم كه كس نا كس نميگردد از اين افتان و خيزان ها

متنی زیبا از دکتر شریعتی درباره دوست داشتن


دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،


دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…


این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!


باید آدمش پیدا شود!

گفتیم چه شد یاد شهیدان!؟ گفتند...


یک کوچه به نامشان نکردیم مگر!؟

آدمی به خودی خود نمی افتد
اگر بیفتد
از همان سمتی می افتد که به خدا تکیه نکرده است...

نميــــــدانم

تعبيـــــر نگاهت
خدا حافظیست.......

يا انتــــــظار ؟!

هرآمدني را رفتني ست



دوستي يك اتفاق است وجدایي قانون طبيعت

دریا باش تا اگر کسی به سویت سنگ پرتاب کرد سنگ غرق شود نه انکه دریا مطلاتم شود.

شادمانی و خرسندی تمامی لحظاتت را آرزومندم .
پس به شادی بیاندیش و شادمان زندگی کن….

زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر

[right]+ خویشتن و مردم را هنگامی می شناسی ، که تنها شوی .

[/right]

[right]

[/right]

[right]+ آدم های حقیر،انسانهای والا را دیوانه میپندارند. چرا که این انسانها سرشت نامعقول تری داشته و به سمت چیزهای استثنائی جذب میشوند . چیزهایی که هیچ جذابیتی برای بسیاری از مردم ندارند .

[/right]

[right]

[/right]

[right]+ هرگز نمی توانیم صفت خوبی را در دیگران بشناسیم مگر اینکه از آن بویی برده باشیم .

[/right]

[right]

[/right]

[right]+ جایی که شمشیر است آرامش نیست .

[/right]

[right]

[/right]

بسیاری از مردم مانند واگن های قطارند . آنها با اراده خود نمی توانند کاری را انجام دهند ، باید به کار کشانده شوند.فقط عده کمی مانند لکوموتیو هستند که هم قادرند با اراده و اختیار خود کار کنند و هم دیگران را به کار وادارنمایند .

:Gol:

حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه از آن درد که جز مرگ من اش درمان نیست
این همه رنج کشیدیم و نمیدانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست

*********************************

انجمــــــاد قلبهـــا را می توان از خشکسالی چشمها فهمید
چشمی که گریستن نمیداند ؛زیستن نمیتواند!


عشق حیاط عاشق را تشکیل می دهد و الا معشوق بهانه است!!

*******************************************
هر گاه احساس کردی گناه کسی آنقدر بزرگ است که نمیتوان آن را بخشید؛
بدان اشکال در کوچکی روح توست نه در گناه او !


****************************************
هرگز این چهر چیز را در زندگی نشکن:
اعتمــــاد قــول رابطـــه قــلب
زیرا وقتی اینها میشکنند صدا ندارند
ولی درد بســیاری دارند!

چارلز دیکنز

خداوند آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

تابه حال می گفتم گذشته ها گذشت، اما حالا میبینم که نگذشته است بلکه همگی در من جمع است
آه آه من یوم الجمع

الهی
سخن در عفو و رحمتت نیست، گیرم توبخشایی ام ، من از شرمندگی چه کنم؛ تو خود گواهی که از استغفار شرم دارم.

الهی
استغفار خواستن غفران توست، باخاطره گناه چه کنیم؟

گرگ اجل یکایک ازین گله میبرد
وین گله را ببین که چه آسوده می چرد ...

کاش باشد یادت ، که کنی یاد ما را

که بدانی یادت ، داده بر باد ما را

بلبلان از روی گل مستند و ما از روی دوست

دیگران از ساغر و ساقی و ما از یاد دوست

از زرتشت پرسيدند زندگی خود را بر چند اصل بنا كردی
فرمود چهار اصل

دانستم رزق مرا ديگری نمي‌خورد پس آرام شدم.

دانستم كه خدا مرا می‌بيند پس حيا كردم.

دانستم كه كار مرا ديگری انجام نمي‌دهد پس تلاش كردم.


دانستم كه پايان كارم مرگ است. پس محيا شدم

من


بهترین ترانه های شاد خویش را

برای تو

که آخرین بهانه ی سرودنی

عاشقانه می سرایم

ای خیال صادقانه

ای ساقه ی امید

درپناه دستهای سبز تو

می توان بزرگ شد

وبا استعانت از ساقه ی ستبر تو

می توان برآسمان رسید

می توان کنار ماه و مهر

خانه داشت

می توان سروده های عاشقانه داشت

با وجود تو

هیچ کس

جرات حضور در دل مرا ندارد

ای که تو تمام جان خسته ی مرا فرا گرفته ای

زندگي مال شماست

وقتی با خدا گل یا پوچ بازی میکنی ، نترس تو برنده ای ، چون خدا همیشه دو دستش پُره . . .


