قیمت زندگی شما چقدر است ؟ چرا اینقدر!!!؟
تبهای اولیه
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
خوب دوستان هر شخصی برای خودش ارزشهایی را در نظر میگیرد .
این ارزشها گاهی از جنبه ی کیفی برای شخص معین میشود وگاه از جنبه ی کمی !
شما چطور تا حالا فکر کرده اید که از لحاظ کمی وکیفی ارزش زندگی شما چقدر است ؟ دلیل این ارزش گزاری را هم میدانید ؟
بیایید ارزشهای زندگی مان و دلیل این ارزش گزاری ها را باهم بر رسی کنیم تا به بالاترین ارزشها ، زندگی خود را ارتقاء دهیم .
......................................................................... حق یارتان :roz:..................................................................................
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
یکی از ملاکهای تعیین ارزش مقایسه میان موضوع قابل ارزش گزاری با موارد مشابه از نظر جنس ونوع است .
معمولا" رسم است در این باره میگویند باید الگویی را موردقیاس قرار دهیم .
معمولا" هم این الگوها را ازمیان برجسته ترین افراد آن نوع وسپس آن جنس قرار میدهند .
مثال معروف با یک دست چند هندوانه برداشتن را شنیده اید ؟
وباز هم معمولا" کسانی که میخواهند از قدم اول خود را با ائمه (ع)
مورد قیاس قرار دهند وایشان را الگوی خود قرار دهند همان اول راه می برند و از خیرش می گذرند .
می دانید چرا ؟ چون توان پرداخت قیمت آن را ندارند .
زندگی ایشان بسیار ارزشمند بوده وتوان ارزشی هر انسانی با ایشان برابر نیست .
پس تکلیف چیست؟
.............................................................................. حق یارتان :roz:................................................................................
سلام:Gol:
پس تکلیف چیست؟
تفکر یا همه یا هیچ!!!
به نظرم باید سیاه یا سفید نگاه نکنیم ، و بگیم ما که نمیتونیم مثل معصومین علیهم السلام باشیم و الگوپذیری رو رها کنیم
نمیتونیم سفید باشیم ، اما میتونیم سعی کنیم سیاه نباشیم و خاکستری باشیم.
این طیف خاکستری در هرکسی کم و زیاد داره. باید سعی کنیم که از غلظت سیاهی کم کنیم تا به سفیدی نزدیک بشیم ، هر چند که نتونیم بهش برسیم!
من به شخصه ارزش رو در الگو قرار دادن و حرکت به سمت سفیدی مطلق (ائمه علیهم السلام و در نتیجه قرب الهی و رضایت خدا) می بینم.
التماس دعا
زندگیتون پر از آرامش:Gol:
سلام بر بقیة الله الاعظم ومنتظرانش
مدتی قبل یکی از دوستان می گفتند که برای خواستگاری دختر خانمی رفته بودند .
پدر دختر خانم مهریه را 1500سکه بهار آزادی (ناقابل ) معین فرموده بودند .
دوست بزرگوار بنده وقتی از شوک مبلغ نجومی این مهریه اندکی خارج شده بود .پرسیده بودند :
ببخشید جناب من یکی از دخترهایتان را خواستگاری کردم ولی گویا شما قصد دارید هر چهار دخترتان به علاوه ی سه چهار نفر از دختران اقوامتان را به بنده بدهید .؟!!!
ایشان برای بنده تعریف می کردند در مدتی که دچار شوک بودم حساب می کردم دیه ی کامل یک آدم حدود 90000000 است وقیمت1500 سکه میشود حدود هشت ونیم نفر دیه ی آدم کامل !!!
((خوب بعضی ها هم قیمت زندگی شان را اینطور محاسبه میکنند))
............................................................................. حق یارتان :roz:...................................................................................
پدر دختر خانم مهریه را 1500سکه بهار آزادی (ناقابل ) معین فرموده بودند .
