به جای نقل قول و توهین و تفسیق با موونه های علمی خود در مورد اصل موضوع با هم بحث کنیم
یعنی نباید حرف دیگری را نقل قول کرد و پیرامونش بحث کرد؟؟!!! نقل قول مشکلش چیست؟؟؟!!! اگر بنده عین عبارات قطب صوفیان گنابادی یا هر کس دیگر را نقل کنم تا پیرامونش بحث کنیم از نظر شما اشکال دارد؟؟؟!!! http://www.askdin.com/showthread.php?t=13284
در بحث فوق که قفل شد شما توهینی از جانب بنده می بینید؟!
ما هم قضاوت را به خوانندگان فهیم واگذار می کنیم . شادیم از اینکه خدای متعال به ما سعه صدری داد تا همه اهل ایمان و اسلام ، از تمام اقوام و ملل ، در همه ادوارو امصار را دوست بداریم و محترم بشماریم و به خود اجازه تکفیر و توهین و تفسیق آنها را ندهیم .
مگر شما نبودید که در قضاوتی شتابزده و صرفا از روی عنوان " سیر و سلوک عملی " بر روی یکی از مباحث استاد میلانی ایشان را مدعی و...خواندید و به خیال خود رسواییشان را جشن گرفتید!!! و نوشتید:
سلام رسوایی دشمنان اهل ولایت و معرفت زود می آید ای اهل بصیرت هشدار هشدار ببینید بزرگانی که به علم و عمل مراتب را به حق حقیقت طی فرموده اند ادعای عرفان ندارند بلکه در پاسخ به همه ارادتمندان خود را فقیر و بیچاره می نامند اما آقایانی که با فلسفه و عرفان دشمنی دارند چگونه مدعی سیر و سلوک و عرفان آن هم از نوع عملی آن شده اند "ما لکم کیف تحکمون"
که بنده هم پاسخ دادم این مباحث در نقد مبانی سیر و سلوک عملی رایج هست و نه در تأیید آن! و نه برای ادعا و دکان بازیهای رایج. و البته لطف کردند و این پاسخ مرا حذف کردند!!!
بله دوست من! عمل شما خلاف ادعایتان است که می گویید ما سعه صدر داریم و توهین نمی کنیم و... !!!
یعنی نباید حرف دیگری را نقل قول کرد و پیرامونش بحث کرد؟؟!!! نقل قول مشکلش چیست؟؟؟!!! اگر بنده عین عبارات قطب صوفیان گنابادی یا هر کس دیگر را نقل کنم تا پیرامونش بحث کنیم از نظر شما اشکال دارد؟؟؟!!!
سلام
نقل قول تحت عناوینی که اغلب در ذهن افراد بار منفی دارد فضای بحث را عوض کرده و به حاشیه می کشاند . اگر کسی خود مونه علمی دارد از خودش و برهان و استدلالش مایه بگذارد چه نیازی به نقل قول داریم ضمن اینکه ممکن است افرادی که منسوب به یک طریق و مکتبی و مشربی هستند حرفهای مختلفی زده باشند . خوب اگر قرار باشد ما وقتمان را صرف این اشتباهات و امثال آن کنیم به هیچ جایی نمی رسیم .
به نظر بنده اشتباه بزرگ آنستکه که ما عنوان را معیار نقد قرار دهیم . امیر مومنان علی ع فرمود : بنگر به آنچه گفته می شود نه اینکه که می گوید . قرار نیست سخن شیطان هم بخاطر اینکه شیطان است غلط باشد . در روایات داریم که شیطان حقایقی را به برخی اولیاء و انبیاء به در خواست ایشان می گفت .
این بلند نظری ها را به ما آموختند اما ما می خواهیم احساساتی با مسائل برخورد کنیم .
موفق باشید
گر کسی خود مونه علمی دارد از خودش و برهان و استدلالش مایه بگذارد چه نیازی به نقل قول داریم
سلام
اولا نقل قول برای استدلال نیست و در بحث بنده نیز نبود برای طرح یک موضوع بود. دقت کنید! . ثانیا همان نقل قول برای استدلال نیز هیچ اشکالی ندارد مهم این است کسی که نقل قول می کند خودش آن استدلال را فهمیده باشد و بتواند از آن دفاع کند.
اگر قرار باشد ما وقتمان را صرف این اشتباهات و امثال آن کنیم به هیچ جایی نمی رسیم .
وقتمان را صرف می کنیم تا ببینیم خودمان یا دیگرانی که مریدشان هستیم چنین اشتباهاتی مرتکب نشده باشند. عناوین مهم نیست. اینکه می گوییم فلان صوفی فلان حرف را زده شاید حرف دیگرانی هم باشد بدون این عنوان و حتی با عنوان ضد صوفی.!
به نظر بنده اشتباه بزرگ آنستکه که ما عنوان را معیار نقد قرار دهیم . امیر مومنان علی ع فرمود : بنگر به آنچه گفته می شود نه اینکه که می گوید .
عنوان، مورد نقد نیست. اندیشه ای مورد نقد است که نقل قول شده و دانستن صاحب آن اندیشه فواید بسیاری دارد مثلا شناختن او و فرقه اش و دور شدن از او و فرقه اش و افکار مشابه ایشان! خدای متعال هم در قرآنش از قول یهود نقل قول آورده برای نقد یک اندیشه و نیز رسوا کردن صاحب اندیشه: و قالت الیهود ید الله مغلولة !
کلام حضرت امیر علیه السلام نیز در نفی فایده نقل قول نیست و ربطی به آن ندارد. بلکه می فرماید:برای نقد یک اندیشه و سخن نگاه به خود اندیشه و کلام کنید و نقد کنید بعد بپذیرید یا رد کنید نه اینکه نگاه به صاحب سخن کنید و مثلا اگر او را قبول داشتید سخنش را نیز در بست بپذیرید! و یا اگر قبولش نداشتید سخنش را دربست رد کنید. خلاصه اینکه متن سخن را بنگرید و تعصب مثبت یا منفی بر روی صاحب سخن مانع حق بینی شما نشود.! و این چیزی است که باید به شیفتگان عرفا و... دائما تذکر داد! که برادران و خواهران چگونه در بحثهای فقهی بدون شخصیت زدگی آراء فقها نقد و بررسی می شود در بحثهای اعتقادی نیز باید چنین کرد با اهمیتی مضاعف!
ـ درباره کلام معصوم نیز دلیل عصمت وی ما را به تسلیم دربرابر سخنش می کشاند پس باز تابع دلیلیم ـ
موفق باشید
کجای حرف بنده توهین آمیز است،بنده فقط گفتم که ایشان لا أقل اگر اصرار بر نقد اشخاص دارند،از الفاظ محترمانه استفاده کنند،اشخاصی که ایشان به آنها توهین می کند و الفاظ بدی در رابطه با آنها به کار می برند(شاهد مثال موجود است ولی نمی خواهم دوباره مجادله شروع شود)برای خیلی از افراد حتی در سطح جهان محترم هستند،این خواسته من توهین و یا غیر محترمانه است؟؟؟؟؟
این یک خواسته اخلاقی و از اصول اخلاقی است،چنین نیست؟؟؟؟؟
دیگر نمی دانم چه بگویم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا همه ما را هدایت کند،مخصوصا بنده را.
آمین.
جناب عرفان و دیگر کارشناسان اخلاق لطفا جواب دهید(کلمات بالا را)،
مدیریت صحیح مگر این نیست که منصفانه قضاوت کرد،نگوئید قضاوت نکردیم که کرده اید،چرا در تاپیک ملاصدرا که کلا حذف شد یا تاپیکی که به علامه حسن زاده توهین آشکار شد،یا تاپیکی که در مورد ماده لایحه تعدد زوجات است و به مسئولین توهین شد،هیچ واکنشی دیده نشد.