*****

همسفر!
در اين راه طولاني كه ما بي‌خبريم
و چون باد مي‌گذرد
بگذار خرده اختلاف‌هايمان با هم باقي بماند
خواهش مي‌كنم! مخواه كه يكي شويم، مطلقا
مخواه كه هر چه تو دوست داري، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نيز باشد
مخواه كه هر دو يك آواز را بپسنديم
يك ساز را، يك كتاب را، يك طعم را، يك رنگ را
و يك شيوه نگاه كردن را
مخواه كه انتخابمان يكي باشد، سليقه‌مان يكي و روياهامان يكي.
هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن، ابدا به معني شبيه بودن و شبيه شدن نيست.
و شبيه شدن دال بر كمال نيست، بلكه دليل توقف است

زندگی رودخانه ای ست از فنا تا به فنا.
زندگی اصلا پدیده ای منطقی نیست.
منطق ساخته و پرداخته ی ذهن ماست.
زندگی،حیرت در شگفتی هاست؛
پرسه زدن در زیبایی هاست.
زندگی،معامله نیست،
تجارت نیست؛
شهود عاشقانه ی اشیاست.
زندگی،زمانی معنا دارد كه سفری در جاده ی عشق باشد.
زندگی،سفراست.
كسانی كه جایی در گوشه و كنارها اطراق می كنند،زندگی
را می بازند.
انسان باید آواره و پرسه زن باشد،
انسان باید خانه به دوش باشد؛
هر جا كه اُتراق شود، زندگی در آن جا می میرد

ببار باران.....

که تا اوج نخفتن ها مدام باریدم ازیادش

ببار باران..درخت وبرگ خوابیدن

اقاقی..یاس وحشی..کوچه ها روزهاست خشکیدن

ببار باران..جماعت عشق را کشتن

کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن...

ولی باران تو با من بی وفایی.......

تو هم تا خانه ی همسایه می باری و تا من....

می شوی یک ابرتوخالی

ببار باران........

ببار باران..................که تنهایم

من آن زندانی شهرسکوتم که نامردان پربالم شکستند
من آهنگ غریب روزگارم غمی در انتهای سینه دارم
تمام هستیم یک قلب پاک است نه همونم نمونده متاسفم



آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور میکند.(مونتسکیو)


خوشبخت کسی است که راه قدردانی خدمت دیگران را بلد است و شادی دیگران را به قدر شادی خود حس میکند. (گوته)

خوشبختی هر روز یکبار در منزل را میزند ولی بدبختانه صاحب خانه در آن موقع در منزل همسایه است و صدای در را نمیشنود. (برناردشاو)

من دریافته ام که انسانی هر اندازه که مصمم به خوشبخت زیستن باشد همان اندازه خوشبخت و سعادتمند زندگی خواهد کرد. (آبراهام لینکلن)

برای نیل به خوشبختی هیچ راهی خطاتر از لذت طلبی و کوشش برای درک عیش و نوش و خوشی های عالم نیست. (آرتور شوپنهاور)

غنچه خوشبختی در جای تاریک و بی صدا و گودی پنهان است که بسیار نزدیک به ماست ولی ما کمتر از آنجا می گذریم وآن دل خود ماست. (موریس متر لینگ)

خوشبختی یگانه چیزی است که می توانیم بی اینکه خود داشته باشیم دیگران را از آن بر خوردار کنیم. (کارمن سیلوا)

بسیاری از مردم خوشبختی را می جویند مانند کسی که کلاه خود را که روی سرش می باشد می جوید. (لناو)

انسان در آغوش خوشبختی خوشبختی را جستجو میکند. (دشتی)

بشر به خوشبختی خیلی زود عادت میکند و چون خیلی زود عادت میکند خیلی زود هم فراموش میکند که خوشبخت است. (آندره موروا)

یکی از راههای خوشبختی این است که شخص نسبت به کوچکترین نعمتها شکر گذار باشد. (هرشل)

این قانون طبیعت است که هیچ کس به تنهایی نمی تواند خوشبخت باشد بلکه خوشبختی و سعادت را باید در سعادت و خوشبختی دیگران جستجو کرد. (ویلیام شکسپیر)

به دست آوردن آنچه را که ما آرزو داریم موفقیت است , اما چیزی را که برای به دست آوردن ان تلاش نمی کنیم خوشبختی است. (لوسیا)

انسان برای خوشبختی خلق شده و خوشبختی از راه کار مفید حاصل میشود. (ساموئل اسمایلز)

خوشبختی چیزی نیست که آن را حس کنیم فقط باید آن را به یاد بیاوریم. (اسکار وایلد)