سلام بر استاد عزیز:Gol:
جواب سوالتون رو با 1پرسش از شما آغاز میکنم:
فرض رو بر این میگیریم که من دختر شما هستم.آقا پسری به خواستگاری من اومده که از همه لحاظ با هم تفاهم داریم.نوبت به مهریه میرسه.شما به عنوان مادرم مهریه من رو چقدر تعیین میکنید؟از کجا معلوم اون پسر اهل زندگی باشه؟شما که حاضر نیستید جگر گوشه اتون رو بدون هیچ پشتوانه ای وارد زندگی ای کنید که هیچ تضمینی برای بقاش نیست
من با این مخالفم که مهریه بالا باشه اما باید در حدی باشه که اگه مشکلی پیش اومد دختر خانم 1عمر با بدبختی زندگی نکنه
قیمت هر کسی به ایمانشه نه به سکه...و از ایمان انسانها فقط خدا آگاهه
سلام بر استاد عزیز:Gol:
جواب سوالتون رو با 1پرسش از شما آغاز میکنم:
فرض رو بر این میگیریم که من دختر شما هستم.آقا پسری به خواستگاری من اومده که از همه لحاظ با هم تفاهم داریم.نوبت به مهریه میرسه.شما به عنوان مادرم مهریه من رو چقدر تعیین میکنید؟از کجا معلوم اون پسر اهل زندگی باشه؟شما که حاضر نیستید جگر گوشه اتون رو بدون هیچ پشتوانه ای وارد زندگی ای کنید که هیچ تضمینی برای بقاش نیستمن با این مخالفم که مهریه بالا باشه اما باید در حدی باشه که اگه مشکلی پیش اومد دختر خانم 1عمر با بدبختی زندگی نکنه
قیمت هر کسی به ایمانشه نه به سکه...و از ایمان انسانها فقط خدا آگاهه
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
چه سؤالی !!!!:Moshtagh: و چه فرضی:ok!::ok!::ok!:
خلاصه رعنا ی بزرگوار کلی بنده را به فکر انداختید .
اما بنده دختر ندارم ولی اگر داشتم حتما" ارزشش برایم خیلی بیشتر از این بود که برای زندگی اش نرخ تعیین کنم .
اگر دقت کنید بنده تا الان میان دو واژه ی قیمت (نرخ) و ارزش ، تبادل معنا دارم .
یک سؤال : اگر بنده مهریه ی دخترم را مثلا" 500 سکه قرار دهم اما ارزش اورا در حدی پایین بیاورم که اجازه بدهم با مردی ازدواج کند که لا اوبالی و بی مسئولیت و سود جو وکلاه بردار باشد آیا مادری دور اندیش بودم که به فکر پشتوانه برای دخترش بوده ؟ اگر این مرد شیاد عرصه ی زندگی را بر دخترم آنقدر تنگ میکرد که علاوه بربخشیدن مهریه مطالبه ی مبلغی هم مینمود تا طلاق بدهد چی ؟ یا اگر بعد از یکی دوسال زندگی با یک بچه اورا تنها میگذاشت وبه کشور دیگری میرفت و بنده حداقل پنج شش سال باید میدویدم تا به قاضی بگویم جناب قاضی بیش از پنج سال است که دامادم سر به نیست رفته ودخترم بلا تکلیف مانده وپیر شده مهرش حلال جانش آزاد!!
عزیزم آنقدر از این اتفاقات در حال رخدادن در دادسراها است که......
یا اینکه مهریه اش را به اجرا میگذاشتم و داماد که میدید آب از سرش گذشته (این قسمت محرمانه است ).....هر کاری از اقایان در این مراحل بر میآید .
دختر خوانده ی عزیزم بنده ترجیح میدادم که جوان زحمتکش وساده وصادقی راکه هم کفو او باشد به دامادی بگیرم و مهریه ی دخترم راهم در حد توان داماد (کمی بیشتر ) تعیین میکردم . که اگر غیر از این باشد سنت رسول خدا را بها نداده ام واز پیامبر پیشی گرفته ام .
مهریه یا صداق نرخ زندگی دختر نیست . درست است که یکی از وجوه مهریه پشتوانه برای زن است اما نه پشتوانه ییک عمر برای او بلکه تا حدی پشتوانه است که عده ی او تمام شود واوزن آزادیی باشد .مهریه هدیه ای از طرف مرد برای زن است . واما زنی که مهرو محبت عفت ونجابت خودرا به شوهرش هدیه کند مالک قلب او وتمام همت ودارایی او در معاش زندگی اش خواهد بود .
البته مهریه در حد شأن دختر حق اوست به شرطی که شأن دختر نرخ گذاری نشود.
