ماهيت بهائيت1
تبهای اولیه
بهائیان در سالهای اخیر تلاش بسیاری نموده اند تا خود را به عنوان دینی در کنار سایر ادیان الهی و آسمانی معرفی کنند. چنانکه در کتب، آثار و پایگاه های رسمی بهائیان از ترکیب آئین بهائی استفاده می شود که بیانگر مفهومی متین از یک دین است.
با سلام و احترام
متاسفانه این اتفاق به جهت نوع نفوذ آنان و استفاده نظام سلطه در مراکز آکادمیک دنیا افتاده است، هم اکنون در سرفصل هایی که توسط مراکز علمی معتبر نظام سلطه همچون دانشگاه هاروارد و منچستر ارائه می شود، و نیز کتب ادیان از آن تحت عنوان new Religion
یاد می شود.
اما مسأله لاینحل برای بهائیان نه فقط عنوان فرقه ضاله بلکه تناقضاتی است که در مقایسه و نسبت سنجی میان اسلام و بهائیت جلوه نموده و از همان ابتدا با یکدیگر در تضاد بوده است. از آن جمله می توان به خاتمیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و جاودانگی دین اسلام که مورد اتفاق فرقین است اشاره نمود.
علاوه بر مطلبی که فرمودید یعنی عدم توجیه مناسب توسط مرکزیت بهاییت برای بحث خاتمیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نکته دیگری نیز هست که آنان قادر به پاسخگویی به آن نیستند و آن معجزات بهاالله است. بهاییت الواحی چون اقدس را در مقایسه با قرآن معجزه می داند و قائل است همانطور که قرآن معجزه است آن نیز معجزه است، در اینجا چند نکته حائز اهمیت است
1. اولا در الواحی چون اقدس غلط املایی وجود دارد که این از ساحت الهی به دور است، در حالی که قرآن کریم در بالاترین حد اعجاز ادبی از نظر ادیبان قرار دارد.
2. تنها معجزه نبی اسلام قرآن نبوده است، ایشان معجزات فراوانی چون شق القمر ، اشاره به درخت و حرکت شجره و... داشته اند ، جناب بهالله به اذعان خود بهاییت چیزی نداشته است.
به نظر می رسد این دو مساله هنوز برای بیت العدل الاعظم مسائلی لاینحل باقی مانده ، و نوع توجیهات سخیف در این باره مرهمی بر این امر نگذاشته است.
بهائيت
بنيانگذار بهائيت ميرزا حسينعلى نورى معروف به بهاءاللَّه است و بهائيان پيروان او را گويند. او در سال 1233 در تهران به دنيا آمد و در شمار نخستين گروندگان محمد علي باب و مبلّغان او قرار گرفت. پس از اعدام باب ميرزا يحيى (معروف به صبح ازل) ادعاى جانشينى باب را كرد و چون در آن زمان بيش از نوزده سال نداشت برادرش ميرزا حسينعلى (بهاءاللَّه) زمام كارها را در دست گرفت. در سال 1268 بابيان به ناصرالدين شاه تيراندازى كردند و چون شواهدى بر نقش حسينعلى در اين كار وجود داشت، در پى دستگيرى و اعدام او برآمدند. او به سفارت روس پناه برد، سفير و دولت روس از او حمايت كردند و به اين وسيله از مرگ نجات يافت. او سپس به بغداد رفت و در نامهاى به سفير روس از وى و دولت روس قدردانى كرد.
در بغداد كنسول دولت انگليس و نماينده دولت فرانسه با او ملاقات كرد و حمايت دولتهاى خود را به او ابلاغ كرده و تابعيت انگلستان و فرانسه را به او پيشنهاد نمودند. ميرزا يحيى (صبح ازل) نيز مخفيانه به بغداد رفت. در اين هنگام بغداد، كربلا و نجف مركز اصلى فعاليت بابيان شد و در پى اختلاف بر سر ادعاى «موعود بيان» يا «من يُظهِرُهُ اللَّه» آدمكشىهاى شديدى بين بابيان رواج يافت. نزاع بين حسينعلى و ميرزايحيى بر سر اين ادعا موجب افتراق بابيان به دو فرقه بهائيه (پيروان حسينعلى) و ازليه (پيروان ميرزايحيى) شد.
گفته شده است كه در پى اين منازعات ميرزا يحيى برادرش بهاءاللَّه را مسموم كرد و بر اثر آن بهاءاللَّه تا پايان عمر به رعشه دست مبتلا بود.