آیا این سلیقه ای برخورد کردن نیست؟؟؟؟؟؟
تا بنده وارد بعضی تاپیک ها نشده بودم توهین ها ادامه داشت، می گویند ما توهین نمی کنیم و نقل قول است آنوقت اول بحث می نویسند ملاصدرا بچه باز بوده!!!!!!!
مبانی خودشان را عرضه نمی کنند و فقط به دنبال مچ گیری هستند آنهم با توهین،فکر هم می کنند بالاتر از همه می فهمند.
اساتید محترم امید وارم ناراحت نشده باشید
این انتقاد بنده بود به روش مدیریتی شما در سایت،
لطفا با حسن ظن نظر کنید.
ممنون
وقتمان را صرف می کنیم تا ببینیم خودمان یا دیگرانی که مریدشان هستیم چنین اشتباهاتی مرتکب نشده باشند. عناوین مهم نیست. اینکه می گوییم فلان صوفی فلان حرف را زده شاید حرف دیگرانی هم باشد بدون این عنوان و حتی با عنوان ضد صوفی.!
سلام
شما عادت دارید همه افرادی را که به مباحث باطنی و عرفانی پرداخته اند تحت عنوان صوفی معرفی کنید و بدین وسیله می خواهید این تفکر را جا بیندازید که بزرگان اهل علم شیعی هم اگر سخنی مشابه متصوفه زده اند صوفی اند و با تشبیه آنها به یکدیگر اندیشه ها را به انحراف عملی برخی گروههای عرفان نما هدایت کنید و خلاصه بگویید همه اینها سرو ته یک کرباسند چه آن عالم متقی جان به لب آورده در علم و دین چه این دغل بازان فرصت طلب .
بنده به شخصه این نوع نگاه را از کسی قبول ندارم و این الفاظ معنا دار مبتنی بر احساسات را نشانه عدم صداقت فرد در به ثمر رساندن بحث می دانم .
تا بحال هم تاپیکی که مبتنی بر استدلال و برهان باشد از شما ندیده ایم .
امیدوارم از حرف به سر عمل آیید تا معلوم شود بدنبال حقیقتید یا بدنبال چیز دیگر
موفق باشید
می خواهید این تفکر را جا بیندازید که بزرگان اهل علم شیعی هم اگر سخنی مشابه متصوفه زده اند صوفی اند و با تشبیه آنها به یکدیگر اندیشه ها را به انحراف عملی برخی گروههای عرفان نما هدایت کنید
دقیقا برعکس! بحث ما انحرافات عملی نیست بلکه همان تشابهات عقیدتی مراد است. همانطور که بارها و از جمله در پست 48 در جواب برادر سلیم گفتم ما علمای اهل فلسفه یا عرفان را در فقاهت اصطلاحی و در رعایت ظواهر شرعی با مخالفان فلسفه و عرفان مشترک می دانیم ـ اجمالا ـ ولی در عقاید و تبیین معارف متفاوت و بلکه متضاد هم می دانیم. و چون با غیر معصوم معامله معصوم نمی کنیم معتقد به نقد و بحث سخنان هر کسی هستیم و در این نقد هیچ شخصیتی را برکنار و منزه از نقد نمی دانیم. پس بهتر است تصریحات بنده را در چند پست قبل انکار نکنید. این به تقوی و اخلاق نزدیکتر است! البته ممکن است کسانی باشند از اهل عرفان که در لباس عالم شیعی بدعت عملی نیز گذاشته باشند اما فعلا محل بحث ما نیستند.
پس لطفا در سخنان دیگران دقت کنید تا دچار سوء تفاهم نشوید.
متشکرم
توصیه من به دوستان مخصوصا جناب سفیر این است که بجای حمله به اشخاص و افکار بسادگی میتوان معارف قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام را در بخشهای مختلف سایت ودر موضوعات مختلف ودر قالب بحث علمی آورد و تحلیل کرد بدون اینکه منجر به کدورت شود.
فکر هم نکنم که کسی مخالفت کند و نتیجه بهتری خواهد داد تقریبا مشابه بحثی که در لینک زیر در جریان است منتها سعی شود که به افراد (عرفا و صوفیه و ...) سرایت نکند ومبتنی بر آیات و روایات باشد :
بجای حمله به اشخاص و افکار بسادگی میتوان معارف قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام را در بخشهای مختلف سایت ودر موضوعات مختلف ودر قالب بحث علمی آورد و تحلیل کرد بدون اینکه منجر به کدورت شود.
ممنون از توصیه شما:Gol:اما نام نقد را حمله نگذارید برادر! ضمنا اینکه بعضی دوستان حتی تاب نقل قول را نیز ندارند تقصیر ما چیست؟!
منتها سعی شود که به افراد (عرفا و صوفیه و ...) سرایت نکند
دوست من لازمه نقد، بیان نقل قول از افراد و کتابهاست. اگر در صدد بیان توحید از قرآن و روایاتیم باید معلوم شود دیگران چه گفته اند مطابق قرآن وروایات سخن گفته اند یا خیر. اصلا تا ذکر اقوال متضاد و خلاف نشود مباحث قرآنی و روایی خوب جا نمی افتد باید معلوم شود مثلا قرآن که می گوید: خلقت! در برابر چه اقوالی ست. تا شرک معلوم نشود توحید خوب روشن نمی شود.
گمان نکنم از اول این بحث را دنبال کرده باشید. بحث اصلی گفتن ذکر با اجازه یکنفر به نام استاد بود!!! بحث این بود آیا سوای آنچه در روایات درباره تعداد بعضی اذکار و اوقاتشان و ...بیان شده، و متخصصان دینی یعنی فقها و محدثین در کتب ادعیه و اذکار بیان کرده اند، در دین مقوله ای به نام متخصص ذکر ـ که چیزی بگوید که در روایات نباشد ـ داریم؟؟؟!!! خصوصا به این معنا که بگوید فلان ذکر را باید با اجازه من بگویی و گرنه سم است برای تو!!!!!!!!! فلان ذکر را فعلا نباید بگویی!!!!! فلان ذکر را حتما فلان عدد بگو ـ غیر از عدد روایت شده ـ !!!!
تشبیه كردن استاد اخلاق به پزشك و دارو و داروخانه و اینكه خودسرانه نمیتوان هر دارویی را مصرف كرد بسیار بیربط و غلط است؛
نگاهی به بلندای افق
به نظر می رسد جناب سفیر عزیز باید بیشتر دقت فرمایند و اذکار را به دو قسمت مجزا نمایند: 1-اذکاری که برای عموم سفارش شده است و بیشتر به خاطر رشد عمومی معنویت مورد اشاره است. 2-اذکاری که جنبه درمانیشان منظور است و غالب بر جنبه های دیگر.
درمان درد ها و کمال نقص ها و جبران عقب ماندگیها و رشد در مسیر راه عارف منظور اصلی این نوع از اذکار است.
مثل اینکه، مثلا روایاتی از معصومین، در طبّ و سلامت جسمانی و دارو و... وارد شده. حالا طبیبان گیاهان دارویی یا پزشکان امروزی، یه نتایجی جدید و توصیه های پزشکی جدید برسند، شما بگویید که نمی شود، این پزشک، این توصیه ها را از کجا اورده؟ باید توصیه اش در روایات مربوط به طب و دارو و سلامت جسمانی مثل طب الصادق و... بوده باشد.
چه قیاس عجیبی!!
ائمه ی طاهرین علیهم السلام به عنوان یک پزشک به جامعه معرفی نشده بودند(با اینکه علمش را داشتند) و چون رسالت آن ها ابلاغ پزشکی نبوده پس در این باره کم سخن فرموده اند و بنابراین نمیشود بگوییم که این پزشکان امروزی، این توصیه ها را از کجا اورده اند؟ باید توصیه هاشان در روایات مربوط به طب و دارو و سلامت جسمانی مثل طب الصادق و... بوده باشد.