................................................................................ حق یارتان:roz:................................................................................
رو زندگی نمیشه قیمت گذاشت .
گاهی وقتا اینقدر بی ارزش میشه که ...
وقتی بچت رو تخت بیمارستانه و قلب میخواد و تو کاری از دستت بر نمیاد
وقتی خودت ماما هستی و بچت وقتی به دنیا اومدو نمیتونه نفس بکشه و...
وقتی خودت پزشک مغزو اعصابی و تو شیفت خودت زن و بچه هات که تصادف کردنو میارن بیمارستانت ...
...
دیگه زندگی چه ارزشی میتونه داشته باشه؟
یک سؤال : اگر بنده مهریه ی دخترم را مثلا" 500 سکه قرار دهم اما ارزش اورا در حدی پایین بیاورم که اجازه بدهم با مردی ازدواج کند که لا اوبالی و بی مسئولیت و سود جو وکلاه بردار باشد آیا مادری دور اندیش بودم که به فکر پشتوانه برای دخترش بوده ؟ اگر این مرد شیاد عرصه ی زندگی را بر دخترم آنقدر تنگ میکرد که علاوه بربخشیدن مهریه مطالبه ی مبلغی هم مینمود تا طلاق بدهد چی ؟ یا اگر بعد از یکی دوسال زندگی با یک بچه اورا تنها میگذاشت وبه کشور دیگری میرفت و بنده حداقل پنج شش سال باید میدویدم تا به قاضی بگویم جناب قاضی بیش از پنج سال است که دامادم سر به نیست رفته ودخترم بلا تکلیف مانده وپیر شده مهرش حلال جانش آزاد! یا اینکه مهریه اش را به اجرا میگذاشتم و داماد که میدید آب از سرش گذشته (این قسمت محرمانه است ).....هر کاری از اقایان در این مراحل بر میآید . دختر خوانده ی عزیزم بنده ترجیح میدادم که جوان زحمتکش وساده وصادقی راکه هم کفو او باشد به دامادی بگیرم و مهریه ی دخترم راهم در حد توان داماد (کمی بیشتر ) تعیین میکردم . که اگر غیر از این باشد سنت رسول خدا را بها نداده ام واز پیامبر پیشی گرفته ام .
سلام استاد عزیز:Gol:
من از این کار متنفرم که بزرگترهای فامیل دور هم جمع میشوند و روی دختر ارزش گذاری میکنند.طبق نظر قرآن باید مهریه با توافق طرفین(یعنی عروس و داماد)تعیین بشه
ما از کجا متوجه بشیم که آقا پسر صادقه و مرد زندگیه؟
یکی از دخترای فامیلمون پسری به خواستگاریش اومد که در ایمان و نجابت عالی بود و همه تاییدش کردن اما بعد از 1مدت زندگی معلوم شد این آقا چقدر افراطی رفتار میکنه در صورتی که نه در زمان عقد بروز داده بود و نه قبلش و حالا اون دختر مجبوره باهاش زندگی کنه چون هیچ پشتوانه ای نداره.
البته مورد هایی رو دیدم که دختر خانم یا بدکاره از آب دراومده یا از همون اول میخواسته پسره رو سرکیسه کنه
من دوستی دارم که مهریه اش 1سکه است اما چنان عشقی توی زندگیشون جاریه که ارزشش از میلیونها سکه بیشتره
ممنون از اینکه وقت گذاشتید:Gol:
[="Teal"]سلام به همه دوستان :Gol:[/]
شما چطور تا حالا فکر کرده اید که از لحاظ کمی وکیفی ارزش زندگی شما چقدر است ؟ دلیل این ارزش گزاری را هم میدانید ؟
[="Teal"]ارزش زندگي بي نهايته و زندگي منم مثل همه زندگي ها ارزشي بي نهايت داره هر چند در استفاده از اون كوتاهي ميشه .
براي زندگي نميشه ارزش محدودي تعيين كرد چون هديه ايه كه يه بار به هر فردي اعطا ميشه و ديگه تجربه نميشه فقط يك بار و نحوه استفاده و بهره برداري از اون تعيين ميكنه كه زندگي ابدي انسان چگونه شكل بگيره [/B][/]
[="Teal"]ولي حيف كه مثل بسياري از نعمت ها تو عمل ارزش اون درك نميشه و با از دست دادن اون تازه ميفهميم چه امر با ارزشيو از دست داديم كه ديگه خيلي ديره .[/]
می دانید چرا ؟ چون توان پرداخت قیمت آن را ندارند .زندگی ایشان بسیار ارزشمند بوده وتوان ارزشی هر انسانی با ایشان برابر نیست .