ميرزا حسينعلى پس از اعلام «من يُظهِرُهُ اللهى» خويش ادعاى الوهيت و ربوبيت نمود. او خود را «خداى خدايان، آفريدگار جهان، خداى تنهاى زندانى، معبود حقيقى»، «رب مايُرى و مالا يُرى» ناميد. پيروانش نيز پس از مرگ وى قبر او را قبله خويش گرفتند.
او افزون بر ادعاى ربوبيت، شريعت جديد آورد و كتاب «اقدس» را نگاشت.
بهائيان آن را «ناسخ جميع صحائف» مىدانند. او كتابهاى ديگرى نيز نوشته است كه پر از اغلاط املايى و انشائى است. مهمترين كتاب او «ايقان» است كه به خاطر وجود اغلاط بسيار در زمان حياتش مورد تصحيح و تجديد نظر قرار گرفت.
T}فرقههاى بابى و بهائى{t
بعد از اعدام سيد على محمد، بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءاللَّه، نزاعى بين دو برادر (عباس افندى و محمد على) به وجود آمد و به تبع آن دو فرقه ديگر افزوده شد، در نتيجه مجموعاً پنج فرقه شدند:
1. ازليه (به رهبرى ميرزا يحيى نورى، صبح ازل )،
2. بهائيه (به رهبرى ميرزا حسين على، بهاءاللَّه )،
3. بابيه خالص (فقط رهبرى سيد على محمد باب را قبول دارند )،
4. بابيه بهائيه عباسيه (قبول رهبرى عبدالبهاء عباس افندى )
5. ناقضون (اتباع ميرزا محمد على، برادر عبدالبهاء )v}المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود.
T}عقايد بهائيت{t
چندى از عقايد و احكام بهائيت عبارت است از:
1. با ظهور سيد على محمد باب اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگى بهايى شوندv}شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء كتاب «الايات البينات» به كوشش احمد بهشتى، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامى. {v.
2. پنهان كردن دين (تقيه) ضرورى است.
3. روزه نوزده روز است، قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم مىشود.
4. نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت.
5. قبله مرقد بهاءاللَّه در شهر عكا است.
6. حج براى مردان واجب است و بر زنان واجب نيست. «حج» در خانهاى كه بهاء در آن اقامت داشته، يا در خانهاى كه سيدعلى محمد باب در شيراز در آن سكنى داشته است به جا آورده مىشود.
7. اعياد عبارت است از:
- عيد ولادت باب، اول محرم.
- عيد ولايت بهاء، دوم محرم.
- عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادى.
- عيد نوروزv}المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 308 - 311، انتشارات الدار العربية للموسوعات. {v،
8. نماز پنج تكبير دارد و در دو وقت خوانده مىشود: يكى هنگام تولد و ديگرى هنگام مرگ.
عبادتگاهها طبق وصيت بهاء بايد از نه مناره و يك گنبد تشكيل بشود. اين عبادتگاهها در فرانكفورتِ آلمان، سيدنى در استراليا، كامپالا در اوگاندا، ليميت در شيكاگو، پاناماسيتى در پاناما و دهلى نو در هندوستان استv}شخصيت و انديشههاى كاشفالغطاء، ص 111 و 139، احمد بهشتى. {v.
همچنين در فروع تعاليم بهائيت به احكامى برمىخوريم كه بعضى از آنها عبارت است از:
- ازدواج با محارم غير از زن پدر، حلال مىباشد. (يعنى با حكم بر حرمت ازدواج با زن پدر، ازدواج با خواهر و دختر و عمه و خاله و ديگران حلال مىگردد! )
- معاملات ربوى آزاد و حلال است.
- تمام اشياء حتى خون، سگ، خوك، بول و... پاك است.
- حجاب زنان ملغى مىباشد.
- دخالت در سياست ممنوع مىباشد.
در بررسى عقايد، احكام و تاريخ بهائيت به روشنى معلوم مىگردد كه استعمار براساس برنامه و طرح از پيش تعيين شدهاى، به مرور و در مراحل مختلف، به منسوخ اعلام نمودن دين اسلام و نفى و انكار نبوت، امامت، معاد و تعاليم و قوانين و احكام مقدس و نورانى قرآن پرداخته است.