ولی برادر من ائمه علیهم السلام به عنوان راهبر و هادی دین آمده بودند و رسالت آنها نیز ابلاغ معارف الهی به بشر بوده و این درست نیست که این مقام آنها را که منحصر در خود ایشان علیهم السلام است با مقام پزشکی یا .... مقایسه کنیم و نتیجه بگیریم که نباید در این مسائل منحصر در ایشان علیهم السلام بود!
علاوه بر بدیهی بودن عقلیِ این مساله روایات بسیاری نیز وجود دارد که این انحصار در دریافت معارف و .... در اهل بیت علیهم السلام را بیان می کند.(البته تعداد کمتری روایات با مضمون مخالف نیز وجود دارد که در لینک زیر ( که مربوط به نشریه ی سِمات است ) کاملا بررسی و توضیح داده شده است : http://sematmag.com/index.php?option=com_content&view=article&id=159:-----g----&catid=42:no-2&Itemid=53 )
بنابراین در مساله ی دریافت ذکر ، همانطور که فتوای مراجع عظام هم اینچنین است ، باید حتما اذکار ماثوره باشد ، همچنین هنگامی که یک ذکر خاص با یک آداب و عددِ مشخص (عددی ابداعی غیر از آنچه در فرمایشات معصومین علیهم السلام) باشد.
جا داره فتوای رسمی حضرت آیت الله مکارم در باب اذکار غیرماثوره رو جهت اطلاع دوستان اینجا بیارم :
به گزارش رسا، حضرت آیتالله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتایی نظر خود را در خصوص حکم استفاده از اذکار غیر ماثوره اعلام کرد.
متن کامل استفتا و پاسخ آن:
بسمه تعالى
حضور انور حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (دامت برکاته)
سؤال : اخیرآ دیده مىشود که بعضى از اذکار که از معصومین : به ما نرسیده، با اعداد و آداب خاصى و آثار مهمى ترویج مىشود و گاهى نامهایى به خداوند در این اذکار اطلاق شده که در هیچ کتاب لغت از کتب لغت عربى دیده نمىشود. لطفآ حکم شرعى استفاده از این اذکار را به طور شفاف براى رفع هرگونه شبهه بیان فرمایید. همیشه در سایه لطف الهى پایدار باشید.
جمعى از طلاب حوزه علمیه قم
پاسخ : بسم الله الرحمن الرحیم
برادران و خواهران عزیز آگاه باشند که بر طبق موازین فقه اسلامى باید دین خود و تمام آداب واجب و مستحب را از کتاب الله و سنّت معصومین (علیهم آلاف التحیة والثناء) بگیریم زیرا حدیث معروف و مسلّم «ثقلین» مىگوید اگر مىخواهید گمراه نشوید چنگ به دامان این دو بزنید. بنابراین هر ذکرى که به آن بزرگواران : منسوب نباشد شرعآ اعتبارى ندارد مخصوصآ اگر در آن اذکار نامهایى براى خدا ذکر شود که در هیچ یک از کلمات معصومین : و منابع لغت عرب نباشد و نزد اهل لسان کلامى مهمل محسوب شود حتى اگر شخص روزهدار چنین نامهایى را در حال روزه به عنوان نام خدا به خداوند متعال نسبت دهد روزهاش اشکال پیدا مىکند. گشودن این باب که اذکارى غیر از اذکار معصومین: مورد عمل قرار گیرد در آینده مشکلات عظیمى براى مذهب به وجود خواهد آورد.
البته باید به همه شخصیتهاى محترم احترام گذارد اما حکم خداوند که در روز قیامت همه در برابر آن باید جوابگو باشیم همان است که در بالا عرض شد. خداوند به همه ما توفیق عمل دهد. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
کسی نمیتواند هر ذکری را بدون سند از معصوم علیه السلام به حضرت حق عزوجل نسبت دهد و این از واضحات است.حتی برخی از خود عرفا هم حداقل زبانا پایبند به این موضوع هستند که حتما باید اذکار ماثوره باشد.
شما اگر به کتاب شریف مفاتیح الجنان یا به کتب ادعیه ی دیگر شیعه مراجعه بفرمایید نظرات بزرگان شیعه را در این باره مشاهده خواهید نمود.
باید توجه کرد که اسماء الهی توقیفی اند و کسی نمیتواند از خودش یا مکاشفات و رویاهایش اسمی درآورده و به ذات مقدس ربوبی نسبت دهد.
دقت شود که ما حق نداریم که کشف و شهود خود را به عنوان معارف اسلام و علوم الهی ارائه دهیم.
چندی پیش توفیقی شد و خدمت حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی دامت برکاته رسیدم.
از ایشان قضیه ی اذکار غیرماثوره را سوال کردم...ایشان به شدت نهی نموده و اکیدا سفارش فرمودند که از استعمال اینگونه اذکار و همچنین اذکاری که با یک عدد خاصِ جدید ((عددی ابداعی غیر از آنچه در فرمایشات معصومین علیهم السلام)) خودداری شود.
1- اذکاری که برای عموم سفارش شده است و بیشتر به خاطر رشد عمومی معنویت مورد اشاره است.
2- اذکاری که جنبه درمانیشان منظور است و غالب بر جنبه های دیگر.
این دسته بندی از کجا آمده است؟
آیا در مکتب اهل بیت علیهم السلام و در سیره ی آن بزرگواران چنین دسته بندی ای وجود داشته است؟
کجا ما داریم که حضرت ذکری را به فردی تعلیم بدهند و به وی بگویند که این ذکر با این عددِ خاص فقط مخصوص توست و کسِ دیگری بدونِ گرفتن اجازه ی ذکر از ما نمی تواند آن را بگوید و اگر هم بگوید اثری نخواهد داشت!!!؟؟؟
البته..........درست است که اذکاری..... ادامه در فرصت بعدی
این دسته بندی از کجا آمده است؟ آیا در مکتب اهل بیت علیهم السلام و در سیره ی آن بزرگواران چنین دسته بندی ای وجود داشته است؟
دوست گرامی و ارجمند قبلاَ در یکی از تاپیک ها برخی از تقسیم بندی های دعا را آورده ایم که از آن جمله تقسیم ادعیه رسیده از حضرات معصومین سلام الله علیهم به ادعیه ی معارفی و تربیتی که غالب ادعیه را تشکیل می دهد و ادعیه ی تعویذی و علاجی و عزائمی که اقل ادعیه را شامل است . نظر استاد عرفان هم به این تقسیم بندی است که از استقراء ادعیه ی موجود رسیده به دست می آید .
کجا ما داریم که حضرت ذکری را به فردی تعلیم بدهند و به وی بگویند که این ذکر با این عددِ خاص فقط مخصوص توست و کسِ دیگری بدونِ گرفتن اجازه ی ذکر از ما نمی تواند آن را بگوید و اگر هم بگوید اثری نخواهد داشت!!!؟؟؟
دوست گرامی همین که فرد خاصی به معصوم سلام الله علیه رجوع می کند و درخواست تعویذ و معالجه می کند و حضرت به عدد و کیفیت خاصی ذکری به او می آموزند چون خطاب حضرت به آن شخص است در حقیقت نسخه برای او پیچیده شده است در عین حال نهیی هم نیامده که دیگران آن را انجام ندهند یا نمی توانند انجام دهند . یا تأثیری بر دیگری نخواهد داشت اینگونه نیست . و این نظر شما را تأیید می کنیم . مؤمنین امیدوارانه این اذکار را داشته باشند . برخی از اذکار هم در اذکار رسیده مشاهده شده است که فرد خاص مراجعه نموده و از امام معصوم درخواست دعا یا ذکر نموده حضرت دعا و یا ذکری را به او آموخته در عین حال فرموده است که هرکس این ذکر را بگوید انشاء الله مرضش برطرف خواهد شد . کلام امام برکت دارد چه حدیث باشد چه دعا و چه ذکر . این به تجربه ثابت گردیده است . مانند حدیث سلسلة الذهب آقا امام علی بن موسی الرضا سلام الله علیهما با همه ی سلسله اسنادش تا خدای متعال که هم خواندش و هم به همراه داشتنش حرز و مایه خیر و برکت است برای همگان . نباید دایره استفاده از اذکار خصوصی رسیده از اهل بیت را محدود کرد .
