درخواست چند مثال برای آیه 62 سوره احزاب
تبهای اولیه
در آیه 61 سوره احزاب می خوانیم که منافقین ملعئن هستند و هر کجا یافت شوند باید گرفتارشان کرده به قتلشان برسانند. در ادامه در آیه بعدی می فرماید این سنت الهی است که در اقوام پیشین بوده است. سوال اول اینکه منافقان در ادیان پیشین ( مثل یهود و مسیحیت) چه کسانی بوده اند؟ اصلا ایشان منافق هم داشته اند؟ دوم ا ینکه چند مثال بیاورید تا ببینیم که چگونه با آنها برخورد شده است.
بله در بین مسحیان هم افراد منافق بوده مانند یهودای اسخریوطی که به حضرت عیسی خیانت کرد جهت اطلاع به کتاب مسیحیت شناسی مقایسه ای نوشته محمد رضا زیبایی نژاد انتشارات سروش مراجعه کنید بر طبق نوشته اناجيل كاهنان يكى از شاگردان مسيح به نام يهوداى اسخريوطى را با پول خريدند تا نهانگاه مسيح و خود او را بشناساند و شبانه شبيخون زدند و او را دستگير كردند. در انجيل متى 26، چنين آمده است: «و هنوز سخن مىگفت كه ناگاه يهودا كه يكى از آن دوازده بود با جمعى كثير با شمشيرها و چوبها از جانب رؤساى كهنه و مشايخ قوم آمدند. و تسليم كننده او بديشان گفته بود هر كه را بوسه زنم همان است او را محكم بگيريد ... در آن ساعت بدان گروه گفت: گويا بر دزد به جهت گرفتن من با تيغها و چوبها بيرون آمديد، هر روز با شما بودم و در هيكل نشسته تعليم مىدادم و مرا نگرفتيد ...
لَّئنِ لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَفِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فىِ الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يجَُاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا(60)
مَّلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُواْ أُخِذُواْ وَ قُتِّلُواْ تَقْتِيلًا(61)
سُنَّةَ اللَّهِ فىِ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلُ وَ لَن تجَِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلا(62احزاب)
اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان مرضى است و آنها كه در مدينه شايعه مىپراكنند از كار خود باز نايستند، تو را بر آنها مسلط مىگردانيم تا از آن پس جز اندكى با تو در شهر همسايه نباشند. (60)
اينان لعنتشدگانند. هر جا يافته شوند بايد دستگير گردند و به سختى كشته شوند. (61)
اين سنت خداوندى است كه در ميان پيشينيان نيز بود و در سنت خدا تغييرى نخواهى يافت
از لحن آيه چنين استفاده مىشود كه سه گروه در مدينه مشغول خرابكارى بودند، هر كدام به نحوى اغراض شوم خود را پياده مىكردند، و اين به صورت يك برنامه و جريان در آمده بود و جنبه شخصى و فردى نداشت.
نخست" منافقين" بودند كه با توطئههاى ضد اسلامى براى براندازى اسلام مىكوشيدند.
دوم اراذل و اوباش كه قرآن از آنها تعبير به بيماردلان كرده (الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) همانگونه كه اين تعبير در آيه 32 همين سوره احزاب در مورد افراد هوسباز و شهوتران نيز آمده است فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ:" اى همسران پيامبر هنگامى كه سخن مىگوئيد با نرمش سخن مگوييد مبادا بيماردلان در شما طمع كنند".
گروه سوم كسانى بودند كه پخش شايعات در مدينه مخصوصا به هنگامى كه پيامبر ص و ارتش اسلام به غزوات مىرفتند به تضعيف روحيه بازماندگان مىپرداختند، و خبرهاى دروغين از شكست پيامبر ص و مؤمنين مىدادند، و به گفته بعضى از مفسران اين گروه همان يهود بودند.
و به اين ترتيب هر سه گروه را قرآن مورد تهديد شديد قرار داده است.
به هر حال قرآن مىگويد: اگر اينها به اعمال زشت و ننگين خود ادامه دهند دستور حمله عمومى و يورش به آنها را صادر خواهيم كرد، تا با يك حركت مردمى مؤمنان، همه را از مدينه ريشه كن سازيم، و آنها نتوانند ديگر در اين شهر بمانند.
لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا
.
در تفسير قمى در ذيل آيه" لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ" از معصوم نقل كرده كه فرموده:
اين آيه در باره مردمى از منافقين نازل شد كه در مدينه زندگى مىكردند، و همواره به رسول خدا (ص) زخم زبان مىزدند، و چون آن جناب مىخواست به جنگى برود، در بين مسلمانان انتشار مىدادند كه باز هم مرگ و اسيرى، و مسلمانان اندوهناك مىشدند، و نزد رسول خدا (ص) شكايت مىكردند، خداى تعالى در اين آيه تا جمله" الا قليلا" دستور داد جز اندكى از ايشان همگى را از مدينه بيرون كند.
نفاق خصوصیتی است که میتونه درهرشخص ومذهبی بروز کنه چون نفاق عدم اعتقاد قلبی وظاهر سازیه که ممکنه هرجا وهرزمان خودشو نشون بده