آنان ابتدا ادعاى نيابت خاص حضرت حجت(عج )، پس از آن ادعاى مهدويت، سپس ادعاى نبوت و در آخر ادعاى الوهيت و نسخ اسلام مىنمايند! در پى آن به هدم و نابودى آثار اسلام فرمان مىدهند و به ساختن كعبه جديد! در شيراز اهتمام مىورزند و با آداب و ادعيه و ذكر و زيارتنامههاى استعمار ساخته به طواف بر گرد آن مىپردازند! و مطابق با خواست و اهداف استعمار، به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان مىدهند و چون همواره از تعاليم و آموزههاى سياسى اسلام و تشيع رنج بردهاند، از اصل ورود و دخالت در سياست را ممنوع اعلام مىنمايند!
بدين ترتيب همه زمينهها آماده و مهيا مىشود تا مبانى و اركان اعتقادى و ارزشهاى اخلاقى و پايبندىهاى معنوى متزلزل شوند و وحدت و يكپارچگى مسلمانان به تفرقه و تشتت تبديل گردد و از قدرت بىنظير مذهب تشيع و مراكز علم و فقاهت و مراجع و فقها و علماى بيدار و آگاه كه مدافعان راستين اسلام و سنگرهاى مستحكم دفاع از هويت دينى و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان مىباشند، كاسته شود و راههاى تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجى صاف و همواره گردد.
بهائيت در نهايت يكى از بارزترين جريانات حامى صهيونيزم و استعمار غرب و برنده مسابقه خدمت به آمريكا، انگليس و اسرائيل شد و از همين رو همواره مورد پشتيبانى آنها قرار گرفته است.
اين جريان براى نابودى ايران با هر دولتى همراه شد تا آنجا كه عباس افندى جانشين حسينعلى بهاء در جنگ جهانى اول جمال پاشا فرمانده ارتش عثمانى را براى حمله به ايران تشويق نمود.
سرانجام اين خيانتها و خوشخدمتى به قشون بريتانيا دريافت لقب «سر» و «نايت هود» از دربار لندن است
v}جهت آگاهى بيشتر از رابطه بهائيت و استعمار بنگريد: .
الف. بهائيت آن گونه كه هست، جام جم، ش 29، 6 شهريور 1386، ويژه تاريخ معاصر (ايام).
ب. فرهنگ پويا (فصلنامه)، ش 7، اسفند 1386.{v
كتابهاى بهائىها عبارتند: 1. الاتقان ؛ 2. اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3. مجموعه الواح مباركه، كه وصاياى بهاء به پسران خود مىباشد ؛ 4. كتاب شيخ ؛ 5. الدرر البهية ؛ 6. الحجج البهية ؛ 7. الفرائد ؛ 8. فصل الخطاب 9. اقدس.
برخى نيز برآنند كه اين كتابها را به بهاء نسبت دادهاند ولى او ننوشته است بلكه پيروان او نوشته و به او نسبت دادهاندv}المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ص 311 و 312. {v.
V}براى آگاهى بيشتر ر.ك :
الف. احمد بهشتى، الايات البينات، (شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء)، آيتاللَّه العظمى جعفر كاشف الغطاء، نشر انديشههاى اسلامى ؛
ب. نورالدين چهاردهى، بهائيت چگونه پديد آمد، انتشارات فتحى ؛
پ. محمد محمدى اشتهاردى، ارمغان استعمار، انتشارات نسل جوان ؛
ت. رضا برنجكار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 181 - 194 ؛
ث. ابوتراب هدائى، بهائيت دين نيست ؛
ج. تاريخ باب و بهاء، ترجمه حسن فريد گلپايگانى ؛
چ. جمعى از نويسندگان، قائم، پيامبر، خدا، كداميك؟ ؛
ح. فضل اللَّه مهتدى، خاطرات صبحى ؛
خ. يوسف فضايى، بابىگرى و بهايىگرى ؛{v
در كتاب شخصيت و انديشههاى كاشفالغطاء از دو كتاب ديگر نيز ياد شده است كه عبارتند از: 1. هفت وادى، 2. هيكل.د. كينياز دالگوركى، باب و بهاء در ايران ؛
بهائيت در اسناد ساواك
سرشت بهائيت، از بدو تأسيس تاكنون، با مخالفت نسبت به اسلام و مسلمانان عجين شده و سران و فعالان اين فرقه، با همه دولتها و كانونهاى استكبار به ويژه آمريكا و اسرائيل، همسويى و همكارى دارد.