دوست گرامی همین که فرد خاصی به معصوم سلام الله علیه رجوع می کند و درخواست تعویذ و معالجه می کند و حضرت به عدد و کیفیت خاصی ذکری به او می آموزند چون خطاب حضرت آن به آن شخص است در حقیقت نسخه برای او پیچیده شده است در عین حال نهیی هم نیامده که دیگران آن را انجام ندهند یا نمی توانند انجام دهند . یا تأثیری بر دیگری نخواهد داشت اینگونه نیست . مؤمنین امیدوارانه این اذکار را هم انجام می دهند . برخی از اذکار هم در اذکار رسیده مشاهده شده است که فرد خاص مراجعه نموده و از امام معصوم درخواست دعا یا ذکر نموده حضرت دعا و یا ذکری را به او آموخته در عین حال فرموده است که هرکس این ذکر را بگوید انشاء الله مرضش برطرف خواهد شد . کلام امام برکت دارد چه حدیث باشد چه دعا و چه ذکر . این به تجربه ثابت گردیده است . مانند حدیث سلسلة الذهب آقا امام علی بن موسی الرضا سلام الله علیهما با همه ی سلسله اسنادش تا خدای متعال که هم خواندش و هم به همراه داشتنش حرز و مایه خیر و برکت است برای همگان . نباید دایره استفاده از اذکار خصوصی رسیده از اهل بیت را محدود کرد .
بنده هم همین را عرض میکنم.
ما در جایی نداریم که مثلا فلان ذکر خصوصی است و کسی دیگر نباید بگوید مگر با اجازه ی از استاد عرفان(در اینجا اهل بیت علیهم السلام).
بنده هم همین را عرض میکنم. ما در جایی نداریم که مثلا فلان ذکر خصوصی است و کسی دیگر نباید بگوید مگر با اجازه ی از استاد عرفان(در اینجا اهل بیت علیهم السلام).
بنده که از استاد عرفان چنین مطلبی یا ادعایی ندیدم اما این را هم بدانیم که اذکار تجویز شده برای فرد خاص را امیدوارانه و به قصد رجاء و این که در کلام و نسخه ی معصوم برکت و اثر فوق العاده ای هست می خوانیم و انشاء الله آثار و برکات آن را هم عاید خودمان خواهیم کرد .
هیچ معیاری برای تخصص کسی در اذکار و همچنین تعداد و زمانِ خاصِ آنها موجود نمی باشد و عددِ اذکار ماثوره را کسی غیر معصوم علیه السلام نمی تواند تعیین کند(طبق قواعد عقلی و همچنین نظر مراجع عظام)
شما هم دلیل خاصی ارائه ندادید.
اگر عددی برای یک ذکر ، مخصوصِ یک فرد خاص ، از ناحیه ی معصوم علیه السلام صادر شده باشد این دلیل نمیشود که هر کسی که ادعای ذکر و ورد و ... داشت ، دستورِ تعدادِ(ابتکاری) مشخصی برای اذکار بدهد
و همانطور که عرض کردم هیچ معیاری برای تخصص کسی در اذکار و تعداد آنها در ازمنه ی خاص موجود نمی باشد و عدد اذکار ماثوره را کسی غیر معصوم علیه السلام نمی تواند تعیین کند(طبق قواعد عقلی و همچنین نظر مراجع عظام)
تازه این برای اذکار ماثوره بود!!!
متاسفانه در سیره ی متصوفه دستور به اذکار غیر ماثوره نیز به وفور دیده می شود!!
ذکر عام است و بسیار سفارش شده در حدی که مولا علی علیه السلام استغفار را مایه جلوگیری از نزول بلا دانسته اند و استغفار نیروئی قوی در اتصال بین بنده و خدای یکتا است
لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظَّالِمِينَ
اگر بدون عدد گفته شود مشکلی ندارد و سازنده هم هست علی الخصوص در سجده
ولی اگر با عدد خاص گفته شود نیاز به اجازه از استاد راه دارد
میخواستم بدونم ایا تمام ذکرها باید با اذن استاد باشد
سلام بر شما دوست عزیز هیچ ذکر شرعی نیاز به اجازه استاد ندارد! گفتن هر چه را اهل بیت علیهم السلام به عنوان ذکر یا دعا فرمودند از عبادات و مستحبات است. این از بدعتهای صوفیانه است که متاسفانه به برخی شیعه ها نیز رسوخ کرده! که فلان ذکر نیاز به اجازه استاد دارد!!!فلان ذکر را فلان عدد بگو ـ بدون اینکه مستند به روایت باشد ـ بیشتر نگو فلان می شوی!!! این حرفها هیچ حجیتی برای یک شیعه عاقل ندارد. اگر مباحث این تاپیک را از اول مرور بفرمایید روشن می شود. مثلا همین آخرین پست جناب وحید(82) را ملاحظه کنید. در پناه خدا
همانگونه که می دانید ما دو نوع ذکر داریم یکی ذکرهای عام ودیگری ذکرهای خاص .منظور از ذكر عام ذكري است كه برای همه ی مردم تجویز شده است وگاهی انسان بدون عدد و زمان خاصي می تواند آنها را بگوید وگاهی هم دارای عدد است اما مربوط به همگان مانند ذکر روزهای هفته. اما ذکر خاص دارای شرایط خاصی هم هست گاهی دارای عدد خاص ویا زمان مشخصی است وگاهی نیاز به رعایت آداب خاصی در گفتن دارد والبته تاثیر خاصی هم بر روی گوینده ی ذکر می گذارد.
اذكار خاص نیز خود به دو صورت مأثور و مجرّب هستند؛ يعني يا اذكاري اند كه از توصيه هاي ائمه معصومين (عليهم السلام) در روايات به ما رسیده و يا اذكاري هستند كه مورد تجربه علما و مؤمنان قرار گرفته و آثار خاصي بر آن مترتب شده و براي استفاده ديگران در كتب ذكر شده است.بنابراین چون اذکار خاص نیاز به ظرفیت خاصی دارد برای گفتن آنها نیاز به استاد می باشد تا از عوارض افراطی آن در امان باشیم.البته این عوارض ، از بابت ذکر نیست بلکه به دلیل محدودیت ظرفیت وجودی خودمان است. بنابراين بر زبان جاري كردن هر اسم و صفتي كه براي خداوند متعال وجود دارد و مصداقي براي ياد خدا قرار مي گيرد، بلا مانع است.
پس در گفتن اذکار خاص و کسانی که می خواهند مسیر سیر و سلوک را طی کنند باید حتما زیر نظر یک استاد باشند و تا يافتن يك استاد بايد به اذكار عمومي بپردازندو از پرداختن به اذكار خاصي كه عرفا به آن مشغول بودهاند يا به برخي شاگردانشان فرمودهاند خودداري كنند.
اذكار عام مثل استغفار، صلوات، لا حول و لا قوه الا بالله، تسبيحات که سفارش موکدی به آنها شده است.که البته ذکر استغفرالله واتوب الیه بهتر است به صورت کامل یعنی استغفرالله ربی واتوب الیه گفته شود.
اذکار خاص نیاز به ظرفیت خاصی دارد برای گفتن آنها نیاز به استاد می باشد تا از عوارض افراطی آن در امان باشیم.
هیچ ذکر شرعی نیاز به اجازه استاد ندارد! گفتن هر چه را اهل بیت علیهم السلام به عنوان ذکر یا دعا فرمودند از عبادات و مستحبات است.
اگر ذکری ماثور است قرار دادن عدد و شرایط خاص بدون انکه مستند به نقل باشد بدعت است. و اگر خود ذکر ساختگی باشد که دیگر تکلیف مشخص است!!!