ائمه چون ارزش واقعي زندگيو درك كردن رفتارهاييو انجام ميدادن و در زندگي كارهاي ميكردن كه ما چون هنوز متوجه ارزش زندگي نشديم از پس اون كارها بر نميايم و زود حاضريم زندگي و لحظاتمونو به بهاي اندك بفروشيم .
پس اول بهتره ارزش زندگيمونو درك كنيم از بيانات خود ائمه و احاديث هم ميشه ارزش زندگيو متوجه شد بعد وقتي متوجه ارزشمندي اون شديم بهتر ميتونيم تلاش مكينم در رفتار پيرو اونها باشيم و بايد بدونيم انتخاب الگو شروع يه راهه و قرار نيست حتما به الگو رسيم (مخصوصا وقتي الگو معصومين هستن و هدف نزديك شدنه ) مهم اينه مسير درست انتخاب شده باشه و تلاش حداكثري انجام بشه.
پست و سوال دومتونو چند بار خوندم اميدوارم سوالو درست متوجه شده باشم به نظر من يه مقدار جملات سنگين بود اگه نقصي در پاسخ بود به حساب گيرايي ضعيف بنده بزاريد :Cheshmak:
التماس دعا :Gol:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
دوستی می گفت :
روزی به دلیلی نیاز فوری به مبلغی پول پیدا کردم .
درقسمت آگهی های روزنامه یک آگهی نظر مرا به خود جلب کرد .
«خریدار لوازم صوتی وتصویری شما در منزلتان »
گوشی را برداشتم و پس از گفتگویی کوتاه آدرس منزل را به مخاطبم در آن طرف خط دادم.
وقتی زنگ در منزل را زدند ومن در را باز کردم از تعجب ماتم برد .
«سلام آقا برای بازدید لوازمتان آمدم »
فرصت نکردم چیزی بپرسم چون آن مرد بی معطلی گفت ببخشید وسیله تان کجاست؟
بعداز بازدید وسیله فورا" مبلغی را برای خرید آن به من پیشنهاد کرد .
به نظرم خیلی عادلانه بود اما باز هم خواستم شانس خود را امتحان کنم . وهمین که خواستم حرفی بزنم خریدار گفت : ببین برادر از زمان تلفن شما تا الان حدو 20 دقیقه از وقت ولحظات عمر من صرف خرید این وسیله شده متاسفانه با احتساب بنزین موتور و باطری ساعتم +بیست دقیقه که می توانستم به امور دیگری که سود آور تر بود بپردازم حتی یک ریال هم جای چانه زدن نیست .
دوستم میگفت با یک حساب سر انگشتی متوجه شدم بازگشت بدون خرید وسیله برای او زیان بیشتری را به همراه دارد .
این بود که به او گفتم یا xمبلغ بیشتر ویا نمی فروشم !!!!
اما خریدار نگاهی به من کرد و گفت : نه برادر آنوقت این توهستی که ضرر میکنی چون من دو آدرس دیگر به همراه دارم ولی تقریبا" قیمتی را به شما گفتم که کمتر امکان دارد خریدار دیگری این قیمت را به شما بگوید .
به هر حال وسیله را با همان قیمت به همان خریدار فروختم .
حدود 20 روز بعد برای عیادت از عمه ی بیمارم به منزلشان رفتم که وسیله ای را که فروخته بودم را در آنجا دیدم . بله همه ی نشانی ها درست بود .با احتیاط پرسیدم این وسیله را نو خریدید ؟ عمه جواب داد خیر یک نفر آن را در روزنامه آگهی کرده بود رفتیم ودیدم قیمت مناسب است و وسیله هم تقریبا" نو است ، خریدیمش . قیمت را که پرسیدم مبلغ درست دو برابر قیمت خرید از من بود .
فردا با عصبانیت شماره ی خریدار را گرفتم وبا گله گفتم : مرد حسابی هر چه جلوی شما اصرار کردم گفتید بیشتر جا ندارد وکلی کبری وصغری چیدید وگفتید بیشتر از این جا ندارد .