بر اساس شواهد متعدد تاريخي ميتوان از آمريكا به عنوان مهم ترين عامل حفظ و گسترش بهائيت نام برد. چنانكه در دوران نفوذ و سيطره خويش در ايران (در نيمه دوم سلطنت محمدرضا) براي پيشبرد اهداف (سياسي، فرهنگي، اقتصادي و...) خود، ميدان را براي تكاپو و جولان بهائيان ميگشايد به گونهاي كه حدود 14 سال بسياري از مقامات حكومت پهلوي از رئيس دولت (هويدا) گرفته تا جمع بسياري از وزرا و مديران بلند پايه كشوري و لشكري، دولتي و درباري، جزء افراد وابسته به اين فرقه بودند.
بهائيت و آمريكا، احمد رهدار، ويژه نامه ايام، شماره 29.
تعمق در اسناد تاريخي و اعترافات عناصر بهائي در دستگاه حاكمه پهلوي، به خوبي نشان ميدهد كه آمريكا از دوران حكومت پهلوي دوم به همان ميزان كه در سيستم و تشكيلات دولت شاه رخنه كرد و مهرههاي دست آموز خود را كه ثمره كودتاي 28 مرداد محسوب ميشدند به پستهاي عالي رساند، عناصر بهائي را نيز براي تسلط و احاطه بيشتر بر رويدادهاي درون رژيم پهلوي به خدمت گرفت و با رابطه و تعامل متقابلي كه با بهائيت ايجاد نمود، سيطره جهنمي خويش را بر سرتاسر سرزمين ايران گسترش داد.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي , موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي , تهران: انتشارات اطلاعات , ج 1 , ص 376
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، آمريكا همچنان حمايتهاي آشكار و پنهاني خويش از بهائيت را گسترش ميدهد و با كشورهايي نظير فرانسه، با صدور قطعنامه و محكوميتهاي متعدد، كشورمان را تحت فشار قرار داده و خواستار به رسميت شناختن اين فرقه به عنوان دين الهي از سوي جمهوري اسلامي ايران است.
ر.ك: بهائيت در ايران، پيشين، ص 150.
میرزا حسینعلی بها الله در سال 1233 هجری(دوسال قبل از تولد علی محمد باب) در تهران متولد شد. او تحت کفالت پدرش میرزا عباس معروف به میرزا بزرگ نوری مازندرانی بزرگ شد، پدر او میرزا بزرگ در دستگاه حاکم تهران سمت منشی گری داشت و از لحاظ مادی در رفاه کامل به سر می برد، بر همین اساس حسینعلی بها در خانواده ثروت مندی بزرگ شده و طبیعی است که حتماً در همان ابتدای کودکی برای تحصیل به مدرسه رفته و درس بخواند.
گر چه بهائیان سعی می کنند تا میرزا حسینعلی بها الله را درس نخوانده و امی جلوه بدهند ولی خود بهائیان در کتاب های خود به تحصیل او اقرار کرده اند، او ادبیات و علوم مقدماتی را تهران آموخته و به نقل از میرزا ابوالفضل گلپایگانی(یکی از رجال بهائیه) مدت ها نزد میرزا نظر علی حکیم درس خوانده است و مدت دو سال که در سلیمانیه کردستان بوده تحصیلات خود را نزد شیخ عبدالرحمن عارف ادامه داده است.
بها الله به عرفان منفی و بافندگی های متصوفه، علاقه داشته و با صوفیان و نویسندگان و فضلای آنها معاشرتمی کرده است، از همین روست که در بزرگسالی درسلک درویشان و متصوفه در آمده است.*
*. بابی گری و بهایی گری، محمد محمدی اشتهاردی،چ اول،انتشارات ناصر، قم،1385
همچنين در فروع تعاليم بهائيت به احكامى برمىخوريم كه بعضى از آنها عبارت است از: - ازدواج با محارم غير از زن پدر، حلال مىباشد. (يعنى با حكم بر حرمت ازدواج با زن پدر، ازدواج با خواهر و دختر و عمه و خاله و ديگران حلال مىگردد! )
با سلام و احترام
در اين مورد توجه داشته باشيد كه بهاييان ايران ازدواج با محارم ندارند و از آن اعلام انزجار مي كنند و اصولا برداشت اين چنيني از اقدس را رد مي كنند اما واقعيت آن است كه اباحه كلي در اين مورد وجود دارد.