راه سیر و سلوک حق هم همان است که اهل بیت فرموده اند و از طریق روایات به ما رسیده است و لا غیر.
بنابراين بر زبان جاري كردن هر اسم و صفتي كه براي خداوند متعال وجود دارد و مصداقي براي ياد خدا قرار مي گيرد، بلا مانع است.
در پست قبلی اشاره کردم که هر ذکری را چنانچه به عنوان یاد کردن خداوند بیان کنیم اشکال ندارد ولی در رابطه با کسانی که قدم در مسیر سیر وسلوک میگذارند اجازه ی استاد برای ذکر لازم است چرا که گاهی انسان سالک، نیازمند ذکر خاصی است تا حال و مقام معنوی خاصی در او ایجاد شود که استاد آن را تشخیص می دهد.
هیچ ذکر شرعی نیاز به اجازه استاد ندارد! گفتن هر چه را اهل بیت علیهم السلام به عنوان ذکر یا دعا فرمودند از عبادات و مستحبات است.
اگر ذکری ماثور است قرار دادن عدد و شرایط خاص بدون انکه مستند به نقل باشد بدعت است. و اگر خود ذکر ساختگی باشد که دیگر تکلیف مشخص است!!!
راه سیر و سلوک حق هم همان است که اهل بیت فرموده اند و از طریق روایات به ما رسیده است و لا غیر.
سلام.
بدعت ان است که اصلا دلالت ،اصل وریشه ای در دین نداشته باشد و شخص با ابتکار خودش انرا اختراع نماید،در حالی که هم تعدد ذکر در اصل دین وجود دارد،وهم شهود قلبی و حتی تاویل،ولی هر مسئله دینی حجیت کلی و شرعی ندارد تا همه ملزم به ان باشند،از قبیل مشاهدات قلبی سالک برای دیگران،به عبارتی مشاهدات و مواردی که سالک به تذکیه به ان می رسد فقط برای خودش حجت است والبته اگر برایش یقین حاصل گرد این حجیت محذوری برای او نخواهد داشت...
مصادیق چنین اموری در بطن دین و وحی موجود است،واینطور نیست که این مسائل از مخترعات این اشخاص باشد،البته ذکر فقط لفظ کلمه نیست،بلکه دلالت به یک حقیقت دارد،و این حقیقت را ممکن است اشخاصی که به ان تا حدی اتصال پیدا نموده اند درک نمایند و صد البته وقتی حقیقتی انکشاف گردد اثار ان نیز برای شخص کشف و درک می گردد و همین موضوع برای نفوس مستعد تذکیه در مراحل سلوک نقش اصلی را ایفا می کند...
در موارد مختلف و زیاد شخصی به ذکری در ساعات و یا روزهایی مشغول بوده است و به نتیجه ای نرسیده ولی با گوشزد کردن به او و عوض نمودن ان ذکر مطلب حاصل گشته ،این تجربیات خود دال بر صحت چنین مواردی است....ولی این موضوع فقط برای شخص و استاد مورد نظر حجیت دارد...
سلام
تضمینش به این است که به جای نقل قول و توهین و تفسیق با موونه های علمی خود در مورد اصل موضوع با هم بحث کنیم
موفق باشید
یعنی نباید حرف دیگری را نقل قول کرد و پیرامونش بحث کرد؟؟!!! نقل قول مشکلش چیست؟؟؟!!! اگر بنده عین عبارات قطب صوفیان گنابادی یا هر کس دیگر را نقل کنم تا پیرامونش بحث کنیم از نظر شما اشکال دارد؟؟؟!!!
http://www.askdin.com/showthread.php?t=13284
در بحث فوق که قفل شد شما توهینی از جانب بنده می بینید؟!
مگر شما نبودید که در قضاوتی شتابزده و صرفا از روی عنوان " سیر و سلوک عملی " بر روی یکی از مباحث استاد میلانی ایشان را مدعی و...خواندید و به خیال خود رسواییشان را جشن گرفتید!!! و نوشتید:
سلام
رسوایی دشمنان اهل ولایت و معرفت زود می آید
ای اهل بصیرت هشدار هشدار
ببینید بزرگانی که به علم و عمل مراتب را به حق حقیقت طی فرموده اند ادعای عرفان ندارند بلکه در پاسخ به همه ارادتمندان خود را فقیر و بیچاره می نامند اما آقایانی که با فلسفه و عرفان دشمنی دارند چگونه مدعی سیر و سلوک و عرفان آن هم از نوع عملی آن شده اند
"ما لکم کیف تحکمون"
http://www.askdin.com/showpost.php?p=128274&postcount=51
که بنده هم پاسخ دادم این مباحث در نقد مبانی سیر و سلوک عملی رایج هست و نه در تأیید آن! و نه برای ادعا و دکان بازیهای رایج.
و البته لطف کردند و این پاسخ مرا حذف کردند!!!
بله دوست من! عمل شما خلاف ادعایتان است که می گویید ما سعه صدر داریم و توهین نمی کنیم و... !!!
سلام
نقل قول تحت عناوینی که اغلب در ذهن افراد بار منفی دارد فضای بحث را عوض کرده و به حاشیه می کشاند . اگر کسی خود مونه علمی دارد از خودش و برهان و استدلالش مایه بگذارد چه نیازی به نقل قول داریم ضمن اینکه ممکن است افرادی که منسوب به یک طریق و مکتبی و مشربی هستند حرفهای مختلفی زده باشند . خوب اگر قرار باشد ما وقتمان را صرف این اشتباهات و امثال آن کنیم به هیچ جایی نمی رسیم .
به نظر بنده اشتباه بزرگ آنستکه که ما عنوان را معیار نقد قرار دهیم . امیر مومنان علی ع فرمود : بنگر به آنچه گفته می شود نه اینکه که می گوید . قرار نیست سخن شیطان هم بخاطر اینکه شیطان است غلط باشد . در روایات داریم که شیطان حقایقی را به برخی اولیاء و انبیاء به در خواست ایشان می گفت .
این بلند نظری ها را به ما آموختند اما ما می خواهیم احساساتی با مسائل برخورد کنیم .
موفق باشید
سلام
اولا نقل قول برای استدلال نیست و در بحث بنده نیز نبود برای طرح یک موضوع بود. دقت کنید! . ثانیا همان نقل قول برای استدلال نیز هیچ اشکالی ندارد مهم این است کسی که نقل قول می کند خودش آن استدلال را فهمیده باشد و بتواند از آن دفاع کند.
وقتمان را صرف می کنیم تا ببینیم خودمان یا دیگرانی که مریدشان هستیم چنین اشتباهاتی مرتکب نشده باشند. عناوین مهم نیست. اینکه می گوییم فلان صوفی فلان حرف را زده شاید حرف دیگرانی هم باشد بدون این عنوان و حتی با عنوان ضد صوفی.!
عنوان، مورد نقد نیست. اندیشه ای مورد نقد است که نقل قول شده و دانستن صاحب آن اندیشه فواید بسیاری دارد مثلا شناختن او و فرقه اش و دور شدن از او و فرقه اش و افکار مشابه ایشان! خدای متعال هم در قرآنش از قول یهود نقل قول آورده برای نقد یک اندیشه و نیز رسوا کردن صاحب اندیشه: و قالت الیهود ید الله مغلولة !
کلام حضرت امیر علیه السلام نیز در نفی فایده نقل قول نیست و ربطی به آن ندارد. بلکه می فرماید:برای نقد یک اندیشه و سخن نگاه به خود اندیشه و کلام کنید و نقد کنید بعد بپذیرید یا رد کنید نه اینکه نگاه به صاحب سخن کنید و مثلا اگر او را قبول داشتید سخنش را نیز در بست بپذیرید! و یا اگر قبولش نداشتید سخنش را دربست رد کنید. خلاصه اینکه متن سخن را بنگرید و تعصب مثبت یا منفی بر روی صاحب سخن مانع حق بینی شما نشود.! و این چیزی است که باید به شیفتگان عرفا و... دائما تذکر داد! که برادران و خواهران چگونه در بحثهای فقهی بدون شخصیت زدگی آراء فقها نقد و بررسی می شود در بحثهای اعتقادی نیز باید چنین کرد با اهمیتی مضاعف!