عمرم از پل زمان گذشته است
آرام و بی تفاوت .
دستش را به سویم دراز میکند : بیا
ولی من عبور را دوست ندارم
آن طرف پل در سرزمین آرزوها ایستاده ام
در کشمکش یاس و امید پشت سرم را نگاه میکنم
شاید فرصت ، سوار بر اسب خوشبختی بیاید
و چه عبس میپایم !
باز عمر صدا میکند : بیا ، دیر است
و باز من مرددم
ای کاش این پل دکمه بازگشت داشت !
سروده شده توسط : شریف زاده

تا بهشت راهی نیست اگر ...
همیشه و در سخت ترین حالت ها حقیقت را بگویی
در خوشی ها خدا را از یادت نبری
حتی با یک لبخند کوچک دل کوچکی را به دست آوری
و هميشه چيزي را بنويسی که بتوانی زيرش را امضاء کنی!

!گناه من چیست که در برهوت دنیا اسیر غربت آدمیت شده ام

مي دوني وقتي خدا داشت بدرقه ام ميکرد بهم چي گفت ؟ جايي که مي ري مردمي داره که مي شکننت نکنه غصه بخوري تو تنها نيستي تو کوله بارت عشق مي ذارم که بگذري ، قلب مي ذارم که جا بدي ،اشک مي دم که همراهيت کنه و مرگ که بدوني بر مي گردي پيش خودم...

درس معلم (فریدون مشیری)




در کلاس روزگار


درسهای گونه گونه هست


درس دست یافتن به آب و نان


درس زیستن کنار این و آن


درس مهر


درس قهر


درس آشنا شدن


رشک غم ز هم جدا شدن


در کنار این معلمان و درسها


در کنار نمره های صفر و نمره های بیست


یک معلم بزرگ نیز


در تمام لحظه ها تمام عمر


در کلاس هست و در کلاس نیست


نام اوست : مرگ


و آنچه را که درس می دهد


زندگی است



If people recognize me not, I won’t be grieved, but if I recognize them not, I will be depressed.



اگر مردم مرا نشناسند غصه نخواهم خورد، ولی من اگر مردم را نشناسم افسرده خواهم شد.




«کنفوسیوس»





We as humans often complain to ourselves why good days are few but bad days are not. But these statements are not always correct in my opinion. If we enjoyed the blessings that God grants us in our every day life with an open arm, then we would have enough energy to bear when the bad times come.




ما انسانها اغلب از خويش شكوه مي كنيم كه چرا روزهاي خوب كــم اند و روزهاي بـد زيــاد. اما به گمان من، هميشه اين سخنان درست نيستند. اگـر از نعمت هايي كه خـداونـد به ما مي دهـد با آغوش باز از آن لذت بــبريم، هنگامي كه بــدي فرا مي رسد، نيروي كــافي بـراي تحــمل آن در اختيار داريم.

«گـوتـه»





میان انسان و شرافت رشته باریکی وجود دارد
و اسم آن قول است.
...
تا چیزی از دست ندهی،چیز دیگری بدست نخواهی آورد.
این یک هنجار همیشگی است.
...
یکی از راه های خوشبختی،حقیر شمردن مرگ است.
...
نمی توانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پروز نکنند.
اما می توانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه بسازند.

آدمی را امتحان به کردار باید کرد نه به گفتار،
چه بیشتر مردم زشت کردار و نیکو گفتارند.
فیثاغورث

بالاترین و مهمترین خوشی این است که
انسان بخواهد همانی باشد که هست.
...
عادت ها بزرگترین قاتلان ما هستند.
...
خداوندا هدایتم کن تا به این باور برسم که
جواب برخی از دعاهایم صبر و انتظار است.

امید سرابی است که اگر ناپدید شود همه از تشنگی خواهیم سوخت.

جدایی تا نیفتد ...
دوست قدر دوست کی داند ...

خدایا ...

با همه ی فاصله‌ای که از تو گرفته‌ایم ...

هنوز هم ، چقدر به ما نزدیکی ...

به خاطر خاطره هایت خاطرت در خاطرم خاطره انگیز ترین خاطره هاست

نگاهت را به کسی بدوز که قلبش برای تو بتپه
چشمانت را با نگاه کسی اشنا کن که زندگی را درک کرده باشه
سرت را روی شانه های کسی بگذار که از صدای تپشهای قلبت تو را بشناسه
آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه
لبخندت را نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه
رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن که زیبایی را احساس کرده باشه
چشم به راه کسی باش که تو را انتظار کشیده باشه
اما عاشق کسی باش که تک تک سلولهای بدنش تقدس عشق را درک کند

وقت باران روح من در من نبود
روح من را با مردمان بی ذوق کاری نبود
او با اسمان گریان هم درد بود او نیز مانند...
قطره های باران غمش جدایی از تنهائی بود