ازدواج با زن پدر حرام است و حکم بقیه محارم بیان نشده است، در اقدس، چنین آمده است:
" قد حرمت علیکم ازواج آبائکم...". تنها همسران پدرتان بر شما حرام شدند(نه مادر).
(اقدس ص 30 س 10.)
اگر چه بهائیان حکمی را که بیان نشده به بیت العدل حواله می دهند، بیت العدل نیز تصمیم در این باره را به عهده خود افراد می داند:"تصمیم گیری در این مورد به عهده خود نفوس مومنه محول شد و در ادامه آمده است؛ آن معهد اعلی هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب مقتضی نمی داند" .
(انوار هدایت صفحه 487 حکم 1289 در موضوع ازدواج.)
ممکن است بهائیان بگویند: بین اقارب و محارم تفاوت است و نیز بهاییان ایران به واسطه عرف ایران این عمل شنیع را انجام ندهند،اما اینکه این مطلب در کتب آنان موجود است قابل انکار نیست. نظر نهائی را در این باره عبدالبهاء، در کتاب مائده آسمانی ارائه می کند و بیان می دارد هر آنچه حکمش بیان نشده حلال است، وی می گوید:
" عدم ذکر در الواح الهی نفس جواز است زيرا منهی از نصوص استنباط ميشود.
(عبدالحمید اشراق خاوری،مائده آسمانی ، موسسه چاپ مطبوعات امری،129 بدیع ،ج 2 ،ص 42.)
و مسلم است که حکم ازدواج با محارم نه در کتاب اقدس و نه هیچ کتاب دیگر بیان نشده است!
ميرزا حسينعلى پس از اعلام «من يُظهِرُهُ اللهى» خويش ادعاى الوهيت و ربوبيت نمود
با سلام و احترام
در ابتدا ، ادعای الوهیت توسط علی محمد باب شیرازی مطرح شد. سيّد علي محمد در نامه خود به يحيي (صبح ازل) چنيننوشت:
«هذا كتاب من اللّه الحيّ القيّوم الي الله الحيّ القيوم قل كلّ مناللّه يبدون قل كلّ الي اللّه يعودون. »
اين نامهاي است از خداي زندهو بر پادارندهِ جهان (باب) به سوي خداي زنده و بر پا دارندهِ جهان (صبحازل) بگو همه از خدا آغاز ميشوند و همه به سوي او باز ميگردند»!
و بعدا ميرزا حسين علي نيز در نوشتهاي به هادي دولتآبادي خطاب ميكند:
«ظلم تو و امثال تو به مقامي رسيد كه در قلم اعلي به اين اذكار مشغول. خف عن الله، انّ المبشّر قال: انه ينطق في كلّ شأنانّني انا الله لااله الا الله انا المهيمن القيّوم».از خدا بترس، ومبشر (باب) گفته كه او (من يظهره الله) همواره و همه وقت چنين سخن ميگويدكه من خدايم، جز من مهيمن قيوّم خدايي نيست». [1]
[1] . ر. ك. اشراقات ( مجموعه الواح بهاء) چاپ سنگی، ص 158 وصص 90، 194، 240 و 265.
ميرزا حسين علي بهاء در این باره مينويسد: «بشنو آنچه که وحي ميشود از محل بلا بر سرزمين رنج و سختي (زندان عکا)... انه لا اله الا أنا المسجون الفريد به درستي که نيست خدايي، جز من زنداني تنها ».[1]
عبدالبهاء، ميرزا حسين علي بهاء را «هويت ذات واحديت وجود»، يعني حقيقت ذات يکتاي پروردگار معرفي کرده و سپس اضافه ميکند که اين مطلب هيچ تفسير و تأويل ندارد».[2]
اشراق خاوري، مبلغ مشهور بهاييان پس از استدلال بر خاتميت پيامبر اسلام، بيان ميکند که مقام ميرزا حسين علي «ظهور الله» است. [3]
[1] . ميرزا حسين علي نوري، ناشر مبين ص 229، چاپ جديد.
[1] . تاريخ صدرالصدور ص207، از قول عبدالبهاء.
[1] . رحيق مختوم ج 1 ص 78.
[FONT="][1][FONT="] .[FONT="] ميرزا حسين علي نوري، ناشر مبين ص 229، چاپ جديد.
[FONT="][2][FONT="] .[FONT="] تاريخ صدرالصدور ص207، از قول عبدالبهاء.
[FONT="][3][FONT="] .[FONT="] رحيق مختوم ج 1 ص 78.