ـ درباره کلام معصوم نیز دلیل عصمت وی ما را به تسلیم دربرابر سخنش می کشاند پس باز تابع دلیلیم ـ
موفق باشید
جناب عرفان و دیگر کارشناسان اخلاق لطفا جواب دهید(کلمات بالا را)،
مدیریت صحیح مگر این نیست که منصفانه قضاوت کرد،نگوئید قضاوت نکردیم که کرده اید،چرا در تاپیک ملاصدرا که کلا حذف شد یا تاپیکی که به علامه حسن زاده توهین آشکار شد،یا تاپیکی که در مورد ماده لایحه تعدد زوجات است و به مسئولین توهین شد،هیچ واکنشی دیده نشد.
آیا این سلیقه ای برخورد کردن نیست؟؟؟؟؟؟
تا بنده وارد بعضی تاپیک ها نشده بودم توهین ها ادامه داشت، می گویند ما توهین نمی کنیم و نقل قول است آنوقت اول بحث می نویسند ملاصدرا بچه باز بوده!!!!!!!
مبانی خودشان را عرضه نمی کنند و فقط به دنبال مچ گیری هستند آنهم با توهین،فکر هم می کنند بالاتر از همه می فهمند.
اساتید محترم امید وارم ناراحت نشده باشید
این انتقاد بنده بود به روش مدیریتی شما در سایت،
لطفا با حسن ظن نظر کنید.
ممنون
سلام
شما عادت دارید همه افرادی را که به مباحث باطنی و عرفانی پرداخته اند تحت عنوان صوفی معرفی کنید و بدین وسیله می خواهید این تفکر را جا بیندازید که بزرگان اهل علم شیعی هم اگر سخنی مشابه متصوفه زده اند صوفی اند و با تشبیه آنها به یکدیگر اندیشه ها را به انحراف عملی برخی گروههای عرفان نما هدایت کنید و خلاصه بگویید همه اینها سرو ته یک کرباسند چه آن عالم متقی جان به لب آورده در علم و دین چه این دغل بازان فرصت طلب .
بنده به شخصه این نوع نگاه را از کسی قبول ندارم و این الفاظ معنا دار مبتنی بر احساسات را نشانه عدم صداقت فرد در به ثمر رساندن بحث می دانم .
تا بحال هم تاپیکی که مبتنی بر استدلال و برهان باشد از شما ندیده ایم .
امیدوارم از حرف به سر عمل آیید تا معلوم شود بدنبال حقیقتید یا بدنبال چیز دیگر
موفق باشید
دقیقا برعکس! بحث ما انحرافات عملی نیست بلکه همان تشابهات عقیدتی مراد است. همانطور که بارها و از جمله در پست 48 در جواب برادر سلیم گفتم ما علمای اهل فلسفه یا عرفان را در فقاهت اصطلاحی و در رعایت ظواهر شرعی با مخالفان فلسفه و عرفان مشترک می دانیم ـ اجمالا ـ ولی در عقاید و تبیین معارف متفاوت و بلکه متضاد هم می دانیم. و چون با غیر معصوم معامله معصوم نمی کنیم معتقد به نقد و بحث سخنان هر کسی هستیم و در این نقد هیچ شخصیتی را برکنار و منزه از نقد نمی دانیم. پس بهتر است تصریحات بنده را در چند پست قبل انکار نکنید. این به تقوی و اخلاق نزدیکتر است!
البته ممکن است کسانی باشند از اهل عرفان که در لباس عالم شیعی بدعت عملی نیز گذاشته باشند اما فعلا محل بحث ما نیستند.
پس لطفا در سخنان دیگران دقت کنید تا دچار سوء تفاهم نشوید.
متشکرم
البته "ندیدن" شما دلیل بر "نبودن" نیست! :Cheshmak:
...
جهت اطلاع سایر عزیزان اینجا تاپیکی توسط بنده شروع شد:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=12774
تاپیک دیگری هم بود که در همان ابتدا مقفول گردید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=13284&p=132752
و در اینجاها نیز هر چند شروع کننده تاپیک نبودم اما نظر دادم:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=12964
http://www.askdin.com/showthread.php?t=12966
اینجا هم به تازگی شروع شده:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=13336&p=133425
منتظر نظرات دوستان هستیم.
با سلام
توصیه من به دوستان مخصوصا جناب سفیر این است که بجای حمله به اشخاص و افکار بسادگی میتوان معارف قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام را در بخشهای مختلف سایت ودر موضوعات مختلف ودر قالب بحث علمی آورد و تحلیل کرد بدون اینکه منجر به کدورت شود.
فکر هم نکنم که کسی مخالفت کند و نتیجه بهتری خواهد داد تقریبا مشابه بحثی که در لینک زیر در جریان است منتها سعی شود که به افراد (عرفا و صوفیه و ...) سرایت نکند ومبتنی بر آیات و روایات باشد :
http://www.askdin.com/showthread.php?t=13336&p=133437
ممنون از توصیه شما:Gol:اما نام نقد را حمله نگذارید برادر!
ضمنا اینکه بعضی دوستان حتی تاب نقل قول را نیز ندارند تقصیر ما چیست؟!
دوست من لازمه نقد، بیان نقل قول از افراد و کتابهاست. اگر در صدد بیان توحید از قرآن و روایاتیم باید معلوم شود دیگران چه گفته اند مطابق قرآن وروایات سخن گفته اند یا خیر. اصلا تا ذکر اقوال متضاد و خلاف نشود مباحث قرآنی و روایی خوب جا نمی افتد باید معلوم شود مثلا قرآن که می گوید: خلقت! در برابر چه اقوالی ست. تا شرک معلوم نشود توحید خوب روشن نمی شود.
گمان نکنم از اول این بحث را دنبال کرده باشید.
بحث اصلی گفتن ذکر با اجازه یکنفر به نام استاد بود!!!
بحث این بود آیا سوای آنچه در روایات درباره تعداد بعضی اذکار و اوقاتشان و ...بیان شده، و متخصصان دینی یعنی فقها و محدثین در کتب ادعیه و اذکار بیان کرده اند، در دین مقوله ای به نام متخصص ذکر ـ که چیزی بگوید که در روایات نباشد ـ داریم؟؟؟!!!
خصوصا به این معنا که بگوید فلان ذکر را باید با اجازه من بگویی و گرنه سم است برای تو!!!!!!!!!
فلان ذکر را فعلا نباید بگویی!!!!!
فلان ذکر را حتما فلان عدد بگو ـ غیر از عدد روایت شده ـ !!!!
نگاهی به بلندای افق
به نظر می رسد جناب سفیر عزیز باید بیشتر دقت فرمایند و اذکار را به دو قسمت مجزا نمایند:
1- اذکاری که برای عموم سفارش شده است و بیشتر به خاطر رشد عمومی معنویت مورد اشاره است.
2- اذکاری که جنبه درمانیشان منظور است و غالب بر جنبه های دیگر.
درمان درد ها و کمال نقص ها و جبران عقب ماندگیها و رشد در مسیر راه عارف منظور اصلی این نوع از اذکار است.
البته ادامه دارد...
چه قیاس عجیبی!!
ائمه ی طاهرین علیهم السلام به عنوان یک پزشک به جامعه معرفی نشده بودند(با اینکه علمش را داشتند) و چون رسالت آن ها ابلاغ پزشکی نبوده پس در این باره کم سخن فرموده اند و بنابراین نمیشود بگوییم که این پزشکان امروزی، این توصیه ها را از کجا اورده اند؟ باید توصیه هاشان در روایات مربوط به طب و دارو و سلامت جسمانی مثل طب الصادق و... بوده باشد.