حالا خودت آن را به این قیمت فروختی ؟
پاسخ داد: ما هر کدام به اندازه ی لیاقتمان در بهره وری از دنیا در این معامله سود بردیم !
آیا من که برای لحظات عمرم وزمان کوتاه زندگیم و وقتی که صرف کردم ، ارزش قایل شدم و ایشان که برای لحظات عمر وزندگی اش ارزش کمتری قایل شده وپولی را که حاصل تعاملش با زمان بوده را بدون حساب وکتاب پرداخت کرده وشما که زمان ، فرصت هیچ تعامل دیگری برایت نگذاشته بود به یک اندازه باید سود کنیم ؟
ارزشها را خودمان برای زندگی مان رقم می زنیم و این خود ما هستیم که برای زندگی وشخصیت و کرامتمان قیمت ونرخ تعیین می کنیم و بر زندگیمان ارزش گزاری می کنیم
...................................................................... حق یارتان :roz:...............................................................................
خب- حالا در مورد نحوه ارزش گذاری زندگی مون من خودم هم چند وقتی هست که دارم بهش فکر می کنم.
ارزش آدم ها به نوع تفکر و سپس منش شون هست. البته این یکی از معیار های ارزش گذاری می توونه باشه.
در قرآن داریم که "ان اکرمکم عند الله اتقاکم"- یعنی ملاک ارزش گذاری نزد خدا، تقواست. اما سوال اینه که این تقوا ار کجا می آد؟؟ تقوا به نوع نگرش آدم ها بر می گرده (اینکه من چطور به دنیا نگاه کنم و ....) و بعد تفکرم، در منش من خودش رو نشون می ده.
پس به نظر بنده، تفکر و سپس منش (که بی شک به زیر ساخت های فکری افراد بر می گرده) میتوونه ملاک ارزشمندی افراد باشه.
یا علی
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
دوستان نظر شما راجع به این جمله چیست ؟
قیمت وارزش زندگی هر شخصی بستگی دارد به میزان تلاش او در زندگی !
آیا این می تواند یک حقیقت باشد ؟ یا اینکه فقط قسمتی از یک حقیقت است ؟ ودر عمق آن حقیقت دیگری قرار دارد !!!
............................................................................ حق یارتان :roz:................................................................................
چه سوالای سخت سختی میپرسید استاد!
به نظر من
فقط قسمتی از یک حقیقت است
اما یه قسمت خیلی مهمشه
به نظرم این ماهستیم که با چگونگی کیفیت زندگیمون به دور از کمیتش به زندگیمون قیمت و ارزش میدیم.
قیمت یک روز زندگی چقدره ؟!
راستی؛ هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟
تموم روز رو کار می کنیم و آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم که از زندگی خیری ندیدیم!
...شما رو به خدا تا حالا از خودتون پرسیدید:
قیمت یه روز بارونی چنده؟
یه بعدازظهر دلنشین آفتابی رو چند می خری؟
حاضری برای بو کردن یه بنفشه وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟
پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟
ولی اینم می دونی که اگه بخوای وقت بگذاری و حتی نصف روز هم بشینی به
گل های وحشی که کنار جاده در اومدن نگاه کنی بوته هاش ازت پول نمی گیرن!
چرا وقتی رعد و برق میاد تو زیر درخت فرار می کنی؟
می ترسی برقش بگیرتت؟
نه، اون می خواد ابهتش رو نشونت بده.
آخه بعضی وقت ها یادمون میره چرا بارون می یاد!
این جوری فقط می خواد بگه منم هستم
فراموش نکن که همین بارون که کلافت می کنه که اه چه بی موقع شروع شد، کاش چتر داشتم، بعضی وقتا دلت برای نیم ساعت قدم زدن زیر نم نم بارون لک می زنه.
هیچ وقت شده بگی دستت درد نکنه؟
شده از خودت بپرسی چرا تمام وجودشونو روی سر ما گریه می کنن؟
اونقدر که دیگه برای خودشون چیزی نمی مونه و نابود میشن؟
ابرا رو می گم
هیچ وقت از ابرا تشکر کردی؟
هیچ وقت شده از خودت بپرسی که چرا ذره ذره وجودشو انرژی می کنه
و به موجودات زمین می بخشه؟!