ولی برادر من ائمه علیهم السلام به عنوان راهبر و هادی دین آمده بودند و رسالت آنها نیز ابلاغ معارف الهی به بشر بوده و این درست نیست که این مقام آنها را که منحصر در خود ایشان علیهم السلام است با مقام پزشکی یا .... مقایسه کنیم و نتیجه بگیریم که نباید در این مسائل منحصر در ایشان علیهم السلام بود!
علاوه بر بدیهی بودن عقلیِ این مساله روایات بسیاری نیز وجود دارد که این انحصار در دریافت معارف و .... در اهل بیت علیهم السلام را بیان می کند.(البته تعداد کمتری روایات با مضمون مخالف نیز وجود دارد که در لینک زیر ( که مربوط به نشریه ی سِمات است ) کاملا بررسی و توضیح داده شده است :
http://sematmag.com/index.php?option=com_content&view=article&id=159:-----g----&catid=42:no-2&Itemid=53
)
بنابراین در مساله ی دریافت ذکر ، همانطور که فتوای مراجع عظام هم اینچنین است ، باید حتما اذکار ماثوره باشد ، همچنین هنگامی که یک ذکر خاص با یک آداب و عددِ مشخص (عددی ابداعی غیر از آنچه در فرمایشات معصومین علیهم السلام) باشد.
جا داره فتوای رسمی حضرت آیت الله مکارم در باب اذکار غیرماثوره رو جهت اطلاع دوستان اینجا بیارم :
کسی نمیتواند هر ذکری را بدون سند از معصوم علیه السلام به حضرت حق عزوجل نسبت دهد و این از واضحات است.حتی برخی از خود عرفا هم حداقل زبانا پایبند به این موضوع هستند که حتما باید اذکار ماثوره باشد.
شما اگر به کتاب شریف مفاتیح الجنان یا به کتب ادعیه ی دیگر شیعه مراجعه بفرمایید نظرات بزرگان شیعه را در این باره مشاهده خواهید نمود.
باید توجه کرد که اسماء الهی توقیفی اند و کسی نمیتواند از خودش یا مکاشفات و رویاهایش اسمی درآورده و به ذات مقدس ربوبی نسبت دهد.
دقت شود که ما حق نداریم که کشف و شهود خود را به عنوان معارف اسلام و علوم الهی ارائه دهیم.
چندی پیش توفیقی شد و خدمت حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی دامت برکاته رسیدم.
از ایشان قضیه ی اذکار غیرماثوره را سوال کردم...ایشان به شدت نهی نموده و اکیدا سفارش فرمودند که از استعمال اینگونه اذکار و همچنین اذکاری که با یک عدد خاصِ جدید ((عددی ابداعی غیر از آنچه در فرمایشات معصومین علیهم السلام)) خودداری شود.
این دسته بندی از کجا آمده است؟
آیا در مکتب اهل بیت علیهم السلام و در سیره ی آن بزرگواران چنین دسته بندی ای وجود داشته است؟
کجا ما داریم که حضرت ذکری را به فردی تعلیم بدهند و به وی بگویند که این ذکر با این عددِ خاص فقط مخصوص توست و کسِ دیگری بدونِ گرفتن اجازه ی ذکر از ما نمی تواند آن را بگوید و اگر هم بگوید اثری نخواهد داشت!!!؟؟؟
البته..........درست است که اذکاری.....
ادامه در فرصت بعدی
دوست گرامی و ارجمند قبلاَ در یکی از تاپیک ها برخی از تقسیم بندی های دعا را آورده ایم که از آن جمله تقسیم ادعیه رسیده از حضرات معصومین سلام الله علیهم به ادعیه ی معارفی و تربیتی که غالب ادعیه را تشکیل می دهد و ادعیه ی تعویذی و علاجی و عزائمی که اقل ادعیه را شامل است . نظر استاد عرفان هم به این تقسیم بندی است که از استقراء ادعیه ی موجود رسیده به دست می آید .
و من الله التوفیق
دوست گرامی همین که فرد خاصی به معصوم سلام الله علیه رجوع می کند و درخواست تعویذ و معالجه می کند و حضرت به عدد و کیفیت خاصی ذکری به او می آموزند چون خطاب حضرت به آن شخص است در حقیقت نسخه برای او پیچیده شده است در عین حال نهیی هم نیامده که دیگران آن را انجام ندهند یا نمی توانند انجام دهند . یا تأثیری بر دیگری نخواهد داشت اینگونه نیست . و این نظر شما را تأیید می کنیم . مؤمنین امیدوارانه این اذکار را داشته باشند . برخی از اذکار هم در اذکار رسیده مشاهده شده است که فرد خاص مراجعه نموده و از امام معصوم درخواست دعا یا ذکر نموده حضرت دعا و یا ذکری را به او آموخته در عین حال فرموده است که هرکس این ذکر را بگوید انشاء الله مرضش برطرف خواهد شد . کلام امام برکت دارد چه حدیث باشد چه دعا و چه ذکر . این به تجربه ثابت گردیده است . مانند حدیث سلسلة الذهب آقا امام علی بن موسی الرضا سلام الله علیهما با همه ی سلسله اسنادش تا خدای متعال که هم خواندش و هم به همراه داشتنش حرز و مایه خیر و برکت است برای همگان . نباید دایره استفاده از اذکار خصوصی رسیده از اهل بیت را محدود کرد .
و من الله التوفیق
بنده هم همین را عرض میکنم.
ما در جایی نداریم که مثلا فلان ذکر خصوصی است و کسی دیگر نباید بگوید مگر با اجازه ی از استاد عرفان(در اینجا اهل بیت علیهم السلام).
من جدّ وجد
جوینده یابنده است
آختاران تاپار-Axtaran tapar
qui çerç truver
بنده که از استاد عرفان چنین مطلبی یا ادعایی ندیدم اما این را هم بدانیم که اذکار تجویز شده برای فرد خاص را امیدوارانه و به قصد رجاء و این که در کلام و نسخه ی معصوم برکت و اثر فوق العاده ای هست می خوانیم و انشاء الله آثار و برکات آن را هم عاید خودمان خواهیم کرد .
جان!!!؟؟؟
عرض کردم لینک مطلب را بدهید تا ببینم دلیل و مدرکتان برای این تقسیم بندی چیست؟
معنی این رفتار شما رو متوجه نمیشم!!!:Narahat az:
دلیل عرض شد : استقراء همه ی دعاهای موجود رسیده
مباحث دعایی را هم با امکان جستجوی مطالب سایت پی گیری بفرمایید .
اگر دقت می کردید بنده گفته بودم اذکار غیرماثوره یا عددِ مشخصِ ابداعی(یعنی عددی که از ناحیه ی امام علیه السلام مشخص نشده باشد)
حدس میزنم برای چه لینک نمیدهید...بالاخره این هم روشی است...اشکالی ندارد!!
:Cheshmak:
هیچ معیاری برای تخصص کسی در اذکار و همچنین تعداد و زمانِ خاصِ آنها موجود نمی باشد و عددِ اذکار ماثوره را کسی غیر معصوم علیه السلام نمی تواند تعیین کند(طبق قواعد عقلی و همچنین نظر مراجع عظام)
شما هم دلیل خاصی ارائه ندادید.
اگر عددی برای یک ذکر ، مخصوصِ یک فرد خاص ، از ناحیه ی معصوم علیه السلام صادر شده باشد این دلیل نمیشود که هر کسی که ادعای ذکر و ورد و ... داشت ، دستورِ تعدادِ(ابتکاری) مشخصی برای اذکار بدهد
و همانطور که عرض کردم هیچ معیاری برای تخصص کسی در اذکار و تعداد آنها در ازمنه ی خاص موجود نمی باشد و عدد اذکار ماثوره را کسی غیر معصوم علیه السلام نمی تواند تعیین کند(طبق قواعد عقلی و همچنین نظر مراجع عظام)
تازه این برای اذکار ماثوره بود!!!