ماهانه می گیره یا قراردادی کار می کنه؟
برای ساختن یه رنگین کمون قشنگ چقدر انرژی لازمه؟
چرا نیلوفر صبح باز میشه و ظهر بسته می شه؟
بابت این کارش چقدر حقوق می گیره؟
چرا فیش پول بارون ماهانه برای ما نمی یاد؟
چرا آبونمان اکسیژن هوا رو پرداخت نمی کنیم؟
تا حالا شده به خاطر این که زیر یه درخت بشینی و به آواز بلبل گوش کنی پول بدی؟
قشنگ ترین سمفونی طبیعت رو می تونی یه شب مهتابی کنار رودخونه گوش کنی.
قیمت بلیتش هم دل تومنه!
خودتو به آب و آتیش می زنی که حتی تابلوی گل آفتابگردون رو بخری و بچسبونی به دیوار اتاقت
ولی اگه به خودت یک کم زحمت بدی می تونی قشنگ ترین تابلوی گل آفتابگردون رو توی طبیعت ببینی. گل های آفتابگردونی که اگه بارون بخورن نه تنها رنگشون پاک نمی شه، بلکه پررنگ تر هم میشن
لازم نیست روی این تابلو کاور بکشی، چون غبار روی اونو، شبنم صبح پاک می کنه و می بره.
تو که قیمت همه چیز و با پول می سنجی تا حالا شده از خدا بپرسی :
قیمت یه دست سالم چنده؟
یه چشم بی عیب چقدر می ارزه؟
چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنم پرداخت کنم؟!
قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟
خیلی خنده داره نه؟
و خیلی سوال ها مثل این که شاید به ذهن هیچ کدوممون نرسه ...
اون وقت تو موجود خاکی اگه یه روز یکی از این دارایی هایی رو که داری ازت بگیرن
زمین و زمان رو به فحش و بد و بیراه می گیری؟
چی خیال کردی؟
پشت قبالت که ننوشتن. نه عزیز خیال کردی!
اینا همه لطفه، همه نعمته که جنابعالی به حساب حق و حقوق خودت می ذاری
تا اونجا که اگه صاحبش بخواد می تونه همه رو آنی ازت پس بگیره.
آ خدا رو می گم ...
همون اوستاکریمی که رحمتش رو بروی هیچ بنده ای نمی بنده
پروردگاری که هر چی داریم از ید قدرت اوست ...
اینو بدون اگه یه روزی فهمیدی قیمت یه لیتر بارون چنده؟
قیمت یه ساعت روشنایی خورشید چنده؟
چقدر باید بابت مکالمه روزانه مون با خدا پول بدیم؟
یا اینکه چقدر بدیم تا نفسمون رو، بی منت با طراوت طبیعت زیباش تازه کنیم
اون وقت می فهمی که چرا داری تو این دنیا وول می خوری!
قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر
به زندگیت ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو
.
.
.
تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو
مثل یه مرده ی متحرک به زندگی ادامه میدم
شهلایی که تا چند وقت پیش از همه ی این قشنگی هایی که majhul ازش میگه لذت میبرد خیلی بی احساس شده. خیلی بد شده
قدر زندگی رو نمیدونه. قدر دنیا و دوستان و اطرافیان و همه ی نعمت هایی رو که داره نمیدونه.
الان انقدر تشنه شده که با تمتم وجود میگه:
دلم مرده
واسه یه روززنده بودن و طعم زندگی رو چشیدن چه بهایی باید بپردازم؟؟
تا این دلمرده ی بی هویت از پا درنیوده براش دعا کنید که خودش رو، خداش رو و زندگیش رو پیدا کنه
سلام.
قیمت زندگی خیلی زیاده.
به اندازه قیمت یه فرصت طولانی + وسایل لازم برای رسیدن به بالاترین درجات..
خلیفه اللهی
ولی چقدر الکی دارم می گذرونمش. دلم می خواست تا شروع محرم تغییراتی توی اخلاقم بدم. ولی حالا که به روزا نگاه می کنم می بینم چقدر زود گذشت و چقدر زود می گذره و چقدر زود خواهد گذشت...
مثل عمرم.
.
.
.
آه!