متاسفانه در سیره ی متصوفه دستور به اذکار غیر ماثوره نیز به وفور دیده می شود!!
سلام
میخواستم بدونم ایا تمام ذکرها باید با اذن استاد باشد
اخه جدیدا شنیدم که مثلا ذکر لا اله الا الله فقر مادی میاره صحتش یا غلطش را نمیدونم فقط شنیدم
اگه درست باشه یعنی هر ذکری که بخواهیم بگیم باید از یکی اجازه بگیریم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا بازم اگه درست باشه استاد باید از کجا پیدا کنیم
و یه مطلب دیگه من خودم ذکر یونسیه ( لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظَّالِمِينَ )
و ذکر ( أََسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْه ) را خیلی دوست دارم ایا برای این ذکرها هم باید اذن استاد بگیرم تا ................................
ممنون
این که مشکلی نیست
الانم میشه یه استاد پیدا کرد که باهاش مشورت انجام داد؟؟؟
مثلا چه اذکاری؟؟؟
و مثلا؟؟
حالا این دو ذکر در کدوم دسته هستند؟؟
لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظَّالِمِينَ
أََسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْه
سلام
ذکر عام است و بسیار سفارش شده در حدی که مولا علی علیه السلام استغفار را مایه جلوگیری از نزول بلا دانسته اند و استغفار نیروئی قوی در اتصال بین بنده و خدای یکتا است
اگر بدون عدد گفته شود مشکلی ندارد و سازنده هم هست علی الخصوص در سجده
ولی اگر با عدد خاص گفته شود نیاز به اجازه از استاد راه دارد
مثل ذکر صلوات و استغفار
این دو استغفار چه فرقی با هم دارند؟؟
أََسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْه
أََسْتَغْفِرُ اللَّهَ ربی وَ أَتُوبُ إِلَيْه
سلام بر شما
دوست عزیز هیچ ذکر شرعی نیاز به اجازه استاد ندارد!
گفتن هر چه را اهل بیت علیهم السلام به عنوان ذکر یا دعا فرمودند از عبادات و مستحبات است.
این از بدعتهای صوفیانه است که متاسفانه به برخی شیعه ها نیز رسوخ کرده! که فلان ذکر نیاز به اجازه استاد دارد!!!فلان ذکر را فلان عدد بگو ـ بدون اینکه مستند به روایت باشد ـ بیشتر نگو فلان می شوی!!! این حرفها هیچ حجیتی برای یک شیعه عاقل ندارد.
اگر مباحث این تاپیک را از اول مرور بفرمایید روشن می شود.
مثلا همین آخرین پست جناب وحید(82) را ملاحظه کنید.
در پناه خدا
هر ذکری که با عدد خاص قرار باشد ختم شود نیاز به اجازه دارد
البته اگر به صورت عام از سمت حضرات معصومین علیهم السلام قید نشده باشد
همانگونه که می دانید ما دو نوع ذکر داریم یکی ذکرهای عام ودیگری ذکرهای خاص .منظور از ذكر عام ذكري است كه برای همه ی مردم تجویز شده است وگاهی انسان بدون عدد و زمان خاصي می تواند آنها را بگوید وگاهی هم دارای عدد است اما مربوط به همگان مانند ذکر روزهای هفته. اما ذکر خاص دارای شرایط خاصی هم هست گاهی دارای عدد خاص ویا زمان مشخصی است وگاهی نیاز به رعایت آداب خاصی در گفتن دارد والبته تاثیر خاصی هم بر روی گوینده ی ذکر می گذارد.
اذكار خاص نیز خود به دو صورت مأثور و مجرّب هستند؛ يعني يا اذكاري اند كه از توصيه هاي ائمه معصومين (عليهم السلام) در روايات به ما رسیده و يا اذكاري هستند كه مورد تجربه علما و مؤمنان قرار گرفته و آثار خاصي بر آن مترتب شده و براي استفاده ديگران در كتب ذكر شده است.بنابراین چون اذکار خاص نیاز به ظرفیت خاصی دارد برای گفتن آنها نیاز به استاد می باشد تا از عوارض افراطی آن در امان باشیم.البته این عوارض ، از بابت ذکر نیست بلکه به دلیل محدودیت ظرفیت وجودی خودمان است.
بنابراين بر زبان جاري كردن هر اسم و صفتي كه براي خداوند متعال وجود دارد و مصداقي براي ياد خدا قرار مي گيرد، بلا مانع است.
پس در گفتن اذکار خاص و کسانی که می خواهند مسیر سیر و سلوک را طی کنند باید حتما زیر نظر یک استاد باشند و تا يافتن يك استاد بايد به اذكار عمومي بپردازندو از پرداختن به اذكار خاصي كه عرفا به آن مشغول بودهاند يا به برخي شاگردانشان فرمودهاند خودداري كنند.
اذكار عام مثل استغفار، صلوات، لا حول و لا قوه الا بالله، تسبيحات که سفارش موکدی به آنها شده است.که البته ذکر استغفرالله واتوب الیه بهتر است به صورت کامل یعنی استغفرالله ربی واتوب الیه گفته شود.
هیچ ذکر شرعی نیاز به اجازه استاد ندارد!
گفتن هر چه را اهل بیت علیهم السلام به عنوان ذکر یا دعا فرمودند از عبادات و مستحبات است.
اگر ذکری ماثور است قرار دادن عدد و شرایط خاص بدون انکه مستند به نقل باشد بدعت است. و اگر خود ذکر ساختگی باشد که دیگر تکلیف مشخص است!!!
راه سیر و سلوک حق هم همان است که اهل بیت فرموده اند و از طریق روایات به ما رسیده است و لا غیر.
در پست قبلی اشاره کردم که هر ذکری را چنانچه به عنوان یاد کردن خداوند بیان کنیم اشکال ندارد ولی در رابطه با کسانی که قدم در مسیر سیر وسلوک میگذارند اجازه ی استاد برای ذکر لازم است چرا که گاهی انسان سالک، نیازمند ذکر خاصی است تا حال و مقام معنوی خاصی در او ایجاد شود که استاد آن را تشخیص می دهد.
سلام.
بدعت ان است که اصلا دلالت ،اصل وریشه ای در دین نداشته باشد و شخص با ابتکار خودش انرا اختراع نماید،در حالی که هم تعدد ذکر در اصل دین وجود دارد،وهم شهود قلبی و حتی تاویل،ولی هر مسئله دینی حجیت کلی و شرعی ندارد تا همه ملزم به ان باشند،از قبیل مشاهدات قلبی سالک برای دیگران،به عبارتی مشاهدات و مواردی که سالک به تذکیه به ان می رسد فقط برای خودش حجت است والبته اگر برایش یقین حاصل گرد این حجیت محذوری برای او نخواهد داشت...
مصادیق چنین اموری در بطن دین و وحی موجود است،واینطور نیست که این مسائل از مخترعات این اشخاص باشد،البته ذکر فقط لفظ کلمه نیست،بلکه دلالت به یک حقیقت دارد،و این حقیقت را ممکن است اشخاصی که به ان تا حدی اتصال پیدا نموده اند درک نمایند و صد البته وقتی حقیقتی انکشاف گردد اثار ان نیز برای شخص کشف و درک می گردد و همین موضوع برای نفوس مستعد تذکیه در مراحل سلوک نقش اصلی را ایفا می کند...
در موارد مختلف و زیاد شخصی به ذکری در ساعات و یا روزهایی مشغول بوده است و به نتیجه ای نرسیده ولی با گوشزد کردن به او و عوض نمودن ان ذکر مطلب حاصل گشته ،این تجربیات خود دال بر صحت چنین مواردی است....ولی این موضوع فقط برای شخص و استاد مورد نظر حجیت دارد...
یاحق